اگر عادت عرب این بود که عهدنامه را خود فرد یا یکی از پسر عموهایش ابلاغ کند، بی تردید رسول خدا۶ از این سنت با خبر میشد.
۱۱-۱-۲-۴٫ عدم آگاهی بر احکام شرعی:
ابوبکر به احکام شرعی عالم نبود و دچار اشتباه میشد؛ از جمله این که:
دست چپ دزدی را قطع کرد که بر خلاف شرع است.
فجائه سلمی را در آتش سوزاند و حال آن که رسول خدا۶ از این عمل نهی کرده بود و فرموده بود کسی جز رب آتش، حق مجازات و عذاب کردن با آتش را ندارد.
ارث کلاله و جده را نمیدانست.
در بسیاری از احکام دیگر نیز دچار اضطراب رأی میشد و از صحابه میپرسید.
خالد بن ولید را که به ناحق مالک بن نویره را کشته و با زن او مرتکب زنا شده بود، حد نزد و قصاص ننمود، با وجود این که عمر از او خواست که خالد را قصاص کند، ولی ابوبکر جواب داد: من شمشیری را که برای کفار برهنه شده است، غلاف نمیکنم.
۱-۱۱-۱-۲-۴٫ پاسخ قوشچی:
اگر مقصود این باشد که همه احکام شرع به نحو تفصیل در نزد ابوبکر حاضر نبود، این صحیح و مسلم است و لکن این مطلب تنها در خصوص ابوبکر نبود، بلکه درباره تمام صحابه این گونه بود و این نحوه عدم آگاهی، در استحقاق امامت ضرری نمیزند.
اگر مراد این باشد که ابوبکر در مسائل شرعی مجتهد نبود و قدرت استنباط احکام شرعی از منابع آن نداشت، این مطلب صحیحی نیست.
اما این که دست چپ سارق را قطع کرد، شاید به خاطر اشتباه جلاد بوده است و فقط ابوبکر فرمان قطع را صادر کرده است.احتمال هم دارد که قطع دست چپ، در بار دوم اتفاق افتاده است.
به خاطر اشتباه در اجتهاد خود، فجأئه سلمی را سوزاند و برای مجتهدین این گونه از اشتباهات رخ میدهد.
درباره ارث کلاله و جده هم که از صحابه پرسید، مطلب عادی است و مجتهدین از مدارک احکام از همدیگر سؤال میکنند، از همین روست که حضرت علیA درباره بیع ام ولد به سخن عمر مراجعه کرد و این رجوع حضرت علیA، دلالت بر ناآگاهی وی به احکام شرعی نمیکند.
قوشچی، درباره خالد میگوید: بر خالد حد و یا قصاص واجب نبود، زیرا گفته شده است: خالد به خاطر ارتداد مالک وی را کشته است و نیز گفته شده است خالد، مالک را نکشت، بلکه یکی از صحابه دیگر به گمان این که مالک مرتد شده است او را کشت و زن او مطلقه بود و عده اش نیز تمام شده بود. ایراد عمر نیز به خلافت ابوبکر ضرری ندارد و با این ایراد قصد ضربه زدن به خلافت ابوبکر را نیز نداشته است، بلکه ایراد او مانند ایراد مجتهدین نسبت به همدیگر میباشد[۳۲۱].
۲-۱۱-۱-۲-۴٫ بطلان جواب قوشچی:
قوشچی، بر خلاف برخی دیگر از اشاعره مثل تفتازانی[۳۲۲] در صحت این موارد تردید نکرده است و تنها به توجیه آنها پرداخته است.
طبق تعریفی که برخی بزرگان اهل سنت از اجتهاد ارائه میدهند، هر کسی را میتوان مجتهد نامید و لو این که کوچکترین اطلاعی از احکام اسلامی نداشته باشد، چون میتواند بپرسد و با خبر شود. آیا جای تعجب نیست که مجتهد و امام و خلیفه مسلمین نتواند حکم ساده ارث را نداند و از دیگران بپرسد.
از شؤون امام و وظایف او حفظ شریعت و تعلیم آن به مردم است، از این رو جهل به احکام شریعت، به خصوص احکام ابتدایی آن مضر به مقام امامت است.
جریان سؤال حضرت علیA درباره ام ولد از عمر صحیح نیست و در منابع معتبر شیعه موجود نمیباشد. این که قوشچی احتمال داده است که قطع دست چپ سارق به علت اشتباه جلاد بوده است، احتمال عقلایی نیست، چون این مجازات در خلأ واقع نشد، بلکه جلاد در ملأ عام اقدام نمود، بنابراین اگر جلاد اشتباه میکرد حاضرین اعتراض میکردند.خود ابوبکر نیز اعتراض میکرد و جلاد را مؤاخذه مینمود. سکوت آنها نشان گر این است که حاکم و خلیفه دستور قطع دست چپ را صادر کرده بود.هم چنین دلیلی بر این که قطع دست چپ در بار دوم بوده است، ادعایی بیش نیست و دلیلی بر آن وجود ندارد.
اجتهاد در سوزاندن فجاءه سلمی با آتش از قبیل اجتهاد در مقابل نص میباشد. روایتی که میگوید: «کسی جز خدا حق عقاب با آتش را ندارد» از روایات صحیح و مسلم در نزد اهل سنت است[۳۲۳].
اما جریان مالک بن نویره این بود که او خلافت ابوبکر را قبول نداشت، از این رو نمیخواست زکات را به عمال خلیفه بدهد به این خاطر او را به ارتداد متهم کردند و کشتند و ناموس وی را تصاحب نمودند. حال آن که صرف ندادن زکات، با وجود این که فرد شهادتین بر زبان میراند و حتی وجوب زکات را قبول دارد، کفر نیست.ابن رشد سنی نیز این عمل ابوبکر را صحیح و مشروع نمیداند و میگوید: ولی عمر در این حکم با ابوبکر مخالفت کرد و کسانی را که ابوبکر به دلیل عدم پرداخت زکات به او اسیر کرده بود،آزاد نمود[۳۲۴].
