خلاصه
در این فصل به بررسی دادههای جمع آوری شده از طریق پرسشنامه پرداختیم. ابتدا به کمک آمار توصیفی به توضیح و تفسیر متغیرهایی چون سن افراد، جنسیت، سطح تحصیلات، و … پرداخته شد و نمودار و اشکال مربوط به آمار توصیفی ارائه گردید. آنگاه به کمک آمار استنباطی و نرمافزار لیزرل و spss نسبت به سنجش هر یک از فرضیات تحقیق اقدام شد.
فصل پنجم
نتیجهگیری و پیشنهادات
۵-۱- مقدمه
همان طور که مشهود است، مفهوم برند، دیدگاهی جدید و اثربخش به بازاریابی و تجدید نظر در ادبیات بازاریابی کلاسیک به حساب میآید. سازمانهای بزرگ ثابت کردند که برای دستیابی به مزیت رقابتی و موفقیت در بازارهای داخلی و جهانی، توجه به این مفهوم ضرورت بسیاری دارد. همچنین در بسیاری از موارد ذکر شده که اصلیترین قابلیت یک شرکت بزرگ و موفق برند آن است. هدف ما از این پژوهش اندازهگیری عملکرد برند شرکت کاله از نظر مصرفکنندگان محصولات این شرکت در شهر بابل میباشد. در راستای نیل به این هدف، دادههای حاصل از پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در بخش اول این فصل خلاصه نتایج حاصل از اجرای طرح تحقیق و پاسخ هر یک از سوالات تحقیق ارائه شده است. در بخش بعدی با بهره گرفتن از اطلاعات به دست آمده، پیشنهاداتی به شرکت لبنی کاله ارائه گردیده و در نهایت پیشنهاداتی برای تحقیقات بعدی در این زمینه ارائه شده است.
۵-۲- نتایج حاصل از آزمون سوالات
۵-۲-۱- نتایج حاصل از سوال اول
سوال اول پژوهش بدین صورت تدوین شده بود: آیا تجربه برند از طریق رضایت از برند بر ابعاد ارزش ویژه برند تاثیر میگذارد؟ نتایج حاصل از آزمون حاکی از این است که بین تجربه برند و رضایت از برند رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (با ضرایب معناداری ۳۲/۱۷ و ضریب تاثیر ۶۸/۰). رضایت از برند نیز با کیفیت ادراک شده (با ضرایب معناداری ۱۶۸/۶ و ضریب تاثیر ۲۶۴/۰)، وفاداری رفتاری به برند (با ضرایب معناداری ۲۶۷/۲ و ضریب تاثیر ۱۱۸/۰)، وفاداری نگرشی به برند (با ضرایب معناداری ۰۰۷/۲ و ضریب تاثیر ۱۱/۰)، آگاهی از برند (با ضرایب معناداری ۷۹۳/۳ و ضریب تاثیر ۱۳۱/۰) و تداعی برند (با ضرایب معناداری ۳۰۹/۳ و ضریب تاثیر ۳۸۶/۰) ارتباط مثبت و معناداری دارد. بنابراین، تجربه برند از طریق رضایت از برند بر تمامی ابعاد ارزش ویژه برند تاثیر میگذارد.
رضایت، به عنوان یک حالت روانی، هنگامی به وجود میآید که احساسات مربوط به انتظارات تایید نشده با احساس قبلی مصرفکننده در مورد تجربه مصرف توام شود. زمانی که مصرفکنندهای از یک برند استفاده میکند نسبت به آن تجربه به دست میآورد، در صورتی که تجربه کسب شده از نظر ابعاد احساسی، عاطفی، ادراکی و رفتاری برای او خوشایند باشد منجر به رضایت او از برند میشود. از طرف دیگر، تجربه منفی از برند منجر به ایجاد عدم رضایت فرد میشود. نتیجه به دست آمده با مطالعات براکوس و همکارانش (۲۰۰۹)، زارانتنللو و اسمیت (۲۰۰۰)، ها و پرک (۲۰۰۵) و ساهین و همکاران (۲۰۱۱) همخوانی دارد. رضایت و کیفیت ادراک شده ارتباط زیادی با یکدیگر دارند. رضایت تاثیر مثبتی بر قدرت و مطلوبیت تداعیهای مرتبط با کیفیت نسبت به برند در ذهن مصرفکننده دارد. با توجه به ارتباط مثبت بین این دو متغیر میتوان نتیجه گرفت که به احتمال زیاد مشتریان راضی در مقایسه با مشتریان ناراضی ادراک قویتر و مطلوبتری از کیفیت دارند. نتیجه حاضر با تحقیق اولسن (۲۰۰۲)، دابولکار و همکاران (۲۰۰۰) و پاپو و کوئستر (۲۰۰۶) همخوانی دارد. رضایت از برند سنگ بنا و از پیشایندهای ایجاد وفاداری به برند است که افزایش در آن منجر به افزایش در وفاداری به برند میشود. باور غالبی وجود دارد مبنی بر اینکه مصرفکنندگان راضی اغلب وفادارند و درگیر تکرار خرید میشوند. مشتریان راضی به احتمال زیاد خرید را تکرار میکنند، در برابر تلاشهای بازاریابی رقبا مقاومت میکنند و اثر مثبتی بر شهرت شرکت دارند. نتایج حاصل از آزمون با نتایج تحقیقات یانگ و پیترسون (۲۰۰۴) و کرونین و تیلور (۱۹۹۲) همخوانی دارد. رضایت جزء لازم ولی ناکافی وفاداری به برند است. رضایت پیشایند وفاداری به برند و یکی از عوامل تعیینکننده وفاداری به برند است که به عنوان یک عامل بهداشتی، اگر وجود نداشته باشد، انتظارات اولیه و اصلی مشتری برآورده نمیشود و تاثیر منفی زیادی نیز بر وفاداری به برند دارد. برخی از محققان شامل آنهایی که وفاداری را بر حسب قصد و نیت یا نگرش مفهومسازی میکنند، شواهدی دال بر وجود ارتباط مثبت بین رضایت و وفاداری یافتند. نتیجه حاصله با مطالعات دابولکار (۲۰۰۰) و بلوئمر و کاسپر (۱۹۹۵) همخوانی دارد. مشتریان راضی در مقایسه با مصرفکنندگان ناراضی ممکن است نام برند را زودتر به خاطر آورند. در عین حال، مصرفکنندگانی که نارضایتی زیادی از برند دارند ممکن است به علت نارضایتی آگاهی بیشتری از آن برند داشته باشند. از اینرو، هم سطوح بالای نارضایتی و هم رضایت زیاد میتواند باعث ایجاد تداعی قوی در ذهن مصرفکننده نسبت به برند شود. نتیجه حاصله این فرضیه با مطالعه پاپو و کوئستر (۲۰۰۶) همخوانی دارد. برندها دارای تصویر هستند. یک تصویر، مجموعهای از تداعیهایی در ذهن مصرفکننده است که به شکل معناداری سازماندهی شدهاند. زمانی که مصرفکننده در حال توسعه ارتباطات بین برند، ویژگیها و مزایای ادراک شده آن است، تداعیهایی نسبت به برند بر اساس ویژگیها و مزایای ادراک شده آن در ذهن او به وجود میآید. نتیجه به دست آمده با مطالعات کریشنان (۱۹۹۶) و پاپو و کوئستر (۲۰۰۶) همخوانی دراد.
۵-۲-۲- نتایج حاصل از آزمون سوال دوم
در سوال دوم پژوهش تاثیر تجربه برند بر ابعاد ارزش ویژه برند از طریق اعتماد به برند مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادند که بین تجربه برند و اعتماد به برند (با ضریب معناداری ۷۲/۴ و ضریب تاثیر ۱۹/۰) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. اعتماد به برند با کیفیت ادراک شده (با ضریب معناداری ۶۳۷/۲ و ضریب تاثیر ۱۳۸/۰)، وفاداری نگرشی به برند (با ضریب معناداری ۳۰۹/۳ و ضریب تاثیر ۲۲۱/۰)، آگاهی از برند (با ضرایب معناداری ۴۳۲/۲ و ضریب تاثیر ۱۰۲/۰) و تداعی برند (با ضرایب معناداری ۰۴۹/۷ و ضریب تاثیر ۳۳۸/۰) ارتباط مثبت و معناداری دارد؛ ولی با وفاداری رفتاری به برند (با ضریب معناداری ۴۸۴/۰ و ضریب تاثیر ۰۳۱/۰) ارتباط معناداری ندارد.
اعتماد به برند از تجربیات گذشته و تعامل اولیه با برند توسعه پیدا میکند و نشاندهنده دانش و تجربیات مصرفکننده از یک برند است. فرآیندی که منجر به ایجاد اعتماد مصرفکننده نسبت به یک برند میشود بر تجربه مصرف گذشته برند استوار است. با توجه به مثبت بودن ارتباط بین اعتماد مصرفکننده به برند و تجربه برند میتوان نتیجه گرفت که تجربه مثبت برند منجر به ایجاد و توسعه ارتباط مبتنی بر اعتماد بین مصرفکننده و برند شود، از طرف دیگر، تجربه منفی میتواند باعث از بین رفتن اعتماد به برند شود. نتایج این آزمون با تحقیقات گنزان (۱۹۹۴)، دلگادو – بالستر و مونوئرا (۲۰۰۵) و ساهین و همکاران (۲۰۱۱) همخوانی دارد. با توجه به ارتباط مثبت این اعتماد به برند و کیفیت ادراک شده، در صورتی که مصرفکننده از کیفیت محصولات ارائه شده راضی باشد اعتماد او به برند افزایش پیدا خواهد کرد و عدم رضایت مصرفکننده منجر به کاهش اعتماد او میشود. نتیجه این پژوهش با تحقیق دلگادو – بالستر و مونوئرا (۲۰۰۵) و هو و همکاران (۲۰۱۱) مبنی بر وجود ارتباط بین اعتماد به برند و ارزش ویژه برند همخوانی دارد. به احتمال زیاد مصرفکنندهای که به یک برند اعتماد دارد، به آن برند وفاداری خواهد ماند. اعتماد عامل اصلی ایجاد وفاداری است؛ زیرا منجر به ایجاد روابط مبادله میشود که بسیار ارزشمند است. وفاداری به برند بستری برای ادامه و حفظ ارتباط مهم و ارزشمند با مشتری است که از طریق اعتماد ایجاد میشود. نتایج این تحقیق با مطالعات چادهوری و هالبروک (۲۰۰۱)، شس و پارواتیار (۱۹۹۵) و گاربارینو و جانسون (۱۹۹۹) همخوانی دارد. از دیدگاه مدیریتی شرکتها باید به دنبال جلب اعتماد مشتری به منظور ایجاد ارتباط باشند. در بازار مصرفی، مصرفکنندگان مشابه زیادی وجود دارند که حضور تعداد زیاد مصرفکننده امکان ایجاد و توسعه ارتباط شخصی شرکت با هر فرد را غیرممکن میسازد. بنابراین، برند باید ارتباط خود را با مصرفکنندگان توسعه دهد تا جایگزین ارتباط مستقیم شخصی بین شرکت و مصرفکننده شود. اعتماد یکی از اجزای ارتباط مصرفکننده با برند است. یکی از ملزومات ایجاد این ارتباط آگاهی از برند است. طبیعتا در صورتی که مصرفکننده از یک برند آگاهی نداشته باشد نمیتواند به آن اعتماد کند. تا آنجایی که مطالعات مبانی نظری نشان میدهد در پژوهشهای قبلی ارتباط این دو متغیر بررسی نشده، در واقع تمام مطالعات قبلی ارتباط بین اعتماد به برند و ارزش ویژه برند به صورت کلی یا تنها با متغیر وفاداری به برند مورد بررسی قرار دادند که نتایج نشاندهنده وجود ارتباط مثبت بین این دو متغیر بود (هو و همکاران، ۲۰۱۰ و دلگادو – بالستر، ۲۰۰۵). در نظر گرفتن ارزش ویژه برند به عنوان دارایی مبتنی بر بازار به این مورد اشاره میکند که ایجاد و حفظ اعتماد یکی از عوامل اصلی موثر بر ارزش ویژه برند است؛ به خاطر اینکه اعتماد ویژگی کلیدی هر ارتباط موفق بلندمدت است. وجود ارتباط مثبت بین اعتماد و ارزش ویژه برند در مطالعه هو و همکاران (۲۰۱۰) به اثبات رسیده است. نتایج نشان میدهند که اعتماد به برند لزوما منجر به وفاداری رفتاری به برند نمیشود. شاید بتوان عدم وجود ارتباط معنیدار بین این دو متغیر را این گونه تفسیر کرد که ممکن است مصرفکنندهای به برندی اعتماد داشته باشد؛ ولی این مورد دلیلی برای وفاداری به برند مورد نظر نمیباشد، شاید وجود برندهای معتمد و رقیب دیگر با قیمت کمتر، کیفیت بهتر محصولات و … مانع از ایجاد حس وفاداری رفتاری شوند. نتیجه این تحقیق با مطالعات دیگر محققان مثل لا و لی (۱۹۹۹) همخوانی ندارد.
۵-۲-۳- نتایج حاصل از آزمون سوال سوم
ابعاد مختلف ارزش ویژه برند را میتوان به عنوان یک عامل مهم در رشد یا کاهش عملکرد یک برند دانست. ارزش ویژه برند، ارزش افزودهای است که از طریق نام برند به وجود میآید و دانستن آن منجر به درک بهتری از قدرت و ضعف یک برند در بازار میشود و امکان مقایسه برند با رقبای آن را فراهم میآورد. برندهایی که ارزش ویژه بالاتری دارند میتوانند تمایلات و ترجیحات مصرفکننده را جلب کنند و از این طریق منجر به سطح بالاتری از فروش شوند. بنابراین، اگر مدیری آرزوی داشتن برندی قوی دارد انتظار میرود عوامل موثر بر عملکرد برند با دقت بیشتری مورد ارزیابی قرار گیرد.
