پس بنابراین دینی که رسولش ختم رسل عالم است باید کامل ترین و بی نقص ترین باشد تا انسان های صاحب اندیشه آن را بپذیرند و قبول کنند .
اما بعضی از این احکام، قوانین و احکامی هستند که در ادیان گذشته نیز وجود داشته اند و فقط دین اسلام آن ها را امضا نموده است و فقط بخشی از این احکام، احکام تاسیس می باشد. اگر تمامی این احکام و قوانین و مقررات با ادیان ما قبل متفاوت باشد نمی توان به آن دینی کامل تر از ادیان گذشته گفت بلکه فقط دینی است که کاملا متفاوت است چه بسا بسیاری از احکام آن نسبت به احکام گذشته ناقص تر هم باشد.
بنابراین لازم می آید پاره ای از احکام فقط به تایید پیامبر اکرم و بزرگانم و معصومین برسد. چرا که این دلیل و نشانه برای سیر تکامل و کمال دین جدید می باشد.
و اگر چنین نباشد نمی توان آیین جدید را دینی کامل تر دانست .
دین اسلام نیز بسیاری از قوانین ادیان گذشته را تایید نموده است و بخاطر کامل بودنش پاره ای از احکامی که اجرا نمی شدند یا ناقص بودند در اسلام بنا نهاده شده اند ویا کامل شده اند.
قوانین و احکامی که در ایران باستان اجرا می شده است نیز بسیار شباهت دارد و با احکام امضایی دین مبین اسلام و از آن جمله می توان احکام جنگ مانند زنان و کودکان درجنگ ،حکم افرادی که صلاح خود را به زمین می گذارند ونمی جنگند،بحث غنایم ، افرادی که در جنگ به دشمن یاری نرسانده اند و در جنگ دخالتی نداشته اند و احگام دیگری هم چون قصاص ، ازدواج ناگفته نماید که در اجرای این قوانین ایرانیان باستان با مسلمانان کمی تفاوت داشته اند که می توان جمع دو خواهر را به عنوان مثال بیان نمود که در اسلام ممنوع می باشد اما در آن زمان منعی برای این موضوع وجود نداشته است و یا درقتل هایی که قاتلان متعدد بوده اند به ازای یک نفر همه ی آنها به قتل می رسیدند و کشته می شدند .
اصول دین ومذهب در اسلام را پنج مورد شمرده اند، با توجه به ابیات شاهنامه متوجه می شویم که نام خداوند با الفاظ مختلف بسیار تکرار شده است و کلماتی چون(یک خدای) بسیار آورده شده است که این مطلب نشانگر اعتقاد آن مردم به خداوند یگانه است.
یکی دیگر از اعتقادات مذهبی وآیینی ما مسلمانان (عدل) می باشد کلمه ی عدل در فارسی وجود ندارد اما معادل آن یعنی (داد) در ابیات این کتاب بسیار آمده است و خداوند را عادل می خوانیم که بارها با لفظ دادگر نام پروردگار در این بخش از شاهنامه آمده است .
یکی از مهم ترین اعتقادات دینی ما معاد است و همگی بر این باوریم که روزی زنده خواهیم شد و سراز خاک بیرون می آوریم و در رابطه با معاد احادیث و روایات فراوانی آمده است.
بیشتر ادیان آسمانی بر این باورند که جهانی غیر از این جهان وجود دارد و انسان ها سزای اعمال خود را در جهان آخرت خواهند دید و به همین خاطراست که در بعضی از ادیان شخصی را با مقدار آب و غذا و لباس های فاخر،دفن می نمایند که به نظر می رسد ایرانیان باستان نیز این چنین می کرده اند و این نشانه ی اعتقاد آنها به جهان آخرت و جهانی غیر از این جهان می باشد.
یکی دیگر از اعتقادات مذهبی ما فرستادن فرستاده هایی از سوی پروردگار می باشد که همگی رسولان بر حق خداوند متعال می باشد وختم رسل محمد مصطفی آخرین پیامبر آسمانی می باشد وجز او پیامبر ی نخواهد آمد با توجه به آنچه در کتب ادیان الهی دیگر آمده است.
بعضی از پیامبرانی که در شاهنامه ذکر شده اند همان پادشاهان ابتدایی ایران می باشند که آنها را پیش دادیان گویند یعنی نخستین قانون گذاران و مردم ایران نیز برای آنها ارزش و احترام خاصی قائل بوده اند که این موضوع نشانگر اعتقاد آنها به رسولان الهی می باشد .
جدااز اصول دین و احکامی که در پیش به طور خلاصه به آنها اشاره شد در لا بلای اشعار فردوسی بعضی از اصطلاحات و قوانین فقهی و حقوقی اسلام به چشم می خورد که از آن جمله کبر و منی کردن را می توان نام برد که باعث شد جمشید پادشاهان ابر قدرت ایران زمین توسط ضحاک بی دین بر کنار شده و کشته شود.