۱۳٫دفن ابوبکر در خانه پیامبر اکرم۶ بدون اذن
ابوبکر، پس از وفاتش در خانه پیامبر اکرم۶ دفن شد و حال آن که خداوند از دخول به خانه پیامبر اکرم۶ بدون اذن او نهی کرده است.
۳-۱۱-۱-۲-۴٫ پاسخ قوشچی:
آن حجره ملک عایشه بود و با اذن او، ابوبکر در آنجا دفن شد و منع از دخول مؤمنین به خانه پیامبر۶ بدون اذن در هنگام حیات وی، بر عدم جواز دفن ابوبکر هنگامی که آن خانه ملک کس دیگری شده است، دلالت نمیکند[۳۲۵].
۴-۱۱-۱-۲-۴٫ رد جواب قوشچی:
روایتی که برخی از اهل سنت بر کرامت ابوبکر ذکر کردهاند، دلالت دارد که خانه پیامبر خدا۶ ملک عایشه نبوده است. اهل سنت چون با این سؤال مواجه شدند که چرا ابوبکر بدون اذن نبی در خانه آن حضرت دفن شد، کرامتی برای ابوبکر ساختند. متن این جریان چنین است:
«هنگامی که زمان وفات ابوبکر فرارسید، رو به حاضران کرد و گفت: زمانی که من مردم و امور کفن مرا تمام کردید، جسد مرا بردارید و جلوی در خانهای که قبر پیامبر۶ در آن قرار دارد، قرار بدهید و در جلوی در بایستید و بگویید: السلام علیک یا رسول الله، این جسد ابوبکر است اذن میخواهد، پس اگر به شما اذن داد و در حالی که در قفل است، باز شد مرا داخل کنید و در آنجا دفن کنید و اگر در باز نشد، مرا خارج نمایید و در بقیع دفن کنید» زمانی که جلوی در ایستادند و هر آن چه ابوبکر سفارش کرده بود، انجام دادند، قفل در افتاد و در باز شد و هاتفی از طرف قبر ندا داد که حبیب را به حبیب برسانید، زیرا حبیب مشتاق حبیب است»[۳۲۶].
درباره حجره شریف پیامبر اکرم۶ دو احتمال است؛ یا این که در ملک پیامبر اکرم۶ باقی مانده بود و یا طبق حدیثی که اهل سنت روایت کردهاند که «پیامبران چیزی از خود به ارث نمیگذارند»، ملک تمام مسلمانان میشود.
در صورت اول باید از وراث و فرزندان آن حضرت اذن میگرفتند و اگر گفته شود با توجه به حق عایشه در آنجا دفن شد، صحیح نیست، زیرا اگر عایشه سهمی از اصل زمین هم داشته باشد به صورت مشاعی است و برای دفن پدرش باید از دیگر وراث هم اذن میگرفت و حال آن که اذن نگرفتند.
و در صورت دوم باید از همه مسلمانان اذن میگرفتند و این نیز اتفاق نیفتاد. بنابراین دفن ابوبکر در مکان غصبی بوده است.
کرامتی هم که نقل شد تا زمان ابن عساکر در هیچ کدام از منابع اهل سنت نیامده است و هم چنین سند این کرامت طبق مبانی اهل سنت مخدوش است[۳۲۷].
۱۲-۱-۲-۴٫ دستور سوزاندن خانه حضرت علیA و فاطمهI
یکی دیگر از مطاعن ابوبکر این است که هنگامی که حضرت علیA از بیعت با او امتناع ورزید، دستور سوزاندن خانه علیA را صادر کرد در حالی که فاطمهI و حسن و حسینA و گروهی از بنی هاشم داخل خانه بودند.
۱-۱۲-۱-۲-۴٫ پاسخ قوشچی:
عدم بیعت حضرت علیA به سبب مخالفت با خلافت ابوبکر نبود، بلکه به خاطر عذری بود، لذا حضرت علیA به ابوبکر اقتدا میکرد و عطای او را میگرفت و در همه اوامر و نواهی مطیع ابوبکر بود و صلاحیت او را برای امامت باور داشت و میفرمود: بهترین این امت بعد از پیامبر۶ ابوبکر و عمر است[۳۲۸].
۲-۱۲-۱-۲-۴٫ رد پاسخ قوشچی:
قوشچی از پاسخ طفره رفته است و به این ایراد که چرا ابوبکر دستور سوزاندن خانه علیA را صادر کرد، پاسخ نداده است. اگر واقعا بیعت نکردن علیA به علت مخالفت وی با ابوبکر نبوده است و عذر موجهی داشتند، پس گناه ابوبکر بیشتر است که چرا با وجود این که حضرت علیA عذر موجهی داشتند، دستور سوزاندن خانه وی را صادر نمود.
آن چه از جواب قوشچی قابل توجه است، این است که او سوزاندن در خانه حضرت علیA را رد نکرده است.
۱۳-۱-۲-۴٫ اعتراض امام حسن و امام حسینA به ابوبکر:
هنگامی که ابوبکر بعد از بیعت بالای منبر رفت تا برای مردم سخنرانی نماید، حسن و حسینA آمدند و گفتند: این مقام جد ماست و تو صلاحیت این مقام را نداری.
۱-۱۳-۱-۲-۴٫ پاسخ قوشچی:
این روایت صحیح نیست[۳۲۹].
۲-۱۳-۱-۲-۴٫ رد قوشچی: