شکل ۶٫۹- مقایسۀ پاسخهای کنترل کنندههای فازی تطبیقی و PI : (a) ولتاژ خروجی؛ (b) خطای ولتاژ؛ © جریان سلف؛ (d) چرخۀ کار کنترل کننده ۱۳۹
شکل ۶٫۱۰- مقایسۀ پاسخهای کنترل کنندههای فازی تطبیقی و PI در حضور بار کوچکتر: (a) ولتاژ خروجی؛ (b) خطای ولتاژ؛ © جریان سلف؛ (d) چرخۀ کار کنترل کننده ۱۴۰
شکل ۶٫۱۱- مقایسۀ پاسخهای کنترل کنندههای فازی تطبیقی و PI در حضور بار بزرگتر: (a) ولتاژ خروجی؛ (b) خطای ولتاژ؛ © جریان سلف؛ (d) چرخۀ کار کنترل کننده ۱۴۱
شکل ۶٫۱۲- مقایسۀ پاسخهای کنترل کنندههای فازی تطبیقی و PI با تغییر اندازۀ سلف: (a) ولتاژ خروجی؛ (b) خطای ولتاژ؛ © جریان سلف؛ (d) چرخۀ کار کنترل کننده ۱۴۲
شکل ۶٫۱۳- مقایسۀ پاسخهای کنترل کنندههای فازی تطبیقی و PI با تغییر اندازۀ خازن: (a) ولتاژ خروجی؛ (b) خطای ولتاژ؛ © جریان سلف؛ (d) چرخۀ کار کنترل کننده ۱۴۳
شکل ۶٫۱۴- شمای کنترل تطبیقی باس DC 145
شکل ۶٫۱۵- شمای کنترل کنندۀ PI سری شده ۱۴۶
؛ (d) چرخۀ کار کنترل کننده ؛ (e) تخمین پارامتر تطبیقی ۱۴۷
؛ (d) چرخۀ کار کنترل کننده ؛ (e) تخمین پارامتر تطبیقی ۱۴۸
؛ (d) خطای تخمین SOC. 152
؛ (d) خطای تخمین SOC. 153
؛ (d) خطای تخمین SOC. 154
شکل ۶٫۲۱- مدار معادل مبدل باک ۱۵۹
شکل ۶٫۲۲- شمای کنترل مبدل ۱۵۹
شکل ۶٫۲۳- پاسخ سیستم SOC تطبیقی: (a) ولتاژ معکوس کننده ؛ (b) چرخۀ کار ؛ © ولتاژ باطری ؛ (d) جریان باطری ؛ (e) خطای تخمین ولتاژ باطری ؛ (f) ولتاژ تخمینی مدار باز . ۱۶۰
شکل ۶٫۲۴- بلوک دیاگرام شماتیک سیستم کنترل نظارت فازی برای مدیریت انرژی ۱۶۳
۱۶۵
شکل ۶٫۲۶- پاسخ سیستم مدیریتی فازی تحت توان وروی : (a) ولتاژ باس DC ، ؛ (b) جریان باطریها ؛ © چرخه های کار ؛ (d) حالت شارژ ؛ (e) و پارامتر سیستم ۱۶۷
فصل اول
مقدمه
مقدمه
روشهای طراحی کنترل کننده برای سیستمهای غیرخطی را میتوان به سه دسته تقسیم کرد. روش اول شامل خطی سازی سیتمهای غیرخطی حول نقطۀ کار است [۱]. در این حالت قوانین کنترل کلاسیک برای سیستمهای تقریبی استفاده می شود. با وجود سادگی این قوانین سیستم کنترل به صورت کلی کارایی تضمین شدهای ندارد. روش دوم طراحی کنترل کننده بر اساس دینامیک سیستمهای غیر خطی است. در این روش خصوصیات سیستمهای غیر خطی حفظ می شود، که همین امر به دلیل وجود دینامیک پیچیدۀ این سیستمها طراحی را بسیار سخت می کند [۲]. علاوه بر این، روشهای فوق، از مدلسازی ریاضی دقیقی بهره میبرند که در حالت تئوری کارایی بسیار خوبی دارد، اما در عمل به علل مختلفی از جمله تغییر در شرایط عملیاتی، عدم قطعیتهای دینامیک اعم از ساختار یافته و ساختار نیافته، و اغتشاشات خارجی، دچار افت عملکردی میشوند. در حقیقت به دست آوردن یک مدل ریاضی دقیق برای فرآیندهای سیستمهای پیچیدۀ صنعتی بسیار سخت است. به علاوه عوامل دیگری هم وجود دارند که قابل پیش بینی نیستند، مانند اغتشاش، دما، تغییرات پارامترهای سیستم و غیره. بنابراین دینامیک سیستم را نمی توان فقط بر اساس مدل احتمالاً دقیق ریاضی بیان کرد. روش سوم کنترل کننده های غیر خطی را توسط ابزار محاسباتی هوشمند از جمله شبکه های عصبی مصنوعی[۱] (ANNs) و سیستمهای منطق فازی[۲] (FLSs) پیادهسازی می کند [۳-۸]. این تکنیکها در بسیاری از کاربردهایشان به خوبی نتیجه دادهاند و به عنوان ابزاری قدرتمند توانسته اند مقاومت بالایی را برای سیستمهایی که به لحاظ ریاضی خوش تعریف نبوده و در معرض عدم قطعیت قرار گرفتهاند، ایجاد کنند [۹,۱۰]. تئوری تقریب عمومی[۳] عامل اصلی افزایش استفادۀ اینگونه مدلها است و بیان میدارد که با این روشها به لحاظ تئوریک قادر به تخمین هر تابع حقیقی و پیوستهای با دقت دلخواه هستند. مدلهای مختلف شبکه های عصبی مصنوعی و منطق فازی برای حل بسیاری از مشکلات پیچیده به کار میروند و نتایج نیز عموماً مطلوب است [۱۱-۱۴]، و میتوان به این نکته معترف بود که این روشها جایگزینی بر روشهای کنترلی معمولی و کلاسیک خواهند بود. به عنوان نمونه ای از قدرتنمایی و کاربرد هوش مصنوعی میتوان به طراحی کنترل کنندههایی برای فضاپیماها و ماهوارهها اشاره کرد که مثالی از آن را در [۱۵] آورده شده است.
پیشینۀ پژوهشی
در ادامۀ بررسی پیشینۀ پژوهشی در موضوع تحقیق به بررسی کارهای انجام شده به صورت گزینشی و خلاصه میپردازیم:
شاید یکی از قدیمیترین طراحیها برای سیستمهای ناشناخته که با موفقیت همراه بود در مقالهای که در [۲۷] آورده شده است، ارائه گشته است. این طراحی توسط Gregory C. Chow در سال۱۹۷۳ برای سیستمهای خطی با پارامترهای نامشخص و بر اساس تئوری کنترل بهینه صورت گرفته و به لحاظ تئوری نتایج مطلوبی را از خود نشان داده است. طراحی فوق فقط برای سیستمهای خطی جوابگو بود و در عالم واقع و در عمل کاربرد چندانی نداشت اما زیر بنای طراحیهای جدید و بهتر را بنا نهاد.
بعد از سال ۷۳ و در تلاش برای طراحی برای سیستمهای ناشناختۀ غیرخطی مقالات، پایان نامه ها و کتب زیادی منتشر شد که اگر بخواهیم به همۀ آنها اشارۀ کوچکی هم داشته باشیم فرصت زیادی را میطلبد. در اینجا با توجه به امکانات و منابع موجود و به ترتیب تاریخ انتشار مواردی را در حد اشارهای مختصر و بیان کلی نقاط ضعف و قوت بیان میکنیم.
در ابتدا میتوان به رسالۀ دکتری آقای Moon Ki Kim از دانشگاه ایلینویز شیکاگو [۲۸] اشاره کرد، که در آن زمان (۱۹۹۱) استراتژی جدیدی را در صنعت ماشینسازی مورد بررسی و تحقیق قرار داد. کار او روش جدیدی در طراحی سیستمهای کنترل به نام کنترلکنندۀ فازی تطبیقی (AFC)[4] بود که با توجه به قدمت آن مزایا و معایب کار تا حدود زیادی مشخص است و نیازی به توضیح اضافه نیست.
کارهای مشابه زیادی تا سال ۲۰۰۶ انجام گرفت که از توضیح در مورد آنها اجتناب میکنیم و فقط چند نمونه را به عنوان مثال برای بررسی علاقهمندان در مراجع میآوریم [۲۹-۳۵].
منابع اصلی ما که در حقیقت معیارهای عملکردی و مقایسه ای برای ما محسوب میشوند از سال ۲۰۰۷ به بعد خصوصاً ۳ سال اخیر هستند که چند مورد از آنها را با بیان مزایا و معایبشان به اختصار بیان میکنیم.
-
- اولین مورد، مقالهای است که در سال ۲۰۰۷ به چاپ رسیده است [۴۷]. در این مقاله به کمک قوانین فازی و ترکیب آن با کنترل تطبیقی کنترل کننده ای برای ردگیری خروجی سیستم MIMO با دینامیک نامشخص طراحی شده است. ایدۀ اصلی این کار رفع مشکل ردگیری این سیستمها در حالت بلوک_مثلثی بوده است. مشکل مشخص نبودن تابع تبدیل به دلیل غیرخطی بودن به کمک منطق فازی تا حدودی کم اثر شده و تقریب مناسبی صورت گرفته است. با بهره گرفتن از روش طراحی پسگام، کنترل کنندۀ تطبیقی فازی برای سیستمهای غیرخطی MIMO قابل اجرا شده است. در این طراحی تعقیب ورودی از سوی خروجی در حالت حلقه بسته تضمین شده است. این روش با توجه به استفاده از فازی تا حدودی ار پیچیدگیهای ریاضی مساله کاسته اما با این وجود با بهره گرفتن از فازی نوع دوم و شبکه های عصبی باز هم میتوان آن را سادهتر کرد ضمناً برای تضمین پایداری سیستم میتوان از روش لیپانوف و . . . استفاده نمود.
-
- دومین مورد مقالهایست که در سال ۲۰۰۸ در مجلۀ بین المللی Information & Mathematic Science به چاپ رسیده است[۴۸]. در این مقاله میتوان گفت مطلبی را که ما در بالا در مورد مقالۀ قبلی بیان کردیم، مد نظر قرار گرفته شده و به کمک فازی نوع دوم سادهسازی به حد مطلوب رسیده و به کمک تکنیک لیاپانوف پایداری هم تضمین شده است. نتایج شبیهسازی نیز بیانگر تاثیر کنترل کنندۀ تطبیقی بر کارایی کل سیستم میباشند. شاید ایرادی که بتوان به این طراحی وارد دانست این باشد که این کنترل کننده در سیستمها با تأخیر زمانی به خوبی عمل نمیکند. که در مورد بعدی راه حل این مشکل هم تا حدودی بیان شده است.
-
- در سال ۲۰۰۹ مقالهای منتشر شد که به کمک کنترل تطبیقی کنترل کننده ای را در آن طراحی کرده بودند که عمل ردگیری را در سیستمهای غیرخطی ناشناخته که دارای تأخیر طولانی هستند را به خوبی انجام میداد [۴۸]. این طراحی توانست که به خوبی خطای حالت ماندگار را نیز کاهش دهد. اما مشکل این کار در مواجهه با سیستمهای پیچیده آشکار میشد. شاید دلیل آن هم ناتوانی این روش در سادهسازی ریاضی سیستم باشد.
-
- حضور و تأثیر توأم شبکه های عصبی، منطق فازی و کنترل تطبیقی (ANFIS)[5] به خوبی نقش خود را در کنترل سرعت موتور القایی در مقالهای که در سال ۲۰۱۰ به چاپ رسید [۴۹] نشان میدهد. این ترکیب از کنترل کنندهها به قدری مفید واقع شده که تولباکسی در Matlab به همین نام موجود است. به این نحوه که با تنظیم خودبهخودی پارامترهای سیستم و انتخاب بهینهترین حالت از نظر خود با در نظر گرفتن خروجیهای سیستم کارایی بسیار مناسبی را نیز به دست میدهد. این مقاله علاوه بر این می تواند منبع آموزشی مناسبی برای علاقهمندان باشد. سادگی ریاضی، کارایی مناسب، سرعت عمل و دقت خوب از ویژگیهای این نوع طراحی است. اما شاید بتوان گفت که تنها موردی که برای این نوع طراحی ایراد محسوب می شود این است که سیستم در کاربردهای متنوع ممکن است در انتخاب بهینهترین حالت دچار مشکل شود. راه حل مستقیمی برای این مشکل وجود ندارد ولی با بهره گرفتن از تئوری کنترل بهینه و با صرف کمی خلاقیت ریاضی به بهای پیچیدگی کمی بیشتر، این نقیصه به راحتی قابل رفع است.
از سال ۲۰۱۰ به بعد کارهای جدیتری و البته در کاربردهای خاص در این زمینه انجام گرفته و هر کدام نیز نتایج خوبی را به دست دادهاند. بعضی از تحقیقات نیز جنبۀ کلیتری داشتند که بررسی آنها می تواند در این پایان نامه کمک حال ما باشد. در ادامه به چند مورد به اختصار اشاره کرئه و توضیحات تکمیلی و تحلیلی را به آینده و متن اصلی پایان نامه واگذار میکنیم.
-
- مقالۀ اول در سال ۲۰۱۱ به چاپ رسیده و طراحی کنترل کنندۀ تطبیقی را برای سیستمهای T-S فازی با پارامترهای نامعلوم و خطای عملیاتی را بیان می کند [۵۱].
-
- مورد بعدی و در سال ۲۰۱۲ طراحی کنترل کنندۀ تطبیقی برای سیستمهای غیرخطی است که در آن تابع تبدیل سیستم به کمک منطق فازی تقریب زده شده است [۵۲].
-
- و مقالۀ بعدی استفاده از تکنیک کنترل تطبیقی مقاوم در طراحی برای سیستمهای غیرخطی نامعلوم است که بیانی کلی از این طراحی را به خوبی آورده است و می تواند منبع تحقیقی مناسبی باشد. این مقاله نیز در سال ۲۰۱۲ به چاپ رسیده است [۵۳].
