- تغییر مفهوم اوقات فراغت از باقیمانده ی زمان کار به هر نوع فعالیت دلخواه و مورد علاقه فرد (شغلی و غیر شغلی).
- تعمیم گذراندن اوقات فراغت به تمام اوقات شبانه روز، ایام هفته و فصول سال.
- تنوع و همگرایی شیوه های گذراندن اوقات فراغت در مقیاس جهانی.
- افزایش نقش گذراندن اوقات فراغت در نظام تولید، توزیع و مصرف جامعه (صنعت اوقات فراغت)
- ضرورت برنامه ریزی و مدیریت گذراندن اوقات فراغت در مقیاس ملی و محلی در جهت رفاه همگانی (سازمان ملی جوانان، ۱۳۸۳).
اوقات فراغت به معنی وقت آزاد است که در جریان آن شخص ممکن است به تفریح، فعالیت بدنی و یا استراحت بپردازد و معمولاً در این مواقع نیاز به انجام فعالیت های فرح بخش و نشاط آور بیشتر حس می شود که فرد بر طبق تمایل شخصی خود، زمان را تنظیم می کند و این برنامه ها از فردی به فرد دیگر متفاوت است و به سلیقه، نیازهای روحی، سن و توان مالی فرد بستگی دارد. چگونگی گذراندن اوقات فراغت، مجموعه فعالیت هایی را دربر می گیرد که فرد خواه برای استراحت و سلامتی، خواه برای تفریح و بازی، خواه برای گسترش اعتقادات، دانش و ذوق و یا مشارکت آزاد اجتماعی و بروز خلاقیت و توانایی، در زمانی فارغ از تعهدات و الزامات شغلی، خانوادگی و اجتماعی انجام می دهد.
اوقات فراغت و چگونگی گذراندن آن در شکل گیری و تداوم شخصیت افراد نقش بسزایی دارد. از این رو پرداختن به بحث فراغت به منظور ارائه بهترین زمینه های فراغتی و شکل گیری شخصیت های سالم در جامعه ضروری است. گذشته از این کشور ما در زمره ی جوان ترین کشورهای دنیاست؛ لذا هدایت و ایجاد امکانات برای گذراندن اوقات فراغت جوانان ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
اوقات فراغت مطلوب سبب توسعه ی مهارت های عملی و مفید می گردد و باعث می شود تا افراد مشکلات زندگی را بیشتر تحمل کنند (رابرت[۶۰]، ۱۹۹۹). اما گسترش زندگی ماشینی با ایده ی خدمت به بشریت و تأمین رفاه نسل آدمی قوام یافته و همراه توسعه ی روز افزون خود، تمام نیازهای طبیعی انسان ها را نادیده گرفته و خود موجب مشکلات اصلی بشریت شده است. از آنجایی که اضطراب، احساس گناه، بی اعتمادی به آینده بشریت را مأیوس می کند، اوقات فراغت کوتاه و بلند مدت می تواند بسیار اثر بخش بوده و در سلامت نسل آتی بسیار مثمر ثمر باشد. جوانان نیاز به اوقات فراغت دارند تا بتوانند از جنبه ی روحی و جسمی به ترمیم و تقویت خود بپردازند. بدیهی است که با برنامه ریزی های دقیق ورزشی و فرهنگی و تناسب این برنامه ها با سطح نیازها و علایق و عوامل مؤثر دیگر می توان موجبات سرزندگی و نشاط در جوانان و به دنبال آن داشتن نسلی سالم و شاداب را فراهم نمود. جوانان که بیش از سایر سنین در معرض فشارها و ناملایمت ها قرار دارند از عوامل اجتماعی متأثر می شوند و متأسفانه آمارهای تکان دهنده ی جامعه امروز در خصوص انحرافات جوانان مؤید این مطلب است. سلامتی، نشاط و توانمندی از عمده ترین عوامل توسعه ی نیروی انسانی است، که این نکته را می توان به وضوح در وضعیت کشورهای توسعه یافته ملاحظه کرد (رضایی صوفی، ۱۳۸۵).
۲-۱-۲- دیدگاه های اوقات فراغت
درمورد اوقات فراغت پنج دیدگاه متمایز و همپوشان تشخیص داده شده که تمام تعاریف اوقات فراغت در چارچوب این پنج دیدگاه جای می گیرند :
۱- اوقات فراغت به منزله ی وقت آزاد
۲- اوقات فراغت به منزله ی فعالیت
۳- اوقات فراغت به منزله ی حالتی ذهنی یا حالتی از بودن
۴- اوقات فراغت به منزله ی مفهوم کل نگر و همه جانبه
۵- اوقات فراغت به منزله ی شیوه ای از زندگی
اوقات فراغت به منزله ی وقت آزاد: منظور از وقت آزاد، زمان تحت اختیاری است که پس از پرداختن به ضروریات زندگی مانند کار، خواب، استراحت، غذا خوردن، نظافت و …. در اختیار فرد باقی می ماند و او می تواند هر جور که بخواهد از آن استفاده کند.
