هدف از ارسال رسل و انزال کتب آسمانى هدایت انسان به جایگاه واقعى و مقصدى است که براى آن آفریده شده است و هوى و هوس وگرایشهاى مادى و تعلقات دنیوى، نخستین مانع حرکت و استمرار و استقامت در مسیرهدایت و صراط مستقیم است و نسبت به بنی اسرائیل نیز مهم ترین عامل سرپیچى و بلکه مقابله و درگیرى آنها با انبیا هوى پرستى آنها است و لذا هرگاه پیامبرى حکمى برخلاف میل و هواى آنها بیان مى کرد یا او را ترور شخصیت کرده و تکذیب مى کردند یا اورا ترور فیزیکى کرده و به قتل مى رساندند.
خداوند در جای دیگر می فرماید: (لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ عَلى لِسانِ داوُدَ وَ عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُون)؛[۴۶۱] «کافران بنى اسرائیل، بر زبان داوود و عیسى بن مریم، لعن (و نفرین) شدند این بخاطر آن بود که گناه کردند و تجاوز مى نمودند».
بعضى از مفسران مى گویند، از آنجا که بسیارى از اهل کتاب افتخار مى کردند که فرزندان داوودند، قرآن با این جمله اعلام مى کند که داوود از کسانیکه راه کفر و طغیان پیش گرفتند، متنفر بود. و بعض مفسرین مى گویند این آیه اشاره دارد به واقعه تاریخى که خشم این دو پیامبر بزرگ را برانگیخت که جمعى از بنى اسرائیل را نفرین کردند. بالاخره آیه شریفه نشان مى دهد که این دو پیامبر بزرگ الهى آنقدر از عصیانگران قوم خود متنفر بودند که آنها را نفرین نمودند.[۴۶۲]
از دیگر صفات منفی یهودیان میتوان به کینه جوییهای آنها، ربا خواری، آزمندی به دنیا و…اشاره کرد.[۴۶۳]
علل جنگهای پیامبر (ص) با یهودیان
بیشترین برخورد عملى پیامبر با یهودیان و مشرکانى بود که در مقابله با پیامبر و دین اسلام، اقدامات عملى داشتند. دو پیمان عمومى[۴۶۴] و خصوصى[۴۶۵] با سه طایفه بزرگ یهودیان مدینه(بنى قریظه، بنى نضیر، بنى قینقاع) منعقد شد، اما آنان ضمن نقض پیمانهاى خود، دست به اقدامات آشکارى علیه مسلمانان زدند که پیامبر چارهاى جز برخورد عملى نداشت.
دشمنی اصلی این گروه را باید با ورود پیامبر به مدینه در نظر گرفت. هر چند شخص پیغمبر در هنگام تشکیل حکومت اسلامی، با بستن پیمان معروف مدینه به حقوق این گروه احترام گذاشت و از در صلح وارد شد، اما موفقیت رسول خدا (ص) در جنگ بدر، اسلام آوردن بسیاری از مشرکان مدینه، اتحاد اوس و خزرج و افزایش قدرت روزافزون مسلمانان، سبب شد یهودیانِ مدینه موقعیت خویش را در مدینه در خطر ببینند. بنابر این آنها دست به اقدامات ناشایستی زدند که در نهایت به ضررشان تمام شد. مهمترین اقدامات تخریبى و ضدّ امنیتى آنان عبارت بود از: حمایت از مشرکان، تفرقهافکنى میان مسلمانان، تحریف، ایجاد تردید در میان مسلمانان، تمسخر و فریب. حاصل این اقدامات برخورد قاطعانه ی پیامبر با آنها و اخراج از مدینه و کشتار گروهی از آنها بود. به طور کلی علل جنگهای پیامبر (ص) با یهودیان را می توان در موارد زیر بیان نمود:
۱ – ایجاد ناامنی و فتنه بین مسلمانان
