-
- هوا چو بیشه ی الماس گردد از شمشیر زمین چو پیکرِ مفلوج گردد از زلزال
(ازرقی، ۱۳۳۶: ۴۹)
ابیاتی در رابطه با این صنعت در دیوان ازرقی وجود دارد که شماره های این ابیات در ذیل آمده است:
۱۴۶-۳۹۶-۴۰۰-۱۲۴۱-۱۶۲۲-۱۷۵۷-۱۸۴۹-۲۲۷۲
جمــــع
«آن است که چند چیز را در یک ویژگی جمع کنند». (وحیدیان کامیار، ۱۳۷۹: ۸۰)
«هنگامی است که دو یا چند مورد را در صفتی ادعایی(که به آن جامع گویند) با هم جمع کنند. یعنی دو یا چند امر را در وجهی ادعایی مشبهً به هم بدانند. و این در حقیقت همان تشبیه مُضمر است امّا به ظاهر تشبیه نمی نماید».(شمیسا، ۱۳۶۸: ۱۰۶).
حافظ در بیت زیر از جمع ساقی و مطرب و می بدون حضور معشوق سخن گفته است:
-
- ساقی و مطرب و می جمله مهیّاست، ولی
عیش بی یار مهیّا نشود، یار کجاست؟
(حافظ، ۱۳۸۱ : ۸۳)
در بیت زیر شاعر یک صفت مشترک را برای دو چیز آورده و می گوید کسی برای من و تو خواب بد ندیده است:
-
- تا بود ز روی مهر لاف من و تو در خواب ندید کس خلاف من و تو
(ازرقی، ۱۳۳۶: ۱۰۵)
ابیاتی در رابطه با این صنعت در دیوان ازرقی وجود دارد که شماره های این ابیات در ذیل آمده است:
۳۰۳-۳۸۱-۴۰۷-۴۳۲-۹۶۷-۱۰۰۸-۱۰۹۲-۱۰۹۸-۱۰۲۷-۱۷۲۱-۲۰۰۸-۲۱۲۶-۲۱۹۹
تفریق
«آن است که میان چند چیز که از یک جنس شمرده می شوند جدایی و افتراق افکنند».(وحیدیان کامیار، ۱۳۷۹: ۸۲)
«آن است که منکر شباهت دو امر شوند و بین آندو فرق گذارند و این گاهی با تفضیل نهادن یکی بر دیگری(تشبیه تفضیل) همراه است». (شمیسا، ۱۳۶۸: ۱۰۶).
خاقانی در بیت زیر آورده است:
-
- آه تو شمع است و اشکت شکّر است شمع و شکر رسم هر جائی فرست
(خاقانی، ۱۳۸۵: ۸۲۷)
از شمع و شکر سخن به میان آمده است که هر کدام متعلق به جایی است. و در این جا شاعر صنعت تفریق را یاداوری نموده است.
-
- لفظ و دیدارش اندوه بر و شادی بخش دست و انگشتش دینار ده و گوهر بار
(ازرقی، ۱۳۳۶: ۳۶)
-
- از هیبت تو بریزد اندر صف جنگ تیزی ز سنان، زه از کمان، پَر ز خدنگ
از جود تو خیزد، ای شه با فرهنگ پیروزه ز کان، درّ ز صدف، لعل ز سنگ
(همان: ۱۰۳)
ابیاتی در رابطه با این صنعت در دیوان ازرقی وجود دارد که شماره های این ابیات در ذیل آمده است:
۸۹۸-۱۵۸۷-۱۶۴۳-۱۷۴۷-۱۷۴۹-۱۸۹۰-۲۰۷۸-۲۳۸۶-۲۵۲۱
تقسیم
«مانند صنعت لفّ و نشر است، با این تفاوت که در لفّ و نشر مشخص نمی شود که کدام یک از امور نشر مربوط به کدام یک از امور لفّ است، امّا در تقسیم آن را معین می کنند».(همایی، ۱۳۸۴: ۲۸۲).
«لف و نشری است که در آن تصریح شده باشد یا مشخص کرده باشند که کدام یک از فقرات نشر مربوط به کدام یک از فقرات لف است به عبارت دیگر تقسیم لف و نشری است که در آن ارتباط فقرات نشر یا لف، دقیقاً مشخص باشد». ( شمیسا؛ ۱۳۷۲: ۱۱۶).
در بیت زیر از حافظ صنعت تقسیم به کار رفته است:
-
- من و باد صبا مسکین دو سر گردان بی حاصل
من از افسون چشمت مست، او از بوی گیسویت
(حافظ، ۱۳۸۱ : ۱۸۷)
در ابیات زیر از ازرقی هروی صنعت تقسیم به کار رفته است:
-
- زیبد زمانه را ز برای مدیح او خامه شهاب و نقش شب و دفتر آفتاب
(ازرقی، ۱۳۳۶: ۵)