اوقات فراغت به منزله ی فعالیت: بر اساس آن، فراغت از فعالیت هایی آموزنده و لذت بخش تشکیل شده و با این تعریف، اوقات فراغت بیشتر با تفریح همانندی پیدا می کند و به معنی آن است که صرفاً داشتن وقت آزاد، اوقات فراغت به حساب نمی آید، بلکه نحوه ی پر کردن وقت آزاد، اوقات فراغت را به وجود می آورد. تلقی اوقات فراغت به منزله ی فعالیت، برداشتی نسبتاً سنتی از اوقات فراغت است که آن را به منزله ی فعالیت های داوطلبانه و رضایت بخش و در عین حال آموزنده توصیف می کند. اوقات فراغت در این دیدگاه، فرصتی است برای پرداختن به بعضی فعالیت های جدی یا نسبتاً فعال که ضرورت های زندگی آن ها را اقتضا نکرده باشد.
اوقات فراغت به منزله ی حالتی ذهنی یا حالتی از بودن: در این دیدگاه، زمان یا فعالیت نیست که اوقات فراغت را به وجود می آورد، بلکه اوقات فراغت از حالتی ذهنی یا حالتی از بودن ناشی می شود که بسیار مطلوب است و از شرکت در فعالیت هایی که انگیزه های ذاتی دارند حاصل می شود. با توجه به این نظریه، بسیاری از فعالیت های تفریحی نمی توانند اوقات فراغت محسوب شوند بلکه فقط برخی از فعالیت هایی که از انگیزه ای ذاتی منشأ گرفته باشند و در ایجاد حالت ذهنی مطلوب، مؤثر باشند، اوقات فراغت محسوب خواهند شد. از این رو، اوقات فراغت نتیجه ی اجتناب ناپذیر یک روز تعطیل یا تعطیلات آخر هفته نیست، بلکه نتیجه ی آمادگی ذهنی ای است که می تواند آن را به وجود آورد.
اوقات فراغت به منزله ی مفهوم کل نگر و همه جانبه: در این نظریه، اوقات فراغت صرفاً به وقت آزاد یا فعالیت تفریحی منحصر نمی شود و می تواند در بسیاری از جنبه های ضروری زندگی وجود داشته باشد و چه بسا امکان دارد در وقت آزاد و فعالیت های تفریحی نیز محقق نشود. از دیدگاه کل نگر، کار و اوقات فراغت چنان با هم مرتبط اند که نمی توان آنها را از هم تفکیک کرد. دومازیه[۶۱] نیز در تأیید این دیدگاه، سه کارکرد اساسی اوقات فراغت را در آرامش، سرگرمی و رشد خلاصه می کند. دیدگاه کل نگر می تواند تلفیقی از سه دیدگاهی باشد که پیشتر بررسی شدند. زیرا در هر یک از دیدگاه های فوق، از زاویه خاصی به اوقات فراغت نگریسته شده و تلفیق آنها می تواند مکمل باشد و نظریه ی جامعی را عرضه کند.
اوقات فراغت به منزله ی شیوه ای از زندگی: این دیدگاه بسیار آرمان گرایانه و دور از ذهن به نظر می رسد و در صورت عملی بودن هم فقط برای اندکی از مردم قابل حصول خواهد بود. بر طبق این دیدگاه، اوقات فراغت، شیوه ای از زندگی و آرمانی است که با حالت ذهنی و زمان ارتباطی ندارد (تورکیلدسن[۶۲] ،۱۳۸۲).
سیریل اسمیت[۶۳] نظریه های ویژه ای که در زمینه ی فراغت از سوی متفکران اجتماعی اظهار شده است را به سه دیدگاه نظری تقسیم می کند:
- نظریه ی خرده فرهنگ خاص جوانان
دیدگاه نخست: نظریه ی اجتماعی شدن، فراغت را بخشی از مجموعه ی فعالیت هایی می داند که از طریق آن ایستارها ، نگرش ها و آموخته های لازم برای ورود به بزرگسالی باید آموخته شود.
دیدگاه دوم: نظریه نقش و پایگاه، این دوره را به لحاظ نقش و پایگاه، دوره ای موقت و ناپایدار می داند.
نظریه سوم: خرده فرهنگ جوانان را مستقل از فرهنگ جامعه و حتی گاه متضاد با آن تلقی می کند (موموندی، ۱۳۸۰).
