بهره مند در سال ۱۳۸۹ به مقایسه ویژگیهای آنتروپومتریکی، ترکیب بدنی و تیپ بدنی زنان ۵۰ تا ۶۵ ساله پرداخت. نتایج نشان داد بین قد، وزن، ارتفاع زانو تا زمین، طول ران، پهنای تنه از ارتفاع نوک سینهها، پهنای تنه در سطح لگن، بیشترین محیط بازو، محیط ران در قسمت میانی، بیشترین محیط عضله ساق پا، شاخص دور کمر به باسن و شاخص کورومیک زنان فعال و غیر فعال تفاوت معناداری وجود ندارد. بین ارتفاع عمودی نشسته زنان ۵۰ تا ۶۵ ساله فعال و غیر فعال تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین درصد چربی، توده بدون چربی زنان ۵۰ تا ۶۵ ساله فعال و غیر فعال تفاوت معناداری وجود ندارد. بین عدد آندومورفی زنان فعال و غیر فعال تفاوت معناداری وجود ندارد. بین عدد مزومورفی و عدد اکتومورفی زنان ۵۰ تا ۶۵ ساله فعال و غیر فعال تفاوت معناداری وجود دارد (بهره مند، ۱۳۸۹).
پرنیان در سال ۱۳۸۹ به مقایسه شدت و شیوع ناهنجاریهای اندام فوقانی و تحتانی دانش آموزان پسر و دختر مقطع اول متوسطه شهرستان اسلام آباد غرب پرداخت. آزمودنیها ۵۰ نفر دختر و ۵۰ نفر پسر سال اول مقطع متوسطه بودند که به صورت نمونه گیری خوشهای تصادفی انتخاب گردیدند. نتایج حاصل نشان داد که بین میزان ناهنجاری کیفوز، لوردوز، زانوی پرانتزی و زانوی ضربدری در آزمودنیهای پسر و دختر سال اول متوسطه تفاوت معناداری وجود دارد از طرف دیگر بین میزان شدت ناهنجاری کیفوز و لوردوز در پسر و دختر سال اول متوسطه تفاوت معناداری وجود دارد. در حالی که بین میزان شدت ناهنجاری پای پرانتزی و ضربدری در پسر و دختر سال اول متوسطه تفاوت معناداری وجود ندارد. در مجموع میتوان نتیجه گیری کرد که بین میزان شیوع و شدت ناهنجاریها در دختران و پسران سال اول متوسطه تفاوت آشکاری وجود دارد (پرنیان، ۱۳۸۹).
احمد نیا و همکاران در سال ۱۳۸۹ در تحقیقی با عنوان بررسی برخی شاخص های تن سنجی در ساکنین شهر زنجان و مقایسه آن با استاندارد جهانی شاخص تن سنجی، تعداد ۱۸۲۱ نفر از ساکنین شهر زنجان را اندازه گرفته و با نمودارهای استاندارد NCHS مقایسه کردند. یافتههای این تحقیق بیانگر ارتباط مستقیم و معنادار آماری بین متغیر نمایی توده بدنی با سن (۳۶/۰=r) و وضعیت تاهل (۳۹/۰=r) و ارتباط معکوس و معناداری بین متغیر نمایی توده بدنی و سطح تحصیلات (۱۸/۰=r) میباشد همچنین با توجه به یافتههای پژوهش و ابتلای درصد قابل توجهی از زنان به اضافه وزن، چاقی و چاقی شکمی توجه به سبک زندگی افراد به خصوص زنان در گروه های سنی مختلف پیشنهاد شده است (احمد نیا و همکاران، ۱۳۸۹).
قلعه شاهین در سال ۱۳۸۸ به مقایسه برخی ویژگیهای آنتروپومتریکی و فاکتورهای آمادگی جسمانی فوتسالیستهای دختر و پسر منتخب مدارس متوسطه شهرستان اسلام آباد غرب پرداخت. نتایج تحقیق نشان داد میانگین شاخص های درصد چربی بدن، BMI، عرض لگن، انعطاف پذیری در فوتسالیستهای دختر بیشتر از فوتسالیستهای پسر است ولی این اختلاف تنها در مورد درصد چربی بدن و میزان انعطاف پذیری معنادار است. به جزء موارد فوق میانگین داده ها در تمامی متغیرهای آنتروپومتریکی (قد نشسته، قد ایستاده، طول دو دست در حالت کشیده، طول پا، عرض شانه، عرض زانو، عرض آرنج، عرض مچ دست، میحط بازو، محیط ساق، محیط مچ دست، محیط شانهها) و نیز رکورد فاکتورهای آمادگی جسمانی (میزان چابکی، استقامت عضلانی) به طور معناداری در پسران بیشتر از دختران بود (قلعه شاهین، ۱۳۸۸).
سیاح در سال ۱۳۸۸ به مقایسه ویژگیهای آنتروپومتریکی، آمادگی جسمانی و آمادگی مهارتی دانشجویان پسر سال اول رشته تربیت بدنی با دانشجویان سال اول سایر رشته های دانشگاه زنجان پرداخت. یافتههای پژوهش نشان داد اختلاف معناداری بین دور قفسه سینه، درصد چربی، شاخص توده بدن، استقامت عضلانی، توان بی هوازی، چابکی، سرعت، نیروی عضلات دست، انعطاف پذیری و سرعت عکس العمل دست دو گروه وجود دارد. بین سن، قد و وزن این اختلاف معنادار نبود (سیاح، ۱۳۸۸).
سالم و همکاران در سال ۱۳۸۸در تحقیقی با عنوان ارزیابی شاخص های تن سنجی در دختران مقاطع راهنمایی و دبیرستانی شهر رفسنجان، اندازه های تن سنجی شامل وزن، قد و دور کمر ۱۲۲۱ دختر دانش آموز را اندازه گرفتند و به این نتایج دست یافتند: ۲/۱۱% افراد دارای اضافه وزن، ۴/۲% چاق و ۳/۱۱% دارای کم وزنی بودند. میزان افراد مبتلا به اضافه وزن و چاقی بین دو گروه راهنمایی و دبیرستانی دارای اختلاف معنی داری بود (p<0/05). اندازه گیری دور کمر نشان داد که ۲/۱% دنمونهها دارای چاقی مرکزی میباشند. بین دور کمر و شاخص توده بدنی همبستگی آماری معناداری وجود داشت (۰۱/۰P< و ۰۸/۰=r). یافتههای آنان نشان داد که اضافه وزن، چاقی و کم وزنی یک مشکل معمولی بهداشتی در دانش آموزان مقاطع راهنمایی و دبیرستانی شهر رفسنجان است (زینت و وزیری نژاد، ۱۳۸۶).
صادقی و همکاران در سال ۱۳۸۸ در بررسی ارتباط بین قدرت و انعطاف عضلات تنه با میزان قوس کایفوز پشتی در دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی گزارش کردند که ارتباط معنیداری بین کایفوز پشتی با تمام متغیرهای پیشبین (قدرت عضلات بازکننده پشت، قدرت عضلات نزدیککننده کتف، انعطافعضلات تاکننده کمربند شانهای و انعطاف عضلات سینهای شکمی) وجود دارد. متغیرهای قدرت عضلات بازکننده پشتی و انعطاف عضلات سینهای شکمی و انعطاف تاکننده کمربند شانهای به عنوان مهمترین پیشگوها برای میزان تغییرات کایفوز پشتی معرفی شدند. با توجه به نتایج تحقیق چنین به نظر میرسد که با کاهش قدرت عضلات بازکننده و نزدیککننده کتف، کاهش انعطاف سینهای شکمی و نیز تاکننده کمربند شانهای، میزان قوس کایفوز پشتی افزایش مییابد (صادقی و همکاران، ۱۳۸۸).
مولایی نژاد و همکاران در سال ۱۳۸۸ به مقایسه ویژگیهای آنتروپومتریک و دامنه حرکتی چهار گروه سنی در دو منطقه غرب و مرکز کشور به تفکیک جنسیت پرداختند و به تفاوت معنی داری در ویژگیهای آنتروپومتریک جنسیتها و قومیتهای مختلف و همچنین انعطاف پذیری پایینتر بعضی از مفاصل زنان نسبت به مردان دست یافتند (مولایی رضوی و همکاران، ۱۳۸۵).
شجاعالدین و همکاران در سال ۱۳۸۷ به بررسی ارتباط استقامت عضلات تنه و ویژگیهای آنتروپومتری با میزان دردهای کمری در ورزشکاران دارای ناهنجاری گودی کمر پرداختند. تعداد ۳۰ نفر از دانشجویان پسر دانشگاه تربیت معلم که ورزشکار بودند در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنیها همه دارای گودی کمر و بر اساس شدت درد به سه دسته کمر درد خفیف و کمر درد متوسط و کمر درد شدید تقسیم بندی شدند. ویژگیهای آنتروپومتریکی آزمودنیها اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده بیانگر این بود که با افزایش استقامت عضلات تنه میزان درد کمر کاهش مییابد. همچنین بین برخی ویژگیهای آنتروپومتریکی آزمودنیها، شامل طول اندام فوقانی و تحتانی، پهنای لگن، پهنای شانه، قد نشسته و میزان درد کمر هیچ رابطه معنیداری مشاهده نشد و تنها بین دامنه حرکتی کمر با میزان کمر درد رابطه معنیداری وجود داشت. بنابراین چنین به نظر میرسد که استقامت عضلانی کم در ناحیه عضلات شکم و پشت و کاهش دامنه حرکتی ورزشکاران در ناحیه کمری خطر ابتلا به کمردرد را افزایش میدهد (شجاع الدین و همکاران، ۱۳۸۷).
عابدین در سال ۱۳۸۷ تحقیقی با عنوان مقایسه هوش هیجانی، سلامت روانی و کارکرد خانواده دانش آموزان دبیرستانی فرزند جانباز با معلول و عادی را انجام داد، یافتههای به دست آمده به طور کلی حاکی از آن بود که در خانواده جانبازان کنارهگیری عاطفی و هیجانی پدر و به همراه معلولیت وی با کاهش تعاملات و ارتباطات درون خانواده و تغییر الگوهای ارتباطی اعضاء با یکدیگر رابطه دارد. این تغییرات نیز به نوبه خود سبب کاهش هوش هیجانی فرزندان جانباز به ویژه در مؤلفه بین فردی و نیز سلامت روانی آنان و افزایش مشکلات اضطرابی و پرخاشگری آنان میگردد (عابدین، ۱۳۸۷).
نعمتی و همکاران درسال ۱۳۸۷ در تحقیقی با عنوان بررسی عوامل تن سنجی دانش آموزان دختر ۱۹-۷ ساله اردبیل و مقایسه آن بااستاندارد NCHS با بهره گرفتن از روش نمونه گیری چند مرحله ای قد و وزن، ۳۹۹۶ دختر ۱۹-۷ ساله را اندازه گرفتند و به این نتیجه رسیدند که میانگین قد و وزن دختران شهری از همسالان روستایی خود بالاتراست. رشد قد آزمودنیها در فاصله سنی ۱۲-۹ سالگی بیشتر و حداکثر آن در نه سالگی و به میزان شش سانتیمتر در سال است. بیشترین میزان افزایش وزن دختران در سیزده سالگی و به مقدار پنج و نیم کیلوگرم در سال است. میانگین قد و وزن دختران اردبیلی در سنین مورد مطالعه ازهمسالان تهرانی، کرمان و اصفهانی کمتر است همچنین تمامی صدکهای قدو وزن و توده بدن دختران ۱۹-۷ ساله اردبیل از صدکهای مشابه خود در استاندارد NCHS کمتر است (نعمتی و همکاران، ۱۳۸۷).
ترتیبیان و اکبری در سال ۱۳۸۷ به بررسی ویژگیهای آنتروپومتریکی دانش آموزان دختر ۱۷-۱۱ ساله ارومیه و مقایسه آن با استاندارد NCHS پرداخت. نتایج تحقیق نشان داد میانگین شاخص قد و وزن و BMI در گروه های سنی ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶ و ۱۷ سال به طور معناداری کمتر از استاندارد مرجع است ولی تنها در گروه سنی ۱۴ سال بین شاخص ها و استاندارد مرجع اختلاف معناداری وجود ندارد. دور کمر دانش آموزان در تمام گروه های سنی کمتر از استاندارد مرجع است ولی تنها در گروه سنی ۱۶ و ۱۷ سال این تفاوت معنی دار است. علی رغم اینکه دور باسن در تمام ردههای سنی کمتر از استانداردهای مرجع است، اما این تفاوتها معنی دار نیستند (ترتیبیان و اکبری، ۱۳۸۷).
باقرزاده و همکاران در سال ۱۳۸۶ به بررسی ارتباط تواناییهای حرکتی با آنتروپومتری و فعالیت جسمانی دانش آموزان ۱۲ تا ۱۵ ساله در شهر تهران پرداختند. به این منظور ۲۷۷ دختر و پسر ۱۲ تا ۱۵ ساله به شیوه تصادفی خوشهای انتخاب شدند. قد، وزن، شاخص توده بدن، ۹ نقطه چربی زیرپوستی، ۱۳ مورد دور اندام، ۸ مورد پهنا اندازه گیری شد. انواع تیپ بدنی مشخص شد. آزمونهای دو رفت و برگشت استقامتی ۲۰ متر، قدرت پنجه، پرش طول درجا، بارفیکس، درازونشست، دو رفت و برگشت ۱۰ در ۵ متر، ضربه زدن انگشت روی یک صفحه، انعطافپذیری و حرکات تعادلی فلامینگو برای سنجش تواناییهای حرکتی استفاده شد. ارتباط بین شاخص های آنتروپومتریکی و نتایج آزمون یوروفیت در حد متوسط بود که این مسئله به ویژه در آزمونهای تحمل وزن معنیدار مشاهده شد. فعالیت جسمانی آزمودنیها به شاخص های آنتروپومتریکی آنها وابسته نبود، نتایج آزمون دو رفت و برگشت استقامتی در همه گروه های سنی در هر دو جنس ارتباط معنیداری با فعالیت جسمانی داشت (باقرزاده و همکاران، ۱۳۸۶).
زرین سال ۱۳۸۵ در تحقیقی با عنوان آمادگی جسمانی و سلامت روانی دانش آموزان سال سوم دبیرستان در مقایسه با پیش دانشگاهیها به این نتایج رسید: در تمامی عوامل GHQ، وضعیت دانش آموزان سال سوم از دانش آموزان پیش دانشگاهی بهتر است، همه اختلافها در سطح ۰۸/۰ معنا دار هستند، منتهی اگر سطح معناداری را ۰۵/۰ در نظر بگیریم تفاوتها تنها در اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی معنادار هستند آزمودنیهای دو گروه در عامل چابکی و درازونشست تفاوت معناداری ندارند ولی تفاوت آنها در سایر عوامل معنادار است. به عبارت دیگر دانش آموزان پیش دانشگاهی در نمره کلی آمادگی جسمانی و نمرات دوی ۵۴۰ متر، بارفیکس، و انعطاف به طور معناداری از سال سومیها ضعیفتر بودهاند. نمره کلی آمادگی جسمانی نه با نمره کلی GHQ و نه با هیچ یک از خرده مقیاسهای آن ارتباط معناداری ندارد. به طور کلی، نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد در سنی که انسانها باید بیشترین رشد، شادی و نشاط و کمترین استرس را داشته باشند، دانش آموزان پسر ما به شدت تحت فشار هستند، طوری که تمام مقیاسهای سلامت و رشد آنها وارونه شده و از سال سوم به پیش دانشگاهی با رشد منفی مواجه هستیم (زرین، ۱۳۸۵).
باژن و همکاران در سال ۱۳۸۵ در مقاله خود تحت عنوان الگوی توزیع چربی بدن
(نسبت دور کمر به دور باسن) و ارتباط آن با نمایه توده بدن در دختران دبیرستانی شهر لاهیجان به اندازه گیری شاخص های تن سنجی قد، وزن، دور کمر و دور باسن ۴۰۰ دختر پرداختند و به این نتایج دست یافتند: ۸/۱۴% دختران دارای اضافه وزن و ۳/۵% آنان چاق بودند. بر اساس شاخص دور کمر به باسن، ۵/۲۱% کل نمونههای مورد بررسی و ۷/۶۶% دختران چاق، چاقی شکمی داشتند. همبستگی مثبت و معناداری بین نمایهی توده بدنی و دور کمر به دور باسن مشاهده کردند (۰۰۰۱/۰P <، ۳۵/۰=r) (باژن و همکاران، ۱۳۸۵).
فولادگر در سال ۱۳۸۵ در پژوهش خود با عنوان مقایسه برخی ویژگیهای آنتروپومتریکی در دانش آموزان پسر دوره دبیرستان شهر اصفهان با سطوح فعالیت بدنی مختلف، ۱۳۱۶ نفر را از نظر قد، وزن، ضخامت چربی زیرپوستی ۴ ناحیه سه سر بازویی، ساق پا، شکم و فوق خاصره مورد اندازه گیری قرار داد. این محقق با بهره گرفتن از پرسشنامه فعالیت بدنی بک دانش آموزان را درسه طبقه غیر فعال، فعالیت متوسط و فعال طبقه بندی کرده و ارتباط بین ویژگیهای آنتروپومتریکی و سطح فعالیت بدنی را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که سطح فعالیت بدنی افراد می تواند روی قد، وزن، شاخص توده بدنی، مجموع چربی زیرپوستی در ناحیه سه سر بازویی و ساق پا و درصد چربی آنها اثر گذار باشد. ضمن اینکه افزایش فعالیت از سطح متوسط به فعال روی عوامل مذکور را چندان تأثیر گذار گزارش نکرد (فولادگر، ۱۳۸۵).
صمدی در سال ۱۳۸۵ در تحقیق خود با عنوان پیش بینی و مقایسه سهم متغیرهای آنتروپومتری در انعطاف پذیری مفصل ران در فوتبالیستها و غیر ورزشکاران به این نتیجه رسید که متغیرهای آنتروپومتریکی با انعطاف پذیری مفصل ران ارتباط دارند و مدعی شد که توجه به این متغیرها در توانبخشی ورزشی و سنجش انعطاف پذیری این مفصل مؤثر است (صمدی، ۱۳۸۵).
امینیان رضوی و همکاران در سال ۱۳۸۵ به بررسی مقایسه عوامل جسمانی و ترکیب بدنی کشتی گیران زبده با افراد غیر ورزشکار پرداختند. بدین منظور ۳۰ نفر در دو گروه تحت عنوان حجم نمونه از جامعه آماری کشتی گیران زبده و افراد غیر ورزشکار انتخاب شدند. فاکتورهای مورد نظر ارزیابی شد و نتایج را به این صورت اعلام کردند: درصد چربی بدن، قدرت، سرعت، چابکی کشتی گیران با افراد غیر ورزشکار به صورت معناداری تفاوت داشت. با این حال در مقادیر توده بدون چربی و شاخص توده بدن تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. همچنین در بررسی رابطه بین درصد چربی با سرعت، چابکی با سرعت و قد با چابکی همبستگی معناداری مشاهده نشد (امینیان رضوی و همکاران، ۱۳۸۵).
جعفری و همکاران در ۱۳۸۵ به بررسی ویژگیهای آنتروپومتریکی و فیزیولوژیکی
(زیست حرکتی) تکنواندوکاران برتر زن ایرانی و تعیین ارتباط بین این ویژگی با موفقیتهای آنان پرداختند. نمونه آماری ۲۵ تکواندوکار زن برتر بودند. یافتههای پژوهش نشان داد که ارتباط معناداری بین BMI، سرعت، توان بی هوازی، چابکی، درصد چربی و زمان عکس العمل با موفقیت زنان تکواندوکار برتر وجود دارد (جعفری و همکاران، ۱۳۸۵).
علیان در سال ۱۳۸۴ در تحقیقی با عنوان مقایسه هوش هیجانی قهرمانان و ورزشکاران رشته های گروهی و انفرادی با افراد غیر ورزشکار را انجام داد، در سطح ۹۵ درصد اطمینان نتایج حاکی از آن بود که تفاوت ورزشکاران از نظر هوش هیجانی کلی، هوش درون فردی، هوش بین فردی، سازگاری، کنترل استرس و خلق عمومی نسبت به افراد غیر ورزشکار معنادار است. همچنین تفاوت قهرمانان ورزشی در مقایسه با سایر ورزشکاران علاوه بر موارد فوق در خرده آزمونهای خودآگاهی هیجانی، ابراز وجود، احترام به خود، استقلال، همدلی، مسئولیت پذیری اجتماعی، حل مسئله، آزمون واقعیت، انعطاف پذیری، تحمل استرس، کنترل تکانه و خوش بینی معنادار بود سطح هوش بین فردی در ورزشکاران رشته های گروهی بیشتر از ورزشکاران رشته های انفرادی بود. از نظر خلق عمومی (شادکامی و خوش بینی) تفاوت ورزشکاران نسبت به غیرورزشکاران، همچنین سازگاری ورزشکاران به طور معناداری بالاتر از غیر ورزشکاران بود (علیان، ۱۳۸۴).
شامرادلو در سال ۱۳۸۳ در تحقیقی با عنوان مقایسه نقش هوش هیجانی و هوش شناختی در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پیش دانشگاهی شهر تهران پرداخت. یافتههای پژوهش نشان داد که توان پیش بینی هوش هیجانی در پیشرفت تحصیلی تقریباً دو برابر هوش شناختی است. همچنین از بین مؤلفه های هوش هیجانی، مؤلفه های خود شکوفایی و خود آگاهی هیجانی نقش بیشتری در پیش بینی پیشرفت تحصیلی داشتند. از یافتههای دیگر پژوهش همبستگی ضعیف در حدود (r= 0/08) بین هوش هیجانی و هوش شناختی بود. مقایسه هوش هیجانی در بین پسران و دختران هم نشان داد که دختران در خرده مقیاسهای خود آگاهی هیجانی و رابطه بین فردی به طور معناداری نمرات بالاتری نسبت به پسران مشاهده نشد. در نهایت اینکه هوش هیجانی نسبت به هوش شناختی در پیش بینی پیشرفت تحصیلی از توان بیشتری برخوردار است (شامرادلو، ۱۳۸۳).
ملکی نظام آباد در سال ۱۳۸۳ در پژوهشی با عنوان تدوین مقیاس قد، وزن و نسبتهای طولی و عرضی کودکان ۱۱-۷ ساله میاندوآب به این نتیجه رسید که قد، وزن، طول بالاتنه و پایین تنه، عرض شانه و عرض لگن با بالا رفتن سن افزایش پیدا می کند ولی نسبتهای مورد بررسی نشان دادند که نسبت طول بالاتنه به قد با افزایش سن کاهش پیدا می کند و نسبت عرض لگن به عرض شانه با بالا رفتن سن تغییرات محسوسی پیدا نمیکند. ولی مقایسه قد، وزن و نسبت وزن به قد کودکان آمریکایی با کودکان ایرانی نشان داد که قد و وزن کودکان میاندوآبی به طور معناداری بالاتر است (ملکی نظام آباد، ۱۳۸۳).
احمدی در سال ۱۳۸۳ در تحقیقی با عنوان تعیین ارتباط بین اندازه های آنتروپومتریکی اندام تحتانی با اجرای دو سرعت، قدرت، توان و انعطافپذیری دانش آموزان دختر دونده منتخب دوره متوسطه شهر تهران، به نتایج زیر دست یافت: بین توان با طول اندام تحتانی (پا، ران، ساق)، محیط اندام تحتانی (باسن، ران، ساق)، پهنای اندام تحتانی (لگن، زانو، قوزک)، قد و وزن، توده چربی بدن و شاخص های توده بدنی همبستگی مثبت و معنیداری به دست آورد، در حالی که بین اندازه های آنتروپومتریکی اندام تحتانی با میزان قدرت، انعطافپذیری و دو سرعت همبستگی معنادار نبود (احمدی، ۱۳۸۳).
هشیری در سال ۱۳۸۲ در تحقیقی با عنوان هنجاریابی پرسشنامه هوش هیجانی بار- اُن (EQ) برای ارزیابی جنبه های مختلف هوش هیجانی دانشجویان دانشگاه های تهران، به این نتیجه رسید که بین دانشجویان پسر و دختر در نمره کل هوش هیجانی تفاوت معنادار وجود دارد و دختران به طور معناداری دارای نمره هوش هیجانی بالاتری هستند (هشیری، ۱۳۸۲).
احمدی در سال ۱۳۸۱ پژوهشی را تحت عنوان بررسی میزان ناهنجاریهای اندام بالاتنه دانشجویان در دانشگاه شهید چمران اهواز انجام داده است و به این نتایج رسید که ۹۳ درصد غیر ورزشکاران دچار حداقل یک ناهنجاری بودند ولی در گروه ورزشکاران ۲۱ درصد ناهنجاری جسمی دیده شد. ضمنا درصد شیوع دانشجویان به ناهنجاریها بدین صورت بود که ۷۹ درصد افتادگی شانه، ۵۸ درصد لوردوز کمر، ۳۲ درصد لودوز گردن، ۱۴ درصد عارضه کج گردنی، ۸۱ درصد کیفوز پشتی و ۳ درصد اسکولیوز داشته اند (احمدی، ۱۳۸۱).
دریانوش درسال ۱۳۸۰ در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه برخیمتغیرهایآنتروپومتریکی و انعطاف پذیری با آزمونSIT&REACH در بین ۱۵۰ دانش آموز ۱۰ تا ۱۲ ساله، به اندازه گیری رابطه متغیرهای آنتروپومتریک شامل: قد، وزن، طول دست، طول پا، طول قد نشسته و آزمونهای انعطاف پذیری ستون فقرات، مچ پا، ران و آزمونSIT&REACH پرداخته و نتیجه گرفت که طول قد تأثیر معناداری بر آزمونSIT&REACH دارد (P= 0/031). در مورد طول دست، طول پا و قد نشسته ارتباط معناداری با آزمونSIT&REACHمشاهده نکرد. بین انعطاف پذیری کمر و ستون فقرات با این آزمون ارتباط معناداری وجود نداشت. بین انعطاف پذیری ران (عضلات همسترینگ) و مفصل مچ پا با آزمونSIT&REACHارتباط معنادار بود (دریانوش، ۱۳۸۰).
رحمانی نیا و سعیدی در سال ۱۳۷۹ به تعیین ارتباط بین برآورد درصد چربی بدن با نتایج
اندازه گیری ابعاد بدن در زنان ورزشکار و غیر ورزشکار پرداخت. گروه ۱ را دختران ورزشکار طراز اول کشور (اعضای تیمهای ملی کشور) و گروه ۲ را دختران غیر ورزشکار قرار داد. نمونه گروه با میانگین سنی ۵ ۲۲ سال از میان ورزشکاران از رشته های دوومیدانی، والیبال، شنا، بسکتبال، ژیمناستیک و کاراته در دومین دوره مسابقات همبستگی بانوان کشورهای اسلامی و نمونه گروه ۲، ۱۰۰ نفر از دانشجویان غیر تربیت بدنی دانشگاه گیلان انتخاب شدند. متغیرهای مورد بررسی عبارت بودند از قد، وزن، سن، میزان چربی بدن (با بهره گرفتن از کالیپر) و ابعاد بدن (اندازه دور باسن، دور کمر، دور شکم، دور ران، کمربند شانهای، طول پا، طول دست، دور مچ دست، مچ پا و طول تنه)
(با بهره گرفتن از متر نواری مورد سنجش قرار گرفت. از یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که بین برآورد درصد چربی بدن و اندازه گیری دور اندام در گروه دختران غیر ورزشکار ارتباط معنی داری وجود دارد. این ارتباط معنی دار در اندازه های دور باسن ۵۹/۰ دور کمر ۷۹/۰ دور مچ پا ۵۳/۰، دور شکم ۷۷/۰ و دور ران ۷۸/۰ و دور مچ دست ۶۶/۰ و کمربند شانه ۲۲/۰ (۰۵/۰ p برای همه) دیده می شود. در سایر اندامها ارتباط معناداری مشاهده نشد (رحمانی نیا و سعیدی، ۱۳۷۹).
کیهانی در سال ۱۳۷۵ به توصیف و مقایسه ناهنجاریهای ستون فقرات و اندام تحتانی دانش آموزان دختر ورزشکار و غیر ورزشکار در مدارس متوسط شهر شیراز پرداخت و چنین گزارش کرد که ورزشکاران ۵/۸۱% و غیر ورزشکاران ۷۱/۹۲% دچار ناهنجاری جسمانی است. اصلیترین عارضه ورزشکاران و غیر ورزشکاران لوردوز کمری به ترتیب ۷/۳۴% و ۸/۷۰% گزارش شد. اصلیترین عارضه در اندام تحتانی ورزشکاران و غیر ورزشکاران زانوی پرانتزی به ترتیب ۹/۵۶% و ۱/۵۲% گزارش شد. بین تیپ بدنی و ناهنجاریهای انحراف جانبی سر، پشت کج، تیلت جانبی لگن، انحراف کمر به جلو و عقب، پشت گرد، پای صاف، پای گود و شست کج ارتباط معناداری گزارش نشد (کیهانی، ۱۳۷۵).
۲.۸.۲. تحقیقات انجام شده در خارج از کشور
کاک در سال ۲۰۱۴ به بررسی ارتباط گردن درد با شاخص های آنترپومتریکی و بیومکانیکی در نوجوانان چاق هند پرداخت. نمونهها به طور تصادفی به تعداد ۱۰۸ نفر از نوجوانان چاق در رده سنی ۱۲ تا ۱۸ سال (۵۶ پسر و ۵۲ دختر) بودند. گروه کنترل نیز ۱۱۳ نوجوان (۵۹ پسر و ۵۴ دختر) در نظر گرفته شد. در بخش آنترپومتریکی قد، وزن، ترکیب بدن و در صد چربی زیر پوستی و در بخش بیومکانیکی دامنه فلکشن و اکستنشن گردن، فلکشن جانبی سمت راست و چپ و چرخش سمت راست و چپ گردن اندازه گیری شد. نتیجه نشان داد بین دو گروه در تمام متغیرهای مورد مطالعه (به جز فلکشن جانبی سمت راست گردن و چرخش جانبی راست و چپ گردن) در دختران و پسران چاق و غیر چاق تفاوت معنادار بود (کوک و کیرباس، ۲۰۱۴).
الراشدان در سال ۲۰۱۴ به بررسی آنترپومتری دانشجویان زن دانشگاه عربستان سعودی پرداخت. مجموعه ۳۲ پارامتر آنترپومتری و وزن از ۱۵۰ دانشجوی زن ۱۸ تا ۲۴ سال به طور تصادفی در ریاض جمع آوری شده است. اطلاعات جمع آوری شده در مقایسه با اطلاعات جامعه غربی و آسیایی نشان داد که میزان اندازه های آنترپومتریکی زنان عربستان با اندازه های زنان این کشورها متفاوت است (الرشدان و همکاران، ۲۰۱۴).
هیو و همکاران در سال ۲۰۱۳ به بررسی ویژگیهای آنتروپومتریکی و فیزیولویکی نوجوانان شناگر گوادلوپی و مقایسه شنای رقابتی و توانایی شنا کردن آنان با شناگران سفید جوان نخبه ۲۰۱۱ پرداختند. در این تحقیق ۱۲۶ نفر نوجوان گوادلوپی ۱۰ تا ۱۴ سال (۶۵ دختر و ۶۱ پسر) شرکت داشتند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد هرچند شناگران گوادلوپی چاقتر از همتایان شناگر سفید بودند، اما در نیروی بالابر هیدروستاتیکی بسیار ضعیف بودند. آنها پرش ارتفاع بیشتری داشتند و به خوبی شناگران سفید شنا میکردند. پراکندگی در اجرای شنای ۴۰۰ متر بین شناگران به وسیله نیروی سرخوردن، سن و Vo2maxتوجیه میشد (هیو و همکاران، ۲۰۱۳).
ساندراس و بیسواس در سال ۲۰۱۳ به بررسی مقایسه ای ویژگیهای آنتروپومتریکی و ترکیب بدن کارآموزان فوتبال در سنین مختلف پرداختند. در این تحقیق یک گروه ۵۶ نفره از بازیکنان فوتبال در حال آموزش در فاصله زمانی منظم مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد ترکیب بدنی کارآموزان از نظر درصد چربی و وزن چربی در مقایسه با بازیکنان ملی و بین المللی در سطح بالاتری قرار داشت، همچنین وزن استخوان و عضلات در سطح پایینتری نسبت به بازیکنان ملی قرار داشت (ساندر داس بیسوادز، ۲۰۱۳).
کریشنان در سال ۲۰۱۲ به بررسی ارتباط بین شخصیت و شادی معتبر در میان کودکان و نقش هوش عاطفی به عنوان عامل تعدیل کننده دانش آموزان ابتدایی مالزی پرداخت. ۲۰۰ نفر از دانش آموزان مدارس ابتدایی مالزی، به طور تصادفی در این تحقیق شرکت کردند. ابزار این پژوهش AU در شادی معتبر، WLEIS برای مقیاسهای هوش هیجانی و پرسشنامه شخصیت پنج عاملی NEO انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان داد که شادی معتبر به طور قابل توجهی با عوامل شخصیت و هوش هیجانی در ارتباط است. علاوه براین، هوش هیجانی تعدیل کننده رابطه بین شخصیت و شادی معتبر است (کریشان، ۲۰۱۲).
بنرجی و همکاران در سال ۲۰۱۱ به بررسی ترکیب بدن و ساختمان جسمی کالج دانش آموزان دختر هند با دو نوع متفاوت فعالیت پرداختند. در این بررسی به این نتیجه رسیدند که هر دو گروه به طور متوسط دارای نوع بدن مزومورف و اندومورف میباشند اما اجزای مزومورفی از دانش آموزان تربیت بدنی نسبت به دانش آموزان آموزش و پرورشی بیشتر بود اجزای اندومورفی و اکتومورفی در هر دو گروه مشابه بود. چربی بدن در هر دو گروه مشابه بود ۸/۲۴ درصد برای دانش آموزان BPEd و ۸/۲۵ درصد دانشجویان BPEd اجزای مزومورفی بیشتر برای دانش آموزان تربیت بدنی به دلیل فعالیتهای ورزشی منظم و تعامل در این رشته بوده است. درصد چربی بدن از هر دو گروه، بسیار مشابه بود. این به دلیل مصرف مشابهی از غذا برای هر دو گروه بوده است. همچنین از مطالعه فوق، به این نتیجه رسیدند که مشارکت در فعالیتهای بدنی منظم به بهبود الگوی عضلانی از دانش آموزان تربیت بدنی منجر شده است (بانرجی، ۲۰۱۱).
گاش و همکاران در سال ۲۰۱۰تحقیقی با عنوان شاخص های آنتروپومتریکی و ترکیب بدنی در زنان هندی قبل و بعد از یائسگی را انجام دادند در این تحقیق ۲۴۵ زن سالم ۲۵ تا ۶۵ ساله را مورد اندازه گیری قرار دادند اندازه های آنتروپومتری مثل قد، وزن. . . و درصد چربی بدن (%BF) و شاخص توده بدنی (BMI) اندازه گیری شدند. آزمودنیها به دو گروه قبل از یائسگی و بعداز یائسگی تقسیم شدند و روش تحلیل واریانس یکراهه مشخص کرد که تفاوت گروهی معناداری برای سنو%BF و WHR بین گروههاوجود دارد. از نتایج قابل توجه این تحقیق میتوان به این مورد اشاره کرد که تفاوت معناداری برای وضعیت چاقی مرکزی بین دو گروه مشاهده شد (گاش و باگات، ۲۰۱۰).
موسایگر و دی سوزا در سال ۲۰۰۹ در تحقیقی با عنوان ویژگیهای آنتروپومتری دانش آموزان هندی مقیم بحرین، ۱۴۳۷ دانش آموز شامل ۷۱۸ پسر و ۷۱۹ دختر در دامنه سنی ۶ تا ۱۸ سال را مورد بررسی قرار دادند. قد، وزن، محیط بازو در قسمت فوقانی، چربی زیرپوستی دو سر، سه سر، تحت کتفی و فوق خاصرهای این افراد را اندازه گرفتند و چنین نتیجه گیری کردند که میانه قد پسران بین صدک ده و بیست و پنجم استاندارد رشدNCHSقرار دارد. در دختران قد، بین صدک پنج و بیست و پنج متغیر بوده، میانه وزن پسران بین صدک بیست و پنج و پنجاهم مقادیر استاندارد و در دختران وزن بین صدک بیست و پنج و پنجاه در نوسان بود. دختران BMIو درصد چربی بالاتری نسبت به پسران داشتند. میانه برایBMIهر دو گروه بین صدک پنج تا هفتاد و پنجم نمودار استاندارد بود در مقایسه با همتایان بحرینی دو الگوی متفاوت رشد مشاهده شد. همچنین در مقایسه با اطلاعات قدیمیتر کودکان هندی بلندتر و سنگینتر از همتایان بحرینی خود بودند اگرچه براساس اطلاعات جدید عکس این مطلب نمایان شده به گونه ای که کودکان بحرینی بلند قدتر و با توجه به BMI بالاترشان، سنگینتر بودند (موسایگر و دی سوزا، ۲۰۰۹).
گرید و سرونت در سال ۲۰۰۹ به ارتباط بین شاخص توده بدن و ترکیب بدن در ورزشکاران نخبه پرداختند. هدف این بود که آیا BMI یک ورزشکار به اجزاء آنتروپومتریکی خاصی مرتبط است یا خیر. پارامترهای آنتروپومتریک بدن در ۳۹۷۱ قهرمان ورزشی مطابق با معادلههای جامعه بین المللی برای بدن سنجی پیشرفته تعیین شد. مقادیر متوسط یافت شده در پارامترهای آنتروپومتریک مختلف به استثنای درصد توده استخوان، ارتباط با BMI را افزایش داد. قهرمانانی که BMI آنها نرمال و تا ۲۷ باشد و نیز آنهایی که مقادیر بالاتری تا ۳۰ الی ۳۳ نشان دادند یا درصد چربیشان افزایش مثبتی نشان داد اما درصد استخوان و ماهیچههایشان افزایشی نشان نداد. نتایج نشان داد که در قهرمانان BMI همبستگی بالایی با میزان چربی دارد. اندازهها نشان داد ورزشکارانی که خوب تمرین کرده اند. تمایل به نشان دادن محتوای عضلانی مطلوبی دارند و به هر حال ضرایب اصلاحی نشان دادند که BMI به عنوان اندازه گیری مستقیم محتوای چربی بدن در ورزشکاران نمیتواند استفاده شود (گاریدو و همکاران، ۲۰۰۹).
چی یونگ در سال ۲۰۰۸ به بررسی آماری ناهنجاریهای قامتی و فاکتورهای مرتبط در نوجوانان چینی پرداخت. این مطالعه درجه شیوع ناهنجاریهای مشترک در قامت را در بین نوجوانان بررسی کرد و تعیین کرد آیا ارتباط معناداری بین تعداد قامت نابهنجار با اختلالات روانی و علائم اسکلتی عضلانی وجود دارد، نتایج نشان داد اغلب نابهنجاری قامتی شانه نابرابر (۳۶%) و به دنبال آن وضعیت سر به جلو (۲۵%) بود. شیوع پوسچر سر به جلوی برای پسران دانش آموز از دختران بیشتر بود. همچنین گروه با فشار روانی بالا نسبت به گروه با فشار روانی پایین نشان دادند درصد شانه نابرابر بیشتری را در نهایت همبستگی بالایی در بین نمرات قامت نابهنجار، فشار روانی و نشانه های عضلانی اسکلتی مشاهده نشد (چیونگ، ۲۰۰۸).
جو و همکاران در سال ۲۰۰۸ گزارش کردند که شاخص توده بدنی بیش از ۲۴ کیلوگرم بر مجذور قد و یا نسبت دور کمر به دور لگن بیش از ۸۵% ممکن است باعث افزایش اندازه های
انحناهای ستون فقرات و همچنین درد کمر شود. همچنین ارتباط معناداری بین شاخص توده بدنی و لوردوزیس کمری مشاهده کردند. در حالیکه هیچ ارتباطی بین قد و وزن و لوردوزیس کمری زمانی که به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شدند مشاهده نکردند (گیو و ژانگ، ۲۰۰۸).
آیکادو در سال ۲۰۰۷ به بررسی فاکتورهای تأثیرگذار روی ثبات قامتی بزرگسالان جوان و سالم پرداخت. هدف از این پژوهش آزمایش ارتباط بین عملکرد تعادل بدن و قابلیت های حرکتی در زمان واکنش بود. آزمودنیها ۳۳ نفر دانشجو و ۱۱ بازیکن نخبه بسکتبال بودند که به ۴ گروه ورزشکار و غیرورزشکار زن و مرد تقسیم شدند. قد و وزن، شاخص توده بدنی و درصد چربی را محاسبه کردند. آزمودنهای تعادل و حرکتی به صورت ایستا و پویا استفاده شدند. آنالیز رگرسیون داده ها ارتباط خطی معنیداری بین دامنه نوسانات بدن در بازیکنان بسکتبال نشان داد. زمان واکنش نیز همبستگی معناداری با دامنه نوسانات فقط در گروه بسکتبالیستها نشان داد. نتایج نشان داد که افزایش در BMI، قدرت عضلات پشت و ظرفیت استقامتی با ثبات قامتی بهتر مرتبط است. تعدادی از قابلیت های حرکتی (انعطافپذیری مفصل ران، پرش عمودی) همبستگی معناداری را با تعادل بدن نشان ندادند. در حالیکه بعضی از عملکردهای حرکتی (آویزان شدن به حالت ایستا) و اندازه زمان واکنش همبستگی خوبی با نوسانات بدن تنها در بازیکنان بسکتبال نخبه نشان دادند (اوکاید، ۲۰۰۷).
الیزاوت و همکاران در سال ۲۰۰۶ تفاوت بین زنان جوان ورزشکار را بر پایه اندازه های آنتروپومتریکی، پرش و قدرت عضلات بررسی کردند. هدف تعیین اندازه های آنتروپومتریکی، توانایی پرش و قدرت عضلانی در بین پرشکاران دوومیدانی، والیبالیستها و دختران بدون فعالیت ورزشی بود. مقایسه تفاوتهای آنالیزی گروه پرشکار با والیبالیست نشان داد که پرشکاران پهنای آرنج، پهنای زانو و محیط فوقانی دست، محیط ران دور از تنه و نزدیک به تنه، تجمع چربی زیرپوستی و عدد مزومورفی کمتری را نشان دادند. پرشکاران، پرش ارتفاع قدرت عضلانی بالاتری نسبت به گروه والیبال داشتند (الیساوات و همکاران، ۲۰۰۶).
رهماواتی در سال ۲۰۰۶ در کشور اندونزی در تحقیقی نوع پیکری دانش آموزان ورزشکار و غیر وزرشکار را مورد بررسی قرار داد و به این تنیجه رسید که والیبالیستها اکتومورف و مزومورفند و غیر ورزشکارها مزومورف و اکتومورفاند. افراد غیر ورزشکار قطر بازو، پهنای آرنج، پهنای زانو و همچنین چربی زیر پوستی بزرگتر و بیشتری را دارا بودند اما در افراد والیبالیست، نسبت به غیر ورزشکاران از قد بلندتر و وزن سنگینتر برخوردار بودند (رهماواتی، ۲۰۰۶).
اشنایدر و مییر در سال ۲۰۰۵ در تحقیقی با عنوان ویژگیهای آنتروپومتری و قدرت عضلات دختران و پسران نه تا سیزده ساله شناگر نابالغ و بالغ به نتایج زیر رسیدند: طی روند بلوغ، قدرت عضلات با تمرینات هفتگی افزایش مییابد. دختران و پسران بالغ قویتر از گروه نابالغ بودند. پسران بالغ سنگینتر و بلندتر از دختران بالغ با چربی بیشتر بوده و پسران نابالغ چربی زیرپوستی بیشتری نسبت به پسران بالغ داشتند در حالی که پسران بالغ دارای مقادیر دور بازوی بالاتری نسبت به پسران نابالغ بودند که این به دلیل تمرینات هفتگی و هایپرتروفی عضلانی آنهاست (اشنایدر و مییر، ۲۰۰۵).
ابوت و کولینز سال ۲۰۰۴ طی تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که ورزشکاران ماهر و مستعد دارای یک سری خصوصیات روانشناختی برتر نسبت به دیگر ورزشکاران هستند. از مهمترین این پارامترها میتوان به مهارت های ادراکی، مثل پیش بینی وقایع، تصمیم گیری، هوش تکنیکی و قوه ابتکار اشاره کرد (ابوت و کالینز، ۲۰۰۴).
فیلاردو و پیرزتو در سال ۲۰۰۱ به تحلیل متغیرهای ترکیب بدن و آنتروپومتری زنان و مردان ۲۰ تا ۴۰ سال پرداختند. قد، وزن، چربی زیر پوستی، درصد چربی و BMI آزمودنیها محاسبه شد. تفاوتهای معناداری در چربی زیر پوستی، چگالی، درصد چربی بین گروه های هم سن مرد مشاهده شد. و برای زنان در چربی زیر پوستی ساق و درصد چربی تفاوتهای معناداری مشاهده شد. بین مقادیر واقعی شاخص ها تفاوتهای معناداری با گزارشهای منتشر شده و نتایج این مطالعه نشان داده شد. در نهایت مردان تغییرات خیلی بزرگتری را در همه متغیرهای آماری نسبت به زنان شرکت کننده نشان دادند (فیلاردو پیرسنتو، ۲۰۰۱).
۹.۲. جمع بندی
با نگاهی به تحقیقات گذشته و نتایج حاصل از آنها پی میبریم که در بیشتر تحقیقات ارتباط فاکتورهای آنتروپومتریکی با اجزای آمادگی جسمانی یا ناهنجاریهای اسکلتی بررسی شده است و مطالعات کمی به صورت مقایسه ای بر روی افراد در ردههای سنی مختلف در این زمینه وجود دارد. تحقیقات نسبتا خوبی در ارتباط با ناهنجاریهای اسکلتی و تعیین سطح آمادگی جسمانی در بین نوجوانان مدارس شهرهای مختلف کشور انجام شده است، اما تحقیقات مربوط به مقایسه شاخص های اصلی ویژگیهای آنتروپومتریک، بیومکانیک، فیزیولوژیک، روانی و ناهنجاریهای اسکلتی- عضلانی در بین ردههای سنی مختلف بسیار کم است. اگر چه در برخی از کشورها این فاکتورها بررسی شده اند و نورم مربوط به آنها گزارش شده است ولی با توجه به خصوصیات و ویژگیهای خاص هر کشور از نظر ژنتیک و مناطق جغرافیایی لزوم انجام این کار احساس می شود.
فصل سوم
مطالب پژوهشی درباره مقایسه ویژگی های اصلی آنتروپومتریکی، بیومکانیکی، فیزیولوژیکی، روانی و وضعیت ...