۷- افزایش حسن نیت و وفاداری مشتریان؛
۸- بهبود روابط با اجتماع.
» تجارت برای مسئولیت اجتماعی «به وسیله تعیین سود دقیق، مشارکت با سازمان های غیرانتفاعی، آژانس های دولتی یا سایر شرکت ها و ذی نفعان، مسئولیت اجتماعی شرکت ها را منطقی می سازد. این مشارکت ها در حوزه هایی نظیر مراقبت های بهداشتی، آموزش، امنیت عمومی و سلامت زیست محیطی صورت می گیرد. «تجارت برای مسئولیت اجتماعی» به جز شرکت های اجتماعی محلی ، شواهدی از ، سودهای تجاری حاصل ارائه می دهد که در آن شرکت های چند ملیتی به شیوه ای هماهنگ سعی در حمایت از توسعه روساخت های محلی داشته اند ) ساختارهایی مانند مراقبت بهداشتی آموزش و کشاورزی (همچنین مهارت های کارگران ساکن آن مناطق را نیز افزایش داده اند و از طریق حمایت از توسعه تجاری محلی و ایجاد ابتکاراتی گوناگون در توسعه اقتصادی- اجتماعی باعث افزایش درآمد و سرمایه گذاری مردم محلی شده اند و عملکردهای تجاری و استانداردها را نیز در اختیار شرکت های محلی قرار داده اند.
»تجارت کانادایی برای مسئولیت اجتماعی« با گردهمایی های مسئولیت اجتماعی شرکتی که در جهان برگزار می شود، ارتباط کمتری دارد » تجارت کانادایی برای مسئولیت اجتماعی شرکتی» یکی از وابستگان تجارت برای مسئولیت اجتماعی است که ریشه در مواضع آن دارد و طرفدار این عقیده است که اعضا باید ضوابط رفتار ی خود را تدوین و در مورد فعالیت ها قضاوت کنند. آنها به طور مستقل ، استانداردهایی را گسترش داده اند که می تواند برای حسابرسی عملکرد اعضا مفید باشد .این اصول عبارتند از:
۱- شرکت های دارای مسئولیت اجتماعی باید به دقت تعهدات خود را برای ضروریات رفاهی اجتماع مشخص سازند . خط مشی شرکت های محلی آنها باید به شیوه ای مکتوب و به لحاظ اجتماعی قابل دسترس باشد. این خط مشی باید شرکت را متعهد کند تا به منظور مساعدت در کیفیت زندگی اجتماعات ، روابط ماندگار و شرکای پایدار اجتماعی ایجاد کند؛
۲- شرکت های دارای مسئولیت اجتماعی ، باید برای ذی نفعان خود اطلاعاتی درباره موضوعات اجتماعی منطقه خویش تهیه کنند . این اطلاعات از طریق خبرنامه، نشست جلسات و بولتن های عمومی می تواند ارائه شود؛
۳- شرکت های دارای مسئولیت اجتماعی باید حداقل یک درصد از سود مالیاتی خود را به سازمان های خیریه که می توانند نصف مساعدت های زمانی و مالی کارهای عام المنفعه را تقبل کنند ، پرداخت نمایند؛
۴- شرکت های دارای مسئولیت اجتماعی برای فراهم کنندگان و کارگران محلی اولویت قائل هستند؛
۵- شرکت های دارای مسئولیت اجتماعی ، ۲۰ درصد از بودجه اهدایی سالانه را به پروژه های توسعه اقتصادی محلی اختصاص می دهند که درصدد گسترش مهارت های کاری و ایجاد اشتغال باشند. کلارکسون ( ۱۹۹۵ ) در مروری مفصل بر مقالات نظری و ۷۸ حوزه مطالعاتی درخصوص عملکرد اجتماعی شرکت ها، مسئولیت اجتماعی شرکت ها و حساسیت اجتماعی شرکت ها، نتیجه می گیرد هنوز نظریه ای » : جامع در مورد این موضوع مهم تدوین نشده است تا بتواند ما را درجمع آوری نظام مند سازماندهی و تحلیل داده های مربوطه یاری کند.« کلارکسون استدلال می کند؛ بهتر است از مدل ها و روش شناسی های بی فایده درخصوص با موضع مسئولیت اجتماعی شرکت ها دست کشیده و به نظریه ذی نفعان توجه شود . نظریه ذی نفعان از این استدلال استفاده می کند که علاوه بر افراد دارنده سهم مالکانه در شرکت، بسیاری از افراد و گروه های دیگر نیز در آن شرکت علایقی دارند و رفتار شرکت و نحوه راهبری آن، بر علایق آنها اثر می گذارد، بنابراین باید حقوق و علایق این طیف گسترده از ذی نفعان، در سیاست ها و رفتار شرکت دیده شود.
رویکردهای اخلاقی
انتخاب های اخلاقی به طور اجتناب ناپذیری با این پیش فرض صورت می گیرد که ذی نفعان اصلی باید سودشان قبل از سایر ذی نفعان تأمین شود. به طور اساسی، استدلا ل کلارکسون این است که منافع تمام ذی نفعان باید مورد توجه قرار بگیرد ، اما هیچ توضیحی درباره چگونگی این امر نمی دهد.
فایده گرایی
فایده گرایی دیدگاهی اخلاقی است که نخستین بار توسط جرمی بنتام (۱۷۸۹) مطرح شد و بعدها توسط جان استوارت میل و هربرت اسپنسر گسترش یافت. این دیدگاه معتقد است ؛ مؤلفه اخلاقی بودن یعنی فراهم آوردن خوشی بیشتری برای تعداد بیشتری از افراد. بنتام از دموکراسی سیاسی که در آن قوانین و نهادها به جامعه خدمت می کنند و خیر عمومی را بر منافع شخصی مقدم می دانند، دفاع می کند. این دیدگاه فلسفه اخلاق به اصول میزگرد کاکس نزدیک است.
قرارداد اجتماعی
قبل از مطرح شدن فایده گرایی بن تام، جان لاک (۱۶۸۹) گفته بود که اگر حقوق طبیعی و منافع افراد محفوظ باشد، به صورت آزاد، برابر و مستقل به قراردادهای اجتماعی پایبند خواهند بود. دیوید هیوم (۱۷۴۰) نیز این دیدگاه را گسترش داد .این نوع از فلسفه اخلاق تا حدود زیادی شبیه اصول» شبکه همیاری اجتماعی« است.
فردگرایی یا رویکرد اقتصاد آزاد
آدام اسمیت ( ۱۷۵۹)، علی رغم آنکه بعضی از اندیشمندان نظیر توماس هابز معتقدند فرصت طلبی خودخواهانه برای پیشبرد منافع شخصی می تواند به زیان منافع دیگران تمام شود، منافع انسان را در گرو خوشی و خیر دیگران می داند. بنابراین به وجود اقتدار خشن برای وادار کردن مردم به درگیر ی در یک روند متمدنانه با یکدیگر ، نیازی نیست . طبق اظهارات اولیه اسمیت که بعدها آن را بسط و توسعه داد » : اگر تمامی کارآفرینان برای به حداکثر رساندن منافع تجاری آزاد باشند، در دراز مدت، سود و رفاه بیشتری برای آنان و برای کل جامعه به ارمغان می آورند« در نظریه اسمیت، کارآفرینان تشخیص می دهند که فرصت های کوتاه و محدود ، یک معنای غیرقابل اعتماد به وجود می آورد که برای تجارت در درازمدت مضر و ضد تولید است . این فلسفه اخلاق تا حد زیادی شبیه »تجارت برای مسئولیت اجتماعی « است. بخش» کانادایی تجارت برای مسئولیت اجتماع « نیز پیشروی این عقیده است.
اگر به کلیه گفتمان های موجود در حوزه مسئولیت اجتماعی شرکت ها نگاه کنیم ، دو رهیافت مسلط به موضوع مسئولیت اجتماعی شرکت ها وجود دارد که به نظر می رسد نشانه افتراق این دو رهیافت ، سود باشد. اولی که می توان آن را رهیافت شرکتی نامید، توسط اغلب شرکت های فراملی، سازمان بین المللی استاندارد، سازمان های تجاری و نهادهای مالی بین المللی مورد حمایت قرار گرفته است که در نهایت به سودآوری مرتبط است. غالب تحقیقات درباره مسئولیت پذیری شرکت ها، توسط طرفداران این رهیافت به دلیل امکانات و مقدورات بیشتر صورت پذیرفته است. دامنه این تحقیقات از حمایت اندک از مسئولیت اجتماعی شرکتی شروع شده و تا حمایت زیاد از مسئولیت پذیری اجتماعی ادامه می یابد. اما انگیزه سود شرکت بدون استثنا اصل هدایتگر این قضیه است .رهیافت شرکتی ، رویکرد تدریجی ضعیف به توسعه پایدار دارد. حامی برجسته این رهیافت، شورای تجارت جهانی برای توسعه پایدار و بانک جهانی می باشد. سازمان ملل و مجمع جهانی اقتصاد نیز در این زمینه فعالیت گسترده ای می کنند. سازمان ملل ، معاهده جهانی[۲۴] را که براساس آن باید شرکت ها ۹ اصل را در فعالیت هایشان رعایت کنند، ارائه کرده است. اصل اول :سازمان ها، بنگاه های اقتصادی و بازرگانان باید در حوزه فعالیت و نفوذ خود از حقوق بشر حمایت کنند و به آن احترام بگذارند. اصل دوم :سازمان ها و بنگاه های اقتصادی تضمین کنند که نقشی در نقض حقوق بشر ندارند. اصل سوم : سازمان ها و بنگا ه ها و به طور کلی بخش خصوصی باید از آزادی انجمن ها و سندیکاها و شناسایی مؤثر حقوق مذاکره و قدرت عمل دسته جمعی حمایت کرده و حق چانه زنی متقابل را به رسمیت بشناسند. اصل چهارم : سازمان ها باید در حذف کامل هر نوع کار اجباری بکوشند. اصل پنجم: سازمان ها باید به طور مؤثری کار کودکان را ملغی کنند. اصل ششم: سازمان ها باید هرگونه تبعیض شغلی را منع کنند. اصل هفتم : سازمان ها باید حامی رویکرد پیشگیرانه در مقابله با مشکلات محیط زیست باشند. اصل هشتم : سازمان ها باید متعهد شوند که در حفاظت از محیط زیست مسئولیت بیشتری را بر عهده بگیرند و پیشقدم باشند. اصل نهم : سازمان ها باید در تشویق، توسعه و گسترش فن اوری سازگار با محیط زیست بکوشند . معاهده تجاری ، ابزاری داوطلبانه برای ارتقای مسئولیت اجتماعی سازمان ها است. این معاهده از شرکت ها دعوت می کند تا به این اصول متعهد باشند و گزا رش سالیانه خود را پیرامون گام هایی که در این خصوص برداشته اند، به سازمان ملل ارائه کنند .اهمیت معاهده جهانی صرفاً به شروط آن ؛ یعنی یک چارچوب جهانی برای گسترش رشد پایدار و شهروندی خوب از طریق مدیریت خلاق و متعهدانه شرکت ها، مربوط نیست، بلکه به تلاش برای تشخیص تفضیلی اصولی که باید فعالیت های شرکتی در مقیاس جهانی بر پایه آنها شکل گیرد نیز مربوط می شود. .(white house2002)
جدول (۲-۲) اصول معاهده تجاری
حقوق بشر | استانداردهای کار | محیط زیست |
احترام، حمایت و دفاع ازاعلامیه جهانی حقوق بشر. ایجاد اطمینان در عدم نقض حقوق بشر و همدستیبا فعالیت های ضد حقوقبشر. |
حذف تمامی اشکال کاراجباری، کار کودکان و تبعیض در کار و اشتغال. به رسمیت شناختن آزادی تجمعات و حقوق اتحادیه ها و چانه زنی متقابل. |
حمایت از نگرش هایپیشگیرانه در خصوصچالش های محیط زیست. مسئولیت پذیری بیشتر درحفاظت از محیط زیست. توسعه وگسترش فناوری های سازگار ودوستدار محیط زیست. |
سازمان جهانی استاندارد، در خصوص مسئولیت پذیری شرکت ها و بنگاه های اقتصادی نسبت به تدوین استانداردهایی در حوزه های مختلف مدیریت کیفیت، محیط زیست و مسئولیت های اجتماعی اقدام نموده است . مجموعه استانداردهای ۹۰۰۰ Iso که پیرامون مدیریت کیفیت طراحی شده اند، استانداردهای Iso 14000 پیرامون محیط زیست و استانداردSA 8000 پیرامون پاسخگویی اجتماعی از این دسته می باشند. استاندارد پاسخگویی اجتماعی، موضوعاتی نظیر کار کودکان، کار اجباری، تبعیض، شیوه های انضباطی، غرامت، حق آزادی انجمن ها، حق چانه زنی و مذاکره جمعی، امنیت و سلامتی کار و نظائر آن را شامل می شود.