یکی دیگر از این مفاهیم مفهوم دیه وخون بها است که در لا بلای این ابیات به چشم می خورد.
زمانی که دو فرزند ناخلف فریدون مقداری پول و طلا برای پدر می فرستند تا او از خون برادر کوچکشان در گذرد او نیز در جواب آنچه فرستاده شده را بر می گرداند و بیان می کند که حتی اگر پدر پیر هم شود از خون فرزند نمی گذرد و به طلا خون او را نمی فروشد .
ناگفته نماند اصطلات و مفاهیم دیگری چون دایه – توبه – نسب و نژاد که بسیار به آن اشاره شده است و همه ی پهلوانان و شاهزادگان به نژاد و نسب خود افتخار می نمودند و هم چنین ولی قهری یا همان ولایت پدر و جد پدری نیز بسیار به چشم میخورد .
کلیه موارد فوق الذکر در این پایان نامه مورد بحث و برسی قرار گرفته است و موارد متشابه و متضاد آیین مردمان ایران قدیم با دین و آیین ختم رسل عالم رسول اکرم نبی مکرم ، پیامبر اعظم ، حضرت محمد مصطفی ( ص ) مورد بحث و بررسی قرار گرفته شده و بیان شده است .
فصل اول
قوانین جنگ
هوالحق
“چون کن و آمد زدستان ایزدم از عدم نقش قدم در عالم احکام زدم “
ستایش و ثنا ، خدایی را سزا ، که در خلقت و در بزرگی یکتا ، و در رحمت بی همتاست .
خالقی که خلق کرد باید کن کل هستی را .
قرار داد انسان را اشراف کل مخلوقات از بهر ختم حجت بر ایشان فرستادن پیامبران را یکی پس از دیگری از آدم تا خاتم . اینگونه به هر قوم و علت و سرزمینی فرستاد و بهر هدایت و چون همگی فرستاد . خالقی یگانه و بی همتا بودند و جوامع را به یک هدف
هدایت و رهبری نمودند . آیین و روش آنها در کلیات و نیز بخشی از جزئیات یا همانند است و یا بسیار نزدیک مگر در جزئی از جزئیات و نیست از این امرآیین مقدس ختم رسل یعنی شدیت مقدس اسلام با آیین پیامبران قبل از خود یعنی زردشت و حضرت عیسی بن مریم که قبل از پیامبر اسلام حضرت عیسی و قبل از زردشت از جانب پروردگار مامور هدایت و رهبری مردم بودند . ایرانیان قبل از ورود اسلام به ایران بیشتر یا می توان گفت همگی در آیین زردشت بودند .
همانگونه که می دانیم اکثر انبیاء به آیین پیامبر قبل از خود ترویج می دادند و اگر پیامبر صاحب شریعت بود این آیین او کاملتر از انبیاء قبل از خود بود . ولی هیچ کدام بطور کامل آیین متفاوت و مستقل از آیین نداشتند چرا که همه از جانب پروردگار یگانه بودند.
اگر به خوبی بررسی کنیم ببینیم که شاید بعضی از عناوین و اصطلاحات از نظر اصلاحی و سندی همانند نباشند اما از نظر معنا و مفهوم تقریبا یکی هستند مانند کله ی اله که می توان : ایزد - داوار – دادگر – کیهان خدیو – خداوند رب – یزدان – اهورا مزارا و همچنین هورمزد را نام برد و صفاتی چون غفار و غفور و ستار نیز از این دسته اند .
این اسلام با آیین مهر پرستی که قبل از زردشت در ایران رواج داشت نیز تشابهاتی دارد .
تشابهات این ادیان را می توان با بررسی آثار و کسب به جامانده ، از نویسندگان و بزرگان دین و ادبا به خوبی درک کرد .
یکی از آثار مهم و قدیمی که در رابطه با آیین زردشت و همچنین از قواعد و اصلاحات آیین قبل از آن تا حدودی اطلاعاتی به کار می دهد ، شاهنامه ی حکیم ابولقاسم فردوسی است . که اثر ارزشمند و گران بهایی باشد نه تنها این اثر یک اثر ادبی بزرگ است ، بلکه این حقیر معتقد است که می توان من به عنوان یک کتاب دینی هم نام برد . دینی بودن این کتاب به این معناست که مانند کتب علمی دینی باشد .
