به رغم آنکه توافق کلی در تعریف کیفیت زندگی وجود ندارد، پژوهشگران بر سه ویژگی مهم آن شامل چند بعدی بودن، ذهنی بودن و پویا بودن اتفاق نظر دارند. کیفیت زندگی موضوعی چند بعدی است و دارای ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و روحی است که این ویژگی با تعریفی که از سلامتی داریم منطبق است.
عامل اصلی تعیین کننده کیفیت زندگی عبارت است از تفاوت درک شده بین آنچه هست و آنچه از دیدگاه فرد باید باشد و این همان ذهنی بودن کیفیت زندگی است.
پویایی کیفیت زندگی به این معناست که با گذشت زمان تغییر میکند و به تغییرات فرد و محیط او بستگی دارد.
ارتباط کیفیت زندگی با سلامتی
سلامتی یکی از مجموعهها و اجزاء کیفیت زندگی استولی معادل و مساوی آن نیست چرا که سلامتی طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی فقدان هرگونه نقص جسمی، روانی و اجتماعی است حال آنکه کیفیت زندگی احساس رضایت از زندگی است و این زندگی ممکن است با سلامتی همراه باشد یا نباشد پس کیفیت زندگی مفهوم وسیعی دارد که شامل همه ابعاد زندگی میگردد و سلامت مرکز ثقل کیفیت زندگی است.
کیفیت زندگی
عملکرد اجتماعی
عملکرد فیزیکی و روانی
سلامت ((عملکرد بیولوژیک )
عوامل موثر بر کیفیت زندگی از دیدگاه فرانس:
-خانواده
-وضعیت اقتصادی و اجتماعی
- وضعیت روحی و روانی
-وضعیت سلامت و بیماری
باید دانست که اولین اثر بیماری بر عملکرد شخصی است و سپس اثرات روانی داشته و به دنبال آن سلامت عمومی و عملکرد اجتماعی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد.
کیفیت زندگی سه بعد عمومی رابطه، تجربه و زمان را به هم پیوند میدهد.
الف) رابطه: شامل مولفه های فامیل، گروههای اجتماعی، چارچوب فرهنگی و سیاسی و خود فرد است که
وضعیت فرد در رابطه با فامیل و گروههای اجتماعی از همه شناخته شده تر است و این دو دارای نقش حمایتی بسیار مهمی میباشند چارچوب فرهنگی و سیاسی مولفه ای است که هم بر روی فرد و هم بر روی فامیل و گروههای اجتماعی اثر میگذارد.
ب)زمان: به طور عمده بیانگر وضعیت موجود میباشد تجارب زندگی و سابقه بیماریها هم در کنار یکدیگر قسمت دیگر این بعد را تشکیل میدهند و نیز انتظاراتی که ممکن است فرد از اینده دور داشته باشد بر روی این بعد اثر میگذارد این بعد به پویایی کیفیت زندگی هم اشاره دارد.
ج)تجربه: سومین و مهمترین بعد میباشد شامل ایمان، عقاید و باورهای اخلاقی، وضعیت اقتصادی و اجتماعی، حوزه بین فردی و نحوه ارتباط با خویشاوندان و دوستان و الگوهای مهارتهای اجتماعی افراد میباشد. حوزه روانی مثل نحوه برخورد با هیجانات و مهارت ارتباط دادن بین ادراک و تجربیات و انگیزه افراد جهت حفظ سلامت فردی و نیز آگاهی از شرایط بدن که شامل وجود علایم بیماری، درد قابل ملاحظه، ظرفیت روحی و عملکرد اعضای بدن میباشد.
هر کدام از ابعاد و اجزاء مذکور در شکل گیری قضاوت فرد از کیفیت زندگیاش نقش مهمی را ایفا میکند.
ابعاد کیفیت زندگی
ویژگیهای مهم کیفیت زندگی مورد توافق اغلب صاحبنظران علوم انسانی و اجتماعی، و شامل چند بعدی بودن[۳۵]، ذهنی بودن[۳۶] و پویا بودن[۳۷]است. این سه بعد اساس کیفیت زندگی در رابطه با سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی است. اغلب دانشمندان توافق دارند که مفهوم کیفیت زندگی همواره پنج بعد را در برمیگیرد.(۲۰۰۲,Hulens)
۱- جسمانی: مانند قدرت، انرژی، توانایی انجام فعالیتهای روزمره و مراقبت از خود
۲- روانی: اضطراب، افسردگی و ترس
۳- اجتماعی: رابطه فرد با خانواده، دوستان و همکاران و در نهایت جامعه
۴- روحی: درک فرد از زندگی و هدف و معنای زندگی
۵- علائم مربوط به بیماری یا تغییرات مربوط به درمان،مانند درد، تهوع و استفراغ
در تحقیقات دیگر ابعاد متفاوتی برای کیفیت زندگی بیان شده است. مثلاً پادیلا[۳۸] نیک زیستی روانی[۳۹]، دغدغه های اجتماعی، کنار آمدن با شکل ظاهری، نیک زیستی جسمانی و پاسخ به درمان را جزء پنج بعد کیفیت زندگی میداند. فرل[۴۰]“نیک زیستی جسمانی” را شامل توانایی عملکردی، قدرت، خستگی، خواب، اشتها وغیره، “نیک زیستی روانی” را شامل اضطراب، افسردگی، لذت و تفریح، درد، شادی، ترس، توجه و تمرکز، “دغدغه های اجتماعی” را شامل نقش در خانواده و جامعه، رابطه با اطرافیان، محبت، و شکل ظاهری و در نهایت “نیک زیستی روحی” را شامل رنج کشیدن و مذهب در نظر گرفته است. فرانز[۴۱] نیز چهار بعد تقریباً مشابه"سلامت و عملکرد"، “اجتماعی- اقتصادی، “روانی- روحی"، و فامیلی” شامل بچه ها، همسر و سلامت خانواده را جهت این مفهوم امتحان ومعرفی کرده است. دانشمندان دیگری نیز بر این باور بودند که شادی و رضایت، دو مشخصه اصلی کیفیت زندگی است و این ابعاد میتوانند به عنوان عوامل موثر بر این دو ویژگی در نظر گرفته شوند. در واقع این گروه از نظریهپردازان، کیفیت زندگی را یک تجربه شناختی میشناسند که “رضایت” از ابعاد مهم زندگی را از نظر خود فرد نشان می دهدو نیز یک تجربه احساسی است که با “شادی” تظاهر مییابد(نجات، ۱۳۸۷).
کینگ[۴۲](۱۹۹۴) معتقد است عوامل مختلفی روی کیفیت زندگی اثر میگذارد و این ابعاد شامل وضعیت اجتماعی-اقتصادی، روحی-روانی و شغلی است. ایوانز[۴۳] و کوپ[۴۴](۱۹۸۹) ابعاد کیفیت زندگی را بعد جسمانی، روانی، اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی، تفریحی و معنوی میدانند. آنها بعد جسمانی را دریافت فرد از تواناییهایش در انجام فعالیتها و وظایف روزانه تعریف کردهاند و بعد روانی را جنبه های روحی و احساس سلامت مانند افسردگی، ترس، عصبانیت، خوشحالی و آرامش دانستهاند(خشکناب، ۱۳۸۵). گاگنموس[۴۵] و همکارانش(۱۹۹۵) در تعریف بعد اجتماعی ذکر میکنند که این بعد به توانایی فرد در برقرار کردن ارتباط با اعضای خانواده، همسایگان، همکاران و سایر گروه های اجتماعی و وضعیت شغل مربوط میشود. بعد خانوادگی، نحوه تعاملات خانوادگی و میزان حمایتهای خانوادگی را شامل میشود و تاثیراتی که شغل بر ایفای نقش اعضاء و نقش افراد خانواده دارد(مهرابی دلجو ۱۳۹۰). بعد اقتصادی، میزان تطابق تصور افراد با مسایل اقتصادی و میزان پذیرش آنها از زندگی روزمره را نشان میدهد. در بعد تفریحی تنها بر وقت آزاد تاکید نشده است، بلکه مشتمل بر کلیه فعالیتهای جسمانی و تجاری است که در اوقات فراغت انجام میگیرد. بعد معنوی، بخش قابل توجهی از زندگی بسیاری از انسانها را به خود اختصاص داده است که به کمک آن انسانها میتوانند از عهده مشکلات و شادمانی زندگی برآیند(خشکناب، ۱۳۸۵). فرل یکی از عوامل موثر در کیفیت زندگی را شغل میداند. از سوی دیگر با وجود آن که کار منبع بسیار مهم برای امرار و معاش و احراز موقعیتهای اجتماعی است؛ در همین حال میتواند سبب نارضایتی و تحلیل قوای جسمانی وروانی شود. محیط کار از محرکهای فیزیکی، روانی و اجتماعی تشکیل شده است که هر کدام از این عوامل عامل تنیدگی به حساب میآیند و این استرسها و فشارها بر رفاه فیزیکی(سلامتی و عملکرد آن) و رفاه روحی-روانی اثر نامطلوبی دارد(خشکناب، ۱۳۸۵).