موضوع اوقات فراغت از دیرباز مورد توجه بشر بوده و مطالعات به عمل آمده نشان می دهد که انسان به طور پیوسته در این باره در پی چاره جویی بوده است. در حال حاضر نیز این توجه و حساسیت نه تنها کاهش نیافته، بلکه اهمیت آن بنا به دلایل متعددی افزایش یافته است. بخشی از این دلایل عبارتند از:
- رشد و توسعه ی زندگی ماشینی،
- ارتقای سطح آگاهی ها و دانش بشری
- و از همه مهمتر و مؤثرتر دگرگونی های فرهنگی و شکل گیری خاص تمایلات و علایق انسان ها است (علیزاده، ۱۳۷۹).
۲-۱-۳- کارکردهای اوقات فراغت
دومازیه سه کارکرد اصلی برای «فراغت» ذکر می کند:
- رفع خستگی: فراغت به فرد فرصت می دهد که خستگی کارها و تکالیف را از تن بیرون کند.
- تفریح و سرگرمی: به وسیله سرگرمی، فضاهای جدیدی گشوده می شود که در آنها فرد می تواند از رنج روزانه ی یک سری وظایف محدود و عادی و نیز کارهای تکراری و محیط یکنواخت فرار کند، تا به رکود یا شکنندگی روانی دچار نشود.
- رشد و تعالی شخصیت: فراغت، فرد را قادر می سازد تا از کارهای روزمره ی کلیشه ای که او را مجبور به پذیرش الزامات سازمان های اصلی اجتماعی می کنند رهایی یابد، به کشف و اختراع و ابتکار دست بزند و اندیشه، محیط و افراد مرتبط با خود را متحول کند. فراغت، در واقعی ترین مفهوم کلمه، هر سه این کارکرد های اساسی را برآورده ساخته و نیاز انسان را که با هر یک از آنها مرتبط است، ارضا می کند (ساروخانی، ۱۳۷۰).
در چارچوب کارکردهای کلی سه گانه ای که برای اوقات فراغت برشمردیم، کارکردهای جزئی متنوعی نیز قابل شناسایی اند که می توان هر کدام از آنها را سرفصلی برای فعالیت های اوقات فراغت (فوق برنامه) قرار داد، از جمله:
به نظر روان شناسان، هر نوع فکر و خیالی این گرایش را در خود دارد که به صورت یک واقعیت خارجی جامه عمل بر تن کند و عملی گردد؛ بنابراین می توان گفت نگرش و اندیشه ای که هر فرد درباره خودش دارد، به زندگی او هویت می بخشد و نوع رفتار و شیوه ی زندگانی اش را بر روی این کره خاکی تعیین می کند. صاحب نظران بر این عقیده اند که یأس انسان بعد از هر شکست، به مراتب، تأثیرات ویرانگرش بیشتر از خود شکست است. کسی در برابر شکست تسلیم می شود که به توانایی ها و نیروهای درونی خویش ایمان ندارد. برای ایجاد روحیه ی خودباوری و تلقین مثبت در خویش، ابزاری لازم است تا بتوان با بهره گرفتن از آن، به این روحیه ی شکوفاگر رسید. بهترین ابزار و بستر برای ایجاد انگیزه و روحیه ی خودباوری، فعالیت های اوقات فراغت اند که شخص در جریان آنها می تواند در کمال آرامش و آسودگی، نیات درونی خویش را به منصه ی ظهور برساند و به تمرین ایجاد و تقویت این روحیه بپردازد.
۲) یافتن درک سیاسی
در برنامه های اوقات فراغت به مخاطبان کمک می شود تا دریابند که کیستند، چه دارند و چه می توانند باشند، چگونه باید خویشتن سازی کنند، چگونه در مقابل هجوم های فرهنگی و ایدئولوژی های استعماری مقاومت کنند، چگونه از آنها انتقاد علمی به عمل آورند، چگونه مسائل سیاسی را تجزیه و تحلیل کنند، چگونه فرهنگ های مختلف را مورد ارزیابی قرار دهند، چگونه فرهنگ موجودشان را در صورت مطلوب نبودن به فرهنگ مطلوب تبدیل کنند و آن را کمال بخشند و … .
۳) راهیابی تدریجی به فضاهای اقتصادی
جوانان در جهان پرشتاب کنونی و به ویژه در شرایط دشوار جوامع در حال توسعه، ناگزیر از این هستند که پس از سنوات تحصیل، خیلی زود به بازار کار و تولید وارد شوند. چنین جوانی، چنانچه در سال های پیش توانسته باشد در اوقات فراغت خود به حرفه ای یا فعالیتی اقتصادی یا علمی نزدیک شود و در سطوحی، خود را و توانایی های خود را بیازماید، در هنگام ورود به بازار کار، نیروی انسانی آزموده و ماهر خواهد بود. بماند که این گونه کارآموزی ها و کسب مهارت ها کمک بزرگی به رشد اقتصادی کشور نیز هست.