نهایتاً بر عملکرد صادراتی آن موثر باشد. اما توافق عامی در مورد اینکه کدام راهبرد منجر به عملکرد صادراتی بهتر خواهد شد میان پژوهشگران وجود نداشته است. بدلیل مسائل مشکلات مفهومی و روش شناختی در این مطالعات وکمبود پژوهشهای تجربی در این زمینه، نتایج حاصل از آنها یکپارچه نیست و رابطه میان راهبرد بازاریابی صادراتی و عملکرد صادراتی همچنان به عنوان موضوعی حلنشده باقی مانده است. از دهه ۱۹۸۰ مفهوم «بازارمحوری» در تحقیقات دانشگاهی نمو و منتشر شد. بازار محوری مفهومی ریشهدار در تئوری بازاریابی داشته و تمایل به یادگیری درباره بازار دارد. به عبارت دیگر گسترش درک بازار و استفاده از آن برای فعالیتهای بازاریابی است. بازارمحوری را میتوان عبارت از پذیرش مفهوم بازاریابی به عنوان فلسفه بازرگانی دانست که هدایتکننده استراتژی های رقابتی سازمان خواهد بود(لئونداز و همکاران[۱۰]، ۲۰۰۱).
در این فصل ابتدا توضیحاتی در رابطه با تئوریهای مرتبط یا رفتار یک شرکت در یک بازار صادرات محور و عوامل موثر در عملکرد محصول جدی صادراتی یک شرکت از قبیل گرایش به کارآفرینی، شدت رقابت، دسترسی به منابع مالی آورده می شود و در پایان نیز پیشینهای از مطالعات انجام شده حول محور موضوع مورد پژوهش نشان داده می شود.
۲-۲ مبانی نظری پژوهش
۲-۲-۱ رفتار کارآفرینانه صادراتی
کالینز و مور در سال ۱۹۷۰ نخستین افرادی بودند که با تمایز قائل شدن بین کارآفرینان اداری (سازمانی) و کارآفرینان فردی (مستقل)، پدیده ی کارآفرینی را به درون سازمانها بردند. در سال ۱۹۷۳ ، سوسبائر واژهی کارآفرینی درون شرکتی را برای توضیح فرایند کارآفرینانه در درون شرکتها که به اعتقاد وی عبارت بود از ایجاد واحدهای مستقل در درون شرکتها، ابداع کرد. پینکات[۱۱] (۱۹۸۵) از ترکیب واژه های و Corporate ,Intra , Entrepreneurship ترکیب Intrapreneurship را ابداع و کارآفرین سازمانی را فردی تعریف کرد که در سازمانها همچون یک کارآفرین مستقل فعالیت می کند. فعالیت وی ایجاد واحدهای جدید در سازمان، ارائه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید می باشد که شرکتها را به سوی رشد و سودآوری سوق میدهد. کارآ فرینی سازمانی مانند کارآفرینی مستقل، عموماً نتیجه دو رویکرد ویژگیها و عوامل رفتاری بوده است(پورداریانی، ۱۳۸۹).
۲-۲-۱-۱ ویژگیهای سازمان کارآفرین:
برای شناسایی ویژگیهای سازمانهای کارآفرین پژوهشهایی انجام گرفته است:
آقایی(۱۳۸۲) برای تشخیص سازمانهای سنتی از سازمانهای کارآفرین سه ویژگی را ذکر کرده است:
- این سازمانها واحدهای عملکردی کوچک و پراکنده در سطح سازمان ایجاد می کنند و برای آنها چارچوب سازمانی اولیه بوجود می آورند و از این واحدها برای کسب سود استفاده می کنند.
- عملکرد واحدهای سازمانی از طریق یک نمونه کوچک بهبود می یابد نه از طریق سیستمهای تخصیص منابع، کنترل و برنامه ریزی سیستماتیک. سیستمهای بودجه بندی در این سازمانها ضمن قانونی بودن، محرک بوده و تخصیص سرمایه تدریجی و منعطف است.
- نقش حمایتی به جای ذهنیت کنترل گرایی(آقایی، ۱۳۸۹).
آقایی (۱۳۸۹) برای سازمانهای کار آفرین، به چهار ویژگی زیر نیز اشاره کرده است:
- تاکید بر نتایج گروه های کاری
- تشویق نوآوری و ریسک پذیری
- درس آموزی و عبرت گرفتن از اشتباهات
- انعطاف پذیری(آقایی، ۱۳۸۹).
