۴- مزیت رقابتی : سازمانها را قادر می سازد تا کاملاً مشتریان، دیدگاه ها و بازار و رقابت را درک کرده، بتواند شکافها و فرصتهای رقابتی را شناسایی کنند .
۵- توسعه دارایی : توانایی سازمان را در سرمایه گذاری در حفاظت قانونی برای مالکیت معنوی بهبود می بخشد . در غیر اینصورت، ثبت اختراعات، علائم تجاری، اجاره نامه ها، حق انحصاری اثر و اسرار تجاری ممکن است در زمان درست بکار گرفته نشود و منجر به حفاظت قانونی کمتر و کاهش ارزش بازار برای مالکیت معنوی شود .
۶- افزایش محصول : به سازمان اجازه می دهد که دانش را در خدمات و فرآورده ها بکار گیرد. در نتیجه ارزش درک شده محصول، با نسبت مستقیم میزان و کیفیت دانش در محصول افزایش پیدا می کند(محصولات نرم افزاری و سایر محصولات دارای عناصر نرم افزاری از این نمونه اند ) .
۷- مدیریت مشتری : سازمان را قادر می سازد تا توجه کانونی و خدمت به مشتری را افزایش دهد . دانش مشتری باعث سرعت پاسخ به سوالات، توصیه ها و شکایتهای مشتری می شود. این امر همچنین تضمین کننده سازگاری و کیفیت بهتر خدمات به مشتری می گردد. و راه حل مشکلات عادی به سادگی قابل دسترسی است .
۸- به کارگیری سرمایه گذاریهای در بخش سرمایه انسانی : از طریق توانایی بخشیدن به سهیم شدن در درسهای یادگرفته شده، فرآیندهای اسناد و بررسی و حل استثنائات و در اختیار گرفتن و انتقال دانش ضمنی، سازمانها می توانند به بهترین وجهی در استخدام و کارآموزی کارکنان، سرمایه گذاری کنند (برگرن،برایان،۸۵ )
۲-۱۴ منافع مدیریت دانش :
منافع زیادی وجود دارد که باید از مدیریت دانش حاصل شود. برای نمونه فاندیشن نالج ۴۴ مورد از منافع مدیریت دانش را فهرست می کند. در اینجا به برخی از منافع مهم مدیریت دانش اشاره می کنیم. در یک مجموعه سازمانی منافع در دو سطح حاصل می شود؛ فردی و سازمانی. در سطح فردی مدیریت دانش به کارکنان این امکان را می دهد تا مهارت ها و تجربیات خود را از طریق همکاری با دیگران و سهیم شدن در دانش آنها و یادگیری از یکدیگر ارتقا دهند و به رشد حرفه ای دست یابند. در سطح سازمانی مدیریت دانش دو منفعت عمده برای یک سازمان فراهم می آورد:
۱. ارتقای عملکرد سازمان از طریق افزایش کارایی، بهره وری، کیفیت و نوآوری.
۲. سازمان هایی که دانش خود را مدیریت می کنند، سطح بالایی از بهره وری را به دست می آورند. سازمان ها با داشتن دسترسی بیشتر به دانش کارکنان خود، تصمیم های بهتری اتخاذ می کنند، فرآیندهای خود را شکل می دهند، تکرار کارها را کم می کنند، نوآوری را افزایش می دهند و به یکپارچگی و همکاری بالایی دست می یابند. به عبارت دیگر، در بخش دولتی اعمال مدیریت دانش می تواند هزینه انجام کارها را کاهش دهد و خدمات به ارباب رجوع را اعتلا بخشد.
۳. از آنجایی که با دانش افراد به منزله یک نوع دارایی همانند دارایی های سنتی برخورد می شود، بنابراین ارزش مالی سازمان افزایش می یابد .
۴. از آنجایی که انتقال دانش به صورت روزافزون به عنوان منبع ارزش افزایی شناخته می شود، سازمان ها مدیریت دانش را به عنوان زمینه ساز استراتژیک (راهبرد) مزیتهای رقابتی به شمار می آورند.
براساس یک تحقیق، چالش های مربوط به امور اجرایی یک سازمان از نبود فرهنگ «به اشتراک گذاری» و درک کارکنان از مدیریت دانش و منافع آن ناشی می شود. سازمان ها می توانند این چالش ها را از طریق آموزش، مدیریت تغییر و بازطراحی نظام به عنوان اجزای اولیه مدیریت دانش پاسخ دهند.
۲-۱۴-۱ منافع کمی و کیفی حاصل از پیاده سازی مدیریت دانش نشان می دهد :
منافع کمی صرفه جویی در هزینه ها افزایش نرخ جذب مشتریان جدید بهبود عملکرد شرکت بهبود حاشیه سود بهبود ارزش زایی سازمان افزایش وفاداری مشتریان افزایش نرخ حفظ مشتری افزایش سهم بازار افزایش خرید تکراری افزایش ارزش سهام شرکت کاهش هزینه فروش |
منافع کیفی مدیریت اثربخش ایده های جدید کاهش ترک خدمت کارکنان افزایش وفاداری مشتریان افزایش ارتباط با مشتریان افزایش رضایت مشتری افزایش نوآوری توانمند سازی کارکنان دانش مدار افزایش بهره وری کارکنان دانش مدار افزایش رضایت کارکنان دانش مدار کسب رهبری بازار ایجاد ثبات رویه در رفتار سازمان |
جدول منافع کمی و کیفی(پلاتو ۱۸۷۷ )
۲-۱۵ برنامههای مدیریت دانش و روند تولید دانش