۱-۹- جامعه آماری
از آنجا که اطلاع دقیقی از جامعه آماری در دست نیست بنابراین جامعه آماری پژوهش نامحدود است و عبارت است از کلیه مشتریان و افرادی که در سطح منطقه کیش به نحوی از خدمات بیمه عمر استفاده مینمایند.
۱-۱۰-نمونه آماری و روش نمونه گیری
در پژوهش حاضر به علت نامحدود بودن تعداد بیمهگذاران، محدودیت زمانی و همچنین صرفهجویی در هزینه های پژوهش، محقق بیمهگذاران بیمه عمر در جزیره کیش را به صورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب نموده و از روش نمونه گیری احتمالی خوشهای استفاده شده است. برای تعیین حجم نمونه، به علت نامعلوم بودن واریانس جامعه آن را برآورد نموده و در سطح اطمینان ۹۵ درصد و دقت برآورد ۶ حجم نمونه ۱۲۰ به دست آمده است.
۱-۱۱-مدل مفهومی پژوهش
تمام مطالعات تحقیقی بر یک چهارچوب مفهومی استوار است، که متغیرهای مورد نظر و روابط میان آنها را مشخص می کند (ادوارد و همکاران، ۱۳۷۹).
این چهارچوب مفهومی که با عناوین دیگری همچون چهارچوب نظری (خاکی، ۱۳۷۸) نقشه ذهنی و ابزار تحلیلی (میرزایی هرنجانی، ۱۳۷۵) شناخته می شود، الگویی است که پژوهشگر براساس آن درباره روابط بین عواملی که در ایجاد مسأله مهم تشخیص داده شده اند، نظریه پردازی می کند. این نظریه می تواند ضرورتاً سخن پژوهشگر نباشد و بطور منطقی از نتایج تحقیقات قبلی پیرامون مسأله نشأت گرفته باشد (همان، ۱۳۷۸).
از آنجا که هر پژوهش میدانی و پیمایشی نیازمند نقشه ذهنی و مدل مفهومی است که در قالب ابزار تحلیلی مناسب، متغیرها و روابط بین آنها ترسیم شده باشد، بر همین اساس یک مدل تحلیلی از این فرضیات و هوش هیجانی و تأثیر آنها بر استفاده از بیمه عمر ذیلاً ارائه شده است.
در تحقیق حاضر از مؤلفههای هوش هیجانی مدل بار- آن[۱۳] ۲۰۰۱ استفاده شده است که به شرح ذیل میباشد:
بنا به تعریف “بار- آن” از هوش هیجانی، هوش هیجانی در ۵ حیطه دارای ۱۵ مولفه است:
۱) حیطه درون فردی؛ شامل ۵ مولفه خودآگاهی هیجانی، قاطعیت[۱۴]، حرمت نفس[۱۵]، استقلال و خودشکوفایی[۱۶].
۲ ) حیطه برون فردی؛ شامل ۳ مولفه همدلی، روابط میان فردی و مسئولیتپذیری.
۳) حیطه سازگاری؛ شامل ۳ مولفه حل مساله، واقعیت سنجی و انعطاف پذیری.
۴) حیطه کنترل استرس؛ شامل ۲ مولفه تحمل فشار و کنترل تکانه.
۵) حیطه خلق کلی؛ شامل ۲ مولفه خرسندی[۱۷] و خوشبینی[۱۸].
در این تحقیق به بررسی تأثیر هوش هیجانی بر استفاده از بیمه عمر با توجه به مؤلفه های ( ابعاد ) هوش پرداخته می شود. مدل مفهومی تحقیق در شکل (۱-۱) نشان داده شده است.
مهارت های درون فردی
مهارت های میان فردی
سازگاری
کنترل استرس
خلق عمومی
شکل ۱-۱: مدل مفهومی تحقیق (تأثیر هوش هیجانی بر استفاده از بیمه عمر) بار- آن ۲۰۰۱
۱-۱۲-تعاریف
هوش هیجانی: هوش هیجانی، آرایشی ازاستعدادهای غیرشناختی، قابلیتها و مهارت هایی است که توانایی فرد در سازگاری با شرایط و فشارهای محیطی را افزایش میدهد (گابریل، ۲۰۰۱).
خودآگاهی: خود آگاهی آگاه بودن از حالت روانی خود و تفکر درباره آن حالت است. هوش هیجانی با خودآگاهی آغاز می شود که ارتباط نزدیکی با ارزشها، نقاط قوت و ضعف افراد دارد تا بتواند همزمان از طریق روش مناسب و سازنده احساسات خود را ابراز کند (مایر، ۱۹۹۰).
خودمدیریتی (خودگردانی[۱۹]): تعادل هیجان را خودمدیریتی مینامند و یک قابلیت زیربنایی است که در کنترل رفتارهای هیجانی نقش مهمی دارد. گاهی از خود مدیریتی به معنای کنترل احساسات، عواطف و تکانشها یاد می کنند و عامل اصلی در پذیرش مسئولیت اعمالی است که انجام میدهیم (سالووی، ۱۹۹۰).
آگاهی اجتماعی[۲۰]: توانایی همدردی با احساسات دیگران و شناخت دیدگاه آنان میباشد. همدلی دنیا را از دریچه چشم دیگران دیدن و وارد شدن به حریم احساس آنها میباشد و نیازمند درک، شناخت و پاسخ مناسب به هیجانهای دیگران است (هین، ۲۰۰۴).
مدیریت رابطه (مهارت های اجتماعی): توانایی شناخت و همدلی با دیگران، برقراری ارتباط مؤثر، گوش دادن عمیق و تشریک مساعی میباشد.مدیریت رابطه یعنی آیا مدیر می تواند رابطه خود با دیگران را به طور مؤثر و سازندهای مدیریت کند و به سمت نتایج مثبت هدایت کند (کیاروچی، ۲۰۰۵).
تعریف واژه بیمه: بیمه، نقش اساسی در جبران آثار مالی ناشی از تحقق خطر بیمه شده برای آحاد جامعه دارد. واژه بیمه که در زبان فرانسه assurance و در زبان انگلیسی insurance نامیده می شود، ظاهراً به کلام فارسی شباهت دارد ولی معلوم نیست از چه تاریخی مصطلح شده و غرض از استعمال آن چه بوده است. لغت شناسان معتقدند که واژه های انگلیسی و فرانسه از ریشه لاتینی secures که به معنای اطمینان است گرفته شده و علاوه بر عقد بیمه در معانی تضمین، تأمین، اعتماد یا اطمینان بهکار رفته است. واژه بیمه در اغلب زبانهای دیگر نیز از همین ریشه مشتق شده است. در حالی که تصور نمیرود که واژه بیمه در فارسی خود از ریشه های عربی، ترکی، عبرانی، یونانی، روسی یا لاتین باشد گو اینکه واژه های بسیاری در زبان فارسی از این زبانها گرفته شده، با این همه، به نظر میرسد که ریشه اصلی همان “بیم” است زیرا عامل اساسی انعقاد عقد بیمه، ترس و گریز از خطر است و به سبب همین ترس و به منظور حصول تأمین عقد بیمه وقوع مییابد (لوک، ۱۳۸۰).
بیمه گر: شرکت بیمهای است بیمه نامه را صادر کرده و در ازاء پرداخت حق بیمه توسط بیمهگذار، پرداخت منافع تعیین شده به استفاده کنندگان بیمه نامه را در صورت تحقق موضوع بیمه بعهده دارد (ثبات، ۱۳۸۷).
بیمه گذار: شخص حقیقی یا حقوقی است که با بیمه گر قرارداد بیمه را منعقد می کند و پرداخت حق بیمه و یا اقساط آن را تعهد مینماید (اعظم، ۱۳۸۶).
بیمه نامه: سند کتبی است که براساس قانون و مقررات بیمه کشور و با توجه به پیشنهاد بیمهگذار و موافقت بیمهگر تنظیم میشود و پس از امضاء در اختیار بیمهگذار قرار میگیرد (معزی، ۱۳۸۶).
حق بیمه: وجهی است که بیمهگذار در قبال تعهد بیمهگر به او میپردازد (پاکباز، ۱۳۴۷).
حق بیمه اضافی : مبلغی است که بیمهگر بعنوان مازاد بر حق بیمه معمول بعلت پر مخاطره بودن ریسک یا تشدید خطر تحت پوشش، دریافت میدارد (مشایخی، ۱۳۵۳).
فرم پیشنهاد بیمه: فرم خاصی است که بیمهگر قبل از قبول تعهد به منظور تعیین و شناخت خطر بیمه در اختیار متقاضی بیمه قرار میدهد و متقاضی موظف است به تمامی سؤالات آن جواب درست داده و پس از تکمیل، آن را به بیمهگر مسترد نماید (کریمی، ۱۳۷۲).
الحاقیه[۲۱] : سندی است که در آن تغییرات در شرایط و موضوع بیمهنامه صورت گرفته و از طرف بیمهگر به بیمهگذار داده میشود (ملک نیا، ۱۳۵۲).
استفاده کننده : شخص حقیقی یا حقوقی است که بیمه گذار قرارداد بیمه را به نفع او منعقد ساخته است.
غرامت:[۲۲] وجهی است که بیمهگر تعهد مینماید آن را پرداخت نماید. غرامت ماحصل و ثمره بیمه است و ممکن است به صورت مبلغی یکجا باشد (فصلنامه صنعت بیمه، ۱۳۸۵).
بیمههای اشخاص: بیمههای اشخاص، موضوع تعهد بیمهگر شخص بیمه شده است. میزان تعهد بیمهگر، یعنی مبلغ بیمه شده، ارتباطی با غرامت ناشی از بروز واقعه بیمه شده ندارد و به پیشنهاد بیمهگذار تعیین می شود. در بیمههای اشخاص، بیمهگر با در نظر گرفتن وقایع احتمالی که برای شخص بیمه شده روی میدهد متعهد می شود (شیبانی، ۱۳۵۲).
بیمه عمر: بیمه عمر، قراردادی است که به موجب آن بیمهگر در مقابل دریافت حق بیمه متعهد
می شود که در صورت فوت بیم شده یا زنده مانده او در زمان معینی مبلغی به بیمهگذار یا شخص تعیین شده از طرف او بپردازد (ایزدپناه، ۱۳۸۰).