دومین رهیافت را می توان رهیافت زیست محیطی و اجتماعی نامید که مورد حمایت روشنفکران، گروه های مشاوران مدیریت، سازمان های سوسیال دموکرات یا لیبرال دموکرات است. این رهیافت با موضوعات زیست محیطی و اجتماعی مرتبط است. هر دو رهیافت عمیقاً به هم مرتبط اند، اما این رهیافت عموماً منتقد سازمان هاست و از گنجایش، توانایی و تمایل به پذیرش برنامه های مسئولیت پذیری زیست- محیطی و اجتماعی سؤال می کند. بخشی از ادبیات ملازم با این رهیافت از گزارش های سازمان ملل، گزارشات و مجلات سیاست گذاری اجتماعی و عدالت اجتماعی، تحقیقات علوم اجتماعی، گروه های مشاوران، سازمان های چپ و وب سایت های جنبش های اجتماعی ناشی می شود که منتقدانه تر درباره تخطی های شرکتی، قصورات و ریاکاری در نوع دوستی شرکتی و مسئولیت پذیری اجتماعی و شکاف بین گفتار و کردار شرکت ها می نویسند. هر دو رهیافت فرض می گیرند که مسئولیت اجتماعی و زیست محیطی یک پروژه مناسب و ارزشمند است و تمایل دارند یک زبان همسان و مشترک را برای مشخص کردن ایده های کاملاً متفاوت خود به کار برند . رهیافت شرکتی ، یک رویکرد تدریجی و ضعیف به توسعه پایدار دارد ، حال آنکه در رویکرد دیگر ، در امر توسعه پایدار به اهداف بسیار عمیق تری همچون تغییر بنیادی الگوهای غیر قابل دوام مصرف و تولید و ریشه کن کردن فقر توجه می شود. این زبان مبهم و نامعلوم سبب گیجی و سردرگمی می شود؛ چرا که هر دو رهیافت را مجاز می دارد که از اصطلاحات یکسانی استفاده کنند ، در حالی که در ایده های واقعی خود در دلالت ها و اجرای آن اساساً متفاوتند) ., امیدوار،۱۳۸۴: ۱۷۳)
با بررسی تاریخی انواع دیدگاه های حاکم بر مسئولیت های اجتماعی سازمان ها، می توان سه مرحله تغییر نگرش را مشاهده نمود:
مدیریت مبتنی بر کسب حداکثر سود
این دیدگاه تا دهه ۱۹۳۰ میلادی پا بر جا بود و اساس آن عبارت بود از اینکه سازمان ها فقط مسئول کسب منافع خودشان هستند.
مدیریت مبتنی بر اعتماد
در دهه ۱۹۳۰ خصوصاً در ایالات متحده آمریکا، رکودهای عظیم اقتصادی و اعتراضات جنبش های کارگری درخصوص امنیت شغلی، سازمان ها را وادار کرد تا فقط به فکر منافع خودشان نباشند و شرایط بهتری را برای امنیت شغلی کارکنان و وضعیت رفاهی آنان در نظر گیرند. این دیدگاه تا دهه ۱۹۶۰ پابرجا بود.
مدیریت کیفیت زندگی
از دهه ۱۹۶۰ میلادی تاکنون، مدیران سازمان ها به این باور رسیده اندکه باید مسئولیت های اجتماعی را بر عهده گیرند.
دیدگاهای فوق در جدول (۲-۲) به تصویر کشیده شده است.
جدول( ۲-۲) روند تغییر دیدگاه های مسئولیت اجتماعی
مرحله اول | مرحله دوم | مرحله سوم | |
اندیشه ها |