کیفیت ادراک شده برند تاثیر قابل توجهی بر عملکرد شرکت دارد. این مورد شاید از این موضوع نشات بگیرد که هر برندی نیازمند سیستم خدمترسانی بهتری است. نتایج نشان میدهد آگاهی از برند به تنهایی برای عملکرد مناسب شرکت کافی نیست؛ بلکه کیفیت محصولات باید به دقت مدیریت شود تا نتایج مالی خوبی ایجاد شود. وفاداری به برند تاثیر مثبت قابل توجهی بر عملکرد شرکت دارد. مصرفکنندگان وفادار به برند به سادگی به محرکهای ترویجی برندهای رقیب واکنش نشان نمیدهند، احتمال کمی وجود دارد که مشتریان وفادار به یک برند به خاطر قیمت به سمت رقبا گرایش پیدا کنند و مصرفکنندگان وفادار در مقایسه با دیگر مشتریان خرید بیشتری نیز انجام میدهند. این نتایج نشان میدهد که وفاداری به برند یکی از اجزای ارزش ویژه برند است که تعیین میکند آیا مشتری به برند تعهد دارد یا نه، آیا میتواند کمک قابل ملاحظهای به بهبود عملکرد شرکت کند؟. بسیار نادر به نظر میرسد که خرید هر مصرفکننده تنها برای دستیابی به سود بلندمدت مالی مناسب باشد، بنابراین، شرکتها باید اهمیت تکرار خرید را در نظر بگیرند. نتایج مطالعات نشان میدهد که ارزش ویژه برند قوی میتواند باعث افزایش سودآوری و فقدان ارزش ویژه برند میتواند منجر به آسیب رساندن به جریان نقد شرکت شود. اگر بازاریابی به دنبال تلاش برای بهبود ارزش ویژه برند نباشد باید انتظار کاهش درآمد در طی دوره را داشته باشد. تا آنجایی که مطالعات مبانی نظری نشان میدهد ارتباط بین ابعاد ارزش ویژه برند و عملکرد برند به تفکیک صورت نگرفته است یا ابعاد عملکرد برند در مطالعات خارجی با ابعاد این متغیر در پژوهش حاضر متفاوت است. بنابراین، امکان مقایسه تک به تک فرضیههای این قسمت با نتایج سایر محققان وجود ندارد. کشورشاهی و رستگار (۱۳۸۹) در مطاله خود به این نتیجه رسیدند که ارتباط مثبت و معنادری بین ابعاد ارزش ویژه برند و عملکرد شرکتهای بیمه وجود دارد. کیم و کیم (۲۰۰۵) در مطالعات خود به این نتیجه رسیدند که بین ابعاد ارزش ویژه برند و عملکرد برند ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
تاثیر اعتماد به برند بر ابعاد عملکرد برند از طریق ابعاد ارزش ویژه برند مورد بررسی قرار گرفت. نتایج قبلی نشان داد که بین اعتماد به برند با ابعاد کیفیت ادراک شده، وفاداری نگرشی به برند، آگاهی از برند و تداعی برند رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و فرضیهای مبنی بر وجود ارتباط بین اعتماد به برند و وفاداری رفتاری به برند رد شد. نتایج نشاندهنده این است که کیفیت ادراک شده با نوآوری برند (با ضرایب معناداری ۲۵۶/۲ و ضریب تاثیر ۱۲۵/۰)، ارزش پولی (با ضرایب معناداری ۲۱۲/۵ و ضریب تاثیر ۳۰/۰) و تبلیغات توصیهای (با ضرایب معناداری ۳۴/۳ و ضریب تاثیر ۲۱/۰) ارتباط مثبت و معناداری دارد؛ اما بین کیفیت ادراک شده و حضور برند (با ضرایب معناداری ۲۰۶/۰ و ضریب تاثیر ۰۱۱/۰)، پتانسیل گسترش برند (با ضرایب معناداری ۹۵۷/۰- و ضریب تاثیر ۰۶۲/۰-) و مزیت برند (با ضرایب معناداری ۳۵/۱ و ضریب تاثیر ۰۸۶/۰) ارتباط معناداری وجود ندارد.
زمانی که مصرفکننده به این نتیجه میرسد که محصولات ارائه شده دارای کیفیت خوبی هستند و به کیفیت آنها اطمینان دارد، این ذهنیت در او شکل گیرد که شرکت مورد نظر جزء شرکتهای پیشرو است و دائما در پی بهبود محصولات خود میباشد. نتیجه به دست آمده نشاندهنده این است که لزوما کیفیت ادراک شده منجر به گسترش برند نمیشود، یعنی صرف اینکه کیفیت ادراک شده محصولات بالا باشد، منجر نمیشود که افراد به خرید این محصولات گرایش پیدا کنند یا برای خرید آن وسوسه شوند. میتوان این گونه مطرح کرد که برای تعداد زیادی از مصرفکنندگان قیمت محصولات عامل مهمی محسوب میشود. بنابراین، هر چه قدر هم کیفیت محصولات بالا باشد، برای عدهای نمیتواند منجر به خرید شود. حضور برند با کیفیت ادراک شده ارتباط معناداری نداشت. وجود پیامهای بازرگانی در مورد برند و وجود محصولات کاله در هر مکانی به معنی کیفیت ادراک شده بالای محصول نیست. زمانی که مصرفکنندگان از کیفیت محصولات یا خدمات ارائه شده راضی باشند، حاضرند مبلغ بیشتری برای آن برند در مقایسه با سایر برندها بپردازند و به نظر آنها قیمت محصولات ارائه شده منطقی است. کیفیت ادراک شده بالا یکی از مزیتهای برند است؛ البته مزیت یک برند تنها به کیفیت ادراک شده آن نیست؛ بلکه عوامل دیگری مثل قیمت، تنوع محصولات و … نیز دخیل هستند. صرف کیفیت بالا نشاندهنده این نیست که برند کاله نسبت به دیگر برندها برتر است یا امتیازات ملموسی ارائه میدهد. کیفیت ادراک شده بالا از یک محصول یا خدمت میتواند منجر به تبلیغات توصیهای مثبت برای برند شود. در صورتی که از نظر مصرفکننده کیفیت محصولات ارائه شده بالا باشد، به احتمال زیاد نزد دیگران از خوبیها و ویژگیهای مثبت برند صحبت خواهد کرد. از طرف دیگر، مشتریان ناراضی از کیفیت محصولات نیز تجربه خود را به دیگران منتقل میکنند.
نتایج نشاندهنده این است وفاداری نگرشی به برند با نوآوری برند (با ضرایب معناداری ۳۴۰/۳ و ضریب تاثیر ۱۷۴/۰)، ارزش پولی (با ضرایب معناداری ۶۳۷/۳ و ضریب تاثیر ۱۹۷/۰) و تبلیغات توصیهای (با ضرایب معناداری ۰۷۰/۳ و ضریب تاثیر ۱۸۵/۰) رابطه مثبت و معناداری دارد؛ ولی با پتانسیل گسترش برند (با ضرایب معناداری ۴۳۲/۱ و ضریب تاثیر ۲۸۶/۰)، حضور برند (با ضرایب معناداری ۵۰۹/۰ و ضریب تاثیر ۰۲۵/۰) و مزیت برند (با ضرایب معناداری ۹۰۹/۱ و ضریب تاثیر ۱۱۴/۰) رابطه معناداری ندارد.
با توجه به نتیجه اخذ شده میتوان گفت این ذهنیت در مصرفکننده وفادار نسبت به برند شکل خواهد گرفت که شرکت ارائه دهنده محصولات مورد نظر دائما در پی بهبود محصولات خود است و جزء شرکتهای رهبر در صنعت مورد نظر است. نتایج نشاندهنده این است که یک مصرفکننده وفادار به برند حتما هر محصولی که شرکت تولید میکند را نخواهد خرید. ممکن است عواملی مثل قیمت محصولات رقیب، کیفیت پایین محصولات ارائه شده توسط برند کاله و … مانع خرید محصولات شود. مواجه شدن مصرفکننده با نام برند مورد نظر و حضور برند در اکثر فروشگاهها لزوما منجر به وفاداری مصرفکننده نمیشود. فردی که برندی را به دیگران توصیه میکند و به خرید محصولات از برند مورد نظر ادامه میدهد نشاندهنده این است که او معتقد است قیمت محصولات منطقی است و خرید محصولات این برند خرید خوبی است. وفاداری نگرشی به معنی برتر بودن برند نسبت به سایر برندها از هر نظر یا برخوردار بودن از ویژگیهای مهمتر در مقایسه با دیگر برندها نیست. ممکن است مصرفکنندهای از محصولات شرکت کاله استفاده کند، در بین محصولات لبنی برند کاله انتخاب ترجیحی او باشد و دیگران را هم به خرید این برند تشویق کند؛ اما معتقد باشد کاله برترین برند لبنی نیست. مثلا سایر برندها از نظر برخی ویژگیها مثل قیمت برتر از کاله باشند. طبیعتا مصرفکننده وفادار به یک برند خاص در مورد ویژگیهای مثبت برند صحبت میکند، دیگران را به خرید از آن برند تشویق میکند و محصولات شرکت را به دیگران معرفی میکند.
نتایج حاصل از آزمون حاکی از تاثیر آگاهی از برند بر نوآوری برند (با ضرایب معناداری ۹۴۱/۴ و ضریب تاثیر ۲۸۶/۰)، حضور برند (با ضرایب معناداری ۵۱۷/۳ و ضریب تاثیر ۱۹۵/۰) و ارزش پولی (با ضرایب معناداری ۱۵۲/۲ و ضریب تاثیر ۱۹۵/۰) است. آگاهی از برند بر پتانسیل گسترش برند (با ضرایب معناداری ۹۲۱/۱- و ضریب تاثیر ۲۸۶/۰)، مزیت برند (با ضرایب معناداری ۴۲۶/۰ و ضریب تاثیر ۰۲۸/۰) و تبلیغات توصیهای (با ضرایب معناداری ۶۴۲/۱ و ضریب تاثیر ۱۱۰/۰) تاثیر ندارد.
آگاهی هر چه بیشتر مصرفکنندگان از برند کاله موجب توجه بیشتر مدیران شرکت به مشتریان و تلاش جهت رفع نیاز آنها میشود. از آنجایی که مشتریان متخلف سلائق متفاوتی دارند، شرکت ناگزیر به نوآوری در محصولات و بهبود دائم محصولات خود است. این بدان معنی است که صرف اینکه فرد از وجود برندی مطلع باشد، بتواند شکل یا لوگوی برند را از سایر برندها تشخیص دهد یا بتواند ویژگیهای برند را به خاطر آورد بدان معنی نیست که به احتمال زیاد از محصولات ارائه شده توسط این برند خرید خواهد کرد. طبیعتا زمانی که مصرفکننده اغلب با آگهیهای بازرگانی در مورد برند مواجه شود یا برند مورد نظر را در اکثر فروشگاهها ببیند به راحتی میتواند لوگوی مورد نظر را از بین سایر برندها تشخیص دهد، ویژگیهای برند را به سرعت خاطر آورد و از وجود برند نیز آگاه باشد. مصرفکنندگان در برابر پولی که صرف خرید محصولات میکنند، انتظار دارند بیشترین منفعت را کسب کنند و محصول خریداری شده ارزش پول خرج شده را داشته باشد. بدین منظور سعی میکنند از تمام برندهای موجود در صنعت اطلاع داشته باشند تا تصمیم درستی بگیرند. صرف اینکه فردی از وجود برند مطلع باشد، بتواند نام برند را از بین برندهای رقابتی دیگر شناسایی کند یا بتواند به راحتی برند را در ذهن خود تجسم کند بدین معنی نیست که آن برند را از دیگر برندها برتر میداند یا ویژگیهای بهتری ارائه میدهد. اینکه فردی از وجود برندی در صنعت مورد نظر مطلع باشد، بتواند لوگوی شرکت را تشخیص دهد یا بتواند به سرعت ویژگیهای برند را مسجم کند دلیلی بر توصیه و تشویق دیگران به استفاده از برند و تعریف از برند نیست.
بررسی ارتباط بین تداعی برند با نوآوری برند (با ضرایب معناداری ۱۰۷/۱ و ضریب تاثیر ۰۵۳/۰)، ارزش پولی (با ضرایب معناداری ۲۳۶/۰ و ضریب تاثیر ۰۱۲/۰) نشان داد که تداعی بر نوآوری و ارزش پولی تاثیر میگذارد. بررسی ارتباط بین تداعی برند با پتانسیل گسترش (با ضرایب معناداری ۶۵/۳ و ضریب تاثیر ۲۰۳/۰)، حضور برند (با ضرایب معناداری ۴۶۲/۳ و ضریب تاثیر ۱۱۲/۰)، مزیت برند (با ضرایب معناداری ۱۰۳/۳ و ضریب تاثیر ۱۷۰/۰) و تبلیغات توصیهای (با ضرایب معناداری ۴۰۳/۵ و ضریب تاثیر ۲۹۸/۰) نشان میدهد بین تداعی بر این ابعاد تاثیر ندارد.
تداعی برند هر چیز مرتبط با برند در ذهن مشتری و به معنی «برند برای مصرفکننده» است. تداعی برند ذهنیت مصرفکننده نسبت به برند را نشان میدهد که ممکن است مثبت یا منفی باشد. وجود ذهنیت مثبت نسبت به برند به این معنی نیست که شرکت ارائهدهنده برند نوآور است یا در پی بهبود محصولات خود است. ممکن است این ذهنیت مثبت با توجه به دیگر مزیتهای برند ایجاد شده باشند. به نظر میرسد زمانی که مصرفکنندهای معتقد باشد برند کاله منحصر به فرد است و تداعی مثبتی از برند در ذهن او شکل گرفته باشد، این احتمال وجود دارد تا محصولات برند را خریداری کند. زمانی که مصرفکنندهای در معرض محصولات برند در فروشگاه قرار میگیرد یا دسترسی به محصولات برند برای او آسان باشد این احتمال وجود دارد که به علت تماس مکرر با برند ذهنیت مثبتی در مورد برند در ذهن او شکل بگیرد. زمانی که مصرفکننده تداعی مثبتی از برند در ذهن خود داشته باشد و برند را منحصر به فرد بداند بدین معنی نیست که قیمت محصولات برند منطقی است یا پولی که صرف خرید محصولات میشود، ارزش آن را دارد. در صورتی که مصرفکننده معتقد باشد برند کاله برند منحصر به فردی است و به افرادی که از محصولات شرکت مصرف میکنند، احترام بگذارد، این ذهنیت در او شکل میگیرد که برند کاله نسبت به سایر برندها امتیازات ملموسی ارائه میدهد و از ویژگیهای مهمتری برخوردار است. زمانی که مصرفکنندهای تصویر برند کاله را دوست داشته باشد یا کاله را منحصر به فرد بداند، برند را به دیگران توصیه میکند و در مورد نکات مثبت برند با دیگران صحبت میکند.
۵-۲-۴- نتایج حاصل از سوال چهارم
رضایت از برند با کیفیت ادراک شده (با ضرایب معناداری ۱۶۸/۶ و ضریب تاثیر ۲۶۴/۰)، وفاداری رفتاری به برند (با ضرایب معناداری ۲۶۷/۲ و ضریب تاثیر ۱۱۸/۰)، وفاداری نگرشی به برند (با ضرایب معناداری ۰۰۷/۲ و ضریب تاثیر ۱۱/۰)، آگاهی از برند (با ضرایب معناداری ۷۹۳/۳ و ضریب تاثیر ۱۳۱/۰) و تداعی برند (با ضرایب معناداری ۳۰۹/۳ و ضریب تاثیر ۳۸۶/۰) رابطه مثبت و معناداری دارد.