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۱- مقدمه
امروزه روانشناسان علاوه بر توجهی که به تفاوت افراد از لحاظ هوش علمی دارند، هوش عاطفی را نیز به عنوان یک تفاوت عمده بین شخصیتهای مختلف قلمداد میکنند. به طوری که افراد مختلف ممکن است از لحاظ میزان بهره هوشی عاطفی متفاوت از یکدیگر باشند و این تفاوت به شیوههای گوناگون در زندگی آنها نمود پیدا کند (هومن، ۱۳۸۴). کارکردها و عملکردهای افراد به دلیل داشتن درجه هوش عاطفی متفاوت بوده و کل زندگی آنها را تحتالشعاع خود قرار میدهد طی دو دهه اخیر، مبحث هوش عاطفی که به عنوان هوش هیجانی نیز ترجمه شده، یکی از مهمترین مباحث علوم اجتماعی و علوم انسانی، از جمله حوزه مدیریتی و سازمانی، مورد توجه قرار گرفته است و همواره کاربردها و تواناییهای آن، در مقایسه با هوش منطقی، مورد بحث بوده است (گرود پارت[۲۳]، ۲۰۰۵). به طور کلی، دو مکتب مجزا در مورد هوش عاطفی مطرح است: نخستین مکتب؛ بیشتر در حوزه روانشناسی و دانشگاهی مطرح است، که هوش عاطفی را یک توانمندی میداند و دومین مکتب؛ به رویکرد آمیخته معروف است، که رویکر مبحث هوش عاطفی را، از حوزه اختصاصی روانشناسی خارج کرده و وارد حوزه های دیگر علوم اجتماعی و سازمانی می کند (فورگاس، ۲۰۰۵). با توجه به اینکه رویکرد اخیر معروفتر است و در اجرا، به خصوص در حوزه های مدیریت و سازمانی نیز، موفقتر بوده است، متخصصان سازمانی و منابع انسانی، تمایل بیشتری به استفاده از آن دارند تاکنون تعریف مشخص و واحدی در مورد هوش عاطفی نشده است (هوپر، ۱۹۹۹). اصطلاحات[۲۴] هوش عاطفی- قابلیت عاطفی- سواد عاطفی و ضریب عاطفی تاکنون معرفی شده اند (مییر[۲۵]، ۲۰۰۵). هوش عاطفی در بحث مدل خالص و قابلیت در مدل آمیخته، مطرح شده است. واژه هوش عاطفی یک واژه مرکب و متضاد است، که به دو واژه احساس و هوش و یا به عبارت دیگر، احساس و منطق تقسیم می شود (سالووی، ۱۹۹۰). ارسطو؛ اولین کسی بود که دو واژه احساس و منطق را درکنار هم قرار داد. او مثال میزند:"عصبانی شدن آسان است، اما عصبانی شدن نسبت به فردی به صورت درست، تا حد معقول و درست در زمان درست و به دلیل درست، کاری ساده نیست” (گابریل، ۲۰۰۱). بحث علمی در مورد هوش عاطفی، طی دو دهه اخیر، شکل گرفته است. پیتر سالوی؛ اولین کسی است که در مورد هوش عاطفی، تعریف مشخصی ارائه کرده است: هوش عاطفی؛ نوعی از پردازش اطلاعات عاطفی (هیجانی) است، که شامل ارزیابی درست هیجان و احساس در خود و دیگران بوده و بیان صحیح احساس و تنظیم انطباقی احساسات است، به شیوهای که سطح زندگی بهبود یابد (افروز، ۱۳۷۵).
نخستین و روشنترین اثر اقتصادی[۲۶] فعالیتهای بیمهای، حفظ اموال و تأسیسات متعلق به اشخاص یا دولت است که هر یک بالمال جزئی از ثروت ملی را تشکیل می دهند. گو اینکه صاحبان اموال و تأسیسات در مقابل تحصیل تأمین بیمهای ناگزیرند به طور مستمر حق بیمه پرداخت کنند و این خود رقم بالایی به هزینه های آنها میافزاید. ولی این اطمینان برای آنها هست که در صورت تحقق خطر مورد انتظار لطمهای به دارایی و گردش عادی دستگاههای آنان وارد نخواهد شد و خسارتهای وارده را بیمهگران جبران می کنند (دانیل و همکاران، ۲۰۰۳).
احساس مسئولیت و نگرانی درباره آینده زندگی، دغدغه همیشگی هر انسان دور اندیش میباشد. از این رو بیمههای عمر با هدف پوشش چهار دسته از نیازهای افراد جامعه به وجود آمدند (کیاروچی، ۲۰۰۵).
تامین زیانهای مالی ناشی از خطر فوت
تامین مستمری بازنشستگی
تامین زیانهای ناشی از کارافتادگی
پس انداز و تشکیل سرمایه
بر اساس ادبیات موجود در زمینه هوش هیجانی و بیمه عمر، در پژوهش حاضر تأثیر هوش هیجانی بر بیمه عمر مورد بررسی قرار گرفته است. مباحث مطرح شده در این فصل مفاهیم و تئوریهای موجود و مرتبط با اجزای اصلی پژوهش، خلاصهای از جستجوی وسیع پیرامون موضوع پایان نامه و موضوع مشابه در کتابها و مقالات میباشد.
۲-۲- مبانی نظری هوش هیجانی
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
دانشگاه علوم و فنون مازندران
پایاننامه
مقطع کارشناسی ارشد
رشته : مهندسی برق – قدرت
عنوان :
بهرهبرداری بهینه از ترانسفورماتورهای قدرت مبتنی به مفاهیم قابلیت اطمینان
استاد راهنما : جناب آقای دکتر تقی بار فروشی
استاد مشاور : جناب آقای دکتر ایرج احمدی
دانشجو : محمد شعبانی آلوکنده
(زمستان ۱۳۹۲)
لبخندِ مادر آرامشِ جان است و تبسمِ پدر آسایشِ روان
پینه های دست پدر از رنج سالیان حکایت می کند، از شادی های بر زبان نیامده، از نجابتِ لبخندی که تقدیس می کند کودکی ام را…
تقدیم به باغبانِ مزرعه کودکی ام، به رسولِ ایثارگرِ مصممِ قصه هایم، به استواریِ کوهستانِ پیر، آنگاه که با بارش برف زمستانی، چشم انداز بهاران را در ذهنِ لاغرِ کودکانِ خویش تصویر می کند، تقدیم به بارانِ بهاری ام، تقدیم به پدرم.
تقدیم به عصمتِ چشمانِ دلواپسی که چراغ راهم بود، آفتابی که در نبود خورشید زندگی ام زمینِ وجودم را روشن نمود، تقدیم به سپیدیِ طلوعِ طاهرم، تقدیم به مادرم.
تقدیم به هم بازی هایِ دوره نسیان، به نامِ برادری، به نامِ خواهری، که کودکی ام و جوانی ام به بودنِ ایشان، خو گرفت، تقدیم به دستانی که نوازشم نمودند.
تقدیم به روانی که رنج ها را صبورانه تحمل نمود، تقدیم به سنگِ صبورِ لحظه های عزلتم، که حرف های ناگفته همواره در خلعتِ حضورش ، جوشید، تقدیم به خواهری که مهربانی را به من آموخت، تقدیم به معصومه ام که همواره راهنمایم بود.
تقدیم به امیدِ لحظه های نومیدی ام، به بانوی موسیقی ام، به مهربانی که نام مرا به هزار زبان آواز داد، تقدیم به شریکِ زندگی ام، به بانوی صبورم، به همسرم.
تقدیم به پدر و مادر بزرگواری که مفتخرم نمودند تا زین پس، فرزندشان باشم، تقدیم به پدر و مادر همسرم.
تقدیم به روح نازنین کسی که حیاتم از او نیرو یافت، تقدیم به روح بزرگوارِ فرشته ای که از آن سوی مرغزارِ بهشت، همواره نظاره ام کرد و بی آنکه در فهمِ من گنجد، پشت و پناهم بود.
با سپاس فراوان از استاد گرانقدر و ارجمندم جناب آقای دکتر تقی بارفروشی که در طول انجام این مطالعه، افتخار شاگردی ایشان را داشته و از راهنماییهای بی دریغشان بهره فراوان بردم و از حمایت های معنوی ایشان بی نصیب نبودم.
با تشکر بسیار از استاد ارجمندم جناب آقای دکتر ایرج احمدی که از راهنمایی ها و کمک های ایشان در طول انجام مطالعات بهره بردم.
… و سپاس از تمامی کسانی که به من آموختند.
چکیده
ترانسفورماتور یکی از مهمترین اجزا سیستم قدرت بوده و به علت گرانقیمت بودن و اهمیت عملکرد ترانسفورماتور در سیستم قدرت و زمانبر بودن جایگزینی آن، فرایند بررسی و انتخاب روش بهرهبرداری بهینه و مطلوب برای ترانسفورماتورها با در نظر گرفتن مسائل اقتصادی و قابلیت اطمینان همواره از مهمترین و ضروریترین مسائل سیستمهای قدرت بوده است. از اینرو در این پایاننامه یک روش جدید احتمالی برای تعیین محدوده بهرهبرداری اقتصادی ترانسفورماتور ارائه شده است. ایده اصلی این پایاننامه بر خروج عمدی یکی از ترانسفورماتورهای موازی پستهای فوق توزیع یا انتقال و قرار دادن آن در وضعیت آماده به کار استوار بوده و شامل پنج مرحله اصلی است: ۱) محاسبه دسترسپذیری و عدم دسترسپذیری بر اساس مدل مارکوف و تبدیل آن به شاخص اقتصادی با بهره گرفتن از مفهوم انرژی انتظاری تأمین نشده؛ ۲) محاسبه مجموع تلفات بیباری و مسی ترانسفورماتور بر اساس اطلاعات بارگذاری و تبدیل آن به شاخص اقتصادی؛ ۳) تعیین یک نقطه بار بحرانی برای پست و تعیین محدودهی اقتصادی بهرهبرداری بر اساس مراحل ۱ و ۲. ۴) بررسی اثر روش جدید بهرهبرداری بر عمر متوسط ترانسفورماتور. ۵) محاسبه قابلیت اطمینان سیستم در دوره فرسایش با بهره گرفتن از مدل حرارتی و رابطهٔ تسریع فرسودگی و استفاده از تابع توزیع نرمال. به منظور مطالعه موردی، شبیهسازیهای لازم بر اساس اطلاعات واقعی یکی از پستهای ۶۳/۲۳۰ کیلوولت شبکه برق ایران انجام گردیده است. نتایج مطالعه موردی حاکی از کارایی روش پیشنهادی جدید میباشد. بطوریکه باعث صرفهجویی اقتصادی، افزایش چشمگیر عمر متوسط ترانسفورماتورها و افزایش فرصت تعمیرات پیشگیرانه خواهد شد. همچنین از شبیهسازیهای انجام شده در این پایاننامه میتوان برای پایش قابلیت اطمینان و عمر باقیمانده ترانسفورماتور به صورت بر خط (On-line) استفاده نمود.
واژههای کلیدی:
ترانسفورماتورهای قدرت، بهرهبرداری بهینه، مفاهیم قابلیت اطمینان، انرژی انتظاری تأمین نشده، تلفات توان ترانسفورماتور، خروج عمدی، فرسایش ترانسفورماتور
فهرست مطالب | |
عنوان | صفحه |
فصل اول: | |
مقدمه | ۱ |
۱-۱- پیشگفتار …………………………………………………………………………………………………………………….. | ۲ |
حکومت های سیاسی در سطح ملی (گروه یا حکومت ملی)
در مناطق بزرگ
تأسیس نهادهای دموکراتیک کارآمد
نظریه محافظه کارانه، تعادل اجتماعی منفی و مثبت
منبع: الوانی و شیروانی، ۱۳۸۵
۲-۲-۲۰)سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی
اگر سرمایه انسانی آن چیزی باشد که انسان می داند (مجموع دانش، مهارت و تجارب) پس دسترسی به سرمایه اجتماعی، به کسانی که یک فرد می شناسد بستگی دارد. یعنی اندازه، کیفیت، تنوع شبکه های کسب و کار و شبکه های ارتباطی شخصی انسان در آن مؤثر است. اما فراتر از آن سرمایه اجتماعی به کسانی که انسان نمی شناسد نیز بستگی دارد. البته اگر به طور غیر مستقیم به وسیله شبکه ها با آنها در ارتباط باشند. مباحث سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی تشریح می کنند که چگونه مدیران بر ارزش های بیشتری دست می یابند. بعضی مدیران از درآمدهای بالا خشنود می شوند و برخی از پیشرفت سریع تر. گزارشات سرمایه اجتماعی حاکی از وجود تفاوت هایی در سطح توانایی افراد است. بعضی مدیران از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشند. مدیرانی که پاداش دریافت می کنند زیرکترند و یا تجربه بیشتری دارند. سرمایه اجتماعی بر ارزشی که مدیر از طریق دیگران بدست می آورد متمرکز است.
اصول مرتبط با ساختارهای مطمئن شبکه ارتباطات که موجب افزایش توانایی مدیران برای شناسایی و توسعه فرصت ها از طریق سرمایه اجتماعی می گردند عبارتند از:
۱- سرمایه اجتماعی از سرمایه انسانی متفاوت است، سرمایه اجتماعی خصوصیتی است که بین افراد ایجاد می شود در حالی که سرمایه انسانی خصوصیات افراد است. سرمایه گذاری هایی که سرمایه انسانی را ایجاد می کنند اساساً از سرمایه گذاری هایی که بوسیله سرمایه اجتماعی ایجاد می شود متفاوت اند.
۲- سرمایه اجتماعی مکمل مفهومی سرمایه انسانی است. جایی که سرمایه انسانی به توان فردی اشاره دارد، سرمایه اجتماعی به فرصت ها اشاره دارد. بیشتر مدیران از طریق سرمایه انسانی شان به نتایج بهتری در سرمایه اجتماعی دست می یابند. زیرا می توانند از این راه فرصت ها را شناسایی و توسعه دهند (تیمبرلیک، ۲۰۰۶).
همچنین تاجبخش (۱۳۸۴) در خصوص ارتباط انواع سرمایه با یکدیگر اظهار می دارد:
” به هر حال سرمایه اجتماعی از تغییراتی در روابط میان اشخاص حاصل می شود که کنش را تسهیل می کند. اگر سرمایه فیزیکی کاملاً ملموس است و در قالب مادی مشاهده ریخته می شود و اگر سرمایه انسانی کمتر ملموس است و در مهارت ها و دانش اخذ شده به وسیله فرد حضور دارد، سرمایه اجتماعی به مراتب ناملموس تر است، زیرا در روابطی که در بین اشخاص برقرار است یافت می شود همان طور که سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی فعالیت مولد را تسهیل می کنند، سرمایه اجتماعی هم همین کار را انجام می دهد. برای مثال گروهی که در میان اعضای آن وفاداری و اعتماد شدید وجود دارد می تواند کارهای بسیار بزرگ تر در مقایسه با گروه دیگری که در میانشان اعتماد و وفاداری وجود ندارد انجام دهد. به هر حال سرمایه اجتماعی اثر به ویژه مهم دارد و آن ایجاد سرمایه انسانی در نسل بعد است. سرمایه اجتماعی هم در خانواده و هم در اجتماع، نقش مهمی را در ایجاد سرمایه انسانی در نسل در حال ظهور ایفا می کند” (ص ۵۴).
بدین ترتیب در می یابیم که برای به کار افتادن سرمایه اقتصادی، نیاز به سرمایه انسانی داریم و برای اینکه نیروی انسانی به سرمایه انسانی تبدیل شود و بتواند سرمایه اقتصادی را به کار گیرد، باید یک بستر یا فضای اجتماعی وجود داشته باشد تا تعامل، همکاری و مشارکت اعتمادآمیز در بین نیروهای انسانی شکل بگیرد (تبدیل نیروی انسانی به سرمایه انسانی). این بستر و فضای اجتماعی همان سرمایه اجتماعی است. پس به طور خلاصه سرمایه اجتماعی اجازه می دهد که سرمایه انسانی در یک تعامل سازنده، سرمایه اقتصادی را به کار گیرد و تولید کند و بنابراین ارزش افزوده به وجود بیاورد (رنانی، ۱۳۸۵).
بنابراین سرمایه اجتماعی هنگامی بوجود می آید که روابط میان افراد به شیوه ای دگرگون می شود که کنش را تسهیل می کند. سرمایه فیزیکی کاملاً محسوس است و به صورت مادی قابل مشاهده تجسم یافته است. سرمایه انسانی کمتر ملموس است، و در مهارت ها و دانشی که فردی کسب کرده است تجسم می یابد؛ سرمایه اجتماعی حتی کمتر از این محسوس است، زیرا در روابط میان افراد تجسم می یابد. سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی فعالیت تولیدی را تسهیل می کنند، و سرمایه اجتماعی نیز همانند آنها عمل می کند، مثلاً گروهی که اعضایش قابلیت اعتماد نشان می دهد و به یکدیگر اعتماد زیاد می کنند خواهند توانست کارهایی بسیار بیشتر از گروهی که فاقد آن قابلیت اعتماد است انجام دهد (الوانی و شیروانی، ۱۳۸۵).
۲-۲-۲۱)سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی و یادگیری سازمانی
عنصر اولیه در سازمانهای یادگیرنده داشتن نیروی انسانی با دانش مسلط است. پس برای داشتن سازمان یادگیرنده نیاز به وجود سرمایه انسانی است. اما سرمایه های انسانی در سطح فردی مطرح می شوند، افراد در سازمان در ارتباط با هم بوده و در این ارتباطات دانش و تجربیات همدیگر را می آموزند و یاد می گیرند. اگر جو و فضای سازمانی به نحوی باشد که امکان یادگیری متقابل بین اعضای سازمان را تسهیل کند نوعی یادگیری گروهی به وجود می آید که اصل سوم سازمان یادگیرنده از دیدگاه سنگه محسوب می شود. براساس تحقیقاتی که در سال ۱۹۹۸ توسط مرکز توسعه نیروی کار انجام شد، ۷۰ درصد دانشی که محیط های کاری آموخته می شود توسط روابط غیر رسمی منتقل می گردد. شرکت های هوشمند بر دانش مورد نیاز شرکت تسلط پیدا کرده و با ایجاد سرمایه اجتماعی به عنوان یک شایستگی سازمانی، این دانش را به مرحله اجرا می گذارد (الوانی و شیروانی، ۱۳۸۵).
در دهه ۱۹۹۰ اندیشه های تحول سازمانی به شکل سازمان یادگیرنده تجدید حیات یافت. جنبش سازمان یادگیرنده فرضیه های خوش بینانه ای داشت و بر این باور بود که با توجه به تیم ها و کل سازمان، می توان سطح جدیدی از آموزش جمعی پدید آورد که در جهت بهتر شدن سازمان تغییرات اساسی در آن ایجاد کند، زیرا در سازمان های یادگیرنده افراد به طور مستمر توانایی های خود را افزایش می دهند تا به نتایجی که مورد نظرشان است برسند. در این سازمان ها الگوهای جدید تفکر پرورش می یابد، اندیشه های جمعی و گروهی ترویج می شود و افراد چگونه آموختن را به اتفاق هم یاد می گیرند. روند جدید که به نظر می رسد برای رهنمون کسب و کار جالب باشد استفاده از مفهوم سرمایه درباره افراد و به ویژه اندیشه سرمایه اجتماعی است که توجه مدیران عالی سازمان ها را به خود جلب کرده است (فقیهی و فیضی، ۱۳۸۵).
