بهره مند در سال ۱۳۸۹ به مقایسه ویژگیهای آنتروپومتریکی، ترکیب بدنی و تیپ بدنی زنان ۵۰ تا ۶۵ ساله پرداخت. نتایج نشان داد بین قد، وزن، ارتفاع زانو تا زمین، طول ران، پهنای تنه از ارتفاع نوک سینهها، پهنای تنه در سطح لگن، بیشترین محیط بازو، محیط ران در قسمت میانی، بیشترین محیط عضله ساق پا، شاخص دور کمر به باسن و شاخص کورومیک زنان فعال و غیر فعال تفاوت معناداری وجود ندارد. بین ارتفاع عمودی نشسته زنان ۵۰ تا ۶۵ ساله فعال و غیر فعال تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین درصد چربی، توده بدون چربی زنان ۵۰ تا ۶۵ ساله فعال و غیر فعال تفاوت معناداری وجود ندارد. بین عدد آندومورفی زنان فعال و غیر فعال تفاوت معناداری وجود ندارد. بین عدد مزومورفی و عدد اکتومورفی زنان ۵۰ تا ۶۵ ساله فعال و غیر فعال تفاوت معناداری وجود دارد (بهره مند، ۱۳۸۹).
پرنیان در سال ۱۳۸۹ به مقایسه شدت و شیوع ناهنجاریهای اندام فوقانی و تحتانی دانش آموزان پسر و دختر مقطع اول متوسطه شهرستان اسلام آباد غرب پرداخت. آزمودنیها ۵۰ نفر دختر و ۵۰ نفر پسر سال اول مقطع متوسطه بودند که به صورت نمونه گیری خوشهای تصادفی انتخاب گردیدند. نتایج حاصل نشان داد که بین میزان ناهنجاری کیفوز، لوردوز، زانوی پرانتزی و زانوی ضربدری در آزمودنیهای پسر و دختر سال اول متوسطه تفاوت معناداری وجود دارد از طرف دیگر بین میزان شدت ناهنجاری کیفوز و لوردوز در پسر و دختر سال اول متوسطه تفاوت معناداری وجود دارد. در حالی که بین میزان شدت ناهنجاری پای پرانتزی و ضربدری در پسر و دختر سال اول متوسطه تفاوت معناداری وجود ندارد. در مجموع میتوان نتیجه گیری کرد که بین میزان شیوع و شدت ناهنجاریها در دختران و پسران سال اول متوسطه تفاوت آشکاری وجود دارد (پرنیان، ۱۳۸۹).
احمد نیا و همکاران در سال ۱۳۸۹ در تحقیقی با عنوان بررسی برخی شاخص های تن سنجی در ساکنین شهر زنجان و مقایسه آن با استاندارد جهانی شاخص تن سنجی، تعداد ۱۸۲۱ نفر از ساکنین شهر زنجان را اندازه گرفته و با نمودارهای استاندارد NCHS مقایسه کردند. یافتههای این تحقیق بیانگر ارتباط مستقیم و معنادار آماری بین متغیر نمایی توده بدنی با سن (۳۶/۰=r) و وضعیت تاهل (۳۹/۰=r) و ارتباط معکوس و معناداری بین متغیر نمایی توده بدنی و سطح تحصیلات (۱۸/۰=r) میباشد همچنین با توجه به یافتههای پژوهش و ابتلای درصد قابل توجهی از زنان به اضافه وزن، چاقی و چاقی شکمی توجه به سبک زندگی افراد به خصوص زنان در گروه های سنی مختلف پیشنهاد شده است (احمد نیا و همکاران، ۱۳۸۹).
قلعه شاهین در سال ۱۳۸۸ به مقایسه برخی ویژگیهای آنتروپومتریکی و فاکتورهای آمادگی جسمانی فوتسالیستهای دختر و پسر منتخب مدارس متوسطه شهرستان اسلام آباد غرب پرداخت. نتایج تحقیق نشان داد میانگین شاخص های درصد چربی بدن، BMI، عرض لگن، انعطاف پذیری در فوتسالیستهای دختر بیشتر از فوتسالیستهای پسر است ولی این اختلاف تنها در مورد درصد چربی بدن و میزان انعطاف پذیری معنادار است. به جزء موارد فوق میانگین داده ها در تمامی متغیرهای آنتروپومتریکی (قد نشسته، قد ایستاده، طول دو دست در حالت کشیده، طول پا، عرض شانه، عرض زانو، عرض آرنج، عرض مچ دست، میحط بازو، محیط ساق، محیط مچ دست، محیط شانهها) و نیز رکورد فاکتورهای آمادگی جسمانی (میزان چابکی، استقامت عضلانی) به طور معناداری در پسران بیشتر از دختران بود (قلعه شاهین، ۱۳۸۸).
سیاح در سال ۱۳۸۸ به مقایسه ویژگیهای آنتروپومتریکی، آمادگی جسمانی و آمادگی مهارتی دانشجویان پسر سال اول رشته تربیت بدنی با دانشجویان سال اول سایر رشته های دانشگاه زنجان پرداخت. یافتههای پژوهش نشان داد اختلاف معناداری بین دور قفسه سینه، درصد چربی، شاخص توده بدن، استقامت عضلانی، توان بی هوازی، چابکی، سرعت، نیروی عضلات دست، انعطاف پذیری و سرعت عکس العمل دست دو گروه وجود دارد. بین سن، قد و وزن این اختلاف معنادار نبود (سیاح، ۱۳۸۸).
سالم و همکاران در سال ۱۳۸۸در تحقیقی با عنوان ارزیابی شاخص های تن سنجی در دختران مقاطع راهنمایی و دبیرستانی شهر رفسنجان، اندازه های تن سنجی شامل وزن، قد و دور کمر ۱۲۲۱ دختر دانش آموز را اندازه گرفتند و به این نتایج دست یافتند: ۲/۱۱% افراد دارای اضافه وزن، ۴/۲% چاق و ۳/۱۱% دارای کم وزنی بودند. میزان افراد مبتلا به اضافه وزن و چاقی بین دو گروه راهنمایی و دبیرستانی دارای اختلاف معنی داری بود (p<0/05). اندازه گیری دور کمر نشان داد که ۲/۱% دنمونهها دارای چاقی مرکزی میباشند. بین دور کمر و شاخص توده بدنی همبستگی آماری معناداری وجود داشت (۰۱/۰P< و ۰۸/۰=r). یافتههای آنان نشان داد که اضافه وزن، چاقی و کم وزنی یک مشکل معمولی بهداشتی در دانش آموزان مقاطع راهنمایی و دبیرستانی شهر رفسنجان است (زینت و وزیری نژاد، ۱۳۸۶).
صادقی و همکاران در سال ۱۳۸۸ در بررسی ارتباط بین قدرت و انعطاف عضلات تنه با میزان قوس کایفوز پشتی در دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی گزارش کردند که ارتباط معنیداری بین کایفوز پشتی با تمام متغیرهای پیشبین (قدرت عضلات بازکننده پشت، قدرت عضلات نزدیککننده کتف، انعطافعضلات تاکننده کمربند شانهای و انعطاف عضلات سینهای شکمی) وجود دارد. متغیرهای قدرت عضلات بازکننده پشتی و انعطاف عضلات سینهای شکمی و انعطاف تاکننده کمربند شانهای به عنوان مهمترین پیشگوها برای میزان تغییرات کایفوز پشتی معرفی شدند. با توجه به نتایج تحقیق چنین به نظر میرسد که با کاهش قدرت عضلات بازکننده و نزدیککننده کتف، کاهش انعطاف سینهای شکمی و نیز تاکننده کمربند شانهای، میزان قوس کایفوز پشتی افزایش مییابد (صادقی و همکاران، ۱۳۸۸).
مولایی نژاد و همکاران در سال ۱۳۸۸ به مقایسه ویژگیهای آنتروپومتریک و دامنه حرکتی چهار گروه سنی در دو منطقه غرب و مرکز کشور به تفکیک جنسیت پرداختند و به تفاوت معنی داری در ویژگیهای آنتروپومتریک جنسیتها و قومیتهای مختلف و همچنین انعطاف پذیری پایینتر بعضی از مفاصل زنان نسبت به مردان دست یافتند (مولایی رضوی و همکاران، ۱۳۸۵).
شجاعالدین و همکاران در سال ۱۳۸۷ به بررسی ارتباط استقامت عضلات تنه و ویژگیهای آنتروپومتری با میزان دردهای کمری در ورزشکاران دارای ناهنجاری گودی کمر پرداختند. تعداد ۳۰ نفر از دانشجویان پسر دانشگاه تربیت معلم که ورزشکار بودند در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنیها همه دارای گودی کمر و بر اساس شدت درد به سه دسته کمر درد خفیف و کمر درد متوسط و کمر درد شدید تقسیم بندی شدند. ویژگیهای آنتروپومتریکی آزمودنیها اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده بیانگر این بود که با افزایش استقامت عضلات تنه میزان درد کمر کاهش مییابد. همچنین بین برخی ویژگیهای آنتروپومتریکی آزمودنیها، شامل طول اندام فوقانی و تحتانی، پهنای لگن، پهنای شانه، قد نشسته و میزان درد کمر هیچ رابطه معنیداری مشاهده نشد و تنها بین دامنه حرکتی کمر با میزان کمر درد رابطه معنیداری وجود داشت. بنابراین چنین به نظر میرسد که استقامت عضلانی کم در ناحیه عضلات شکم و پشت و کاهش دامنه حرکتی ورزشکاران در ناحیه کمری خطر ابتلا به کمردرد را افزایش میدهد (شجاع الدین و همکاران، ۱۳۸۷).
عابدین در سال ۱۳۸۷ تحقیقی با عنوان مقایسه هوش هیجانی، سلامت روانی و کارکرد خانواده دانش آموزان دبیرستانی فرزند جانباز با معلول و عادی را انجام داد، یافتههای به دست آمده به طور کلی حاکی از آن بود که در خانواده جانبازان کنارهگیری عاطفی و هیجانی پدر و به همراه معلولیت وی با کاهش تعاملات و ارتباطات درون خانواده و تغییر الگوهای ارتباطی اعضاء با یکدیگر رابطه دارد. این تغییرات نیز به نوبه خود سبب کاهش هوش هیجانی فرزندان جانباز به ویژه در مؤلفه بین فردی و نیز سلامت روانی آنان و افزایش مشکلات اضطرابی و پرخاشگری آنان میگردد (عابدین، ۱۳۸۷).
نعمتی و همکاران درسال ۱۳۸۷ در تحقیقی با عنوان بررسی عوامل تن سنجی دانش آموزان دختر ۱۹-۷ ساله اردبیل و مقایسه آن بااستاندارد NCHS با بهره گرفتن از روش نمونه گیری چند مرحله ای قد و وزن، ۳۹۹۶ دختر ۱۹-۷ ساله را اندازه گرفتند و به این نتیجه رسیدند که میانگین قد و وزن دختران شهری از همسالان روستایی خود بالاتراست. رشد قد آزمودنیها در فاصله سنی ۱۲-۹ سالگی بیشتر و حداکثر آن در نه سالگی و به میزان شش سانتیمتر در سال است. بیشترین میزان افزایش وزن دختران در سیزده سالگی و به مقدار پنج و نیم کیلوگرم در سال است. میانگین قد و وزن دختران اردبیلی در سنین مورد مطالعه ازهمسالان تهرانی، کرمان و اصفهانی کمتر است همچنین تمامی صدکهای قدو وزن و توده بدن دختران ۱۹-۷ ساله اردبیل از صدکهای مشابه خود در استاندارد NCHS کمتر است (نعمتی و همکاران، ۱۳۸۷).
ترتیبیان و اکبری در سال ۱۳۸۷ به بررسی ویژگیهای آنتروپومتریکی دانش آموزان دختر ۱۷-۱۱ ساله ارومیه و مقایسه آن با استاندارد NCHS پرداخت. نتایج تحقیق نشان داد میانگین شاخص قد و وزن و BMI در گروه های سنی ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶ و ۱۷ سال به طور معناداری کمتر از استاندارد مرجع است ولی تنها در گروه سنی ۱۴ سال بین شاخص ها و استاندارد مرجع اختلاف معناداری وجود ندارد. دور کمر دانش آموزان در تمام گروه های سنی کمتر از استاندارد مرجع است ولی تنها در گروه سنی ۱۶ و ۱۷ سال این تفاوت معنی دار است. علی رغم اینکه دور باسن در تمام ردههای سنی کمتر از استانداردهای مرجع است، اما این تفاوتها معنی دار نیستند (ترتیبیان و اکبری، ۱۳۸۷).
باقرزاده و همکاران در سال ۱۳۸۶ به بررسی ارتباط تواناییهای حرکتی با آنتروپومتری و فعالیت جسمانی دانش آموزان ۱۲ تا ۱۵ ساله در شهر تهران پرداختند. به این منظور ۲۷۷ دختر و پسر ۱۲ تا ۱۵ ساله به شیوه تصادفی خوشهای انتخاب شدند. قد، وزن، شاخص توده بدن، ۹ نقطه چربی زیرپوستی، ۱۳ مورد دور اندام، ۸ مورد پهنا اندازه گیری شد. انواع تیپ بدنی مشخص شد. آزمونهای دو رفت و برگشت استقامتی ۲۰ متر، قدرت پنجه، پرش طول درجا، بارفیکس، درازونشست، دو رفت و برگشت ۱۰ در ۵ متر، ضربه زدن انگشت روی یک صفحه، انعطافپذیری و حرکات تعادلی فلامینگو برای سنجش تواناییهای حرکتی استفاده شد. ارتباط بین شاخص های آنتروپومتریکی و نتایج آزمون یوروفیت در حد متوسط بود که این مسئله به ویژه در آزمونهای تحمل وزن معنیدار مشاهده شد. فعالیت جسمانی آزمودنیها به شاخص های آنتروپومتریکی آنها وابسته نبود، نتایج آزمون دو رفت و برگشت استقامتی در همه گروه های سنی در هر دو جنس ارتباط معنیداری با فعالیت جسمانی داشت (باقرزاده و همکاران، ۱۳۸۶).
زرین سال ۱۳۸۵ در تحقیقی با عنوان آمادگی جسمانی و سلامت روانی دانش آموزان سال سوم دبیرستان در مقایسه با پیش دانشگاهیها به این نتایج رسید: در تمامی عوامل GHQ، وضعیت دانش آموزان سال سوم از دانش آموزان پیش دانشگاهی بهتر است، همه اختلافها در سطح ۰۸/۰ معنا دار هستند، منتهی اگر سطح معناداری را ۰۵/۰ در نظر بگیریم تفاوتها تنها در اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی معنادار هستند آزمودنیهای دو گروه در عامل چابکی و درازونشست تفاوت معناداری ندارند ولی تفاوت آنها در سایر عوامل معنادار است. به عبارت دیگر دانش آموزان پیش دانشگاهی در نمره کلی آمادگی جسمانی و نمرات دوی ۵۴۰ متر، بارفیکس، و انعطاف به طور معناداری از سال سومیها ضعیفتر بودهاند. نمره کلی آمادگی جسمانی نه با نمره کلی GHQ و نه با هیچ یک از خرده مقیاسهای آن ارتباط معناداری ندارد. به طور کلی، نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد در سنی که انسانها باید بیشترین رشد، شادی و نشاط و کمترین استرس را داشته باشند، دانش آموزان پسر ما به شدت تحت فشار هستند، طوری که تمام مقیاسهای سلامت و رشد آنها وارونه شده و از سال سوم به پیش دانشگاهی با رشد منفی مواجه هستیم (زرین، ۱۳۸۵).
باژن و همکاران در سال ۱۳۸۵ در مقاله خود تحت عنوان الگوی توزیع چربی بدن
(نسبت دور کمر به دور باسن) و ارتباط آن با نمایه توده بدن در دختران دبیرستانی شهر لاهیجان به اندازه گیری شاخص های تن سنجی قد، وزن، دور کمر و دور باسن ۴۰۰ دختر پرداختند و به این نتایج دست یافتند: ۸/۱۴% دختران دارای اضافه وزن و ۳/۵% آنان چاق بودند. بر اساس شاخص دور کمر به باسن، ۵/۲۱% کل نمونههای مورد بررسی و ۷/۶۶% دختران چاق، چاقی شکمی داشتند. همبستگی مثبت و معناداری بین نمایهی توده بدنی و دور کمر به دور باسن مشاهده کردند (۰۰۰۱/۰P <، ۳۵/۰=r) (باژن و همکاران، ۱۳۸۵).
فولادگر در سال ۱۳۸۵ در پژوهش خود با عنوان مقایسه برخی ویژگیهای آنتروپومتریکی در دانش آموزان پسر دوره دبیرستان شهر اصفهان با سطوح فعالیت بدنی مختلف، ۱۳۱۶ نفر را از نظر قد، وزن، ضخامت چربی زیرپوستی ۴ ناحیه سه سر بازویی، ساق پا، شکم و فوق خاصره مورد اندازه گیری قرار داد. این محقق با بهره گرفتن از پرسشنامه فعالیت بدنی بک دانش آموزان را درسه طبقه غیر فعال، فعالیت متوسط و فعال طبقه بندی کرده و ارتباط بین ویژگیهای آنتروپومتریکی و سطح فعالیت بدنی را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که سطح فعالیت بدنی افراد می تواند روی قد، وزن، شاخص توده بدنی، مجموع چربی زیرپوستی در ناحیه سه سر بازویی و ساق پا و درصد چربی آنها اثر گذار باشد. ضمن اینکه افزایش فعالیت از سطح متوسط به فعال روی عوامل مذکور را چندان تأثیر گذار گزارش نکرد (فولادگر، ۱۳۸۵).
صمدی در سال ۱۳۸۵ در تحقیق خود با عنوان پیش بینی و مقایسه سهم متغیرهای آنتروپومتری در انعطاف پذیری مفصل ران در فوتبالیستها و غیر ورزشکاران به این نتیجه رسید که متغیرهای آنتروپومتریکی با انعطاف پذیری مفصل ران ارتباط دارند و مدعی شد که توجه به این متغیرها در توانبخشی ورزشی و سنجش انعطاف پذیری این مفصل مؤثر است (صمدی، ۱۳۸۵).
امینیان رضوی و همکاران در سال ۱۳۸۵ به بررسی مقایسه عوامل جسمانی و ترکیب بدنی کشتی گیران زبده با افراد غیر ورزشکار پرداختند. بدین منظور ۳۰ نفر در دو گروه تحت عنوان حجم نمونه از جامعه آماری کشتی گیران زبده و افراد غیر ورزشکار انتخاب شدند. فاکتورهای مورد نظر ارزیابی شد و نتایج را به این صورت اعلام کردند: درصد چربی بدن، قدرت، سرعت، چابکی کشتی گیران با افراد غیر ورزشکار به صورت معناداری تفاوت داشت. با این حال در مقادیر توده بدون چربی و شاخص توده بدن تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. همچنین در بررسی رابطه بین درصد چربی با سرعت، چابکی با سرعت و قد با چابکی همبستگی معناداری مشاهده نشد (امینیان رضوی و همکاران، ۱۳۸۵).
جعفری و همکاران در ۱۳۸۵ به بررسی ویژگیهای آنتروپومتریکی و فیزیولوژیکی
(زیست حرکتی) تکنواندوکاران برتر زن ایرانی و تعیین ارتباط بین این ویژگی با موفقیتهای آنان پرداختند. نمونه آماری ۲۵ تکواندوکار زن برتر بودند. یافتههای پژوهش نشان داد که ارتباط معناداری بین BMI، سرعت، توان بی هوازی، چابکی، درصد چربی و زمان عکس العمل با موفقیت زنان تکواندوکار برتر وجود دارد (جعفری و همکاران، ۱۳۸۵).
علیان در سال ۱۳۸۴ در تحقیقی با عنوان مقایسه هوش هیجانی قهرمانان و ورزشکاران رشته های گروهی و انفرادی با افراد غیر ورزشکار را انجام داد، در سطح ۹۵ درصد اطمینان نتایج حاکی از آن بود که تفاوت ورزشکاران از نظر هوش هیجانی کلی، هوش درون فردی، هوش بین فردی، سازگاری، کنترل استرس و خلق عمومی نسبت به افراد غیر ورزشکار معنادار است. همچنین تفاوت قهرمانان ورزشی در مقایسه با سایر ورزشکاران علاوه بر موارد فوق در خرده آزمونهای خودآگاهی هیجانی، ابراز وجود، احترام به خود، استقلال، همدلی، مسئولیت پذیری اجتماعی، حل مسئله، آزمون واقعیت، انعطاف پذیری، تحمل استرس، کنترل تکانه و خوش بینی معنادار بود سطح هوش بین فردی در ورزشکاران رشته های گروهی بیشتر از ورزشکاران رشته های انفرادی بود. از نظر خلق عمومی (شادکامی و خوش بینی) تفاوت ورزشکاران نسبت به غیرورزشکاران، همچنین سازگاری ورزشکاران به طور معناداری بالاتر از غیر ورزشکاران بود (علیان، ۱۳۸۴).
شامرادلو در سال ۱۳۸۳ در تحقیقی با عنوان مقایسه نقش هوش هیجانی و هوش شناختی در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پیش دانشگاهی شهر تهران پرداخت. یافتههای پژوهش نشان داد که توان پیش بینی هوش هیجانی در پیشرفت تحصیلی تقریباً دو برابر هوش شناختی است. همچنین از بین مؤلفه های هوش هیجانی، مؤلفه های خود شکوفایی و خود آگاهی هیجانی نقش بیشتری در پیش بینی پیشرفت تحصیلی داشتند. از یافتههای دیگر پژوهش همبستگی ضعیف در حدود (r= 0/08) بین هوش هیجانی و هوش شناختی بود. مقایسه هوش هیجانی در بین پسران و دختران هم نشان داد که دختران در خرده مقیاسهای خود آگاهی هیجانی و رابطه بین فردی به طور معناداری نمرات بالاتری نسبت به پسران مشاهده نشد. در نهایت اینکه هوش هیجانی نسبت به هوش شناختی در پیش بینی پیشرفت تحصیلی از توان بیشتری برخوردار است (شامرادلو، ۱۳۸۳).
ملکی نظام آباد در سال ۱۳۸۳ در پژوهشی با عنوان تدوین مقیاس قد، وزن و نسبتهای طولی و عرضی کودکان ۱۱-۷ ساله میاندوآب به این نتیجه رسید که قد، وزن، طول بالاتنه و پایین تنه، عرض شانه و عرض لگن با بالا رفتن سن افزایش پیدا می کند ولی نسبتهای مورد بررسی نشان دادند که نسبت طول بالاتنه به قد با افزایش سن کاهش پیدا می کند و نسبت عرض لگن به عرض شانه با بالا رفتن سن تغییرات محسوسی پیدا نمیکند. ولی مقایسه قد، وزن و نسبت وزن به قد کودکان آمریکایی با کودکان ایرانی نشان داد که قد و وزن کودکان میاندوآبی به طور معناداری بالاتر است (ملکی نظام آباد، ۱۳۸۳).
احمدی در سال ۱۳۸۳ در تحقیقی با عنوان تعیین ارتباط بین اندازه های آنتروپومتریکی اندام تحتانی با اجرای دو سرعت، قدرت، توان و انعطافپذیری دانش آموزان دختر دونده منتخب دوره متوسطه شهر تهران، به نتایج زیر دست یافت: بین توان با طول اندام تحتانی (پا، ران، ساق)، محیط اندام تحتانی (باسن، ران، ساق)، پهنای اندام تحتانی (لگن، زانو، قوزک)، قد و وزن، توده چربی بدن و شاخص های توده بدنی همبستگی مثبت و معنیداری به دست آورد، در حالی که بین اندازه های آنتروپومتریکی اندام تحتانی با میزان قدرت، انعطافپذیری و دو سرعت همبستگی معنادار نبود (احمدی، ۱۳۸۳).
هشیری در سال ۱۳۸۲ در تحقیقی با عنوان هنجاریابی پرسشنامه هوش هیجانی بار- اُن (EQ) برای ارزیابی جنبه های مختلف هوش هیجانی دانشجویان دانشگاه های تهران، به این نتیجه رسید که بین دانشجویان پسر و دختر در نمره کل هوش هیجانی تفاوت معنادار وجود دارد و دختران به طور معناداری دارای نمره هوش هیجانی بالاتری هستند (هشیری، ۱۳۸۲).
احمدی در سال ۱۳۸۱ پژوهشی را تحت عنوان بررسی میزان ناهنجاریهای اندام بالاتنه دانشجویان در دانشگاه شهید چمران اهواز انجام داده است و به این نتایج رسید که ۹۳ درصد غیر ورزشکاران دچار حداقل یک ناهنجاری بودند ولی در گروه ورزشکاران ۲۱ درصد ناهنجاری جسمی دیده شد. ضمنا درصد شیوع دانشجویان به ناهنجاریها بدین صورت بود که ۷۹ درصد افتادگی شانه، ۵۸ درصد لوردوز کمر، ۳۲ درصد لودوز گردن، ۱۴ درصد عارضه کج گردنی، ۸۱ درصد کیفوز پشتی و ۳ درصد اسکولیوز داشته اند (احمدی، ۱۳۸۱).
دریانوش درسال ۱۳۸۰ در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه برخیمتغیرهایآنتروپومتریکی و انعطاف پذیری با آزمونSIT&REACH در بین ۱۵۰ دانش آموز ۱۰ تا ۱۲ ساله، به اندازه گیری رابطه متغیرهای آنتروپومتریک شامل: قد، وزن، طول دست، طول پا، طول قد نشسته و آزمونهای انعطاف پذیری ستون فقرات، مچ پا، ران و آزمونSIT&REACH پرداخته و نتیجه گرفت که طول قد تأثیر معناداری بر آزمونSIT&REACH دارد (P= 0/031). در مورد طول دست، طول پا و قد نشسته ارتباط معناداری با آزمونSIT&REACHمشاهده نکرد. بین انعطاف پذیری کمر و ستون فقرات با این آزمون ارتباط معناداری وجود نداشت. بین انعطاف پذیری ران (عضلات همسترینگ) و مفصل مچ پا با آزمونSIT&REACHارتباط معنادار بود (دریانوش، ۱۳۸۰).
رحمانی نیا و سعیدی در سال ۱۳۷۹ به تعیین ارتباط بین برآورد درصد چربی بدن با نتایج
اندازه گیری ابعاد بدن در زنان ورزشکار و غیر ورزشکار پرداخت. گروه ۱ را دختران ورزشکار طراز اول کشور (اعضای تیمهای ملی کشور) و گروه ۲ را دختران غیر ورزشکار قرار داد. نمونه گروه با میانگین سنی ۵ ۲۲ سال از میان ورزشکاران از رشته های دوومیدانی، والیبال، شنا، بسکتبال، ژیمناستیک و کاراته در دومین دوره مسابقات همبستگی بانوان کشورهای اسلامی و نمونه گروه ۲، ۱۰۰ نفر از دانشجویان غیر تربیت بدنی دانشگاه گیلان انتخاب شدند. متغیرهای مورد بررسی عبارت بودند از قد، وزن، سن، میزان چربی بدن (با بهره گرفتن از کالیپر) و ابعاد بدن (اندازه دور باسن، دور کمر، دور شکم، دور ران، کمربند شانهای، طول پا، طول دست، دور مچ دست، مچ پا و طول تنه)
(با بهره گرفتن از متر نواری مورد سنجش قرار گرفت. از یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که بین برآورد درصد چربی بدن و اندازه گیری دور اندام در گروه دختران غیر ورزشکار ارتباط معنی داری وجود دارد. این ارتباط معنی دار در اندازه های دور باسن ۵۹/۰ دور کمر ۷۹/۰ دور مچ پا ۵۳/۰، دور شکم ۷۷/۰ و دور ران ۷۸/۰ و دور مچ دست ۶۶/۰ و کمربند شانه ۲۲/۰ (۰۵/۰ p برای همه) دیده می شود. در سایر اندامها ارتباط معناداری مشاهده نشد (رحمانی نیا و سعیدی، ۱۳۷۹).
کیهانی در سال ۱۳۷۵ به توصیف و مقایسه ناهنجاریهای ستون فقرات و اندام تحتانی دانش آموزان دختر ورزشکار و غیر ورزشکار در مدارس متوسط شهر شیراز پرداخت و چنین گزارش کرد که ورزشکاران ۵/۸۱% و غیر ورزشکاران ۷۱/۹۲% دچار ناهنجاری جسمانی است. اصلیترین عارضه ورزشکاران و غیر ورزشکاران لوردوز کمری به ترتیب ۷/۳۴% و ۸/۷۰% گزارش شد. اصلیترین عارضه در اندام تحتانی ورزشکاران و غیر ورزشکاران زانوی پرانتزی به ترتیب ۹/۵۶% و ۱/۵۲% گزارش شد. بین تیپ بدنی و ناهنجاریهای انحراف جانبی سر، پشت کج، تیلت جانبی لگن، انحراف کمر به جلو و عقب، پشت گرد، پای صاف، پای گود و شست کج ارتباط معناداری گزارش نشد (کیهانی، ۱۳۷۵).
۲.۸.۲. تحقیقات انجام شده در خارج از کشور
کاک در سال ۲۰۱۴ به بررسی ارتباط گردن درد با شاخص های آنترپومتریکی و بیومکانیکی در نوجوانان چاق هند پرداخت. نمونهها به طور تصادفی به تعداد ۱۰۸ نفر از نوجوانان چاق در رده سنی ۱۲ تا ۱۸ سال (۵۶ پسر و ۵۲ دختر) بودند. گروه کنترل نیز ۱۱۳ نوجوان (۵۹ پسر و ۵۴ دختر) در نظر گرفته شد. در بخش آنترپومتریکی قد، وزن، ترکیب بدن و در صد چربی زیر پوستی و در بخش بیومکانیکی دامنه فلکشن و اکستنشن گردن، فلکشن جانبی سمت راست و چپ و چرخش سمت راست و چپ گردن اندازه گیری شد. نتیجه نشان داد بین دو گروه در تمام متغیرهای مورد مطالعه (به جز فلکشن جانبی سمت راست گردن و چرخش جانبی راست و چپ گردن) در دختران و پسران چاق و غیر چاق تفاوت معنادار بود (کوک و کیرباس، ۲۰۱۴).
الراشدان در سال ۲۰۱۴ به بررسی آنترپومتری دانشجویان زن دانشگاه عربستان سعودی پرداخت. مجموعه ۳۲ پارامتر آنترپومتری و وزن از ۱۵۰ دانشجوی زن ۱۸ تا ۲۴ سال به طور تصادفی در ریاض جمع آوری شده است. اطلاعات جمع آوری شده در مقایسه با اطلاعات جامعه غربی و آسیایی نشان داد که میزان اندازه های آنترپومتریکی زنان عربستان با اندازه های زنان این کشورها متفاوت است (الرشدان و همکاران، ۲۰۱۴).
هیو و همکاران در سال ۲۰۱۳ به بررسی ویژگیهای آنتروپومتریکی و فیزیولویکی نوجوانان شناگر گوادلوپی و مقایسه شنای رقابتی و توانایی شنا کردن آنان با شناگران سفید جوان نخبه ۲۰۱۱ پرداختند. در این تحقیق ۱۲۶ نفر نوجوان گوادلوپی ۱۰ تا ۱۴ سال (۶۵ دختر و ۶۱ پسر) شرکت داشتند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد هرچند شناگران گوادلوپی چاقتر از همتایان شناگر سفید بودند، اما در نیروی بالابر هیدروستاتیکی بسیار ضعیف بودند. آنها پرش ارتفاع بیشتری داشتند و به خوبی شناگران سفید شنا میکردند. پراکندگی در اجرای شنای ۴۰۰ متر بین شناگران به وسیله نیروی سرخوردن، سن و Vo2maxتوجیه میشد (هیو و همکاران، ۲۰۱۳).
ساندراس و بیسواس در سال ۲۰۱۳ به بررسی مقایسه ای ویژگیهای آنتروپومتریکی و ترکیب بدن کارآموزان فوتبال در سنین مختلف پرداختند. در این تحقیق یک گروه ۵۶ نفره از بازیکنان فوتبال در حال آموزش در فاصله زمانی منظم مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد ترکیب بدنی کارآموزان از نظر درصد چربی و وزن چربی در مقایسه با بازیکنان ملی و بین المللی در سطح بالاتری قرار داشت، همچنین وزن استخوان و عضلات در سطح پایینتری نسبت به بازیکنان ملی قرار داشت (ساندر داس بیسوادز، ۲۰۱۳).
کریشنان در سال ۲۰۱۲ به بررسی ارتباط بین شخصیت و شادی معتبر در میان کودکان و نقش هوش عاطفی به عنوان عامل تعدیل کننده دانش آموزان ابتدایی مالزی پرداخت. ۲۰۰ نفر از دانش آموزان مدارس ابتدایی مالزی، به طور تصادفی در این تحقیق شرکت کردند. ابزار این پژوهش AU در شادی معتبر، WLEIS برای مقیاسهای هوش هیجانی و پرسشنامه شخصیت پنج عاملی NEO انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان داد که شادی معتبر به طور قابل توجهی با عوامل شخصیت و هوش هیجانی در ارتباط است. علاوه براین، هوش هیجانی تعدیل کننده رابطه بین شخصیت و شادی معتبر است (کریشان، ۲۰۱۲).
بنرجی و همکاران در سال ۲۰۱۱ به بررسی ترکیب بدن و ساختمان جسمی کالج دانش آموزان دختر هند با دو نوع متفاوت فعالیت پرداختند. در این بررسی به این نتیجه رسیدند که هر دو گروه به طور متوسط دارای نوع بدن مزومورف و اندومورف میباشند اما اجزای مزومورفی از دانش آموزان تربیت بدنی نسبت به دانش آموزان آموزش و پرورشی بیشتر بود اجزای اندومورفی و اکتومورفی در هر دو گروه مشابه بود. چربی بدن در هر دو گروه مشابه بود ۸/۲۴ درصد برای دانش آموزان BPEd و ۸/۲۵ درصد دانشجویان BPEd اجزای مزومورفی بیشتر برای دانش آموزان تربیت بدنی به دلیل فعالیتهای ورزشی منظم و تعامل در این رشته بوده است. درصد چربی بدن از هر دو گروه، بسیار مشابه بود. این به دلیل مصرف مشابهی از غذا برای هر دو گروه بوده است. همچنین از مطالعه فوق، به این نتیجه رسیدند که مشارکت در فعالیتهای بدنی منظم به بهبود الگوی عضلانی از دانش آموزان تربیت بدنی منجر شده است (بانرجی، ۲۰۱۱).
گاش و همکاران در سال ۲۰۱۰تحقیقی با عنوان شاخص های آنتروپومتریکی و ترکیب بدنی در زنان هندی قبل و بعد از یائسگی را انجام دادند در این تحقیق ۲۴۵ زن سالم ۲۵ تا ۶۵ ساله را مورد اندازه گیری قرار دادند اندازه های آنتروپومتری مثل قد، وزن. . . و درصد چربی بدن (%BF) و شاخص توده بدنی (BMI) اندازه گیری شدند. آزمودنیها به دو گروه قبل از یائسگی و بعداز یائسگی تقسیم شدند و روش تحلیل واریانس یکراهه مشخص کرد که تفاوت گروهی معناداری برای سنو%BF و WHR بین گروههاوجود دارد. از نتایج قابل توجه این تحقیق میتوان به این مورد اشاره کرد که تفاوت معناداری برای وضعیت چاقی مرکزی بین دو گروه مشاهده شد (گاش و باگات، ۲۰۱۰).
موسایگر و دی سوزا در سال ۲۰۰۹ در تحقیقی با عنوان ویژگیهای آنتروپومتری دانش آموزان هندی مقیم بحرین، ۱۴۳۷ دانش آموز شامل ۷۱۸ پسر و ۷۱۹ دختر در دامنه سنی ۶ تا ۱۸ سال را مورد بررسی قرار دادند. قد، وزن، محیط بازو در قسمت فوقانی، چربی زیرپوستی دو سر، سه سر، تحت کتفی و فوق خاصرهای این افراد را اندازه گرفتند و چنین نتیجه گیری کردند که میانه قد پسران بین صدک ده و بیست و پنجم استاندارد رشدNCHSقرار دارد. در دختران قد، بین صدک پنج و بیست و پنج متغیر بوده، میانه وزن پسران بین صدک بیست و پنج و پنجاهم مقادیر استاندارد و در دختران وزن بین صدک بیست و پنج و پنجاه در نوسان بود. دختران BMIو درصد چربی بالاتری نسبت به پسران داشتند. میانه برایBMIهر دو گروه بین صدک پنج تا هفتاد و پنجم نمودار استاندارد بود در مقایسه با همتایان بحرینی دو الگوی متفاوت رشد مشاهده شد. همچنین در مقایسه با اطلاعات قدیمیتر کودکان هندی بلندتر و سنگینتر از همتایان بحرینی خود بودند اگرچه براساس اطلاعات جدید عکس این مطلب نمایان شده به گونه ای که کودکان بحرینی بلند قدتر و با توجه به BMI بالاترشان، سنگینتر بودند (موسایگر و دی سوزا، ۲۰۰۹).
گرید و سرونت در سال ۲۰۰۹ به ارتباط بین شاخص توده بدن و ترکیب بدن در ورزشکاران نخبه پرداختند. هدف این بود که آیا BMI یک ورزشکار به اجزاء آنتروپومتریکی خاصی مرتبط است یا خیر. پارامترهای آنتروپومتریک بدن در ۳۹۷۱ قهرمان ورزشی مطابق با معادلههای جامعه بین المللی برای بدن سنجی پیشرفته تعیین شد. مقادیر متوسط یافت شده در پارامترهای آنتروپومتریک مختلف به استثنای درصد توده استخوان، ارتباط با BMI را افزایش داد. قهرمانانی که BMI آنها نرمال و تا ۲۷ باشد و نیز آنهایی که مقادیر بالاتری تا ۳۰ الی ۳۳ نشان دادند یا درصد چربیشان افزایش مثبتی نشان داد اما درصد استخوان و ماهیچههایشان افزایشی نشان نداد. نتایج نشان داد که در قهرمانان BMI همبستگی بالایی با میزان چربی دارد. اندازهها نشان داد ورزشکارانی که خوب تمرین کرده اند. تمایل به نشان دادن محتوای عضلانی مطلوبی دارند و به هر حال ضرایب اصلاحی نشان دادند که BMI به عنوان اندازه گیری مستقیم محتوای چربی بدن در ورزشکاران نمیتواند استفاده شود (گاریدو و همکاران، ۲۰۰۹).
چی یونگ در سال ۲۰۰۸ به بررسی آماری ناهنجاریهای قامتی و فاکتورهای مرتبط در نوجوانان چینی پرداخت. این مطالعه درجه شیوع ناهنجاریهای مشترک در قامت را در بین نوجوانان بررسی کرد و تعیین کرد آیا ارتباط معناداری بین تعداد قامت نابهنجار با اختلالات روانی و علائم اسکلتی عضلانی وجود دارد، نتایج نشان داد اغلب نابهنجاری قامتی شانه نابرابر (۳۶%) و به دنبال آن وضعیت سر به جلو (۲۵%) بود. شیوع پوسچر سر به جلوی برای پسران دانش آموز از دختران بیشتر بود. همچنین گروه با فشار روانی بالا نسبت به گروه با فشار روانی پایین نشان دادند درصد شانه نابرابر بیشتری را در نهایت همبستگی بالایی در بین نمرات قامت نابهنجار، فشار روانی و نشانه های عضلانی اسکلتی مشاهده نشد (چیونگ، ۲۰۰۸).
جو و همکاران در سال ۲۰۰۸ گزارش کردند که شاخص توده بدنی بیش از ۲۴ کیلوگرم بر مجذور قد و یا نسبت دور کمر به دور لگن بیش از ۸۵% ممکن است باعث افزایش اندازه های
انحناهای ستون فقرات و همچنین درد کمر شود. همچنین ارتباط معناداری بین شاخص توده بدنی و لوردوزیس کمری مشاهده کردند. در حالیکه هیچ ارتباطی بین قد و وزن و لوردوزیس کمری زمانی که به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شدند مشاهده نکردند (گیو و ژانگ، ۲۰۰۸).
آیکادو در سال ۲۰۰۷ به بررسی فاکتورهای تأثیرگذار روی ثبات قامتی بزرگسالان جوان و سالم پرداخت. هدف از این پژوهش آزمایش ارتباط بین عملکرد تعادل بدن و قابلیت های حرکتی در زمان واکنش بود. آزمودنیها ۳۳ نفر دانشجو و ۱۱ بازیکن نخبه بسکتبال بودند که به ۴ گروه ورزشکار و غیرورزشکار زن و مرد تقسیم شدند. قد و وزن، شاخص توده بدنی و درصد چربی را محاسبه کردند. آزمودنهای تعادل و حرکتی به صورت ایستا و پویا استفاده شدند. آنالیز رگرسیون داده ها ارتباط خطی معنیداری بین دامنه نوسانات بدن در بازیکنان بسکتبال نشان داد. زمان واکنش نیز همبستگی معناداری با دامنه نوسانات فقط در گروه بسکتبالیستها نشان داد. نتایج نشان داد که افزایش در BMI، قدرت عضلات پشت و ظرفیت استقامتی با ثبات قامتی بهتر مرتبط است. تعدادی از قابلیت های حرکتی (انعطافپذیری مفصل ران، پرش عمودی) همبستگی معناداری را با تعادل بدن نشان ندادند. در حالیکه بعضی از عملکردهای حرکتی (آویزان شدن به حالت ایستا) و اندازه زمان واکنش همبستگی خوبی با نوسانات بدن تنها در بازیکنان بسکتبال نخبه نشان دادند (اوکاید، ۲۰۰۷).
الیزاوت و همکاران در سال ۲۰۰۶ تفاوت بین زنان جوان ورزشکار را بر پایه اندازه های آنتروپومتریکی، پرش و قدرت عضلات بررسی کردند. هدف تعیین اندازه های آنتروپومتریکی، توانایی پرش و قدرت عضلانی در بین پرشکاران دوومیدانی، والیبالیستها و دختران بدون فعالیت ورزشی بود. مقایسه تفاوتهای آنالیزی گروه پرشکار با والیبالیست نشان داد که پرشکاران پهنای آرنج، پهنای زانو و محیط فوقانی دست، محیط ران دور از تنه و نزدیک به تنه، تجمع چربی زیرپوستی و عدد مزومورفی کمتری را نشان دادند. پرشکاران، پرش ارتفاع قدرت عضلانی بالاتری نسبت به گروه والیبال داشتند (الیساوات و همکاران، ۲۰۰۶).
رهماواتی در سال ۲۰۰۶ در کشور اندونزی در تحقیقی نوع پیکری دانش آموزان ورزشکار و غیر وزرشکار را مورد بررسی قرار داد و به این تنیجه رسید که والیبالیستها اکتومورف و مزومورفند و غیر ورزشکارها مزومورف و اکتومورفاند. افراد غیر ورزشکار قطر بازو، پهنای آرنج، پهنای زانو و همچنین چربی زیر پوستی بزرگتر و بیشتری را دارا بودند اما در افراد والیبالیست، نسبت به غیر ورزشکاران از قد بلندتر و وزن سنگینتر برخوردار بودند (رهماواتی، ۲۰۰۶).
اشنایدر و مییر در سال ۲۰۰۵ در تحقیقی با عنوان ویژگیهای آنتروپومتری و قدرت عضلات دختران و پسران نه تا سیزده ساله شناگر نابالغ و بالغ به نتایج زیر رسیدند: طی روند بلوغ، قدرت عضلات با تمرینات هفتگی افزایش مییابد. دختران و پسران بالغ قویتر از گروه نابالغ بودند. پسران بالغ سنگینتر و بلندتر از دختران بالغ با چربی بیشتر بوده و پسران نابالغ چربی زیرپوستی بیشتری نسبت به پسران بالغ داشتند در حالی که پسران بالغ دارای مقادیر دور بازوی بالاتری نسبت به پسران نابالغ بودند که این به دلیل تمرینات هفتگی و هایپرتروفی عضلانی آنهاست (اشنایدر و مییر، ۲۰۰۵).
ابوت و کولینز سال ۲۰۰۴ طی تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که ورزشکاران ماهر و مستعد دارای یک سری خصوصیات روانشناختی برتر نسبت به دیگر ورزشکاران هستند. از مهمترین این پارامترها میتوان به مهارت های ادراکی، مثل پیش بینی وقایع، تصمیم گیری، هوش تکنیکی و قوه ابتکار اشاره کرد (ابوت و کالینز، ۲۰۰۴).
فیلاردو و پیرزتو در سال ۲۰۰۱ به تحلیل متغیرهای ترکیب بدن و آنتروپومتری زنان و مردان ۲۰ تا ۴۰ سال پرداختند. قد، وزن، چربی زیر پوستی، درصد چربی و BMI آزمودنیها محاسبه شد. تفاوتهای معناداری در چربی زیر پوستی، چگالی، درصد چربی بین گروه های هم سن مرد مشاهده شد. و برای زنان در چربی زیر پوستی ساق و درصد چربی تفاوتهای معناداری مشاهده شد. بین مقادیر واقعی شاخص ها تفاوتهای معناداری با گزارشهای منتشر شده و نتایج این مطالعه نشان داده شد. در نهایت مردان تغییرات خیلی بزرگتری را در همه متغیرهای آماری نسبت به زنان شرکت کننده نشان دادند (فیلاردو پیرسنتو، ۲۰۰۱).
۹.۲. جمع بندی
با نگاهی به تحقیقات گذشته و نتایج حاصل از آنها پی میبریم که در بیشتر تحقیقات ارتباط فاکتورهای آنتروپومتریکی با اجزای آمادگی جسمانی یا ناهنجاریهای اسکلتی بررسی شده است و مطالعات کمی به صورت مقایسه ای بر روی افراد در ردههای سنی مختلف در این زمینه وجود دارد. تحقیقات نسبتا خوبی در ارتباط با ناهنجاریهای اسکلتی و تعیین سطح آمادگی جسمانی در بین نوجوانان مدارس شهرهای مختلف کشور انجام شده است، اما تحقیقات مربوط به مقایسه شاخص های اصلی ویژگیهای آنتروپومتریک، بیومکانیک، فیزیولوژیک، روانی و ناهنجاریهای اسکلتی- عضلانی در بین ردههای سنی مختلف بسیار کم است. اگر چه در برخی از کشورها این فاکتورها بررسی شده اند و نورم مربوط به آنها گزارش شده است ولی با توجه به خصوصیات و ویژگیهای خاص هر کشور از نظر ژنتیک و مناطق جغرافیایی لزوم انجام این کار احساس می شود.
فصل سوم
که در رابطه فوق:
MAARit: بازده کوتاه مدت تعدیل شده (بازده غیر عادی اولیه)سهم i در زمان t بعد از عرضه
Rit: بازده کوتاه مدت (تعدیل نشده ) سهم i در زمان t
Rmt: بازده پرتفوی بازار (شاخص کل بازار ) در زمان t بعد از عرضه اولیه سهم i
۶-۲- محافظه کاری و قیمت گذاری کمتر از واقع سهام عرضه های عمومی اولیه
با نقش مهمی که عدم تقارن اطلاعاتی در فرایند عرضه های عمومی اولیه بازی می کند طبیعی است که کیفیت اطلاعات مورد توجه قرار گیرد. بولتون [۱۰۷](۲۰۱۱) رابطه بین کیفیت سود و قیمت گذاری کمتر از واقع عرضه های عمومی اولیه را بررسی کرد و دریافت که اندازه قیمت گذاری کمتر از واقع در کشورهایی که در آن شرکت های عمومی کیفیت سود بالایی دارند، کمتر است. تاکنون مطالعات زیادی انجام شده که رابطه بین قیمت گذاری کمتر از واقع وکیفیت سود شرکت های عرضه شده را از چهارچوب مدیریت سود(آرونی آنگ و یان[۱۰۸]،۲۰۱۰، بال و شیوا کومار،۲۰۰۸، تئو و وانگ[۱۰۹]،۲۰۰۲، ولچ و وانگ، ۱۹۹۸) و افشا بررسی می کند اما تاکنون مطالعات کمی نقش مستقیم محافظه کاری را در فرایند عرضه های عمومی اولیه در نظر گرفته اند؛ که به عنوان یکی از مشخصه های کیفیت سود حائز اهمیت می باشد(بوشمن و بیوترسکی،۲۰۰۶). مطالعات انجام شده نقش محافظه کاری را در فرایند قراردادها نمایان می سازد(واتز،۲۰۰۳) محافظه کاری مشروط بعنوان یک مکانیزم حاکمیتی عمل می کند که می تواند منافع هر دو گروه بستانکاران و سهامداران را تأمین کند و ارزش شرکت را افزایش دهد. برای مثال کیم و پونر[۱۱۰](۲۰۱۰) دریافتند که محافظه کاری مشروط برای سهامداران مزایای اطلاعاتی داشته و سطوح بالای محافظه کاری مشروط جاری، با احتمال خبرهای بد در آینده ارتباط دارد. علاوه بر این در ارتباط با مزایای قراردادی محافظه کاری لافوند و واتز(۲۰۰۸) اظهار می کنند که انتظار می رود محافظه کاری منجر به کاهش عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سرمایه گذاران بیرونی گردد. براساس دیدگاه آنها عدم تقارن اطلاعاتی گرایش هایی را در مدیران ایجاد می کند که از اطلاعات خصوصی به نفع خود استفاده کرده و ثروت را از سرمایه گذاران با ارائه عملکرد بهتری از وضعیت شرکت به خودشان انتقال دهند همانگونه که محافظه کاری به درجات بالاتری از تاییدپذیری برای سودها نسبت به زیان ها نیاز دارد. بنابراین نتیجه خالص حسابداری محافظه کارانه می تواند ارائه اطلاعات بیشتری از اطلاعات قابل تایید باشد(چنی و همکاران[۱۱۱]،۲۰۱۱). و دوم اینکه اطلاعات قطعی و قابل تایید معیاری را فراهم می کند که بوسیله آن ایجاد اطلاعات معتبر درباره سود های تاییدناپذیر با بهره گرفتن از منابع غیر قطعی مثل پیش بینی های مدیریت و افشاهای داوطلبانه ممکن می شود. سرمایه گذاران می توانند پیش بینی های ناشی از منابع مختلف را با اطلاعات قطعی که در نهایت محقق خواهد شد، مقایسه کرده و قابلیت اتکای منابع رقیب را ارزیابی کنند. به این طریق سرمایه گذاران بیرونی از ارزش واقعی شرکت ناشر، عدم تقارن اطلاعاتی بین سرمایه گذاران آگاه و ناآگاه و همچنین شرکتهای ناشر و متعهدپذیره نویس مطلع خواهند شد. بنابراین، عدم تقارن اطلاعاتی بین سرمایه گذاران بالقوه و شرکت های ناشر کاهش یافته و اندازه قیمت گذاری های کمتر از واقع، کمتر خواهد شد.
۷-۲- پیشینه تحقیق
۱-۷-۲- تحقیقات داخلی
ظریف فرد و مهرجو (۱۳۸۳) در تحقیقی به بررسی عملکرد قیمت گذاری سهام شرکت های تازه وارد به بورس اوراق بهادار تهران پرداخته و بازده کوتاه مدت ۹۱ شرکت جدید الورود را طی دوره زمانی ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۲مورد مطالعه قرار دادند. آنها همچنین به بررسی الگوهای مشاهده شده در مقطع عرضه های اولیه از جمله: بازده کوتاهمدت بیشتر شرکتهای تازه وارد نسبت به بازده بازار، بازده بلندمدت کمتر این شرکتها و وجود دورههای خاص در زمینه فعالیت شرکتهای تازه وارد در بازار پرداختند. نتایج پژوهش ایشان حکایت از آن داشت در طی دوره مورد مطالعه، بازده کوتاهمدت شرکتهای تازه پذیرفته شده در بازار بیشتر از بازده کوتاهمدت بازار است. از این نظر الگوی رفتار بازده کوتاهمدت سهام جدید(بازده اضافی کوتاهمدت شرکتهای تازه وارد به بازار) در بورس اوراق بهادار تهران مشابه سایر کشورهای جهان است و شواهدی وجود دارد که نشاندهنده تاثیر اندک نوع موسسه حسابرسی شرکت تازه وارد به بازار بر روی بازده کوتاهمدت سهام جدید معامله شده در بازار بورس است(ظریف فرد و مهرجو،۱۳۸۳).
نیکبخت و همکاران(۱۳۸۶) در تحقیقی با عنوان" تبیین عوامل موثر بر بازده غیرعادی کوتاه مدت سهام شرکت های جدیدالورود به بورس اوراق بهادار تهران” بازده غیرعادی در سهام شرکتهای جدید الورود به بورس اوراق بهادار تهران و عوامل موثر بر آن مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصل از تحلیل دادهها در پژوهش آنها بیانگر وجود بازده غیرعادی کوتاهمدت مثبت طی شش ماه پس از ورود به بورس اوراق بهادار در سهام شرکتهای نمونه بود. و از بین هفت متغیر اندازه شرکت، افق زمانی پیشبینی سود، تغییرات سود، بازده بازار یک ماه قبل از عرضه سهام، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام، موسسه حسابرسی و نوع صنعت، تنها دو متغیر اندازه شرکت به صورت معکوس و بازده بازار یک ماه قبل از عرضه سهام به صورت مستقیم با بازده غیرعادی در رابطه بودند؛ اما بطور کلی تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که هر هفت متغیر مستقل بطور همزمان توانایی توجیهکنندگی تقریبا ۲۰ درصدی بازده غیر عادی کوتاهمدت را دارند(نیکبخت و همکاران،۱۳۸۶).
خوش طینت و یوسفی اصل در سال ۱۳۸۷ به بررسی رابطه تقارن و عدم تقارن اطلاعاتی با محافظه کاری در صورتهای مالی پرداختند. به اعتقاد ایشان عدم تقارن اطلاعاتی میان سرمایه گذاران آگاه و ناآگاه موجب ایجاد هزینه های نمایندگی شده و محافظه کاری بعنوان مکانیزمی انگیزه های مدیران را برای دستکاری سود کاهش داده و هزینه های نمایندگی را کاهش می دهد؛ ایشان براین اساس، با انتخاب ۱۳۴ شرکت طی دوره زمانی ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۵ به بررسی موضوع فوق پرداختند.
نتایج تحقیق آنها نشان داد که:
۱- عدم تقارن اطلاعاتی مابین سرمایه گذاران آگاه و ناآگاه منجر به محافظه کاری می شود.
۲- از طرفی دیگر تغییرات عدم تقارن اطلاعاتی مابین سرمایه گذاران منجر به تغییرات محافظه کاری می گردد؛ اما محافظه کاری منجر به عدم تقارن اطلاعاتی نمی گردد و این نتایج مغایر با پیشنهاد FASB است که عنوان می کند محافظه کاری منجر به ایجاد تقارن اطلاعاتی می گردد(خوش طینت و یوسفی اصل،۱۳۸۷).
باقرزاده و همکاران(۱۳۸۸) در تحقیقی” عوامل موثر بر بازده کوتاه مدت سهام عرضه های عمومی اولیه در بورس اوراق بهادار تهران “را در فاصله زمانی ۱۳۷۶تا ۱۳۸۳ مورد بررسی قرار دادند. ایشان با انتخاب ۱۴۲ شرکت بعنوان نمونه، از بین شرکت هایی که طی قلمرو زمانی مورد نظر در بورس اوراق بهادار تهران عرضه شده بودند؛ به نتایج زیر دست یافتند:
سهام عرضه های اولیه در بورس اوراق بهادار تهران همانند سهام عرضه های اولیه درسایر کشور ها، در بازه زمانی چهار هفته بعد از تاریخ عرضه اولیه در بازار به طور متوسط ۸۵/۱۴ درصد بازده اولیه و ۳۹/۱۲درصد بازده اولیه غیر عادی ایجاد کرده اند.
بررسی بیشتر این پدیده بر اساس سال تقویمی نشان داد که سهام عرضه های اولیه سال ۱۳۸۳ بیشترین بازده اولیه غیرعادی(۷۸/۲۴ درصد) و سهام عرضه های اولیه سال های ۱۳۷۹و ۱۳۸۱ کمترین بازده اولیه غیرعادی(۳۹/۱ درصد) را برای خریداران خود ایجاد کرده اند.
بررسی عواملی احتمالی موثر بر بازده این سهام نشان داد که از بین متغیر های مورد بررسی( اندازه شرکت، عمر شرکت، اهرم مالی شرکت، درصد عرضه اولیه سهم، ناخالص عایدات حاصل از عرضه اولیه سهم، روند عمومی بازار قبل از عرضه و ترکیب سهامداران در مقطع عرضه اولیه ) تنها دو متغیر “درصد عرضه اولیه سهم” و” اهرم مالی شرکت” مهمترین متغیر های تاثیر گذار بر بازده کوتاه مدت سهام عرضه های عمومی اولیه در بورس اوراق بهادار تهران برای فاصله زمانی مورد بررسی بوده اند (باقرزاده و همکاران،۱۳۸۸).
مدرس و عسگری (۱۳۸۸) در پژوهشی به شناسایی عوامل موثر بر بازده غیرعادی بلندمدت سهام عرضه های عمومی اولیه در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها برای ۱۰۳شرکت جدید الورود طی دوره زمانی ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۴ بیانگر وجود بازده غیر عادی مثبت در فاصله ۲۴ ماه پس از عرضه اولیه در بورس اوراق بهادار تهران بوده و از میان نه متغیر مورد بررسی (عمر شرکت، اندازه شرکت، افق زمانی پیش بینی سود هر سهم، نسبت اهرمی، نسبت حاشیه سود خالص، شرایط عمومی بازار قبل از عرضه، خطای پیش بینی سود هر سهم، نوع صنعت و نوع موسسه حسابرسی تنها سه متغیر نوع موسسه حسابرسی، اندازه شرکت و خطای پیش بینی سود هر سهم رابطه معنادار با بازده غیر عادی داشته اند(مدرس و عسگری،۱۳۸۸).
علوی طبری و سادات اخلاقی در سال ۱۳۸۹ در تحقیقی به بررسی کیفیت سود عرضه های اولیه سهام در بورس اوراق بهادار تهران با بهره گرفتن از مدل تعدیل شده جونز پرداختند و با انتخاب ۷۳ شرکت از بین شرکت هایی که طی بازه زمانی ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۴ اقدام به عرضه اولیه سهام نموده بودند؛ کیفیت سود آنها را در ۲ سال قبل از عرضه اولیه سهام ، سال عرضه اولیه و ۳ سال بعد از عرضه اولیه مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و به نتایج زیر دست یافتند:
کیفیت سود در سال IPO به بیشترین مقدار خود در مقایسه با سال قبل و بعد از آن می رسد.
هرچه شرکت ها بزرگتر باشند، کیفیت سود بالایی در سال قبل از IPO و سال IPO خواهند داشت.
با بررسی کیفیت سود و سطح بدهی بلندمدت برای سال های قبل، بعد و سال IPO مشخص گردید که هرچه سطح بدهی بلندمدت شرکت ها بالاتر باشد،کیفیت سود در آنها کمتر خواهد بود(علوی طبری و سادات اخلاقی،۱۳۸۹).
خلاصه پژوهشهای داخلی:
خلاصه پژوهش های داخلی پیرامون موضوع مورد پژوهش به شرح جدول زیر است:
جدول ۷-۲: خلاصه پژوهش های داخلی
ردیف | سال | محقق / محققین | مسئله/موضوع پژوهش | یافته ها |
۱ | ۱۳۸۳ | ظریف فرد و مهرجو | بررسی عملکرد قیمت گذاری سهام شرکت های جدید الورود به بورس اوراق بهادار تهران | بازده کوتاه مدت سهام شرکت های تازه پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بیشتر از بازده پرتفوی بازار بوده است. |
۲ | ۱۳۸۶ | نیکبخت و همکاران | تبیین عوامل موثر بر بازده غیرعادی کوتاه مدت سهام شرکت های جدیدالورود به بورس اوراق بهادار تهران |
گاهی اوقات وسایل جداسازی شن نظیر هیدروسایکلون ها و دیگر شنزداها جهت کاهش سایش در قطعات پایین دست چاه استفاده میشوند. این ابزار میتوانند مخصوصا در حفاظت از چوک ها مفید باشند. با اینوجود این وسایل از تجهیزات تهچاهی محافظت نمیکنند. استفاده از تجهیزات شن زدایی در سیستم بهره برداری بر روی اقتصادی بودن طرح تاثیر معکوس دارد. بعلاوه میزان لولهکشی مورد نیاز در سیستم را افزایش میدهد و از اینرو سطح بیشتری در معرض مشکلات مربوط به سایش قرار میگیرد.
فصل سوم
مروری بر تحقیقات گذشته
مروری بر تحقیقات گذشته
سایش خطوط لوله و تجهیزات مورد استفاده جهت انتقال سیالات حاوی ذرات جامد یک مشکل اساسی در بسیاری از صنایع میباشد. در فرایند تولید گاز از ذغالسنگ، مشکلات سایش با خوردگی همراه شده و سبب بدتر شدن سایش در لولهها و خطوط انتقال می شود. سایش ناشی از خطوط لوله حاوی دوغاب جهت انتقال مواد خام جامد نظیر سنگ آهن، ذغالسنگ و پتاس یک مشکل بزرگ در صنایع معدنی است. سایش خطوط لوله جهت انتقال دانه های خوراکی و ذرت به عنوان جایگزین حمل و نقل با تسمه و نقاله، از موضوعات مورد بررسی در صنعت کشاورزی است.
همچنین سایش برای مدت زمان طولانی بعنوان یک منبع ایجاد مشکل در سیستم های تولید و بهرهبرداری هیدروکربن شناخته شده است. بسیاری از خرابی های خطرناک مربوط به زانویی ها در سکوهای بهرهبرداری، واحدهای حفاری و دیگر تاسیسات زیردریایی در دهههای قبل در نتیجه سایش بوده است. این مشکلات و خرابی ها هم شامل هزینه تعویض بخش های فرسوده شده و هم مشکلات محیط زیستی و مسائل ایمنی میباشد تمامی رشته لوله درون چاه در معرض خوردگی سایشی قرار دارد اما بعضی از مکان ها که دارای انحراف از مسیر اصلی هستند یا دچار تغییر سطح مقطع میشوند نظیر چوک ها و شیرهای ایمنی زیرسطحی در معرض خطر فراوانی قرار دارند. زمانیکه نفت و گاز از مخازن دارای مقاومت نسبتا پایین سازند تولید می شود ( کمتر از psia 2000) با کاهش فشار مخزن، ذرات شن میتوانند از سنگ مخزن جدا شده و تعدادی از ذرات همراه با سیالات تولید شوند. این ذرات شن میتوانند سبب سایش خطوط لوله و تجهیزات شده و در نتیجه منجر به توقف تولید شوند و از اینرو ضررهای اقتصادی قابل ملاحظهای متوجه تولیدکنندگان نفت و گاز شود. چندین روش جهت جلوگیری از تولید شن و ورود آنها بدرون لولههای تولیدی وجود دارد اما این روش ها سبب کاهش دبی تولیدی میشوند. از اینرو جهت حصول دبی بهره برداری مناسب، تولیدکنندگان معمولا اجازه می دهند ذراتی با اندازه های خاص از درون غشاهای شنی[۲۶] یا بسترهای شنی[۲۷] عبور نمایند. با این وجود با گذشت زمان، غشاهای شنی میتوانند در بعضی از مکان ها در اثر تولید دانه های شن مسدود شده و از این رو سرعت سیال در قسمت های دیگر مشبک کاری شده افزایش یابد. از این رو سرعت و سنگ ممکن است بسیار بیشتر از مقادیر طراحی اولیه شده و سبب سایش غشاء های شنی شده و اجازه عبور ذرات درشت تر را داده و این ذرات درشت همراه با ذرات ریزتر از طریق لولههای جریان تولیدی، تولید شوند.
جهت کنترل سایش، نیازمند آگاهی از میزان شدت احتمالی سایش برای حالت های مختلف جریان، محل اتفاق آن و چگونگی تاثیر پذیری آن از عوامل تحت کنترل طراح و اپراتور میباشیم. از این رو نیاز به روش هایی قابل اعتماد جهت پیش بینی سایش کاملا واضح و روشن است. با این وجود طبیعت ذاتی متغیر فرایند سایش امکان ارائه و توسعه بهترین توصیه جهت طراحی و بهرهبرداری از سیستم های تولید هیدروکربن با وجود زانویی را مشکل میسازد.
با توجه به توضیحات بالا مشخص است که از دیرباز سایش به عنوان مشکل بیشتر صنایع از جمله صنایع نفت و گاز مورد توجه محققان بوده است.
بر اساس مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته شده، کارهای انجام شده از سال ۱۹۸۳ تا سال ۲۰۱۳ به شرح ذیل می باشد.
مروری بر فرمول استاندارد API
درسال ۱۹۸۳ سلاما[۲۸] و ونکاتش[۲۹] ] ۴۹ [براساس مدل API-RP-14Eکه در فرمول (۳-۱) آورده شده است، فاکتور C را ۸۰ تا ۱۰۰ برای جریان گاز فاقد شن و ضریب ۳۰۰ را برای گاز همراه با قطرات مایع ارائه داد.] ۴۹ [
(۳-۱) | Ve= C/ρm0.5 |
لازم به توضیح است که Ve، سرعت سایش[۳۰] تعریف می شود. سرعت سایش سرعتی است که در آن میزان سایش از حد مجاز تعیین شده فراتر برود. فاکتور C به عنوان یک ثابت، شاخصی از میزان سایش است و ضریب C بالاتر نشانگر سرعت سایش بیشتر و میزان سایش کمتر می باشد. mρ دانسیته مخلوط سیال [۳۱] درون خطوط لوله می باشد.
گیپسون[۳۲] ] ۵۱ [در سال ۱۹۸۹ ضریب C را برای فشار کمتر از ۳/۱ بار برای جریان گاز برابر ۱۱۰ بدست آورد. اسمارت[۳۳] ] ۵۰ [در سال ۱۹۹۰ ضریب C برای چاه های گاز برابر ۱۰۰ بدست آورد.
فرمول (۱) برای سیال های خورنده و حامل ذرات شن مناسب نیست. به همین دلیل برای تصحیح این مشکل فرمول (۳-۲) توسط سلاما ] ۵۰ [ برای بهتر کردن عملکرد معادله استاندارد API-RP-14E ارائه شد.
(۳-۲) | = |
که در فرمول (۲)، میزان دبی شن تولیدی می باشد و هم ضریب ثابت می باشد.
باکینگهام[۳۴] ] ۵۲ [سال ۱۹۸۹خوردگی سایشی را با جریان شن با ضریب C برابر ۳۰۰ ارائه کرد. کاماچ[۳۵] در سال ۱۹۸۸برای گاز همراه با مایع زیاد که در کف لوله جریان دارد ضریب C را ۸۰۰ در نظر گرفت. گروینگ[۳۶] ] ۵۱ [در سال ۱۹۹۱ ضریب C را برای گاز حاوی مایع ۳۰۰ در نظر گرفت و سلاما در سال ۱۹۹۳ کارهای مشابهی انجام داده اند.
با این وجود استاندارد API-RP-14E در برخی مواقع توانایی لازم برای پیش بینی دقیق سایش شن را ندارد. به عنوان مثال در برخی محاسبات استفاده از این استاندارد میزان صحیح و دقیق نرخ سایش را گزارش نمی کند و به نحوی در فرایندها با نرخی بیشتر از مقدار بدست آمده رو به رو میشویم که باعث صدمات جبران ناپذیری می شود. بدین ترتیب مدل تخریب ذرات توسط محققان برای جریان گاز حاوی شن ارائه شد.
معادله مناسب برای شن
یکی از موارد تاثیر گذار در سایش شن، اندازه ذرات موجود در جریان است که با افزایش قطر معینی بر حسب سرعت سیال موجب افزایش سایش و در قطرهای بالاتر تاثیری در سایش نداشته و در مواردی حتی موجب کاهش آن نیز شده است. توجه شود که هرچه سرعت سیال بالاتر باشد این قطر هم بالاتر خواهد رفت. برای مثال مک لاری] ۲۶ [ در سال ۱۹۹۷ برای هوا با سرعت ۶ متر بر ثانیه در لوله یک اینچ نتایج را در ) ارائه داده است.
شکل (۱۶): تاثیر اندازه ذرات بر سایش شن] ۲۶ [
همچنین تاثیر سرعت هوا و قطر لوله را هم می توان از داده های مک لاری ] ۲۵ [مورد توجه قرار داد. در ) و ) می توان دید که افزایش سرعت گاز موجب افزایش سایش و افزایش قطر لوله در سرعت ۶ متر بر ثانیه موجب کاهش سایش شده است.
شکل (۱۷): تاثیر سرعت هوا بروی سایش ] ۲۵ [
شکل (۱۸): تاثیر افزایش قطر بروی سایش ] ۲۵ [
هاسر و کورن ولد[۳۷] ] ۳۳ [در سال ۱۹۹۸ رابطه (۳-۳) را برای سایش توسط ذرات شن ارائه دادند که در آن مقدار شن موجود در جریان، سرعت برخورد ذرات و همچنین و ثوابتی هستند که با آزمایش بدست می آیند.
(۳-۳) |
شکل (۱۹): ضریب F(α) برای مواد ترد و رسانای فلزی ] ۳۳[
چقدر روابط انسانی و ارتباطات بین سازمانی بهبود یافته است؟
۲-۹- شاخصهای اثربخشی آموزش
بدون شک هدف از اجرای آموزش در سازمانها، دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده است. این اهداف که ممکن است در بعضی از دورهها نیز تغییر نماید، شکل دهنده محتوای دوره آموزشی است.
سازمان انتظار دارد پس از طی دوره توسط شرکتکنندگان، به این اهداف دست یابد. لذا میزان رسیدن به اهداف تعیین شده، سطح اثربخش بودن آموزش را مشخص می کند. در ذیل به برخی از شاخصهای اثربخشی آموزش اشاره گردید:
موفقیت شغلی فراگیر؛
توانایی فراگیر در قبول مسئولیتهای جدید؛
موفقیت فراگیر در انتقال مطالب آموخته شده به محیط کار (همکاران)؛
کاهش غیبت و جابجایی؛
کاهش حوادث ناشی از کار؛
افزایش تعداد پیشنهادها؛
کاهش تخلفهای کاری؛
افزایش کیفیت خدمات؛
افزایش رضایت شغلی کارکنان؛
امکان جایگزین کردن متخصصین در شرایط اضطراری؛
ایجاد ثبات بیشتر در سازمان؛
کاهش میزان تفاوتها و افزایش قدرت خودکاری.
۲-۱۰- ضرورت تعیین اثربخشی برنامههای آموزشی
عوامل درگیر در دورههای آموزشی میتواند شامل فراگیران، سازمان مطبوع، مدرسان و طراحان دورههای آموزشی شود. بنابراین طبیعی است که برای مثال، فراگیران وقت و انرژی خود را صرف دوره میکنند و انتظار دارند دانش، مهارتها و ارزشهای مناسبی را کشف کنند. سازمان نیز هزینهها و منابع آموزشی را فراهم میکند و انتظار دارد عملکرد شغلی و سازمانی بهبود یابد. مدرسان نیز وقت، انرژی و مهارتهای خود را در اختیار آموزش قرار میدهند و انتظار حق التدریس، رضایت حرفهای و… را دارند. طراحان دوره آموزشی نیز تخصص و وقت خود را صرف تدوین برنامههای آموزشی ضمن خدمت میکنند و مایلند ثمره تلاشهای خود را مشاهده کنند (نیکولاس[۱۶]، ۲۰۰۰).
به طورکلی ضرورت تعیین اثربخشی برنامههای آموزشی عبارتند از:
۲-۱۱- اثربخشی
هدف اصلی تمام سازمانها ارتقای کارایی و اثربخشی است. براساس عقاید صاحب نظران امروزه توجه به کیفیت باعث تقدم اثربخشی بر کارایی شده است. به خصوص در سازمانهای آموزشی که دارای اهداف کیفی بوده و سود دهی جایگاه مهمی را اشغال نمیکند، اثربخشی عامل مهم و رکن اساسی در خور توجه است. بسیار دیده میشود که آموزشگاههای عالی با شرایط یکسان میزان اثربخشی و موفقیت متفاوتی دارند (کولانچی،۱۳۷۴). اثربخشی درجاتی دارد و نسبی است و هر چه سازمان به تحقق اهداف نزدیکتر شود و میزان تحقق اهداف بیشتر باشد سازمان اثربخش تراست.
۲-۱۱-۱- تعریف اثر بخشی
در مورد مفهوم اثربخشی تعریف جامع و مشخصی وجود ندارد زیرا فرایند دستیابی به آن، کار دشواری است. اما با این وجود در ادبیات مدیریت، اثربخشی را انجام کاردرست و کارایی را انجام درست کارها تعریف کردهاند. مفهوم اثربخشی در درون مفهوم کارایی جا دارد، البته اثر بخشی لزوماً در چارچوب برنامه خاصی که تحت ارزشیابی است باید تعریف شود. منظور از اثر بخشی در واقع بررسی میزان مؤثر بودن اقدامات انجام شده برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده است. به عبارتی سادهتر در یک مطالعه اثر بخش، میزان تحقق اهداف اندازهگیری میشود (زارعی، ۱۳۸۴).
در زمینه اهمیت اثربخشی، ترکزاده (۱۳۷۶) اظهار میدارد که، اثربخشی وجه اشتراک اصلی همه سازمانهاست به گونهای که اکثر تحقیقات انجام شده در حوزه سازمان ومدیریت، آگاهانه یا نا آگاهانه، مستقیم یا غیر مستقیم به این مهم پرداختهاند.
منظور ازاثربخشی در واقع بررسی میزان مؤثر بودن اقدامات انجام شده برای دستیابی به اهداف ازپیش تعیین شده است (ابطحی، ۱۳۸۲).
از دهه ۱۹۵۰ میلادی تا کنون بخشی از ادبیات نظریه سازمانی، توجه به تعریف، تبیین و تحلیل اثربخشی سازمانی داشته است و اثربخشی سازمانی برای همه سازمانها و مؤسسات، یک مسئله ضروری و اساسی شمرده میشود (آروجاس، ۲۰۰۰).
از نگاه پیتر دراکر[۱۷] (۲۰۰۶) اثر بخشی کلید موفقیت سازمان محسوب میشود. اثر بخش، انجام دادن کار درست و مطابق با اهداف، مورد تاکید قرار گرفته و بر نتیجه کار توجه میشود. در تعیین اثربخشی، هدایت منابع به سوی اهدافی که ارزشمندترند در اولویت قرار میگیرد، بنابراین نتایج به دست آمده از مجموع اقدامات انجام شده اثر بخش نامیده میشود. برای مثال تمرکز بر نتایج، انجام کار صحیح درزمان مناسب، دستیابی به اهداف از جمله آنهاست. به طور کلی اثر بخشی سازمانی، دستیابی به اولویتها و اهداف چندگانه درچارچوب نظام ارزشی مشترک با فرهنگ سازمانی است، به گونه ای که کسب اهداف از نظر هزینه و زمان بهینه باشد و رضایت خاطر افرادی را که درجهت کسب اهداف تلاش میکنند فراهم نماید. اما به نظر میرسد برای تعریف اثر بخشی آموزشی می بایست گامی فراتر نهاد، به این معنا که اثربخشی هنگامی دریک دوره آموزش حاصل خواهد شد که اولا نیازها ی آموزشی به روشنی تشخیص داده شود. ثانیاً برنامه مناسبی برای برطرف ساختن نیازها طراحی شود. ثالثاً برنامه طراحی شده به درستی اجرا گردد و رابعا ارزیابی مناسبی از فرایند آموزش و در نهایت دستیابی به اهداف انجام شود (زارعی، ۱۳۸۴) .
از نظر دفت[۱۸] (۱۳۷۷) اثر بخشی سازمان عبارت است ازدرجه یا میزانی که سازمان به هدفهای مورد نظر خود نائل میآید. پیتر دراکر (۱۹۶۴)، صاحبنظر به نام مدیریت، اثر بخشی را انجام کار درست تعریف کرده است.
کاکت[۱۹] (۱۳۷۳) معتقد است که اثربخشی انجام دادن کارهای صحیح با بهره گرفتن از شیوههای صحیح یا به تعبیری انجام صحیح کار یعنی این که چه باید کرد و درچه زمانی کار باید به انجام رساند.(به نقل از بیات، ۱۳۷۶)
در مدیریت، اثر بخشی مربوط به گرفتن حق چیز انجام گرفته است. پیتردراکر به ما یاد آوری می کند که اثر بخشی یک نظم و انظباط مهم است که میتوان آن را یاد گرفت و باید کسب شود (ویکی پدیا)[۲۰].
تعاریفی دیگر همچون اصلاح رویههای مدیریت، کسب موفقیت، تولید ایدههای جدید، تقویت ارزشهای سازمانی، تفکر گروهی، مشارکت و مواردی ازاین قبیل از جمله تعابیری هستند که در مدیریت معادل با اثر بخشی به کار میروند.
تعابیری که با توجه به مفاهیم بالا میتوان برای اثر بخشی آموزشی ابراز داشت عبارتند از:
تعیین میزان تحقق اهداف آموزش؛ تعیین میزان قابل مشاهده از کارآموزان در آموزشهای اجرا شده؛ تعیین میزان انطباق رفتار کار آموزان با انتظارات نقش سازمانی آنها؛ تعیین میزان درست انجام دادن کار که مورد نظر آموزش بوده است؛ تعیین میزان توانایی ایجاد شده در اثر آموزشها برای دستیابی به اهداف، تعیین میزان ارزش افزوده آموزش؛ تعیین میزان بهبود شاخصهای موفقیت کسب و کار (ابطحی،۱۳۸۲).
۲-۱۱-۳- مفهوم اثربخشی آموزشی
آموزش و بهسازی منابع انسانی در عصر کنونی به لحاظ شرایط خاص زمانی، یکی از وظایف اجتنابناپذیر سازمانها و موسسات محسوب میشود. این مهم اصولاً در غالب برنامههای آموزشی مدون، کوتاه مدت یا درازمدت به اجرا در میآید.
از آنجا که هنوز دانشمندان علوم سازمانی از اثر بخشی سازمانی تعریف خاصی را ارائه نکرده اند، لذا بیان یک تعریف مشخص از اثر بخشی برنامههای آموزشی علمی نیست به بیان دیگر، چون مفهوم اثربخشی سازمانی در قالب رویکردها یا روشهای پنجگانه (شامل رویکردهای نیل به اهداف، تأمین منابع، فرایندهای درونی، رضایت عوامل ذینفع و ارزشهای رقابتی) مورد بحث و ارزشیابی قرار میگیرد، لذا برای تبیین مفهوم اثر بخشی برنامههای آموزشی میتوان از این رویکردها بهره جست. ضمناً ارزشیابی کیفیت فعالیتها، یکپارچگی و اثرات برنامههای آموزشی مطابق هر یک از رویکردهای مطروحه در خصوص اثر بخشی سازمانی، میتواند بینشها و اطلاعات خاصی را در اختیار متولیان امور قرار دهد.
به طور عام، تعیین اثربخشی سازمان در پی پاسخ به این سؤالها است که:
عملکرد فلان واحد یا سازمان تا چه اندازه تا چه اندازه خوب است و عملکرد فلان واحد یا سازمان تا چه اندازه باید بهتر شود؟
واحد یا فعالیتهای آموزشی نیز از این امر مستثنی نیستند. بدین ترتیب از طریق تعیین میزان اثربخشی عملیات آموزشی می توان قضاوت کرد که عملکرد برنامههای آموزشی تا چه اندازه مطلوبیت دارد و تا چه اندازه باید بهبود یابد؟ به علاوه زمانی که جنبههای مختلف فرایند تدریس و آموزش ارزشیابی میگردد، تدوین معیارهایی که مبنای قضاوت باشند موضوعی با اهمیت است. همچنین ارزشیابی باید مبتنی بر اصول و روش باشد (برزگر، ۱۳۸۳)
به طور کلی مفهوم اثربخشی آموزش را می توان میزان انطباق رفتار دانش پژوهان با انتظارات، خواستهها، اهداف، انجام درست کارها، میزان مهارت، دانش و نگرش کسب شده در اثرآموزش تعریف نمود.
در شکل شماره، (۲) انتظارات سازمان از آموزش تحت مفاهیم اثربخشی ارائه گردیده است.
شکل شماره ۲، مفاهیم اثربخشی آموزش. برزگر، ۱۳۸۳٫
۲-۱۱-۴- ارزیابی اثربخشی درونی
هدف اصلی ارزیابی اثربخشی درونی کمک به تدوین برنامهای است که برای ایجاد تغییرات آموزشی و حصول به اهداف تعیین شده، در مرحله ارزیابی زمینه طراحی میگردد. امکانات مالی و انسانی، خط مشیها، راهبردهای آموزشی، موانع و محدودیتهای موجود در سیستم آموزشی جهت رسیدن به اهداف تعیین شده فراهم میگردد (کیامنش، ۱۳۷۶). ارزیابی اثربخشی درونی در ارتباط با قضاوت منابع و راهبردهای مورد نیاز برای تحقق اهداف کلی و جزئی است. اطلاعات گردآوری شده در خلال این مرحله از ارزیابی باید به تصمیم گیرندگان کمک کند تا بهترین راهبردها و منابع ممکن را با وجود محدودیتهای خاص انتخاب کنند. ارزیابی اثربخشی درونی مستلزم این است که ارزشیاب، دانش وسیعی درباره راهبردها و منابع ممکن، همچنین پژوهش در مورد اثربخشی آنها درمحقق ساختن بروندادهای مختلف برنامه داشته باشد (گال، ۱۳۸۳).
فتحی واجارگاه معتقد است که هدف اصلی ارزیابی اثربخشی درونی، فراهم سازی اطلاعات و داده های مورد نیاز برای تدوین برنامه درسی است. به عبارت دیگر در اینجا امکانات و برنامه های مختلف مورد بررسی قرار میگیرد تا از میان آنها، برنامهای که باتوجه به شرایط و امکانات، بهترین اهدف تعیین شده در ارزیابی زمینه را متحقق می سازد، انتخاب یا تدوین شود. وظیفه اساسی ارزیابان در اینجا آن است که اطلاعات لازم و قابل اعتمادی را برای برنامه ریزان فراهم سازند (فتحی و اجاره گاه، ۱۳۸۴).
ارزیابی اثربخشی درونی در جستجوی راهها و روشهایی جهت اصلاح وبهبود راهبردها و استراتژیها است، و نیز در جستجوی ارزشیابی و سنجش هزینهها و نقاط ضعف و قوتهای آن استراتژیها و طرحها، و هدف آن اطمینان یافتن از اصلاح و بهبود مؤثر آن دسته از فعالیتهایی است که از طریق هزینه اثربخش و طرحها و برنامههای بودجهبندی شده هدایت میشود. ارزیابی اثربخشی درونی، همچنین ممکن است شامل یک دوره بررسی و آزمایش را در برگیرد و نیز جهت و معیاری را برای تقویت طرحها و برنامههای رایج آموزشی فراهم کند. ارزیابی اثربخشی درونی، باید یک راه حل کلیدی جهت دستیابی به یک انتخاب بهتر را فراهم نماید.
میتوان گفت که ارزیابی اثربخشی درونی به طور پیوسته و مداوم در جستجوی راه ها و روش های بهتری است، تا علاوه بر انجام کامل وظایف و کارکردها به تأمین آن بخش از منابع کمیابی که باید به طور مطلوب مورد استفاده قرار گیرد کمک نماید. ارزیابی اثربخشی درونی به سنجش و ارزشیابی و تقویت طرحها و برنامه ها در تمام سطوح اشاره دارد و از نظارت فردی طرح و برنامه کار سالیانه تا برنامه درس و تا استراتژیها و طرحها و نیز بودجه سالیانه را در بر میگیرد. عامل ارزیابی اثربخشی درونی، از طریق تعیین و تعریف واضح و روشن فعالیتهای لازم جهت تدوین برنامه، به دست آوردن اطلاعات مناسب در زمینه آن فعالیتها و فراهم ساختن اطلاعات به صورت یک گزارش کامل و ارائه آن به تصمیمگیرندگان به این افراد کمک میکند تا در مورد نوع و چگونگی استفاده از منابع مختلف آموزشی برای رسیدن به هدفهای تعیین شده تصمیمگیری کنند. مثلاً اگر هدف از آموزش یک موضوع خاص «ایجاد یادگیری در حد تسلط در یادگیرندگان آن موضوع باشد» عامل ارزیابی اثربخشی درونی وظیفه دارد که اطلاعات مربوط به منابع آموزشی لازم برای اجرای برنامه آموزشی، و همچنین چگونگی به کارگیری این منابع را در جهت رسیدن به هدفهای آموزشی مورد نظر تعیین کرده و فراهم سازد. ارزیابی اثربخشی درونی، علاوه بر کمک به جریان تصمیمگیری، از طریق فراهم آوردن اطلاعات دقیق در مورد علت انتخاب و یا طراحی برنامه جدید و رد کردن برنامههای آموزشی موجود و همچنین نشان دادن ضعفها و امتیازهای هر یک از برنامهها، به امر پاسخگویی نیز کمک میکند. (کیامنش، ۱۳۸۱).
در این مرحله از ارزیابی اطلاعات مورد نیاز درباره چگونگی استفاده از منابع به منظور دستیابی به هدفهای برنامه جمع آوری میشوند. درضمن ارزیابی از درون داد، ماهیت تواناییهای نظام آموزشی و استراتژیهای بالقوه برای رسیدن به هدفهایی که در نتیجه ارزشیابی از بافت مشخص گردیدند تعیین میشود. همچنین دراین مرحله از ارزیابی به تصمیم گیرندگان کمک میشود تا روشهایی را انتخاب کنند که برای دستیابی به هدفهای ضروری تشخیص داده شدهاند (سیف، ۱۳۸۴).
بولا معتقد است که ارزیابی اثربخشی درونی، بیشتر در ارتباط با چگونگی استفاده از منابع برای نیل به اهدف برنامه است که ممکن است شامل ارزشیابی توانایی های سازمان، استراتژیهایی در جهت نیل به اهداف برنامه و طراحی یک استراتژی اجرایی عملیاتی گردد. یکی از اهداف عمده ارزیابی اثربخشی درونی تشخیص و تعیین منابع مالی و حمایتی مورد نیاز برای نیل به هدفها است. در این رابطه دو منبع مورد بررسی قرار میگیرد: الف) منابع ویژه و اختصاصی داخل سازمان، ب) امکان استفاده از منابع مالی و حمایتی خارج از سازمان، زیرا در بسیاری از موارد سازمانها و موسساتی آماده کمک برای نیل به برخی از هدفهایی که با مقاصد آنها سازگار است، هستند. تشخیص مؤسسات و آشنایی با امکانات آنها در این مرحله لازم است. به علاوه باید به دنبال راه هایی برای برقراری ارتباط و آشنایی با این سازمانها و جلب حمایت آنها از سازمان مربوطه.
روشهای مورد استفاده در ارزیابی اثربخشی درونی میتوانند به صورت گامهایی پیشنهادی ذیل، انجام گیرند، مروری بر نوشتههای تحقیقی مربوطه و بازدید از برنامههای مشابه که نیازها و هدفهایی هسمان با هدفها و نیازهای برنامه دارند. در این هنگام باید به جستجوی رهیابهای موجود و مناسب برای برنامه برآمده و سپس آنها را با هم مقایسه و درجه بندی کرد. هر گاه رهیابهای پیدا شده مناسب و مطلوب بودند از آنها استفاده کرد و درغیر اینصورت آنها را تغییر داده، آنها را در هم ترکیب کرده، و یا اصولاً رهیابی کاملاً جدید پدید آورد. علاوه بر این میتوان از مؤسساتی که رهیابهای آنها پذیرفته شده، بازدید کرده و از نزدیک با طرز کار آنها آشنا شد. از کاربردهای دیگر ارزشیابی درونداد، میتوان به آماده سازی طرحی برای ارائه به مؤسسات تأمین کننده و حمایت کننده مالی اشاره کرد. به علاوه میتوان برنامه در حال اجرا را بررسی کرده و دریافت آیا این برنامه میتواند به نحوی مطلوب ومناسب و مورد نظر کار کند یا خیر. برای قضاوت در مورد کارکرد برنامه، میتوان آن را با اجرای برنامههای مشابه در سایر جاها مقایسه کرد (مهجور، ۱۳۷۶).