رضایت و کیفیت ادراک شده ارتباط زیادی با یکدیگر دارند. رضایت تاثیر مثبتی بر قدرت و مطلوبیت تداعیهای مرتبط با کیفیت نسبت به برند در ذهن مصرفکننده دارد. با توجه به ارتباط مثبت بین این دو متغیر میتوان نتیجه گرفت که به احتمال زیاد مشتریان راضی در مقایسه با مشتریان ناراضی ادراک قویتر و مطلوبتری از کیفیت دارند. نتایج این تحقیق با تحقیق اولسن (۲۰۰۲)، دابولکار و همکاران (۲۰۰۰) و پاپو و کوئستر (۲۰۰۶) همخوانی دارد. بنابراین، وجود ارتباط مثبت و معنادار بین رضایت از برند و وفاداری رفتاری به برند تائید شد. رضایت از برند سنگ بنا و از پیشایندهای ایجاد وفاداری به برند است که افزایش در آن منجر به افزایش در وفاداری به برند میشود. باور غالبی وجود دارد مبنی بر اینکه مصرفکنندگان راضی اغلب وفادارند و درگیر تکرار خرید میشوند. مشتریان راضی به احتمال زیاد خرید را تکرار میکنند، در برابر تلاشهای بازاریابی رقبا مقاومت میکنند و اثر مثبتی بر شهرت شرکت دارند. نتایج حاصل از آزمون این فرضیه با نتایج تحقیقات یانگ و پیترسون (۲۰۰۴) و کرونین و تیلور (۱۹۹۲) همخوانی دارد. رضایت جزء لازم ولی ناکافی وفاداری به برند است. رضایت پیشایند وفاداری به برند و یکی از عوامل تعیینکننده وفاداری به برند است که به عنوان یک عامل بهداشتی، اگر وجود نداشته باشد، انتظارات اولیه و اصلی مشتری برآورده نمیشود و تاثیر منفی زیادی نیز بر وفاداری به برند دارد. برخی از محققان شامل آنهایی که وفاداری را بر حسب قصد و نیت یا نگرش مفهومسازی میکنند، شواهدی دال بر وجود ارتباط مثبت بین رضایت و وفاداری یافتند. نتایج حاصله با مطالعات دابولکار (۲۰۰۰) و بلوئمر و کاسپر (۱۹۹۵) همخوانی دارد. مشتریان راضی در مقایسه با مصرفکنندگان ناراضی ممکن است نام برند را زودتر به خاطر آورند. در عین حال، مصرفکنندگانی که نارضایتی زیادی از برند دارند ممکن است به علت نارضایتی آگاهی بیشتری از آن برند داشته باشند. از اینرو، هم سطوح بالای نارضایتی و هم رضایت زیاد میتواند باعث ایجاد تداعی قوی در ذهن مصرفکننده نسبت به برند شود. نتایج حاصل از آزمون این فرضیه با مطالعه پاپو و کوئستر (۲۰۰۶) همخوانی دارد. برندها دارای تصویر هستند. یک تصویر، مجموعهای از تداعیهایی در ذهن مصرفکننده است که به شکل معناداری سازماندهی شدهاند. زمانی که مصرفکننده در حال توسعه ارتباطات بین برند، ویژگیها و مزایای ادراک شده آن است، تداعیهایی نسبت به برند بر اساس ویژگیها و مزایای ادراک شده آن در ذهن او به وجود میآید. نتایج حاصل از این تحقیق با مطالعات کریشنان (۱۹۹۶) و پاپو و کوئستر (۲۰۰۶) همخوانی دارد.
همان طور که در فرضیه قبلی اثبات شد از بین ابعاد عملکرد برند، کیفیت ادراک شده تنها با ابعاد نوآوری برند، ارزش پولی و تبلیغات توصیهای ارتباط مثبت و معناداری دارد. بنابراین، رضایت از برند به صورت غیرمستقیم بر نوآوری برند، ارزش پولی و تبلیغات توصیهای تاثیر مثبت دارد. وفاداری نگرشی به برند نیز بر مولفههای نوآوری برند، ارزش پولی و تبلیغات توصیهای تاثیر مثبت و معناداری دارد. با توجه به نتایج به دست آمده میتوان گفت رضایت از برند از طریق وفاداری نگرشی به برند بر برخی از ابعاد عملکرد برند تاثیر میگذارد. وفاداری رفتاری به برند با ابعاد نوآوری برند (با ضرایب معناداری ۰۳۳/۲ و ضریب تاثیر ۱۰۸/۰)، ارزش پولی (با ضرایب معناداری ۱۵۷/۵ و ضریب تاثیر ۲۸۶/۰) و تبلیغات توصیهای (با ضرایب معناداری ۸۷۷/۴ و ضریب تاثیر ۳۰۱/۰) رابطه مثبت و معناداری دارد؛ ولی با پتانسیل گسترش برند (با ضرایب معناداری ۱۳۱/۰- و ضریب تاثیر ۰۰۸/۰-)، حضور برند (با ضرایب معناداری ۹۶۴/۰ و ضریب تاثیر ۱۲۵/۰) و مزیت برند (با ضرایب معناداری ۹۶۴/۰ و ضریب تاثیر ۰۴۹/۰) رابطه معناداری ندارد. بنابراین، تنها ابعاد نوآوری برند، ارزش پولی و تبلیغات توصیهای از رضایت از برند به طور غیرمستقیم تاثیر میپذیرند. آگاهی از برند با نوآوری برند (با ضرایب معناداری ۹۴۱/۴ و ضریب تاثیر ۲۸۶/۰)، حضور برند (با ضرایب معناداری ۵۱۷/۳ و ضریب تاثیر ۱۹۵/۰) و ارزش پولی (با ضرایب معناداری ۱۵۲/۲ و ضریب تاثیر ۱۹۵/۰) رابطه مثبت و معناداری دارد. بررسی ارتباط بین تداعی برند با پتانسیل گسترش (با ضرایب معناداری ۶۵/۳ و ضریب تاثیر ۰۶۲/۰-)، حضور برند (با ضرایب معناداری ۴۶۲/۳ و ضریب تاثیر ۲۰۳/۰)، مزیت برند (با ضرایب معناداری ۱۰۳/۳ و ضریب تاثیر ۱۷۰/۰) و تبلیغات توصیهای (با ضرایب معناداری ۴۰۳/۵ و ضریب تاثیر ۲۹۸/۰) نشان میدهد بین تداعی و این ابعاد ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
رهبر بودن یک برند در صنعت، بهبود دائم محصولات و نوآوری در محصولات و خدمات ارائه شده توسط شرکتها میتواند منجر به وفاداری مصرفکننده به برند و خرید دوباره از برند مورد نظر شود؛ ولی صرف وفاداری رفتاری مصرفکننده به برند و خرید از برند بدین معنی نیست که مصرفکننده حتما هر محصولی را که توسط شرکت فروخته میشود را میخرد. وفاداری رفتاری به برند لزوما منجر به پتانسیل گسترش برند نمیشود. میتوان این طور نتیجه گرفت که صرف وجود آگهیهای تبلیغاتی در مورد برند، مواجه شدن فرد با محصولات شرکت یا وجود محصولات شرکت در فروشگاههای متخلف منجر به وفاداری رفتاری مصرفکننده به برند و خرید از محصولات شرکت نمیشود. زمانی که مصرفکنندهای به یک برند وفادار باشد معتقد است پولی که برای محصولات برند مورد نظر میپردازد، ارزش آن را دارد یا خرید از آن برند را خرید خوبی میداند و به نظر او قیمت محصولات نیز منطقی است. زمانی که فردی به برند وفادار باشد و انتخاب محصولات شرکت را بهترین انتخاب بداند، این وفاداری نشاندهنده رضایت او از برند است. رضایت او منجر به تبلیغات توصیهای مثبت برای برند میشود. در این صورت او برند را به دیگران معرفی میکند و از خوبیهای برند نزد دیگران بازگو میکند.
۵-۳- پیشنهادات
هدف از تحقیقات کاربردی، به کارگیری نتایج یافتههای پژوهش برای حل مسئله خاص متداول درون سازمان میباشد (داناییفرد و همکاران، ۱۳۸۷). این تحقیق نیز بر این اساس پیشنهاداتی را به گروههای زیر ارائه میدهد:
۵-۳-۱- پیشنهاد به مدیران شرکت کاله
به مدیران شرکت کاله پیشنهاد میگردد با توجه به نتایج این پژوهش برنامههای خود را برای بهبود وضعیت عملکرد برندشان در بازار تنظیم نمایند.
یکی از خصیصههای تجربه این است که از ارزیابی مصرفکننده از هر تماس مستقیم (مثل استفاده یا آزمایش) یا غیرمستقیم (مثل تبلیغات تلویزیون و تبلیغات توصیهای) با برند تاثیر میپذیرد و از بین تماسهای مختلف، تجربه مصرف مهمترین منبع اعتماد محسوب میشود. با در نظر گرفتن رابطه مثبت بین تجربه برند و اعتماد به برند به مدیران شرکت کاله پیشنهاد میشود تجارب خوشایندی از نظر کیفیت محصولات، رنگ، طراحی، بستهبندی و … در هنگام استفاده مستقیم از محصولات برای مصرفکننده فراهم کنند و برای جذب مشتری به طراحی و پخش پیامهای بازرگانی جذاب مبادرت کنند.
زمانی که مصرفکنندگان به دنبال خرید برند و مصرف آنها هستند یا از طریق تبلیغات نسبت به برند تجربهای به دست میآورند در معرض ویژگیهای کاربردی محصولات و محرکهای ویژه مرتبط با برند، مانند رنگ، شکل، فونت، عناصر طراحی پسزمینه، شعار و شخصیت برند قرار میگیرند. تجربه برند بخشی از طراحی و هویت یک برند (مانند نام، لوگو و علامت)، بستهبندی و ارتباطات بازاریابی (مثل تبلیغات، بروشور و وبسایتها) و محیطی که در آن برندها عرضه میشوند و به فروش میرسند (مثل فروشگاه)، است. در صورتی که تجربه کسب شده برای مصرفکننده خوشایند باشد منجر به رضایت او از برند میشود. با توجه به ارتباط مثبت بین تجربه برند و رضایت از برند به مدیران شرکت کاله پیشنهاد میگردد به عواملی مثل طراحی فروشگاهها، تبلیغات، بروشور و وبسایتها، بهروز رسانی وبسایت، رنگ، شکل، فونت، عناصر طراحی پسزمینه و بستهبندی محصولات دقت بیشتری داشته باشند.
با توجه به ارتباط مثبت و معنادار رضایت از برند و اعتماد به برند با بیشترین ضریب تاثیر در بین فرضیات پژوهش (۶۹/۰) و همین طور ارتباط مثبت اعتماد به برند با وفاداری نگرشی به برند به مدیران شرکت کاله توصیه میگردد با شناسایی و رفع نیاز مشتریان از طریق ارائه محصولاتی با کیفیت بالا و تنوع زیاد در پی کسب رضایت مشتریان باشند؛ زیرا رضایت میتواند باعث ایجاد وفاداری نگرشی و در نتیجه افزایش سودآوری و عملکرد برند بازار میشود.
ارزش ادراک شده منحصر به فرد یک برند توسط مصرفکننده ممکن است از اعتماد به برند خاصی به خاطر ارزش ویژه آن ناشی شود که دیگر برندها از آن برخوردار نیستند. با توجه به تائید فرضیه چهارم مبنی بر وجود ارتباط مثبت و معنادار بین اعتماد به برند و مولفههای ارزش ویژه برند به شرکت کاله پیشنهاد میشود از طریق درک نیاز مشتری، ارائه مشاورههای لازم به مشتری، ارائه محصولاتی جدید با کیفیت بالا و منطبق با نیاز مشتری و حل مشکلات احتمالی موجود در ارتباط با محصولات اعتماد مصرفکنندگان به برند و در نتیجه ارزش ویژه برند را افزایش دهند.
رضایت از برند، رضایت کلی از یک برند بر اساس تجربه خرید و مصرف محصولات و خدمات در طول زمان و توانایی آنها در رفع نیازها و انتظارات مصرفکننده است که منجر به ارزش ویژه برند میشود. با توجه به ارتباط مثبت بین رضایت از برند و ابعاد ارزش ویژه برند به مدیران شرکت کاله پیشنهاد میگردد به منظور افزایش ارزش ویژه برند نیازها و انتظارات متفاوت مشتریان در بازارهای متخلف را شناسایی و برآورده کنند. افزایش رضایت مصرفکننده در طول زمان، منجر به تقویت و تمایز ارزشهای مثبت برای برند میشود.
برای بررسی تاثیر قدرت پیشبینی کنندگی هر کدام از مولفههای ارزش ویژه برند بر عملکرد برند از آزمون رگرسیون استفاده شده است. نتایج این آزمون حاکی از این است که ارزش ویژه برند حدود ۶۱% از تغییرات عملکرد برند را میتواند به درستی پیشبینی کند که این نتیجه نشاندهنده اهمیت ابعاد ارزش ویژه برند است. از اینرو، مدیران شرکت کاله برای بهتر شدن عمکلرد برند در بازار بهتر است برنامههایی برای تقویت ابعاد ارزش ویژه برند (کیفیت ادراک شده، آگاهی از برند، تداعی برند، وفاداری رفتاری و نگرشی به برند) ایجاد کنند. از آنجایی که تداعی برند بیشترین تاثیر را دارد، بهتر است بیشتر منابع سازمان صرف ایجاد تصویر ذهنی مثبت از برند در ذهن مصرفکنندگان شود تا از این طریق برند کاله از سایر برندها متمایز گردد.
کیفیت ادراک شده، کیفیت واقعی محصولات نیست؛ بلکه ارزیابی ذهنی مصرفکنندگان (و نه مدیران یا کارشناسان) از محصول میباشد و نشاندهنده قضاوت آنها درباره برتری کلی محصولات است. تجارب شخصی نسبت به محصول، نیازهای منحصر به فرد و شرایط مصرف ممکن است بر قضاوت ذهنی مصرفکنندگان از کیفیت موثر باشد. با توجه به ارتباط مثبت بین کیفیت ادراک شده و تبلیغات توصیهای به مدیران شرکت کاله پیشنهاد میگردد به منظور بهبود عملکرد برند از طریق برنامههای تبلیغاتی و ترویجی مناسب ذهنیت مثبتی نسبت به برند ایجاد کنند.
۵-۳-۲- پیشنهاد به محققین آینده
مطالعه گسترده ویژگیهای جامعه با توجه به آمار جمعیتشناختی به دست آمده به منظور طراحی و پیادهسازی طرحهای بازاریابی و تبلیغاتی مناسب.
انجام این پژوهش با در نظر گرفتن معیارهای مالی عملکرد برند و توسعه جامعه آماری.
بررسی ارزش ویژه برند از دیدگاه کلر
۵-۴- محدودیتهای تحقیق
هر پژوهشی به رغم وجود نکات مثبت و یافتههای ارزنده مواجه با محدودیتهایی میباشد که غلبه بر آنها از عهده محقق خارج است.
در خانوادههای هستهای، دیگر از وظایف و کارکردهایی که از روزگاران قدیم بر عهده خانواده بوده است خبری نیست، این کارکردها (مانند کارکرد تولیدی و اقتصادی، کارکرد آموزشی و تربیتی و …. ) بر عهده موئسساتی خارج از محیط خانواده قرار گرفتهاند.
عدم گسترش:
یک خانواده هستهای هیچگاه گسترش نمییابد و به مجرد رسیدن فرزندان خانواده به سن قانونی و ورود به اجتماع به عنوان عضوی فعال از خانواده دوری میگزینند و خود، خانواده مستقل و هستهای دیگری را به وجود میآورند، بنابراین خانواده هستهای با پراکنده شدن اعضاء آن و سپس با فوت پدر و مادر یا در صورت جدایی آنها از یکدیگر متلاشی میگردد.
۲-۱-۴ انواع خانواده هستهای:Nuclear power
۲-۱-۴-۱ خانواده هستهای نوع اول:
ملاک تعلق به این نوع خانواده تحصیلات است تا درآمد تحصیلات رئیس خانواده معمولاً دیپلم یا بالاتر از آن است همسر او نیز تحصیلاتی در همین حدود یا کمی پائینتر دارد و گاهی کار هم میکند زن و مرد با تساوی زندگی میکنند و در امور خانواده به صورت مشترک تصمیم میگیرند همین مطلب ممکن است منجر به بروز اختلافات بیشتری نسبت به سایر انواع خانوادهها شود تمایل به رفاه بیشتر، آپارتمان نشینی، بالا بودن سطح مصرف، برنامهریزی برای تعطیلات و اوقات فراغت و تعهد اجتماعی پائین خانواده به شبکه خویشاوندی از ویژگیهای خاص این نوع خانواده هستهای است از لحاظ درآمد و شغل، خانوادههای اداری با درجات بالا یا شاغل آزاد پر درآمد (نظیر وکالت، طبابت، ….) و تا حدودی کارمندان شرکتهای خصوصی ممکن است در این گروه قرار گیرند.
۲-۱-۴-۲ خانواده هستهای نوع دوم :
در این نوع خانواده هستهای، تحصیلات رئیس خانواده پائینتر از دیپلم است و او برتری کامل خود را در محیط خانواده حفظ کرده است تصمیمات مهم را اتخاذ میکند و زن نیز مطیع است افراد خانواده در محیط کوچکی زندگی میکنند، عدم کار زن در خارج از خانه، تمایل به داشتن فرزند زیاد،وجود اعنقادات مذهبی قوی، عدم برنامهریزی مناسب برای گذراندن تعطیلات و اوقات فراغت و جدا بودن تفریحات زن و مرد و…. از ویژگیهای خاص این نوع خانواده هستهای است از لحاظ درآمد و شغل، مرد در کارهای دستی (نظیر کارگری، خدمات اداری پائین یا خدمات بازرگانی کوچک و صنایع کوچک …..) فعالیت میکند در این خانوادهها مرد نانآور خانواده است.
۲-۱-۵ تعریف خانواده گسترده:Extended family
خانواده گسترده خانوادهای است که براساس بستگیهای نسبی و سببی استوار است و شامل چند گروه خونی و چند گروه زناشوئی است، خانواده گسترده فرزندان خود را پس از ازدواج در خود جای میدهد و گسترش آن نیز به همین لحاظ است و به این ترتیب ممکن است چند نسل زیر یک سقف و در یک خانواده مشترک زندگی نمایند. این نوع خانواده که بیشتر اختصاص به جوامع مبتنی بر اقتصاد کشاورزی و شبانی دارد. ممکن است شکل پدر سالاری یا مادر سالاری، پدر مکانی یا مادر مکانی و صورتهایی از این قبیل را به خود بگیرد، یا به عبارتی دیگر برحسب قدرت و تسلط پدر یا مادر خانواده با انواع فوق درآید در این شکل از خانواده پدر و مادر اصلی، مرکز ثقل خانواده را تشکیل داده و پسرها و نوهها و عروسها از آنها اطاعت میکنند و اگر پدر و مادر به علت کبر سن نتوانند وظایف سرپرستی را انجام دهند، پسر ارشد جای آنها را میگیرد دخترها پس از ازدواج خانواده پدری را ترک کرده و بنابراین خانواده گسترده به شکل پدر مکانی است و مواردی که داماد در خانهی پدر زن سکنی گزیند نادر است.
نقش اصلی را در تربیت فرزندان پدر به عهده دارد، دایره همسر گزینی محدود و تعهدات اجتماعی زیاد است غالباً فرزندان پی شغل پدر را میگیرند و وظایف متعددی بر عهده خانواده است شیوه تولید خانوادگی و همیاری و تعاون مرتبط بر آن، اجتماعی کردن و فرهنگی کردن کودکان ، نگهداری از پیران و حمایت کامل از اعضاء از جمله وظایف سنگین این خانواده است » (برگرفته از مقالهای در اینترنت )
۲-۱-۶ اهمیت خانواده=سلامت خانواده
انحرافات خانواده،عدم سلامت روانی خانواده، مشکلات اقتصادی و اجتماعی خانواده از لحاظ تأثیری که روی اعضاء خود دارد جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد افراد پیوند میان خانواده و اجتماع هستند افراد پرورش یافته در خانواده وارد اجتماع میشوند و ویژگیهای سالم یا ناسالم خود را که در خانواده دریافت کرده وارد اجتماع میکنند.
از این لحاظ سلامت یک جامعه به سلامت خانوادههای آن وابسته است.
لامارک و لوپله و دیگران، خانواده را مهمترین کانونی میدانند که جامعه از آن تغذیه میکند به این ترتیب فرد در کنار تأثیری که از اجتماع خود میپذیرد با توشهای که از خانواده خود دریافت کرده است محیط پیرامون خود را تحت تأثیر قرار میدهد چنین تأثیراتی علاوه بر مسائل پیرامونی جزئی بلکه بر مسائل کلان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یک جامعه نیز نقش دارند به این ترتیب به نظر میرسد که اصلاح یک جامعه، پیشرفت و ترقی آن از جنبههای مختلف، تأثیر اصلاح خانواده، توجه افراد به اهمیت خانواده و آموزش آنهاست.
۲-۱-۶-۱ اهمیت خانواده:
خانواده به عنوان اولین کانونی که فرد در آن قرار میگیرد دارای اهمیت شایان توجهی است. اولین تأثیرات محیطی که فرد دریافت میکند از محیط خانواده است و حتی تأثیرپذیری فرد از سایر محیطها میتواند نشأت گرفته از همین محیط خانواده باشد خانواده پایهگذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعین سبک و خط مشی زندگی آینده، اخلاق، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد.
عواملی چون شخصیت والدین، سلامت جسمانی و روانی آنها، شیوههای تربیتی اعمال شده در داخل خانواده،شغل و تحصیلات والدین به وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده، محل سکونت خانواده، حجم و جمعیت خانواده، روابط اجتماعی خانواده و بینهایت متغیر دیگر در خانواده وجود دارند، شخصیت فرزند، سلامت روانی و جسمانی او، آینده شغلی، تحصیلی، اقتصادی، سازگاری اجتماعی و فرهنگی، تشکیل خانواده او و غیره را تحت تأثیر قرار میدهند.
۲-۱-۶-۲ خانواده و اهمیت آن در دوران کودکی:
نوزاد در خانواده به دنیا میآید و اولین تعاملات خود را با محیط آغاز میکند در این کانون اولیه اولین تأثیر و تأثرات متقابل آغاز می شود و کودک کمکم در فرایند رشد اجتماعی قرار میگیرد همانطور که روانشناسان معتقدند سالهای اولیه کودکی نقش به سزایی در رشد شخصیت و آینده او دارد بیشتر طرحوارهها و شناختهای کودک از خود، اطرافیان و محیط در این دوران شکل می گیرد میزان سلامت جسمانی و روانی کودک بسته به ارتباطی است که خانواده با وی دارد و تا چه حد تلاش میکند نیازهای او را برآورده سازد.
کودکانی که در این سنین از لحاظ عاطفی و امنیتی در خانواده تأمین نمیشوند به انواع مشکلات مبتلا میشوند.
مشکلات این کودکان اغلب با شیطنتها، دروغگوییها و حرف نشنیدنهای ساده شروع میشود و با توجه به وضع نابسامان خانواده به بزهکاریها و جنایات بزرگسالی منتهی میشود. سختگیری زیاد والدین یا بیتوجهی آنها یا ننر و لوس بار آوردن کودک و برآورده ساختن کلیه نیازهای منطقی و غیرمنطقی او، شخصیت سالمی را به بار نخواهد آورد سلامت خود خانواده، تعادل شخصیتی والدین و آشنایی آنها به اصولی که میتواند محیط خانواده را سالمتر سازد بسیار حائز اهمیت است.
۲-۱-۶-۳ اهمیت خانواده در دوران نوجوانی:
نیازهای دوران نوجوانی دوران حساس است به طوری که در کنار سایر تحولات و تغییراتی که از جنبههای جسمانی و روانی در فرد اتفاق میافتد، ویژگی مشترک و مهم دیگر آن دوران، استقلالطلبی نوجوان در خانواده است نوجوان میخواهد به طریقی رشد استقلال خود را به خانواده ثابت کند و بر این اساس شروع به ایجاد فاصله بین خود و خانواده میکند و به گروه همسالان نزدیک میشود.
۲-۱-۷ کارکردهای خانواده:
خانواده با وجود اینکه به عنوان اولین واحد اجتماعی شناخته میشود، ولی دارای پیچیدگیهای فراوانی است به طوری که شناخت آن، اهمیت آن، و تأثیرات و کارکردهای آن بسیار مورد توجه صاحبنظران مختلف بوده است. بر این اساس همچنان که تعاریف متعددی از آن ارائه شده است و به اهمیت آن در زمینههای مختلف فردی، اجتماعی و غیره تأکید شده است، کارکردهای متفاوتی نیز برای ان ارائه شده است به طوریکه بسیار سادهانگارانه خواهد بود تنها یک یا دو کابرد برای آن معرفی میشود.
۲-۱-۷-۱ کارکردزیستی و تولید مثل خانواده:
وجود فرزندان در خانواده موجب استحکام خانواده میشود شاید این کارکرد از جمله کارکردهایی است که تمام افراد چه صاحبنظر و غیره با آن آشنایی دارند زن و شوهری که ازدواج میکنند، دیر یا زود منتظر تولد فرزند خواهند بود هرچند ممکن است تفاوتهایی بین افراد مختلف، فرهنگها و جوامع مختلف از لحاظ زمان بچه دار شدن و تعداد فرزندان و فاصلهی سنی آنها تفاوتهایی وجود داشته باشد اما تولد فرزند به طور مشترک در تمامی فرهنگها، جوامع طبقات مختلف اقتصادی و اجتماعی مورد توجه است امروزه در برخی جوامع به دلایل متعدد از جمله تعلیم و تربیت، اقتصاد، بهداشت و ….. محدود کردن تعداد افراد خانواده را مورد تأکید قرار میدهند در جامعهی ما موضوع کنترل موالید و تنظیم خانواده مورد توجه قرار گرفته و وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی به کمک وزارتخانهها و سازمانهای مختلف به تهیه و اجرای طرحهای مناسب در این راستا اقدام کردهاند.
۲-۱-۷-۲ کارکردهای تربیتی و آموزشی خانواده:
یکی از وظایف اساسی خانواده علاوه بر به دنیا آوردن فرزندان، توجه به مسائل تربیتی آنهاست خانواده با فراهم کردن محیط مناسب، امکانات و شرایط مناسب و نظارت بر تربیت و آموزش فرزندان چنین کارکردی را مهیا میسازند، در گذشته و قبل از تأسیس مکاتب و مدارس تمام وظایف تعلیمی و تربیتی و ایجاد مهارتهای شغلی بر عهده خانواده بوده است، و کودکان و نوجوانان از طریق آموزشهای غیررسمی و نزد پدران و مادران و افراد بزرگسال خانواده با آداب اخلاقی، اجتماعی و همچنین حرفه و مشاغل مختلف جامعه، آشنا میشوند. با توجه به شرایط فعلی زندگی به خصوص در جوامع پیشرفته و پیچیده مقداری از این کارکرد بر عهده مهدکودکها،مدارس و دیگر موئسسات آموزشی و تربیتی گذاشته شده است.
با این حال توجه به این نکته ضروری است که هیچ یک از این موئسسات قادر نخواهند بود تأثیرات خانواده را به صورتی کامل داشته باشند. بر این اساس ضروریست خانوادهها سهم خود را در این وظیفه به خوبی رعایت نموده و بر اهمیت آن اذعان داشته باشند .
۲-۱-۷-۳ ارضاء و اقناع نیازهای جنسی به عنوان کارکرد خانواده:
در هر جامعهای تلاش میشود که مسائل و احتیاجات جنسی به علت نیروی کششی زیادی که دارند به صورتی تحت نظارت قرار گیرند، هرچند شیوههای متفاوتی را میتوان از بین جوامع مختلف برای چنین کنترلی مشاهده کرد در هر حال در تمامی جوامع نقش اساسی و عمیق تشکیل خانواده در تأمین نیازهای جنسی به شیوهای سالم مورد تأئید است، خانواده با تأمین محیط سالم و مساعد و روابط مناسب، چنین نقشی را ایفا میکند و از بروز مشکلات مرتبط با نیاز طبیعی جنسی جلوگیری می نماید.
۲-۱-۷-۴ کارکرد خانواده به عنوان تأمین کننده سلامت جسمی و روانی اعضاء:
از وظایف مهم خانواده تأمین امنیت جسمی و روحی برای هر یک از اعضاء خانواده است تا از این طریق سلامت روحی آنها را تضمین کنند. تأمین غذا، بهداشت و جو مناسب عاطفی و روانی شرایط را بر رشد و شکوفایی افراد فراهم میسازد. بدیهی است در خانوادههایی که این کارکرد با مشکل روبرو است،عدم تأمین نیازهای تغذیهای، عدم رسیدگی به وضعیت بهداشتی و جسمی، زمینه را برای ابتلاء به انواع بیماریها فراهم میسازد از سوی دیگر عدم توجه به مسائل عاطفی افراد خانواده، از جمله تأمین نیازهای روانی آنها، اعمال شیوههای ارتباطی مناسب، آموزش شیوههای مواجه با مشکلات افرادی که از لحاظ روانی در وضع نامناسبی قرار گرفتهاند، تحویل جامعه خواهد داد، به این جهت لازم است تکتک افراد ابتدا در زمان تشکیل خانواده و بعد از آن در طول زندگی مشترک به نیازهای عاطفی، روانی خود و بقیه افراد خانواده توجه داشته و به آموزش و کسب اطلاعات لازم در این زمینهها رغبت نشان دهند.
تحقیقات نشان میدهد زوجهایی که سلامت روانی کافی ندارند، اغلب فرزندانی ناسازگار و ناسالم پرورش میدهند. مادران افسرده اغلب فرزندان افسرده دارند و افراد افسرده چه از لحاظ فردی و چه از لحاظ اجتماعی مواجه با مشکلات زیادی هستند. این مسأله تنها به افسردگی ختم نمیشود، کلیه ناراحتیهای روحی چه ضعیف و چه خفیف در جو عاطفی خانواده انعکاس نامطلوبی دارد.
۲-۱-۷-۵ کارکردهای اقتصادی و اجتماعی خانواده:
در اجتماعات سنتی خانواده این کارکرد خود را با کار و فعالیت اقتصادی مستقیم و آموزش و انتقال مستقیم مشاغل از والدین به فرزندان انجام میداد امروزه با صنعتی شدن جوامع، وضع به گونهای تغییر یافته است و عمدتاً چنین کارکردی به صورت غیرمستقیم اعمال میشود. امروزه دیگر کمتر به چشم میخورد که مشاغل به صورت موروثی منتقل شوند، اما خانواده از لحاظ تأمین شرایط و امکانات لازم برای جوانان خود به شیوه فعالیت اقتصادی آنها و گزینش شغل آنها را تحت تأثیر قرار میدهد همچنین خانواده با آموزشهای مستقیم و غیرمستقیم فرایند اجتماعی شدن فرزندان را فراهم ساخته، میزان موفقیت در امور اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد خانوادههای سالم معمولاً فرزندانی دارند که روابط اجتماعی مناسبتری دارند، فعالیتهای مختلف اجتماعی دارند.
۲-۱-۸ دگرگونی در ساختار خانواده:
«سه عامل مهم، دگرگونی در شکل و ساختار خانواده در جوامع نوین صنعتی را سبب شده است.
الف- کوچک شدن حجم خانواده که به چند عامل بستگی دارد:
۱)دگرگونی در نقش فرزندان است که خود پیامد گذر از یک جامعه سنتی به یک جامعهی صنعتی است در جامعهی سنتی، داشتن فرزند برای کار در مزرعه نیازی ضروری بود، اما در جامعهی شهری و صنعتی فرزندان بیشتر بار خاطرند تا یار شاطر.
۲) بالا رفتن سطح آموزش، جامعهشناسان کشف کردهاند که زوجهایی که تحصیلات بالایی دارند، در مقایسه با زوجهایی که تحصیلات کمتری دارند، کمتر به فرزندآوری گرایش دارند.
۳) دسترسی آسان به وسایل ضدبارداری، به افراد این مکان را داده است که بر تعداد فرزندان خود کنترل داشته باشند.
ب: تغییر نگرش به طلاق: این که طلاق برای پایان دادن به زندگی زناشویی به صورت روش پذیرفته شده و قابل دفاعی درآمده است، دگرگونیهای در ساختار خانواده به وجود آورده است.
ج: تغییر نقش زنان و مردان، دگرگونی د رنگاه به نقش زن و مرد (خصوصاً زن) عامل دگرگونی در ساختار خانواده شده است، روز به روز بر تعداد زنانی که کار میکنند و در درآمد زندگی سهیماند و در خانواده اقتداری به هم میزنند رو به افزایش است و استقلال اقتصادی زنان، آستانه تحمل زنان را پائین میآورد » (درآمدی بر جامعه شناسی ص ۱۳۴)
توضیح این مطلب آنکه به دلیل اشتغال تمام وقت در خارج از منزل و کارهای متداول منزل زمان کافی جهت ارتباط فکری و روحی با همسر و فرزندان را ندارند، عدم وجود فرصت کافی برای استراحت و تفریح و ورزش و پرداختن به سلامتی خود، عدم مراقبت و فقدان نقش مثبت تربیتی برای فرزندان به دلیل ضیق وقت، عصبانیت، پرخاشگری،اضطراب، تضعیف روابط عاطفی میان همسران و بالاخره بروز شکاف و اختلاف در خانواده و دهها مشکل دیگر است.
دل بدان رود گرامی چه کنم گر ندهم
مادر دهر ندارد سپری بهتر از این
همه اینها باعث شده که مسأله «عرفان حافظ» را مطلقاً منتفی بدانند (زرین کوب، ۱۳۶۸: ۱۶۱).
گروهی دیگر میگویند:مگر ممکن است، این همه هنر نمائی غزل سرایی ولطافت وزیبایی را که با تاروپود عرفان آمیخته گردیده است ندیده گرفت.
شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است
آفرین بر نفس پاکش ولطف سخنش
بالاخره گروه سومی نیز وجود دارد که در ارادت و اخلاص چنان محو جمالند که کم وکاستیهای شخص مطلو بشان هم در زیبایی مطلق جلوه گر میشود، این گروه میگویند، حافظ عارفی از نوع محی الدین عربی است و در رمز و راز حرف زده واز می و مغبچه و زلف وخط وخال مراد دیگری داشته این عرفانی است مرموز وپشت پرده و به گفته ایشان فقط عارفان صلاحیت تفسیر عرفان را دارند، زیرا کلید رمزدر اختیار ایشان است و عرفانی که ریشه در حیات انسانی نداشته باشد، عرفان نیست.
با توجه به مطالعات انجام شده که اینجانب داشتم این عرفان چنان که فکر میکنند، چندان در چنگال رمز واسرار پشت پرده گرفتار نیست، خیلی آشکارا حتی در خور فهم طفل دبستانی میباشد به اولین شعری از حافظ که مجموعه حافظ و پیر مغانش با آن شروع شده توجه فرمایید:
تا ز میخانه دمی نام ونشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
علاقه این شعر سر تا پا عرفان است آنهم در سطح بسیار والائی. این می، میمغانه است، شرابی که از خمخانه جمشید به دیر مغان رسیده و معّرف هنرهای اخلاقی، عشق ورزی، نوع دوستی، اندیشه نیک وکردار نیک است.
تقریباً در همه مندرجات مجموعه حافظ وپیر مغانش از اندیشههای حافظ بحث میشود و سجایای اخلاقیش ارائه گردیده، همه این سجایا یا ریشه در هنرهای اخلاق دارد یا مانند اندیشه نیک یکی از ارکان آن به حساب میآید این سجایای اخلاقی که تقریباً همه ابیات را سرشار کرده ودر معرض افکار ما قرار داده است، همگی عرفان میباشند که آنها نه رمزی دارند ونه کلیدی و ما نام آنها را عرفان حافظ میگذاریم.
عرفان حافظ نه بریدن است و نه نفیر ونالیدن ونه سینه، شرحه شرحه میخواهد که دردها را آشکار سازدو غم آفرین خاطره گردد.عرفان حافظ نشاط بخش است و شادی آفرین.
عرفان حافظ التیام دهنده آلام روحی وجسمی انسانهاست، درسهایی است برای خوب زندگی کردن و لذت از حیات بردن پس از هر فرصت مناسب در عمر باید به خوبی استفاده کرد.
همه غزل سرایان مهم دنیا در مقابل عرفان حافظ سر تسلیم فرود آورده خود را شاگرد کوچکی در مکتب او میدانند، همه غزلهائی که به هر عنوان در مجموعه حافظ و پیرمغان ارائه گردیده عرفان است وآشکارا نشان میدهند که عرفان جلوه زیبایی است از هنرهای اخلاقی و شوق به زندگانی. حافظ عارف و رند است جمع شعر و فلسفه است.
آخرین توصیه عرفان حافظ، عشق است واین به معنی آن است که با عشق زندگی میکنید، زیرا هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق، از این دیدگاه، حافظ از سنائی و عطار هم پیشی میگیرد. از مقام آنچه در عرفان حافظ بطور مشروح ومطلق از زبان خود حافظ ذکر گردیده میتوان استنتاج کرد که عالم سیر و سلوک حافظ را سجایای اخلاقی زیر تشکیل داده است .
پای بند به اصول اخلاقی، به ویژه اندیشههای نیکو، تأمل در رازهای آفرینش، دوستی با دیگران، مبارزه شدید با غم و رنج، درد واندوه، یأس، رنجیدن در طریقت حافظ کفر است خواه از ملالت خلق باشد یا بیوفایی نگار، کمر به خدمت مردم بستن، در هدایت و ارشاد خلق کوشیدن، مناعت طبع، آزادی، شهامت و شجاعت، دوستی با ضعفا ودشمنی با اقویا همگی سرشته وجود حافظ است. در عرفان حافظ یک گناه وجود دارد و آن آزار خلق است.
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
عارفان گفته اندکه «إِنّ الله جّمیلُ یُحِبُ الْجمالْ» او جمیل است و محب للجمال
کی جوان نو گزیند، پیر زال
خوب خوبی را کند جذب این بدان
طیبات للطیبین، بروی بخوان.
۲-۲-۱۰- مزایای حسابداری منابع انسانی:
مزیت عمده ای که عموم محققان به آن اشاره کردهاند، استفاده ازاطلاعات حسابداری منابع انسانی جهت تصمیمگیری (۱۹۸۲)
دلایل اولیه جهت برقرار نمودن سیستم حسابداری منابع انسانی را فراهم نمودن مدیریت است. استفن و فرانکلین اطلاعات مالی مربوط وکاملتر جهت بهبود واصلاح تصمیمگیری شرکت عنوان نمودند. آنها همچنین مزایا و هداف زیر را برای حسابداری منابع انسانی برشمردند.
۱ – حسابداری منابع انسانی تاثیرمنابع انسانی را برروی عملکردشرکت نشان میدهد .
۲ – حسابداری منابع انسانی باید در ارزیابی استراتژیهای مختلف شرکت به مدیران کمک کند .
۳- حسابداری منابع انسانی میتواند سیستم بودجه بندی سرمایه ای را توسعه داده و همچنین کیفیت رقم بازده سرمایه گذاری را اصلاح نماید.
۴ حسابداری منابع انسانی مدیران را قادر به استفاده بهتر ازمنابع کمیاب انسانی میسازد.
حسابداری منابع انسانی اطلاعات مفیدی برای مدیریت و تحلیلگران مالی به شرح زیر فراهم می نماید :
الف) حسابداری منابع انسانی مدیریت را در استخدام، جایگزینی و بهره برداری از منابع انسانی کمک می نماید .
ب) مبنایی برای برنامه ریزی داراییهای فیزیکی در برابر منابع انسانی فراهم می کند .
ج) به ارزیابی هزینه های تحمیل شده بر شرکت از نظر منافع حاصله بابت ترویج تعلیمات بیشتر و آموزش کارکنان کمک می نماید .
د) به شناسایی علل گردش کار بالا کمک می کند و با اقدامات پیشگیرانه آن را محدود میسازند.
ه) به مشخص شدن علت واقعی بازگشت سرمایه پایین کمک می کند مانند استفاده نابجا یا کم از داراییهای فیزیکی و منابع انسانی یا هردو .
و) به فهم و ارزیابی قدرت درونی سازمان کمک می کند و به مدیریت کمک می کند تا به خوبی شرکت را از میان شرایط نامطلوب و نامساعد عبور دهد .
ز) اطلاعات ارزشمندی برای افراد علاقه مند به سرمایه گذاری بلندمدت در شرکت فراهم می کند .
ح) به کارکنان کمک می کند تا قدرت چانه زنی و عملکرد خود را بهبود دهند و این باعث می شود تا هریک از آنها سهم خود را در جهت بهبود عملکرد شرکت در برابر هزینه هایی که شرکت برای آنها متحمل می شود درک نمایند.
نقش اول حسابداری منابع انسانی، تهیه و ارائه اطلاعات لازم در زمینه های جذب، توسعه، تخصیص، حفظ و نگه داری، بهره برداری، ارزش یابی و پاداش منابع انسانی است، تا بدین وسیله مدیران را در اتخاذ تصمیمات صحیح مربوط به نیروی انسانی یاری کند. و نیز یکی از اهداف اولیه سیستم حسابداری منابع انسانی کمک به مدیریت جهت برنامه ریزی و کنترل مؤثر و کارآمد نیروی انسانی سازمان است، بنابراین مدیران با آگاهی از توانایی های خلاقیت و مهارت کارکنان می توانند هزینه های از دست رفته گردش بی مورد شغلی را مورد سنجش و ارزیابی قرار می دهند.
هدف نهایی مدیریت منابع انسانی، بالا بردن ارزش شرکت از طریق انتقال داده های خام انسانی به ستانده های ارزشمند انسانی است. در این میان حسابداری منابع انسانی قابلیت به کار گیری این تکنولوژی اطلاعات در حوزه منابع انسانی و نیل به این هدف نهایی تسهیل می کند. به نظر می رسد یکی از موانع پیاده سازی حسابداری منابع انسانی، عدم آگاهی مدیران از موارد ذکر شده می باشد.
نرخ برگشت سرمایه گذاری (نسبت سود به کل دارایی ها) متغیر مهم در تصمیم گیری سرمایه گذاران است. در صورت اجرای سیستم حسابداری منابع انسانی این نرخ به دلیل تغییر در اجرای آن (دارایی ها و سود) دستخوش تغییر خواهد بود. در حالی که سرمایه گذاران در ایران از این تغییر بی اطلاع هستند و نیز سرمایه گذاران در ایران از نقش اطلاعات و گزارشگری حسابداری منابع انسان که می تواند اطلاعات مفید تری را جهت تصمیم گیری های مربوط به تحصیل، نگه داری، فروش و واگذاری سهام در اختیار آن ها قرار دهد. بی اطلاع هستند .( حسن قربان، ۱۳۷۸ ).
نحوه عمل حسابداری و گزارشگری فعلی به گونه ای است که سرمایه گذاران از منابع سرمایه گذاری واقعی شرکت در دارایی های انسانی آگاه نمی شوند. حسابداری منابع انسانی قادر است این محدودیت را بر طرف نماید و اطلاعات کامل تری را به آنان ارائه نماید اما سرمایه گذاران در ایران از این نقش حسابداری منابع انسانی آگاهی کامل ندارند.( میر سپاسی، ۱۳۷۴ ).
اعتبار دهندگان جهت ارائه اعتبار به سازمان ها به جمع دارایی ها، مبلغ سود خالص و نسبت های با این دو عامل توجه خاصی می کنند. از طریق اجرای سیستم حسابداری منابع انسانی این مبالغ و نسبت های مالی مرتبط با آن ها را دچار تغییر می کند و اطلاعات گزارشگری آن می تواند اطلاعات مفید تری را در جهت ارزیابی واحدهای متقاضی وام و اعتبار در اختیار آنان قرار دهد و در تصمیم گیری های مربوط به اعطاء و یا عدم اعطای اعتبار به آنان کمک کند و نیز نحوه ی عمل حسابداری متداول در مورد سرمایه گذاری در منابع انسانی (ثبت به عنوان هزینه به جای شناسایی دارایی) موجب مخدوش شدن صورت های مالی می شود که اعتبار دهندگان در تصمیم گیری های خود به آن اتکاء می کنند.
این محدودیت از طریق اجرای سیستم حسابداری سیستم حسابداری منابع انسانی قابل رفع است. با این وجود اعتبار دهندگان در ایران از موارد مذکور بی اطلاع هستند. (میر سپاسی، ۱۳۷۴ ).
۲-۲-۱۱- نظریات محققان در زمینه حسابداری منابع انسانی :
بیشتر تحقیقات پیرامون آثار احتمالی اطلاعات حسابداری منابع انسانی بر تصمیمات سرمایه گذاران، مدیران، اعتبار دهندگان و سایر استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری طی سال های ۱۹۷۱- ۱۹۷۶ صورت گرفته است. اولین مطالعه در خصوص موضوع توسط الیس [۲۵] در سال ۱۹۷۲ انجام شده است. الیس در تحقیق خود به نمونه ای که شامل دانشجویان حسابداری، تحلیل گران مالی وحسابداران می شد، دو مجموعه از گزارشات مالی (یکی از گزارش های سنتی و دیگری گزارش های حاوی اطلاعات حسابداری منابع انسانی) ارائه داد تا آنان در مورد سرمایه گذاری شرکت های مربوط، تصمیم گیری کنند. نتایج تحقیق نشان داد که اطلاعات حسابداری منابع انسانی تاثیر معنی داری (از نظر آماری) بر تصمیمات داشته است، هر چند که ارتباط بین این اطلاعات و تصمیمات اخذ شده خیلی قوی نبود .( اریک. جی. فلامهولتز، ۱۹۷۳ ).
هندریکس [۲۶] در سال ۱۹۷۶ با بهره گرفتن از دانشجویان حسابداری و مالی تحقیقی مشابه الیس انجام داد .در این پژوهش نیز اطلاعات حسابداری منابع انسانی تاثیر معنی داری بر تصمیمات اخذ شده داشته است.
توماسینی [۲۷] هم در سال ۱۹۷۷ نمونه ای متشکل از دانشجویان حسابداری، اطلاعات مالی سنتی و حسابداری منابع انسانی ارائه کرد. این بار اطلاعات به تفاوت های با اهمیتی در تصمیم گیری منجر شد. شوان [۲۸] تاثیر مقادیر بهای تمام شده منابع انسانی را در سال ۱۹۷۶ بر تصمیمات بانکداری را مورد بررسی قرار داد.
او دریافت که درج اطلاعات حسابداری منابع انسانی در گزارش های مالی، به پیش گویی های متفاوتی از سود یک شرکت منجر شده است.
آکلن [۲۹] نمونه ای متشکل از پانصد تحلیل گر مالی را انتخاب کرد و به برخی از آن ها گزارش های مالی و به برخی دیگر گزارشات حاوی شاخص های رفتاری را ارائه داد تا آنان در مورد سرمایه گذاری در یکی از دو شرکت تصمیم گیری کنند.( اریک. جی. فلامهولتز، ۱۹۷۳ ).
درج شاخص های رفتاری باعث گردید تا تعدای از تحلیل گران در مقایسه با آن هایی که فقط اطلاعات مالی در اختیار داشتند، تصمیم کاملاً متفاوتی اتخاذ کنند. این تفاوت در مورد تحلیل گرانی که به آن ها اطلاعات حسابداری منابع انسانی داده شده بود، بیشتر مشهود بود. درباره ی تایید نسبی افشای اطلاعات پولی حسابداری منابع انسانی در مقابل اطلاعات غیر پولی تحقیقات صورت گرفته است.
فلامهولتز در سال ۱۹۷۶ در یک آزمون تجربی از حسابداران رسمی خواست تا از بین دو نفر یکی را برای تصدی شغلی انتخاب کنند. او سه نوع اطلاعات در اختیار حسابدران گذاشت، اطلاعات سنتی در مورد عملکرد، اطلاعات پولی و غیر پولی در مورد حسابداری منابع انسانی. این اطلاعات درباره ی سه مورد الف، ب، ج به حسابدران عرضه شد. بر خلاف فلامهولتز، اطلاعات غیر پولی بر تصمیم ها تاثیر داشت. (اریک. جی. فلامهولتز، ۱۹۷۳ ).
بعداً کرل و کلیک [۳۰] در سال ۱۹۸۰ از سرهنگ های نیروی هوایی آمریکا خواستند تا یک تمرین تصمیم گیری شامل سی و شش مورد را تکمیل کنند (قضاوت درباره ی شایستگی ترفیع افسران تا درجات بالاتر ). وزن های تخصیص داده شده به اطلاعات پولی و غیر پولی حسابداری منابع انسانی توسط پاسخ دهندگان در اخذ چنین تصمیمی مورد بررسی قرار گرفت و چنین نتیجه شد که اطلاعات پولی حسابداری منابع انسانی از نظر پاسخ دهندگان بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. این نتیجه انتظار قبلی فلامهولتز را تأیید کرد .( حسن قربان، ۱۳۷۸ ).
کمبلینگ [۳۱] در سال ۱۹۷۶ بر این باور بود که حسابداری باید تصویری از نظارت و حسابگری آن را منعکس کند تا بتوان سیاست های پرسنلی یک سازمان را برای استفاده کنندگان صورت های مالی آن به طور کمی توجیه کرد. به عقیده وی عدم وجود اطلاعات منابع انسانی یکی از نکات ضعف حسابداری مرسوم تلقی می گردد.
جورکس[۳۲] (۱۹۷۶) عنوان کرد که هر گاه دارایی های بیشتری را بتوان در مدل بهره وری داده- ستانده به طور کمی وارد نمود، حسلبگری بهتری به دست خواهد آمد و ورود اطلاعات حسابداری منابع انسانی به سیستم حسابداری موجود، جامعیت این حسابگری را ارتقاء خواهد داد.
همچنین از تاثیر اطلاعات حسابداری انسانی بر رفتار استفاده کنندگان خارجی صورت های مالی توسط آقایان هرمانسون در سال ۱۹۶۴، لیکرت در سال ۱۹۷۶، لو و شوار تز [۳۳] در سال ۱۹۷۱ دفاع شده است و بر این باورند که اطلاعات منابع انسانی می تواند منافع استفاده کنندگان خارجی صورت های مالی را فراهم نماید.
دیکارلو [۳۴] (۱۹۸۳) معتقد است حسابداری منابع انسانی می تواند نشان دهد که آیا منابع یک سازمان حفظ شده، تحلیل رفته و یا توسعه یافته است. به طور کلی مطالعات تجربی که تا کنون صورت گرفته، مؤید آن است که اطلاعات حسابداری منابع انسانی بر تصمیم های استفاده کنندگان گزارش ها، تاثیرات با اهمیتی دارد و به نظر می رسد که این تاثیرات بر سرمایه گذران، تحلیلگران و مدیران سازمان ها بیشتر از سایرین است .( اعتمادی، ۱۳۷۵) .
در تاریخ پر فراز و نشیب توسعه و تکمیل حسابداری منابع انسانی برخی از سازمان هایی که به کاربردهای وسیع این سیستم واقف بودند و همچنین توانایی های علمی و مالی اجرای آن را داشتند، از این سیستم در جهت اهداف متفاوت سازمانی خود استفاده کردند.
در سال ۱۹۸۶ این شرکت یک نظام حسابداری سرمایه گذاری بر پا داشت تا حسابداری منابع انسانی را برای مدیران فراهم آورد. این نظام پس از آن گسترده شد و کارکنان دفتری و کارخانه را در بر گرفت .( طوسی، ۱۳۷۱ ).
۲-۲-۱۲- نیروی انسانی به عنوان دارایی :
این بحث وجود دارد که آیا منابع انسانی دارایی است و باید مشمول صورتهای مالی باشند ؟ کارکنان در تعریف کلاسیک از دارایی، به عنوان چیزهایی که تحت مالکیت شرکت هستند نمی گنجند. داراییها همچنین می توانند به عنوان چیزهایی که مفید، کمیاب و قابل مبادله هستند تعریف می گردند. چون افراد قابل مبادله نیستند در این تعریف نمی گنجند. اگر داراییها چیزهای ملموس و ناملموسی تعریف شوند که دارای ویژگیهای خاص بوده و سودمندی و ارزششان در صورتهای مالی نشان داده میشود آنگاه افراد میتوانند دارایی باشند. با این تعریف یک دارایی چیزی است به منظور ایجاد ارزش افزوده توسط یک شرکت فراهم می گردد. ابرس برگر توضیح داد که اگر منابع انسانی به عنوان دارایی به رسمیت شناخته شوند، بزرگترین چالش تعیین ارزش داراییهاست. (Yakhou & Lilly, 2005).
معیار های اصلی دارایی عبارتند از داشتن منافع بالقوه آتی، قابلیت اندازه گیری بر حسب پول و قابل تصاحب و کنترل بودن توسط شخصیت حسابداری (هیدسن، ۱۹۹۳ : ۱۶ ).
ویژگی اصلی و مهم منابع بالقوه آتی است. بنابراین، اگر انتظار نمی رود که مخارجی در آینده منافعی داشته باشد، نمی توان آن را دارایی محسوب کرد.
ویژگی دوم آن است که دارایی باید قابل اندازه گیری بر حسب پول باشد. پس مخارجی که دارای منافع بالقوه آتی باشد اما قابل اندازه گیری بر حسب نباشد، نمی توان به عنوان دارایی محسوب کرد. اگر چیزی قابلیت ارائه خدمات بالقوه را در آینده داشته باشد، اما خدمات مزبور را نتوان بر حسب پول اندازه گیری کرد، ممکن است بهتر باشد آن را به جای یک قلم دارایی، به عنوان یک منبع تلقی کنیم.
سومین معیار آن است که موضوع مورد دارایی بتواند، به مالکیت واحد تجاری در آید و یا بتواند توسط آن کنترل شود. عنصر اصلی این معیار، کنترل است و بر اساس اظهار نظر ایروینگ فیشر، شخصیت حسابداری باید حق دست یابی به قسمتی و یا تمامی خدمات آتی یک شیء را داشته باشد. معملاً این حق دست یابی به خدمات آتی مبتنی بر حق مالکیت است، یعنی اینکه مؤسسه، اقلامی را به تملک خود در آورد و حق قانونی استفاده آن ها را از آن خود می کند. البته نمونه هایی وجود دارد که اگر چه به مفهوم متداول تحت مالکیت نیستند اما دارایی محسوب می شوند.
مثلاً اجاره های بلند مدت طبق روش فروش و اجاره مجدد یا سرمایه گذاری ها در شرکت های فرعی، حتی اگر این شرکت ها به طور کامل در مالکیت شرکت اصلی نباشد. دلیل این نحوه بر خورد آن است که شرکت های تابعه تحت کنترل شرکت اصلی قرار دارند.
آنچه که سه معیار بیان شده، در مورد آن مصداق داشته باشد، دارایی محسوب می گردد. با توجه داشت که معیار اول و سوم می تواند با شکل احتمالی، به عنوان محک تعیین یک دارایی به کار برده شود.
عدم اطمینان نسبت به خدمات بالقوه یک دارایی تقریباً همیشه وجود دارد. حتی اگر یک دارایی در مالکیت همه باشد، هنوز عدم اطمینان نسبت به میزان خدمات بالقوه اینده آن وجود دارد.
چنانچه سرمایه گذاری در نیروی انسانی واجد معیارهای یاد شده باشد، می توان آن را دارایی محسوب کرد. اگر انتظار می رود این سرمایه گذاری ها خدمات بالقوه آتی باشند، اگر بر حسب پول قابل اندازه گیری باشند و اگر توسط واحد تجاری قابل کنترل باشند، در این صورت سرمایه گذاری های مزبور را باید دارایی تلقی کرد.
برخی از نظریه پردازان حسابداری ممکن است با این نتیجه گیری ها در مورد معیارهای شناسایی و منظور کردن سرمایه گذاری ها در نیروی انسانی، به عنوان دارایی موافق نباشند. برخی نیز ممکن است این بحث را مطرح کنند که مالکیت یک عامل اساسی است و چون انسان ها را نمی توان به مالکیت در آورد، پس آن ها را نمی توان دارایی محسوب کرد. برخی دیگر نیز ممکن است چنین استدلال نمایند که در مورد شناسایی خدمات افراد عدم اطمینان بسیار وجود دارد و علاوه بر این، افراد آزادند هر وقت بخواهند مؤسسه محل خدمت خود را ترک کنند. آن ها همچنین ممکن است اظهار کنند که حسابداری باید محافظه کار باشد، پی سرمایه گذاری در نیروی انسانی با آنکه دارایی محسوب می شود، اما در عمل با آن چنین رفتار کرد، با این حال گروه دیگری نیز عقیده دارند، نسبت به تعیین دوره منافع آتی، سرمایه گذاری در نیروی انسانی ابهام وجود دارد. بنابرین، به حساب دارایی بردن مخارج مربوط به نیروی انسانی این امکان را به وجود می آورد که سود تحریف شود.
<p> </p><p> </p><p><strong>ز دیده چند باید ریختن اشک؟</strong></p><p> </p><p> </p><p> </p><p>استاد فروزانفر در اینجا چنین نقل میکند: «این قصّه که بیگمان تفسیرگونهیی است از آیهی: «الخناس الذی یوسوس فی صدور الناس ـ و شاید برای تقریباً مضمون حدیث: إنَّ الشیطان یجری من مجری الدم(جامع صغیر، ج۱، ص۸۱)، نیز وضع و نقل شده است، نتیجه میدهد که سحر، وسواس و تسویل شیطان است و مطلوب خدا نیست و واقعیّتی ندارد.<br /><a href="https://feko.ir/"><img class="alignnone wp-image-71″ src="https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/10/THESIS-PAPER-5.png” alt="دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه” width="365″ height="125″ /></a><br />سخن در باب سحر به همین جا ختام میپذیرد وزان پس شیخ بحثی دراز دامن پیش میکشد در قوّت وسواس شیطان و مرتبهی او در درگاه خدا و مسألهی ترک سجده و ملعون شدن وی و در تمام این مسایل جانب شیطان را میگیرد و او را تبرئه بلکه تقدیس و تنزیه نیز می کند و این بحثی است که عین القضاه میانجی (مقتول) نظیر آن در تمهیدات آورده و احمد غزّالی نیز در مواعظ خود آن را تأ
قابلیت تولید همزمان حرارت و الکتریسیته و استفاده در کاربردهای تولید غیرمتمرکز انرژی
با در نظر گرفتن فواید فوق، سیستمهای مولد پیل سوختی معایبی را نیز شامل می شوند که از جمله آنها به موارد زیر میتوان اشاره کرد
ممکن است در مدت طولانی کار، گرما مشکلاتی چون ناسازگاری عناصر و افت انرژی را موجب شود.
در صورت استفاده از سوخت ناخالص، کار و گرمای بیش از حد موجب رسوب کربن و درنهایت مسمومیت پیل میگردد.
فوتوولتاییک یکی از انواع سیستمهای خورشیدی است که عمل تبدیل انرژی در ادواتی به نام سلولهای فوتوولتاییک صورت میپذیرد. فرایند تولید انرژی الکتریکی در این ادوات طی دو مرحله انجام می شود به این صورت که ابتدا انتشار فوتونهای خورشید و جذب آن توسط سلول و مرحله بعد آزاد شدن جفت الکترون حفره و رها سازی این جفت در لایه ظرفیت اجزای سلول تشکیل دهنده پنلهای خورشیدی. اختلاف پتانسیلی به سبب وجود ترمینالهای منفی به دلیل وجود الکترون و ترمینال مثبت به دلیل وجود حفره ایجاد میگردد.
ترکیب اتصال این سیستمها به صورت اعمال به یک نقطه از شبکه و به صورت متمرکز و یا به صورت ماژولار و در نقاط مختلف شبکه قابل پیادهسازی میباشد.
تولید پراکنده برای اجزای سیستم فوتوولتاییک با در نظر گرفتن منابع و ظرفیتهای بیشر و با در نظر داشتن تغذیه بارهای مصرفی در محل اتصال سیستم فوتوولتاییک، قابلیت اطمینان سیستم را افزایش میدهد. طبق مطالعات فواید تولید پراکنده با مبدهای توان خورشیدی، افزایش ظرفیت تولید، جلوگیری از راه اندازی و توسعه شبکه های انتقال و توزیع، کاهش تلفات در خطوط انتقال و ژنراتورهای قدرت و همچنین کنترل توان راکتیو سیستم را می توان ذکر کرد ، این در حالی است که این نوع از انرژی رفتار مسالمت آمیزی با محیط زیست از خود نشان میدهد. اثرات زیست محیطی در این زمینه را میتوان با مثال کشور عربستان صعودی نشان داد، تولید توان در حد ۵ مگا وات انرژی الکترکی با به کارگیری سیستمهای فوتوولتاییک میزان انتشار گازهای گلخانهای را در مقایسه با نیروگاههایی با سوخت ذغال سنگ با همان اندازه به نسبت ۹۲۴ برابر کاهش داده است.
در چند سال اخیر، سیستمهای فوتوولتاییک به ویژه در حالتی که به شبکه متصل باشند به شدت در حال توسعه هستند به طوری که مطالعات نشان میدهد، در کشورهای توسعه یافته که در شکل نشان داده شده است در سال ۲۰۰۶ تقریبا حدود ۱٫۵ گیگا وات توان خود را با بهره برداری از این سیستمها دریافت کردهاندکه ۳۴% نسبت به سال های پیش افزایش دارد و در سال ۲۰۰۷ افزایشی ۴۰% را در تولید انرژی فوتوولتاییک شاهد بودیم که این مقدار در حال حاضر به ظرفیتی معادل ۷٫۸ گیگا وات توان رسیده است.
برای استفاده بهینه از انرژی تولید شده توسط پنل های خورشیدی، لازم است که نیروگاه خورشیدی به شبکه قدرت متصل شود. اتصال به شبکه قدرت در دو سطح توزیع و فوق توزیع صورت میگیرد. اکثر نیروگاه های خورشیدی در ایران به شبکه توزیع متصل هستند. از سوی دیگر، اتصال نیروگاه خورشیدی با توان بالا در شبکه توزیع، مسائل خاص خود را ایجاد می کند در اینجا با تعریف نیروگاه خورشیدی با نفوذ بالا[۷] روبرو می شویم. طبق تعریف، هرگاه نیروگاه خورشیدی در شبکه توزیع، درصد قابل توجهی از بار فیدری که به آن متصل است را تامین کند، به آن نیروگاه، نیروگاه با نفوذ بالا می گویند.
افزایش ولتاژ در انتهای خط، تاثیر گذر ابر و همچنین هارمونیک های ولتاژ و جریان که به روی کیفیت توان تحویلی به مصرف کننده تاثیر دارند از جمله مسائلی هستند که با وارد کردن نیروگاه خورشیدی با نفوذ بالا در شبکه توزیع اتفاق می افتد.
با توجه به رشد روزافزون استفاده از انرژی برق و عدم جوابگویی زیرساخت های موجود در کشور از جمله خطوط انتقال و نیروگاه ها، در فصولی که مصرف برق در ایران افزایش می یابد (تابستان) همواره با مشکل قطعی برق مواجه بوده ایم. در این میان استفاده از منابع تولید پراکنده، برای تامین بخش هایی از بار در شبکه بسیار ضروری است و مورد توجه مسئولان قرار گرفته است. استفاده از این منابع علاوه بر تامین بخش هایی از بار، افزایش قابلیت اطمینان سیستم قدرت را به دنبال دارد. با جایابی مناسب منابع تولید پراکنده، علاوه بر این می توان تلفات را کاهش داده پروفیل ولتاژ را نیز می توان بهتر کرد. در این میان استفاده از انرژی خورشیدی با توجه به مشکلات آلودگی هوا و همچنین وفور نور خورشید با توان بالا در کشور مناسب ترین گزینه از میان منابع تولید پراکنده است. برای اینکه احداث یک نیروگاه خورشیدی مقرون به صرفه باشد و بتواند بخش بزرگی از بار یک منطقه را پوشش دهد که به نوبه خود در میزان آلودگی هوا تاثیر داشته باشد باید از نظر مقدار انرژی که تولید می کند بزرگ باشد. همانظور که گفته شد هنگامی که یک منبع تولید پراکنده میزان قابل توجهی از بار یک فیدر را تامین می کند، اصطلاحا به آن منبع تولید پراکنده با نفوذ بالا گفته می شود. در اینجا استفاده از نیروگاه خورشیدی با نفوذ بالا در شبکه توزیع همراه با مزایای متعددی که به دنبال دارد معایب تکنیکی زیادی را نیز در پی دارد. افت ولتاژ اهمی در شبکه های توزیع یکی از مسایل اساسی آن است و برای جبران آن از ترانس های دارای تپ استفاده می شود. بدین ترتیب که ولتاژ ابتدای خط را بالاتر از میزان عادی آن در نظر میگیرند طوری که در انتهای خط ولتاژ در حد استاندارد باقی بماند. خطوط توزیع در ایران اکثرا شعاعی هستند و با در نظر گرفتن یک جهت برای شارش جریان طراحی شده اند. با وارد کردن نیروگاه خورشیدی با نفوذ بالا در قسمت هایی از فیدر، جهت شارش جریان برعکس می شود. این برعکس شدن جریان علاوه بر کاهش جریانی که از سوی پست توزیع ارسال می گردد باعث می شود که افت ولتاژ شبکه توزیع به شدت کاهش یابد. حال اگر در فیدر توزیع تپ چنجر های خط گرم که قابلیت عوض کردن تپ ترانس را در زیر بار دارند استفاده نشود، ولتاژ PCC بیشتر از حالت معمول خواهد شد. این موضوع زمانی حادتر میشود که میزان مصرف بار در شبانه روز تغییر کند. باتوجه به اینکه بیشترین میزان تولید برق نیروگاه خورشیدی در ساعاتی است که کمترین میزان مصرف بار را داریم نفوذ نیروگاه در این ساعات به حداکثر می رسد. لذا نمیتوان از تپ چنجرهای دستی که هم اکنون در شبکه توزیع استفاده می شوند، برای تنظیم ولتاژ استفاده کرد.
اثر گذر ابر نیز از سوی دیگر برای برهم زدن بالانس ولتاژ و توان در شبکه توزیع می تواند بسیار مخرب باشد. اگر توان تولیدی نیروگاه خورشیدی در حدی باشد که قابل مقایسه با یک بخش از یک نیروگاه اصلی (بخار، گازی) باشد، بهم خوردن بالانس توان شبکه با توجه به آنی بودن کاهش توان تولیدی در نیروگاه خورشیدی می تواند باعث ظهور مشکلات بیشتری شود. این از آنجاست که برای جبران کاهش توان تولید آنی، نیروگاه بخار یا گازی با یک شیب(ramp)، می تواند آن را جبران نماید. این به نوبه خود می تواند باعث کمبود انرژی در بخش های بزرگی از شبکه شود. علاوه بر این ظهور تلاطم ولتاژ در شبکه نیز می تواند عدم رضایت مشترکین و یا عدم کارکرد درست تجهیزات شبکه را به دنبال داشته باشد.
از سویی ضرورت احداث و اتصال به شبکه نیروگاه های خورشیدی و از سوی دیگر مسائل پیش بینی نشده ای که با وارد کردن این نیروگاه ها به شبکه اتفاق می افتد، انگیزه انجام این تحقیق می باشند.
در این پایان نامه:
تاثیر اتصال به شبکه نیروگاه خورشیدی نفوذ بالا در شبکه توزیع از نظر ولتاژ بررسی خواهد شد. با اتصال این نیروگاه به شبکه توزیع که دارای ترانس های با تپ چنجر دستی هستند که زیر بار غیر قابل تغییر می باشند ولتاژ انتهای خط و جایی که نیروگاه به شبکه متصل میگردد (Point of Common Coupling( PCC) بالا میرود. استاندارد ANSI مقدار ۴ درصد اضافه ولتاژ را برای شبکه توزیع مجاز شمرده است. با توجه به اینکه در ایران امپدانس خطوط توزیع از مقدار استاندارد بعضا بیشتر است، بررسی اثر این اضافه ولتاژ بسیار ضروری به نظر میرسد. در بخش دیگر، با توجه به اینکه توان بخش اعظمی از فیدر توسط نیروگاه خورشیدی تامین میگردد و اینکه جای گذاری مقادیر بالایی از ذخیره کننده های انرژی در نیروگاه های با نفوذ بالا صرفه اقتصادی ندارد، با گذر ابر و انداختن سایه بر روی پنل های آرایه های خورشیدی توان لحظه ای آنها به شدت کاهش می یابد. این کاهش توان باعث می شود که بالانس توان شبکه توزیع و نیروگاه بهم بخورد و ولتاژ نیز دستخوش تغییر شود. بررسی اثر گذر ابر نیز از بخش های این پایان نامه است.
فصل دوم
ادبیات و مروری بر سوابق
مسایل و مشکلات زیست محیطی بطوری که امروزه حفظ سلامت اتمسفر از مهمترین پیش شرط های توسعه اقتصادی پایدار جهانی به شمار می آید. از این رو است که دهه های آینده بعنوان سالهای تلاش مشترک جامعه انسانی برای کنترل انتشار کربن، کنترل محیط زیست و در واقع تلاش برای تداوم انسان بر روی کره زمین خواهد بود
بنابراین استفاده از منابع جدید انرژی به جای منابع فسیلی امری الزامی است. سیستم های جدید انرژی در آینده باید متکی به تغییرات ساختاری و بنیادی باشد که در آن منابع انرژی بدون کربن نظیر انرژی خورشیدی و بادی و زمین گرمایی و کربن خنثی مانند انرژی بیوماس مورد استفاده قرار می گیرند. بدون تردید انرژی های تجدید پذیر با توجه به سادگی فن آوریشان در مقابل فن آوری انرژی هسته ای از یک طرف و نیز بدلیل عدم ایجاد مشکلاتی نظیر زباله های اتمی از طرف دیگر نقش مهمی در سیستم های جدید انرژی در جهان ایفا می کنند. در هر حال باید اذعان داشت که در عمل عوامل متعددی به ویژه هزینه اولیه و قیمت تمام شده بالا، عدم سرمایه گذاری کافی برای بومی نمودن و بهبود کارآیی تکنولوژی های مربوطه ، به حساب نیامدن هزینه های خارجی در معادلات اقتصادی، نبود سیاستهای حمایتی در سطح جهانی، منطقه ای و محلی، نفوذ و توسعه انرژی های نو را بسیار کند و محدود ساخته است. ولی پژوهشگران و صنعتگران همواره تلاش خود را جهت رفع این مشکلات مبذول می دارند.
فتوولتاییک (Photovoltaics) یا به اختصار PV، یکی از انواع سامانههای تولید برق از انرژی خورشیدی میباشد. در این روش با بکارگیری سلولهای خورشیدی، تولید مستقیم الکتریسیته از تابش خورشید امکانپذیر میشود. سلولهای خورشیدی از نوع نیمه رسانا میباشند که از سیلیسیوم یعنی دومین عنصر فراوان پوسته زمین ساخته میشوند. وقتی نور خورشید به یک سلول فتوولتاییک می تابد، بین دو الکترود منفی و مثبت اختلاف پتانسیل بروز کرده و این امر موجب جاری شدن جریان بین آنها میگردد. میتوان فتوولتایک را در دسته فناوریهای انرژیهای تجدید پذیر (نوشو) قرار داد.
مقدار انرژی تابشی خورشید بر روی کره زمین۶۰۰۰ برابر کل مصرف انرژیهای سالیانه بر روی زمین است که این مطلب نشان دهنده اهمیت توجه به این منبع در تامین نیازهای روزمره بشر است. اگر تا به حال انرژی خورشیدی رقیبی جدی برای سوختهای فسیلی محسوب نمیشده است، به دلیل پایین بودن تاریخی قیمت سوختهای فسیلی بوده است. اگر چه هنوز هم فناوری استفاده از انرژی خورشیدی به بلوغ خود نرسیده است، اما رسیدن به این تکامل نزدیک است. بسیاری از کشورهای جهان در تلاش هستند تا با جایگزینی انرژی خورشیدی در تولید حرارت و الکتریسیته حداکثر استفاده از این منبع انرژی را به دست آورده و زیانهای ناشی از مصرف سوختهای فسیلی را کاهش دهند.ظرفیت نصب شده فتوولتاییک در جهان به سرعت در حال رشد است. این رقم در پایان سال ۲۰۱۱ به بیش از ۶۷٫۴ گیگاوات برابر با ۰٫۵٪ تقاضای جهانی انرژی برق رسیده است. از این مقدار، رقم ۲۷٫۷ گیگاوات به تنهایی در سال ۲۰۱۱ نصب شده است که رشدی۶۷ درصدی را نسبت به سال ۲۰۱۰نشان میدهد. در این بین، کشور آلمان به تنهایی با در دست داشتن ۳۷٪ ظرفیت نصب شده جهان به رقم ۲۴٫۷ گیگاوات در پایان سال ۲۰۱۱ رسیده است[۸].
درحال حاظر سیستم های فوتوولتاییک و مقدار انرژی تامین شده توسط آنها به نسبت سایر منابع تولید انرژی بسیار کمتر می باشد. اما همانطور که گفته شد با افزایش روز افزون استفاده از این انرژی مقدار نفوذ انرژی خورشیدی در شبکه افزایش می یابد. این مقدار نفوذ می تواند در شرایط کاری شبکه ی توزیع نقش زیادی داشته باشد. این نقش می تواند در حد افزایش و یا کاهش پروفیل ولتاژ، پدیده ی فلیکر۲ عملکرد بیش از حد تجهیزات، عدم عملکرد ادوات حفاظتی و … گردد.
با افزایش روزافزون استفاده از انرژی فوتوولتاییک و با بزرگتر شدن اندازه و وسعت این نیروگاه ها مسائل ناخواسته ای در سیستم توزیع برق به وجود می آید. در سیستم های توزیع برق که برنامه ریزی و زمان بندی توان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و حاشیه سود شرکت های توزیع به دقت آنها در پیش بینی توان مصرفی و بالانس کردن میزان تولید برق با آن میسر می گردد، تغییرات توان از جمله مسائل جدی برای شرکت های توزیع در زمینه بهره برداری از منابع تولید انرژی فوتو ولتاییک است. پنل های خورشیدی به صورت آنی به تغییرات در میزان تابش واکنش نشان می دهند. این تغییرات صرفه نظر از اندازه و توان نیروگاه خورشیدی می تواند برای شرکت های توزیع مسئله برانگیز باشد. این بدان دلیل است که در هوای نیمه ابری این پنل ها با تغییرات تابش ناگهانی زیادی در طول روز مواجه می شوند و این مسئله با تاثیری که بر روی توان تولیدی این واحد ها دارد می تواند بر روی سیستم توزیع اثرات قابل توجهی داشته باشد.
اخیرا یک نیروگاه فوتوولتاییک جدید در ایالت فلوریدای آمریکا با ضرفیت ۲۵ مگاوات تاسیس شده است که امکان خوبی برای مطالعه تاثیرات گذر ابر برای محققان فراهم کرده است. پنل های این نیروگاه که شکل هوایی آن در شکل ۲-۱ نشان داده شده در راستای شمال به جنوب نصب شده و قابلیت گردش به شرق و غرب برای ردیابی خورشید در طول روز هستند. استفاده ی تجاری از این مجموعه از اکتبر سال ۲۰۰۹ آغاز گردیده است. این مرکز با ۹۰۰۰۰ ماژول خورشیدی بزرگترین نیروگاه فوتوولتاییک در آمریکا می باشد.
شکل ۲‑۱: عکس هوایی نیروگاه فوتوولتاییک فلوریدا
در مطالعه ی موردی که محققان این مرکز داشته اند، در تاریخ ۱۳ دسامبر ۲۰۰۹ روند تشکیل ابر را بر روی مناطقی از فلوریدا تشخیص داده و تاثیر آن را در طول آن روز بر روند تولید انرژی در این واحد مورد بررسی قرار داده اند. در شکل ۲-۲ تصاویر ماهواره ای از روند تشکیل ابرهای کومولوس و هرچه متراکم تر شدن آنها را نشان می دهد.
شکل ۲‑۲: روند تشکیل ابر در فلوریدا و بر روی منظقه ی نیروگاه فوتوولتاییک که با دایره قرمز مشخص شده است.
در شکل ۲-۳ که به فاصله ی ساعاتی از شکل قبل گرفته شد است به وضوح تکه تکه شدن ابر و مهیا شدن شرایط برای تغییرات ناگهانی تابش و به دنبال آن تغییرات توان تولیدی مشخص است.
شکل ۲‑۳: تکه تکه شدن ابرها در مطالعه ی موردی نیروگاه فلوریدا
در شکل ۲-۴ نمودار مقایسه ی توان تولیدی نیروگاه در روز ۱۳ دسامبر با یک روز آفتابی (۲۹ دسامبر) نشان داده شده است. در نمودار الف مقدار تابش بر روی پنل های خورشیدی در این دو روز مقایسه شده است. در نمودار ب مقدار توان این دو روز باهم مقایسه شده است. همانطور که مشاهده می گردد توان تولیدی این نیروگاه در روز ۱۳ دسامبر بسیار نوسانی تر بوده و در حالت کلی کمتر می باشد.
شکل ۲‑۴: نمودار الف) تابش در دو روز ابری و آفتابی و ب) مقایسه توان خروجی نیروگاه
در پژوهش های دیگری نیز تاثیر گذر ابر بر روی سیستم توزیع مورد بررسی قرار گرفته است. اثر ابر بر شبکه توزیع در مقاله[۱] بررسی شده اند. در این مقاله مقدار حداکثر نفوذ نیروگاه خورشیدی با در نظر گرفتن اثر ابر برابر با ۵% بدست آمده است. این مقدار با میزان توانایی دنبال کنندگی ژنراتور سنکرون شبکه محدود شده است.منبع [۲] بر روی تجربه ی بهره برداری از نیروگاه مرکزی ادیسون در جنوب کالیفرنیا توجه دارد. این نیروگاه گزارشی از ایجاد اشکال در این زمینه نداده است. دلیل آن نیز کم بودن میزان نفوذ در محل اتصال نیروگاه و همچنین اتصال سخت به شبکه گزارش شده است.
مقاله [۳] مسئله تنظیم ولتاژ را در شرکت عمومی برق اوکلاهاما در هنگام عبور ابر بررسی کرده است. در این مقاله اشاره شده است اگر آرایه های خورشیدی در فضای وسیعی از نظر جغرافیایی پراکنده شده باشند، با گذر ابر از روی آنها با ضریب نفوذ ۱۵% مشکلات مهم ولی قابل حلی به وجود می آید. این مشکلات بیشتر سوینگ (swing) توان گزارش شده است لذا مقدار ۱۵% به عنوان حداکثر ضریب نفوذ مجاز انتخاب شده است.
مقاله [۴] مسائل مربوط به هارمونیک ها در نیروگاهGardner را مورد بررسی قرار داده است. مقدار ۵۷ کیلو وات از توان نیروگاه، ضریب نفوذی برابر با ۳۷% را نشان میدهد. اینورتر های این نیروگاه از مدل (APCC SunSines) هستند. این مدل از اینورتر ها به عنوان اولین نسل واقعیPWM سینوسی به شمار می روند [۵]. تاثیر این نیروگاه در اغتشاشات توان به میزان ۰٫۲% به دست آمده است. این میزان بسیار کمتر از میزان تاثیر برخی مشترکین در اغتشاشات توان گزارش شده است. این مقاله گزارش داده است که قضیه هارمونیک ها مادامی که اینورتر ها به خوبی طراحی شده باشند مسئله ساز نخواهد بود.
مقاله [۶] برآن بوده است که تاثیر توزیع جغرافیایی آرایه های خورشیدی بر میزان مجاز نفوذ نیروگاه خورشیدی را به صورت کمی بر روی سیستم توزیع کانزاس بررسی کند. این تحقیق نشان داده است که قابلیت دنبال کردن بار در این شبکه، میزان نفوذ نیروگاه خورشیدی را به فقط ۱٫۳% محدود می کند. اگر آرایه های این نیروگاه در مساحتی به اندازه ۱۰۰۰ کیلومتر مربع پراکنده شوند، این میزان به ۳۶% خواهد رسید.
مقاله [۷] تاثیر نیروگاه خورشیدی نفوذ بالا را در تنظیم فرکانس شبکه، با تغییراتی گذرا در اثر عبور ابر، بررسی کرده است. در مقالات جدیدتر با توجه به نیاز روز افزون به انرژی خورشیدی، مسائل مربوط به نیروگاه های خورشیدی با نفوذ بالا مورد بررسی قرار گرفته اند.
در مقاله[۸] یک الگوریتم جدید برای کنترل توان راکتیو و تشخیص جزیره ای شدن در نیروگاه های خورشیدی با نفوذ بالا پیشنهاد شده است. کنترل کننده پیشنهادی در این مقاله هم افت ولتاژ و هم حالت جزیره ای را برای کنترل هرچه بهتر نیروگاه های خورشیدی با نفوذ بالا در نظر می گیرد.
سیستم پیشنهاد شده در این مقاله توسط سیمولاتورهای دیجیتال و در زمان واقعی مورد یررسی و آزمایش قرار گرفته است.
در مقاله [۹]مسائل مربوط به حفاظت در نیروگاه های خورشیدی با نفوذ بالا در نواحی مسکونی مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این تحقیق حداکثر کردن میزان مجاز ضریب نفوذ در این شبکه ها است. در این پژوهش که بر روی سیستم های خانگی بررسی شده است مسائل بهره برداری و حفاظتی از جمله تاثیرات بر روی پروفیل ولتاژ و همچنین خطاهای خط در این مقاله مورد بررسی قرارگرفته است.
در مقاله [۱۰] تاثیر نیروگاه خورشیدی بر روی عمر عایق های ترانسفورماتورهای توزیع بررسی شده است. این تحقیق نشان داده است که در صورتی که از آرائه های توزیع شده در سیستم توزیع بر روی پشت بام ساختمان ها استفاده شود طول عمر عایق ترانسفورماتور ها در حضور نیروگاه توزیع شده با نفوذ بالا افزایش می یابد.
در مقاله [۱۱] تاثیر تعداد زیادی از واحدهای تولیدی کوچک انرژی خورشیدی فوتوولتاییک بر روی پخش بار و شارش توان در یک شبکه بررسی شده است. این واحدها که به صورت خانگی نصب و بهره برداری می گردند توانی در حد ۱ تا ۲ کیلووات دارند که معمولا به سطح ولتاژ ۲۲۰ ولت متصل می گردند. در این مقاله این نتیجه حاصل گردیده است که با در نظر داشتن مسائل تکنیکی حاصل از پیاده سازی این گونه سیستم هایی می توان مقدار زیادی از اینگونه واحدهای تولید پراکنده را در یک سیستم توزیع انرژی الکتریکی جای داد.
شرکت توزیع برق کالیفرنیای جنوبی طی یک پروژه پنج ساله در برنامه دارد که میزانی بالغ بر ۵۰۰ مگاوا انرژی فوتوولتاییک را شبکه توزیع خود جای دهد.مقاله [۱۲] به بررسی مسائل مربوط به نفوذ بالای سیستم های خورشیدی در این شبکه می پردازد. در این شبکه در بخش های شهری درصد نفوذ به ۴۶% و در مناطق روستایی به بیش از ۶۰% می رسد. در مواقعی که بار کم و تولید انرژی فوتوولتاییک بالایی وجود دارد، جهت شارش توان در شبکه ی توزیع برعکس می گردد.
در تلاشی برای درک بهتر تاثیرات نفوذ بالای فوتوولتاییک در شبکه های توزیع، شبکه توزیع برق آریزونای آمریکا در یک پروژه ی چند ساله در صدد ایجاد زیرساخت های لازم اطلاعاتی و فنی برای در بر گرفتن میزان زیادی از انرژی فوتوولتاییک در شبکه است. تجهیزات اندازه گیری هوشمندی در این شیکه نصب شده و مدل سازی از فیدرهای مهم با نفوذ بالا انچام می شود. در مقاله [۱۳] خلاصه ای از این تلاشها به ثبت رسیده است.
با گسترش روز افزون منابع تولید پراکنده بخصوص نیروگاه های فوتوولتاییک روز به روز به نفوذ این نیروگاه ها در سیستم توزیع انرژی الکتریکی افزوده می شود. متغییر بودن و آشوبناکی میزان مصرف بار از یک سو و عدم قطعیت در میزان تابش نور خورشدی با توجه به مسائل آب و هوایی پیچیدگی یک سیستم فتوولتاییک با نفوذ بالا را افزایش می دهد. این پیچیدگی ها، برنامه ریزی برای شبکه توزیع برق را دوچندان دشوار می کند. یکی از راه حل های موجود برای این قضیه استفاده از ذخیره کنندگان انرژی الکتریکی می باشد. این مورد خصوصا در شبکه های توزیع محلی می تواند برای سیستم توزیع مفید باشد. یکی از مسائلی که در این میان باید بدان توجه خاص گردد، بهینه سازی اندازه و توان این منابع ذخیره می باشد. در مقاله [۱۴] ابتدا بررسی های مقدار مصرف بار و همچنین نمودارهای تابش انجام شده و سپس مقدار بهینه ذخیره کننده انرژی بدست آمده است.
مقاله [۱۵] به بررسی تاثیر مقادیر مختلف نفوذ نیروگاه های فوتوولتاییک در سیستم توزیع انرژی الکتریکی می پردازد. در این مقاله نیروگاه ها از طریق فیدر به یک مدل ساده شده از شبکه متصل می گردند. در این مقاله به بررسی مدل استفاده شده در شبیه سازی ها، مقدار نفوذ، روش کنترلی و انواع مدل شبکه و تاثیر هرکدام بر ولتاژ و فرکانس شبکه در حضور نیروگاه های خورشیدی می پردازد. در این پژوهش این نتیجه حاصل شده است که در یک شبکه با گسترش جغرافیایی بالاتر تاثیرات سیستم فوتوولتاییک بر فرکانس و ولتاژ شبکه کمتر می گردد.
همانطور که گفته شد، تغییرات در مقدار تابش و نتیجتا مقدار انرژی فوتوولتاییک تولیدی توسط پنل ها خورشیدی می تواند توان و ولتاژ شبکه ی توزیع را دچار نوسان نماید. در یک سیستم توزیع ضعیف (از نظر نوع اتصال) این می تواند به تغییرات وسیعی در ولتاژ منجر گردد. سیستم های کنترلی که با بهره گرفتن از ذخیره کنندگان انرژی کار می کنند با بهره گرفتن از روش های میانگین متحرک[۹]این میزان از تغییرات را تا حدودی جبران می نمایند. اگرچه این روش نمی تواند بر روی نرخ شیب[۱۰] تاثیر بگدارد و نرخ شیب بسته به آخرین مقدار در خروجی پنل دارد. مقاله [۱۶] یک استراتژی کنترلی برای کنترل نمودن نرخ شیب در خروجی اینورتر با بهره گرفتن از نرخ شیب پنل خورشیدی کنترل می نماید. در این روش در زمانی که شیبی رخ می دهد. میزان شیب با بهره گرفتن از کنترل نمودن تجهیزات ذخیره ساز انرژی با بهره گرفتن از رابطه معکوس شیب خروجی پنل کنترل می گردد. در این مقاله مدلسازی های لازم انجام شده و تاثیر بخشی این روش مورد بررسی قرار گرفته است.
در مقاله [۱۷] تاثیرات گذر ابر بر روی سیستم فوتوولتاییک به عنوان یکی از مسائل عمده ای که کاربرد این سیستم را محدود می نماید شناخته شده است. این امر می تواند به تغییرات ولتاژ و یا بیش از حد کار کردن ادوات تنظیم ولتاژ منجر گردد. در مقاله [۱۷] با بهره گرفتن از داده های واقعی ترانسفورماتور شبکه ی توزیع و همچنین داشتن میزان تابش خورشیدی در بازه های ۱ دقیقه ای توانسته تاثیر آن را بر سیستم توزیع محلی بررسی نماید. مقدار نفوذ در این مقاله ۲۰ در صد در نظر گرفته شده است. در این مقاله این نتیجه حاصل شده است که فلیکر ولتاژ در شبکه مسئله ساز نمی باشد اما اضافه کار کردن تپ چنجر ها در ترانس های توزیع با ۵ دقیقه تاخیر می تواند مسئله ساز شود.
با افزایش روزافزون استفاده از انرژی فوتوولتاییک و با بزرگتر شدن اندازه و وسعت این گونه نیروگاه ها مسائل ناخواسته ای در سیستم توزیع برق به وجود می آید . در این فصل با بررسی مقالات مختلف در مورد نفوذ نیروگاه های خورشیدی هنگام اتصال به شبکه برق که باعث به وجود آمدن مسایل متعددی خواهد شد. پرداخته شده است.
- میزان مصرف بار از یک سو و عدم قطعیت در میزان تابش نور خورشید مساله مربوط بهینه سازی توان را به وجود می آورد .در این پژوهش یک الگوریتم ترکیبی برای ردیابی حداکثر توان پیاده سازی شده است.
یید میکرده و در مثنوی نیز از زبان شیطان عذر او را در ترک سجده و عشقش به حق تعالی به تفصیل مورد بحث قرار گرفته و همین مطلب موضوع غزل ذیل است از حکیم سنایی که ظاهراً زبان حال ابلیس است:</p><p> </p><p> </p><p><strong>با او دلم به مهر و محبّت یگانه بود</strong></p><p> </p><p> </p><p> </p><p><strong>سیمرغ عشق را دل من آشیانه بود</strong></p><p> </p><p> </p><p> </p><p>و چنان که میبینیم سه تن از اکابر صوفیّه که در اوایل قرن ششم (قرنی که عطّار در اواخر آن شهرت یافته) میزیسته اند، به دفاع از ابلیس برخاستهاند و شیخ ما این بحث لطیف را موضوع مهمّ این مقاله قرار داده و بدین گونه در صدد بیان آن برآمده است.»<sup>[۳۴۶]</sup><br />عطار پس از حکایت مذکور، حکایت دوم را در «زاری کردن ابلیس» روایت میکند: این انس و الفت و تاییدیهها به حدّی است که در پایان یکی از حکایتها عطار نتیجهگیری میکند: «مسلمانی حقیقی را از ابلیس بیاموز که جز به حق و عشق به حق چیزی ننگریست.»<sup>[۳۴۷]</sup></p><p> </p><p> </p><p><strong>چه لعنت میکنی او را شب و روز</strong></p><p> </p><p> </p><p> </p><p><strong>از او باری مسلمانی بیاموز</strong></p><p> </p><p> </p><p> </p><p>در حالی که شیطان در اوج تکبّر از کلام حق روگردان شد.<br />چشمانداز عطار به انگارهی دفاع از ابلیس در مقالهی هشتم از الهینامه به اوج میرسد؛ آن وقتی که پسر، حقیقت سحر را از پدر درخواست میکند، پدر شروع به حکایتگویی میکند و پس از هر حکایت نتیجه گیری میکند که فرزندش چگونه طی طریق کند و از درون مسیر آگاهی یابد. در این مقاله حداقل در نُه حکایت (یا موضوع) برای اثبات سخن خویش و به نوعی به تعبیر و تفسیر مثبت و توجیه افعال شیطان (ابلیس) میپردازد.</p><p> </p><p> </p><p><strong>«به راهِ بادیه» گفت آن یگانه<br />شدم بر پی روان تا آن چه آب است<br />به آخر چون برِ سنگی رسیدم<br />دو چشمش چون دو ابرِ خون فشان بود<br />چو باران میگریست و زار میگفت<br />که این قصّه نه زان رویِ چو ماه است<br />نمی خواهند طاعت کردنِ من</strong></p><p> </p><p> </p><p> </p><p><strong>«دو جویْ آبِ سیه دیدم روانه<br />که چندینش در رفتن شتاب است؟<br />به خاک ابلیس را افتاده دیدم<br />ز هر چشمیش جویی خون روان بود<br />پیاپی این سخن هموار میگفت:<br />ولی رنگِ گلیمِ من شیاه است<br />کنند آنگه گنه در گردنِ من»</strong><br /><strong><sup>الهینامه، ص۲۱۲</sup></strong></p><p> </p>