مقالات و پایان نامه های دیگری هم هستند که در این زمینه اشاراتی دارند اما موارد مذکور شاید در نوع خود به لحاظ ارتباط با موضوع تحقیق ما نزدیکتر و قابل حصولتر باشند. اما در اگر آینده نیز منبع مناسب دیگری را هم به دست بیاوریم در به کارگیری و تحلیل آن و استفاده در بهبود کار خود درنگ نخواهیم کرد.
رئوس مطالب
این پایان نامه در چارچوب زیر تنظیم خواهد شد:
فصل اول مقدمه و مثالی از کاربرد هوش مصنوعی در طراحی سیستم کنترل را شامل میشود.
در فصول ۲ و ۳ کلیاتی از سیستمهای کنترل غیر خطی، کنترل تطبیقی، تئوری لیاپانوف و همچنین شبکه های عصبی مصنوعی و سیستمهای منطق فازی به عنوان تکنیکهای محاسبات نرم، و را ارائه میدهیم.
در فصل چهارم سیستم بازوی رباتیک انعطافپذیر با در نظر گرفتن اصطکاک و تداخل را به این شرح مورد بررسی قرار میدهیم. ابتدا سیستمهای صلب و منعطف را مدلسازی و مقایسه میکنیم، سپس کنترل تطبیقی را برای بازوی صلب طراحی مینماییم. بعد از این مرحله طراحی تطبیقی برای جبرانسازی اثر اصطکاک و تداخل را با روشهای جبران اصطکاک تطبیقی[۶] و جبران اغتشاش تطبیقی[۷]، انجام خواهیم داد. در قدم بعدی کنترل کنندۀ فازی را برای کنترل بازوی رباتیک منعطف به کار برده و درنهایت با ترکیب دو روش تطبیقی و فازی به طراحی نهایی در این بخش خواهیم رسید و نتایج گویای توفیق طراحی خواهند بود.
در فصل پنجم برای ماشین سنکرون با آهنربای دائم (PMSM) استراتژی های مختلف کنترلی، که اساس آنها تئوری لیاپانوف و کنترل تطبیقی است را مورد بررسی قرار میدهیم. روند کار به این صورت خواهد بود که، در ابتدا مدلی را برای شروع کار انتخاب میکنیم (این مدل در همین گزارش آورده شده است). در ادامه برای کنترل سرعت و جریان از طراحی بردار کنترل تطبیقی و کنترل تطبیقی بر اساس روئیتگر، استفاده میکنیم. برای توسعۀ کار در مرحلۀ بعد طراحی را در حالتی که پارامترهای سیستم ناشناخته است، تعمیم میدهیم. در قدم بعدی و همانطورکه قبلاً هم گفته شد از شبکۀ عصبی مصنوعی برای بالا بردن مقاومت سیستم و هوشمند شدن آن در کنار کنترل تطبیقی و بردار تطبیقی، که متضمن پایداری خواهد بود بهره خواهیم برد. در ادامه کنترل کنندۀ فازی تطبیقی برای اینکه هم به مقاومت و پایداری لازم دست یافت و هم اینکه از پیچیدگی سیستم کنترل کاست، استفاده میکنیم. در آخر نیز نتایج با هم مقایسه خواهند شد.
در فصل ششم طراحی هوشمند برای یک سیستم تولید انرژی مد نظر است. مانند دو فصل قبل، اولین مرحله مدلسازی است که به مقدمات آن اشاره شده است. در ادامه طراحی کنترل کنندۀ تطبیقی فازی برای مبدل DC-DC و کنترل کنندۀ تطبیقی برای باس DC مورد نظر میباشد که هدف آن ایجاد مقاومت، جریان صاف خروجی، حذف ریپل و … است. از سوی دیگر در بحت مصرف انرژی، باید گفت که استفادۀ بهینه نه تنها باعث صرفهجویی در مصرف می شود بلکه موجبات افزایش طول عمر کل سیستم و کاهش اثرات تخریبی و آلودگی را فراهم می آورد. در اینجا عملکرد بهینۀ باطری و باس DC بر اساس الگوریتم حالت شارژ (SOC)برنامه ریزی می شود. برای این منظور از روئیتگر حالت و یا کنترل تطبیقی میتوان بهره جست. در حالتی که برای تولید انرژی از چند وسیلۀ مختلف استفاده شود برای مدیریت مناسب و بهرهوری بالا میتوان از کنترل کنندۀ فازی استفاده کرد، که در بخش آخر به آن پرداخته خواهد شد. نتایج نیز در انتها بررسی خواهند شد.
نهایتاً در فصل هفتم و انتهایی نتیجه گیری و کارهای آینده را بیان مینماییم.
فصل دوم