از در بخشندگی و بنده نوازی مرغ هوا را نصیب ماهی دریا
( سعدی ، ۱۳۸۱ هـ ، ص ۴۰۵)
شاعر می افزاید :
کلُّ شَیءٍ خَلَا من الماءِ مَیتٌ فهــو سِرُّ الحیاه للأبدانِ
أطلَــقَ الـرِّیحَ زَعزَعاً وَ رَخَاءَ وَ جُنوباً و شَمالاً تَجریَانِ
( صبری ، بی تا ، ص ۵۹)
هر موجودی بدون آب می میرد و آب مایه حیات جسم هاست .
و این بیت اشاره ای به آیه قرآن کریم : [ وَ جَعلنا مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ حَیٍّ [۲۳] ] ( قرآن کریم ، انبیاء ۲۱/۳۰)
اوست که باد شدید جنوب و باد ملایم شمال را به حرکت در می آورد .
فردوسی نیز سروده است :
که یزدان ز نا چیز چیز آفرید بــدان تــا تـوانایی آمد پدید
وزد مـایه گــوهــر آمد چهار بــر آورده بی رنج و بی روزگار
یکی آتش بــر شــده تابناک میان باد و آب از بر تیره خاک
( فردوسی ، ۱۳۷۵ هـ ، ص ۲)
آب مایه حیات است اسباب پیدایش هستی . نعمتی که از آسمان خدا ، فرستاده شده است و حیات همه موجودات از جمادات ، و نباتات ، گیاهان ، انسان ها و حیوانات و … از اوست . پس زمین مرده و منجمد با آب سیراب و شکوفا می شود .
صبری در ادامه می گوید :
مُنعِشَاتٍ لَــوَافِحاً [۲۴] تَتَــهَادَی[۲۵] حیــثُ مَــالَ النسیمُ بالأغصانِ
وَهَبَ الشَمــس قُــوَّهً فَأضاءَت فـی فجاجَاتِ[۲۶] عَــالَمِ الــدَّورَانِ
تُــرسِلُ النُّـورَ من بعیدٍ مَدَاهَا بِشُعَــاعٍ یــفیضُ فـــی ألاکوانِ
یمــلاُ الأرضَ بَهجــهً و حیاهً وَ یُنَمِّــی عَنــاصِـــرَ الابــدانِ
تلک أمُّ القُویَ و ما الارضُ إلا جَمعُ ذَرٍّ من جُـــرمِهَا النَّیـرِّانِ
هی اُمُّ و الارضُ لِلشمسِ بِنتٌ وَ بِسِــرَ التَّکـــوینِ تَـــتصِّلانِ
لو تورات[۲۷] أشِعَّهُ الشمسِ یوماً کلُّ شَیءِ نمَا [۲۸] علی الارضِ فَانِ
( صبری ، بی تا ، ص ۵۹)
نور خورشید هم حیات بخش و هم سوزان و به هر جا که نسیم شاخه ها را می برد می رود .
به خورشید قدرتی بخشید که همیشه در حال حرکت و درخشیدن باشد .
این بیت اشاره ای به آیه قرآن کریم: [ هُوَ الذی جَعَلَ الشمسَ ضیاءً [۲۹] ] ( قرآن کریم ، یونس ۱۰/۵)
خورشیدی که نور را از راه دور با اشعه های خود که در هستی جریان می یابد می فرستد .
زمین را نشاط و سرزندگی می بخشد و به موجودات رشد بالندگی می دهد .
نظامی در همین معنا می گوید :
لعل طراز کمر آفتاب حُله گر خاک و حُلی بند آب
( نظامی ، ۱۳۷۶ هـ ، ص ۲۲)
خورشید منبع ( مادر) همه نیروهاست و زمین فقط ذرات و اجرام آتشین خورشید را فراهم
می آورد.
خورشید مادر است و زمین به منزله دختر آن است و با راز هستی این دو به هم متصل گشته اند.
اگر روزی نور خورشید محو شود هر چیزی که بر سطح زمین رشد کرده از بین می رود .
حیات همه موجودات در زمین از خورشید عالم تاب است که با نور عالم گیرش نه تنها بستر را گرم و روشن می سازد بلکه در تربیت و پرورش گیاهان و جانوران و جمادات و نبادات سهم به سزایی دارد .
اگر روزی این نعمت استثنایی الهی زوال پذیرد و یا حتی فاصله ی کانونی آن تغییر یابد تاریکی و سکوت و مرگ همه جا را در بر می گیرد و حیات هستی پایان می پذیرد و پس حیات این هستی فقط از این پدیده و به تدبیر بی چون و چرای خداوندی نیست .
شاعر در این سروده چنین می گوید :
جَــذَبَتهَــا یَـــدُ الأمــومـهِ حتـی لم تهدد بِطارِیءِ الَحَــدثَانِ
و هی تَهوِی کالبَرقِ حتی اِستقرت فِی نِظَامٍ لِلجَدیِ وَ السَّرطَانِ[۳۰]
( صبری ، بی تا ، ص ۶۰)
دست مادرانه آن را به سوی خود جذب کرد تا توسط حوادث ناگهانی مورد تهدید قرار نگیرد .
و آن سان رعد و برق پایین آمد تا این که برای جدی و سرطان به صورت منظم مستقر شده آرام گرفت .
شاعر در ادامه ابیات می افزاید :
أطفَا[۳۱] اللهُ سَطحَهَــا و دَحَاهَا وَ حَباهَا ألاوتادَ مَن صَفوَانِ
دارتِ الارضُ فی اتّزَانِ وَ أمنٍ وَ جمالٍ یَحُفُّها[۳۲] القمــرانِ
تم للشمسِ فی السماءِ نظامٌ أبدَعَت سَیرَهُ یَدُ الإتقــالِ
( همان )
خداوند زمین را خنک و وسیع و گسترده آفرید و کوه ها را میخ های آن قرار داد .
زمین با نظم آرامش و زیبایی خاصی به دور خورشید می چرخد و ماه خورشید آن را در بر
گرفته اند.
حرکت خورشید در آسمان مشخص و معین است که در اختیار قدرت لایزال الهی است .
خداوند خورشید و ماه را که پیوسته در حال حرکتند ، بر اساس یک نظام محکم و دقیق آفرید . حرکت خورشید و ماه باعث اعتدال در سطح زمین شده است ، و نور خورشید مایه حیات و وجود ماه برای شمارش روزها و ماه هاست . این نظام دقیق آفرینش از اراده الهی بوده است و فقط برای امنیت و آرامش زندگی انسان ها خلق شده است .
صبری در ادامه اشعار می گوید :
یَجمَعُ الارضَ فیه و البدرِ یجری یمُّلا اللیلَ لَألَأ من جُمَــانِ
عَالَمُ الشمسِ أبدَعُ الخَلقِ صُنعاً سَخَّــرتَهُ الآلاءُ لــلإنسـانِ
وَلَّدَ اللیلَ و النهارَ ، أجــرَی الـ سماءَ غَیثأ من هاطِلٍ هَتّانِ [۳۳]
راهنمای نگارش مقاله با موضوع جایگاه اسماعیل صبری در ادبیات معاصر عرب کجاست- فایل ...