و بتوان از این کتاب مثل آثار علمی استفاده کرد بلکه به این معنی است که می توان با توجه به این کتاب ارزشمند بسیاری از اعتقادات و قواعد و قوانین ادیان گذشته را که نیز در اسلام هم وجود دارد و پسندیده هستند را دریافت و با هم مقایسه کرد و سیر تکامل آنها را به نیکی فهمید ارث – نفقه – ولی قهری – آداب جنگ و رفتار با اسیر و زنان و فرزندان بعد از جنگ و حتی وقف و مطالب دیگر را می توان در این کتاب مشاهده نمود به عنوان مثال در زمان پادشاهی گشتاسب هنگامی که فرزندش اسفندیار به جنگ ارجاسب چینی می رود تا اورا شکست دهد یا به آیین و این یعنی زردشت درآورد نذر می کند و چیزهایی را وقف می نماید .
که از آن جمله ساختن ،صد رباط و حفرده هزار چاه آب و بخشیدن در هم صدقه دادن نه فقط همچنین بدین آوردن
و عبادت ها ، و بخشش برر خود به خاطر اینکه او را بی گناه در بند کرده بود نام برد .
فردوسی این مطلب را اینگونه بیان می کند :
پذیرفتم از ایزد و او گر که کینه نگرم ز بند پدر
گلبیتی صد آتشکده نو کنم جهان را ستمکار بی خو کنم
نبیند کسی پای من بی بساط مگر در بیابان کنم صد رباط
شخی که کرکس برو نگذرد برو گور و نخجیر پی نسپرد
کنم چاه آب اندر ده هزار نشانم درخت از بر چامسار
ز گنج درم صد هزار به رویش و هر کو بود خواستار
همه بی رهان را به این آدم بسر زمین آورم
پرستش کنم پیش یزدان به پای نبیند مرا کسی به آرام جای
و یا اعتقاد به جهان آخرت و معاد را در قالب نصیحت به فرزند توسط پادشاه عادل را می توان از این بیت فردوسی به درستی فهمید .
که من دخت خواهم به دیگر تو باید که مانی همیشه به جای
و یا در زمان بهرام گور شراب به واسطه ی مسکر بودن حرام می شود و بعد از یک سال دوباره بهرام شراب را حلال می کند اما به شرط آنکه بیش از ، خورده نشود و بی خود در پلیان را مد نظر قرار دهند که خوردن شراب باعث نقصان گرده اند بهرام بعد از حلال شدن شراب را فردوسی در دوبیت زیر به خوبی بیان می کند :
بر اندازه هر کسی ز آنجا زجام را بنگرید
چو می تان به شادی شود رهنمود بخسبد تا تن نگردد زبون
البته در این ابیات می توان به تغییر دین یا برگشت از یک دین را اشاره کرد . که به این عمل در اسلام ارتداد گفته می شود ناگفته نماند که خود گشتاسب و سهراب که پادشاه ایران بودند از دین خود برگشتند و به دین بهی یا همان آیین زردشت در آمدند و اسفندیار نیز که فرزند شاه گشتاسب بود و یکی از پهلوانان نامرد سپهبدان سپاه بدر نیز به شمار می رفت از این حکم مستثنی نیست .
اون نیز در آیین مهر پرستی دست کشید و به آیین زردشت درآمد علت اصلی جنگ ارجاسب با ایران نیز ارتداد پادشاهان ایران و همچنین اسفندیار بوده است . همانطور که گفته شده اسفندیار نیز برای اینکه ارجاسب از آیین خود برنگشت یعنی در اصطلاح فقهی مرتد نشد او را مغلوب کرد . از انجایی که این داستان مربوط به بخش دیگری از شاهنامه می باشد و مرتبط با اشعار مورد بحث ما نیست به همین مقدار بسنده می کنیم .
حال ، برآنیم که در این پایان نامه اصطلاحات و کلماتی در فقرا وهم در آیین ایرانیان باستان مشترک هستند و در شاهنامه ی فردوسی در بخش اساطیری از اولین پادشاه ایران یعنی کیومرث تا پادشاهی منوچهر وجود دارد را با هم مقایسه کنیم و نکات اشتراک و اختراق را بررسی می نماییم .
علی کل حال شاید کلماتی وجود داشته باشد که از نظر ظاهر مطابق نباشند اما از نظر معنا و مفهوم دارای یک معنی می باشند . به طور کلی کلمات و اصطلاحات فقهی و حقوقی که در این بخش شاهنامه وجود دارد را می توان به چند بخش تقسیم کرد .
۱ – اصطلاحات و کلماتی که مربوط به اصول دین ما می
باشند همانند معاد و توحید و نبوت و عدل
۲ – دومین دسته از این اصطلاحات و کلمات مربوط به فروع دین ما می باشد کلماتی چون نماز و روزه .
۳ – سومین گروه از این اصطلاحات کلماتی هستند که مرتبط با احکام شرع مقدس اسلام می باشند و می توان زدن جمله احکام جنگ – نصب و نژاد – قصاص را نام برد .
پژوهش های پیشین در مورد تبین ، بررسی و تطابق فقهی و حقوقی ...