او مقدّمات علوم ادبی و شرعی را در شیراز آموخت و سپس برای ادامه تحصیل به بغداد رفت. این سفر مقدّمه سفرهای طولانی دیگر سعدی بود. حدود سال های ۶۲۱-۶۲۰ هجری، در زمانی که وضع دشواری بر اثر حمله سلطان غیاث الدّین پیر شاه، پسر سلطان محمّد خوارزمشاه، به شیراز، پدید آمده بود؛ سعدی مدتی در بغداد به سر برد و در مدرسه نظامیّه آن شهر به ادامه تحصیل پرداخت. درهمین شهر با «جمال الدّین ابوالفرج بن جوزی» آشنا شد و محضر او را درک کرد. سعدی در آثارش از او به عنوان مربّی، یاد می کند. ابن جوزی، سعدی را در علوم شرعی در کنف تربیت داشت. سفر سعدی در سال ۶۵۵ با بازگشت به شیراز به پایان رسید و در شمار نزدیکان «سعدبن ابی بکربن سعدبن زنگی» در آمد سرانجام در
سال ۶۹۰ هجری قمری زندگی پربار این شاعر گرانقدر شیرازی به خاموشی گرایید.» (صفا،۱۳۸۲: صص ۵۸۴-۶۲۲)
۴-۲- هنرسعدی
سعدی یکی از شاهکارهای آفرینش و رحمت پروردگار به این مرز و بوم است انگار تقدیر شده بود که زبان فارسی به وسیله او به کمال برسد و آماده بیان لطیف ترین احساس ها و عواطف شود و در عین حال مهم ترین مسائل اجتماعی در لا به لای این آثار منظوم و منثور او بیان شود. او که در آغاز سده هفتم هجری به دنیا آمد، نزدیک به نود سال زندگی کرد در واقع می توان گفت یک جهان ادب و معنی به وجود آورد. هدف او راهنمایی و خدمت به کسانی بود که در اجتماع می زیستند و زبان او را می فهمیدند.
سعدی در واقع دغدغه بشریّت را داشت که وجدان بیدار او اجازه نمی داد نسبت به سرنوشت آنها بی توجّه باشد. آنچه در ضمیرش می گذشت به وسیله معنایی که کلمات و عبارات دارند بیان می کرد. او با قلم توانای خویش سودمندترین مسائل اجتماعی را بیان کرد به همین دلیل آثار او در تمامی اعصار و قرون مورد توجّه بشریّت هستند.
۴-۳- آثارسعدی
سعدی علاوه بر بوستان و گلستان آثار ارزشمند دیگری نیز دارد.« ا و دارای کلیّاتی است شامل قصاید فارسی و عربی، مراثی، ملمّعات، ترجیع بندها، غزلیات منقسم به چهار گروه: یعنی غزلیات قدیم، طیّبات، بدایع و خواتیم به علاوه رباعیات، قطعات، هزلیّات و برخی رسالات منثور از جمله سه موعظه هزلی با رکاکتی باور نکردنی(خبیثات)، چندین رساله خطاب به صاحب دیوان، وزیر هلاکوخان مغول و جانشین شمس الدّین محمّد جوینی، برخی حکایات سرگرم کننده ولی نه عالی با نام مضحکات و پندنامه ای به سبک عطار و دیگران. »(صدری افشار، ۱۳۶۸: ص۲۱۵)
اگر دیگر آثار سعدی را وا نهیم و تنها سه آفریده گرانبهای او یعنی (بوستان، گلستان و قصاید) را نگاه کنیم با سه شاهکار بی مانند ادبی روبرو هستیم که با روانی و شیوایی تمام، بنیادی ترین شیوه های پندار، رفتار و زندگی اجتماعی و کردار درست آدمی را به او می نمایانند و از همان آغاز پیدایش خود به روشنی بر فرهنگ مردم پرتو افکنده اند که در اینجا تا حدودی معرّفی
می گردند.
۴-۴- گلستان
به درستی این اثر سعدی برای خودش دنیایی است یا تصویری درست و زنده از یک دنیاست. «سعدی در این کتاب انسان را، با دنیای او با همه معایب و محاسن و با تمام تضادها و تناقض هایی که در وجود او هست تصویر می کند.« سعدی گلستان را در سال ۶۵۶ به مدت چهل روز به نام شاهزاده سعد بن ابوبکر بن سعد زنگی پرداخت و هدفش از تألیف گلستان دو نیّت بود: نخست ارائه انشای دقیق در لباسی که متکلّمان را به کار آید و مترسّلان را بلاغت افزاید و از این جهت نوشته او همانند است با کتب مقالات فارسی و عربی همچون مقامات حمیدی، بدیعی، حریری و دیگر بیان مطالب اخلاقی و مسائل اجتماعی که در همه ابواب فلسفه عملی از تهذیب اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن. آنچه را برای حال عامّه مردم و تعلیم و تربیت افراد جامعه از پادشاه گرفته تا درویش مجرّد، مفید و مناسب با اوضاع و احوال عصر و زمان تشخیص می داد، بیان داشته است. به طوری که از ابواب هشتگانه بر می آید بیشتر نظر سعدی متوجّه مسائل اجتماعی است که در ضمن حکایت های مناسب و دلپذیر، حالات روحی طبقات مختلف مردم را از پادشاهان ،وزیران، امیران، علما، زاهدان، پیشه وران و حتّی مشت زنان، عیّاران و صعالیک در احوال گوناگون از قبیل جوانی، پیری و … مجسّم ساخته است و از نمایاندن هر حالت به هر صورت، نتیجه ادبی یا اجتماعی می گیرد. (رستگار،۱۳۵۰: ص ۲۳۲)
سعدی در گلستان، دنیا را آنگونه که هست با همه زشتی ها و زیبای هایش نشان می دهد. «گلستان یک نمونه کامل و ایرانی مکتب رئالیسم، قبل از به وجود آمدن آن مکتب ادبی است. به خاطر همین واقع گرایی اوست که بعضی نویسندگان غربی از اوّلین آشنایی با آثار شیخ نسبت به او شوق و ستایش قابل ملاحظه ای را اظهار کرده اند از جمله وقتی ارنست رنان نویسنده و منتقد معروف فرانسوی قرن اخیر می گوید: «سعدی یک تن از خود ماست» به همین واقع گرایی در شیوه انشای گلستان نظر دارد.» (زرّین کوب،۱۳۷۹: ص ۲۸)
هرپژوهنده ای با دقت در لابلای ابواب گلستان متوجّه می شود که سعدی در آن از نحوه ارتباط فرد با اجتماع، فرد در مقابل افراد دیگر، فرد در مقابل خداوند، فرد با دین، مطالب بسیار ارزشمند و قابل توجّهی را بیان کرده است. «یکی از ویژگیهای بیان حکایات و مطالب گوناگون در گلستان، توجّه به شرایط سیاسی، ا جتماعی و آداب و سننی است که در آن عهد متداول بوده است. »(آذر،۱۳۷۵: ص ۲۰)
۴-۵- بوستان
بوستان، بیش از چهار هزار بیت است که آن را می توان شاهکار سعدی نامید زیرا اگر چه معانی و مفاهیم درآن، خیلی ابتکاری نباشد و گویندگان دیگری هم گفته باشند اما از حیث لفظ، پختگی بیان،ترکیبات منسجم، عذوبت و روانی، بسیار ممتاز می باشد.
«رسم سعدی در ابواب بوستان این است که در اوّل هر بابی تعریف موضوع آن باب را با رعایت احساسات شاعرانه بیان می کند و سپس داستانها و حکایات و گاه اندرز و نصیحت که نتیجه داستانها است می آورد. چون نظر سعدی در بوستان اندرز به شاهان معاصر در مرحله اولی است از این رو صریحاً آنان را مورد خطاب قرار می دهد.» (محلّاتی، ۱۳۴۶: ص ۵۱)
«شعر سعدی در بوستان از انواع شعر تعلیمی است به آن گونه که قصدسراینده، تعلیم و
آموزش می باشد خواه آموزش اخلاق، سیاست، مذهب یا فنون و علوم و آیین ها.»
(آذر،۱۳۷۵: ص ۱۴۴)
۴-۶- قصاید سعدی
زمانی که بازار شعر کساد شده بود و مدیحه سرایان به انواع نعمت و حرمت دست می یافتند؛ قصیده سرایی از رایج ترین صورت های شعر فارسی بود. پادشاهان در دربار خود همان طور که به زورمندان، خدم و حشم و … نیاز داشتند باز نیازمند شاعرانی بودند که آوازه عدل و سخاوت آنها را به سایر نقاط جهان بفرستند. در میان این قصیده سرایان، سعدی هم بخش ویژه ای را به خود اختصاص داده است. بخشی از قصاید او که هنرنمایی شاعرانه او می باشد اما بخش دیگر که جای تأمّل و دقت است؛ مدح امرا و سلاطین روزگار اوست که دیدگاه بعضی از سعدی پژوهان را در این زمینه در اینجا ذکر می کنیم. «با سابقه ای که از اخلاق و روح بزرگ سعدی، در دست است؛ به طور قطع می توان گفت او هیچ گاه برای جلب نفع و رسیدن به مکنت، أمرا را مدح نکرده است. باعث وی امور سیاسی، اجتماعی و یا اخلاقی بوده است، علاوه بر این سابقه زندگی سعدی و وضع اجتماعی او طوری است که باید واسطه میان مردم و حکومت بوده و حتّی الامکان دفع شر کند پس ناچار باید با ولی امر ارتباط داشته باشد، راه ارتباط؛ سرودن قصیده و مدح گفتن است.» (دشتی، ۱۳۵۴: ص ۳۱۳)
«جلوه گاه شخصیت او را در قصایدش جست و جو کرده اند. بخشی از قصاید او بیانگر اندیشه ها و تأمّلات او در مسائل اجتماعی، اخلاقی و حکومتی است که در قالب پند و اندرز گفته شده است. موضوعات دیگر در قصاید او وصف طبیعت، ستایش خداوند ،رثا ، مدح پادشاهان و بزرگان عصر است. لحن او در خطاب به ممدوحان؛ لحن بشارت گر نیست بلکه لحن مردم بیم دهنده است.» (شعار و انوری،۱۳۷۲: ص ۲۹)
۴-۷- سبک ادبی آثار سعدی ونحوه بیان مفاهیم
آنچه که به سخن سعدی، صفت سهل ممتنع داده است؛ استواری لفظ و روانی معنی است. او معانی لطیف و تازه را در کلمات و ترکیبات آسان بیان می کند و از تعقید و تکلّف به دور
می ماند. اگر چه سخنش به طور کامل از زیبایی های لفظی خالی نیست اما این صنعتگریها به گونه ای نیست که در کلام او خودنمایی کند. اگر معانی در کلام او عادّی هم باشد امّا او با قلم هنرنمای خود ،آنها را به گونه ای بیان می کند که مبتذل به نظر نمی رسد.
«شگردهای بدیعی و بلاغی چنان در متن نوشته او جا می افتند که در نگاه اوّل به چشم نمی آیند و از همه اینها مهم تر اینکه تکیه گاه شعرش، زبان فارسی است. سعدی از زبان الهام می گیرد تا زبان را بپرورد، غنی کند و گسترش دهد؛ تقلیدناپذیر بودن کلام سعدی در همین هنر دشوار است. سعدی از زبان ،بیش از تصویرهای ذهنی و انتزاعی بهره می گیرد. افزون بر این هنر سعدی، لحن های متفاوتی است که به کار می برد. هیچ شاعری در زبان فارسی تنوّع لحن سعدی را ندارد.» (موحّد، ۱۳۷۸: ص ۳۰)
امروزه علم روان شناسی به این نتیجه رسیده است که فرد نصیحت کننده با اعمال تفریح و مزاح گاه به توفیقی دست می یابد که از طریق چوب و شلّاق و تنبیه دست یابی به آن برایش غیر ممکن است.
« سعدی هم به عنوان یک معلّم اخلاق که دنیای عصر خود را بیمار و محتاج هدایت یافته برای تعلیم دیدگاه های خود جد و هزل را به هم آمیخته است بدون اینکه به جلال و وقار
تعلیم اخلاقی او لطمه ای وارد کند. الزام طبیعت شاعری است که در وجود شیخ با او هم
خانه است. لاجرم در تعلیم حکمت و الزام به اخلاق درشتی و نرمی به هم دربه است.»
(زرّین کوب، ۱۳۷۹: ص ۱۱۵)
سبک ادبی گلستان از دیدگاه یکی از سعدی پژوهان برای نمونه ذکر خواهد شدگلستان از لحاظ نویسندگی اثری ممتاز است و تا قرن ها بعد توانسته گروه کثیری از اهل قلم را تحت تأثیر شیوه خود قرار دهد؛ چون در آن دوران نثر فنّی بر همه آثار منثور سایه انداخته بود. «هنر سعدی این بود که با نوشتن گلستان، نثر فارسی را از چنگ تکلّف و تصنّع و آرایشگریهای بیهوده نجات داد. صنعت بارز شیوه گلستان، سادگی و روشنی است، مجاز و مبالغه در کلام او به افراط نیست و صنعت و پیرایه جز به ندرت دیده نمی شود، تکرار و اطناب را دوست نمی دارد و از اینجاست که سخنش ملال انگیز نیست.» (زرّین کوب،۱۳۷۹: ص ۱۲۹)
۴-۸- دلیل شهرت ومعروفیت سعدی
تاکنون شاید هیچ شاعر و نویسنده ایرانی از شهرت و مقبولیتی که سعدی در تمام این مرز و بوم و
در سراسر قلمرو زبان فارسی پیدا کرده است بهره مند شده باشد. «این به خاطر آگاهی و دانش های زیادی است که سعدی در تمامی فنون و انواع شعر و نثر فارسی به دست آورده بود. سعدی نه تنها با عمر طولانی و پربار خود سراسر قرن هفتم را با نفوذ و حضور خود فرا گرفته بلکه فروغ معروفیت و درخشندگی او در قرن بعد هم سراسر فرهنگ و ادب فارسی را تحت الشّعاع خود قرار داده است. اما ریشه موفّقیت از نظر او یک چیز بوده و آن هم پس گردنی خوردن از بزرگان، شاید مقصودش بزرگترها بوده است. ببینید خودش چقدر رُک و راست و با صراحت کامل می گوید:
ندانی که سعدی مراد از چه یافت به خردی بخورد از بزرگان قفا |
نه هامون گذشت و نه دریا شکافت خدا دادش اندر بزرگی صفا |