می توان گفت سرمایه اجتماعی می تواند باعث ارتقای توانایی سازمان برای مدیریت دانش شود چون این مورد دارای ظرفیت برای انجام کارهای متنوع می باشد. سرمایه اجتماعی در ارتباط با ایجاد دانش می تواند باعث تسهیل در رشد «سرمایه فکری گروهی» به واسطه تأثیرگذاری بر شرایطی شود که برای وقوع تبادل و ترکیب ضروری می باشد. پس سرمایه اجتماعی باعث تسهیل در رشد سرمایه فکری می شود. چون سرمایه فکری بر ترکیب دانش و تجربه گروه های مختلف بستگی دارد از این رو ایجاد سرمایه فکری تا حدود زیادی به واسطه موجودیت سرمایه اجتماعی تسهیل می شود. وجود سرمایه اجتماعی می تواند باعث ارتقای فهم و کسب دانش، کدبندی دانش و انتقال دانش شود. سرمایه اجتماعی می تواند این پروسه های مدیریت دانش را ارتقاء دهد چون در توانایی شرکت برای برای ایجاد ارزش به صورت ابتکار و نوآوری نقش دارد. همچنین سرمایه اجتماعی باعث افزایش بازدهی فعالیت و رفتار گروهی می شود. علاوه بر این سرمایه اجتماعی به عنوان یک عنصر مهم در رشد سرمایه انسانی بوده و باعث دسترسی به منابع از طریق روابط شبکه ای می شود (هافمن[۱۲۹] و همکاران، ۲۰۰۵).
۲-۲-۲۲) ابعاد سرمایه اجتماعی
ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی از سوی نظریه پردازان تعیین شده است. ناهاپیت و گوشال (۱۹۹۸) برای سرمایه اجتماعی سه بعد تعریف کرده اند:
۱- بعد ساختاری سرمایه اجتماعی: بعد ساختاری شامل میزان ارتباط افراد در یک سازمان می باشد. الگوی کلی ارتباطات که در همه سازمانها قابل مشاهده است نشانگر بعد ساختاری سرمایه اجتماعی است. یعنی شما به چه کسانی و چگونه دسترسی دارید. این مفهوم در سه شاخص قابل سنجش است:
الف: پیوندهای شبکهای: که حاکی از ارتباطات گسترده بین اعضای سازمان است. پیشنهاد اصلی تئوری سرمایه اجتماعی این است که روابط شبکهای امکان دسترسی به منابع (مثل دانش) را فراهم میسازد. روابط اجتماعی، ایجاد کننده کانالهای اطلاعاتی هستند که میزان زمان و سرمایه گذاری مورد نیاز برای گردآوری اطلاعات را کاهش میدهند.
ب: پیکربندی پیوندهای ارتباطی: که حاکی از رسمی یا غیر رسمی بودن و متمرکز یا غیر متمرکز بودن ارتباطات است. پیکربندی کلی روابط شبکه ای یک جنبه مهم سرمایه اجتماعی را شکل می دهد که می تواند بر توسعه سرمایه فکری تأثیر بگذارد. برای مثال، سه ویژگی ساختار شبکه، یعنی تراکم، پیوند و سلسله مراتب همگی از طریق تأثیر بر میزان تماس یا قابلیت دسترسی اعضای شبکه باعث انعطاف پذیری و سهولت تبادل اطلاعات می شوند.
ج: متناسب سازی شبکه ارتباطی: که با میزان سهولت و روانی جابجایی ارتباطات مرتبط است. سرمایه اجتماعی ایجاد شده، از جمله روابط و پیوندها، هنجارها و اعتماد در یک محیط خاص، اغلب می تواند از یک محیط اجتماعی به محیط اجتماعی دیگری انتقال داده شود و بدین ترتیب بر الگوهای تبادل اجتماعی به محیط اجتماعی تأثیر گذارد.
۲- بعد ارتباطی سرمایه اجتماعی: بعد ارتباطی به ماهیت همبستگی بین افراد در یک سازمان مربوط می شود، (آیا همکاران یکدیگر را دوست دارند؟ به هم اعتماد می کنند؟ آیا یکدیگر را همسان و برابر می دانند؟). تحقیقات نشان می دهد که گروه های کاری که یکدیگر را دوست داشته باشند، ممکن است انعطاف بیشتری داشته باشند، بهتر قادر به تطبیق با محیط متغییر باشند و بهتر بتوانند خود را با عملکرد بالاتر تطبیق دهند. مهم ترین جنبه های این بعد عبارتند از:
الف) اعتماد: تحقیقات نشان می دهد در جایی که روابط مبتنی بر اعتماد در سطح بالایی وجود دارند، افراد تمایل زیادی برای تبادل اجتماعی و تعامل همکارانه را دارند.
ب) هنجارها: هنجارهای همکاری می توانند پایه ای قوی برای ایجاد سرمایه فکری بوجود آورند.
ج) الزامات و انتظارات: الزامات نشان دهنده یک تعهد یا وظیفه برای انجام فعالیتی در آینده است و به دسترسی و انگیزش افراد و گروه ها برای تبادل و ترکیب دانش تأثیر می گذارند.
د) هویت: هویت فرایندی است که در آن افراد احساس می کنند با فرد یا گروهی از افراد دیگر، عضو یک گروه واحد هستند.
مطابق مطالعاتی که انجام گرفته است، هر چه سطح اعتماد در ارتباطات میان فردی بیشتر باشد، ابتکار کارکنان افزایش می یابد، کار تیمی قوت می یابد و عملکرد سازمانی بهبود می یابد (لسر و استورک[۱۳۰]، ۲۰۰۱). همچنین مطالعات پیشین نشان میدهد که سطح هویت گروهی به طور مثبتی با ارتباطات و همکاری در گروه ها و میزان علاقه و دلواپسی که برای فعالیتها و نتایج گروهی نشان داده میشود، مرتبط است (ناهاپیت و گوشال، ۱۹۹۸).
۳- بعد شناختی سرمایه اجتماعی: به میزانی که کارکنان در یک شبکه اجتماعی، فهم یا دیدگاه مشترکی را با هم دارند مربوط می شود. بر طبق تحقیق ناهاپیت و گوشال (۱۹۹۸) درک و فهم دو جانبه در میان کارکنان از طریق وجود یک زبان مشترک و از طریق مبادله حکایت های مشترک بدست می آید.
الف) زبان و کدهای مشترک: به دلایل مختلفی زبان مشترک بر شرایط ترکیب و تبادل دانش تأثیر می گذارد. اول اینکه، زبان کارکرد مستقیم و مهمی در روابط اجتماعی دارد چرا که ابزاری است که از طریق آن افراد با یکدیگر بحث می کنند، از یکدیگر سؤال می پرسند و در جامعه امور تجاری انجام می دهند. دوم اینکه، زبان بر ادراکات مان تأثیر می گذارد. کدها همچنین یک چارچوب مرجع برای مشاهده و تفسیرمان از محیط فراهم می کنند. سوم اینکه زبان مشترک قابلیت ترکیب اطلاعات را افزایش می دهد.
ب) حکایات مشترک: علاوه بر زبان و کدهای مشترک، محققان نیز معتقدند اسطوره ها، داستان ها و استعاره ها ابزارهای قدرتمندی در اجتماعات برای ایجاد، تبادل و نگهداری مجموعه های غنی معانی فراهم می کنند (ناهاپیت و گوشال، ۱۹۹۸). جدول زیر ابعاد سرمایه اجتماعی سازمانی را نشان می دهد.
جدول ۲-۵)ابعاد سرمایه اجتماعی سازمانی
ابعاد سرمایه اجتماعی
معیارهای اندازه گیری
بعد شناختی
- وجود ارزش های مشترک
- شناخت و همکاری براساس حکایات
(تبادل تجربه براساس حکایات)
بعد رابطه ای
- روابط مبتنی بر صداقت اعتماد متقابل
- همکاری به عنوان یک الزام
اصل استقلال و بی طرفی[۷].
نظرات تخصصی و کارشناسی[۸].
واقع بینی وحقیقت گرایی[۹].
مثبت نگری و قاطعیت [۱۰].
مستندگویی [۱۱].
محدود بودن به حیطه وظائف.
پاسخ به مکاتبات/ شرکت درجلسات/ اظهارنظر در موارد خواسته شده.
اقدامات اصلاحی.
صدور اصلاحیه و متمم برحسب لزوم.
حضور در دادگاه و مراجع داوری (آییننامه شماره ۳۷، شورای عالی بیمه).
طی این بیمه نامه، خسارت و زیان ناشی از مسئولیت حرفهای پزشکان، انترنها و کاراموزان که غفلت و اشتباه آنها موجب جرح و فوت بیماران شود تا میزان سرمایه تعهد شده جبران میگردد. علاوه بر پرداخت غرامت، بیمهگر کلیه هزینههای دفاع، تحقیق و غیره را نیز میپردازد.( کریمی، ۱۳۷۲، ص ۲۹۹.)
وظایف بیمهگذار
حق بیمهاین بیمه نامه و الحاقیههای بعدی آن را نقدا بپردازد مگر اینکه در شرایط خصوصی به نحو دیگری توافق شده باشد.
در انجام امور پزشکی کلیه ضوابط و مقررات و موازین حاکم بر این حرفه را رعایت نموده و وظایف خود را با دقت و صداقت انجام دهد.
اسناد و مدارک مربوط به خدمات پزشکی انجام شده ردر مورد هر بیمار را نگهداری نموده و در صورت درخواست بیمهگر آنها را در اختیار وی قرار دهد.
به محض اطلاع از هر گونه ادعای خسارت در خصوص مسئولیتهای موضوع بیمه نامه،مراتب را کتبا به بیمهگر اعلام نموده و در حدود امکانات با بیمهگر همکاری نماید.
بدون موافقت کتبی بیمهگر اقرار به مسئولیت حود ننموده و یا متعهد جبران خسارت نشود. (آیین نامه شماره ۳۷ شورای عالی بیمه)
بررسی مسئولیت پزشک در قبال اعمال همکاران
همکارن پزشک در صورتیکه واجد صلاحیت و شرایط مقرر قانونی نباشند،خطاهای ناشی از اعمال و اقدامات آنان در دایره مسئولیت سرپرستی تیم پزشکی قرار نمی گیرد.
مسئولیت ناشی از اعمال و اقدامات هر یک از همکاران تیم پزشکی که دستورات جراح یا متخصص بیخوشی را اجرا نکنند متوجه خود آن است.
