مهندسی مجدّد به دور از فرض ها ،گمان ها و پیش داده ها آغاز می گردد.در مهندسی مجدّد سازمان ها، نخست تشخیص داده می شود که یک شرکت چه کاری را چگونه باید انجام دهد.این نظریه گذشته را به کلی به فراموشی می سپارد.«چه بوده است» اهمیتی ندارد،«چگونه باید باشد»مورد توجّه است. (مقدّسی،۱۳۸۹:ص۵۱)
ریشه ای : طراحی ریشه ای یعنی کاری را از بن و دوباره طراحی کردن.ایجاد دگرگونی های سطحی و سازگار با ساختار موجود کافی نیست؛ مهندسی مجدّد برپا کردن شرکتی جدید و نو را در نظر دارد،نه بهسازی، اصلاح و بهبود وضع موجود را .(همان منیع:ص۵۲)
شگفت انگیز : مهندسی مجدّد سخن از افزایش سود جنبی و یا بهبود نسبی ندارد،بلکه هدف دستیابی به جهشی شگفت انگیز و چشم گیر است.تنها هنگامی که یک انفجار و خانه تکانی ژرف مورد نظر باشد باید به سراغ مهندسی مجدّد رفت.مسلما بهبود نسبی به چرخش ظریف نیازمند است ، ولی در جهش شگفت انگیز باید کهنه ها را ازبین برد و چیزی کاملا نو به جای آن ها نشاند.(همان منیع:ص۵۲)
فرایند : فرایند کار ، مجموعه گام هایی است که یک یا چند درون داد را به کار می گیرند و برون دادی می آفرینند که برای مشتری سودمند و خواستنی است.امروزه اندیشه فرآیندگرایی جایگزین اندیشه وظیفه گرایی شده است.(همان منبع:ص۵۲)
۲-۵ رابطه مهندسی مجدّد و کایزن
کایزن یک واژه ژاپنی است و از «KAI» به مهنای تغییر و «ZEN»به معنای بهبود تشکیل شده است. فلسفه کایزن عبارت است از رشد و توسعه تدریجی و همیشگی از طریق بهتر انجام دادن کارهای کوچک به منظور نیل به استانداردهای بالاتر و بهتر. کایزن مفهومی است که بیشتر شیوه های خاص ژاپنی مثل مشتری گرایی و نظام پیشنهادات و… را دربرمی گیرد و از همین جهت این واژگان تقریباً مترادف با کایزن شده اند. (قراخانلو و عبدی ها،۱۳۹۰:ص۱۲)از ویژگیهای جالب کایزن عدم نیاز قطعی آن به فناوری پیچیده یا آخرین دستاوردهای فناوری است. روش مهندسی مجدّد روش اصلاح فرآیندها باتوجّه به آخرین دستاوردهای فناوری است. یعنی اگر بخواهیم باتوجّه به آخرین دستاوردهای فناوری مجدّداً آغاز کنیم چگونه آغاز می کنیم. بنابراین، هیچ وجه مشترکی بین دیدگاه مهندسی مجدّد و کایزن که توجّهی به آخریـــن دستاوردهای فناوری ندارد، دیده نمی شود. کایزن به بهبود وضعیت موجود می اندیشد و مهندسی مجدّد به آنچه که باید باشد. دیدگاه کایزن و مجموعه تحت چتر کایزن مثل نظام پیشنهادات و… ازطریق مساعــــدت بخش های مختلف سازمان اجرا می شود ولی مهندسی مجدّد ازطریق نخبگان.در مهندسی مجدّد ممکن است کلیه مراحل تولید بهسازی گردد و یا کلاً از گردونه فعّالیت خارج شود. مهندسی مجدّد برای رسیدن به کیفیت محصول، فرآیندها را اصلاح می کند و یا بهترین فرایند را جایگزین می سازد ولی در کایزن بهبود مستمر و تدریجی است و کیفیت محصول با بهبود مستمر و تدریجی ایجـــاد می شود و از روش مهندسی معکــــــوس بهره برداری می گردد، شرط زمان برای مهندسی مجدّد اصل و رکن است ولی درکایزن زمان برای تصاحب سهم بازار رکن نیست. مهندسی مجدّد انقلابی و سریع است ولی کایزن رفرم است و حرکت آرام است .بنابراین، مشخص است که مهندسی مجدّد و کایزن و مجموعه تحت چتر کایزن دو روش مستقل و متفاوت از هم هستند که قابل جمع شدن با هم نیستند و در راه رسیدن به هریک از آن ها نمی توان به روش دیگرنظر داشت. حال اگر وجوه مشترکی هم داشته باشند در اجرای طرح اهمیتی ندارد . (متّقی،۱۳۸۹:ص۴۹)
۲-۶ مدیریت کیفیت جامع و مهندسی مجدّد
امروزه هم مدیریت کیفیت جامع و هم مهندسی مجدّد را روش هایی جهت بهبود در سازمان ها می دانند. اساس هر دو روش بر پایه فرآیندهاست و هردو نیز سازمان را درگیر تغییرات می کنند.البته مدیریت کیفیت جامع بیشتر روی بهبودهای افزایشی و مستمر تکیه می کند،آنچه در بین ژاپنی ها به کایزن معروف است،در مقابل، تأکید مهندسی مجدّد روی نوآوری و تغییرات ریشه ای یا رادیکالی است.مطالعات نشان می دهد که تلفیق برنامه های مهندسی مجدّد با مدیریت کیفیت جامع می تواند موفقیت بیشتری برای سازمان به همراه داشته باشد.(محمودی ،۱۳۹۱:ص۱۴۲) بعضی از محققان معتقدند که ترکیب مهندسی مجدّد و مدیریت کیفیت جامع تضمینی جهت بهبودهای حاصل از پروژه های مهندسی مجدّد میباشد و مدیریت کیفیت جامع می بایست داخل برنامه های مهندسی مجدّد تزریق شود ،این بدان معناست که ترکیب بهبودهای کوچک و کوتاه مدت با نوآوری های بلندمدت در قالب تغییرات می تواند به موفقیت سازمان منجر شود. از زاویه ای دیگر می توان درجه تغییرات سازمانی و سطح انقلابی بودن را عاملی جهت تمایل پروژه تغییر به سمت مدیریت کیفیت جامع یا مهندسی مجدّد دانست. به عبارتی بهبودهای رادیکالی به معنای مهندسی مجدّد و بهبودهای غیر رادیکالی ،مدیریت کیفیت جامع را به دنبال خواهد داشت .( Zigiaris, 2012, p6)
۲-۷ مهندسی مجدّد و بهبود سازمان
تئوری « بهبود سازمان » چیست؟ دانشی است براساس علوم رفتاری که به مجموع و کل سازمان نظر دارد و با مشارکت و همکاری مدیریت عالی سازمان به مورد اجرا گذارده می شود و بر توسعه، بهسازی و تغییر نظام ها تأکید می ورزد. فعّالیت های بهبود سازمان در اطراف هدف ها و مأموریت های کوتاه مدت و میان مدت تمرکز دارد و هدف نهایی آن افزایش سلامت و درجه کفایت و اثربخشی سازمانی است. البته بین مفهوم بهبود سازمان و مفهوم مدیریت توسعه باید تفکیک قائل شد ، زیرا این دو مفهوم اساسا دارای نظر گاه های متفاوتی هستند. (متقی، ۱۳۸۹:ص۷۰)هدف از بهبود مدیریت، پرورش و بهسازی مدیریت به صورت انفرادی است در حالی که بهبود سازمان ضمن آنکه به پرورش و بهسازی مدیریت توجّه دارد اساسا فعّالیت ها در اطراف توسعه و بهبود نظام هایی متمرکز می گردد که نقش حیاتی در عملکرد سیستم کلی دارند.بهبود سازمان را کوشش های بلند مدت برای بهبود فرآیندهای نوسازی و تجدید حیات و حل مسائل و مشکلات به ویژه از طریق مدیریت فرهنگ سازمانی اثر بخش با بهره گیری از تئوری و فناوری علوم رفتاری و کاربردی و تحقیقات میدانی می دانند.با عنایت به تعاریف فوق ملاحظه می شود در دیدگاه بهبود سازمان برای رسیدن به بهبود سازمانی باید از کانال بهبود رفتار سازمانی به کانال بهبود ساختار سازمانی دست یافت ولی در دیدگاه مهندسی مجدّد از بهبود فرآیندها به بهبود ساختار و بهبود رفتار سازمانی می رسند. (همان منبع:ص۷۱)
تغییر سازمانی
تدریجی-کایزن طرح گرانپر در مراحل رشد سازمان ناگهانی
TQM بین دو مرحله رشد تغییر ناگهانی نوآوری
در هرمرحله رشد تدریجی مهندسی
مجدّد
تغییر سازمانی
سازگاری توسعه ای
سطحی و ساده عمیق و بنیادی
شکل (۲-۱)-تغییر سازمانی(متقی، ۱۳۸۹:ص۷۱)
بنابراین ، مهندسی مجدّد بهبود سازمانی با تعریف مبتنی بر فناوری رفتار سازمانی منطبق نیست اما به معنای عام خود به بهبود سازمانی منجر می شود . مهندسی مجدّد با بهره گرفتن از شناخت فرآیندها و اصلاح آن ها به بهبود سازمانی می رسد ولی بهبود سازمان با بهره گرفتن از فناوری مدیریت علوم رفتاری . همچنین بهبود سازمان به بلندمدت بودن بهبود فرایند نوسازی تاکید دارد و مهندسی مجدّد به انقلاب دفعی در سیستم و فرآیندها تاکید می ورزد.انجام بهسازی سازمانی در تئوری بهبود سازمان به تهدید رقبا و استمرار بهبود توجّه می کند و در مهندسی مجدّد نه تنها به بهبود تحولات جدید فناوری توجّه دارد بلکه فرآیندها را به گونه ای طراحی می کند که پذیرای فناوری ها در آینده نیز باشد و این امکان را پیش بینی می کند که فرآیندها مجدّدا و مستمرا مهندسی شوند.در ادبیات بهبود رفتار سازمانی تغییرات سازمانی بدعت سازمانی به تطبیق سازمان با یک ایده ، روش ، فرایند یا رفتار در سطح سازمان و سطح صنعت ، بازار و کل محیط داخلی و بین المللی می پردازد، ولی در ادبیات مهندسی مجدّد، بحث تطبیق سازمان مطرح نیست و برخی گمان کرده اند مهندسی مجدّدهمان انتخاب الگوی مناسب است . و معتقدند برای تطبیق به منظور رسیدن به وضعیت دلخواه باید یک معیار و شاخص داشته باشند و اگر آن را اجرا کنند به هدف خود رسیده اند.(رضی،۱۳۸۸:ص۳۴)
۲-۸ بهینه کاوی و مهندسی مجدّد
بهینه کاوی عبارت است از: «فرایند شناسایی، درک و تطبیق فرآیندها و عملکردهای اثربخش با روش های برتر جهان در جهت بهبود بازدهی یا عملکرد شاخص های سازمان خود ». یا به طور خلاصه « جستجوی یک مرجع یا استاندارد اندازه گیری برای مقایسه ».بهینه کاوی ممکن است به عنوان وسیله یی برای ایجاد تغییر و تحول ،مبنای بررسی عمیق تر در فرایند کسب و کار شود که به مهندسی مجدّد سازمان می انجامد .(,۲۰۱۲, p432 Bender).مدیریت جامع کیفیت،بهبود عملکرد فهالیت های تجاری،تفکر ناب و سایر رویکردهای تلفیقی که به منظور کسب مزایای رقابتی و نیز شایستگی های بنیانی پیشنهاد شده اند بر اساس بهینه کاوی صورت می گیرند.اما بسیاری ایده ها و رویکردهای دیگر، مانند کاربرد سیستم های اطلاعاتی و تعیین ساختار سازمانی، نیز وجود دارند که می توان با بهره گرفتن از فلسفه و روش بهینه کاوی از آن ها بهره جست. (شیخی و دیگران،۱۳۸۹:ص ۴).هنگام مهندسی مجدّد و توسعه فرآیندها با بهره گرفتن از ایده های ابتکاری جدید ،غالبا تمرکز بر «تفکر خارج از جعبه» مفید است.این رویکرد به معنای طراحی یک فرایند جدید بدون توجّه به محدودیت ها و مشکلات فعلی است.بنابراین تیم پروژه باید فرض کند هیچ فعّالیتی در حال حاضر وجود ندارد، و سپس فرایند را از «ابتدا» طراحی کند و توسعه دهد. این کار اصطلاحا «طرح زمین سبز» نام دارد.(,۲۰۱۲, p433 Bender).
۲-۹ مدیریت بر مبنای هدف
برای مدیریت بر مبنای هدف تعاریف متفاوتی ارائه شده، یکی از پذیرفته شده ترین تعاریف ، تعریفی است که “اودیورن” از مدیریت بر مبنای هدف دارد. وی مدیریت بر مبنای هدف را فرآیندی تلقی می کند که از طریق آن مدیران سطوح بالا و پایین سازمان مشترکا اهداف را مشخص می سازند و حدود مسئولیت ها و وظایف هر فرد را با در نظر گرفتن نتایج مورد انتظار تعیین می کنند و تمامی این عوامل برای اداره واحد و ارزشیابی فعّالیت های افراد به کار می رود.(بستانچی،۱۳۹۰:ص۴)
۲-۱۰ نقش مدیریت بر مبنای هدف در مهندسی مجدّد
با توجّه به تعاریف، ابعاد و فلسفه مدیریت بر مبنای هدف،نقش کلیدی کارکنان در روش مدیریت بر مبنای هدف و چگونگی مشارکت آنان در اداره سازمان مشخص می گردد.آنچه مسلم است این است که هرقدر کارکنان در برنامه های سازمان بیشتر مشارکت داشته باشند،به هنگام ایجاد تغییرات واکنش کمتری از خود نشان می دهند ،بخصوص اگر اهداف تغییر نیز برای آن ها مشخص گردد.(بستانچی،۱۳۹۰:ص۵) اکثر متدولوژی های ارائه شده جهت مهندسی مجدّد با یک نقیصه و مشکل مشترک مواجه هستند که در عین حال چالشی بسیار بزرگ هم به حساب می آید و آن عدم توانایی در متقاعد کردن نیروی انسانی برای پذیرش تغییر می باشد.معمولا تغییرات انسانی در هر اندازه ای،مقاومت بدنه نیروی انسانی را به دنبال خواهد داشت ،اما اگر آن ها اهداف واقعی تغییر را دریابند و منافع آن را درک نمایند ،مقاومت کمتری نیز از خود نشان خواهند داد.تجربه نشان داده است که سازمان های موفق در بکارگیری مهندسی مجدّد،آن هایی هستند که توانسته اند ضرورت مهندسی مجدّد را به شیوه ای درست به کارکنان انتقال دهند و اهدافی را که سازمان در سایه مهندسی مجدّد کسب خواهد کرد به آن ها تفهیم نماید.در دوره بازسازی باید این اندیشه را تقویت نمود که مهندسی دوباره در نهایت به سود همه بوده و نتیجه اش در پایان کار و پس از برقراری فرآیندهای جدید عاید همگان خواهد شد.برای شناخت دادن به کارکنان برای موارد فوق ، برقراری ارتباطات گسترده در تمامی سطوح امری لازم است .ارتباطات باید در تمامی جهات برقرار شده و کارکنان در جریان امور قرار گیرند و با توجّه به موارد فوق یکی از بهترین روش ها ی شناخته شده جهت برقراری ارتباط و دادن آگاهی و شناخت به کارکنان در خصوص اهداف ، روش مدیریت بر مبنای هدف است. (جبل عاملی،۱۳۹۰:ص۳۸)
۲-۱۱ تفکر ناب و مهندسی مجدّد
تفکر ناب راهی است برای درک مشکلات ،طریقی است برای شناخت علل پیدایش دشواری ها و نگرشی است برای استفاده از روش های علمی جهت تعریف ارزش های یک سیستم و تمرکز بر بهبود و خلق جریان های موجد ارزش در راستای تعالی و کمال سازمان. (رضی،۱۳۸۸:ص۳۷) اساس تفکر ناب ازاصول کشف شده برای رفع ضعف های فرایند مهندسی مجدّد و تمرکز بر کشف آنچه می خواهیم ،یعنی ارزش و تعریف آن ارائه شده است، زیرا در مهندسی مجدّد فرآیندها ، ارزش، نو آفرینی می شود و در تفکر ناب که آن روی سکه است شناخت ، درک و تعریف ارزش موجود، نقش اصلی را ایفا می کند . بررسی مبانی نظری نشان می دهد، فن مهندسی مجدّد فرآیندها ،نتیجه و برخواسته از مطالعات و ایده های مایکل همر است.فلسفه اصلی مهندسی مجدّد فرآیندها ، تمرکز بر فرآیندهای اصلی مدیریت است.در مهندسی مجدّد، با اساس الگوی صنعتی به مخالفت بر خواسته شده است.مهندسی مجدّد اعتقاد دارد برای دستیابی به نیازهای امروزی، همچون کیفیت برتر، خدمات مؤثرتر،انعطاف پذیری و هزینه پایین باید فرآیندها ساده شوند.این ساده جویی تأثیرهای فراوانی بر طراحی فرآیندها و شکل گیری سازمان ها خواهد داشت. در مهندسی مجدّد فرآیندها ،هدف، دستیابی به جهش شگفت انگیز و چشم گیر است و بر حذف جامع اتلاف منابع در سیستم ها پافشاری کرده است. در مهندسی مجدّد می توان انواع اتلاف ها را به شرح زیر برشمرد :
اشتباهات قابل اصلاح.
تولید چیزی که کسی خواهان آن نیست.
موجودی مازاد.
مراحل اضافی فرایند.
جا به جایی منابع انسانی اضافی.
حمل و نقل اضافی.
توقف و انتظار بدون مورد به دلیل عدم توازن بین بالای جریان و پایین جریان.
کالاها و خدماتی که به نیاز مصرف کننده پاسخ نمی گویند.(محمودی و بداقی،۱۳۹۱:ص۱۴۲)
۲-۱۲ تعریف سازمان
سازمان «پدیده ای اجتماعی» است که جهت دستیابی به اهداف مشترک ، به طور آگاهانه هماهنگ شده و دارای حدود و ثغور نسبتا مشخص می باشد. عبارت «پدیده اجتماعی»دال بر این معناست که سازمان از افراد و گروه هایی که با هم در تعاملند ، تشکیل شده است. چون سازمان پدیده ای اجتماعی است ، لذا الگوهای تعاملی که اعضای سازمان از آن تبعیت می کنند،باید موزون و هماهنگ باشند تا ابهام و سردرگمی حداقل شود و در نتیجه اطمینان حاصل شود که وظایف مهم سازمانی انجام می پذیرد.(الهیاری فرد،۱۳۹۰:ص۴۸)
۲-۱۳ تعریف سازماندهی
سازماندهی عبارت است از تقسییم وظیفه کلی ، تعیین مسئولیت ها، اختیارات و تعیین ارتباطات. (آقائی،۱۳۹۰:ص۱۰۶)
سازماندهی فرآیندی است که طی آن ، تقسیم کار میان افراد و گروه های کاری و هماهنگی میان آن ، به منظور کسب اهداف صورت می گیرد.(باغبان،۱۳۹۱:ص۱۷)
سازماندهی فرآیندی سه مرحله ای است : ۱-طراحی کارها و فعّالیت ها ، ۲-دسته بندی فعّالیت ها به پست های سازمانی ، ۳-برقراری رابطه میان پست ها به منظور کسب هدف مشترک(واعظی،۱۳۸۹:ص۱۵۵)
۲-۱۴ تعریف طرح سازمانی
طرح سازمانی به نحوه ساخت و تغییر سازمان برای تحقق اهداف سازمانی اشاره می کند.ساختن یا تغییر دادن یک سازمان، شبیه ساختن یا تغییر دادن نقشه یک ساختمان نیست،اگر چه هردو با یک هدف نهایی آغاز می شوند، آنگاه طراح برای دستیابی به آن هدف ، نقشه یا وسایلی تدارک می بیند.در بنا کردن یک ساختمان، طرح مورد نظر، یک نقشه ساختمانی دقیق می باشد که بر اساس آن ساختمان بنا نهاده می شود ولی در ساختن یک ساختار، آنچه مورد استفاده قرار می گیرد، نقشه یا سند مشابهی است که نمودار سازمانی نامیده می شود.( مجیبی،۱۳۹۰:ص۱۶)
۲-۱۵ تعریف ساختار سازمانی
ساختارسازمانی، راه یا شیوه ای است که به وسیله ی آن ، فعّالیت های سازمان تقسیم، سازماندهی و هماهنگ می شود.(صادقی و دیگران ،۱۳۹۲،ص۲)
ساختار سازمانی به الگوهای روابط درونی سازمان ،اختیار و ارتباطات دلالت دارد.و روابط گزارش دهی ، کانال های ارتباط رسمی،تعیین مسئولیت و تفویض اختیار تصمیم گیری را روشن می سازد. (p665،۲۰۱۳، Zanganeh)
ساختارهای مناسب در تحقق اهداف و استراتژی هایِ سازمان بسیار موثرند. تا جائیکه نادلر و توشمان، ساختار سازمانی را منبعی مهم، برای کسب مزیت رقابتی از طریق تغییرپذیریِ اثربخش،انعطاف پذیری و قدرت انطباق می دانند.(بافنده زنده،۱۳۸۸:ص۱۰۴)
ساختار سازمانی قبل از هر چیز فرآیندی است مستمر از تغییرات محیط پیرامونی، استراتژی و عوامل داخل سازمان که به طور غیر قابل اجتناب با مرور زمان تغییر می کند.(مجیبی و میلانی،۱۳۹۰:ص۱۵)
دانلود مقالات و پایان نامه ها با موضوع ارائه مدلی جهت مهندسی مجدّد ساختار سازمانی شرکت گاز گیلان ...