رفیعی کرهرودی، رضا؛ (۱۳۸۲)؛ واسطه های مالی و رشد اقتصادی در ایران؛ پایان نامه کارشناسی ارشد اقتصاد؛ دانشکده علوم اداری و اقتصادی دانشگاه اصفهان.
رحیمی بروجردی، علیرضا ؛ (۱۳۸۴)؛ بررسی مدل های کاربردی پیرامون رابطه میان رشد اقتصادی و آزادسازی تجاری ؛ پژوهشنامه ی علوم انسانی و اجتماعی؛ سال پنجم؛ شمار ه ی هفدهم۷۷-۵۱٫
زیبائی، منصور و شیروانیان، عبدالرسول ؛ (۱۳۸۸)؛ بررسی اثرات متغیرهای اقتصاد کلان بر نرخ فقر شهری و روستایی در ایران، اقتصاد کشاورزی، جلد ۳، شماره ۲صفحه های ۳۶-۱۵
زنوز، بهروز هادی؛،(زمستان ۱۳۸۲) نقدی بر مقاله رابطه سرمایه انسانی و رشد اقتصادی با تأکید بر نقش توزیع تحصیلات نیروی کار مورد ایران سال های۱۳۷۹- ۱۳۴۵؛ فصلنامه پژوهش های اقتصادی ایران ،۱۷،۴۴-۳۳٫
سعادت رحمان ، ( ۱۳۷۹ ) نقش وجایگاه سرمایه انسانی دررشد و توسعه اقتصادی ایران . پایان نامه کارشناسی ارشد دانشکده اقتصاد، دانشگاه تهران، ص ۲۴٫
سوری، داود؛ (۱۳۷۷)؛ فقر و سیایتهای کلان اقتصادی (۱۳۷۵-۱۳۶۷)؛ مجله برنامه و بودجه، ۳۴ و ۳۵، صفحات ۱۵۵-۱۸۳٫
سیدآقازاده، سید رضا؛(۱۳۷۷) نقش سرمایه گذاری دررشد اقتصادی، مطالعه تطبیقی ایران با کشورهای منتخب؛ پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اقتصادی، نیمسال اول سال تحصیلی۷۸-۱۳۷۷٫
صالحی، محمد جواد؛ (۱۳۸۱) اثرات سرمایه انسانی بر رشد اقتصادی ایران؛ فصلنامه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی؛ ۲۳ و ۲۴، ۷۳-۴۳٫
صادقی، حسین و باسخا، مهدی و شقاقی شهری، وحید؛ (الف ۱۳۸۸)؛ رابطه رشد اقتصادی با فقر و نابرابری درآمدی در کشورهای در حال توسعه؛ فلصنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال نهم، ۳۳، صفحات۴۴-۲۷٫
صادقی، حسین و عصاری آرانی، عباس و جلیلی، ظریفه؛ (۱۳۸۸)؛ بررسی رابطه رشد اقتصادی و فقر در ایران (طی سالهای ۱۳۸۳-۱۳۶۳)؛ فصلنامه پژوهشهای بازرگانی، ۵۰، صفحات ۱۰۰-۷۳٫
صادقی، حسین و مسائلی، ارشک؛ (۱۳۸۷)؛ رابطه رشد اقتصادی و توزیع درآمد با روند فقر در ایران با بهره گرفتن از رویکرد فازی؛ فلصنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال هفتم، ۲۸، صفحات ۱۷۲-۱۵۱٫
صادقی، مسعود و عمادزاده، مصطفی؛ (زمستان ۱۳۸۲) برآورد سهم سرمایه انسانی در رشد اقتصادی ایران طی سال های۱۳۸۰-۱۳۴۵؛ فصلنامه پژوهش های اقتصادی ایران، شماره ،۱۷ صفحات ۹۸-۷۹٫
صمدی، سعید؛ (۱۳۷۸)؛ کاهش فقر کارایی و برابری در ایران؛ پایان نامه دکتری، دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران.
صمدی، سعید و نصراللهی، سعید و کرمعلیان سیچانی، مرتضی؛ (پاییز ۱۳۸۶)؛ بررسی رابطه بین توسعه بازارهای مالی و رشد اقتصادی؛ فصلنامه پژوهشهای بازرگانی، ۳، صفحات ۱۵-۱٫
عرب مازار، علی و حسینی نژاد، س. م؛ ( ۱۳۸۳ ) برآورد میزان فقر و شدت آن در گروه های مختلف شغلی خانوارهای روستایی ایران. فصلنامه اقتصاد کشاورزی و توسعه، ۴۵،.۱۱۳ -۱۴۰
عرب مازار، عباس و کشوری شاد، علی؛ (بهار ۱۳۸۴)؛ بررسی اثر تغییر ساختار سنی جمعیت بر رشد اقتصادی؛ فصلنامه پژوهشهای بازرگانی، ۱۵، صفحات ۵۱-۲۷٫
گسکری، ریحانه و اقبالی، علیرضا و حلافی، حمید رضا؛ (پاییز ۱۳۸۴)؛ بی ثباتی صادرات نفت و رشد اقتصادی در ایران؛ فصلنامه پژوهشهای اقتصادی، ۲۴، صفحات ۹۴-۷۷٫
مجتهد، احمد و جوادی پور، سعید؛ (تابستان ۱۳۸۳)؛ بررسی اثر مخارج بهداشتی بر رشد اقتصادی (مطالعه موردی کشورهای منتخب در حال توسعه)؛ فصلنامه پژوهشهای اقتصادی، ۱۹، صفحات ۵۴-۳۱٫
محمودی، وحید؛(۱۳۸۲)ارائه یک متودولوژی جدید برای تجزیه تغییرات در فقر به دو اثر رشد و توزیع مجدد؛ مجله تحقیقات اقتصادی، ۶۳، ۱۸۶-۱۶۵٫
موسوی، سید نعمت الله، و بخشوده، محمد و محمدی، حمید و یزدانی، سعید و طاهری، فرزانه؛ (۱۳۸۶)؛ آثار جهانی شدن بر شاخصهای فقر؛ فلصنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال ششم، ۲۴، صفحات ۲۷۹-۲۵۹٫
مهدوی، ابوالقاسم؛ (پاییز ۱۳۸۳) تحلیلی بر نقش سرمایه گذاری خارجی بر رشد اقتصادی؛ مجله تحقیقات اقتصادی، ۶۶، ، ۲۰۸-۱۸۱٫
نیلوفر، پریسا و گنجعلی، مجتبی؛ (۱۳۸۷)؛ عوامل مؤثر بر فقر با بهره گرفتن از شبکه های بیزی؛ فلصنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال هفتم، ۲۸، صفحات ۱۲۸-۱۰۷٫
نیلی، مسعود و فرحبخش، علی؛ (۱۳۷۷)؛ ارتباط رشد اقتصادی و توزیع درآمد؛ مجله برنامه و بودجه؛ ۳۴ و ۳۵؛ صفحات ۱۵۴-۱۲۱٫
نیلی، مسعود و نفیسی، شهاب؛ (زمستان۱۳۸۲ )؛ رابطه سرمایه انسانی و رشد اقتصادی با تأکید بر نقش توزیع تحصیلات نیروی کار مورد ایران سال های ۱۳۴۵-۱۳۷۹ ؛ فصلنامه پژوهش های اقتصادی ایران شماره ۱۷ صفحات۳۱۱-.
نیلی، مسعود؛ (زمستان ۱۳۸۲)؛ پاسخ به نقد مقالۀ« رابطه سرمایه انسانی و رشد اقتصادی با تأکید بر نقش توزیع تحصیلات نیروی کار مورد ایران سال های۱۳۴۵-۱۳۷۹»؛ فصلنامه پژوهش های اقتصادی ایران شماره ۱۷ صفحات۵۷-۴۵٫
هادی زنوز , بهروز؛ (۱۳۸۴) فقر و نابرابری درآمد در ایران ، فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال چهارم، ۱۷، صفحات ۴۷-۱٫
یاوری، کاظم و سعادت، رحمان؛ (پاییز و زمستان ۱۳۸۱)؛ سرمایه انسانی و رشد اقتصادی در ایران (تحلیل علّی)؛ فصلنامه علمی-پژوهشی پژوهشهای اقتصادی شماره۵ و ۶ صفحات ۴۱-۳۱٫
Acemoglu, D. (2008). Introduction to Modern Economic Growth. Princeton University Press.
Acemoglu, D., & Zilibotti, F. (2001). Productivity Differences. Quarterly Journal of Economics , ۱۱۶ (May): 563-606.
Adams, R. a. (2001). Holding the line: poverty reduction in the Middle East and North Africa, 1970-2000. Paper presented at the Annal Conference of the Economic Research from the Arab Countries, Iran and Turky. Bahrain 2002 .
Adams, R. (2003). Economic Growth, Inequality and Poverty: Findings from a New Dataset. World Bank Policy Research.
Adelman, I., & Griliches, Z. (1961). On an Index of Quality Change. Journal of the American Statistical Association , ۵۶, ۵۳۵-۵۴۸٫
Aghion, P., & Howitt, P. (1998). A Model of Growth through Creative Destruction. Econometrica , LX, 323-51.
Aghion, P., & Howitt, P. (1998). Endogenous Growth Theory. Cambridge: The MIT Press.
Aghion, P., & Howitt, P. (1992). Growth and Creative Destruction. Econometrica , ۶۰, ۳۲۳-۳۶۱٫
Albala-Bertrand, J. M. (1993). Natural disaster situations and Growth: A Macroeconomic Model for Sudden Disaster Impacts. World Development , ۲۱, ۱۴۱۷-۱۴۳۴٫
Alesina, A., & Weder, B. (2002). Do corrupt Governments Receive Less Foriegn Aid? American Economic Review , ۹۲(۴): ۱۱۲۶-۳۷٫
Alkire, S., & Santos, M. E. (July 2010). Acute Multidimensional Poverty: A New Index for Developing Countries. OPHI WORKING PAPER NO. 38 .
Anbarci, N. M. (2005). Earthquake fatalities: the interaction of nature and political economy. Journal of Public Economics , ۸۹, ۱۹۰۷-۱۹۳۳٫
Azariadis, C., & Stachurski, J. (2005). Poverty Traps,”. In P. Aghion, & S. N. Durlauf, Handbook of Economic Growth (Vol. 1, p. 326).
Banerji, A. V. (2008). Big Answers for Big Questions: The Presumption of Growth Policy. Brookings conference “What Works in Development? Thinking Big and Thinking Small". Washington, D.C.
Banerji, A., & He, R. (2004). Making Aid Work. MIT.
Barro, R. J. (2006). Rare disasters and asset markets in thetwentieth century. Quarterly Journal of Economics , ۱۲۱, no. 3: 823-866.
Barro, R. J., & Sala-i-Martin, X. (2004). Economic Growth (نسخه ۲nd). Cambridge, Massachusetts, USA: The MIT Press.
Barro, R. J., & Sala-i-Martin, X. (2004). Economic Growth (۲nd ed.). Cambridge, Massachusetts, USA: The MIT Press.
Barro, R. J., & Ursúa, J. F. (2008). Rare Disasters and Asset Markets; Consumption Disasters in the Twentieth Century. American Economic Review: Papers & Proceedings , ۹۸:۲, ۵۸–۶۳٫
Becker, G. J., & Barro, R. J. (1988). A Reformulation of the Economic Theory of Fertility. Quarterly Journal of Economics , ۱۰۳, ۱, ۱-۲۵٫
Becker, G., & Lewis, H. G. (1973). On the Interaction between the Quantity and Quality of Children. The Journal of Political Economy. , ۸۱, ۲, ۲, S279-S288.
Benson, C. (2003). Macroeconomic concepts of vulnerability: dynamics, complexity and public Policy. In G. F. G. Bankoff, Mapping Vulnebarity: disasters, development and people.
مبحث دوم : ماهیت حقوقی قراردادهای آتی نفت
موضوع این تحقیق تحلیل حقوقی قراردادهای آتی نفت است و قصد نهایی این تحقیق، نتیجهگیری در خصوص صحت و بطلان این قراردادها یا قابلیت تصحیح آن میباشد، برای تصمیمگیری در این خصوص، یعنی تعیین اعتبار قرارداد آتی، مقدمتاً باید گفت ماهیت حقوقی این قراردادها دانسته شود و اوصاف آن مشخص گردد؛ حقیقتاً تعیین ماهیت حقوقی یک عمل حقوقی تا حدود زیادی وضعیت حقوقی آن را نیز به ما میشناساند. درخصوص قرارداد آتی، بهویژه، چنانکه خواهیم دید تشخیص این موضوع که آیا این اعمال حقوقی، عمل حقوقی یکجانبه یا دوجانبه هستند و در صورت عقد بودن آیا از عقد معین و علیالخصوص بیع میباشند یا خیر، از اهمیت خاصی برخوردار است.
در حقوق انگلیس بحث گردیده است که آیا این ماهیت “معامله آتی” یک توافق است یا یک سند است و یا یک قرارداد. نظری که پذیرفتهشده است این است که معاملات آتی، قرارداد هستند و لذا قواعد مربوط بهقرارداد بر آنها حاکم است. همچنین در خصوص مشتقات و ازجمله قراردادهای آتی بحث شده است که آیا این قراردادها، از جنس قراردادهای قماری هستند یا خیر؟ آیا میتوان این قراردادها را با توجه به اینکه به هدف بیمه کردن دارنده قرارداد در مقابل خطر تلاطم آتی قیمت به کار میروند، قرارداد بیمه دانست و لذا ضوابطی که برای انعقاد قراردادهای بیمه ازجمله صلاحیتهای اطراف عقد بیمه الزام الرعایه هستند، در خصوص این قراردادها نیز لازمالاجرا است؟ آیا این قراردادها را میتوان قراردادهای بازرگانی و یا قراردادهای مربوط به سرمایهگذاری دانست و با توجه به قانون بازارها و خدمات مالی آنها را خارج از قراردادهای قماری دانسته و آنها را معتبر دانست؟ عمده این مباحث در حقوق انگلیس در بحثهای مربوط به اعتبار بیان گردیده است، مختصراً اینکه قراردادهای آتی و سایر مشتقات ازجمله قراردادهای بازرگانی و یا سرمایهگذاری مشمول قانون خدمات و بازارهای مالی انگلیس شمرده میشود و از این حیث معتبر شمرده میشود[۲۰۹].
در حقوق اسلامی مباحث مختلفی در خصوص اعتبار قراردادهای آتی مطرح است که به آن خواهیم پرداخت. اما شناسایی ماهیت حقوقی و اوصاف این معاملات قطعاً ما را در شناخت وضعیت و اعتبار یاری خواهد داد. بهویژه این موضوع اهمیت دارد که ضمن تشخیص یکجانبه یا دوجانبه بودن"ماهیت عقدی” نوع این عقد تشخیص داده شود و بهویژه دانسته شود قابل تطبیق با یکی از اقسام عقود فعلی میباشد و در صورت انطباق با توجه به قواعد مربوط به آن قسم از عقود معتبر است یا خیر؟ و نیز دانسته شود ماهیت موردبحث، میتواند تحت عنوان یک قرارداد آزاد و مستقل بر مبنای اصل آزادی قراردادی به رسمیت شناخته شود. در این فصل ابتدا الگوهایی قابل انطباق با این قراردادها بررسی میشود که در نظام حقوقی اسلامی شناختهشدهاند و پسازآن بر مبنای اصل آزادی قراردادی ماهیت حقوقی این قراردادها به چالش کشیده میشود.
گفتار اول: الگوهای قابل انطباق با قرارداد آتی
در این قسمت با توجه به اینکه اوصاف قراردادهای آتی نفت مورد معامله در بورسهای موفق انرژی پیشازاین شناختهشده است، سعی میکنیم الگوهایی را که میتوان با آن اوصاف قراردادی که شرح آنها دسترس است، تطابق داد، را شناخت و میزان انطباق این قراردادها با آن الگوهای مألوف را دریافت. اعم از اینکه الگوهای مذکور در قالب عقود معین شناختهشده در پیشینه حقوق اسلامی و فقه باشند و یا تأسیسی همچون وعده بیع باشند که هرچند امروزه مألوف اذهان حقوقدانان است اما سابقه ندارد و ذیل عمومات قابلدسترسی است.
الف: انطباق قراردادهای آتی بر شرط ابتدایی
قراردادهای آتی ازاینجهت که در قالب الگوهای عقود معین شکل نمیگیرند ممکن است شرط ابتدائی خوانده شود و اینچنین بیان شود که تعهدات و تکالیفی که طرفین در قرارداد آتی بر عهده میگیرند بر مبنای توافق است که واجد وصف و عناصر اصلی متشکله عقد و قرارداد نیست بلکه شرط ابتدائی است که جهت اعتبار دادن به آن لازم است در ضمن عقد الزامیآورده شود. این نظر را تعریف آئیننامه معاملات بورس کالا از قرارداد آتی بیشتر تقویت میکند که در تعریف آتی میگوید: قراردادی است که بهعنوان شرط ضمن عقد لازمی میتوان آورد. اما حقیقت این است که در قرارداد آتی، احراز اراده انشائی دو طرفی، کار چندان مشکلی نیست و آنچه اتفاق میافتد تقابل دو تعهد در مقابل یکدیگر و برخورد اراده جهت تشکیل یک ماهیت است که عقدی به نام قرارداد آتی را میسازد. حال این تعهد متقابل، میتواند تعهد به انشائی یک ماهیت حقوقی مانند بیع باشد و یا تعهد به انجام عملی مادی مثل تحویل کالای فیزیکی، که هر یک از این دو را بپذیریم، درهرصورت منافی عقد بودن موضوع موردبحث ما نخواهد بود. با توجه به اعتقاد فقها و حقوقدانان بر وعده محض و یکطرفه بودن شرط ابتدائی نیز عدم نفوذ و اعتبار آن و همچنین فقدان یکی از عناصر اصلی عقد، قرارداد آتی را نمیتوان قولی ساده و وعده محض دانست. البته دلیل قید ضمن عقد لازم، در تعریف ارائهشده در آئیننامه بورس کالا، جهت انعقاد قرارداد آتی، شاید پیروی ازنظر کسانی است که معتقدند چون حقوق نمیتواند وفای به عهد را در اینگونه قراردادها تضمین کند، سعی میکند آن را به شکل شرط ضمن العقد درآورد[۲۱۰] و الا با وضع و استقرار ماده ۱۰ قانون مدنی دیگر مجالی برای بحثهای اینچنینی باقی نمیماند و طبق عمومات “أوفوا بالعقود و المومنون عند شروطهم"اصل آزادی قراردادی در قراردادها حکمفرما است که در این تحقیق بهصورت مستقل و مبسوط پسازاین بحث میگردد و با اهتمام به اصل آزادی قراردادی عملاً بحث از اعتبار یا بیاعتباری شرط ابتدائی و انطباق آن با قراردادهای موردتحقیق ما موضوعا منتفی میشود.
ب: انطباق قرارداد آتی بر وعده بیع
در خصوص قراردادهای آتی در حوزه نفت نهایتاً به نظر میرسد که، با توجه به آنچه در تعریف قراردادهای آتی گفته شده است، مشاهده خصوصیات این قراردادها که بخشی از آنها آورده شده و با عنایت به آنچه در خصوص وعده بیع گفته شد، میتوان این قراردادها را وعده تشکیل بیع دانست. اما این قراردادها یک قرارداد ساده نیستند بلکه این قراردادها، وعده بیعی هستند که اولاً گریزی از آنها نیست بدین معنا که بهعنوانمثال شما با خرید یک قرارداد تحویل فیزیکی نفت خام WTIدر بازار نایمکس گروه بورس تجاری شیکاگو برای تحویل در شش ماه آتی، ملزم به تسلّم ۱۰۰۰ بشکه نفت خام وست تگزاس اینترمدیت در کوشینگ اوکلاهما هستید، این امر نیاز به انشای مجدد اراده شما در سررسید ندارد و نیز انشای مجدد اراده فروشنده را نیز نیاز ندارد. ثانیا با اینکه اصل تعهد شما، تعهد نسبت به موضوع قرارداد است، شما میتوانید طرق دیگر خروج از بازار را برگزینید و تعهد شما تسویه شود. شما میتوانید یک معامله معکوس کرده و از بازار خارج شوید و یا حتی اگر روز قبل سررسید از بازار خارج نشوید و موضع معاملاتی خود را حفظ نمایید میتوانید با تسویه نقدی تعهد خود را ایفا نمایید، یعنی در مثال قبل بهجای تحویل ۱۰۰۰ بشکه نفت خام وست تگزاس اینترمدیت در کوشینگ اوکلاهما، بر اساس قیمت تسویه اعلامی از بازار نایمکس گروه بورس تجاری شیکاگو اختلاف قیمت قرارداد را با آن تسویه نموده و بریء الذمه میشوید. همچنین اگر شما مثلاً یک قرارداد آتی مالی [۲۱۱] نفت حرارتی را در بازار نایمکس گروه بورس تجاری شیکاگو خریده باشید که قاعدتاً تسویه فیزیکی و تحویل برای آن وجود ندارد و اصولاً آن را تبدیل به EFP قرارداد آتی مالی به همین معنا است، اما شما میتوانید با بهره گرفتن از روش ۲ قرارداد تحویل فیزیکی نموده و خود را آماده تحویل ۴۲۰۰۰ گالن نفت حرارتی در سررسید نمایید. ثالثاً نباید نقش تسویه روزانه و اتاق پایاپای را در این خصوص نادیده گرفت. این دو تأسیس باعث میشود شما هرروز در حال تسویه موضوع تعهد باشید، موضوع تعهدی که هنوز زمان ایفای آن نرسیده است و اگر قرارداد را صراحتاً قرارداد تشکیل بیع بدانیم، هنوز ایجاد نشده است، بهعنوان فروشنده متعهد به ،(DME) [۲۱۲]مثال اگر در یک قرارداد آتی نفت خام عمان در بورس تجاری دبی تحویل ۴۲۰۰۰ آمریکائی نفت خام نرمال صادراتی عمان است، اما اتاق پایاپای نایمکس در سیستم تسویه گروه بورس تجاری شیکاگو که بهعنوان اتاق پایاپای بورس تجاری دبی نیز فعال است، روزانه با توجه بهحساب ودیعه خریدار تعهد وی را تسویه مالی می کند. این امر بیشباهت به وجه التزام که در قرارداد تشکیل بیع رایج است نیست اما میدانیم که وجه التزام، یا در مقابل تأخیر در انجام تعهدات یا در برابر انجام تعهد بوده و با تخلف متعهد، متعهد له حق انتخاب دارد. و یا در برابر عدم انجام تعهد است و متعهد حق انتخاب دارد. اما به نظر میرسد که تسویه روزانه در اتاق پایاپای[۲۱۳]، هرچند شباهتهایی با وجه التزام در وعده قرارداد دارد اما بهروشنی با آن تفاوت دارد و از قرارداد جداییناپذیر است. بدین معنا که هر خریدار یا فروشنده با ورود در یک قرارداد آتی بهعنوان شرط ضمنی میپذیرد که با توجه به شرایط بازار بورس، بابت آنچه مورد معامله قرارداده است، روزانه حساب ودیعهاش تسویه شود و نواقص آن را با توجه به دستور بورس جبران نماید. با توجه به آنچه گفته شد، به نظر میرسد که مسامحتا میتوان قراردادهای آتی را وعده بیع دانست اما باید دانست که این تعبیر از حیثیاتی که گفته شد با مسامحه روبرو است. حقیقتاً باید گفت با توجه به اوصاف قراردادی اینگونه قراردادها میدانیم که در اینکه دو تعهد در مقابل یکدیگر، اینگونه قراردادها را میسازند شکی نیست؛ اما اینکه این تعهد، تعهد به بیع آتی باشد با این مسئله مواجه است که انشای مجدد در سررسید را نیاز دارد درصورتیکه میدانیم در اینگونه قراردادها انشای مجدد صورت نمیگیرد” اللهم الا ان یقال” قراردادها بهگونهای تنظیم میشوند که اراده طرفین بر این استوار است که انشای مجدد در تاریخ آتی نیاز نباشد و یا اینکه گفته شود همینکه تسلیم و تسلم در تاریخ آتی صورت گیرد قرینه بر وقوع انشای بیع است و از سوی دیگر اگر این امر محقق نشود و انشای عقد بیع و بهتبع آن تحویل دارایی صورت نگیرد بهصورت مکانیسم خودکار،از حساب ودیعه، وجهالضمان قرارداد که جانشین اصل تعهد است برداشته میشود و تسویه نقدی صورت میپذیرد. با این کیفیت نمیتوان قراردادهای آتی را وعده بیع دانست[۲۱۴].
ج: انطباق قراردادهای آتی بر بیع العربون
هرچند قراردادهای آتی با بیع العربون از دو حیث مشابهت دارد اول اینکه مبنای طرفین بر انعقاد عقدی در آینده است و از طرفی پیشپرداختی مشابه آنچه در قراردادهای آتی حساب ودیعه نامیده میشود، صورت میگیرد. اما حقیقت این است که انطباق بیع العربون، بر گونهای دیگر از قراردادهای مشتقه یعنی قراردادهای آتی اختیار معامله شایستهتر است، هرچند بر مورد اخیر نیز کاملاً منطبق نیست و تفاوتهایی دارد. اما در قرارداد آتی از آنجائی که اولاً حساب و ودیعه اولیه، درواقع وجه التزام و بدل از تعهد است.ثانیاً، حساب ودیعه روزانه بر اساس اعلام بورس تعدیل میشود تا تکاپوی تضمین اجرای قرارداد را بنماید.ثالثاً ودیعه در قرارداد آتی برخلاف بیعانه موضوع بیع العربون، توسط هر دو طرف قرارداد پرداخت میشود و تعهدات طرفین را در مقابل طرف دیگر تضمین می کند. رابعاً ودیعه موضوع قراردادهای آتی، “قسط من الثمن” به شمار نمیآید، هرچند در تسویه نقدی نهایتاً از محل حساب ودیعه تسویه صورت میگیرد اما اینگونه نیست که ودیعه بهعنوان بخشی از قیمت قرارداد آتی تلقی شود چه اینکه قیمت تسویه هنوز معلوم نیست. و بایستی بر مبنای تفاوت قیمت زمان سررسید باقیمت مندرج در قرارداد صورت پذیرد.
با عنایت به مطالب پیشگفته، لزومی بر محصور کردن قرارداد آتی در قالب بیع العربون نیست[۲۱۵].
د: انطباق قراردادهای آتی بر بیع الاستصناع
همانگونه که در تعریف استصناع گفته شد قراردادی است برای ساخت شیء در آینده به قیمت معلوم و ازاینجهت که مورد معامله در هنگام انعقاد وجود خارجی نیز ندارد بلکه معدوم است شبیه بهقرارداد آتی میباشد.
اما در قرارداد آتی طرفین متعهد به ساخت و اجرای طرح و پرداخت بها و اجرت آن نیستند بلکه تعهدشان بر تحویل و دریافت کالا در آینده استقرار است و اینکه به چه طریق تهیه و آماده شود نقشی در قرارداد ندارد. همچنین اگر استصناع را ماهیتاً قراردادی خاص تحت شمول ماده ۱۰ قانون مدنی بدانیم، اصرار به داخل کردن قرارداد آتی در قالب عقد استصناع نتیجه عملی در بر نخواهد داشت زیرا میتوان از عقد استصناع الغای خصوصیت نموده از جواز آن وحدت ملاکی برای قرارداد آتی منظور نمود زیرا درهر دو قرارداد پسازانعقاد تعهدی معین بر ذمه طرفین حادث میگردد. لذا باید عنوان داشت هرچند اصراری بر انطباق این دو قرارداد بر یکدیگر نیست اما مبنای عدم اعتبار هر دو عقد یعنی موجود نبودن موضوع در زمان عقد یکسان است و پذیرش یکی، میتواند مدرک پذیرش دیگری قرار گیرد.[۲۱۶]
ه: انطباق قرارداد آتی با بیع کالی به کالی
همانطور که مباحث قبلی گفته شد قرارداد آتی با بیع کالی به کالی متفاوت است و نمیتوان ماهیت آن را بیع کالی به کالی دانست.لذا چون این عنوان در فصل دوم بخش اول گفتهشده از توضیح آن خودداری مینماییم.
گفتار دوم: اعتبار قراردادهای آتی در پرتو اصل آزادی قراردادی
آنچه تاکنون بیان گردید بررسی امکان انطباق ماهیتهای شناختهشده حقوقی بر قراردادهای آتی بود.مجموعهای که به نام قراردادهای آتی شناخته میشود، به برخی از این ماهیتها نزدیکی بیشتر و با برخی قرابت کمتری داشت. اما آنچه در این بخش بررسی میگردد، سنجش امکان طرح قرارداد آتی بهعنوان یک ماهیت مستقل حقوقی بر مبنای صلی آزادی قراردادی و حاکمیت اراده است. در ادامه ابتدا خود اصل حاکمیت اراده تبیین و جایگاه آن در حقوق ایران سنجیده میشود و سپس ماهیت حقوقی قراردادهای آتی بر اساس این مبنا تحلیل میشود.
الف- مفهوم آزادی قراردادی
همانگونه که میدانیم عقد با قرارداد، گونهای عمل ارادی اجتماعی است که نیاز مادی یا معنوی انسان را بهطور متقابل برطرف میسازد. وصف آزادی، بیانگر خواستگاه اصلی قرارداد یعنی اراده انسان است و صفت اجتماعی، ضرورت حضور قانون را برای تحقیق و اعتبار قرارداد نشان میدهد نتیجه کوتاه این توصیف، حاکمیت اراده در چارچوب قانون است. حاکمیت اراده بر قرارداد و بهطور منطبق در اعمال حقوقی، اصلی است که جز در موارد برخورد بانظم جامعه و قانون پذیرفتهشده است. این اصل لازم کرامت و آزادی است که خداوند به انسان بخشیده است. بنابراین برای اعتبار قرارداد دو مبنا شناخته میشود، اراده و قانون.[۲۱۷]
لذا قرارداد را اراده ایجاد میکند و قانون به آن اعتبار بخشیده و محدود می کند.
مبانی اصل آزادی قراردادی در حقوق اسلامی
دیدگاه حقوق اسلامی در خصوص آزادی قراردادی، در ادوار مختلف فقه، متحول گردیده و در کمال آن به پذیرش مطلق این اصل نزدیک گردیده است. بهنحویکه ضرورت وجود صیغه و لفظ خاص در انعقاد عقود و یا انحصار عقود در عقود معین در ادوار پیشین هماکنون در فقه امامیه طرفداری ندارد. صرفنظر از این تحول مثبت در دیدگاههای حقوق اسلامی و ازجمله فقه امامیه، باید عنوان داشت که مبانی اصل پذیرش حاکمیت ارائه و آزادی قراردادی در منابع استنباط حقوق اسلامی موجود است. در این مجال که درصدد بررسی ماهیت قراردادهای آتی بر مبنای آزادی قراردادی هستیم، شایسته است که مبانی این نظریه و دیدگاه در حقوق اسلامی نیز بررسی گردد تا امکان انطباق نحوه تشکیل ماهیت قرارداد آتی با مبناهایی که مجوز انعقاد قراردادهای آزاد در فقه امامیه را صادر میکنند سنجیده شود و از این منظر ماهیت تبیین گردد.
رفع امر این است که در مبانی استنباط در فقه امامیه، چه در کتاب و سنت و چه در مبنای عقلا حجیت حاکمیت اراده و مؤدّای آن یعنی آزادی قراردادی قابلدسترسی است.
۱- کتاب
یکی از مهمترین آیات الاحکام، آیه اول سوره مائده است که مؤمنین را به این امر می کند که به پیمانهای خود پایبند باشند. «یا ایها الذین ءامنوا أوفوا بالعقود» این آیه بیانکننده صیغه امری است و میدانیم که هیئت افعل، ظهور در وجوب دارد. بدین معنی که اوفوا که امر است از ایفاء به معنی وجوب وفاست. در لغت به معنای عمل کردن نیز و تمام کردن آن بدانیم، نتیجه متفاوتی به دست میآید و بهطور خاص «صحت عقد» یا «لزوم عقد» را میتوان از آن استنتاج کرد.
برخی از فقها، اوفا بالعقود را التزام به مفاد عقد دانستهاند. از این حیث وفای به عقد به معنای وجوب عمل به مفاد عقد و محتوای پیمان است بر اساس این دیدگاه، اوفوا بالعقود دلالت مطابقی بر صحت عقد دارد.[۲۱۸]
فقهایی که وفا را در معنای تمام کردن گرفتهاند. وفای به عقد موضوع آیه شریف را به لزوم عقد وجوب التزام به آن تفسیر کردهاند.
از وفای به عقد، به معنی وجوب اتمام عقد و استمرار و لزوم پای بندی به عقد منعقدشده است. بر این اساس دلالت مطابقی عقد نه صحت عقد بلکه لزوم عقد است و آیه شریفه به دلالت التزامی بر صحت عقد اشاره دارد. و لذا اوفوا بالعقود به لزوم قراردادهای صحیح انعقادیافته، ناظر است.[۲۱۹]
۲- سنت
روایت “المومنون عند شروطهم” از احادیث معتبر نبوی است که در فقه اسلامی بهصورت یک قاعده مسلم فقهی درآمده و بهموجب آن، شارع اسلام، مؤمنان و مسلمانان را ملزم و پایبند به التزامات و تعهدات قراردادی خود میداند. ازاینرو، این روایت در تأیید صحت و اعتبار شروط ضمن عقد مورد استنباط فقیهان قرار میگیرد. بااینهمه، استناد به این روایت بهمنظور تصحیح و اعتبار بخشیدن به التزامات قراردادی بهطورکلی و استفاده از آن بهعنوان یک قاعده عام که خود قرارداد را هم در بربگیرد، منوط به تعریفی است که از واژه شرط، تعریفهای مختلفی از آن و درنتیجه برداشتهای متفاوتی از روایت ارائه میدهد. پس اگر شرط به معنای “مطلق التزام: خواه ابتدایی و خواه ضمن عقد باشد یا به معنای هرگونه جعل و قرار معاملی، منظور از روایت یادشده این است که مؤمنان باید پایبند به التزامات خود یا وفادار به پیمانها و قرارهای خود باقی بمانند و در این صورت، “المومنون عند شروطهم” دربردارنده یک حکم کلی است که نهفقط التزامات ضمن عقد، بلکه خود قرارداد را نیز بهعنوان “التزام اصلی” شامل میشود. درنتیجه میتوان به صحت و اعتبار هرگونه عقد و قراردادی که دارای شرایطی اساسی عقد ازنظر عرف و شارع است، حکم کرد و از آن بهعنوان یکی از مبانی اصل آزادی قراردادی در حقوق اسلامی سود برد و به استناد آن، علاوه بر شروط و تعهدات ضمن عقد، به صحت و اعتبار همه عقود و معاملات عقلایی رأی داد و حتی شروط ابتدایی و تعهدات مستقل خراج از عقد را الزام آور دانست.[۲۲۰]
ب- انطباق قرارداد آتی با اصل آزادی قراردادی
بر مبنای این اصل، یک قرارداد آتی نفت ، قراردادی قابلپذیرش بر مبنای اصلی حاکمیت اراده و اصل آزادی قراردادی و مطابق با ماده ۱۰ قانون مدنی است؛ تعهد اولیه طرفین، تسلیم و تسلّم حجم و کیفیت میزان شده از یک فرآورده خام یا پالایشی نفت در تاریخ معین و در محل تسلیم مشخص به قیمت تعیینشده در لحظه انعقاد قرارداد است.
این قرارداد تشریفاتی است و در بورس معاملات آتی و با ضوابط بورس آتی منعقد میشود؛ تضمینهای اجرای قرارداد و نیز روشهای خاتمه قرارداد یا تغییر موضع معاملاتی جزئی لاینفک از قرارداد آتی هستند که طرفین ضمناً آن را میپذیرد و ورود به یک معامله آتی به معنای پذیرفتن تمامی این شروط است. مهمترین تضمینهای یک معامله آتی در بورس آتی، تسویه روزانه و تعدیل حساب ودیعه طرفین و ضمانت اجرای مالی معامله توسط اتاق پایاپای است. از سوی دیگر تمامی روشهای تغییر موضع معاملاتی، خاتمه قرارداد و خروج از بازار از سوی طرفین پذیرفتهشده است، لذا پسازانجام قرارداد یکی از طرفین میتواند با انجام معامله معکوس و یا تسویه نقدی از بازار خارج شود و یا درصورتیکه قرارداد ابتداً مالی باشد با تغییر آن بهقرارداد فیزیکال، آماده تحویل فیزیکی گردد. تمامی این موارد جزء قرارداد آتی است و گریزی از آنها نیست[۲۲۱].
فصل چهارم
فصل چهارم: آثار ناشی از قرارداد آتی نفت و ضمانت اجرای آن
این فصل شامل سه مبحث می شود. از آنجایی که هر عمل حقوقی پس از تحقق و ایجاد، آثاری به دنبال دارد و نیز حیاتش محدود به دوره زمانی خاصی است در مبحث اول به آثار قرارداد آتی نسبت به طرفین و قائم مقام طرفین می پردازیم و در مبحث دوم به تخلف از مفاد قراداد و ضمانت اجرای آن خواهیم پرداخت و در پایان به انحلال قرارداد آتی و تسویه آن می پردازیم .
مبحث اول) آثار قرارداد آتی نفت
آثار حقوقی نتیجه انشاء عمل حقوقی است . هر عقد و قراردادی اثر مستقیمی دارد که ناشی از ذات آن عقد بوده که بهمحض وقوع، ظهور مییابد. مثلاً اثر مستقیم و ذاتی عقد بیع و اجاره انتقال مالکیت عین و منفعت است . اثر ذاتی عقد رهن توثیق است. در عقد معین، قانون آثار آن را برشمرده و مشخص کرده است اما در عقود نامعین ( مصادیق ماده ۱۰ ق.م ) اثر آن را میبایست در ارادهاشخاص که در قرارداد واقعشده بین آنها بروز و ظهور دارد استنتاج کرد . درهرصورت هر عمل حقوقی که محقق میگردد پیدایش اثر را به دنبال دارد. خواه این اثر تملیک باشد خواه تعهد به انجام یا عدم انجام عمل . قراردادهای آتی نیز یکی از عقودی است که نتایج و آثاری را به دنبال دارد و ما در این بحث به آثار قرارداد آتی میپردازیم[۲۲۲] .
گفتار اول) اثر قرارداد آتی نسبت بهطرفین
معمولاً قرارداد کسانی را پایبند و متعهد و منتفع از حقوقش میگرداند به اراده خود آن را ایجاد کردهاند اعم از اینکه شخصاً انشاء اراده نماید یا بهواسطه نماینده ، لذا در ایجاد رابطه حقوقی که اراده شخص دیگری بهغیراز طرفین هیچ نقش و دخالتی ندارند نمیتواند مخاطب متعهد له قرار گیرد . قانون گزار استثنا دریک مورد اصل مزبور را زیر پا نهاده و اراده شخص غیر از طرفین عقد را در ایجاد رابطه حقوقی نادیده گرفته است . و آن تعهد به نفع شخص ثالث است (م ۲۱۹) . قرارداد ماحصل اراده متعاقدین است و تعهدات محصول قرارداد آنها که از شانه خالی کردن از زیر بار محصولات اراده بدون سبب مسئولیت ممتنع از اجرای مفاد تعهدات را در پی خواهد داشت . ماحصل قرارداد آتی نیز پسازانشاء ایجاد تعهداتی برای هر یک از متعاقدین است و مطابق قاعده بهغیراز خود طرفین معامله کسان دیگری نیز نیابتا از طرف آنها میتوانند انشاء قرارداد نموده آثاری را برای طرف یا طرفین اصیل خلق کند . درواقع متعهد در اینگونه قراردادها اصیل است که ارادهاش را غیرمستقیم از طریق نماینده خود اعمال میکند و این امر موجب از بین رفتن مسئولیت او نمیگردد .لذا در قراردادهای آتی که کارگزار به نمایندگی از طرفین اصیل مبادرت به انعقاد قرارداد می کند تعهداتی را پسازانجام معامله برای وی ( سفارشدهنده ) ایجاد میکند که سفارشدهنده مکلف به انجام و اجرای آن است . و نیز با توجه به مکانیزم خاص قرارداد آتی بهغیراز طرفین قرارداد، اتاق پایاپای نیز در اجرای تعهدات ناشی از قرارداد نقش مؤثری دارد[۲۲۳]. ماده ۷ آییننامه اتاق پایاپای بورس فلزات مقرر میدارد ” اتاق در مقابل کارگزار خریدار بهعنوان فروشنده و در مقابل کارگزار فروشنده بهعنوان خریدار عمل میکند .” وظیفه این اتاق تضمین حسن عملکرد هریک از دو طرف قرارداد و تسویه و پایاپای کردن قراردادهای معاملهشده در تالار بورس میباشد .
نقش اتاق پایاپای بهعنوان ناظر و طرف سوم در قرارداد آتی بهتصریح ماده ۷ آییننامه فوقالذکر محرز است تا حدی که در تسویه و پایاپای کردن قراردادها همانند طرف معامله در مقابل طرف دیگر رفتار می کند . پس قراردادهای آتی مکانیزم مخصوصی دارد که نسبت بهقراردادها پیچیدهتر است و گذشته از طرفین قرارداد، طرف سومی به نام اتاق پایاپای چه در هنگام انعقاد عقد و چه هنگام اجرای تعهدات ناشی از عقد نقش بسزایی دارد. چون اتاق پایاپای بهعنوان طرف قرارداد در مقابل کارگزار طرف دیگر عمل میکند[۲۲۴] . لذا ضمن تشریح تعهدات هریک از طرفین به نقش و عملکرد اشاره خواهد شد و اینک تعهدات طرفین:
الف) جبران کسری حساب سپرده اولیه
سپرده حسن انجام تعهد در قرارداد آتی همان وجه التزام مقرر در قرارداد است که بنا بر مقررات بورس باید توسط طرفین به بورس پرداخت گردد و معمولاً ۲ تا ۱۰ درصد معادل کل بهای کالا است تا هریک از طرفین از تعهد خود امتناع نمود مبلغ معینی را به دیگری بپردازد . اصولاً وجه التزام بنا بر آنچه طرفین در قرارداد مقرری دارند قابل کموزیاد کردن نیست . ماده ۲۳۰ مقرر میدارد ” اگر در ضمن معامله شرط شده باشد که در صورت تخلف ، متخلف مبلغی بهعنوان خسارت تأدیه نماید حاکم نمیتواند او را به بیشتر یا کمتر ازآنچه ملزم شده است محکوم کند ” مقطوع بودن یکی از خصایص وجه التزام است که باعث جلوگیری از مناقشات میگردد[۲۲۵].
اما قطعیت وجه التزام خدشه ناپذیر نیست . عوامل گوناگون اعم از اختیاری و اجباری باعث میشود تا مفاد قرارداد تغییر کرده با خواستهای جدید طرفین ونیز بنا بر ضرورتهای اجتماعی و اقتصادی تغییر یابد . همچنین گاه عدالت و انصاف ایجاب میکند تا حاکمیت اراده طرفین بر قاطعیت وجه التزام سنگین نکند . وجه التزام در قراردادهای آتی تحت مکانیزم و مقررات بورس کالا قابلتغییر و تعدیل است . وجه التزام مزبور در حسابی تحت عنوان حساب ودیعه نزد بورس نگهداری میگردد. قیمت اعلامی باقیمت تثبیتی در قرارداد در پایان هرروز کاری توسط اتاق پایاپای محاسبه و مابهالتفاوت طی تراز مثبت یا منفی گرازش میگردد. چنانچه تراز حساب مثبت باشد نمایانگر افزایش قیمت کالا است که در این حالت مابهالتفاوت از حساب ودیعه کسی که متعهد به تحویل کالا است کسر و بهحساب دیگر که متعهد به دریافت ، کسر و بهحساب طرف دیگر که متعهد به تحویل افزوده میشود . این روند تا سررسید قرارداد ادامه دارد و حساب هرکدام از طرفین که از حداقل سپرده حسن انجام تعهد پایینتر بیاید حسب دستور بورس موظف است کسری موجودی حساب ودیعه را جبران کند و حسابش را به مبلغ اولیه برساند[۲۲۶]. بنابراین یکی از وظایف و تعهدات طرفین قرارداد آتی جبران کسری مبلغ اولیه سپرده حسن انجام تعهد میباشد که براثر نوسان قیمت طی فرایندی محاسبه سود و زیان روزانه ایجاد می کند.
ب)تهیه و تحویل کالای مورد تعهد
قرارداد آتی عقدی الزام آور است که متعهد شدن طرفین در آن تعهد به نتیجه میباشد نه تعهد بهوسیله ، یعنی صرف ایجاد وسایل مدنظر نیست بلکه به دست آوردن نتیجه هدف متعهد له میباشد . همانگونه که قبلاً گفتیم قرارداد آتی عقدی تشریفاتی است که برای انعقاد آن رعایت شرایط و تشریفات مقرر در بورس ضروری است . تراضی طرفین قرارداد برای اجرای تعهد ناشی از آن میبایست بر اساس مقررات بورس باشد که خود که خود از موارد تحدیدکننده آزادی اراده است و طرفین نمیتوانند بنا بر اصل حاکمیت اراده خارج از محدوده مقررات بورس در خصوص اجرای مفاد قرارداد و تعهدات مذمومه تراضی نمایند . طرفی که تحویل کالا بر ذمهاش میباشد باید در سررسید معین در قرارداد کالای موردنظر را که هنگام انعقاد قرارداد مقدار و ویژگیها و مشخصات آن دقیقاً بیانشده در مکانی که مقررشده[۲۲۷] بر اساس مقررات ، معیارها و استانداردهای بورس تحویل میدهد . علیرغم پیشبینی قرارداد آتی در قوانین موضعه کشور و قوانین و مقررات بورس و فلزات و کالاهای کشاورزی این قرارداد در شرف انعقاد قرارداد گسترده در بورس میباشد . بنابراین کالایی که باید توسط متعهد تحویل گردد از قبل معین نیست و تنها مشخصات و ویژگیهای کالای مورد نظر جهت تحویل معین میباشند که بر اساس آن باید کالایی مطابق اوصاف مذکور در قرارداد تحویل گردد.
ج) پرداخت قیمت کالا
چون نامه به کاووس رسید بسیار خوشحال شده و با شادی در پاسخ نوشت که دلت تا جاودان شاد باد و همیشه پیروز باشی. حال که پیروز گشتی، اندکی باید درنگ کنی و سپاه را پراکنده نکنی. در جنگ جستن شتاب مکن زیرا افراسیاب خود به جنگ تو خواهد آمد و اگر پایش را از رود جیهون بدینسو گذارد خود را به کشتن خواهد داد.
چون نامهی شاه به سیاوش رسید شاد گشت و به فرمان پدر عمل کرد. از آنسو چون گرسیوز خود را با سرعت به افراسیاب رساند برای او باز گفت که سپاهی به فرماندهی سیاوش با همراهی رستم به جنگ ما آمد. هریک از ایشان از پنچاه تن ما برتر بود. افراسیاب چون آتش برآشفت و بر گرسیوز بانگ زد و دستور داد تا بزم را ساز کنند و بدینسان روز را به شب رساندند. چون افراسیاب به خواب رفت و پاسی از شب گذشت. خروشان از خواب پرید. گرسیوز او را در بر گرفت و پس از اینکه حالش بهتر شد گفت که بیابانی پُر از مار در خواب دیدم و جهان را پُر از گَرد و آسمان را پُر از عقاب. زمین خشک بود و باران نمیبارید و من در آنجا سراپرده زده بودم و سپاهی همراه من بود که ناگهان بادی پُر از گَرد برخاست و درفش مرا سرنگون کرد و از هر سو جوی خون برخاست و سراپرده و خیمهی من سرنگون گشت و بیش از هزار تن از سپاهیانم سرشان بریده شد و سپاهی از ایرانیان پدیدار گشت و هریک از ایشان سری از تورانیان در دست داشت و صدهزار تن از ایشان به سوی تخت من تاختند. در حالی که سیاهپوش و نیزهدار بودند و مرا از جایگاهم دست بسته بلند کردند و پهلوانی مرا دوان پیش کاووس برد. بر تخت کاووس پسرش که چون ماه میدرخشید نشسته بود که بیش از چهارده سال نداشت. او غرّید و مرا با شمشیر به دو نیم کرد و من از درد فریاد میزدم و از ناله و درد بیدار شدم.
گرسیوز گفت: خوابت به کام دلت باشد. باید خوابگزاران را بخوانیم. خوابگزاران انجمن شدند و افراسیاب خواب را برای ایشان باز گفت. موبد خوابگزار ابتدا از شاه امان خواست و یکی از خوابگزاران به شاه گفت که اگر با سیاوش جنگ کنی گیتی رنگ خون میگردد و اگر سیاوش به دست تو کشته شود در توران هیچ چیزی بر جای خود باقی نخواهد ماند و زمین به خاطر کین سیاوش پرآشوب خواهد شد. و اگر مانند مرغ هم بر هوا بپری سرانجام مجازات خواهی شد.
افراسیاب غمگین شد و به همین خاطر به جنگ با سیاوش شتاب نکرد و با خردمندان انجمن کرد و گفت که از جنگ جستن با ایرانیان چه سود؟ باید جهان اندکی آرامش داشته باشد و اگر موافق باشی با سیاوش و رستم آشتی کنند. سران لشکر گفتند: هر چه تو فرمان دهی! افراسیاب گرسیوز را با هدایای بسیار و سخنان چرب نزد سیاوش و رستم فرستاد. گرسیوز نزد ایشان رفت. سیاوش از افراسیاب پرسید و گرسیوز هدایا را تقدیم کرد. رستم به گرسیوز گفت: تو یک هفته اینجا به شادی بگذران تا ما پاسخ افراسیاب را بدهیم.
رستم و سیاوش رایزنی کردند. سیاوش از رستم پرسید که دلیل این آشتی جستن چیست؟ برای ضمانت گفتار افراسیاب صد تن از نزدیکان او را برگزین تا گروگان نزد ما فرستد و شهرهای ایران را که تصرف کرده بازپس دهد. بعد از آن فرستادهای نزد کاووس بفرستیم و او را از این صلح آگاه کنیم. تهمتن گفت: این کار درست است و جز این پیمان صلح برقرار نخواهد ماند.
سحرگاه گرسیوز نزد سیاوش آمد و سیاوش تصمیم خود بدو گفت. گرسیوز با فرستادن پیکی نزد افراسیاب پیام سیاوش را رساند. افراسیاب هم ناچار کسانی را که رستم نام برده بود با هدایای فراوان نزد سیاوش فرستاد و از بخارا، سغد، سمرقند، چاچ و سپیجاب عقب نشست.
چون این کارها انجام شد به گرسیوز اجازهی بازگشت دادند و او را با هدایای بسیار روانه کردند. تهمتن از سیاوش خواست تا نزد کاووس رود و خبر این پیروزی را بدهد و با نامهای از سیاوش به نزد کاووس رفت. از آنسو گرسیوز به نزد افراسیاب رسید و از خوبیهای سیاوش برای او گفت.
کاووس به گرمی از رستم استقبال کرد و از سیاوش پرسید. رستم نیز نامه سیاوش به او داد. بعد از خواندن نامه توسط دبیر کاووس خشمگین شد و به رستم گفت: گیرم که او جوان و نارسیده است. تو که در جهان بیهمتا و نمونهای مگر بدیهای افراسیاب را ندیدهای؟ من خود باید به جنگ با افراسیاب میرفتم که افسوس درنگ کردم و شما به هدایای افراسیاب و صد گروگان ترک که برای او مثل خاک بیارزش هستند فریفته شدید. اکنون من پیکی را نزد سیاوش میفرستم و به او میفرمایم که هدایای افراسیاب را بسوزان و بستگانش را نزد من بفرست تا سر از تنشان جدا کنم و خود با لشکر بر او بتاز و از غارت و سوختن دریغ مکن تا افراسیاب به جنگ تو بیاید.
تهمتن به او گفت: تو خود گفتی که در جنک با افراسیاب درنگ کنید تا او به جنگ بیاید! ما هم درنگ کردیم و او تقاضای صلح کرد و جنگیدن با کسی که به دنبال آشتی باشد نیکو نیست و دیگر اینکه پیمانشکنی شایستهی شاهان نباشد. از پیروزی مگر چه چیزی جز تخت و تاج و رفاه و گنج برای ایران به دست میآمد؟ تو اکنون همه را به دست آوردی! پس بیهوده جنگ مجوی! اگر روزی افراسیاب بخواهد پیمان بشکند؛ ما نیز با او خواهیم جنگید. از فرزند مخواه که پیمان بشکند زیرا نخواهد شکست.
کاووس خشمگین شد و به رستم گفت اینها تو در سر سیاوش افکنی و او را از کین جستن پشیمان کردهای و در این کار تنآسانی خودت جُستی نه شکوه پادشاهی را! تو بمان تا توس این کار را دنبال کند. من پیکی را با نامهای پُر از سخنان تلخ به بلخ نزد سیاوش میفرستم و سیاوش اگر سرپیچی کند سپاه را به توس بسپارد و با نزدیکانش بازگردد و نزد من بیاید و با آنچه در انتظارش است برخورد کند.
رستم با ناراحتی و خشم از پیش کاووس رفت و کاووس توس را پیش خواند و او را با لشکری روانه کرد و پیکی را با نامهای پُر از خشم نزد سیاوش فرستاد و او را در کاری که کرده بود سرزنش کرد و از فریب افراسیاب برحذر داشت و از او خواست تا به محض رسیدن توس اسیران را نزد او (کاووس) فرستد و با توس به جنگ تورانیان برود و اگر توان این کار را ندارد بازگردد. چون نامه به سیاوش رسید او را خوش نیامد و ماجرا را از فرستاده پرسید و فرستاده برخورد کاووس با رستم را تعریف کرد. سیاوش از کار رستم غمگین شد و در دل با خود گفت: اگر این صد نفر بیگناهی را که خویشان افراسیاب هستند نزد کاووس بفرستم آنها را خواهد کشت و این گناه من است و اگر بیبهانه با شاه توران جنگ کنم خداوند این را نخواهد پسندید و برای من بدنامی خواهد بود و اگر نزد شاه بازگردم و سپاه را به توس بسپارم از شاه و سودابه یکسره بدی به من خواهد رسید و در نهان با بهرام و زنگه شاوران رایزنی و درد دل کرد و به ایشان گفت: من میروم و کشوری میجویم تا کاووس مرا پیدا نکند و به زنگه گفت: تو این گروگانها و هدایا را نزد افراسیاب ببر و بگو که چه پیش آمده است و از او بخواه تا اجازه دهد از کشورش بگذرم و به کشوری دیگر بروم و به بهرام گفت: این سپاه را هم به تو میسپارم تا توس بیاید. بهرام و زنگه اندوهگین شدند و بر سرزمین هاماوران نفرین کردند و گفتند این کار درست نیست. نامهای نزد شاه بنویس و رستم را بخواه و آنگاه اگر فرمان جنگ داد جنگ کن.
سیاوش نپذیرفت و گفت اگرچه فرمان شاه برتر از خورشید و ماه است، نمیتوانم فرمان یزدان را با فرمان شاه پایمال کنم. بهرام و زنگه گریان شدند و زنگه گروگانها را نزد افراسیاب برد و آنچه گذشته بود را برایش تعریف کرد. افراسیاب غمگین شد و با پیران مشورت کرد و پیران گفت: سیاوش فرّهمند است. تاج و تخت ایران به او خواهد رسید. اگر شاه صلاح ببیند او را مثل فرزندش بنوازد و دخترش را به او بدهد و اگر روزی سیاوش به ایران برگردد به تو احترام خواهد گذاشت و دو کشور از کینهجویی آسوده خواهند شد. افراسیاب گفت: سخنت دلپذیر است امّا شنیدهام که هرکس بچّه شیر بپرورد کیفر کار خود را ببیند.
پیران گفت: امّا سیاوش مانند پدرش بدخوی نیست. کاووس پیر گشته و پس از مرگ او سیاوش شاه خواهد شد و عملاً دو کشور از آن تو خواهد بود. افراسیاب نامهای به سیاوش نوشت و گفت که از سخنان زنگه اندوهگین شدم. اگر بخواهی تاج و تخت و شهریاری و خواسته در توران برای تو مهیا است و همهی تورانیان تو را تعظیم خواهند کرد و تو مانند پسر من خواهی بود. اگر از کشورم بگذری و نزد من نمانی، کوچک و بزرگ مرا نکوهش خواهند کرد. همینجا بمان و در ناز و نعمت روزگار سپری کن تا زمانی که بخواهی با پدرت آشتی کنی. آنگاه تاج و سپاه و کمر زرّین به تو خواهم بخشید و تو را به ایران خواهم فرستاد و نامه را با خلعت و سیم و زر و اسبی آراسته به زنگه داد تا به سیاوش برساند.
چون سیاوش نامه را خواند از یک سو شاد شد و از سوی دیگر غمگین که میبایست دشمن را دوست بگیرد. نامهای نزد پدر نوشت و همهی آنچه را گذشته بود یاد کرد. از آزار سودابه و گذشتنش بر کوه آتش و خواری که در این جنک کاووس بر او روا داشته بود و سپاه را به بهرام تحویل داد تا هنگام آمدن توس به او بدهد و از لشکر سیصد سوار شایسته و پهلوان برگزید و مقداری درهم و دینار و گوهر نیز بهاندازهی نیاز با خود برد. با لشکر وداع کرده به سوی جیهون رفت. پیران با هزار سوار به استقبال او آمد و او را در بر گرفت و گرم بپرسید. به شادی آمدن سیاوش جشن گرفتند. سیاوش به یاد رستم و زابلستان افتاد و اندوهگین شد.
پیران به سیاوش گفت تو سه چیز داری که هیچ کس در جهان ندارد. یکی نژاد کیقباد دیگر زبان راست و نیکو گفتار و سوم چهرهی زیبا. سیاوش به پیران گفت: اگر بودن من در اینجا نیکو نیست بگذار تا بگذرم و به کشور دیگری بروم. پیران گفت: نگران مباش و دل از مهر افراسیاب مگردان که برخلاف آوازهی بدش در جهان مردی ایزدیست و با خرد و رای و هوشیار است.
سیاوش آرام گرفت و با هم به شهر گنگ وارد شدند. افراسیاب پیاده به استقبال آمد. سیاوش نیز از اسب پیاده شد و یکدیگر را در بر گرفتند و افراسیاب او را درود گفت و سیاوش بر او آفرین کرد. افراسیاب به پیران گفت که کاووس به راستی تند و کم خرد است که بر دوری چنین پسر زیبا و بلند بالا و هنرمند شکیباست.
با یکدیگر نشسته و مِیخواری کردند و افراسیاب به سیاوش هدایای بسیار بخشید. فردای آن روز به چوگان رفتند و ایرانیان و تورانیان با یکدیگر به بازی پرداختند و سیاوش و یارانش در چوگانبازی چیره و پیروز شدند. سیاوش به زبان پهلوانی به یاران خود گفت: اینجا میدان نبرد نیست! پس اندکی آهستهتر بازی کنید و بگذارید تا ترکان هم بتوانند گویی بزنند.
پس از آن از سیاوش خواستند تا تیراندازی کند. افراسیاب کمان سیاوش را به گرسیوز داد تا به زه کند امّا گرسیوز نتوانست. پس افراسیاب کمان را از گرسیوز بستد و به سختی آن را به زه کرد و به سیاوش گفت: من نیز به هنگام جوانی چنین کمانی داشتم . اکنون از من گذشته است امّا در ایران و توران کسی چنین کمانی نمیتواند به دست بگیرد و چنین کمانی شایستهی کتف و یال سیاوش است. پس نشانهای در دشت گذاشتند و سیاوش با هنرمندی چندین تیر بر نشانه زد. پس از مِیخواری قرار بر نخجیر گذاشتند و در نخجیر نیز سیاوش از خود مردانگی و هنر نشان داد. از شکار سیاوش بر تورانیان ننگ آمد. افراسیاب در غم و شادی همواره با سیاوش بود و از جهن و گرسیوز یاد نکرد و بدینگونه یک سال گذشت. روزی پیران به سیاوش گفت: تو خویشاوندی نداری پس زنی اختیار کن و دختران برزگان از جمله جریره دختر خود را بر او عرضه کرد. سیاوش جریره دختر پیران را خواست و پیران به همسر خود گلشهر خبر این ازدواج را داد و گلشهر دختر خود را بیاراست و با یکدیگر ازدواج کردند و مدّتی بر این منوال گذشت. هر روز سیاوش نزد اسفندیار گرامیتر میشد. روزی پیران به سیاوش پیشنهاد کرد که با فرنگیس دختر افراسیاب ازدواج کند تا پیوندشان محکمتر شود.
۲-۳-۳ کاووس در متون پس از شاهنامه
۲-۳-۳-۱ شاهنامه ثعالبی
چون سران کشور از خاکسپاری کیقباد بازگشتند، با کیکاووس پیمان بستند. کیکاووس به گاه بر آمد و افسر بر سر نهاد و نخستین سخنی که بر زبان راند این بود که گفت: خداوندی نامش گرامیست که پادشاهی جهان به ما بخشید تا به فرمانبری از او برخیزیم و در بندگانش به خوبی بنگریم. از اینرو همهی نیرو و توان و خواست ما بر آن است که در بهبود کار مردم و راندن دشمنان و نگهداری دوستان و آباد ساختن کشور و مهربانی با نیکوکاران و درشتی با بدکاران بکوشیم. مردمان او را نماز بردند و بر او درود خواندند.
کیکاووس مردی شگفت و ناپایداراندیش بود، گاهی پادشاهی خردمند و گاهی ستمگری ستیزهجو بود و زمانی فرمانروایی استوار، بار دیگر دیوی پلید و باری دیگر مردی سنگین و دگرباره مردی پست و سست رای. لیکن روی هم رفته بیشتر پیرو خواهش دل خود و خودرای و زنباره بود. بسا که اندرز را نمیپذیرفت و خود را به بدنامی و رسوایی میکشانید.
این روش زمانی دراز بر زندگی او چیره بود و به همینگونه روزگار میگذراند. خودخواهی او را پس میکرد ولیکن فرّه و بخت بر پایگاهش میافزود. نابخردیاش تباهی به بار میآورد؛ باز خوشبختی آن را چاره میکرد.
از میان کارهای بدی که انجام داد و میوهی آن را چشید، رفتنش با سپاهیان از بلخ به یمن بود تا بر شاه یمن چیره شود و کشورش را بگیرد.
نام شاه یمن به پارسی «شاه هاماوران» پادشاه حمیر است و به تازی به او «ذوالاذعار» فرزند ذومنار فرزند رائش میگفتند. او مردی بلندپایه و پُرتوان و پادشاهی به راستی نیرومند بود.
من در جای خود هنگام گزارش پادشاه یمن، نام او را خواهم آورد. (به خواست خداوند گرامی و بزرگ)
یاد کردن انگیزهی رفتن کیکاووس به یمن و پیامد آن
زال و توس و گودرز و دیگر سران و بزرگان به کیکاووس سفارش کردند که بیشتر در بلخ بماند تا بودنش در ایران احساس شود و از مرز ایران و ترک دور نگردد. کیکاووس زمانی در بلخ درنگ کرد. کارها به خوبی پیش میرفت تا اینکه دیو در چهرهی جوانی خوشروی و نیکوکار همراه نوازندگان بر او در آمد کیکاووس سرگرم بادهگساری بود. دیو در میان نواختن ساز و آواز سرودش را به ستایش از یمن کشاند و گفت: یمن وه که من چه گویم از یمن، از زیباییهایش یا که از پاکیزگیهایش! خوشا به روزگار باشندگان آن. تابستانش گرم نیست و زمستانش سرد نه. میان گلها و میوهها، انگور و خرماهای تازه آن جدایی نیست. سایه گاههای آن دلپذیر، باغهایش رنگارنگ و جفت و داراییاش بیش از ریگ بیابان است. زنانش باغی از زیبایی و ماه در تمام زمین! شاهدانش مایهی نوازش چشم و بیهمال در شهرها.
این خوشآمدگوییها کاووس را بر انگیخت و دل او را بلرزانید و به سوی یمن کشانید و بر آن شد که یمن را به دست آورد و پادشاهش را بردهی خود سازد. برای همین به فرماندهان گفت برای آمدن با من به یمن آماده شوید.
سران این رای را که پیامدهای بد و زیانهای فراوان داشت درست نمیدانستند. لیکن گستاخی گفتن آن و سرپیچی از فرمان کیکاووس را نداشتند و تنها با یکدیگر به شکوه پرداختند و نالیدند و گفتند: به راستی که دیو در کیکاووس افسون خوانده است و او هم آن را پذیرفته است و سررشتهی کار را به دست دیو سپرده است. اگر اندک زمانی به ما مهلت میداد که در این امر با زال رای میزدیم، امید بود که از فرایند پند و اندرز و اندیشهی او بهره ببریم. ولی کیکاووس شتاب دارد و به کسی زمان نمیدهد.
چون سرانجام رفتن کیکاووس به یمن قطعی شد، همراه سران کشور با لشکری که زمین را پر کرده بود به راه افتاد و خراسان، کوهستان، فارس و عراق را بگردید و از چند و چون آن آگاهی یافت و کار فرماندهان را سامان داد و سپاه به سوی یمن کشید.
چون به نزدیک یمن رسید پادشاه آنجا ذوالاذعاربن ذومنار پورائش حمیری بود با سران و پیشوایان حمیر و بزرگان قحطان و سواران بربر به جنگ او شتافتند و نبردی سخت درگرفت و جام مرگ لبریز از شرنگ مرگ در میان آنان به گردش درآمد. ذوالاذعار دانست که یارای برابری با کاووس ندارد و او پادشاهی دیگر است، ناگزیر به آشتی تن داد و پیشنهاد کرد که یک میلیون دینار هزار حلّهی زرّین، هزار اسب تازی و هزار شمشیر یمنی بدهد و دخترش سعدی را که در فارسی به سودابه نامور شد به زناشویی او در آورد. دختری که در خوبی و زیبایی زبانزد بود.
کیکاووس که از این پیش آوازهی سودابه را شنیده بود و دل به او ببسته، آشتی را پذیرفت. ذوالاذعار به پیمانش وفا کرد و سودابه را به همسری او درآورد و دارایی بیشمار به او بخشید. کیکاووس و سودابه یکدیگر را پسندیدند و دلدادهی هم شدند. ولی با این همه ذوالاذعار بر آن بود که ناگهانی بر کیکاووس بتازد. برای این کار، کیکاووس و همهی سپاهیانش را به مهمانی فراخواند و چون جنگافزار به زمین نهادند و دلخوش و آسوده نشستند؛ درها را استوار بست و کیکاووس و سران سپاه را گرفت و آنان را از هم جدا کرد و به یارانش فرمان داد همهی سرکردگان را بکشند و داراییاشان را برگیرند. کیکاووس و توس و گیو را در چاهی افکند و سنگ بزرگی بر سر چاه نهاد و مردانی استوار بر چاه گماشت و خواست که سودابه را به کاخ خودش باز گرداند؛ سودابه جامه برتن درید و گیسوان برکند و گونهها خراشید و گفت: به خدا سوگند اگر مرا از رفتن به پیش کیکاووس و دیدار روزانهی او باز بداری خود را میکشم!
پدر او را به خود واگذاشت. سودابه همه روزه به دیدار کیکاووس و همراهانش میرفت و خوراک و پوشاک برای آنان در چاه میافکند و به آنان مهربانی و نرم زبانی مینمود.
چون گزارشهای گرفتاری کیکاووس با افزودههای نادرست دربارهی کشته شدن یا زنده بودن او پراکنده شد؛ ایرانشهر برآشفت و آشوب همه جا را فرا گرفت و زمین از جای خود بجنبید و اندامهای کشور دچار بیماری شد و راه درمان دشوار گردید و مخالفان سر برآوردند و عرب به شورش برخاست. در این هنگام افراسیاب فرصت یافت و به ایران لشکر کشید و همه جا را تباه کرد و بر پایهی سرشت بدی که داشت به ویرانی کشور و آزار مردم پرداخت و داراییها را چپاول کرد و به ترکستان فرستاد تا اینکه سرانجام رستم آمادهی فرونشاندن آتش برافروخته گردید و از گزندی بزرگ پیشگیری کرد و به داد مردم رسید.
یادکردن رفتن رستم به یمن برای رها کردن کیکاووس
پس از آن ایرانیان که در هر سو پراکنده شده بودند به پیش زال و رستم به زابلستان آمدند. همگی سر به فرمان ایشان آوردند و در زیر درفش ایشان گرد آمدند. رستم برای رفتن بسیج شد و با آن گروه انبوه و سپاه بیشمار با درفش کاویانی به راه افتاد.
چون رستم به نزدیک یمن رسید، ذوالاذعار را میان آزاد کردن کیکاووس و جنگیدن آزاد گذاشت و ذوالاذعار جنگ را برگزید و با سپاهی از مردان جمگی به سوی آنان آمد. ولی همین که شمار بسیار و سپاه انبوه ایرانیان را بدید و شگفتکاری و نیرومندی، به جنگآزمایی رستم و فرخندهرایی او را شنید، به آشتی گردن نهاد.
رستم نیز به پاس تندرستی کیکاووس و از بیم جان او نرمش نشان داد. پیوسته فرستادگان میان آن دو در آمد و شد بودند تا بر آن شدند که ذوالاذعار کیکاووس و توس و گیو و دیگر ایرانیان را از بند آزاد کند و داراییها را به آنان باز گرداند. ذوالاذعار به همهی اینها تن داد و کیکاووس را پس از آنکه چند سال در زندان مانده بود آزاد کرد و به رستم سپرد. ابونواس شاعر تازی که به یمن میبالد در اینباره میگوید: «وقاظ قابوس فی سلاسلنا سنین سبعا وفت لحاسبها» یعنی کیکاووس هفت سال آزگار در زنجیرهای درد و رنجگداز ما به سر برده چنانکه برای شمارندهی آن درست و راست درآمد.
کیکاووس به یاران خویش پیوست و بر انبارها و داراییهایش دست یافت و حالش نیکو گردید. سپاهیان نیر به او پیوستند و شمارشان بیش از آن گردید که پیش از آن بود. پس راه کشور را پیش گرفتند و به ایران رو نهادند.
کیکاووس سودابه را با هزار کنیزک همراه خود به ایران آورد و چنانکه باید از او پذیرایی و پاسداری کرد و او را به سروری زنان برگزیده و شهبانوی دربار خویش گردانید.
چون کیکاووس به عراق درآمد. شاهان و سران به پیشوازش آمدند و ارمغانهایی پیشکش کردند و پیش او نماز بردند.
راندن کیکاووس افراسیاب را از ایران و سامان بخشیدن به کار خویش
پس از آن کیکاووس به افراسیاب که در ری میزیست نامهای نوشت و گفت: تو فرومایگی و پیمانشکنی خودت را نشان دادی، اکنون به کشورت بازگرد و حق را به خداوندش برگردان!
افراسیاب چیزیست که خواهی دید نه آنچه خواهی شنید؛ آنگاه با سپاهش به رویارویی کیکاووس شتافت.
چون دو لشکر با یکدیگر برخورد کردند، نبردی سخت در گرفت و آتش جنگ زبانه کشید و نیزهها به کار افتاد و برق شمشیرها بدرخشید. سرانجام افراسیاب پشت به جنگ کرده و تنها چیزی که او را از تیزی شمشیرها و چنگال مرگ رهانید آن بود که هنوز اجلش فرا نرسیده بود.
افراسیاب خود با دیگر گریختگان سپاهش چون باد بگریخت. بدینسان آنان را عراق از خود راند و کوهستان آنان را چون آب دهان بیرون افکند و خراسان ایشان را به سوی ماوراءالنهر جنباند.
کیکاووس به سوی فارس آمد و کارهای آنجا را بررسی کرد و پرتو نیک بختی بر آن سرزمین بتابانید. آنگاه راه خراسان در پیش گرفت و از آنجا به بلخ آمد. در این راه هر ناحیه و مرزی که گرفته شده بود آن را بازپس گرفت و هر حقی که نابود گشته بود به خداوندش بازگردانید و دشمنان را سرکوب کرد. نیکی و فزونی به سوی او روان شد و کارپادشاهیاش سامان یافت و فرمانرواییاش شادابتر و جوانتر از پیش گردید. به توس و گیو و دیگر سران خلعت پوشاند و آنان را به فرمانداری شهرها برگزید و سپهبدی ایران را ویژهی رستم کرد و دوباره فرمانروایی نیمروز و کابل و هند را از آن او کرد و به او خلعت بخشید و وی را به کشورش بازگرداند.