در جمع بندی کلی تعریف کیفیت زندگی، پژوهشکران بر سه ویژگی مشترک در این زمینه اتفاق نظر دارند که شامل چند بعدی بودن، ذهنی بودن، و پویا بودن کیفیت زندگی است.
چند بعدی بودن: سه بعد اساسی کیفیت زندگی مربوط به سلامت شامل ابعاد جسمانی، روانی و اجتماعی است که هر یک از آنها به زیر مجموعه های دیگری تقسیم میشوند:
۱-۱)بعد جسمانی: به دریافت فرد از تواناییهایش در انجام فعالیتها و وظایف روزانه گفته میشود که نیاز به صرف انرژی دارد و میتواند در بردارنده مقیاسهایی مانند تحرک، توان و انرژی، درد و ناراحتی، خواب و استراحت و ظرفیت توان کاری باشد.
۲-۱)بعد روانی: جنبه های روحی و احساس سلامت مانند افسردگی، ترس، عصبانیت، خوشحالی و آرامش را در برمیگیرد. بعضی از زیر مجموعه های این بعد شامل تصور از خود، احساس مثبت، احساس منفی، اعتقادات مذهبی، فکر کردن و یادگیری، حافظه و تمرکز حواس است.
۳-۱)بعد اجتماعی: به توانایی فرد در برقرار کردن ارتباط با اعضای خانواده، همسایگان، همکاران و سایر گروههای اجتماعی، وضعیت شغل، شرایط اقتصادی کلی مربوط میشود.
۲) ذهنی بودن: با توجه به تعاریف کیفیت زندگی به انتظارات، احساسات، اعتقادات و پندارهای فرد بستگی دارد. از این رو ارزیابی شخص از سلامت یا خوب بودنش عامل کلیدی در مطالعات کیفیت زندگی است. اگرچه ارزیابی عینی در این مطالعات از جایگاه مهمی برخوردار است، اما قضاوت خود فرد درباره اثر بیماری و درمان و شرایط سلامتیاش بر کیفیت زندگی اهمیت بیشتری دارد. مثلاً گروهی از مردم با وجود آن که از یک یا چند بیماری مزمن رنج میبرند خودشان را سالم میدانند، در صورتی که گروهی دیگر با وجود آن که هیچ نشان عینی از بیماری ندارد، خود را بیمار میپندارد. به طور کلی میتوان گفت عامل اصلی تعیین کننده کیفیت زندگی عبارتست از تفاوت درک شده بین آنچه هست و آچه که (از دیدگاه فرد ) باید باشد.
۳) پویا بودن: با توجه به این تعریف کیفیت زندگی دارای ساختاری وابسته به زمان است که تجربه شخصی و درک او از زندگی برآن اثر میگذارد، با تغییر زمان تغییر میکند و به تغییرات فرد و محیط او بستگی دارد و این مشخصه در یک مطاله طولی به خوبی قابل مشاهده است(سلمانی، ۱۳۸۹).
براساس مرکز تحقیقات کیفیت زندگی دانمارک(۲۰۰۵)، کیفیت زندگی شامل دو جنبه ذهنی و عینی است. جنبه ذهنی آن احساس خوب بودن و رضایتمندی است و جنبه عینی آن برآورده نمودن نیازهای فرهنگی و اجتماعی، برای رفاه مادی، جسمانی و اجتماعی است. بنابراین کیفیت زندگی ضمن دارا بودن ابعاد عینی و بیرونی، موضوعی ذهنی، درونی وتصوری است، در نتیجه به تصورات و ادراکات فرد از واقعیتهای زندگی بستگی دارد. در مورد جنبه ذهنی که بر پایه عقاید شخص در مورد کیفیت زندگی استوار است، آنچه که اهمیت دارد تجربه و احساس شخصی فرد نسبت به وقایع است، نه صرفاً وجود حوادث خارجی. نتیجه کلی این است که معیارهای عینی، بیشتر در سطح اجتماع و معیارهای ذهنی، بیشتر در سطح فردی قابل بررسی است (به نقل از مهرابی دلجو، ۱۳۹۰).
مرکز مطالعات کیفیت زندگی در امریکا از مدلها و تکنیکهایی استفاده میکند که مدعی است هم وجه عینی و هم وجه ذهنی کیفیت زندگی را میسنجد و بر تعریفی از زندگی مبتنی است که هم سطح و هم عمق زندگی را در برمیگیرد، بدین معنی که ضمن توجه به وضعیت فرد از نظر ثروت مادی، پایگاه اجتماعی و سلامتی(معنایی که این شرایط برای فرد دارد و احساس خوب بودن و رضایتمندی از زندگی) را نیز در برمیگیرد. این مرکز با اجرای پروژه های متعددی درباره چگونگی تعامل کیفیت زندگی با جنبه هایی از زندگی چون بیماری، الگوی زندگی و روابط شخصی و وضعیت مالی، اطلاعات خوبی را فراهم آورده است. نمونههایی از این یافتهها به شرح زیر بیان میشود(بخشنده، ۱۳۸۷):
در ارتباط با کیفیت زندگی اهمیتی ندارد که فرد از نظر عینی(جنسیت، شغل، تحصیلات وغیره) در چه شرایطی به سر میبرد، بلکه مهم این است که فرد در مورد آن شرایط چه احساسی دارد.
میزان درآمد سالانه در کیفیت زندگی نقش اساسی ایفا نمیکند. مهم نیست که میزان در امد فرد بالا باشد، بلکه اگر فرد تصور کند که وضعیت مالی بدی دارد، از کیفیت زندگی پایینی برخوردار است.
نوع شغل فرد رابطه مستقیمی با کیفیت زندگی او ندارد، بلکه آنچه که مهم است این است که فرد از کار خود راضی بوده و با همکارانش ارتباط خوبی داشته باشد.
در رابطه با سلامتی، وجود بیماری و آسیب مهم است، ولی آنچه در کیفیت زندگی مهم است وجود بیماری نیست، بلکه مشکلات و عواقبی است که بیماری ایجاد میشود و روال عادی زندگی فرد را مختل مینماید.
مرکز تحقیقات کیفیت زندگی دانشگاه تورنتو(۲۰۰۵) کیفیت زندگی را میزان لذت بردن شخص از امکانات مهم زندگی بیان میکند و این امکانات از فرصتها و محدودیتهایی ایجاد میشود که هر فرد با آن روبهروست. به عبارت بهتر، کیفیت زندگی را انعکاسی از تعامل عوامل محیطی و فردی است. این دانشگاه کیفیت زندگی را دارای سه مولفه و قلمرو اصلی شامل بودن، تعلق داشتن و شدن میداند(مهرابی دلجو، ۱۳۹۰):
۱.بودن[۴۶] در برگیرنده ابعاد شخصی و شامل چند زیر مجموعه است:
الف) جسمانی: این بعد موضوع سلامت جسمانی، بهداشت فردی، لباس پوشیدن و ظاهر جسمانی، آراستگی، ورزش و تغذیه را در بر میگیرد.
ب) روحی و روانی: این بعد موارد سلامت روحی، توانایی تطبیق روحی و روانی، احساسات و عاطفه، بعد شناختی، خود ارزیابی و خود کنترلی را در بر میگیرد.
ج) معنوی: منعکس کننده ارزشها، اعتقادات و باورهای معنوی است، مانند امیدوار بودن. این باورها ممکن است ریشه مذهبی داشته باشد و یا معنویتی بدون منشا مذهبی باشد، مانند ارزشهای اخلاقی.
۲.تعلق داشتن[۴۷]: این قلمرو در واقع میزان انطباق فرد با محیطش را بررسی میکند و شامل سه زیر مجموعه است:
بلیس[۲۵](۱۹۹۹) تأکید کرد که رهبر برای فعالیت طرفدارانش در دستیابی به اهداف سازمانی نیاز به هوش هیجانی بالایی دارد.
ری بک[۲۶](۱۹۹۸) معتقد است توانایی مدیریت و رهبری دراین است که رهبر بتواند احساسات گروه را درک کند. این توانایی به مدیر اجازه می دهد از اعتماد و صداقت آنها درگسترش عملکرد سازمان استفاده کند.(اسکراف،۲۰۰۰).
گلمن به نقل ازکواین مورای ابراز می کند: سازمان هایی که پیوسته در معرض توسعه و تغییر هستند نیازمند بیشترین هوش هیجانی هستند(گلمن،۱۳۸۳).
اسکراف (۲۰۰۰) از مطالعات خود نتیجه گرفت رهبران نسبت به پیروان خود از لحاظ برتری و سلطه، سطح انرژی، مردم آمیز بودن، پیشرفت گرابودن، مسئولیت پذیری، سازگاری و اعتماد به نفس وضعیت بهتری دارند. و گلمن(۱۹۹۰) معتقد بود رهبری با پنج بعد شخصیتی که به پنج بعد شخصیت معروفند رابطه دارد : برون گرایی، خوشایندبودن، وظیفه شناسی، ثبات، هوش
۲-۱۰-۴- اهمیت هوش هیجانی در موفقیت افراد
افراد خودآگاه، مهربان، با توانایی درک دیگران و توانایی داشتن هیجانات قوی موفق تر از افرادی هستند که این صفات را ندارند حتی اگر افراد توانایی های هوش شناختی بالاتری داشته باشند. سگال (۲۰۰۲)، بار- آن(۲۰۰۰)، گاردنر(۱۹۸۳)، اشترن برگ(۱۹۹۷) اظهار می دارند که تقریباً۸۰ درصد اختلاف بین موفقیت های افراد که توسط آزمون بهره هوشی و آزمون های مشابه به حساب نیامده می تواند به وسیله مشخصات دیگری که به اعتقاد وی هوش هیجانی را تشکیل می دهند توضیح داده می شود. چن به نقل از پون تگ فت (۲۰۰۲) بیان می دارد که برای موفقیت در هر زمینه ای هوش هیجانی دو برابر مهم تر از توانایی های شناختی است و نزدیک به ۹۰ درصد موفقیت در سطوح بالاتر مربوط به هوش هیجانی است(نقل از گلستان جهرمی،۱۳۸۳).
محققان معتقدند اگر فرد از لحاظ هیجانی توانمند باشد بهتر می تواند با چالش های زندگی مواجه شود و هیجانات را به گونه ای تنظیم نماید که از سلامت روانی بهتری برخوردار باشد.
اهمیت هوش هیجانی درانطباق با رویدادهای زندگی و رسیدن به سلامت روانی و سلامت جسمانی، موفقیت شغلی تحصیلی وکیفیت مطلوب در روابط با دیگران است. به طور کلی توانش های هیجانی، رفتار و پیامدهای زندگی راپیش بینی می کنند لذا برای موفقیت در زندگی اهمیت دارند(خسرو جاوید، ۱۳۸۱).
با این وجود در تأثیر هوش هیجانی در موفقیت های اجتماعی در سطوح بالا جای بحث و تحقیق بیشتری وجود دارد. چرا که سازگاری با محیط یک نوع موفقیت است و توانایی تغییر شرایط درجهت دلخواه امر برتری است که هوش هیجانی با تعاریف و مقیاس های کنونی قادر به تبیین آن نیست.
۲-۱۱- ادراک هیجانات
این استدلال که چند هیجان محوری وجود دارد تا حدودی وامدار کشفیات پل اکمن است. وی معتقد است، افراد متعلق به فرهنگ های مختلف درسراسر دنیا از جمله افرادی که به فرهنگ های نانویسا تعلق دارند و از تلوزیون تأثیر نپذیرفته اند می توانند حالت های چهره ای حاکی از چهار هیجان (ترس، خشم، اندوه و ذلت) را تشخیص بدهند و همین امر جهان شمول بودن این هیجان ها را نشان می دهد. هیجانها از افکار، رفتار و فیزیولوژی تأثیر می پذیرند و برآنها تأثیر می گذارند.
برخی خوشایند و مثبت هستند مانند شادی و برخی منفی مانند ترس، غم وخشم.
نتایج تحقیقات مختلف حاکی از برتری زنان در ادراک هیجانی نسبت به مردان می باشد (مایر، سالووی، کارسو،۲۰۰۰)، (سیاروچی، چان وکاپوتی،۱۹۹۹)، (گلمن،۱۹۹۵)، (ورتلب،۱۹۸۷نقل از حکیم جوادی واژه ای،۱۳۸۳) ادراک در زنان بارها بیشتر و بهتر در مردان است. نکته دیگر تفاوت زن و مرد در درک کلی و جزئی است، زنان ادراک جزئی دارند و مردان ادراک کلی.
ادراک موضوعات اجتماعی به سادگی ادراک فیزیکی یا ادراک اشیاء نیست. قضاوت های ادراک موضوعات اجتماعی بسیار پیچیده تر از قضاوت های مربوط به جهان فیزیکی است. مسئله بسیار حاد دیگر این است که ما هنگام قضاوت درباره دیگران ندرتاً مشاهده کنندگان بی طرفی هستیم. در جامعه خیلی از تصمیمات بسیار مهم از برگزیدن رهبر سیاسی گرفته تا انتخاب متقاضی شغلی خاص مبتنی بر چگونگی ادراک ما از مردم می باشد. گاهی فهم اینکه آیا درحال حاضر طرف صحبت ما علاقه مند یا ملول، شاد یا غمگین، گرفته یا راحت است بیشتر اهمیت دارد تا فهم اینکه وی کلاً برون گرا، حمایتگر، خجول یا فردی سلطه گر است، ادراک فرد از روی چهره آنها مهم ترین منبع اطلاعات ما درباره هیجانات شخصی است . مطالعات دیگر نیز نشان می دهد توانایی همدلی یک فرد با دقت ادراک او مرتبط است(فرگانس،۱۳۷۹).
نقش ارتباط غیر کلامی و ادراک آن در تعامل اجتماعی امر شناخته شده ای است. پیام های کلامی تنها بخش کوچکی از ارتباط میان فردی را تشکیل می دهند در شرایطی که ارتباط کلامی آشکار بنا به دلایلی دشوار یا غیر ممکن است مبادله پیچیده ای از علائم غیر کلامی از جمله نگاه خیره، لبخند، ژستها، جانشین آن می شود. قابلیت ارسال و دریافت مؤثر پیام های غیر کلامی برای تعامل اجتماعی موفق امری است اساسی (فرگانس،۱۳۷۹).
نقش سلامت مغزی و تأثیر فیزیولوژی بخش هایی از آن در قسمت پیشین قطعه پیشانی در ادراک هیجانات و درک تغییرات چهره و خواندن حالات هیجانی نیز به اثبات رسیده است و در پی آن چگونگی ادراک عواطف در تصمیم گیری های اصولی و رفتار بهنجار اجتماعی انسان ها نقش انکار ناپذیری دارد.
اینکه زنان احساسات دیگران را بهتر درک می کنند از قابلیت هایی است که فمنیست های رادیکال آن را سر چشمه خاص دانش زنان می شمرند. چرا که زنان از طریق شهودی بهتر از مردان قادر به دستیابی مستقیم و غیر استدلالی به احساسات دیگران هستند اما احتمال دارد که زنان در مقام فرودست، حساسیت خاصی نسبت به نشانه های رفتاری کسب کنند زیرا کشف و شهود نشانگر موقعیت انفعالی هر اقلیت سرکوب شده ای است. قدرت شهود مستلزم ممارست ذهنی، چیدن جزئیات پراکنده است و هنگامی که از سوی اعضای گروه سلطه گر اعمال می شود هوش استنتاجی خوانده می شود. اما اگر قابلیت در زنان بروز یابد بی درنگ از سوی قدرت مداران ارزش زدایی می شود( گالامین ،۱۹۸۳ ، نقل از هام وگمبل۱۳۸۲)
۲-۱۲-توضیحاتی درباره اصطلاحات مختلف مربوط به هوش هیجانی
درادبیات تحقیق، اصطلاح شناسی[۲۷] همواره از اهمیت خاصی برخوردار است. چگونگی نامیدن یک پدیده، منعکس کننده باورهایی درباره زیر ساخت ها، عوامل علت شناختی[۲۸] و عوامل دیگری است که درمجموع اساس سیاست ها، برنامه ها و فعالیت ها را به منظور بهبود بخشیدن به پدیده مورد بحث تشکیل می دهند.(آستبوری[۲۹]،۲۰۰۶).
همچنان که اصطلاحات متفاوت از یکدیگرند، تعاریف و آثار آنان نیز بالطبع از یکدیگر متفاوت است و از آنجا که مفهوم هوش هیجانی به سبب تکثر آرای موجود درادبیات تحقیق و چالشهای نظری به اشکال گوناگون ظاهر شده است متمایز کردن این اصطلاحات ضروری به نظر می رسد. بی شک هیچ یک ازاین اصطلاحات کامل نبوده و واجد مزایا و معایبی هستند که به برخی از آنها اشاره می کنیم.
۲-۱۲-۱- سواد هیجانی
این اصطلاح معمولاً به اشتاینر(اشتاینر[۳۰]وپری[۳۱]،۱۹۹۷نقل ازویر[۳۲]،۲۰۰۰) نسبت داده می شود و شامل توانایی درک، بیان و مهار هیجان های خود و پاسخ دادن به هیجان های دیگران به گونه ای است که این هیجان ها برای خود و دیگران مفید واقع شوند.
برای روشن شدن آنچه از اصطلاح ((سوادهیجانی)) حداقل در سطح فردی برداشت می شود و بر تعدادی از توانش های هیجانی و اجتماعی کلیدی را فهرست کرده است(۲۰۰۰).
درک خود[۳۳]
داشتن برداشتی دقیق و مثبت از خود
برخورداری از حس خوش بینی نسبت به خود وجهان
برخورداری از پیوستگی و استمرار درجریان زندگی
درک و مهار هیجان
تجربه کل دامنه هیجانها
درک علل هیجان ها
بیان هیجان ها به نحو مناسب
مهار پاسخ به هیجان ها به طور مؤثر برای مثال مدیریت خشم، مهار برانگیختگی ها
شناسایی شیوه های حفظ طولانی مدت احساسات خوشایند
استفاده از اطلاعات مرتبط با هیجان ها دربرنامه ریزی و حل مسأله
انعطاف پذیری[۳۴]، پردازش و دوری گزینی از تجارب دشوار
۳- درک موقعیت های اجتماعی و ایجاد روابط
دلبستگی به دیگران
داشتن تجربه همدلی با افراد دیگر
برقراری ارتباط و ارائه مؤثر به دیگران
مهار روابط به طور مؤثر
خود پیروی و برخورداری از استقلال[۳۵]
استفاده از این اصطلاح به رغم آنکه یادآور این نکته است که سواد هیجانی می تواند یاد گرفته شود به جای این که کیفیتی فطری و ثابت باشد، توجه را برافراد و قابلیت های آنان متمرکز می سازد و موجب غفلت از بافت پیرامونی و تعیین کننده های اساسی بهزیستی هیجانی واجتماعی می شود.
۲-۱۲-۲- توانش هیجانی[۳۶]
سارنی[۳۷](۲۰۰۰) مهارتهای مربوط به توانش هیجانی را چنین برشمرده است:
آگاهی ازحالت هیجانی خود با درنظر گرفتن این احتمال که یک نفر هیجان های چند گانه ای راحتی درسطوح رشد یافتگی بیشتر تجربه می کند، آگاهی از این که فرد ممکن است نسبت به احساس های خود به دلیل پویاییهای ناهشیار[۳۸] یا فقدان توجه انتخابی، ناهشیار باشد.
مهارت درمتمایز کردن هیجان های دیگران براساس نشانه های بیانی و موقعیتی که واجد درجاتی ازاجماع فرهنگی درباره معنای هیجان هاست.
مهارت درکاربرد واژگان هیجانی و اصطلاحات معمول درفرد، فرهنگ فرد در سطوح رشد یافته تر، مهارت درکسب پاسخ های فرهنگی[۳۹] که هیجان را با نقش های اجتماعی مرتبط می سازد.
ظرفیت همدلی وهمدردی با تجارب هیجانی دیگر
مهارت درفهم حالت هیجانی درون که با بیان بیرونی مطابقت ندارد هم درخود و هم در دیگران و درسطوح رشد یافته تر فهمیدن رفتار بیان هیجانی که خود ممکن است دیگری را تحت تأثیر قراردهد.
مهارت در مقابله سازش یافته باهیجان های نفرت انگیز و اندوه بار با بهره گرفتن از راهبردهای خود نظم دهی (نظیر تیدگی شدید) که شدت یا مدت چنین حالت های هیجانی را بهبود می بخشد.
آگاهی از این که بخشی از ساختار یا ماهیت ارتباط ها به وسیله درجه بی واسطه بودن یا واقعی بودن بیان هیجانی توسط درجه و توازن درون ارتباط به نمایش درمی آید، بدین معنی که صحت هیجانی که تا حدی توسط شراکت رشد یافته یا متقابل هیجان های واقعی تعریف می شود درحالی که رابطه والد- کودک ممکن است شراکت نامتوازنی از هیجانهای واقعی باشد.
گنجایش برای خودکارآمدی هیجانی: خودکارآمدی هیجانی به این معنی است که یک فرد تجربه هیجانی خود را چه به صورت منحصر به فرد و غیر عادی و چه بر طبق قراردادهای فرهنگی می پذیرد و این پذیرش در پیوند با باورهای فرد درمورد تعادل هیجانی قرار می گیرد.
گفتنی است به رغم آنکه سواد هیجانی و هوش هیجانی در قالب توانش هایی خاص بیشتر قابل آموزش و دستیابی اند اما مجزا در نظر گرفتن این توانش ها می تواند موجب فروپاشی یک مفهوم کل نگر شود، از سوی دیگراصطلاحاتی مانند ((سواد))، ((هوش))، ((توانش))، ((یادگیری)) برافراد و استعدادهای آنها متمرکزند نه بر بافت پیرامون و تعیین کننده های زیربنایی توانش هیجانی- اجتماعی و بهزیستی.
- درخشان،مسعود، مشتقات و مدیریت ریسک در بازارهای نفت،ص۱۰۰، تهران: مؤسسه مطالعات بین المللی انرژی، ۱۳۸۳. ↑
- شیروی، پیشین، ص۶۸-۶۹ ↑
- Bebchuc,L. , Ben-Shahar, O., Precontractual Reliance, p.449, 30j, legal stud,2001. ↑
- Schwartz, A., Scott, R. The Law and Economics of Preliminary Agreement, p.38, working paper, 2005. ↑
- No- retraction principle ↑
-Ben-Shahar, Contract without Concent: Exploring a new basis for contractual liability,p. 1830, 152UPENAL REV, 2004 ↑
- Letter of intent ↑
- اشمیتوف، پیشین، ص ۲۵۵.
↑
- بهرامی احمدی، حمید، حقوق تعهدات و قراردادها، ص ۱۸۶، تهران: دانشگاه امام صادق(ع)، ۱۳۹۰. ↑
- Boris,S. Droit Civil, Obligation, n1245, paris, 1972. ↑
- کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج۱، ص۲۸۱. ↑
- Giliker, P. Pre-contractual liability in English and French Law , Kluwer Law International, p.126, 2002. ↑
- Kessler,F., Fine in Good faith and Freedom of contract ,p.401, Harward Law review1963. ↑
-Kotze,H. Pre-contractual Duties of pisclosure, p.5-19, European journal of law and economics, vol9.no1,2000. ↑
- Banque financier v. Westgate Insurance Company ↑
- Obligation de renseignement ↑
- Giliker, Op.cit. p.128. ↑
- Dol negative ↑
- Florence,C. Precontractual Obligation in French and The Unitade states,p.201,LLM, thesis, university of Georgiaschool of law,2005. ↑
- برای مثال بند ۲ ماده۳ قانون حمایت از مصرف کنندگان مصوب ۱۵/۷/۱۳۸۸ وماده۷، ماده ۱۲و ۱۳ قانون بیمه ۱۳۱۶. ↑
- کاتوزیان، پیشین، ص۲۸۱. ↑
- نهج البلاغه، خطبه ۱۸۴، «من حسنت نیته أمده التوفیق» ↑
- حاجی پور، مرتضی، بررسی تطبیقی اصل حسن نیت در حقوق قرارداد( رساله دکتری) به راهنمایی عزتالله عراقی، ص۱۱، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، ۱۳۸۸. ↑
- Tetley,w. Good faith in contract law: practicularly in the contract of arbitration and chartering, p.7 MC Gill university, 2004 ↑
- O’connor,J. Good faith in English law, p.102, Dartmouth publishing company limited, 1990. ↑
- باریکلو، علی رضا و خزایی، سید علی،اصل حسن نیت و پیامدهای آن در دوره پیشقراردادی، ص۵۶، مجله حقوقی دادگستری، سال ۵۷، شماره ۷۶ ، صص ۵۳-۸۷ ۱۳۹۰ ↑
- Campbell,H., Black’s Law Dictionary, p. 762(Good faith, bonafide), 9th edit, editor in chief Garner, B., U.S.A, West Pub, 2009. ↑
- جعفری لنگرودی، محمد جعفر، حقوق تعهدات، ج۱، ص۲۰۰، دانشگاه تهران، ۱۳۷۲. ↑
- Art 242 German Civil Code:"The debtor is bound to effect performance according to the requirements of good fath, given consideration to common usage". ↑
- Duelincks,A. Frustration Force Majeur, Impossibility…, Journal of arbitration, vol 3, no2, june 1986. ↑
- ماده ۱۰ ق. بیمه در مرحله انعقاد قرارداد و ماده ۳ ق. تجارت الکترونیک در تفسیر این قانون به حسن نیت اشاره کرده است. ↑
- صفایی، دوره مقدماتی حقوق مدنی، ج۲، ص۱۷۹. ↑
- سنهوری، الوسیط فی شرح القانون المدنی، ج۱، ص۶۳۴ ↑
- Summers,R. Good faith in General Contract Law and The Sales Provision of The Uniforme commercial Code, p.195-201, 54 VALREV, 1968. ↑
- Schafer, H., Claus,O. Economic Analysis of civil law,p.376, Edward elgar, 2004 ↑
- Burton, S. Breach of contract and the common law duty to perform in good faith,p.369, Harward Law review ↑
- Ghestin, J.Traité des contracts, p.423, La vent,L.G.D.J., Paris, 1990. ↑
- گستن، رساله حقوق مدنی، تعهدات، ش.۲۸۷، به نقل از بیگدلی، پیشین، ص۳۱۱. ↑
- Fontaine, M. Les Clause de hardship, aménagement conventionnel de l’imprévision dans les contrats internationaux à long-term, p.34, Droit et pratique du commerce internationaux,1979. ↑
- Requirement contract ↑
- Ghestin,J. La notion de contrat- cadre et les enjeux théoriques et pratiques quis y attachment, p.13, colloque du 11-12, Desembre 1, et suivi, at: http//www.credaccipfr. ↑
- شهید ثانی ،الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، ص۸۶ ↑
- کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج۳، ص ۴۳. ↑
- کاتوزیان، عقود معین، ج۱، ص ۱۱۷. ↑
- بهرامی، پیشین، ص۲۹۵.- وحدتی شبیری، حسن، مجهول بودن مورد معامله، ص۱۱۷، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۹. ↑
- هرگونه انتقال مال حتی در قالب بخشش بدون توزین و محاسبه دقیق، مجازفه و جزاف میگویند. ر.ک. بهرامی، پیشین، ص ۲۹۵-۲۹۶. ↑
- Code Civil, 1804, Art. 1129 : “Il faut que l’obligation ait pour objet une chose au moins déterminée quant à son espèce.La quotité de la chose peut être incertaine, pourvu qu’elle puisse être déterminée". ↑
- Carbonnieer,J. Droit civil, t4, p.113, Paris, 1991. ↑
- کاتوزیان، پیشین، ص۱۱۸. ↑
- صفایی، حسین و دیگران، حقوق بیع بینالملل،ص ۶۳، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۴. ↑
- کاتوزیان، عقود معین، ج۱، ص ۱۵۲. ↑
- سرمایهگذاران میتوانند مبالغ نامحدودی را بدون تحمل ریسک قرض بگیرند و قرض بدهند.
معادله CAPM بهصورت ذیل میباشد:
که در معادله فوق
) Rit E(: بازده مورد انتظار سهم i در مقطع زمانی t بر مبنای مدل قیمتگذاری.
Rft: نرخ بازده بدون ریسک در مقطع زمانی t.
Rmt: بازده شاخص بازار در مقطع زمانی t.
و بتای بازار معیاری از ریسک سیستماتیک داراییهاست که بهصورت بیان میگردد.
سرمایهگذاران ریسک گریزند، سهام دارای ریسک بالا (بتای بازار بالا) بایستی بازده مورد انتظار بالاتری نسبت به سهام دارای ریسک کمتر (بتای بازار پایین) داشته باشد. اگر مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای صحیح باشد، هزینه سرمایه از طریق پیشبینی بتای بازار βi) )، بازده بازار ((Rmt و نرخ بازده بدون ریسک (Rft)قابل پیشبینی میباشد. (کنز[۲۷]، ۲۰۰۵، صص ۸-۷)
مدل سه عاملی فاما – فرنچ
مدل سه عاملی فاما – فرنچ بازده مورد انتظار را با توجه به سه عامل ریسک سیستماتیک (بتا)، اندازه (ارزش بازار) و ارزش دفتری به ارزش بازار برآورد می کند. بازده مورد انتظار و بازده غیرعادی بر اساس این روش برابر است با:
که در آن ) Rit E(: بازده مورد انتظار سهم i در مقطع زمانی t بر مبنای مدل سه عاملی فاما- فرنچ
Rft: نرخ بازده بدون ریسک در مقطع زمانی t
Rmt بازده شاخص بازار در مقطع زمانی t
βit، βi1 و βi2 بر پایه برازش بازده اضافی مقطع زمانی t ( روزانه، هفتگی یا ماهانه ) سهم i بر بازده اضافی بازار نسبت به بازده بدون ریسک، ارزش دفتری به ارزش بازار و ارزش بازار برای دوره موردنظر به دست میآیند. HMLt حاصل تفریق بزرگترین و کوچکترین بازده ارزش دفتری به ارزش بازار در مقطع زمانی t و SMBt حاصل تفریق بزرگترین و کوچکترین ارزش بازار در همان مقطع زمانی است.
FFMARit: بازده غیرعادی سهم i در مقطع زمانی t که با بهره گرفتن از مدل سه عاملی فاما و فرنچ محاسبه میشود.
) Rit E(: بازده مورد انتظار سهم i در مقطع زمانی t بر مبنای مدل سه عاملی فاما- فرنچ
Rit: بازده سهم i در مقطع زمانی t (همان منبع، ص ۹-۸)
گفتار پنجم: پیشینه تحقیق
پیشینه تحقیقات داخلی
شفیعزاده (۱۳۷۵) ارتباط بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام را در بورس اوراق بهادار تهران موردبررسی قرار داد. برای انجام این پژوهش ۴۰ شرکت از ابتدای ۱۳۷۰ تا پایان ۱۳۷۴ محاسبه گردید نتایج بهدستآمده نشان از آن دارد که رابطه غیرخطی بهتر از رابطه خطی قادر است ارتباط بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام را تبیین کند. این بدان معناست که فرض خطی بودن ارتباط بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام را رد میکند (شفیعزاده، ۱۳۷۵، ۱).
مظلومی ( ۱۳۸۲)، تعامل بین گونههای مختلف مالکیت و تأثیر آن بر عملکرد مالی سازمان را بررسی کرده است که گسترده وسیعتری از مالکیت را دربر گرفته و درواقع مالکیت سهامداران را به سرمایهگذاران نهادی ( شامل: شرکتهای بیمه، صندوق بازنشستگی و سازمان تأمین اجتماعی و سایر نهادهای سرمایهگذاری) اختصاص داده است. دوره زمانی تحقیق ۱۳۵۷ الی ۱۳۷۹ بود. در این تحقیق نسبت مالکیت هریک از گروههای فوق از کل سهام، متغیر مستقل را تشکیل میدهد و متغیر وابسته تحقیق عملکرد شرکت است که با معیارهای ROE، نسبت ارزش بازار حقوق صاحبان سهام به ارزش دفتری آن[۲۸]، P/E، ROA، و Q توبین سنجیده شده است. از یافتههای این تحقیق میتوان دریافت که مالکیت سرمایهگذاران نهادی، بهویژه زمانی که در دوره سهامداران عمده شرکت قرار میگیرند این فرصت را فراهم میآورند که هزینههای نمایندگی کاهش یابند. درنتیجه ساختار مالکیت شرکت ( به معنای تمرکز و تنوع آن) قادر است بخشی از نوسانات در عملکرد مالی شرکت را توضیح دهد. در این رساله وجود رابطهای مثبت میان سهم مالکانه سرمایهگذاران نهادی با عملکرد مالی شرکت نشان دادهشده است. البته قابلذکر است که میان پنج سنجه معرف عملکرد مالی شرکت این تأثیر مثبت و معنادار فقط برای نسبت ROA قابلمشاهده است.
رحمان سرشت و مظلومی (۱۳۸۴)، رابطه عملکرد مدیریتی سرمایهگذاران شرکتی با سهم مالکیت این مؤسسات در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار را موردبررسی قرار دادند. آنان در این پژوهش نقش سرمایهگذاران شرکت را موردبررسی قرار دادند و این سؤال مطرح کردهاند: آیا ساختار مالکیت سازمانها، توان توجیه عملکرد متفاوت در آنها را دارد؟ یافتههای تحقیق نشان داد که گروههای مختلف مالک (حقیقی، حقوقی)به یکمیزان از قدرت و هم سویی در اثرگذاری بر عملکرد شرکت برخوردار نیستند و درمجموع تفاوت در ساختارهای مالکیت شرکتها توانسته است بخشی از نوسانات در عملکرد شرکت را توضیح دهد.
سینایی و محمودی (۱۳۸۴)، به بررسی تأثیر خبر تجزیه سهام و سهام جایزه بر بازده سهام پرداختهاند. محدوده رویداد در این پژوهش بهصورت ثابت یازده ماه و ماه تشکیل مجمع بهعنوان ماه صفر (t0) در نظر گرفتهشده است. نتایج نشاندهنده بازده غیرعادی در مورد تاریخ تشکیل مجمع و رد شکل نیمه قوی کارایی بازار ایران است.
نوروش و ابراهیمی (۱۳۸۴)، به بررسی و تبیین رابطه ترکیب سهامداران با تقارن اطلاعات و سودمندی معیارهای عملکرد پرداختند. هدف آنها ارائه شواهدی در مورد نقش سرمایهگذاران نهادی در کاهش عدم تقارن اطلاعاتی در بورس تهران بود. نتایج پژوهش نشان داد در شرکتهایی که سرمایهگذاران نهادی مالکیت بیشتری دارند، نسبت به شرکتهایی که سرمایهگذاران نهادی مالکیت کمتری دارند، اطلاعات بیشتری در مورد سودهای آینده گزارش کردهاند.
احمدوند، (۱۳۸۵ )، تأثیر مالکیت بر عملکرد شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران را بررسی کرد. در این تحقیق تأثیر ساختار مالکیت را از دو دیدگاه تعداد سهامداران عمده و نوع مالکیت آنها بر عملکرد شرکت موردتوجه قرار داد. معیارهای عملکرد ضریب P/E و نسبتهای ROE در نظر گرفته شد، ضمن اینکه مؤلفه صنعت نیز در مدل تحقیق گنجانده شد. دوره زمانی آن ۱۳۸۳-۱۳۷۹ بود. نتایج تحلیل آماری نشان میدهد که بازده حقوق صاحبان سهام شرکتها تحت تأثیر عامل صنعت میباشد، اما صنایع موردمطالعه ازنظر شاخص P/E تفاوت معناداری با یکدیگر نداشتند. همچنین نتایج تحقیق نشان میدهد که:
الف: با افزایش تعداد سهامداران در ترکیب مالکیت شرکتها، بازده حقوق صاحبان شرکتها افزایش مییابد. این روند احتمالاً ناشی از نظارت و کنترل سهامداران و همافزایی آنها در تأثیرگذاری بر تصمیمات مالی شرکت میباشد.
ب: هرچه تعداد سهامداران عمده در ترکیب مالکیت شرکت کمتر باشد مقدار ضریب P/E شرکتها کمتر است
طارمی (۱۳۸۵)، در پژوهش خود به بررسی، ارتباط صرف ریسک بازار، اندازه شرکت و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار شرکت با بازده پرداخته است. نتایج بهدستآمده از تحقیق نشان میدهد که MKT (عامل بازار) و HML (عامل ارزش) زمانی که با عامل دیگر در نظر گرفته میشوند، تغییر نمیکنند؛ یعنی صرف ریسک پرتفوی با صرف ریسک بازار رابطه مثبت و با نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار رابطه معکوس دارد. در شرکتهای کوچک ارتباط نسبت ارزش و میانگین بازده قوییتر از شرکتهای بزرگ است و در شرکتهای بزرگ نیز با افزایش این نسبت ارتباط ضعیفتر میشود. ولی زمانی که SMB (عامل اندازه) با عامل صرف ریسک و با به همراه دو عامل دیگر در نظر گرفته میشود، ارتباط آن با صرف ریسک پرتفوی، مثبت میگردد و در شرکتهای بزرگ این ارتباط قویتر از شرکتهای کوچک است. در غیر این حالتها اندازه با صرف ریسک پرتفوی رابطه معکوس دارد؛ بنابراین به نظر میرسد با توجه به نتایج تحقیق، مدل سه عاملی فاما و فرنچ مدل مناسبی برای پیشبینی بازده سهام باشد و این مدل میتواند برای اتخاذ تصمیمات بهینه سرمایهگذاری در ایران مورداستفاده سرمایهگذاران قرار گیرد.
