مشارکت نزدیک کسبوکار و فنآوری اطلاعات،
قابلیت یکپارچهسازی افراد و سیستمهایی که در فرآیندهای کسبوکار شرکت دارند،
توانایی شبیهسازی فرآیندهای کسبوکار جهت طراحی بهینهترین فرآیندها برای اجرا در سازمان،
قابلیت نظارت، کنترل و بهبود فرآیندهای کسبوکار در زمان واقعی
قابلیت ایجاد تغییر در فرآیندهای کسبوکار موجود در زمان واقعی.
۳-۲- معیارهای انتخابBPMS مناسب
شاخص های انتخاب شده، براساس چرخهی حیات مدیریت فرایند کسبوکار، اجزاء مدیریت فرایند کسبوکار و نظر خبرگان در زمینه BPMS، به ۱۴ گروه اصلی طبقه بندی شده اند. همانطور که اشاره شد، چرخهی حیات BPMS، به ۴ قسمت عمده تقسیم بندی می شود که به بهبود مستمر فرآیندهای سازمان منتج می شود. آن ۴ گروه عبارتند از: مدلسازی و طراحی، توسعه و استقرار، مدیریت و تعامل، تحلیل و بهینهسازی. جهت سنجش میزان کارایی نرمافزار هرکدام از این بخشها به چند زیر مجموعه تقسیم میشوند که برای تعیین شاخص های نرمافزار از آن زیرمجموعهها استفاده می شود.
برخی از شاخص ها به دلیل اهمیتی که در زیرساخت و فنآوری سیستم دارند، جزء شاخص های اصلی محسوب میشوند که شامل معیارهای فنی و اجرایی هستند و برخی دیگر به دلیل نقش حمایتی جزء شاخص های فرعی محسوب میشوند. اما این موضوع به منزلهی بی اهمیت بودن و حذف شاخص های فرعی نیست، چراکه در ارزیابی سیستم و نرمافزار، نقش خاص خود را ایفا می کنند. معیارهای اصلی که در چرخهی حیات BPMS میگنجند، عبارتند از: قابلیت مدلسازی، قابلیت شبیهسازی، قابلیت پیادهسازی، تجزیهوتحلیل فرایند، فنآوری نرمافزار، سازگاری نرمافزار، همکاری فرایند، مدیریت امنیت، مدیریت فرمها، پورتال گردش کار، مدیریت و نظارت، بایگانی و گزارشات، قواعد کسبوکار و معیارهای فرعی شامل تأمین کننده، خدمات و پشتیبانی و سابقه محصول میباشد (شکل ۳-۱).
شکل ۳-۱- شاخص های اصلی مدیریت فرایند کسبوکار [۴۲]
۳-۲-۱- قابلیت مدلسازی:
فاز اول بسیاری از پروژه ها از جمله بهبود فرآیندها، مهندسی مجدد، معماری سازمانی و… با مدلسازی فرآیندهای وضعیت موجود سازمان آغاز میگردد. به بصریسازی توالی فعالیتهای کسبوکار و اطلاعات مرتبط با آن مدلسازی فرایند اتلاق میگردد. هدف از مدلسازی فرآیندهای کاری یک سازمان، ایجاد یک زبان مشترک مفهومی (مبتنی بر استاندارد) و ساده (در قالب اشکال گرافیکی که هم حجم کمتری دارند و هم بهراحتی توسط کاربر قابل درک هستند)، بین مدیران و کارشناسان سازمان، و تحلیلگران سیستمی، با هدف استخراج فرآیندهای موجود و نمایش فرآیندهای جدید میباشد. در چنین فعالیتی تحلیلگران از ابزارهای مدلسازی برای مدل کردن وضعیت فعلی و وضعیت آینده سازمان استفاده میکنند. بنابراین بایستی تجزیهو تحلیل مناسب جهت ارتقاء سطح سازمان صورت گیرد. تصویر گرافیکی در مدلسازی باعث سهولت ارتباط و درک مشترک گروه های ذینفع از فرایند می شود. با بهره گرفتن از ابزار مناسب، مدلها را میتوان با اطلاعات در مورد مسائل، خطرات، مفروضات، فرصتها، و غیره غنی نمود و با عناصر اطلاعات سایر مدلها از جمله داده ها و نمودار سازمانی، برای تجزیهوتحلیل دقیقتر و بهترو گزارشهای گسترده سازمانی ارتباط برقرار کرد. مدلها باید به راحتی در دسترس افراد متصدی فرایند قرار گیرند و توسط صاحبان کسبوکار نگهداری و بهروزرسانی شوند، چراکه پایهای برای پیادهسازی فرآیندها و بهبود مستمر آنها در سازمان محسوب میشوند. این ابزار به یک مخزن مرکزی جهت سهولت دسترسی و بدون محدودیت الگوسازان برای کمک به تولید مدلهای صحیح و کامل نیاز دارد [۳۸،۳۹].
در سیستمهای BPMS، لزومی ندارد قبل از استقرار سیستم، مدل مطلوب فرآیندی احصاء شود. با توجه به سرعت تغییر نیازمندیها در سازمان تهیه مدل مطلوب، بدون ضمانت اجرایی، مؤثر نخواهد بود. بنابراین میبایست از روش بهبود مستمر استفاده نمود و پس از مدلسازی وضعیت موجود و اجرای فرآیندها براساس وضعیت موجود، اقدام به بهبود فرآیندها نمود. هدف از مدلسازی فرایند کسبوکار شناسایی و مستندسازی فعالیتهای جاری و شناسایی و مستندسازی فعالیتهای وضع مطلوب است. در واقع چالشی است برای تشخیص این مسئله که راهکارها و فرایندها در حال حاضر چگونه انجام می شود و برای رسیدن به وضعیت بهینه چه اقداماتی شامل سیستمهای فنآوری اطلاعات، داده ها، آموزش، اختیارات و مسئولیت ها، تعاملات و مستندسازی در اولویت قرار میگیرند [۴۳].