از جمله کارهایی که یهود برای کارشکنی انجام دادند، ایجاد ناامنی و فتنه بود. یهود بنی قینقاع بعد از پیروزی مسلمانان در جنگ بدر، از شدت ناراحتی شروع به فتنه انگیزی و گفتن شعارهای توهین آمیز کردند. این اقدام یهود بنی قینقاع سبب شد تا پیامبر مطابق آیه ۱۹۳ سوره بقره که درباره مبارزه با فتنه گران می باشد، دستور محاصره دژ آنان را صادر نمایند. قرآن می فرماید: ( و قاتلوهم حتی لا یکون فتنه…)؛ «و با آنها پیکار کنید! تا فتنه (و بت پرستى) باقى نماند».[۴۶۶] پیامبر (ص) پس از فتح قلعه دستور داد آنها از مدینه خارج شوند. [۴۶۷]
۲ – یاری کردن مخالفان از نظر نظامی و اقتصادی
سران یهود با قبایل دیگر و بت پرستان در مقابل مسلمانان قرار گرفتند و مخالفان را از نظر نظامی واقتصادی یاری کردند. آنها مردم عادی یهودی را با حیله تحریک به مخالفت و کارشکنی می کردند. سران بنی نضیر با تطمیع و تحریک قبایل مختلف یهودی و بت پرست ، سپاه ده هزار نفری گرد آوردند که به صورت سه لشکر به طرف مدینه حرکت کردند. آنان در جریان احزاب به مشرکان مکه همکاری کردند و بعد از شکست آنان با رسول خدا(ص) درگیر شدند. یهودیان «بنی قریظه» در جنگ «احزاب» با دشمنان پیامبر(ص) و مشرکان هم پیمان شدند که در صورت حمله آنها از خارج، یهودیان از داخل مدینه به مسلمانان حملهور شوند. یهودیان «بنی قریظه» با احزاب همکاری کردند و برای ریشهکن کردن مسلمانان، ۱۵۰۰ قبضه شمشیر، ۲۰۰۰ نیزه، ۳۰۰ دست لباس جنگی زرهی و ۱۵۰۰ سپر و چوب دستی فراهم آوردند. [۴۶۸]
۳ - شکستن پیمان و نقشه قتل پیامبر(ص)
یهودیان بنی نضیر با طرح نقشه قتل پیامبر(ص) پیمان را شکستند. خداوند پیامبر(ص) را از نقشه آنان آگاه کرد و توطئه آنها بی نتیجه ماند. پیامبر (ص) در پاسخ به این خیانت قصد جنگ با آنها را داشت ، در نتیجه آنها یا باید مسلمان می شدند و یا وطن خود را ترک می کردند، آنها از شدت تعصب ترک وطن را انتخاب کردند.[۴۶۹] بعضی از مفسرین شأن نزول سوره حشر را این اتفاق می دانند. خداوند در این سوره مجازات این عده را ترک وطن معرفی می کند و می فرماید: اگر خداوند این مجازات را تعیین نکرده بود علاوه بر عذاب دنیا در آخرت هم مجازات می شدند.[۴۷۰]
۴ – توبیخ یهودیان تازه مسلمان
سران یهود مدینه برای اینکه از قدرت اسلام کم کنند، یهودیان تازه مسلمان را توبیخ می کردند: مثلاً وقتی عبدالله بن سلام مسلمان شد، از پیامبر(ص)خواست بدون آشکار کردن مسلمان شدن او، نزد قبیله اش برود و از آنها درباره شخصیت عبدالله بن سلام اعتراف بگیرد. قبیله اش به پیامبر(ص) گفتند: او دانشمند و پرهیزکار است ، اما وقتی فهمیدند او مسلمان شده ، گفتند: او نادان و فاسق است. هنگامى که عبد اللَّه بن سلام که از دانشمندان یهود بود با جمع دیگرى از آنها اسلام آوردند یهودیان و مخصوصا بزرگان آنها از این حادثه بسیار ناراحت شدند، و در صدد بر آمدند که آنها را متهم به شرارت سازند تا در انظار یهودیان، پست جلوه کنند، و عمل آنها سرمشقى براى دیگران نشود، لذا علماى یهود این شعار را در میان آنها پخش کردند که تنها جمعى از اشرار ما به اسلام گرویدهاند! اگر آنها افراد درستى بودند آئین نیاکان خود را ترک نمىگفتند و به ملت یهود خیانت نمىکردند[۴۷۱]، در این زمان آیه ( لَیْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّهٌ قائِمَهٌ یَتْلُونَ آیاتِ اللَّهِ آناءَ اللَّیْلِ وَ هُمْ یَسْجُدُون)[۴۷۲]نازل شد .