شریعت پناهی (۱۳۸۵) موضوع مالکیت و رابطه آن با عملکرد را هدف گرفته و از آن طریق هفت سازوکار کنترل عملکرد مدیران که در ادبیات مربوط به نظریه نمایندگی مطرح هستند. مورد آزمون قرار میدهد. وی نیز هماهنگی گروه محققین، مالکیت را متغیری درونزا دیده و بین نوع مالکیت و عملکرد شرکتها رابطهای مشاهده نکرد. وی دو فرضیه دیگر را نیز مبتنی بر وجود رابطه بین هیئتمدیرهها با عملکرد شرکتها و همچنین یکسانی بازدهی شرکتهای دولتی و خصوصی، مورد آزمون قرار میدهد. یافتههای وی حاکی از آن است که بین عملکرد شرکتها و پاداش مدیران همبستگی معناداری وجود ندارد. وی تفاوت معناداری را بین عملکرد شرکتهای دولتی و خصوصی نیافته است. جامعه آماری وی شامل ۱۶۰ شرکت از شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. سنجه اندازهگیری عملکرد، شاخص Q توبین ( یا نسبت ارزش دفتری منهای بدهی شرکت ) بوده است و از حداقل مجذورات عادی و دومرحلهای برای آزمونهای بهعملآمده استفادهشده است. در این پژوهش از بین سازوکارهای کنترل مدیران و عملکرد ایشان، فقط بین میزان استفاده شرکت از بدهی و احتمالاً قبضه مالکیت و در دومی مستقیم است
ماه آورپور ( ۱۳۸۶ )، رابطه بین تمرکز مالکیت شرکت و عملکرد در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار را بررسی کرد. لذا تعداد ۵۸ شرکت در قلمرو زمانی ۱۳۸۳-۱۳۸۰ بررسی شدند. در این تحقیق تمرکز مالکیت با بهره گرفتن از درصد مالکیت سهامداران عمده و سهامداران نهادی موردبررسی قرارگرفته و عملکرد شرکت با دو معیار بازده سهام و EPS سنجیده شده است. رابطه بین EPS و تمرکز مالکیت در تحلیل پانلی، با ۹۵% اطمینان نشان داد که بین درصد مالکیت سهامداران عمده و نیز نهادی و معیار EPS، ازنظر آماری ارتباط معناداری وجود دارد. درصد مالکیت سهامداران عمده تنها ۷٫۱% از تغییرات EPS و درصد مالکیت سهامداران نهادی ۸٫۵% از تغییرات EPS را تبیین از طرفی بین درصد مالکیت سهامداران عمده و معیار بازدهی ارتباط معناداری وجود ندارد؛ اما بین درصد مالکیت سهامداران عمده و معیار بازدهی ارتباط معناداری وجود ندارد؛ اما بین درصد مالکیت سهامداران نهادی و معیار بازدهی رابطه معناداری وجود دارد و درصد مالکیت سهامداران نهادی تنها ۲٫۴% از تغییرات بازده را تفسیر میکند. همچنین ترکیب مالکیت با معیار EPS نسبت به بازدهی ارتباط قویتری دارد. درنهایت نتایج نشان داد در سطح اطمینان ۹۵% بین تمرکز مالکیت و معیار EPS رابطه معناداری وجود دارد. هرچه تمرکز مالکیت بیشتر باشد، کنترل بیشتری بر مدیران اعمالشده و موجب بهبود عملکرد شرکتها میشود و ارتباط بین تمرکز مالکیت و معیار بازدهی بستگی به نوع مالکیت و عوامل مؤثر بر بازدهی دارد.
نمازی و کرمانی (۱۳۸۷): تأثیر انواع مالکیت، ( مدیریتی، شرکتی، نهادی ) بر عملکرد شرکت با معیارهای ROA،ROE، Tobin’s – Q و MBVR را بین سالهای ۱۳۸۶-۱۳۸۲ برای تعداد ۶۶ شرکت در بورس اوراق بهادار تهران بررسی نمود. یافتههای پژوهش نشان میدهد که رابطه معنیدار و مثبت بین مالکیت نهادی و عملکرد شرکت و رابطه معنیدار و مثبت بین مالکیت شرکتی و عملکرد شرکت وجود دارد. مالکیت مدیریتی بهصورت معنیدار و منفی بر عملکرد تأثیر میگذارد و در مورد مالکیت خارجی اطلاعاتی که بیانگر مالکیت سرمایهگذاران خارجی در شرکتهای نمونه آماری باشد مشاهده نگردید. در مالکیت خصوصی نیز بهتر است مالکیت عمده در اختیار سرمایهگذاران خارجی باشد. به گونه کلی بین مالکیت شرکتها و عملکرد آنها رابطه معناداری وجود دارد.
کردستانی و نجفی عمران (۱۳۸۷)، به بررسی عوامل تعیینکننده ساختار سرمایه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج بررسی ۹۳ شرکت طی سالهای ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۵ مؤید این بوده است که سودآوری یکی از عوامل مؤثر بر ساختار سرمایه (نسبت بدهی) است و مطابق با نظریه سلسله مراتبی رابطهی منفی و معنیداری بین این دو متغیر وجود دارد.
کیمیاگری و عینعلی (۱۳۸۷)، عوامل مؤثر بر ساختار سرمایه را بررسی کردند. نمونه ی پژوهش شامل ۷۸ شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در دورهی زمانی ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ بود و نتایج نشان داد که سودآوری یکی از عوامل مؤثر بر ساختار سرمایه بوده و با آن دارای رابطهی منفی و معنیداری است.
رهنمای رود پشتی و زنجیردار (۱۳۸۷) نیز در تحقیق خود به بررسی تبیین ضریب حساسیت با بهره گرفتن از مدل CAPM و مدل D- CAPM در شرکت ایرانخودرو دیزل پرداختند و به این نتیجه رسیدند که D- CAPM تبیین دقیقتر نسبت به CAPM از رابطه بین بازده مورد انتظار و بازده بازار ارائه میدهد. همچنین بین بتای تعدیلی و بتا تفاوت معناداری وجود دارد و بازده مورد انتظار دو مدل از تفاوت معناداری برخوردارند و نهایتاً استفاده از D- CAPM نسبت به CAPM در بازار جهت ارزشیابی داراییهای مالی، به دلیل آنکه از توان بهتری برخوردار است، مناسبتر است.
ایزدی نیا و نظر زاده (۱۳۸۸)، به ارائه معیارهای مناسب اندازهگیری کیفیت سود پرداخته و رابطه آن را با بازده سهام بررسی کردند. آنها ده معیار را برای کیفیت سود در نظر گرفته و بر اساس آن سود شرکتها را ازنظر کیفیت به سه دسته زیاد، متوسط و کم طبقهبندی کردند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد که بین بازده واقعی سهام و کیفیت سود در سطوح زیاد، متوسط و کم رابطه وجود دارد.
خواجوی و همکاران (۱۳۸۹)، در پژوهشی به بررسی تأثیر ساختار سرمایه بر بازده غیرعادی انباشته با بهره گرفتن از معیارهای اهرم مالی، ریسک سیستماتیک، نسبت P/E و اندازه شرکت پرداختند. نتایج حاکی از معناداری تمامی متغیرها غیر از اهرم مالی بود.
ملکیان و زارع (۱۳۸۹)، در پژوهش خود به بررسی تأثیرات سرمایه فکری با عملکرد مالی در شرکتهای داروسازی با رویکرد فازی پرداختهاند که نتایج، نشاندهنده رابطه مثبت معنادار بین برخی از اجزای سرمایه فکری با عملکرد مالی بوده است.
سجادی و همکاران (۱۳۸۹)، بررسی تأثیر انتخاب ساختار سرمایه بر روی عملکرد شرکتهای بورسی. در این پژوهش تأثیر انتخاب ساختار سرمایه بر روی عملکرد شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، از طریق تجزیهوتحلیل دادههای ۷۶ شرکت برای دوره زمانی ۱۳۸۷-۱۳۸۳ بررسیشده است. این پژوهش شامل ۹ فرضیه بهصورت زیر میباشد:
فرضیه اول: بین نسبت بدهیهای کوتاهمدت بهکل داراییها با نرخ بازده داراییها رابطه معنیداری وجود دارد.