مسئولیت ناشی از خطا و اعمال و اقدامات سایر همکاران تیم پزشکی که از وظایف و اختیارات قانونی آنهاست منتسب به خود آنهاست. (عباسی.۴۵،۱۳۸۳)
ریسک یا خطر
ریسک دلیل وجود بیمه است و بدون ریسک، بیمه مفهوم وجودی خود را از دست می دهد در جامعهای که ریسک وجود نداشته باشد بیمه نیز وجود نخواهد داشت، زیرا نیازی به وجود آن نیست ریسک یا خطر انواع و شکلهای مختلفی دارد ولی با توجه به تغییرات گوناگون و به رغم تنوع آن یک جنبه و نتیجه ثابت دارد و آن این است که ریسک بد، نامطلوب، منفی و ناخوشایند است و ما می توانیم ریسک را به مفهوم نتیجه نامطلوب و ناخوشایند و زیان آور حادثه آینده قلمداد کنیم. در مقابل ریسک شانس قرارداد که بر خلاف ریسک دارای عنصر خوب مثبت خوشایند و مطلوب است (منوچهری، ۱۳۸۸، ۱۶).
نقش بیمه در کاهش خسارتها
بیمه تاثیر بسزایی در کاهش خسارت دارد «۱. از طریق اعمال نرخ متناسب با ریسک» : هر چه امکانات پیشگیری و اطفایی بیشتر باشد بیمهگر حق بیمه کمتری از بیمهگذار مطالبه میکند «۲. از طریق توصیههای ایمنی»کارشناس بیمهگر با انجام بازدید اولیه و بازدیدهای مقطعی توصیههای ضروری را در جهت کاهش احتمال وقوع خطر به بیمهگذار می کند. به تجربه ثابت شدهاست که توصیههای ایمنی بیمهگر بسیار مفید و موثر است. در بیمههای اشخاص، بیمهگر از طریق معاینات پزشکی و پرسشنامه پزشکی و توصیههای ضروری، احتمال تحقق خطر را کاهش می دهد «۳. از طریق تشویق بیمهگذار در کاهش میزان خسارت» : بیمهگر کلیه هزینههای بیمهگذار را که در جهت کاهش میزان خسارت وارده انجام میگیرد، ولو اینکه منجر به نتیجه مثبت هم نباشد، در حد معقول میپردازد. بیمهگر از طریق کارشناسان متخصص خود و یا استفاده از تجربیات گذشته توصیهای ارزنده در جهت کاهش احتمال تحقق خطر و در صورت تحقق خطر برای کاهش خسارت وارده در اختیار بیمهگذار قرار میدهد (کاظمی، ۱۳۹۱، ۱۲).
پیشینه تحقیق
تحقیقی تحت عنوان ” فرصت ها و چالشهای رودروی بیمه مسئولیت حرفهای پزشکان” بوسیله جعفرزاده در سال ۱۳۸۱ انجام شدهاست. این مقاله نشان میدهد که در طی ۱۳۸۰ - ۱۳۷۸ بطور متوسط فقط ۲۳ درصد از پزشکان بیمه مسئولیت حرفهای را اخذ کردهاند. عوامل فرهنگی، عدم بازاریابی و بازارشناختی مناسب، مشکلات مربوط به تصفیه خسارت در این رشته، اخذ گواهی برائت از مسئولیت توسط پزشک از بیمار، اصلاح نشدن قوانین نظام پزشکی و قوانین و مقررات مدنی، فقدان اطلاع درست پزشکان از شرایط عمومی این رشته، وجود موانع در ساختارهای حقوقی و قضایی و ناهماهنگی بین شرکتهای بیمه و قوه قضاییه را موانع عدم توسعه مطلوب این رشته بیمهای میداند بر اساس آمارهای پزشکی قانونی بیشترین طرح شکایت مربوط به پزشکان جراحی عمومی و موثرترین عامل در ایجاد خسارت وارده به بیماران بی احتیاطی کارکنان پزشکی بودهاست.
تحقیقی تحت عنوان “بررسی نارسائیهای بیمه مسئولیت مدنی حرفهای پزشکان در ایران” بوسیله شباهنگ در سال ۱۳۸۱ انجام شدهاست. این مقاله میگوید: اگر پزشکان، ضمن کار و فعالیت شغلی خود مسئول وارد کردن صدمات جسمانی و روانی به بیمار شناخته شوند با بیمه مسئولیت، خسارت وارده را بیمهگر جبران خواهدکرد؛ این محقق چندین عامل را به عنوان موانع رشد و گسترش این رشته ار بیمه در ایران دانسته و به تعدادی ار آنان همچون عوامل فرهنگی، ضعف قوانین و مقررات، کمبود امکانات و تجهیزات پزشکی و تبلیغات اشاره کردهاست. و به ارائه راهکارهایی جهت رفع آنها میپردازد.
امیر خسرو در تحقیقی دیگر تحت عنوان “بیمه مسئولیت حرفه ای حسابرسان” در سال ۱۳۸۲ آوردهاست: به علت وجود تضاد منافع بین تهیهکنندگان و استفاده کنندگان صورتهای مالی، که باعث مهمتر شدن نقش اعتباردهی حسابرسان شدهاست و با عنایت به اینکه گزارشهای حسابرسان مورد استفاده سرمایهگذاران و سهامداران در تصمیمگیری اقتصادی آنها قرار میگیرد و ممکن است به خسارتهای مالی جبرانناپذیر موسسات حسابرسی و حسابرسان منجر شود، بیمه مسئولیت حرفهای حسابرسان ضرورت و اهمیت پیدا میکند. بیمه مسئولیت حرفهای حسابرسان، به افزایش کارایی و دقت در فعالیتهای حسابرسی و بهبود تخصیص منجر میشود. بنابراین ایجاد این بیمه در ایران ضروری به نظر میرسد.
دریاباری در تحقیقی تحت عنوان “بیمه مسئولیت پزشک” در سال ۱۳۸۱ آوردهاست: امروزه بیمه مسئولیت پزشک اهمیت فراوانی در جوامع متمدن دارد. آمار تلفات و زیان هایی که در بیمارستانها و درمانگاههای خصوصی به بار میآید، حاکی از خطرهای بزرگی است که پزشک با آن رو به روست. زیانهای مادی پزشک، به دلیل مسئولیت او، موجب خسارتهای مادی زیادی برای وی میشود. با وجود این، بسیاری از پزشکان به دلیل بیاطلاعی از قوانین و مقررات حاکم بر حرفه خود نمیتوانند از حقوق خود دفاع کنند. موضوع این مقاله، بیمه مسئولیت پزشک در حقوق ایران و فقه امامیه با مطالعه تطبیقی در حقوق فرانسه است. در این مقاله، خطای در درمان، مفهوم مسئولیت قراردادی پزشک، ماهیت مسئولیت مدنی پزشک، ارکان مسئولیت مدنی پزشک و مسئله اخذ برائت پزشک از بیمار (قبل از درمان)، با دلایل اثباتی و نقصی و همراهی با استدلالهای طرفین بررسی شدهاست. مقاله در دو فصل بیمه مسئولیت پزشک و تعهدات بیمهگر و بیمهگذار تنظیم شدهاست. همچنین استثناهای قرارداد بیمه مسئولیت پزشک نیز نقد و بررسی خواهدشد. در نتیجهگیری، نظرهای جدید و راه حل هایی به قانونگذار اسلامی ارائه شده تا قوانین موجود مربوط به مسئولیت پزشک و قراردادهای بیمه مسئولیت مدنی پزشک اصلاح شود.
آلشیخ در تحقیقی در سال ۱۳۸۱ آورده است: عقد بیمه یک عمل حقوقی دو ارادهای است و ماهیت قراردادی دارد، اما ماهیّت انواع مختلف آن با یکدیگر فرق دارد. در مورد بیمه عمر ، در صورتی که ذی نفع خود بیمه گذار باشد باید گفت که ماهیتا” یک قرار داد معوّض است که عوضین آن عبارت است از پرداخت حق بیمه از جانب بیمهگذار در مقابل تعهد بیمه گر به پرداخت مبلغ معینی ( در صورت حصول شرایط معین) به بیمه گذار میباشد. اما ماهیت حقوقی بیمه عمر به نفع ثالث، با این که نظرهای، مختلفی ارائه شده “ابقاع معلق” است که معلق علیه آن در بیمه عمر به شرط فوت، “فوت بیمه شده” و در بیمه عمر به شرط حیات، “حیات بیمه شده” و در بیمه عمر مختلط، معلق علیه آن اعم است از “فوت و حیات بیمه شده” در مدت اعتبار بیمه نامه بیمه مسئولیت نیز ماهیتاً تعهد به نفع ثالث نیست بلکه متعهدانه بیمه مسئولیت فقط بیمه گذار است هر چند ثالث (زیان دیده) از آن منتفع میشود. تعهد صندوق تامین خسارت های بدنی نیز نوع ابقاع یا تعهد است که قدرت الزامآور خود را از قانون میگیرد. عقد بیمه عقدی لازم، منجز، معین، معوض، رضایی، تحمیلی، مستمر و قطعی است.
سلطانینژاد - پورنوری - خانیزاده در تحقیقی آوردهاند: نقش بیمه دریایی در پوشش مسئولیت مالک کشتی، اهمیت بسزایی دارد، اگر چه ممکن است که مالک کشتی، مبادرت به حمل و نقل کالا نماید و متصدی حمل و نقل نیز محسوب شود. اما مسئولیتهای مالک کشتی با عنوان صرف مالکیت کشتی، مشتمل بر مواردی است که جدا از عنوان متصدی حمل و نقل است. مالکین کشتی علاوه بر این که مسئول اعمال و خطای خودشان هستند، مسئولیت عملیات فرمانده را در قراردادهایی که وی در ارتباط با وظایف خویش منعقد میکند و نیز مسئولیت عملیات خدمه کشتی و ماموران مجاز مالک را بر عهده دارند. تحقیق حاضر، مسئولیت مالک کشتی، فرمانده کشتی، خدمه کشتی و پوشش بیمهای آنها را بررسی میکند.
عباسزادگان در تحقیقی تحت عنوان ” نقش بیمههای مسئولیت در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور” در سال ۱۳۸۰ بیان میکند که با بررسی سیر تکاملی مبانی نطری مسئولیت مدنی از دیدگاه علمی و فقهی، روند پیدایش و شکلگیری این بیمهها را بررسی و در ادامه عملکرد آماری بیمههای مسئولیت مدنی در دهه گذشته را مطالعه میکند. وی نقش بیمه مسئولیت در توسعه اقتصادی در مواردی مانند تامین امنیت حرفهای، صیانت نیروی انسانی مولد و ایجاد اشتغال، پشتیبانی از استمرار پروژه های صنعتی و عمرانی، حمایت از تولیدکنندگان کالا، بازاریابی و ارتقای کیفیت کالا، نقش حمایتی در اجرای بهینه مسئولیتهای قراردادی عام و خاص و توسعه اجتماعی جامعه و به عنوان عاملی برای حل اختلاف و کاهش دعاوی ارجاعی به مراجع قضاییمورد بحث قرار گرفتهاست.
پارسامهر در تحقیق خود با عنوان” بررسی تاثیر بیمه مسئولیت بر توسعه صادرات غیر نفتی ایران “در سال ۱۳۸۱ آورده است: مهمترین هدف بیمه های اعتبار صادراتی، تضمین خطرهای بازرگانی و سیاسی است که به عدم دریافت بهای محصول منجر میشود. اما به هر حال ممکن است عواملی به غیر از ریسک عدم دریافت بهای محصول صادرات را تحت تاثیر قرار دهند. این تحقیق در جهت تکمیل پژوهشهای پیشین به بررسی عواملی فراتر از ریسک عدم دریافت بهای محصول که صادرات را تحت تاثیر قرار می دهند، می پردازد.
روش تحقیق و جمع آوری اطلاعات
در این فصل پیرامون روش تحقیق صحبت خواهیم کرد. هدف از انتخاب روش تحقیق آن است که محقق مشخص نماید چه شیوه یا روشی را اتخاذ کند، تا او را هر چه دقیقتر و سریعتر به پاسخهایی برای پرسش یا پرسشهای تحقیق برساند(نادری و همکاران، ص ۶۲، ۱۳۷۸)
مقدمه
یکی از راه های ارزیابی و تشخیص کارایی روشها، سیاستها و یا اثر بخشی نهادهای اقتصادی و اجتماعی، انجام مطالعات تطبیقی است که به وسیله آن وضعیت و موقعیت یک پدیده در شرایط معین با وضعیت و موقعیت پدیده مشابه در شرایط دیگر و بطور معمول در جوامع دیگر سنجیده شود. ولی متاسفانه در رابطه با موضوع اخیر هیچگونه بررسیای در ایران صورت نگرفتهاست و تلاش برای رسیدن به سوابق تحقیق و پژوهش سایر کشورها در این زمینه نیز بدون نتیجه ماند. ولی بنا به اهمیت موضوع از کتب و منابع موجود، نظرات اساتید فن در امور بیمهای و پزشکی از طریق مصاحبه، بررسی عملیات شرکتهای بیمه و همچنین جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه جهت هرچه بهرهورتر کردن و غنای تحقیق استفاده شده و در ادامه فصل، هر یک از مراحل روش های گردآوری اطلاعات، تشریح گردیدهاند.
روش تحقیق
یکی از راههای روش تحقیق، روش توصیفی است. هدف محقق از انجام این نوع پژوهش توصیف عینی- واقعی و منظم خصوصیات یک موقعیت یا یک موضوع میباشد. پژوهشگر در اینگونه تحقیقات سعی می کند تا نتایج عینی از موقعیت را بگیرد. پس در پژوهش توصیفی محقق در پی توصیف و گزارش نویسی از واقعیتها و موقیتها بر اساس اطلاعاتی که صرفا جنبه وصفی دارد و از آنجا که نقش محقق تعیین کننده مشاهدات و توصیف آنست این روش را روش پژوهشی میدانی میگویند. این نوع پژوهش از نوع مطالعات کیفی بوده و در بعد میانه قرار دارد و از تکنیکهای مشاهده (مشاهده مشارکتی ) و گاها مصاحبه بر خوردار است.
براساس اهدف پژوهش ها به پژوهشهای بنیادی و کاربردی تقسیم میشوند. اولین مرحله از تقسیم بندی تحقیق را میتوان منوط به هدف از انجام تحقیق دانست. بدین صورت که آیا هدف از انجام تحقیق علائق علمی محقق است یا احتیاجات عملی. بدین شکل که محقق برای موشکافی در تجربیات خود و دیگران ، کنجکاویهای علمی و یا الهامات وفرضیات علمی محض، به دنبال اجرای تحقیق است و یا اینکه هدف کسب اطلاعاتی است که بتواند مشکل یا مسئله فوری را حل نموده ویا زمینه را برای تصمیم گیری در مورد یک موضوع یا مسئله خاص فراهم نماید.
اگر چنانچه تحقیق برای هدف دوم انجام شود آنرا تحقیق کاربردی یا Applied Research مینامند و در تعریف آن گفته میشود: ” این نوع تحقیق برروی یافتن راه حل مسائل فوری با ماهیت عملی متمرکز میشود و بنابراین این تحقیقات جنبه عملی داشته و معمولاخود محققین درکاربرد نتایج دخیل میباشند.”
به عبارت دیگر تحقیق کاربردی، پژوهشی است که با بهره گرفتن از نتایج تحقیقات بنیادی به منظور بهبود و به کمال رساندن رفتارها، روشها، ابزارها، وسایل، تولیدات، ساختارها و الگوهای مورد استفاده جوامع انسانی انجام میشود. هدف تحقیق کاربردی توسعه دانش کاربردی در یک زمینه خاص است. در اینجا نیز سطح گفتمان انتزاعی و کلی اما در یک زمینه خاص است. برای مثال “بررسی میزان اعتماد مشتریان به سازمان فرضی” یک نوع تحقیق کاربردی است.
روش تحقیق در انجام این پایاننامه اکتشافی و از نوع کاربردی است.
یک گروه اجتماعی که امور فوق آنها را به هم پیوند داده است.(الستون ۱۳۷۶ :۲۵-۲۵ به نقل از صابر، ۱۳۸۴).
چارلز گلاک برای انجام یک تحقیق تجربی با این سوال که «آیا آمریکا شاهد احیای دینی است؟» مبادرت به مفهوم سازی دین حول چهار بعد نمود. ابعاد چهارگانه مورد نظر او در این تحقیق عبارت اند از:
۱) بعد تجربی: ناظر بر تجربیات زندگی معنوی است که افراد نایل شده به آن احساسی به ارمغان می آورد که با خدا ارتباط پیدا میکنند . البته این بعد خود دارای مراتبی است و از حس یک فرد نجات یافته، یا شفا یافته تا ارتباط عمیق با پروردگار و هیجان ناشی از تجلی الهی ( مکاشفه) را در بر می گیرد.
۲) بعد ایدئولوژیکی : که شامل اعتقاد به واقعیت الوهیت و مفاهیم الحاقی به آن مانند خدا، شیطان دوزخ ، بهشت و…، همچنین محتوای شعائری است که انتظار می رود یک گروه مذهب از آن پیروی کند.
۳) بعد مناسکی : که به اعمال و کنشهایی اطلاق می شود که در حیات دینی صورت می پذیرد مانند نماز ، دعا، زیارت، روزه و …
۴) بعد استنتاجی(پیامدی): آمیزه ای است از اصول اخلاقی در قالب فرامین برای زندگی روزمره و تعیین تکلیف و راهکار در مواجه با وضعیتهایی که افراد در آن قرار می گیرند مانند رعایت امانت، درستکاری در داد و ستد، نحوه برخورد در خانواده، چگونگی گذران اوقات فراغت و … (Glock, 1959 )
در بحث دین، مفهوم ذاتی و اسمی این واژه به منظور بررسی تجربی ملاک قرار میگیرد که بر این اساس دین شامل یکسری باورها و عقاید و مناسک راجع به یک امر مقدس است، گفته میشود. با این تعریف از دین، تعریف دورکیم از دین به خاطر عدم در نظر گرفتن جنبه قدسی برای باورها ومناسک رد میشود. منظور از دینداری که صفت افراد جامعه و سطح خرد دین است، میزان پایبندی و تعهد یک فرد به باورها و مناسک دین خود است. در بحث دینداری نیز از میان ابعاد مختلف دینداری، بعد مناسکی دین که همان رفتارهای دینی است، مد نظر گرفته شده است. این بعد دینداری از میان ابعادی که گلارک برای دینداری در نظر گرفته است و اعتبار و روایی این ابعاد که به کرات از سوی تحقیقات مختلف مورد تایید قرار گرفته، انتخاب شده است.
چارچوب نظری این تحقیق را نقشی که دورکیم برای دین در هویت اجتماعی قائل است، تشکیل میدهد.
علاوه بر دینداری دورکیم معتقد است عمل به هنجارهای اجتماعی و احساس تعلق و تعهد اجتماعی نیز در رفتارهای نوع دوستانه موثر است.
پیشینه مساله هویت[۲] به آغاز تاریخ انسان باز می گردد. انسان ها از دیرباز، به دنبال تعریف و شناسایی خویش، قبیله، قوم و ملت و نیز کشف تمایزات خود از دیگران بوده اند. مفهوم هویت، در حقیقت پاسخی به سوال “چه کسی بودن” و “چگونه شناسایی شدن” است. پاسخ به این سوالات که یک فرد چگونه خود را از هم نوع خود متمایز می کند؛ ارزش های او را از ارزش های دیگری ممتاز می نماید؛ تعلق خود را به گروه خاصی نشان می دهد، و بالاخره هویت جمعی اش را تعریف می کند و نشان می دهد که او کیست و به چه جامعه ای تعلق دارد و دارای چه ارزش هایی است. سوال های پیش گفته در درون چارچوب های سیاسی و اجتماعی مختلف، پاسخ های متفاوتی را دریافت می کند. بر این اساس هویت فردی و جمعی انسان ها تا حد بسیاری محصول شرایط اجتماعی و سیاسی آنهاست و این همزیستی اجتماعی-سیاسی انسان هاست که پرسش ها و نیز پاسخ های آنان را درباره ی خودشان شکل می دهد. هویت اجتماعی در کلی ترین مفهوم آن به خودآگاهی یک شخص در رابطه با دیگری اشاره دارد؛ با این وجود در روان شناسی اجتماعی ، با یک مفهوم خاص تر؛ یعنی خود آگاهی در چارچوب عضویت یک فرد در گروه های اجتماعی مختلف، تداعی می شود. این مفهوم پردازی از واژه هویت بیشتر مرهون مطالعات “جی.اچ.مید”[۳] است که بر مفهوم اجتماعی “خود” تاکید می کند. به باور او “تجربه افراد از خودشان، از منظر اجتماعی است که به آن تعلق دارند. این مساله برای تشخیص جنبه عمومی (یا اجتماعی) هویت از جنبه خصوصی تر آن(یا شخصی)، اهمیت دارد"(احمدلو، ۱۳۸۱، .۸۳).
هر شخص از طریق محیط اجتماعی که بدان تعلق دارد یا رجوع می کند، هویت خود را می سازد و توسعه می دهد. از دیدگاه اریکسون، شرایط اجتماعی سومین عامل در شکل دادن و سامان دادن به شخصیت افراد می باشد. “هویت اجتماعی یک فرد به خصوصیات و مشخصات و تفکراتی اشاره می کند که فرد آنها را از طریق اشتراکات اجتماعی و عضویت در گروه ها و مقوله های اجتماعی کسب می کندآآآ"(احمدلو، ۱۳۸۱، .۸۳). با توجه به چنین تعریفی، هویت اجتماعی را می توان نوعی خودشناسی فرد در رابطه با دیگران دانست. این فرایند مشخص می کند که شخص از لحاظ روان شناختی و اجتماعی دارای چه ویژگی هایی است و چه جایگاهی دارد؟ به بیان دیگر، فرایند هویت سازی این امکان را برای یک کنش گر اجتماعی فراهم می سازد تا برای پرسش های بنیادی معطوف به کیستی و چیستی خود، پاسخی مناسب و قانع کننده پیدا کند. در واقع، هویت معطوف به بازشناسی مرز میان خودی و بیگانه است که عمدتا از طریق همسنجی های اجتماعی و انفکاک درون گروه از برون گروه ها ممکن می شود.اهمیت تمایزات، تنش ها و ستیزهای گروهی، حتی در شرایط عدم تضاد منافع، از این جنبه هویت ناشی می شود(گل محمدی، ۱۳۸۰،. ۱۹۶). بنابراین هویت اجتماعی هویتی است که فرد در فرایند اجتماعی شدن و ارتباط با گروه ها یا واحدهای اجتماعی موجود در جامعه، کسب می کند و مشخص ترین آنها، گروه یا واحد اجتماعی یا حوزه و قلمرویی است که “خود” با ضمیر “ما” به آن اشاره می کند و خود را از لحاظ عاطفی و تعهد و تکلیف، متعلق و منتسب و مدیون به آن می داند (عبداللهی، ۱۳۷۴ ، .۱۴۲).
افراد جامعه، این هویت جمعی را در فرایند اجتماعی شدن و زندگی در جامعه کسب می کنند و هویت جمعی آنان بستگی به نوع ارتباطی دارد که آنان به تبع نظام شخصیتی خویش و در بستر یک نظام اجتماعی مشخص با جامعه خود برقرار می کنند. هر کس معمولا با بهره گرفتن از ضمیر “ما” خود را متعلق و منتسب به یک واحد اجتماعی و مکلف به تبعیت از ارزش ها و هنجارهای آن می داند. بنابراین تعلق “من” به “ما” به مثابه هویت بخشیدن به “من” است(عبداللهی، ۱۳۷۴، .۱۲۷).
همچنان که مباحث مربوط به هویت و ابعاد و مولفه های ان نشان می دهند، هویت اجتماعی دارای ابعاد مختلفی است. بر اساس نظریه هویت اجتماعی، افراد به گروه ها و مقولات مختلف احساس تعلق دارند. این گروه ها و مقولات در هر جامعه ای به ویژه جامعه معاصر دارای تنوع فراوانی هستند. در حقیقت هویت اجتماعی افراد از لایه های مختلفی تشکیل شده که با توجه به وضعیت جامعه و فرد در هر موقعیتی، برخی از این هویت ها برجسته می شوند. بنابراین یکی از مسایل مرتبط با هویت اجتماعی، برجستگی هویتی است؛ به عبارت دیگر در سطح فردی هویت چند لایه است؛ یعنی هر فرد همزمان به چند مقوله و چند گروه از مردم وابسته است و اگرچه ممکن است این هویت ها با یکدیگر همسو باشند؛ ولی این به معنای انطباق کامل آنها به یکدیگر نیست.
از سوی دیگر فرد در جامعه معاصر به گروه های مختلفی تعلق دارد. این پیوستگی می تواند هم با احساس تعلق همراه باشد و هم بدون آن. بز این اساس تمام گروه هایی که فرد در آن عضویت و به آن متعلق است، هویت اجتماعی فرد را نمی سازند. تنها مقولاتی که فرد به آن احساس تعلق نماید، شامل هویت اجتماعی می شود. در حقیقت هویت اجتماعی، هویتی است که فرد در فرایند اجتماعی شدن و ارتباط با گروه ها یا واحد های اجتماعی موجود در جامعه، کسب می کند و مشخص ترین آنها، گروه یا واحد اجتماعی یا حوزه و قلمروی است که خود با ضمیر “ما” به آن اشاره می کند و خود را از لحاظ عاطفی و تعهد و تکلیف، متعلق و منتسب و مدیون به آن می داند.
بنابراین در هر جامعه ای اعضای آن به اقتضای عضویت و مشارکتی که در گروه ها و “ما"های مختلف دارند، از طریق فرایند جامعه پذیری، اعم از رسمی و غیر رسمی، صاحب هویت های جمعی گوناگون می شوند.
بر این اساس هویت اجتماعی هر فردی بر اساس این عضویت ها و احساس تعلق ها شکل می گیرد. برخی از این مقولات مانند گروه دوستان، کوچک و برخی مانند ملت، بزرگ و فراگیر هستند. گسترش و تقویت هر کدام از این مقولات تاثیرات متفاوتی برای جامعه و فرد به همراه دارند. هر چه افراد به گروه های کوچکتر و خاص گراتر احساس تعلق بیشتری نمایند از احساس تعلق آنها به هویت های کلی و کلان کاسته می شود و عام گرایی جای خود را به خاص گرایی می دهد. به ویژه در جامعه معاصر که تنوع بسیاری در وابستگی های گروهی در قالب گروه های حرفه ای، شغلی، قومی، زبانی و… ایجاد شده است. در اینجا اجتماع ملی به هزینه این هویت های کوچک، تضعیف می شود.
از سوی دیگر تعلق به گروه ها و مقولات اجتماعی که همسو با منافع ملی و فردی باشند می توانند بالقوه به عنوان منبع سرمایه اجتماعی، منبع حمایتی عمده ای برای افراد محسوب شوند. در حقیقت هر چه لایه های هویت اجتماعی منسجم تر باشند، تناقضات فردی کاهش یافته و در نهایت فرد احساس امنیت و آسایش بیشتری در زندگی خواهد داشت. بنابراین هویت اجتماعی اگر دارای لایه های متناقضی باشد، بالقوه می تواند به عنوان تناقض های شخصیتی فرد محسوب شود و شخصیت فرد را دچار سرگردانی و حیرانی و در نهایت بحران هویت نماید. در این حالت احساس امنیت و آرامش افراد به خطر می افتد. بنابراین از آنجایی که هویت اجتماعی به عنوان یک مفهوم کلی می تواند دربردارنده احساس تعلق به مقولات اجتماعی متفاوتی باشد، بالتبع ابعاد و مولفه های هویت اجتماعی نیز متنوع است. با این حال بسیاری از مقولات اجتماعی مقولاتی فراگیر نبوده و تعداد افرادی که در این مقولات عضویت دارند اندک است. بنابراین در بررسی هویت اجتماعی اولویت با ابعاد و مولفه هایی است که فراگیر بوده و در میان تمام یا لااقل اکثریت افراد جامعه مشترک باشند.
۴-۲-۲- زیمل: (۱۹۱۸-۱۸۵۸)
جورج زیمل به داشتن یک دیدگاه و رویکرد خردگرایانه مشهور می باشد و اساسا خصیصه جامعه شناسی زیمل جزء نگری است که این تاثیر بسیار مهمی در توسعه و تحقیق در گروه های کوچک ،کنش متقابل نمادی و نظریه مبادله گذاشته است.
«فریز بی» اعتقاد دارد که خرد کردن جامعه شناسی به مقولات روان شناختی موجب شده که جامعه شنانسی زیمل نه تنها برای پیروان کنش متقابل نمادی بلکه برای روان شناسان اجتماعی نیز جذاب باشد .
خرد ترین کار زیمل صورت های کنش متقابل است و با افرادی که در کنش متقابل در گیرند سرو کار دارد وی توجه خود را به این امر چنین بیان کرده است .
«ما در این جا با یک فرایند مولکولی خردنگر در رفتار انسانی روبروییم یعنی گفتار ،این فرایند ها رویداد های واقعی هستند که به واحد ها و نظام های جامعه جهانی و کلان متصل هستند انسان ها به یکدیگر می نگرد و نسبت به یکدیگر رشک می ورزند، با هم شام می خورند یا نامه رد و بدل می کنند ، از فعالیت های نوعدوستانه به قدر دانی می کنند …..،مثال هایی از روابط میان انسان هاست این روابط ممکن است زودگذر یا دائمی باشد ،آگاهانه یا ناآگاهانه ،زودگذر یا با نتایج سنگین باشد اما کنش های متقابل بعنوان اتم های جامعه که تنها از طریق جزء نگری روان شناسانه قابل وصول است معرفی می شود »
زیمل به کنش های متقابل اجتماعی میان کنش های متقابل بی شمار و غیره می باشد و در این جا زیمل دیدگاه میکرو سکوپی و ذره گرایانه خود را طرح می کند . امر روزمره از نظر زیمل در علوم اجتماعی همانند سلول های در علوم طبیعی هستند چنین رویکرد ذره گرایانه ای است که مواجهات زندگی روزمره را به مثابه پایه های بنیادین و اصیل زندگی شکل میدهد از نظر وی امر روزمره به کمک تعاملات شبکه ها و نیرو های اجتماعی منعکس می شود .
زیمل در کتاب فلسفه پول از جنبه های تئوریک و فلسفی از یک سو و به صورت خاص از ارزش از سوی دیگر می نگرد و تاثیر آنرا در دنیای درونی کنشگران و کلا در فرهنگ عینی گرایی مد نظر قرار داده است
«تراژدی فرهنگی» یکی از مسایل بسیار مهمی که زیمل آنرا در زندگی روزمره دنبال می کند که درآن دستاورد ها و کالا های عینی هویتی مستقل از آدمی می یابند . هر چه جامعه رشد می کند و فرهنگ عینی گسترش می یابد شکاف میان فرهنگ عینی و ذهنی برجسته می شود.
پول در عقلانی شدن زندگی روزمره از طریق اهمیت دادن به تفکر و هوشمند ی در دنیای جدید دخالت دارد اقتصاد پولی موجب افزایش روابط غیر شخصی در میان انسان هاست . پول پیوند ها و وفاداری ها ی مبتنی بر خون و خویشاوندی را سست می کند . پول به پیشبرد محاسبات معقول امور یاری می رساند و باعث پیشرفت تعقل می شود .
مقاله زیمل در باب «کلان شهر و حیات ذهنی »،یکی از بهترین و مشهورترین کارهای اوست ،و غالبا اساس و مبنای جامعه شناسی شهری می شود مراکز بزرگ شهری در جهان مدرن موجب تغییری در زندگی انسان می شود ،مستلزم قابلیت های متفاوتی اند با قابلیت هایی که حومه و شهر کوچک ایجاد می کند و در این یک زندگی نسبتا کند است و ایجاد و ایجاد پیوند هایی عاطفی با دیگران و در سطحی ناخود آگاه امکان پذیر است.
در شهر بزرگ ما دائما با تغییرات حسی و دگرگون کننده بمباران می شویم ،هزاران انسان در حال گذر، سریع ،ترافیک سنگین،فعالیت های بیشمار ،تابلو های فروشگاه ها ،آگهی ها و همه توجه ما را جلب می کند. بقاء در چنین جهانی بدون شکل دادن به نیروی عقلانی امکان پذیر نیست .
کلان شهر و ذهن شهری با اقتصاد پولی عمیقا پیوند یافته اند. پیچیدگی زندگی شهری ما را مجبور به وقت شناسی ،حساب گری و دقت می کند و جهان را به یک مسئله ریاضی تبدیل می کند در شهر افراد از لحاظ فیزیکی به هم نزدیکند ولی از لحاظ روان شناختی از دیگران جدا و مستقل است. به جای توجه و فکر به ساختارهای زندگی بهتر است به تجربه های افراد توجه کنیم .(تامل بیشتر به تجربه های زندگی روزمره ) نکته دیگر این که صرفا توصیف تجربه ها نیست بلکه به نقد زندگی روزمره نیز بپردازیم نا از طریق تجربه ها به کلیت زندگی برسیم .
زیمل نخستین جامعه شناس بزرگی بود که بررسی پدیده های تنگ دامنه اجتماعی مانند کنش متقابل اجتماعی و صورتهای بنیادی این کنش را وظیفه عمده جامعه شناسی به شمار آورد به نظر زیمل جامعه بافت پیچیده ای از روابط گوناگون افرادی است که پیوسته در کنش متقابل قرار دارند جامعه همان نامی است که برای تعدادی از افراد از طریق کنش متقابل به یکدیگر پیوسته شده اند به کار می رود.
ساختارهای فرافردی مانند دوست- خانواده کلان شهر، یا اتحادیه کارگری تنها تبلورهایی از این کنش متقابل اند.
زیمل در مقاله کلان شهر زندگی اقتصادی چگونگی شکل گیری فرهنگ عینی را در رابطه با پول و فضای شهری جدید و نقتضیات زندگی چنین بررسی کرده است در جوامع مدرن امروزی با افزایش شدت تیم کار تعداد حلقه های اجتماعی که یک فرد می تواند به آنها بپیوندد و رواج اقتصاد پولی میان فرهنگ عینی و ذهنی شکاف عمیقی بوجود آمده است از نظر زیمل فرهنگ عینی در دوران مدرن راه به سوی استقلال و جدایی هر چه بیشتر از فرهنگ ذهنی می برد.
مبادله اقتصادی را به خوبی می توان به عنوان یک صورت از کنش متقابل اجتماعی در نظر گرفت در فلسفه پول وی به تغییر ماهیت روابط اجتماعی در جامعه مدرن اشاره می کند.
۵-۲-۲- لاتانه و دارلی
از نظر لاتانه و دارلى (۱۹۷۰، ۱۹۹۲)، تصمیمگیرى براى کمک رساندن به دیگران، بر فرآیندهاى پیچیده شناخت اجتماعى و تصمیمگیرى استوار است. به نظر آنها، انسان در مقابل موقعیتى که مىتواند موجب رفتار کمکرسانى شود، خود به خود واکنش نشان نمىدهد. اگر فردى در موقعیتى قرار گیرد که به کمک شما نیاز داشته باشد، تصمیمگیرى براى کمک کردن یا کمک نکردن، در پنج مرحله انجام خواهد گرفت:
۱. درک موقعیت
۲. تفسیر موقعیت
۳. بر عهده گرفتن مسؤولیت
۴. پیدا کردن راه کمکرسانى
۵. تصمیمگیرى براى کمکرسانى
منظور این است که، به محض پیدا کردن راه کمکرسانی، آیا باید وارد عمل شد؟ الزاماً خیر. ابتدا باید براى کمکرسانى تصمیم گرفت، در این تصمیمگیری، ارزیابى خطرات و دستآوردهاى این دخالت، بهاى سنگینى خواهد داشت. تنها زمانى رفتار کمکرسانى انتخاب مىشود که منافع مورد انتظار از خطرات احتمالى بیشتر باشد. مثلاً، به طور ارادى به نامهرسان عیدى مىدهیم و بدین وسیله از زحمات او قدردانى مىکنیم (این عیدى پول زیادى نیست، اما نامهرسان لبخند مىزند و ما احساس رضایت مىکنیم)، اما وقتى موتور سوار کیف پول یک زن را مىزند، در وارد عمل شدن تردید مىکنیم احتمال دارد که موتور سوار به ما حمله کند، یا پیش خود بگوئیم که کیف پول یک پیرزن مگر چقدر پول دارد که خودمان را درگیر کنیم.
هزینههاى کمکرسانى بهصورتهاى مختلف خودنمائى مىکند:
کمکرسانى مىتواند هزینههاى پولى و زمانى داشته باشد، همچنین مىتواند سلامت را به خطر بیندارد، به تلاش بدنى نیاز داشته باشد و… دستآوردهاى آن نیز متنوع است:
کمکرسانى مىتواند عزت نفس را بالا ببرد، نظر دیگران را نسبت به ما بهتر کند، احساس گناه را کاهش دهد یا از بین ببرد، نفع مادى داشته باشد و … البته تصمیمگیرى براى عدم کمکرسانى نیز سود و ضررهایى دارد که به هنگام تصمیمگیرى براى کمکرسانى ارزیابى مىشود.
الگوى تصمیمگیرى دارلى و لاتانه خیلى جالب است، مخصوصاً اینکه هر یک از مراحل آن را تحقیقات آزمایشگاهى یا میدانى تائید مىکند. با این همه، برخى متخصصان معتقدند که این الگو در همه موقعیتها کاربرد ندارد. بهعنوان مثال، افرادى را در نظر بگیرید که براى نجات دیگران، همانطور که نمونه آوردیم، جان خود را از دست مىدهند. به احتمال خیلى زیاد آنها زمان سبک و سنگین کردن تصمیمگیرى خود را نداشتهاند، بدون تردید عمل آنها بیشتر تکانشى بوده است نه عقلانى منظور ما عمل آن سرباز و سمیر است.
پیدا کردن راه کمکرسانى
پس از آنکه موقیعت را اضطرارى تفسیر کردید و تصمیم گرفتید که مسؤولیت کمکرسانى را بر عهده بگیرید، زمان آن مىرسد که تصمیم بگیرید چه کار کنید. آیا مىتوانید به قربانى کمک کنید؟ آیا مستقیماً به کمک او مىروید یا بهطور غیر مستقیم و با کمک خواستن از دیگران؟ تصمیمگیرى شما به عوامل زیادى وابسته خواهد شد، از جمله ارزیابى از صلاحیت خاص خودتان. مثلاً، اگر در مورد کمکهاى اولیه دوره دیده باشید، مىتوانید اولین اقدامات مراقبتى را به عمل آورید. در حالت عکس، تنها کارى که مىتوانید انجام دهید این است که به پلیس تلفن بزنید یا اجازه بدهید فرد دیگرى به جاى شما وارد عمل شود.
برعهده گرفتن مسؤولیت
فرض کنید درکنار دریا، روى ماسه هاى نرم دراز کشیدهاید و با لذت تمام به موج هاى آب نگاه مىکنید. شخص بغل دستى شما که خیلى جزئى با او سلام و علیک و احوال پرسى کردهاید، بلند مىشود و خود را به آب مىزند و کفش، حوله و چیزهایى که به همراه دارد روى ماسهها جاى مىگذارد. چند لحظه بعد، فردى از کنار شما رد مىشود و کفشهاى او را بر مىدارد، چه کار کنید؟ اعتراض مىکنید یا همچنان روى ماسهها به آرامى دراز مىکشید؟ اگر مثل آزمودنى هاى موریارتی که در چنین شرایطى قرار گرفته بودند، عمل کنید، در ۸۲ درصد موارد هیچ کارى انجام نخواهید داد. چرا؟ احتمالاً به این علت که خود را مسؤول وسایل فرد بغل دستى نمىدانید! حال فرض کنید که همان شخص، پیش از رفتن به آب، از شما خواهش کند که مراقب وسایل او باشید. در این حالت، ۹۶ درصد آزمودنىها با دزد درگیر مىشوند. بنابراین، مىتوانیم بگوئیم، براى دخالت در موقعیتى که شخصى به کمک ما نیاز دارد، لازم است که خود را مسؤول احساس کنیم. اهمیت احساس مسؤولیت در مورد کیتى جنوویز نیز، که قبلاً از او صحبت کردیم، دیده شده است. به نظر لاتانه و دارلی، ناظران صحنه دخالت نکردهاند، زیرا احساس نمىکردند که شخصاً باید به کمک زن جوان بروند.
تفسیر موقعیت بهصورت کمکخواهى
به این موقعیت فکر نکنید:
خیلى راحت در خانه نشستهاید. ناگهان صداى زنى را مىشنوید که مىگوید:
‘راحتم بگذار، مزاحمم نشو!’