یادکرد ساختن کیکاووس کاخ بابل را و بالا رفتن از آن به سوی آسمان
چون خداوند نام کیکاووس را برافراشت و به او پایگاه والا بخشید و پادشاهی جهان و جهانیان را به او داد و داراییهای بیمانندی بهرهی او ساخت، ماندن در عراق را برگزید و در شهر بابل کاخی بلند برافراشت که خانههای آن از سنگ، آهن، برنج، سرب، سیم و زر بود و ارمغانها و باژهای گوناگون از روم و هند و چین برایش فرستادند؛ باز دیو به نزد او آمد تا لگام او را به دست گیرد و او را بگرداند و گمراه کند.
جدول ۵-۱: خلاصه نتایج فرضیه های تحقیق ۹۵
فهرست اشکال
شکل صفحه
شکل۲-۱) بازیگران عرصه حاکمیت شرکتی ۳۸
شکل ۲-۲) ساختار حاکمیت شرکتی ۴۱
شکل ۲-۳) روابط میان واحد تجاری و گروه های طرف قرارداد با آن ۴۶
شکل ۲-۴) مدل چارچوب هیأت مدیره در روابط بین مکانیزم های حاکمیت شرکتی ۴۸
شکل ۲-۵) رابطه بین نماینده (مدیر) و مالک (سهامدار) در چارچوب تئوری نمایندگی ۴۹
چکیده:
انتظار بر این است که سهامداران تخطی های مالیاتی را ترجیح بدهند. از این رو، تلاش برای پرداخت کمتر مالیات بر این موضوع تأکید دارد که مبلغ کاهشی مالیاتی به نفع سهامداران پس انداز شود. اگرچه، بیشتر شرکتها با طراحی و انجام معاملات پیچیده از پرداخت مالیات های سنگین و پرهزینه اجتناب می نمایند که بطور قطعی سهامداران از این امر منتفع نمی گردند. از طرف دیگر، استراتژی های مالیاتی به وسیله نماینده سهامداران و رؤسای شرکت اتخاذ می گردد بطوری که ممکن است این امر موجبات بوجود آمدن مسئله نمایندگی را فراهم آورد و موضوع پیچیدگی مالیاتی مطرح گردد. در این تحقیق با نمونه گیری حذف سیستماتیک از بین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، ۸۵ شرکت طی سال های ۱۳۸۷ الی ۱۳۹۱ مورد بررسی قرار گرفت. محقق در این تحقیق در پی جواب به این سوال میباشد که نظام راهبری و حاکمیتی شرکت ها چه تاثیری بر تخطی مالیاتی می توانند داشته باشند.با توجه به نتایج بدست آمده از آزمون فرضیه ها بین متغیرهای وابسته تحقیق (تخطی مالیات) و متغیر های حاکمیت شرکتی (درصد مالکیت مدیریتی، مالکیت نهادی، استقلال هیأت مدیره، نرخ مؤثر مالیات، وجود حسابرس داخلی) هیچ رابطهای مشاهده نشد، و در اقتدار سهامداران شناور آزاد رابطه معنی داری وجود دارد، بنابراین در مورد حاکمیت شرکتی میتوان نتیجه گرفت که تخطی و مدیریت مالیات در شرکتهای ایرانی و مورد مطالعه این تحقیق در کنترل و علاقه مدیریت نیست و مدیران و حاکمیت شرکتی قوی تاثیری بر این موضوع ندارد. این بحث گرچه با نتایج مطالعات کشورهای خارجی(کلارا و دیگران ۲۰۰۸) در تضاد است اما به صورت غیر مستقیم تایید کننده نتایج تحقیق باباجانی(۱۳۹۱) میباشد.
واژه های کلیدی: حاکمیت شرکتی، تخطی مالیاتی، مالکیت مدیران ، مالکیت نهادی، استقلال هیأت مدیره ، نرخ موثر مالیات ،سهامداران شناور آزاد، حسابرس داخلی.
فصل اول
کلیات پژوهش
۱-۱- مقدمه
امروزه مالیات ها به عنوان یکی از ابزارهای سیاست های مالی دولت نقش تعیین کننده ای در رشد و ثبات اقتصادی ایفا می کند. دولت می تواند با وضع مالیات بر کالاهای وارداتی انگیزه مصرف کنندگان داخلی را برای استفاده از کالاهای وارداتی کاهش داده و یا با وضع امتیازهای مالیاتی بر کالاهای صادراتی توان صادرات داخلی را افزایش دهد. اجرای صحیح مفاد قانون مالیاتهای مستقیم یکی از مهمترین اهداف سازمان امور مالیاتی بوده و در این راستا نظام اخذ مالیاتی از مهمترین تضمین های اجرای این قانون است. اما با وجود قدمت موضوع مالیات در ایران، در مقایسه با بیشتر کشورهای در حال توسعه و برخی کشورهای توسعه یافته، عملکرد نظام مالیاتی بیانگر ضعف هایی از دیدگاه کارایی قوانین است. مقبولیت کم و ناکارایی قانون قبلی مالیاتها متعلق به آن، بخصوص طی دهه هفتاد باعث تجدید نظر و اصلاح آن گردید. در اصلاح قانون قبلی و برقراری قانون فعلی به دنبال آن بودیم تا اهداف برنامه توسعه در بخش مالیاتی تحقق یابد.
به عبارت دیگر دولت می تواند با اعمال سیاست مالی انبساطی و کاهش نرخهای مالیاتی هم حاشیه سود تولیدکنندگان را افزایش داده و هم درآمد قابل تصرف مصرف کنندگان و در نتیجه تقاضا برای کالاها و خدمات را افزایش دهد و به این ترتیب تا حدودی با فشارهای ناشی از رکود اقتصادی مقابله نماید. همچنین دولت این توانایی را دارد که از طریق اعطای معافیتها و امتیازات مالیاتی، پس انداز و سرمایه گذاری را تحت تاثیر قرار داده و از این طریق سرمایه گذاری بخش خصوصی و در نهایت رشد اقتصادی را افزایش دهد .از طرف دیگر دولت می تواند با وضع مالیات بر کالاهای وارداتی انگیزه مصرف کنندگان داخلی را برای استفاده از کالاهای وارداتی کاهش داده و یا با وضع امتیازهای مالیاتی بر کالاهای صادراتی توان صادرات داخلی را افزایش دهد. به این ترتیب ملاحظه می شود که نظام مالیاتی با کارکردها و قابیلت های مختلفی که دارد می تواند به عنوان ابزاری کارآمد و تاثیرگذار مورد استفاده قرار گیرد که البته میزان کارآیی نظام مالیاتی در عمل تا حد زیادی به توانایی و شایستگی دولت و سطح توسعه اقتصادی بستگی دارد.
۱-۲- تشریح و بیان مسئله
همه دولتها برای تأمین هزینههای خود از منابع مختلف، درآمد ایجاد می کنند که دیرین ترین مورد آن به “مالیات ستانی” اختصاص دارد. در طول تاریخ حیات اقتصادی دولتها، منابع درآمدی به تدریج افزایش یافته است و امروزه بخشی از درآمدهای دولت در کشور ما از طریق استقراض از بانک مرکزی، فروش نفت خام و فروش خدمات مختلف مانند خدمات پستی، حمل و نقل و انحصارهای دولتی و در حال حاضر درآمدهای ناشی از واگذاری شرکتهای دولتی است. اما به اجماع اقتصاددانان و متخصصان مالیه عمومی، “مالیات ستانی” رکن پایدار درآمدی برای تأمین هزینه دولتهاست و دولتهای عقلگرا تلاش می کنند سایر منابع درآمدی را به سرمایه گذاری تبدیل کنند و به نسلهای آتی هدیه دهند. سیستم مالیاتی آن است که بتواند سه هدف را عملی سازد : کارآیی، عدالت، سادگی و به عبارت دیگر آن است که رفتار اقتصادی اشخاص را مختل نسازد و از سوی قشر های مختلف نیز قابل تحمل باشد و آن را به آسانی فهمیده و عمل کنند. یک مودی (مالیات دهنده) که با مشکل پیچیدگی قانون روبروست، هنگامی که با یک سیستم مالیاتی ناعادلانه نیز روبه رو شود، بر احساس همکاری و تمکین او در زمینه امر مالیات اثر منفی بر جا می گذارد. ضمن آنکه چنین سیستمی مولد اشتباه و خطا نیز هست و به مرور زمان ممکن است بدبینی پدید آورده و میزان همکاری مودیان را کاهش دهد. البته در زمان وضع مقررات کسی مایل به بروز چنین عواقبی نیست اما نظر اغلب کارشناسان مالیات بر آن است که می توان این نتایج را از قبل پیش بینی کرد(محمدی، ۱۳۹۲، ۶).
مالیات یکی از منابع درآمدی دولت ها می باشد و در کشور ایران بعد از درآمدهای نفتی بعنوان دومین منبع درآمدی دولت محسوب می شود. لذا یکی از مقاصد دولت ها تعیین عوامل مؤثر بر درآمد مالیاتی میباشد. از این رو، کشش مالیاتی از دید شرکت وارد منحنی عرضه و تقاضا شد و مالیات به عنوان هزینه در شرکتها شناسایی گردید در نتیجه شرکتها بدنبال کمینه سازی هزینه و بدهی مالیاتی خود هستند. نتایج مطالعات اخیر نشان می دهد که نظام راهبری شرکت نقش اساسی در کشش مالیاتی ایفا می کند از این رو، افزایش نرخ مالیات ضرورتاً منجر به افزایش درآمد مالیاتی دولت نمی شود. به بیان دیگر، شرکتها با تخطی های مالیاتی از قبیل فرار مالیاتی و … سعی می کنند تا از پرداخت هزینههای سنگین مالیات خودداری کنند. این امر موجب می شود که هر چه دولت ها نرخ مالیات را افزایش میدهند به تبع آن افزایش درآمدهای مالیاتی رخ نمیدهد.
بطور عمومی، تخطی های مالیاتی شرکتها از دو طریق انجام می گیرد: روش اول، روشی قانونی است که با شناسایی و انجام انواع معاملات مناسب که تحت قوانین معافیت های مالیاتی است سعی در عدم پرداخت مالیات قانونی خود می کنند. این روش یکی از خدمات حسابداران در زمینه مالیات می باشد. روش دوم، روشی غیرقانونی است به منظور حذف یا کاهش مالیات انجام می گیرد در این روش، شرکت با طراحی معاملات پیچیده سعی در کاهش یا حذف هزینه مالیات دارد و هدف اصلی این گونه معاملات سودآوری نیست بلکه با هدف کاهش یا حذف هزینه مالیاتی انجام می گیرد (دی سای و دارماپالا، ۲۰۰۶). کمیته مشترک وضع مالیات کنگره ایالات متحده روشهای غیرقانونی فرار مالیاتی شرکت را از قبل طراحی شده دانسته و مبنایی برای اجتناب یا فرار از پرداخت مالیات بر درآمد بدون ارائه ریسک یا زیان اقتصادی تعریف کرده اند (چن و همکاران، ۲۰۰۹). دی سای و همکاران (۲۰۰۹) روشهای غیرقانونی فرار مالیاتی را طراحی و انجام معاملات پیچیده توسط شرکت بدون هدف کسب سود بیان می کنند.
حال مسئله اساسی که در اینجا مطرح می شود، نظام راهبری شرکت چگونه می تواند بر این موضوع تأثیرگذار باشد؟ بطور کلی انتظار بر این است که سهامداران تخطی های مالیاتی را ترجیح بدهند (چن و همکاران، ۲۰۰۹). از این رو، تلاش برای پرداخت کمتر مالیات بر این موضوع تأکید دارد که مبلغ کاهشی مالیاتی به نفع سهامداران پس انداز شود. این موضوع امکان دارد صحیح نباشد، برای نمونه، مسئله مشهور شرکت انرون بیانگر این مطلب است، هنگامی که شرکت انگیزه فرار از پرداخت مالیات داشت بطور قطع، نمی تواند گفت که برای نفع و سودمندی سهامداران، از پرداخت مالیات دوری می شود. در آن زمان، دایره مالیاتی شرکت انرون به یک بخش تجاری تغییر یافت که هدفش کسب درآمدهای سالانه (مبلغ پس انداز- شده مالیات) بود. اگرچه، بیشتر شرکتها با طراحی و انجام معاملات پیچیده از پرداخت مالیات های سنگین و پرهزینه اجتناب می نمایند که بطور قطعی سهامداران از این امر منتفع نمی گردند (دی سای و- همکاران، ۲۰۰۹). از طرف دیگر، استراتژی های مالیاتی بوسیله نماینده سهامداران و رؤسای شرکت اتخاذ می گردد بطوری که ممکن است این امر موجبات بوجود آمدن مسئله نمایندگی را فراهم آورد و موضوع پیچیدگی مالیاتی مطرح گردد.
این تحقیق، سعی در بررسی ارتباط معنی دار نظام راهبری شرکت با تخطی های مالیاتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار دارد. پیش از این صاحب نظران بسیاری به این نتیجه رسیده بودند که بین نظام راهبری شرکت و سیاست ها و خط مشی های مالیاتی شرکت ارتباط وجود دارد. این تحقیق تلاش می کند تا رابطه بین نظام راهبری شرکتی و تخطی های مالیاتی را در دوره زمانی نسبتاً طولانی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد
۱-۳- اهمیت و ضرورت تحقیق
یکی از راه های تخطی مالیاتی شرکت در کشور های در حال توسعه ضعف سیستم های استهلاک میباشد مهمترین نقاط ضعف این سیستم ها عبارتنداز:۱- تعداد بسیار گسترده گروه بندی دارایی ها، ۲- نرخهای متعدد استهلاک و ۳- دارا بودن ساختاری از نرخهای استهلاک که سازگار با گروه های مختلف دارایی ها نمی باشند. این نقاط ضعف می تواند جزء یکی از راه های تخطی مالیاتی توسط مدیران شرکتها باشد. از این رو، کشورهای توسعه یافته با بهبود و اصلاح سیستم استهلاک، اقدام به کاهش تخطی های مالیاتی نموده اند (کلیم الکساندر، ۲۰۰۸؛ تانزی، ۲۰۰۰؛ دنیس باتمن، ۲۰۰۸). وجود چنین خلاهایی در قوانین مالیاتی کشور ضرورت و اهمیت انجام چنین مطالعاتی را دو چندان می کند. بعلاوه، با توجه به سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی کشور مبنی بر خصوصیسازی شرکتها از طریق بازار سرمایه ایران و فروش سهام بلوکی به نهادها و سازمان های شبه دولتی و غیردولتی، لزوم انجام مطالعاتی در زمینه نظام راهبری شرکتی و تخطی های مالیاتی بیش از پیش احساس می شود.
۱-۴- اهداف تحقیق
هدف اصلی : تعیین ارتباط میان نظام راهبری شرکت و تخطی مالیات.
اهداف فرعی:
تعیین ارتباط میان درصد مالکیت مدیران اجرایی و نرخ مؤثر مالیات.
تعیین ارتباط میان مالکیت نهادی و نرخ مؤثر مالیات.
تعیین ارتباط میان استقلال هیأت مدیره و نرخ مؤثر مالیات.
تعیین ارتباط میان اقتدار سهامداران شناور آزاد و نرخ مؤثر مالیات.
تعیین ارتباط میان وجود حسابرس داخلی و نرخ مؤثر مالیات.
۱-۵- سؤالات تحقیق
سوال اصلی تحقیق: چگونه نظام راهبری شرکتی با تخطی های مالیاتی ارتباط دارد؟
-
- چه ارتباطی بین درصد مالکیت مدیران اجرایی و نرخ مؤثر مالیات وجود دارد؟
-
- چه ارتباطی بین مالکیت نهادی و نرخ مؤثر مالیات وجود دارد؟
-
- چه ارتباطی بین استقلال هیأت مدیره و نرخ مؤثر مالیات وجود دارد؟
-
- چه ارتباطی بین اقتدار سهامداران شناور آزاد و نرخ مؤثر مالیات وجود دارد؟
-
- چه ارتباطی بین وجود حسابرس داخلی و نرخ مؤثر مالیات وجود دارد؟
۱-۶- فرضیه های تحقیق
با توجه به تبیین مسئله فرضیه های ذیل تدوین گردید:
۱- بین درصد مالکیت مدیران اجرایی و نرخ مؤثر مالیات ارتباط معناداری وجود دارد.
۲- بین مالکیت نهادی و نرخ مؤثر مالیات ارتباط معناداری وجود دارد.
۳- بین استقلال هیأت مدیره و نرخ مؤثر مالیات ارتباط معناداری وجود دارد.
۴- بین اقتدار سهامداران شناور آزاد و نرخ مؤثر مالیات ارتباط معناداری وجود دارد.
۵- بین وجود حسابرس داخلی و نرخ مؤثر مالیات ارتباط معناداری وجود دارد.
۱-۷- روش تحقیق
ازجهت هدف، این تحقیق از نوع کاربردی است. این نوع تحقیق ها از آن جهت که می تواند مورد استفاده سازمان بورس اوراق بهادار، تحلیلگران مالی و کارگزاران بورس، مدیران مالی شرکتها، دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و پژوهشگران، سازمان حسابرسی قرار گیرد، کاربردی است.
عملکرد: در مدت مصرف، ما محصول واقعی را از نظر استفاده و دریافت عملکرد آن در مورد ابعادی که برای ما مهم هستند تجربه میکنیم.
مقایسه: پس از استفاده محصول، قابلیت دسترسی انتظارات پیش از خرید و ادراکات واقعی از عملکرد، هر دو به ما اجازه میدهد که بین این دو، یک مقایسه انجام دهیم.
تأیید/ عدم تأیید: مقایسهی عملکرد واقعی و انتظارات مصرف کننده یا به «تأیید» انتظارات مصرف کننده منجر میشود (زمانی است که سطوح مورد انتظار و واقعی برابر است) و یا به «عدم تأیید» انتظارات منتهی میشود. (وقتی که عملکرد واقعی بیشتر و یا کمتر از سطح مورد انتظار میباشد.)
تفاوت: در صورتی که سطح عملکرد برابر نباشد، اندازهگیری تفاوت، میزان اختلاف سطوح مورد انتظار و واقعی عملکرد را تعیین میکند. برای عدم تأییدهای منفی، آنهایی که عملکرد واقعی از سطوح مورد انتظار پایینتر است، تفاوتهای بیشتر موجب سطوح بالاتری از نارضایتی میشود.
بنابراین رضایت مشتری زمانی بدست میآید که سطوح واقعی عملکرد، سطوح مورد انتظار را برآورده کند و یا فراتر از آن باشد (توجه داشته باشید که در نهایت رضایت هم با تأیید و هم با عدم تأیید مثبت بوجود میآید).
نارضایتی وقتی به وجود میآید که یک عدم تأیید منفی وجود دارد. زمانی که پیامدهای واقعی پایینتر از سطوح انتظار عملکرد قرار میگیرد.
۲-۳-۴- رضایت/نارضایتی مشتری
۲-۳-۴-۱- رضایت مشتری
رضایت مشتری موضوعی است که بازاریابان و مشتریان علایق مشترکی در مورد آن دارند. بازاریابان در تلاشند که مشتریان راضی داشته باشند. این امر خود منجر به خشنودی از فعالیتهای روزمره تجاری و مبنایی میگردد. از طرف دیگر وقتی مشتریان خوشحال و خشنود باشند، راضی میشوند. این موضوع علاوه بر اینکه مشخص میکند مشتریان منافعی را که جستجو میکنند، بدست میآورند، بلکه رضایت اصل خودش نیز یک احساس خوشایند ایجاد میکند. (۱۹۹۴، Wilkie & William)
۲-۳-۴-۲- نارضایتی مشتری
نارضایتی برای مشتری ناخوشایند است و بیانگر وجود مسائلی در مورد محصول، فروشگاه یا ارائه دهنده خدمات میباشد. این مسأله برای بازاریاب نیز نامطلوب است. زیرا که این نارضایتی موقعیت تجاری آینده را به خطر میاندازد و احتمال بروز برخی برخوردهای ناخوشایند را با مشتریان ناراضی افزایش میدهد. (۱۹۹۴، Wilkie & William)
۲-۳-۵- رضایت مشتری هسته فعالیتهای بازاریابی
یکی از وظایف مهم مدیر بازاریابی، بازارداری میباشد. بازارداری یعنی حفظ مشتریان کنونی و تشویق و ترغیب آنان به خرید بیشتر و تداوم خرید از طریق ایجاد «رضایت» در آنان می باشد. بازارداری، هنر و مهارت راضی سازی مشتری است. (روستا و همکاران،۱۳۷۶)
رضایت مشتری به دو عامل بستگی دارد:
عملکرد محصول در ارائه ارزش مورد نظر مشتری و کیفیت محصول. که ممکن است سه حالت به شرح شکل (۲-۴) پیش آید.
نارضایتی انتظار مشتری < عملکرد محصول
رضایت انتظار مشتری = عملکرد محصول
خشنودی انتظار مشتری> عملکرد محصول
(خیلی راضی)
شکل (۲-۴): رضایت مشتری
سازمانهایی که از نظر بازاریابی در سطح عالی قرار دارند میکوشند مشتریان خود را راضی نگه دارند. مشتری راضی، خریدهای خود را تکرار میکند و از تجربههای خوبی که درباره محصول دارد دیگران را هم آگاه میسازد.
کلید اصلی موفقیت این است که انتظارات مشتری با عملکرد شرکت منطبق باشد. سازمانهایی که زیرک و با فراست هستند، میکوشند مشتری را خشنود کنند. زیرا نه تنها متعهد به ارائه خدمات یا محصول هستند بلکه چیزی را که عرضه میکنند بیش از تعهداتشان است. (پارسائیان،۱۳۷۹)
براساس نوشتههای آقای «میزو جوچی» رئیس هیأت مدیره SDI در توکیو، استنباط ژاپنیها از مسأله مشتری بر پنج مفهوم اساسی استوار است. (شلالوند،۱۳۸۴)
-
- جلب رضایت مشتری باید نخستین هدف مدیریت تلقی شود.
-
- استراتژی جلب رضایت مشتریان باید اساساً ملهم از ارتباط نزدیک و تنگاتنگ با مشتری باشد.
-
- میزان رضایت مشتری باید مرتباً مورد ارزیابی و سنجش واقع شود.
-
- تأمین رضایت مشتری در گرو تلاشهای دائمی و مستمر است.
-
- دستیابی به رضایت مشتری باید توسط مدیریت، پیگیری و دنبال شود.
رضامندی مشتری وظیفهای اجرایی است که در ارتباط با انتظارات مشتری است. اگر شما قول زیادی داده باشید و بیشتر از آن قول عمل کنید، همیشه مشتریان راضی خواهید داشت.
۲-۳-۶- ساختار فرایند نظام کلی خدمات رضامندی مشتری (مشتاق،۱۳۷۹) خدمات رضامندی مشتری، ارزش افزودهای است که در آن محتوای خدمت از انتظارات مشتری فراتر باشد و ارزش بیشتری به منافع مشتری بدهد. یک خدمت ایدهآل مشتری، فعالیتی منظم و شکل گرفته است که کل سازمان شما را شامل میشود.
ولی بسیاری از سازمانها هنوز این آگاهی از خدمت به مشتری را بعنوان استراتژی بازاریابی، سرمایهگذاری یا موضوع سود و زیان نمیشناسند. حتی مدیرانی که توانایی خدمت به مشتری را در افزایش سود و سهم بازار دریافتهاند، اغلب تمام تأکیدشان را روی ترکیب خدمات دهندگان میگذارند. درحالیکه باید به همان اندازه به بهبود تمامی هفت عنصری توجه کنند که نظام خدمت به مشتری را در بر میگیرد.
نمودار (۲-۶) نشان دهنده ساختار فرایند نظام کلی خدمات رضامندی مشتری است. سازمان میتواند با این ساختار فرایند را بعنوان فهرست کنترل برای سنجش کیفیت خدمات مشتری بکار گیرد یا آنرا بعنوان الگویی جهت بازسازی نظام خدمت به مشتری در نظر داشته باشد.
هفت عنصر اساسی مورد نظر در نمودار (۲-۶)، در زیر فهرست وار توضیح داده میشوند:
ایجاد مفهوم و سیاست رضامندی مشتری
تحقیق و تحلیل
نیازهای مشتری
برنامه ریزی برای مشتری پسند کردن محصولات
بازار و فروش
خدمات و محصول
مشتریپسند
کردن تحویل
ایجاد رضامندی
برای مشتری