فرضیه دوم: بین نسبت بدهیهای بلندمدت بهکل داراییها با نرخ بازده داراییها رابطه معنیداری وجود دارد.
فرضیه سوم: بین نسبت کل بدهیها بهکل داراییها با نرخ بازده داراییها رابطه معنیداری وجود دارد.
فرضیه چهارم: بین نسبت بدهیهای کوتاهمدت بهکل داراییها با نرخ بازده حقوق صاحبان سهام رابطه معنیداری وجود دارد.
فرضیه پنجم: بین نسبت بدهیهای کوتاهمدت بهکل داراییها با نرخ بازده حقوق صاحبان سهام رابطه معنیداری وجود دارد.
فرضیه ششم: بین نسبت بدهیهای کوتاهمدت بهکل داراییها با نرخ بازده حقوق صاحبان سهام رابطه معنیداری وجود دارد.
فرضیه هفتم: بین نسبت بدهیهای کوتاهمدت بهکل داراییها با حاشیه سود ناخالص رابطه معنیداری وجود دارد.
فرضیه هشتم: بین نسبت بدهیهای کوتاهمدت بهکل داراییها با حاشیه سود ناخالص رابطه معنیداری وجود دارد.
فرضیه نهم: بین نسبت بدهیهای کوتاهمدت بهکل داراییها با حاشیه سود ناخالص رابطه معنیداری وجود دارد.
نتایج پژوهش نشان میدهد که بین نسبت بدهیهای کوتاهمدت بهکل داراییها و نسبت کل بدهیها بهکل داراییها با نرخ بازده داراییها رابطه منفی و معنیداری وجود دارد اما بین ساختار سرمایه (نسبت بدهی کوتاهمدت بهکل داراییها، نسبت بدهیهای کوتاهمدت بهکل داراییها و نسبت کل بدهیها بهکل داراییها) و عملکرد شرکت (بازده حقوق صاحبان سهام و حاشیه سود ناخالص) رابطه معنیداری وجود ندارد. بهبیاندیگر، در شرایط عادی انتخاب ساختار سرمایه تأثیر اندکی یا هیچ تأثیری بر روی عملکرد شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران ندارد.
ولی پور و همکاران (۱۳۸۹)، موقعیت استراتژیک و ارزشیابی عملکرد شرکت. در این تحقیق به بررسی تأثیر موقعیت استراتژیک بر عملکرد شرکت در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختهاند. با توجه به نوع فعالیت شرکت، وضعیت رقبا و نیاز و سلیقههای مشتریان، شرکتها نیازمند اتخاذ استراتژی خاصی میباشند تا بتوانند بهطور کارآمد با رقبا به رقابت بپردازند که موجب بهبود عملکرد مالی در سالهای آتی میشود. فرضیه این تحقیق بهصورت زیر میباشد:
برای تضمین نوسان و بازسازی سیگنال ورودی در مقابل تغیرات ناشی از درجه حرارت و پروسه مورد استفاده، دامنه گین حلقه باید بزرگتر از یک باشد (در نوسانسازهای عملی معمولا ۲ در نظر گرفته می شود) این سیگنال ورودی با هر نویز یا تغییرات در نوسانساز مانند تغییرات دمایی و سایر فرایندهای محیطی ممکن است ساخته شود، بنابراین شرایط بارک هوزن شرایط لازم برای نوسان میباشند ولی کافی نیستند[۳].
-
- مدل مقاومت منفی نوسانسازها
در بعضی از انواع نوسانسازها مناسبتر است که مدل فیدبک برای مدل نوسانساز بکار برده شود. همانند نوسانسازهای رینگ. برای نوسانسازهای مبنی بر تشدیدگر پدیده نوسان برمبنای مفهوم مقاومت منفی راحتتر بررسی می شود. همانطور که در شکل (۲-۳) نشان داده شده است تشدیدگر را میتوان معادل با یک تانک RLC موازی درنظر گرفت که در آن Rp تلفات اجتنابناپذیر انرژی در تانک را نشان میدهد.
اگر تانک با یک جریان ضربه تحریک شود (شکل a(2-3)) و یا یک شرایط اولیه روی آن قرار داده شود، بدلیل تلفات ناشی از Rp، تانک بصورت نوسانی میرا پاسخ میدهد زیرا در هر چرخه، قدری از انرژی که بین خازن و القاگر جابجا می شود، بصورت گرما در مقاومت تلف می شود. حال فرض شود مقاومتی به اندازه –Rp به موازات مقاومت تانک قرار داده شود و آزمایش فوق تکرار شود( شکل b(2-3))، از آنجایی که ، تانک بطور نامحدود در فرکانس نوسان می کند. بنابراین همانند شکل c(2-3) اگر یک مدار تک قطبی که مقاومت منفی ایجاد می کند به موازات تانک قرار گیرد، ترکیب حاصل می تواند نوسان کند زیرا عامل اتلاف انرژی وجود ندارد. یک چنین توپولوژی مدل مقاومت منفی نوسانساز نامیده می شود. قابل توجه است که در فرکانسهای خیلی بالا و مایکروویو، امپدانس دیده شده از مدار اکتیو دارای فیدبک مثبت فقط به صورت یک مقاومت منفی نخواهد بود و دارای یک جزء موهومی نیز میباشد که در این حالت به منظور ایجاد نوسان باید مجموع امپدانس دیده شده از مدار اکتیو و امپدانس شبکه مورد نظر برابر صفر باشد.
-
- انواع نوسانسازهای CMOS
دستهبندی نوسانسازها این آگاهی را به طراح میدهد که با توجه به مشخصات مطلوب آن بتوان مکان نوسانساز را در دسته بندی پیدا کرد. نوسانسازها را میتوان از جنبه های مختلف دستهبندی کرد. به عنوان مثال این دستهبندی می تواند بر اساس یکی از مشخصههای اساسی مانند فرکانس نوسان، مصرف توان و عملکرد فرکانسی و یا بر اساس عملکرد نوسانساز مانند شکل موج خروجی باشد. در ادامه دو نمونه از تقسیمیندی نوسانسازها نشان داده شده است.
میرا شدن پاسخ ضربه شبکه RLC و جبران آن با اضافه کردن مقاومت منفی
در یک تقسیم بندی نوسانسازها را بر اساس نوع تشدیدگر و نوع شکل موج خروجی آن تقسیم بندی می کنند [۴]. در این تقسیم بندی شکل موج نوسانسازهای بناشده بر اساس تشدیدگرها سینوسی است در حالیکه خروجی نوسانسازهایی که بر اساس غیر تشدیدگر بنا شده اند، میتوانند خروجیهایی به فرم مربعی و مثلثی و غیره داشته باشند. شکل (۲-۴).
Oscillators
Resonator-based
Waveform-based
RC
Oscillators
SC
Oscillators
LC
Oscillators
Crystal
Oscillators
Relaxation
Oscillators
Ring
Oscillators
دسته بندی نوسانسازها
در تقسیم بندی دیگر ابتدا نوسانسازها به دو نوع کلی “زمان گسسته” و “زمان پیوسته” تقسیم شده اند. سپس بصورت نشان داده شده در شکل (۲-۵) نوسانسازهای مختلف را با توجه به ویژگیهایشان در این تقسیم بندی جای گرفتهاند[۵]. در ادامه برخی از نوسانسازهای نام برده شده در شکلهای (۴-۲) و (۵-۲) به طور خلاصه تعریف شده اند.
Electronic Oscillator
Continuous -time
Discrete- time
Resonator based
Non-resonator based
Relaxation
Oscillators
LC
Oscillators
Crystal
Oscillators
Ring
Oscillators
Digital