۵ – ایجاد اختلاف و تفرقه بین دو قبیله اوس و خزرج
رفع اختلافات بین دو قبیله اوس و خزرج از مشکلات رسول خدا (ص) بعد از هجرت به مدینه بود. بعد از صلح این دو، یهود شروع به تفرقه افکنی کردند، اما پیامبر(ص) مردم را هوشیار نمودند و دوباره صلح رابرقرار کرد. ابنهشام مینویسد: «شاس بن قیس» یکى از سالخوردگان یهود که در کفر خویش پایدار، و کینه و عداوت سختى از مسلمین در دل داشت. روزى عبورش به جمعى از مسلمانان که از هر دو تیره اوس و خزرج تشکیل یافته بود، افتاد که دور هم نشسته و مشغول گفتگو هستند، این الفت و دوستى از دو دسته مخالفى که در زمان جاهلیت دشمن خونخوار همدیگر بودند، بر طبع حسود و دو به همزن او سخت ناگوار آمده با خود گفت: به خدا اگر اینان با همدیگر متفق شوند، ما نمىتوانیم در این سرزمین زندگى کنیم.
از این رو به یکى از جوانان یهود که همراه او بود دستور داد، تا نزد آنان برود و در مجلس ایشان بنشیند و از جنگ بعاث و سایر جنگهائى که در میان اوس و خزرج اتفاق افتاده، سخن به میان آورد و آن روزها را به یاد آنان بیندازد. جوان مزبور به دستور شاس بن قیس عمل کرد و کارى کرد که اوس و خزرج به سخن آمده و به یاد آن زمان افتاده و هر یک سخنى گفتند و به یکدیگر تفاخر ورزیده به روى هم ایستادند، یکى از آنها گفت: اگر مایل باشید آن روز را تجدید کنیم؟! این سخن هر دو طرف را بر سر تعصب آورده گفتند: ما حاضریم، وعده ما با شما در بیرون شهر در «ظاهره»…
این خبر که به گوش رسول خدا(ص ) رسید. جمعى از مهاجرین را برداشته و به نزد ایشان آمد و در برابر آنها ایستاده، فرمود: اى گروه مسلمانان، خدا را در نظر بیاورید! آیا دوباره به یاد دوران جاهلیت افتادهاید؟… این سخنان در اعماق دل آنها اثر کرده به خود آمدند و دانستند که وساوس شیطانى آنان را به روى هم وا داشته و دسیسه دشمنان بوده که میخواستند دوباره آنان را به جنگ و برادرکشى وادار کنند. از این رو همگى گریان شده و هر دو دسته یک دیگر را در آغوش کشیدند و به همراه رسول خدا(ص) به شهر باز گشتند.»[۴۷۳] در این رابطه آیه ۱۰۵ سوره آل عمران نازل شد:
(وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ )؛ « و چون کسانى مباشید که پس از آنکه دلایل آشکار برایشان آمد، پراکنده شدند و با هم اختلاف پیدا کردند، و براى آنان عذابى سهمگین است.»
۶ – تخریب شخصیت های مسلمان
از دیگر اعمال یهود تخریب شخصیتهای مسلمان بود. آنها سعی کردند شخصیت های دینی یعنی پیامبر و پیروانش را در نظر مردم حقیر جلوه دهند و نسبت های ناروا به آنها بزنند تا اعتبار آنها در بین مردم از بین برود. آنان حتی در این راه عده ای شاعر را اجیر کردند. یکی از این شاعران کعب ابن اشرف بود، که بسیار بد زبان و کینه توز بود. او پیامبر(ص) و مسلمانان را با اشعارش مورد اهانت قرار می داد، حتی زنان مسلمان را دستمایه ی غزل سرایی اش می کرد. کعب وقاحت را به جایی رساند که پیامبر(ص) دستور قتل او را صادر کرد[۴۷۴]. مفسرین عقیده دارند آیه ۱۸۶ سوره آل عمران در این باره نازل شده است . (لَتُبْلَوُن َ فی أمُوالِکُم ْ وَ فی اَنْفُسِکُم ْ و لَتَسْمَعُن َّ الَّذین َ أُوتوُا الکِتاب َمِن ْقَبلِکُم ْ و مِن َ الَّذین َ أَشْرَکوُا أَذی ً کَثیراً وَ ِان تَصْبِروُا و تَتَّقوُا فَاِن َّ ذلِک َ مِن ْ عَزْم ِالاُمُور). خداوند دراین آیه زخم زبانها را آزمایش از طرف خداوند معرفی می کند[۴۷۵].
