آن کرمِ سرگردانِ تو در قعرِ سنگی زانِ تو
هر روز از دیوانِ تو اجراستان، سبحانَهُ
در مصیبتنامه، بیت ۲۹، گوید:
او دهد سنگی و کرمی در میانش
او نهد کرمی و برگی در دهانش
تعلیقات اسرارنامه، ص۴۶۹
اگرچه قصّه مذکور جنبهی تمثیلی دارد و عطّار هم به همین شیوه استفاده کرده است، امّا در هیچ یک از کتب موثق حدیث نیامده و تنها در قصص و روایاتی آمده و قصّهپردازان و افسانهسرایان مردم عامه را به وسیلهی آنها سرگرم کردهاند.
ـ تحلیل نهایی
داستان موسی در قرآن و تورات به تفصیل بحث شده و همین گستردگی، روایات مجعولی را در خود جای داده است. مهمّترین روایات مجعول و اسرائیلیات که با افسانهسازیها آمیخته شده داستان موسی(ع) و طلب رؤیت و تجلّی خدا بر کوه و بیهوشی موسی و شکستن الواح و عصبانیت حضرت موسی(ع) میباشند و داستان سوم موسی و کرم و سنگ است.
دو مورد اوّل و دوم در قرآن به صورت جزئی اشاره شده و در تورات و تفسیرها آمده و در آثار عطّار و قبل از وی هم آمده و مورد سوم، افسانه قصّهپردازان بوده و عطّار از آن در تفهیم آموزههای عرفانی بهره برده است.
بخش ششم:
روایات مجعول و اسرائیلیات در داستان نوح(ع)
ـ نوح در قرآن
«نوح(ع) اولین پیامبری است که خداوند او را به سوی قومش فرستاد که در آن زمان قومش به شرک و بتپرستی روی آورده بودند و در گمراهی و کفر غرق شده بودند.»[۳۰۴] نک: سورههای: نوح/۴-۲۳و هود ۶-۲۵
او یکی از پیامبران اولوالعزم از نسل آدم است(احقاف/۳۵). بنا به روایت قرآن نهصد و پنجاه سال بزیست.(عنکبوت/۱۴) از اینرو «در فرهنگ اسلام و ایران عمر نوح مظهر زندگانی دراز شمرده شده است.»[۳۰۵]
قرآن در آیات فراوانی از نوح یاد کرده «روی هم رفته در ۲۹ سوره از قرآن، دربارهی این پیامبر بزرگ، سخن گفته شده و نام او ۴۳ بار در قرآن آمده»[۳۰۶] و سورهای هم به نام «نوح» نام برده شده است.
نوح پس از ناامید شدن از دعوت قومش به سوی خدا، علیه آنان دعا کرد و خداوند دستور ساختن کشتی نجات برای خود و پیروانش به او فرمود و پس از آغاز عذاب طوفان، خداوند دستور داد که نوح تمام اهل و خانوادهاش (مگر یکی از همسران و پسران) و ایمانداران با خود به کشتی سوار کند.
پسر نوح غرق شد و کشتی نوح و یارانش به سلامت نشست و خداوند متعال در پایان داستان در قرآن به حضرت رسول(ص) یادآوری میکند که «این داستان نوح و قومش جزو اخبار غیبی است؛ نه تو و نه قوم تو با این دقت و تفصیل از آن اطلاع و آگهی نداشتند»[۳۰۷](هود/۴۲-۴۰) و پیروزی از آن پرهیزگاران است(هود/ ۴۹).
ـ نوح و کشتی نوح در کتاب مقدّس
در کتب مقدّس به طور مشروح قصّهی نوح آمده و اختلاف زیادی (به مانند قصّههای دیگر) با قرآن به ویژه در ذکر جزئیات، مکانها، نامها (فرزندان نوح و حیوانات و…) و گفتگوها دارد. در تورات بحث نوح در ۵ فصل (۱۰-۶) به تفصیل آورده شده و در تلمود به طور پراکنده به جزئیات آن پرداخته شده است.
گفتگوی شیطان با نوح و همکاری و شراکت وی در غرس (نشاندن درخت انگور)(در مید راش تخوما نوح، ۱۳) مشروح بیان شده که شیطان فواید آن را از نوح میپرسد و نوح فایدهی آن را در شیرینی میوه آن و ساختن شراب برای شادی دلها، مطرح میکند و شیطان گوسفندی میآورد و در پای درخت انگور ذبح میکند و خون حیوانات دیگری هم چون شیر، خوک، میمون پس از ذبح کردن در خاک درخت میریزد و…[۳۰۸]
در تورات به دو پرنده کلاغ و کبوتر اشاره شده که پس از طوفان که به دستور ابراهیم قبل از همه از پنجرهی کشتی بیرون رفتند و کلاغ برنگشت ولی کبوتر پس از چندبار بیرون رفتن، خبر و باز نشستن آب و خشکی را برای نوح آورد.[۳۰۹]
در بند ۹ سفر پیدایش از پسران نوح(سام و حام و یافث) سخن به میان آمده که نوح، حام (کنعان) را نفرین کرده و برای دودیگر دعای خیر میکند و در بند ۱۰ از خیل فرزندان آن سه نام برده و مأجوج فرزند یافث معرّفی شده است. در انجیل نامهی دوم پطروس به نام رسول و پیام آور الهی آمده است که: «خداوند هم چنین دنیای قدیم را بدون کیفر نگذاشت بلکه بر دنیای بدکاران سیل جاری ساخت. تنها کسانی که نجات یافتند نوح، آن رسول راستی و درستی با هفت نفر دیگر بود.»[۳۱۰]
ـ خلاصهی داستان نوح در قاموس کتاب مقدّس
«نوح (راحت) جدّ هفتمین بعد از آدم است و او مردی عادل و کامل و با خدا و واعظ بود. ایمانش بسیار مشهور و پدر دومین بنی نوع بشر است و چون شقاوت و شرارت بنی نوع بشر شدّت نموده هر روزه در تزاید میبود اراده ومشیت حضرت اقدس الهی بر این قرار گرفت که تمام جنس بشر را غیر از نوح و خانوادهی وی هلاک سازد. بنابراین طوفان را بر روی زمین آورده نوح را یکصد و بیست سال قبل از وقوع اعلام فرمود و امر کرد که کشتی از برای خلاصی خانواده خود ترتیب دهد.
در این مدت نوح همواره به پند و اندرز مردم مشغول و ایشان را به توبه و انابه ترغیب میفرمود لکن ایشان پند و اندرز او را ناپسند و نصایح او را قبایح و هذیان پنداشته و اعتنائی ننمودند بنابراین وی و زوجه و پسرانش سام و حام و یافث و زوجات ایشان و هفت عدد از حیوانات پاک و یک جفت از حیوانات ناپاک از برای بقای نوع در کشتی در آمدند و طوفان یکصد و پنجاه روز در تزاید میبود. از آن پس رو به رسوب نهاده بالاخره کشتی بر بالای کوهی از کوههای آرارات فرود آمد. از آن پس نوح تاکستانی غرس نموده، شرب کرده، مست شد و پسر کوچکش در جائی که پدرش منکشفالعوره بود بر وی نظر کرده، ملعون گشت و قصد از کنعان نه اولاد حام بلکه خود حام میباشد و یافث را برکت مخصوص داد و نوح ۹۵۰ سال زیست نمود و مسیح حالت مردم را در مراجعت ثانوی بوقت طوفان تشنه فرمود.»[۳۱۱]
ـ کشتی نوح و طوفان در «تفسیر طبری» و «الدرّ المنثور» سیوطی
در تفسیر طبری روایت شده که: نوح ۱۳۵۰ سال زندگانی داشت. در ۵۰ سالگی به پیامبری مبعوث شد. در ۹۵۰ سال فقط ۸۰ نفر دعوتش را پذیرفتند. زن کافر و از او چهار پسر به نامهای حام، یافث و کنعان داشت که کنعان کافر بود. پس از دعای نوح علیه قومش، خداوند دستور ساخت کشتی به او داد. او چهل سال از درخت ساج مشغول ساختن آن بود طول کشتی ۱۲۰۰ ارش و عرض آن ۳۵۰ ارش بود. چند مرتبه بود، در طبقه اول حیوانات، دوم آدمیان و سوم پرندگان بودند. در هنگام طوفان خداوند بیت المعمور را به آسمان برد و نوح به دستور خدا استخوان آدم و حوّا از گور برداشت و با خود به کشتی آورد و خر را هم به کشتی سوار کرد و ابلیس به دنبال خر بود، نوح به خر گفت: یا ملعون، اندر رو.
ابلیس گفت: به دستور تو وارد شدم (گفتگوی ابلیس و نوح قابل توجه است). کشتی سرانجام بر کوه جودی فرود آمد و پسر نوح کنعان غرق شد. نوح به کلاغ دستور داد دنبال کشتی بگردد؛ برنگشت. پس به کبوتر دستور داد. او رفت و مکان مناسب را پیدا کرد (این موضوع هم با کیفیت خاصی بحث شده است).
دو جاندار هم در کشتی خلق شدند: خوک و گربه. خوک از دُبُر فیل و گربه از بینی شیر پدید آمدند.
نوح سه پسر داشت و هر چه از پاکان و نسل پیامبرانند نسل ساماند و سیاهان و هندویان نسل یافث و هر چه یاجوج و مأجوجاند، نسل حاماند.(کیفیت این موضوع عم حکایتی دارد).[۳۱۲]
در «الدرّالمنثور» سیوطی برای کشتی نوح، دو بال ذکر شده و از طول و عرض و ارتفاع و قیرپاشی بیرون کشتی و جوشاندن چشمهی قیر در زمین برای نوح، به تفصیل آمده است.[۳۱۳]
در هر دو تفسیر (طبری و سیوطی) با ذکر اسناد از روزه گرفتن جانوران در روز عاشورا به سبب تشکر از خداوند بحث شده است.
ـ تحلیل اسرائیلیات کشتی نوح
در بیان تفاسیری که روایات اسرائیلی را نقد و بررسی کردهاند مفسران بزرگی چون آلوسی، تلاش گستردهای انجام داده و ابن کثیر هم تقریباً نقدهای عالمانهای دارد. در مورد کشتی نوح «آلوسی» به بیپایه بودن روایتهای کشتی نوح میپردازد و معتقد است: «به نظر من چنین کشتی، آنگونه که این روایات آن را ساختهاند، مناسب برای سوار شدن نیست! زیرا این کشتی سالم و بیعیب نیست! پس مناسب آن است از این حشویات و زوائد صرفنظر کنیم و به آنچه خدای متعال در کتابش در بارهی ساختن کشتی نوح نقل کرده، اعتماد کنیم و در جزئیاتی چون مقدارِ طول و عرض و ارتفاع آن، و نوع چوب آن و مدت زمان ساخت آن و تفاصیلی از این قبیل که نه قرآن و نه روایات صحیح به شرح آن نپرداختهاند، غور نکنیم.»[۳۱۴]
فخر رازی نیز پس از نقل برخی از این روایات میگوید: «دانستن این قبیل مسائل به هیچ فایدهای در بر نداشته، فرو رفتن در چنین جزئیاتی به خصوص به دلیل فقدان روایات صحیح در این موضوع، ارزشی ندارد. آنچه ما میدانیم این است که این کشتی آن قدر گنجایش آن را داشته که ایمان آورندگان به نوح را همراه وسائل مورد نیازشان و یک جفت از هر حیوانی را در خود جای دهد، و قرآن نیز تنها به همین حدّ بسنده کرده و از مسائل ـ بیفایدهی ـ دیگر یادی نکرده است.»[۳۱۵]