۳-۲-۱-۱- سطوح متفاوت مدلسازی فرآیندها:
نقشهی فرایند (فلوچارتهای ساده)
توصیف فرایند (فلوچارت به همراه اطلاعات جزئی)
مدلهای فرایند (فلوچارت به همراه اطلاعات کامل که فرایند بتواند تجزیهوتحلیل، شبیهسازی و یا اجرا شود.)
BPMN که هر یک از سطوح نام برده در فوق را پوشش میدهد.
۳-۲-۱-۲- برخی از مهمترین مزایای استانداردسازی علائم مورد استفاده در مدلسازی فرایند به شرح زیر است:
ایجاد تفکر مشترک و گروهی
تسهیل ارتباطات
ایجاد درک متقابل
راهکار دسترسی به کیفیت
راهکار بهبود مستمر
عامل اعتماد و رضایت مشتری
راهکار تشخیص، پیشگیری و کنترل
کاهش هزینه و ضایعات
۳-۲-۱-۳- افراد درگیر در تیم مدلسازی فرایند:
کارشناس کسبوکار: کسی که دانش زیادی درباره فرایند دارد.
صاحب فرایند: فردی که مسئول اجرای کل فرایند است و اصلاحات فرایند را تأیید می کند.
مدیر یا میانجی: مسئول قرار ملاقاتها و سؤال جهت راهنمایی برای گرفتن تصمیمهای درست
کارشناس مدلسازی: مسئول طراحی مدل فرایند.
مدلسازی فرآیندها، هدف نهایی پروژههای فرایند محور محسوب نمی شود، بلکه میتوان آن را یک مرحله گذرا و موقت جهت حرکت به سمت هدف اصلی دانست. هدفی که به طور معمول از دو حالت زیر خارج نیست:
بهبود افزایش عملکرد فرآیندها و در طی آن افزایش بهرهوری سازمان
مکانیزاسیون فرآیندهایی که اغلب به صورت دستی و سنتی انجام میشوند.
در این راستا رویکردهای مختلفی پیش روی سازمان قرار میگیرد. رویکرد اول، این است که در ابتدا تمامی فرآیندهای موجود در سازمان استخراج شده و سپس نسبت به بهبود و یا مکانیزاسیون آنها اقدام نمود و رویکرد دیگر، این است که تک به تک، فرآیندهای سازمان را استخراج کرده و به صورت تدریجی آنها را وارد چرخهی BPMS نمود. مدل کردن کلیه فرآیندهای سازمان امری زمانبر است، بهطوریکه در بسیاری از پروژه های مدلسازی فرایند، در انتهای پروژه (مثلاً بعد از گذشت ۶ ماه)، به دلیل پویایی بالای کسبوکارهای کنونی و عوامل مختلف تأثیرگذار بر آنها (مثل نوسانات ارزی، تغییرات مدیریت، تغییر اسناد بالادستی و…)، تعداد قابل توجهی از فرآیندها تغییر مییابند.
بنا به دلایل فوق، میتوان نتیجه گرفت که، ضرورتی ندارد که ابتدا، کلیه فرآیندهای سازمان استخراج و حتی بهبود داده شوند و سپس آنها را وارد چرخه BPMS نمود، بلکه میتوان ابتدا با چند نمونه از فرآیندهای اصلی سازمان، مدلسازی را آغاز کرد. به این صورت که به ازای هریک از فرآیندهای منتخب لازم است مراحل زیر طی شود:
-
- مدلسازی فرآیندهای وضعیت موجود
• ساخت مدل داده و فرمها
• تعیین قوانین تجاری
• تعیین ایفاکنندگان
• اجرای فرایند
• بهبود مستمر
- مدلسازی فرآیندهای وضعیت موجود
البته فاز «بهبود مستمر»، امریست تکرارپذیر که هیچ نقطه انتهایی ندارد. بعد از اجرای فرآیندهای منتخب در سطح سازمان ایجاد مکانیزاسیون و حذف کاغذ توسط پرسنل سازمان، میتوان بهتدریج مدلسازی را روی فرآیندهای دیگر سازمان آغاز و مراحل فوق را برروی آنها تکرار نمود [۴۴].
طبق شاخص های جمعآوری شده در مدلسازی فرآیندها، معیارهایی از درجه اهمیت بیشتری برخوردار هستند، که از جمله آنها می توان به قابلیت طراحی فرایند، مدلسازی گردش کار، رویدادها، تعامل با کاربر، تخصیص وظیفه، قوانین کسبوکار، کنترلهای کسبوکار، مدلسازی داده، پشتیبانی از استخراج فرایند،اتصال متغیرهای فرایند، ارتباط فرآیندها، وظایف دستی، سررسیدها، سرعت مدلسازی، یکپارچگی محیط مدلسازی و شبیهسازی و پشتیبانی از دیدگاه های مختلف در مدلسازی، اشاره کرد. جدول ۳-۱ شاخص های مدلسازی فرایند کسبوکار را نشان میدهد:
جدول ۳-۱- شاخص های مدلسازی فرایند کسبوکار