۷- شبیخون یهودیان به مسلمانان
از اقدامات بنی قریظه علیه مسلمانان شبیخون زدن به مسلمانان است. از جمله می توان به شبیخون به مرکز مدینه اشاره کرد. بنی قریظه به این منظور حیىّ بن اخطب را نزد قریش فرستادند تا هزار نفر از آنان و هزار نفر از «غطفان» بیایند و به کمک آنان به مرکز شهر حمله کنند. این خبر به پیامبر رسید و گرفتارى بسیار سخت شد. رسول خدا(ص) « سلمه بن اسلم» را با دویست مرد و زید بن حارثه را همراه سیصد نفر براى پاسدارى از مدینه اعزام کرد و فرمود تا سپیده دم تکبیر بگویند.[۴۷۶]
شبى «نبّاش بن قیس» از حصار خود، همراه ده نفر از شجاعان یهود بیرون آمد، به امید اینکه بتواند شبیخونى بزند. چون به نزدیکى بقیع رسیدند، با گروهى از مسلمانان که از یاران سلمه بن اسلم بن حریش بودند، برخوردند و پس از ساعتى درگیرى و تیر اندازى، باز گشتند.[۴۷۷]
در موردی دیگر، ده نفر از یهود به فرماندهى « غزّال بن سموئیل» که همگى از بنىقریظه بودند، هنگام روز به حصاری که زنان داخل آن بودند، حمله آوردند، و شروع به نفوذ و تخریب حصار کردند. یکى از یهودیان به در برج رسید و خواست داخل شود. « صفیه» عمه پیامبر(ص) ابتدا از «حسان بن ثابت» که او نیز همراه زنان داخل حصار بود، درخواست کرد که برود و یهودی را به قتل برساند. اما حسان که فردی ترسو بود، گفت من جان خویش را به اینها عرضه نمیدارم. سپس صفیه جامه بر خود پیچید و چماقى بدست گرفته بسوى آن مرد رفت و چنان ضربت سختى بر او زد که سرش را خرد کرده و او را کشت و دیگر یهودیان گریختند.[۴۷۸]
۸ - اقدامات یهودیان مصداق محاربه
اقدامات نابخردانه یهودیان بنیقریظه ( نقض پیمان ، شبیخون زدن به مسلمانان ، به وجود آموردن شرایط حساس هنگام نقض پیمان ) مصداق محاربه به شمار میرود. در قرآن کریم، برای محاربان جزای سختی مقرر شده است. خداوند متعال میفرماید:
(إِنَّما جَزاءُ الَّذینَ یحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً أَنْ یقَتَّلُوا أَوْ یصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ ینْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِکَ لَهُمْ خِزْی فِی الدُّنْیا وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَذابٌ عَظیم)؛[۴۷۹]« سزاى کسانى که با [دوستداران] خدا و پیامبر او مىجنگند و در زمین به فساد مىکوشند، جز این نیست که کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند. این، رسوایى آنان در دنیاست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت.»
بعد از اقداماتی که بنی قریظه علیه مسلمانان انجام دادند، پیامبر بلافاصله از طرف خداوند، مامور شد به جنگ با بنیقریظه بپردازد. آن حضرت به مسلمانان دستور داد به سوی آنها حرکت کنند. سرانجام بنیقریظه، پس از ۲۵ روز و به قولی ۱۵ روز تسلیم شدند. در اینکه پیامبر، چه مجازاتی برای بنیقریظه در نظر گرفت، بین نویسندگان اختلاف است. در منابع دست اول، به قتل مردان آنها و اسارت زنان و بچهها اشاره شده است.[۴۸۰]
باید به این نکته توجه داشت که یهودیان، میتوانستند با قبول اسلامhttp://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=35211 ( هر چند به صورت ظاهری ) مال و جان خویش را حفظ کند. اما حسادت به پیامبر، لجاجت و نژاد پرستی باعث شد که آنها تنها کشته شدن را انتخاب کنند. بنابراین مطابق با مفاد عهدنامه ای که بین مسلمانان و سه قبیله بنی قینقاع ، بنی نضیر و بنی قریظه بسته شده بود، مردان آنها( به جز کسانی که مسلمان شدند) کشته و زنان و فرزندانشان اسیر شدند.
دستور قتل برخی از یهودیان توسط پیامبر (ص)
گروهی سعی کرده اند با دست آویز قرار دادن قتل تعداد معدودی از دشمنان سرسخت صدر اسلام، با استناد به بخشهایی از تاریخ اسلام به صورت گزینشی و با تحلیلی نادرست، پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله را شخصی تروریست معرفی کنند. سایت زندیق از سایت هایی است که اتهاماتی را به پیامبر (ص) نسبت داده و سیاهه ای از افرادی که توسط پیامبر (ص) ترور شده اند و شرحی کوتاه از شیوه ترور شدن آنها را در بخشی با عنوان « محمد و ترور دشمنان شخصی » بیان نموده است.[۴۸۱]
پیش از پرداختن به موضوع اصلی لازم است مفهوم ترور، مورد بررسی قرار گیرد تا به راحتی بتوان در باره انطباق و عدم انطباق آن بر قتل های زمان پیامبر (ص) به داوری نشست .
مفهوم ترور
«ترور به معنی ترس و وحشت و تروریسم به معنی شیوه حکومت از طریق ایجاد ارعاب و وحشت است . این اصطلاح در سیاست، نخستین بار پس از انقلاب فرانسه عنوان شد و دوران حکومت انقلابی فرانسه در سال های ۹۴ - ۱۷۹۳ که طی آن هزاران نفر به زیر تیغ گیوتین سپرده شدند، به عنوان دوران ترور معرفی شده است .»[۴۸۲]
پس از آن، ترور نزد بیشتر اندیشمندان و در قطع نامه ها و اعلامیه های سازمان ملل و همچنین عرف مردم جهان به ایجاد رعب و وحشت با به کار گرفتن نامشروع زور و خشونت گفته می شود .
ولف(wolff) فیلسوف آمریکایی می گوید:
«ترور به کارگیری نامشروع قدرت برای رسیدن به هدفی است . و به کارگیری مشروع قدرت از مصادیق ترور به شمار نمی آید .»[۴۸۳]
در اجلاسیه پنجم سازمان ملل در ژنو (۱۹۷۵) میان دو نوع از اعمال خشونت آمیز تفاوت گذاشته شد:
۱ - اعمالی که فرد یا گروهی در مقابل دولت ها به انگیزه احراز پست های شخصی یا منافع مادی انجام می دهند . مثل هواپیماربایی با هدف باج خواهی و گروگان گیری برای رسیدن به پول و ثروت . این اعمال بدون شک، اعمالی تروریستی است .
۲ - اعمالی که مرتکبین آنها انگیزه شخصی ندارند، بلکه برای خدمت به هدفی که در مقابل آن احساس مسؤولیت می کنند انجام می دهند . مثل مبارزه قانونی بر ضد نیروهای اشغالگر . این گونه اعمال را نمی توان از قبیل اعمال تروریستی دانست . [۴۸۴]
بر اساس آن چه گفته شد، میان نهضت های آزادی بخش که با هدف رهایی انسان از یوغ ظالمان و ستمگران و جباران تاریخ انجام می شود، با عملیاتی که با هدف به بند کشیدن انسان و استعمار و استثمار انجام می شود، تفاوت اساسی وجود دارد .
هر انسان منصف و آزاده ای با نگاهی هر چند سطحی و گذرا به زندگانی پیامبر اسلام (ص)، به این باور و اعتقاد می رسد که آن حضرت در دعوت خود هیچ انگیزه مادی و شخصی را دنبال نمی کرد . طرز زندگی، رفتار و معاشرت او با مردم، کمترین شباهتی با شیوه زندگانی و رفتار پادشاهان و سایر قدرتمندان نداشت . پیامبر اسلام (ص) از پذیرش هر گونه امتیاز مادی، اجتماعی و سیاسی برای خود امتناع می کرد .
اکنون پس از روشن شدن مفهوم ترور، به بررسی برخی از قتل های زمان پیامبر اکرم (ص) می پردازیم .
کعب ابن اشرف
کعب، مردى از قبیله طى بود، با گذشت زمان تبدیل به یکی از بزرگان مدینه و عضوی از قبیله بنی نضیر شد. او خیانتها و دشمنیهای بسیاری نسبت به مسلمانان و پیامبر داشت که در اینجا به تعدادی از آنها به صورت مختصر اشاره میشود: