چقدر روابط انسانی و ارتباطات بین سازمانی بهبود یافته است؟
۲-۹- شاخصهای اثربخشی آموزش
بدون شک هدف از اجرای آموزش در سازمانها، دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده است. این اهداف که ممکن است در بعضی از دورهها نیز تغییر نماید، شکل دهنده محتوای دوره آموزشی است.
سازمان انتظار دارد پس از طی دوره توسط شرکتکنندگان، به این اهداف دست یابد. لذا میزان رسیدن به اهداف تعیین شده، سطح اثربخش بودن آموزش را مشخص می کند. در ذیل به برخی از شاخصهای اثربخشی آموزش اشاره گردید:
موفقیت شغلی فراگیر؛
توانایی فراگیر در قبول مسئولیتهای جدید؛
موفقیت فراگیر در انتقال مطالب آموخته شده به محیط کار (همکاران)؛
کاهش غیبت و جابجایی؛
کاهش حوادث ناشی از کار؛
افزایش تعداد پیشنهادها؛
کاهش تخلفهای کاری؛
افزایش کیفیت خدمات؛
افزایش رضایت شغلی کارکنان؛
امکان جایگزین کردن متخصصین در شرایط اضطراری؛
ایجاد ثبات بیشتر در سازمان؛
کاهش میزان تفاوتها و افزایش قدرت خودکاری.
۲-۱۰- ضرورت تعیین اثربخشی برنامههای آموزشی
عوامل درگیر در دورههای آموزشی میتواند شامل فراگیران، سازمان مطبوع، مدرسان و طراحان دورههای آموزشی شود. بنابراین طبیعی است که برای مثال، فراگیران وقت و انرژی خود را صرف دوره میکنند و انتظار دارند دانش، مهارتها و ارزشهای مناسبی را کشف کنند. سازمان نیز هزینهها و منابع آموزشی را فراهم میکند و انتظار دارد عملکرد شغلی و سازمانی بهبود یابد. مدرسان نیز وقت، انرژی و مهارتهای خود را در اختیار آموزش قرار میدهند و انتظار حق التدریس، رضایت حرفهای و… را دارند. طراحان دوره آموزشی نیز تخصص و وقت خود را صرف تدوین برنامههای آموزشی ضمن خدمت میکنند و مایلند ثمره تلاشهای خود را مشاهده کنند (نیکولاس[۱۶]، ۲۰۰۰).
به طورکلی ضرورت تعیین اثربخشی برنامههای آموزشی عبارتند از:
۲-۱۱- اثربخشی
هدف اصلی تمام سازمانها ارتقای کارایی و اثربخشی است. براساس عقاید صاحب نظران امروزه توجه به کیفیت باعث تقدم اثربخشی بر کارایی شده است. به خصوص در سازمانهای آموزشی که دارای اهداف کیفی بوده و سود دهی جایگاه مهمی را اشغال نمیکند، اثربخشی عامل مهم و رکن اساسی در خور توجه است. بسیار دیده میشود که آموزشگاههای عالی با شرایط یکسان میزان اثربخشی و موفقیت متفاوتی دارند (کولانچی،۱۳۷۴). اثربخشی درجاتی دارد و نسبی است و هر چه سازمان به تحقق اهداف نزدیکتر شود و میزان تحقق اهداف بیشتر باشد سازمان اثربخش تراست.
۲-۱۱-۱- تعریف اثر بخشی
در مورد مفهوم اثربخشی تعریف جامع و مشخصی وجود ندارد زیرا فرایند دستیابی به آن، کار دشواری است. اما با این وجود در ادبیات مدیریت، اثربخشی را انجام کاردرست و کارایی را انجام درست کارها تعریف کردهاند. مفهوم اثربخشی در درون مفهوم کارایی جا دارد، البته اثر بخشی لزوماً در چارچوب برنامه خاصی که تحت ارزشیابی است باید تعریف شود. منظور از اثر بخشی در واقع بررسی میزان مؤثر بودن اقدامات انجام شده برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده است. به عبارتی سادهتر در یک مطالعه اثر بخش، میزان تحقق اهداف اندازهگیری میشود (زارعی، ۱۳۸۴).
در زمینه اهمیت اثربخشی، ترکزاده (۱۳۷۶) اظهار میدارد که، اثربخشی وجه اشتراک اصلی همه سازمانهاست به گونهای که اکثر تحقیقات انجام شده در حوزه سازمان ومدیریت، آگاهانه یا نا آگاهانه، مستقیم یا غیر مستقیم به این مهم پرداختهاند.
منظور ازاثربخشی در واقع بررسی میزان مؤثر بودن اقدامات انجام شده برای دستیابی به اهداف ازپیش تعیین شده است (ابطحی، ۱۳۸۲).
از دهه ۱۹۵۰ میلادی تا کنون بخشی از ادبیات نظریه سازمانی، توجه به تعریف، تبیین و تحلیل اثربخشی سازمانی داشته است و اثربخشی سازمانی برای همه سازمانها و مؤسسات، یک مسئله ضروری و اساسی شمرده میشود (آروجاس، ۲۰۰۰).
از نگاه پیتر دراکر[۱۷] (۲۰۰۶) اثر بخشی کلید موفقیت سازمان محسوب میشود. اثر بخش، انجام دادن کار درست و مطابق با اهداف، مورد تاکید قرار گرفته و بر نتیجه کار توجه میشود. در تعیین اثربخشی، هدایت منابع به سوی اهدافی که ارزشمندترند در اولویت قرار میگیرد، بنابراین نتایج به دست آمده از مجموع اقدامات انجام شده اثر بخش نامیده میشود. برای مثال تمرکز بر نتایج، انجام کار صحیح درزمان مناسب، دستیابی به اهداف از جمله آنهاست. به طور کلی اثر بخشی سازمانی، دستیابی به اولویتها و اهداف چندگانه درچارچوب نظام ارزشی مشترک با فرهنگ سازمانی است، به گونه ای که کسب اهداف از نظر هزینه و زمان بهینه باشد و رضایت خاطر افرادی را که درجهت کسب اهداف تلاش میکنند فراهم نماید. اما به نظر میرسد برای تعریف اثر بخشی آموزشی می بایست گامی فراتر نهاد، به این معنا که اثربخشی هنگامی دریک دوره آموزش حاصل خواهد شد که اولا نیازها ی آموزشی به روشنی تشخیص داده شود. ثانیاً برنامه مناسبی برای برطرف ساختن نیازها طراحی شود. ثالثاً برنامه طراحی شده به درستی اجرا گردد و رابعا ارزیابی مناسبی از فرایند آموزش و در نهایت دستیابی به اهداف انجام شود (زارعی، ۱۳۸۴) .
از نظر دفت[۱۸] (۱۳۷۷) اثر بخشی سازمان عبارت است ازدرجه یا میزانی که سازمان به هدفهای مورد نظر خود نائل میآید. پیتر دراکر (۱۹۶۴)، صاحبنظر به نام مدیریت، اثر بخشی را انجام کار درست تعریف کرده است.
کاکت[۱۹] (۱۳۷۳) معتقد است که اثربخشی انجام دادن کارهای صحیح با بهره گرفتن از شیوههای صحیح یا به تعبیری انجام صحیح کار یعنی این که چه باید کرد و درچه زمانی کار باید به انجام رساند.(به نقل از بیات، ۱۳۷۶)
در مدیریت، اثر بخشی مربوط به گرفتن حق چیز انجام گرفته است. پیتردراکر به ما یاد آوری می کند که اثر بخشی یک نظم و انظباط مهم است که میتوان آن را یاد گرفت و باید کسب شود (ویکی پدیا)[۲۰].
تعاریفی دیگر همچون اصلاح رویههای مدیریت، کسب موفقیت، تولید ایدههای جدید، تقویت ارزشهای سازمانی، تفکر گروهی، مشارکت و مواردی ازاین قبیل از جمله تعابیری هستند که در مدیریت معادل با اثر بخشی به کار میروند.
تعابیری که با توجه به مفاهیم بالا میتوان برای اثر بخشی آموزشی ابراز داشت عبارتند از:
تعیین میزان تحقق اهداف آموزش؛ تعیین میزان قابل مشاهده از کارآموزان در آموزشهای اجرا شده؛ تعیین میزان انطباق رفتار کار آموزان با انتظارات نقش سازمانی آنها؛ تعیین میزان درست انجام دادن کار که مورد نظر آموزش بوده است؛ تعیین میزان توانایی ایجاد شده در اثر آموزشها برای دستیابی به اهداف، تعیین میزان ارزش افزوده آموزش؛ تعیین میزان بهبود شاخصهای موفقیت کسب و کار (ابطحی،۱۳۸۲).
۲-۱۱-۳- مفهوم اثربخشی آموزشی
آموزش و بهسازی منابع انسانی در عصر کنونی به لحاظ شرایط خاص زمانی، یکی از وظایف اجتنابناپذیر سازمانها و موسسات محسوب میشود. این مهم اصولاً در غالب برنامههای آموزشی مدون، کوتاه مدت یا درازمدت به اجرا در میآید.
از آنجا که هنوز دانشمندان علوم سازمانی از اثر بخشی سازمانی تعریف خاصی را ارائه نکرده اند، لذا بیان یک تعریف مشخص از اثر بخشی برنامههای آموزشی علمی نیست به بیان دیگر، چون مفهوم اثربخشی سازمانی در قالب رویکردها یا روشهای پنجگانه (شامل رویکردهای نیل به اهداف، تأمین منابع، فرایندهای درونی، رضایت عوامل ذینفع و ارزشهای رقابتی) مورد بحث و ارزشیابی قرار میگیرد، لذا برای تبیین مفهوم اثر بخشی برنامههای آموزشی میتوان از این رویکردها بهره جست. ضمناً ارزشیابی کیفیت فعالیتها، یکپارچگی و اثرات برنامههای آموزشی مطابق هر یک از رویکردهای مطروحه در خصوص اثر بخشی سازمانی، میتواند بینشها و اطلاعات خاصی را در اختیار متولیان امور قرار دهد.
به طور عام، تعیین اثربخشی سازمان در پی پاسخ به این سؤالها است که:
عملکرد فلان واحد یا سازمان تا چه اندازه تا چه اندازه خوب است و عملکرد فلان واحد یا سازمان تا چه اندازه باید بهتر شود؟
واحد یا فعالیتهای آموزشی نیز از این امر مستثنی نیستند. بدین ترتیب از طریق تعیین میزان اثربخشی عملیات آموزشی می توان قضاوت کرد که عملکرد برنامههای آموزشی تا چه اندازه مطلوبیت دارد و تا چه اندازه باید بهبود یابد؟ به علاوه زمانی که جنبههای مختلف فرایند تدریس و آموزش ارزشیابی میگردد، تدوین معیارهایی که مبنای قضاوت باشند موضوعی با اهمیت است. همچنین ارزشیابی باید مبتنی بر اصول و روش باشد (برزگر، ۱۳۸۳)
به طور کلی مفهوم اثربخشی آموزش را می توان میزان انطباق رفتار دانش پژوهان با انتظارات، خواستهها، اهداف، انجام درست کارها، میزان مهارت، دانش و نگرش کسب شده در اثرآموزش تعریف نمود.
در شکل شماره، (۲) انتظارات سازمان از آموزش تحت مفاهیم اثربخشی ارائه گردیده است.
شکل شماره ۲، مفاهیم اثربخشی آموزش. برزگر، ۱۳۸۳٫
۲-۱۱-۴- ارزیابی اثربخشی درونی
هدف اصلی ارزیابی اثربخشی درونی کمک به تدوین برنامهای است که برای ایجاد تغییرات آموزشی و حصول به اهداف تعیین شده، در مرحله ارزیابی زمینه طراحی میگردد. امکانات مالی و انسانی، خط مشیها، راهبردهای آموزشی، موانع و محدودیتهای موجود در سیستم آموزشی جهت رسیدن به اهداف تعیین شده فراهم میگردد (کیامنش، ۱۳۷۶). ارزیابی اثربخشی درونی در ارتباط با قضاوت منابع و راهبردهای مورد نیاز برای تحقق اهداف کلی و جزئی است. اطلاعات گردآوری شده در خلال این مرحله از ارزیابی باید به تصمیم گیرندگان کمک کند تا بهترین راهبردها و منابع ممکن را با وجود محدودیتهای خاص انتخاب کنند. ارزیابی اثربخشی درونی مستلزم این است که ارزشیاب، دانش وسیعی درباره راهبردها و منابع ممکن، همچنین پژوهش در مورد اثربخشی آنها درمحقق ساختن بروندادهای مختلف برنامه داشته باشد (گال، ۱۳۸۳).
فتحی واجارگاه معتقد است که هدف اصلی ارزیابی اثربخشی درونی، فراهم سازی اطلاعات و داده های مورد نیاز برای تدوین برنامه درسی است. به عبارت دیگر در اینجا امکانات و برنامه های مختلف مورد بررسی قرار میگیرد تا از میان آنها، برنامهای که باتوجه به شرایط و امکانات، بهترین اهدف تعیین شده در ارزیابی زمینه را متحقق می سازد، انتخاب یا تدوین شود. وظیفه اساسی ارزیابان در اینجا آن است که اطلاعات لازم و قابل اعتمادی را برای برنامه ریزان فراهم سازند (فتحی و اجاره گاه، ۱۳۸۴).
ارزیابی اثربخشی درونی در جستجوی راهها و روشهایی جهت اصلاح وبهبود راهبردها و استراتژیها است، و نیز در جستجوی ارزشیابی و سنجش هزینهها و نقاط ضعف و قوتهای آن استراتژیها و طرحها، و هدف آن اطمینان یافتن از اصلاح و بهبود مؤثر آن دسته از فعالیتهایی است که از طریق هزینه اثربخش و طرحها و برنامههای بودجهبندی شده هدایت میشود. ارزیابی اثربخشی درونی، همچنین ممکن است شامل یک دوره بررسی و آزمایش را در برگیرد و نیز جهت و معیاری را برای تقویت طرحها و برنامههای رایج آموزشی فراهم کند. ارزیابی اثربخشی درونی، باید یک راه حل کلیدی جهت دستیابی به یک انتخاب بهتر را فراهم نماید.
میتوان گفت که ارزیابی اثربخشی درونی به طور پیوسته و مداوم در جستجوی راه ها و روش های بهتری است، تا علاوه بر انجام کامل وظایف و کارکردها به تأمین آن بخش از منابع کمیابی که باید به طور مطلوب مورد استفاده قرار گیرد کمک نماید. ارزیابی اثربخشی درونی به سنجش و ارزشیابی و تقویت طرحها و برنامه ها در تمام سطوح اشاره دارد و از نظارت فردی طرح و برنامه کار سالیانه تا برنامه درس و تا استراتژیها و طرحها و نیز بودجه سالیانه را در بر میگیرد. عامل ارزیابی اثربخشی درونی، از طریق تعیین و تعریف واضح و روشن فعالیتهای لازم جهت تدوین برنامه، به دست آوردن اطلاعات مناسب در زمینه آن فعالیتها و فراهم ساختن اطلاعات به صورت یک گزارش کامل و ارائه آن به تصمیمگیرندگان به این افراد کمک میکند تا در مورد نوع و چگونگی استفاده از منابع مختلف آموزشی برای رسیدن به هدفهای تعیین شده تصمیمگیری کنند. مثلاً اگر هدف از آموزش یک موضوع خاص «ایجاد یادگیری در حد تسلط در یادگیرندگان آن موضوع باشد» عامل ارزیابی اثربخشی درونی وظیفه دارد که اطلاعات مربوط به منابع آموزشی لازم برای اجرای برنامه آموزشی، و همچنین چگونگی به کارگیری این منابع را در جهت رسیدن به هدفهای آموزشی مورد نظر تعیین کرده و فراهم سازد. ارزیابی اثربخشی درونی، علاوه بر کمک به جریان تصمیمگیری، از طریق فراهم آوردن اطلاعات دقیق در مورد علت انتخاب و یا طراحی برنامه جدید و رد کردن برنامههای آموزشی موجود و همچنین نشان دادن ضعفها و امتیازهای هر یک از برنامهها، به امر پاسخگویی نیز کمک میکند. (کیامنش، ۱۳۸۱).
در این مرحله از ارزیابی اطلاعات مورد نیاز درباره چگونگی استفاده از منابع به منظور دستیابی به هدفهای برنامه جمع آوری میشوند. درضمن ارزیابی از درون داد، ماهیت تواناییهای نظام آموزشی و استراتژیهای بالقوه برای رسیدن به هدفهایی که در نتیجه ارزشیابی از بافت مشخص گردیدند تعیین میشود. همچنین دراین مرحله از ارزیابی به تصمیم گیرندگان کمک میشود تا روشهایی را انتخاب کنند که برای دستیابی به هدفهای ضروری تشخیص داده شدهاند (سیف، ۱۳۸۴).
بولا معتقد است که ارزیابی اثربخشی درونی، بیشتر در ارتباط با چگونگی استفاده از منابع برای نیل به اهدف برنامه است که ممکن است شامل ارزشیابی توانایی های سازمان، استراتژیهایی در جهت نیل به اهداف برنامه و طراحی یک استراتژی اجرایی عملیاتی گردد. یکی از اهداف عمده ارزیابی اثربخشی درونی تشخیص و تعیین منابع مالی و حمایتی مورد نیاز برای نیل به هدفها است. در این رابطه دو منبع مورد بررسی قرار میگیرد: الف) منابع ویژه و اختصاصی داخل سازمان، ب) امکان استفاده از منابع مالی و حمایتی خارج از سازمان، زیرا در بسیاری از موارد سازمانها و موسساتی آماده کمک برای نیل به برخی از هدفهایی که با مقاصد آنها سازگار است، هستند. تشخیص مؤسسات و آشنایی با امکانات آنها در این مرحله لازم است. به علاوه باید به دنبال راه هایی برای برقراری ارتباط و آشنایی با این سازمانها و جلب حمایت آنها از سازمان مربوطه.
روشهای مورد استفاده در ارزیابی اثربخشی درونی میتوانند به صورت گامهایی پیشنهادی ذیل، انجام گیرند، مروری بر نوشتههای تحقیقی مربوطه و بازدید از برنامههای مشابه که نیازها و هدفهایی هسمان با هدفها و نیازهای برنامه دارند. در این هنگام باید به جستجوی رهیابهای موجود و مناسب برای برنامه برآمده و سپس آنها را با هم مقایسه و درجه بندی کرد. هر گاه رهیابهای پیدا شده مناسب و مطلوب بودند از آنها استفاده کرد و درغیر اینصورت آنها را تغییر داده، آنها را در هم ترکیب کرده، و یا اصولاً رهیابی کاملاً جدید پدید آورد. علاوه بر این میتوان از مؤسساتی که رهیابهای آنها پذیرفته شده، بازدید کرده و از نزدیک با طرز کار آنها آشنا شد. از کاربردهای دیگر ارزشیابی درونداد، میتوان به آماده سازی طرحی برای ارائه به مؤسسات تأمین کننده و حمایت کننده مالی اشاره کرد. به علاوه میتوان برنامه در حال اجرا را بررسی کرده و دریافت آیا این برنامه میتواند به نحوی مطلوب ومناسب و مورد نظر کار کند یا خیر. برای قضاوت در مورد کارکرد برنامه، میتوان آن را با اجرای برنامههای مشابه در سایر جاها مقایسه کرد (مهجور، ۱۳۷۶).
پژوهش های انجام شده با موضوع ارزیابی میزان اثر بخشی درونی و بیرونی دورههای آموزشی ...