با توجه به ابعاد ساختاری و محتوایی، می توان با دسته بندیهای بهتری کارآفرینی سازمانی را بررسی نمود که به برخی از آنها اشاره می شود:
۲-۲-۱-۲ ابعاد ساختاری کارآفرینی سازمانی:
ابعاد ساختاری بیان کننده ویژگیهای درونی یک سازمان هستند. آنها مبنایی به دست می دهند که می توان بدان وسیله، سازمانها را اندازه گیری و با هم مقایسه کرد. در اینجا، به برخی ابعاد ساختاری متناسب با سازمانهای کارآفرین، اشاره می شود (صمدآقایی، ۱۳۸۹).
الف: غیررسمی بودن:
رسمی بودن به میزان یا حدی که مشاغل استاندارد شده اند، اشاره می کند. صاحبنظران در سازمانهای کارآفرین مخالف محدود کردن کارکنان از طریق دستورالعملها، قوانین و آئین نامه های رسمی می باشند(فیض بخش، ۱۳۸۴).
ب: تخصصی نبودن:
تخصصی بودن یعنی اینکه سازمان، تا چه اندازه یا تا چه درجه ای کارها و فعالیتهای خود را به وظایف جداگانه و تخصصی تقسیم کرده باشد. درسازمانهای کارآفرین میزان تخصصی بودن بسیار کم است، بدین ترتیب، که هر یک از کارکنان چندین وظیفه را به عهده دارند(شاه حسینی، ۱۳۸۶).
پ:کم رنگی استانداردها:
داشتن استاندارد به مواردی اطلاق می شود که بسیاری از کارهای مشابه با روشی یکسان و همانند انجام شوند. در سازمانهای کارآفرین انجام امور و وظایف به شیوه مشخص و یکسان، ضروری نیست. کم رنگ بودن سلسله مراتب: در سازمانهای کارآفرین سلسله مراتب کم رنگ است. از طرفی، در این نوع سازمانها اعتقاد بر این است که با کنترل سلسله مراتبی نمی توان بر محیط رقابتی، پیچیده، پویا و نامطمئن فائق آمد(فیض بخش، ۱۳۸۴).
ت: نداشتن پیچیدگی:
از نظر پیچیدگی عمودی یا تعداد سطوح سازمانی، سازمانهای کارآفرین با داشتن حداقل لایه های مدیریتی، دارای ساختار سازمانی نسبتاً تخت هستند. از نظر پیچیدگی افقی و مکانی، به دلیل کوچک بودن(یا توصیه برای کوچک شدن)، علاقه ای به ایجاد دوایر متعدد و مختلف ندارند(بندریان، ۱۳۸۹).
ج: عدم تمرکز:
هنگامی که تصمیم در سطوح بالای سازمانی اتخاذ شود، آن سازمان را متمرکز می نامند. یکی از مشخصه های سازمانهای کارآفرین داشتن کارکنان توانمند است و به همین منظور از طریق تشویق تفویض اختیار، گزینش براساس ضوابط (نه روابط)، ایجاد جو اعتماد، پذیرش و تحمل ریسک و اشتباه، خارج کردن اطلاعات از انحصار افراد و مدیریت مشارکتی، از ایجاد تمرکز در سازمان جلوگیری می کنند(بندریان، ۱۳۸۹).
چ: حرفه ای بودن:
حرفه ای بودن به سطح تحصیلات رسمی و آموزشی کارکنان اطلاق می شود. در مورد سازمانهای کارآفرین، دقیقا نمی توان گفت که حرفه ای هستند یا نه زیرا اولا: ویژگی بارز کارآفرینان و سازمانهای کارآفرین نوآوری است و نوآوری نیز با سطح تحصیلات رابطه معناداری ندارد؛ ثانیا: در مورد سطح تحصیلی کارکنان سازمانهای کارآفرین آمارهای مختلف و متضادی وجود دارد که نمی توان به آنها تکیه کرد؛ ثالثا: سطح تحصیلی کارکنان وابسته به سطح تکنولوژی سازمان است(بندریان، ۱۳۸۹).
ح: نسبتهای پرسنلی:
بیان کننده ی نسبت بکارگیری افراد است که برای وظایف مختلف و دوایر گوناگون به استخدام در می آیند. سازمانهای کارآفرین اعتماد کمتری به ستاد متورم دارند، لذا یکی از ویژگیهای مهم آنها کم بودن پرسنل ستادی نسبت به کل پرسنل است(میلر و فریزن[۱۲]، ۲۰۱۲).
خ: حمایت مدیریت:
قدردانی و حمایت از افراد صاحب ایده، تنوع در حمایتهای مالی، قبول مسئولیت فعالیتهای کارآفرینانه، قدرت تصمیم گیری، پذیرش ریسک به عنوان خصیصه ای مثبت، اعتقاد به مدیریت مشارکتی وموارد مشابه را می توان مبین برخی از حمایتهای مدیریت قلمداد نمود(فرهنگی و صفرزاده، ۱۳۸۴).
۲-۲-۱-۳ ابعاد موقعیتی کارآفرینی سازمانی:
ابعاد موقعیتی معرف کل سازمان هستند. ابعاد موقعیتی متناسب با سازمان کارآفرین شامل موارد زیر می شوند(آقایی، ۱۳۸۹).
الف: اندازه:
سازمانهای کارآفرین اغلب سازمانهای کوچکی هستند ؛ اما این بدان معنا نیست که در آینده نیز این وضع باقی بماند. برای بسترسازی مناسب کارآفرینی در سازمانهای بزرگ، پژوهشهای زیادی انجام و راه کارهایی نیز ارائه شده است(دهقان و دیگران، ۱۳۹۱).
ب: تکنولوژی سازمان:
تکنولوژی سازمان عبارت است از ماهیت زیر سیستمهای تولید و شامل عملیات و روش های فرایند تولید می شود. سازمانهای کارآ فرین جهت ارضای نیازهای متنوع مشتریان، انعطاف پذیری و سازگاری با محیط و به خصوص واکنش سریع در برابر تغییرات محیطی، به تکنولوژی های پیشرفته و قابل انعطاف روی می آورند(استیونسون[۱۳]، ۲۰۱۰).
پ: محیط:
محیط شامل عواملی می شود که در خارج از مرز سازمان وجود دارند. سازمانهای کارآ فرین سعی دارند موانع ارتباطی با محیط خارجی را از بین ببرند و ایده ها و گرایشهای مشتری را مورد توجه واحد پژوهش و توسعه خود قرار دهند. جوهر موفقیتهای کارآ فرینانه همان استراتژیهایی است که از طریق آن سازمان با محیط خارجی خود پیوند می خورد(بلاک و استامپ[۱۴]، ۲۰۰۹).
ت: فرهنگ:
فرهنگ سازمان نشان دهنده مجموعه ای از ارزشها، باورها و هنجارهایی است که رفتار کارکنان سازمان را شکل می دهد. از ویژگیهای سازمانهای کارآفرین داشتن فرهنگ انطباق پذیری است که از نظر استراتژیک به عوامل محیط خارج توجه کرده و نهایتا کوشش می شود تا نیازهای مشتریان تامین شود(دهقان پور، ۱۳۸۹).
۲-۲-۱-۴ مدلهای کارآفرینی سازمانی:
صاحبنظران مختلف چارچوبهای علمی و کاربردی متعددی را برای ایجاد سازمان کارآفرینانه ارائه نموده اند که در این بحث برخی از این مدلها مورد بررسی قرار می گیرند(دهقان پور، ۱۳۸۹).
۲-۲-۱-۴-۱ مدل کارآفرینی سازمانی کورنوال و پرلمن:
شکل ۲-۱ چارچوب کارآفرینی سازمانی را نشان میدهد. که مبنای رویکرد مدیریت استراتژیک است. اطلاعات حاصل از محیط درونی و بیرونی سازمان سرآغاز فرایند کارآفرینی سازمانی است. این اطلاعات، داده های ارزیابی گزینه های استراتژیک است و هنگامی که یک طرح استراتژیک تعیین شد، باید اجرا شود. عوامل فردی، گروهی و سازمانی که برای یک سازمان کارآفرین الزامی هستند، باید موضوع ارزیابی و اجرای یک طرح استراتژیک قرار گیرند و نتایج طرح استراتژیک برای کنترل و ارزیابی مورد استفاده قرار گیرد.
نیروهای پیش برنده کارآفرینی:
موضوعات سازمانی، گروهش و فردی
محیط خارجی
دانلود مقالات و پایان نامه ها در مورد بررسی نقش گرایش کارآفرینانه شرکت در موفقیت محصول جدید صادراتی ...