- معزوفه لدرویش متجول ، طرابلس ، دارالمصراتی ، ۱۹۶۹ م.
- سولارا ( مسرحیه شعریه ) ، القاهره ، الهیئه المصریه للکتاب ، ۱۹۶۹ م چاپ دوم در ۱۹۷۰ م.
- البطل و الثوره و المشنقه ، بیروت ، دارالعوده ب ت ، ۱۹۶۸ م و چاپ دوم در ۱۹۷۲ م.
- اقوال شاهد اثبات ، بیروت ، دارالعوده ، ۱۹۷۳ م ، ۱۹۷۴ م.
- ثدره عمرالمختار ( المسرحیه ) ، بیروت ، دارالعوده ، ۱۹۷۴ م ، ۱۹۷۵ م.
- ابتسمی حتی تمرالخیل ، بیروت ، دارالآداب ، ۱۹۷۲ م.
- دیوان محمد الفیتوری ح ۱ ، بیروت ، دارالعوده ، ۱۹۷۲ م.
- دیوان محمد الفیتوری ح ۲ ، بیروت ، دارالعوده ، ۱۹۷۲ م.
- عالم الصحافه العربیه و الأجنبیه ، دراسه ، دمشق ، ۱۹۸۱ م.
- الموجب و السالب فی الصحافه العربیه ، دراسه ، دمشق ، ۱۹۸۶.
- شرق الشمس غرب القمر ، الرباط ، المجلس القومی للثقافه العربیه ، ۱۹۸۷ م.
- یأتی العاشق إلیک ، ۱۹۸۹ م.
- موت اللیل … موت النهار ، ۱۹۹۴ م.
- عصفوره الدم ، شعر ، ۱۹۸۳ م.
- احزان إفریقیا ، ۱۹۶۶ م.
( سعود البابطین ، ۱۹۹۵ م ، ص ۲۷۲ )
فصل چهارم
نگاهی به شعر سیاسی از آغاز تا دوره معاصر
۴ – ۱ – معنای سیاست
برای سیاست تعاریف فراوانی موجود است که به برخی اشاره می نماییم :
« حکم راندن ، اداره کردن مملکت ، عدالت و داوری »
( معین ، ۱۳۸۰ ش ، واژه سیاست )
« علم کسب و حفظ قدرت »
( آقابخشی ، ۱۳۷۵ هـ . ش ، ص ۳۰۴ )
« فن حکومت کردن دولت و رهبری روابط آن با سایر دولتها »
( آقابخشی ، ۱۳۷۵ هـ . ش ، ص ۳۰۴ )
« علم قدرت ، که توسط دولت به شکلی به کار می رود تا نظـام اجتماعـی را در جهـت مصـالح
عمومی یا طبقه ای خاص تأمین کند »
( آقابخشی ، ۱۳۷۵ هـ . ش ، ص ۳۰۴ )
« تدابیری که حکومت به منظور اداره امور کشور اتخاذ می کند . این تدابیر به دو جـزء تقسیـم
می شود : سیاست داخلی و سیاست خارجی. مناسبات بین طبقات و بین ملتها در داخل یک کشور ، جزئی از سیاست داخلی ، و روابط بین دولتها و بین خلقها در عرصه جهانی ، جزئی از سیاست خارجی شمرده می شود ». ( آقابخشی ، ۱۳۷۵ هـ . ش ، ص ۳۰۴ )
۴ – ۱ – ۱ – سیاست غربی
سیاست در اصطلاح غربی همان فن حکومت داری است و سیاستمداران همـان کسانی هستنـد
که به امور اداری کشور می پردازند و همان حاکم رسمی است که به خیرخواهی مردم می پردازد.
( الحوفی ، ۱۹۷۹ م ، ص ۷ )
۴ – ۱ – ۲ – سیاست استعماری
سیاست مبتنی بر برده کردن ، سودجویی از منابع طبیعی و بهره کشـی از مـردم کشـورهای از
نظر اقتصادی کم رشد و ممانعت از پیشرفت فنی و اقتصادی و فرهنگی آنها برای تحکیم سلطه سیاسی ، نظامی و اقتصادی دولت استعمارگر. به عبارت دیگر ، جریانی که از طریق آن یک ملت قدرتمند ، سلطه اقتصادی ، نظامی ، سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی خود را بر یک جامعه یا ملت ضعیف اعمال می کند. این جریان ممکن است همراه با نابودی بومیان جامعه یا بهره کشی از آنان و یا به کمک و شراکت بخشی از افراد آن جامعه صورت گیرد. ( آقابخشی ، ۱۳۷۵هـ . ش ،ص ۶۴)
۴ – ۱ – ۳ – سیاست اسلامی
پژوهشگران اسلامی معنای اصطلاحی متنوعی را بـرای سیـاست در نظـر گـرفته اند ، سیـاست
نخستین بار با امامت مرتبط بود یعنی خلافت « المارودی » آنرا اینگونه تعریف می کند : « سیاست یعنی امامت برای خلافت پیامبری در زمینه نگهبانی دین و تدابیر امور دنیا »
( السرحانی ، ۱۹۷۸ م ، ص ۳ )
در مقدمه « ابن خلدون »[۲] آمده است که : « سیاست اسـلامی یعنـی مراعـات امـور مـردم کـه
مربوط به دین و دنیای آنان است و سیاست باید همه مردم را بنا به آنچه که دیدگاه شرعی اقتضا می کند به سوی مصالح دنیوی و اخروی سوق دهد ، زیرا اوضاع و احوال از دیدگاه شارع مربوط به امور اخروی می شود و این در حقیقت به معنای خلافتی است از صاحب شریعت به خاطر پاسبانی و حراست از دین و سیاست دنیا. » ( الوافی ، ۱۹۶۶ م ، ص ۵۱۸ )
سیاست همان مجموعه تعالیم و دستورهایی است که در برگیرنده امور دینی و دنیـوی اسـت و
چنین سیاستی بر عهده پیامبر و خلفای آنها می باشد و اسلام میان این دو نوع سیاست یعنی میان قدرت روحی و معنوی و قدرت مادی بنا به آن تعبیر سیاسی که در میان اروپائیان از قرون وسطی رایج شده است جدایی نمی اندازد. ( الشایب ، ۱۹۷۶ م ، ص ۳ )
واژه « سیاست » در لغت از قرون اولیه اسلامی دارای معانی گسترده ای بوده است و اصطـلاحاً
به واسطه تأثیرپذیری فعالیتهای فکری از سیاست و تأثیرگذاری برآن پربارتر شده است.
( عبدالعلام ، ۱۹۷۷ م ، ص ۳۷ )
۴ – ۲ – شعر سیاسی
شعر سیاسی ؛ شعری است که تنها یک جهت دارد ، جهت سیاست ؛ و شاعر برای وصـول به آن
از شیوه های مختلف مانند : مدح ، هجو و وصف یا آنچه که بر این سیاق باشد بهره می جوید. شعر سیاسی مرام و مقصد خاصی دارد و پیروان خود را می ستاید و اهداف و مقاصدی را که با آن در تعارض باشند نکوهش می کند و این امر ممکن است از روی یک عقیده سیاسی یا غیر سیاسی باشد.
شعر سیاسی باید حماسی و پرتوان باشد زیرا شعری است که در راه زندگی ، دین ، آزادی ، و یـا