ابعاد سیگنال مورد استفاده در این رساله در حدود ۱۹۸۳ × ۱۸۱۴ کیلومتر است. که در فواصل ۵، ۱۰، ۱۵، ۲۰ و ۴۰ کیلومتری به صورت منظم از تصاویر ارائه شده در شکل های ۳- ۱ ، ۳- ۳ و ۳-۴ نمونه برداری شده است. واحد توپوگرافی بر مبنای متر و آنومالی های ثقلی بر مبنای میلی گال هستند.
شکل ۳-۲ نقاط نمونه برداری و اندازه گیری گرانش در ایران (Dehgani and Markis, 1983).
شکل ۳-۳ آنومالی هوای آزاد در ایران بر مبنای مدل های ماهواره ای ( Sandwell and Smith, 2001).
شکل ۳-۴ آنومالی بوگر که بر مبنای آنومالی هوای آزاد که در این مطالعه، محاسبه شده است.
و برای محاسبه پارامترهای مدل صفحه نازک از اطلاعات مدل crust 2.0 (Bassin et al., 2000) شامل ضخامت پوسته و عمق موهو (شکل ۳-۵) ضخامت پوسته بالایی و مرز بین پوسته بالایی با پایینی (۳-۶)، چگالی گوشته (شکل ۳-۷)، چگالی پوسته بالایی (شکل ۳-۸)، چگالی پوسته بالایی (شکل ۳-۹) و چگالی پوسته پایینی (شکل ۳-۱۰) و چگالی پوشش رسوبی (شکل ۳-۱۱) است.
شکل ۳- ۵ عمق ناپیوستگی موهو در ایران بر گرفته از مدل crust 02 (Bassin et al., 2000).
شکل ۳- ۶ ضخامت پوسته میانی در ایران بر گرفته از مدل crust 02 (Bassin et al., 2000).
شکل ۳ - ۷ ضخامت پوسته بالای در ایران برگرفته شده از مدل crust 02 (Bassin et al., 2000).
شکل ۳- ۸ ضخامت پوشش رسوبی برگرفته شده از مدل crust 02 (Bassin et al., 2000).
شکل ۳- ۹ چگالی گوشته بالایی بر گرفته شده از مدل crust 02 (Bassin et al., 2000).
شکل ۳- ۱۰ چگالی پوسته پایینی در ایران بر گرفته شده از مدل crust 02 (Bassin et al., 2000).
شکل ۳- ۱۱ چگالی پوسته میانی در ایران بر گرفته شده از مدل crust 02 (Bassin et al., 2000).
شکل ۳- ۱۲ چگالی پوسته بالایی در ایران بر گرفته شده از مدل crust 02 (Bassin et al., 2000).
شکل ۳- ۱۳ چگالی پوشش رسوبی بر روی پوسته بالایی بر گرفته شده از مدل crust 02 (Bassin et al., 2000).
۳-۲-۱- آماده سازی اطلاعات
تمامی اطلاعات به صورت رقومی بوده و در سیستم مختصات طول و عرض جغرافیایی قرار داشتند. با توجه به اهمیت فواصل و دقت آن تمامی اطلاعات به سیستم جغرافیایی متریک تبدیل شد. اطلاعات ماهواره ای به صورت آنومالی هوای آزاد بود، لذا تصحیح بوگر و تصحیح زمینگان برای محاسبه آنومالی کامل بوگر بر روی آن اعمال شد.
برای آماده سازی سیگنال ها جهت ورود به کد تهیه شده در این پایان نامه، با فواصل۵، ۱۰، ۱۵، ۲۰ و ۴۰ کیلومتری از اطلاعات نمونه برداری شد.
۳-۲- روش مطالعه
در فصل اول اشاره شد که به دو صورت مستقیم و معکوس مقدار ضخامت الاستیک محاسبه می شود. در مورد اول باید فرایند بارگذاری و هندسه بار مشخص باشد. در صورت نامشخص بودن این دو پارامتر از روش دوم استفاده می شود که بر مبنای تحلیل طیفی و با بهره گرفتن از تابع وابسته به طول موج همدوسی[۳۴] صورت می گیرد (Tassara et al., 2007).
۳-۲-۱- تبدیل پیوسته موجک
به صورت ساده تبدیل موجک یک نوع فیلتر عبور باند است، که این امکان را به محقق می دهد که در هر مکانی از یک سیگنال (در فضای تک بعدی مانند یک موج یا دو بعدی مانند یک تصویر) و در تمامی آن مقدار توان طیف[۳۵] را محاسبه نماید. توان طیف تابعی از فضا[۳۶] و فرکانس است (Kirby, 2005).
تفاوت آن با تبدیل فوریه این است که در فوریه توان طیف، تابعی از فرکانس است و اطلاعات مکانی نامعلوم و یا اینکه در توان طیف که به صورت شعاعی میانگین گیری شده[۳۷] گم می شود. یکی دیگر از مزایای تبدیل موجک توابع پایه در آن است که در طول سیگنال به صورت محلی تغییر می کنند در حالی که در تبدیل فوریه توابع پایه تنها شامل توابع سینوسی و کسینوسی است (Kirby, 2005).
تبدیل موجک سیگنال g(X) از کانوولوشن[۳۸] سیگنال با مزدوج مختلط[۳۹] موجک های دختر (X)ψ که در فضای دو بعدی X=(x, y) است، محاسبه می شود. اما در اکثر موارد تبدیل موجک با بهره گرفتن از تبدیل فوریه سریع[۴۰] محاسبه می شود (Kirby and Swain 2006; Audet et al., 2007). در این مورد با بهره گرفتن از قضیه کانوولوشن داریم:
(۳ – ۱ )
که در آن ضرایب موجک بر حسب مقیاس، s ،جابجایی، x و چرخش θ است. تبدیل معکوس فوریه و در این حالت از نوع دو بعدی است. K معرف فضای طیفی و K= (u, v) است (K همان عدد موج است). تبدیل فوریه دوبعدی سیگنال و تبدیل فوریه موجک های دختر است. این موجک ها همان موجک مادر است که وزن داده شده، فشرده یا کشیده شده و چرخیده شده است.
(۳ – ۲)
و عملگر چرخش است و به صورت پادساعت گرد مثبت است.
(۳ – ۳)
θ مشخص کننده این است که با استفاده ازاین موجک چه آزیموت هایی را می توان محاسبه نمود (Kirby and Swain, 2006).
مقیاس مشخص کننده میزان کشیده شدن یا فشرده شدن موجک در محدوده X است و در نتیجه میزان تفکیک[۴۱] را مشخص می کند. در مقیاس های بزرگ ضرایب موجک طول موج های بلند را مشخص می کنند و در مقیاس های کوچک طول موج های کوتاه مشخص می شود.
با توجه به این موضوع همان طور که گفته شد تبدیل موجک شبیه به یک سری فیلترهای عبور باند است. در نتیجه جابجایی و انتقال موجک بر روی سیگنال، توسط انتگرال کانوولوشن، ما را قادر به آنالیز محل به محل سیگنال می کند. ترکیب فشرده یا کشیده شدن موجک با جابجایی و انتقال می تواند ویژگی های فرکانسی را در هر محل آشکار کند. اما بر اساس رابطه عدم قطعیت هیزنبرگ[۴۲] در پردازش سیگنال[۴۳] محدودیت هایی را بر روی تبدیل موجک (البته برای تبدیل فوریه نیز این رابطه صدق می کند) قرار می دهد. این رابطه به صورت زیر بیان می شود:
(۳ – ۴)
که در آن دقت یا عدم قطعیت ضرایب موجک در فضای فیزیکی و در فضای طیفی است این باعث می شود که نسبتی معکوس بین دقت مکانی و طیفی ایجاد شود. در مقیاس های بزرگ موجک تمایل به داشتن دقت طیفی مناسب ومکانی ضعیف، و در مقیاسهای کوچک دقت طیفی ضعیف و مکانی مناسب دارد (Kirby 2005).
موجک ها را می توان به دو دسته حقیقی[۴۴] و مختلط[۴۵] تقسیم بندی نمود. اکثر موجک های پیوسته حقیقی، توابعی زوج هستند. در نتیجه ایزوتروپیک بوده و وابسته به جهت نیستند و نمی توانند اطلاعات فازی که در بخش مختلط قرار دارند را آشکار کنند. چون ضرایب موجک های حاصل از این موجک ها فاقد قسمت مختلط است. اما موجک های مختلط دارای مولفه زوج حقیقی و مولفه مختلط فرد هستند، که این خود نشان دهنده نامتقارن بودن تبدیل فوریه آنها است. اگرتبدیل فوریه یک سیگنال را به وسیله FFT محاسبه و مولفه های حقیقی و موهومی[۴۶] آنها را تفکیک کرده و هر مولفه را در موجک های دختر، این نوع موجک ها ضرب کنیم، تبدیل معکوس فوریه آنها به ما یک عدد کمپلکس می دهد. موجک های کمپلکس می توانند اطلاعات فازی را آشکار کنند و می توان به وسیله آنها به مطالعه روند ها پرداخت. موجک باد بزنی[۴۷] یک نوع شبه ایزوتروپیک[۴۸] از موجک های مختلط است که به وسیله میانگین گیری از یک سری موجک های مختلط مورلت[۴۹] در جهت های مختلف محاسبه می شود (Kirby 2005).
۳-۲-۱-۱- موجک مورلت
موجک مورلت یک موجک دو بعدی مختلط و وابسته به جهت است. شکل آن در فضای X به صورت زیر است:
(۳ – ۵)
اگر به مقطع عرضی این موجک توجه شود می توان وابستگی به جهت را در آن به وضوح دید و در نتیجه می توان از آن برای آشکار شدن روندها در سیگنال دو بعدی استفاده نمود. K0= (u0, v0) را می توان با بهره گرفتن از رابطه و با توجه به جهت آنالیز مورد توجه انتخاب نمود.
( ۳ – ۶)
در اغلب موارد امکان بیان تحلیلی[۵۰] برای وجود ندارد و فقط تبدیل فوریه آنها ارائه شده است و در این حالت آنها را محاسبه می نمایند (Farge 1992) .
تبدیل فوریه موجک مورلت به صورت ( ۳ – ۷ ) است:
( ۳ – ۷)
θ (پادساعتگرد مثبت) زاویه ای است که با محور مثبت u ساخته می شود. این زاویه منجر به مختلط شدن موجک می شود که امکان مشخص شدن اطلاعات فاز را به پژوهشگر می دهد، اما این اطلاعات فقط در جهتی که توسط (uo, v0) دیکته می شود مشخص می شود. باز بر این نکته تاکید می شود که در مقیاس های کوچکتر، اجازه عبور به اعداد موج[۵۱] بزرگتر داده می شود و در رابطه با اصل عدم قطعیت این بدان معنی است که در مقیاس های کوچکتر مقدار قابل توجهی از اطلاعات بزرگ مقیاس از بین می رود (Kirby and Swain 2008).
۳-۲-۱-۲- موجک بادبزنی
موجک بادبزنی از نوع موجک های مختلط دو بعدی است، که شکل گیری آن بر اساس برهم قرارگیری[۵۲] تعداد محدودی موجک مورلت و میانگین گیری از این موجک ها بر اساس تعداد آنها بدست می آید (Kirby, 2005; kirby and swain, 2006, Audet et al., 2007). قرار گیری این موجک ها در کنار هم هندسه ای به صورت بادبزن را شکل می دهد (شکل ۳ – ۱۴) . باید متذکر شد که آنچه منجر به نامتقارن شدن موجک مورلت می شود زاویه θ است.
تصویر ۳- ۱۴ هندسه تبدیل فوریه موجک بادبزنی (Kirby 2005)
با به کارگیری چندین موجک مورلت با زوایای θ مختلف و میانگین گیری دیگر موجک بادبزنی همچون مورلت وابسته به θ نیست.
برهم قرارگیری موجک مورلت بر روی سیگنال در واقع هندسه موجک بادبزنی را به وجود می آورد که به صورت زیر است:
(۳ – ۸)
که در آن و نمو آزیموتی بین موجک های مورلت است(موقعیت موجک ها را بر روی سیگنال تغییر می دهد). در واقع این عملیات برآمدگی موجک مورلت را حول یک دایره بر روی سیگنال در هر مقیاسی در فضای K جابجا می کند. همانطور که قبلا گفته شد ضرایب موجک حاصل از این عملیات غیروابسته به θ هستند (Kirby and Swain 2006).
برای محاسبه تبدیل موجک همانطور که قبلاً ذکر شد راحت ترین کار استفاده از تبدیل فوریه است که معمولا برای تمامی انواع موجک این روش به کار گرفته می شود و مراحل انجام کار برای تمامی آنها تقریباً یکسان است (Audet and Mareschal, 2007). این مراحل شامل: