نهاد خانواده جامعه نسبتاً کوچکی را تشکیل می دهد که هریک ازاعضای آن به نحوی بردیگری تأثیر می گذارد در چنین تأثیرمتقابلی ، مجموعه ای ازاعتقادات ، آداب ورسوم وارزشهای اخلاقی ، عاطفی و اجتماعی شکل می گیرد. رشد کودکان دراین نهاد نیزبیشترمتأثرازهمین ارزش گذاریها وگرایشهای اخلاقی، عاطفی و اجتماعی است. اهمیت نقش خانواده وقتی روشن میشود که به مسئوولیت خطیر والدین برای پرورش جسمی و روانی فرزندان بیشتر واقف شویم، مسئوولیتی آنچنان بزرگ که حضرت سجاد (ع) درقبول وانجام دادنش از خداوند متعال درخواست کمک می کنند «اَعِنّی عَلی تربَیتهِم وَ تأدیبِهم وبِرهم » ( صحیفه سجادیه : دعای ۲۵)
روش های تربیتی کودک در جوامع مختلف و زمان های متفاوت ازتنوع بسیاری برخوردار است . دیدگاه هر فرهنگ تا حدودی جهت دهنده تربیت کودکان در آن فرهنگ است وبستگی والدین وفرزند نسبت به همدیگر نیز میتواند ازپایه های اساسی پرورش اجتماعی کودک محسوب می شود. والدین میتوانند برای کودک خود نقش بهترین معلم والگورا برعهده داشته باشند.کودک ازوالدین خود، خصوصیات اخلاقی، عقیدتی، شخصیتی ودیگرگرایشها ونگرشها را می آموزد ودراین زمینه ها ازآنان تقلید می کند. اینکه مردم در قضاوتهای خود ، رفتارهای مختلف کودک را به حساب پدرومادرکودک می گذارند، حاکی از واقعیتی است که ازمطالعات فراوان به دست آمده است. کوپراسمیت[۱]، نتیجه مطالعه و تحقیق خود را اینگونه بیان کرده است پسرانی که ازعزت نفس بالایی برخوردارند، معمولاً والدینی هستند که اعتماد به نفس ، ثبات هیجانی و اتکای به خود ازویژگیهای شخصیتی آنان به شمار می رود ودر اِعمال پرورش وتربیت فرزندان بین آنها توافق کاملی مشاهده می شود.
از آنجا که نقش والدین در تربیت ورشد فرزندان ازاهمیت بسیاروالایی برخوردار است مکتب انسان ساز اسلام از دیرباز بر روابط سالم و مهرآمیز والدین با یکدیگر تأکید داشته، توصیه می کند که زندگی خانوادگی براساس مهر ومحبت بنیان نهاده شود، قرآن کریم یکی ازفواید ممتاز حاصل از ازدواج را ایجاد مهر و محبت و الفت بین زن و شوهر دانسته است «وَمِن آیاتِه اَن خَلَقَ لَکُم مِن اَنفُسِکُم اَزواجاً لِتَسکُنوا اِلَیها وَجَعَلَ بَینَکُم مَوَدَۀً وَرَحمَهً فِی ذَلِکَ لِآیاتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَرُون» (روم:۲۱) و از نشانههای خداوند اینکه آفرید برای شما همسرانی ازخودتان تا آرامش یابید به وسیله آنها و قرارداد بین شما دوستی و محبت و در نشانه هایی است برای گروهی که می اندیشند.
و در روایات فراوانی نیز، رفتارصحیح ومناسب پدر و مادر با کودک بسیاربا اهمیت دانسته شده است . قلمرو وسیع این طرزتلقی حتی دوران قبل ازتولد را نیزدر برمی گیرد دورانی که توجه به آن می تواند زمینه مساعدی رابرای رشد وتربیت بهنجارفرزند فراهم آورد.
برخی از روایات به اهمیت والدین نسبت به فرزندان اشاره دارند وآن رااساس تربیت کودک ورشد وی می دانند.پیامبراکرم (ص) : « اُحبوا الصِبیانَ وَارحمُوهُم »:دوست بدارید کودکان را ومهربان با شید با آنها .
دسته ای به برخورد کودکانه با کودک وبازی با او اشاره دارند. پیامبراکرم (ص) «مَن کانَ لَهُ صَبّیً فَلیَتَصابَّ لَه»:هرکسی کودکی دارد پس با او کودکانه رفتارنماید.
دراین میان ازهمه مهمترتربیت نیکووشایسته فرزندان است که محوراصلی تعدادی دیگرازروایات است .پیامبراکرم(ص) : « اَکِرِموا اَولادَکُم وَاحسِنوآدابَهُم»:گرامی بدارید فرزندانتان را وبه آنها آداب نیکو را بیاموزید. ( بی ریا و دیگران، ۱۳۷۵: ۸۵۵ - ۸۵۳).
یکی از عوامل موثردر رفتار فرد، خانواده است . محیط خانه اولین وبا دوامترین عاملی است که در رشد شخصیت افراد تأثیرمی نماید. نفوذ والدین دربچه ها تنها محدود به جنبههای ارثی نیست در آشنایی کودک به زندگی جمعی وفرهنگ جامعه نیزخانواده نقش موثری را اجرا می نماید. موقعیت اجتماعی خانواده ، وضع اقتصادی آن، افکاروعقاید ، آداب و رسوم ، ایدآلها و آرزوهای والدین و سطح تربیت آنها در طرز رفـتـارکـودکان نفوذ فراوان دارد.
خانه محلی است که کودک درآن امورمختلف را فرا می گیرد. گاهی والدین آگاهانه چیزهایی به کودک می آموزند ولی درموقعیتهای متعدد کودک ازطرزکارورفتاروالدین چیزهایی فرا می گیرد که خود آنها متوجه نیستند. کودک درخانه تجربیات فراوانی کسب می کند. ازطریق این محیط کوچک است که کودک با دنیای خارج آشنا می گردد. با کودکان دیگر و بزرگسالانی که به مناسبتی درخانه رفت وآمد دارند تماس پیدا میکند.طرز معـاشرت با دیـگران را کودک در خانه می آموزد. دراین محیط است که اخلاق، ایدآلها ، راه زنـدگی و فلسفه اجتماعی جامعه منعکس می شود وکودک دراثرتماس با دیگران به تدریج این گونه امور ر ا درک می کند.کودک نه تنها طرز غذا خوردن را می آموزد بلکه یاد می گیرد که کارها را با شوروهیجان انجام دهد. (شریعتمداری ،۱۳۶۹: ۱۹۳).
۲-۱-۲- وظیفه خانواده :
مقصود ما ازخانواده همه کسانی که به طور مستمریا غالب با کودکان زندگی می کنند مانند : پدرومادر، پدربزرگ و مادربزرگ، برادروخواهربزرگتروحتی خدمتکارمنزل. دراین میان پدرومادرچون سرپرستی کودک را برعهده داشته وباعث وجود او هستند، درتربیت او نیزمهمترووظیفه سنگین تری را برعهده دارند. پدر و مادرشدن فقط به تولید مثل نیست زیرا این کار از عهده حیوانات نیزساخته است. والدین در صورتی لیاقت پدری ومادری را دارند که درتعلیم وتربیت فرزند خود هم جدیت کنند. اسلام تربیت و تأدیب ر ا یکی ازحقوق فرزندان می داند که اگرپدرومادردرانجام آن کوتاهی می کنند مورد عاق فرزند قرار گرفته ودرقیامت مورد بازخواست قرارمی گیرند.
پیامبراکرم (ص) می فرماید: یاعلی! لَعَنَ اللهُ والدینَ حَملا وَلَدَهُما عُقوقِهما، یاعلی! یَلِزمُ الوالدینَ مِن وَلَدِهما ما یَلزِمُ لَهُما مِن عقوقِهما . یا علی ! رَحَمَ اللهُ والدینَ حَملاً وَلَدُهُما عَلی بِرِّهمُا.
یا علی ! خدا لعنت کند مادروپدری که موجب عاق شدن فرزند خود شوند. یا علی چنان که فرزند ممکن است عاق والدین شود پدر و مادر نیزممکن است عاق فرزندان شوند. یاعلی ! خدا رحمت کند والدینی که باعث نیکوکاری فرزندشان نسبت به خودشان شوند.
رسول اکرم می فرمایند: «اَلا کُلُکُم راعٍ وَکُلُکُم مَسؤولٌ عَن رَعیَهِ. فَاَلامیرالَّذی عَلی النّاس راع، وَ هُوَ مَسئوولٌ عَن رَعیَتِه، وَالرَّجُلُ راعٍ عَلی اَهلِ بَیتِهِ وَهُوَ مَسؤولٌ عَنهُم، وَالمَراهُ راعیَهُ عَلی بَیتِ بَعلِها وَوَلِدهِ وَ هِیَ مَسئوولَهٌ عَنهُم.
همه شما سرپرست هستید ونسبت به زیردستان خود مسئوولیت دارید. والی سرپرست رعیت ومسئوول آنها می باشد. مرد سرپرست خانواده اش و مسئوول آنهاست. زن سرپرست خانه شوهر و فرزندانش و مسوول آنهاست.
امام صادق (ع) می فرمایند: تَجِبُ لِلوَلِدِ، عَلی والِدِهِ ثَلاثُ خِصالِ. اِختیارِهِ لِوالِدِهِ، وَ تَحسِینِ اِسمهِ وَالمبالَغَهُ فِی تَأدیبِهِ: فرزند سه حق بر پدر دارد، مادر خوب انتخاب کردن، نام خوب نهادن، جدیت درتربیت وتأدیب او.
بنابراین تعلیم وتربیت فرزندان یکی از وظایف بسیارمهم وسنگینی است که بردوش والدین نهاده شده است در زمان کودکی مخصوصاً دو سال اول زندگی دوران بسیارحساس وسرنوشت سازی است شخصیت کودک هنوز شکل نـگرفته وبـرای پذیرفتـن هرنـوع تربیتی آمادگی دارد.اتفاقاً این دوران حـساس را دردامـن مادروتحـت سرپرستی پدر میگذراند ودراثررفتاروگفتارآنان استعدادهایش پرورش می یابد وشخصیت آینده اش ساخته می شود بنابراین سرنوشت هرکودک تا حد زیادی دراختیاروالدین است لذا بستگی دارد که اطلاعاتش درچه حد باشد ودرتعلیم وتربیت فرزندانشان چه مقدار عنایت به خرج می دهند پدرومادراگردرست انجام وظیفه کنند بزرگترین خدمت را نسبت به فرزندانشان خواهند داد و سعادت وخوشبختی آینده آنها را تأمین خواهند کرد.
به علاوه خودشان نیزازوجود چنین فرزندان شایسته ای بهره مند خواهند شد وبه اجتماع نیزبزرگترین خدمت را خواهند کرد ، زیرا افراد شایسته مفید وخدمتگذاری را پرورش داده وبه اجتماع تقدیم کردهاند به طور کلی چنین والدینی دردنیا وآخرت سربلندومأجورخواهند شد. ( امینی ،۱۳۸۷: ۱۴۶).
بیتردید فرزندانی می توانند تأثیرات مثبت وسازنده درزندگی والدین داشته باشند که به خوبی تربیت شده باشند. والدینی که فضای مناسب ومطلوبی برای رشد وتربیت فرزندان خود فراهم نکنند . هرگز نمیتوانند ازوجود آنان به نحو بهینه بهره گیرند. علاوه برآن ،فرزندانشان نیزنمی توانند ازوجود خود بهره برداری کنند . به عبارت دیگرنه والدین ازداشتن چنین فرزندانی احساس رضایت می کنند ونه فرزندان از بودن خویش راضی هستند و این امر زمینه سازبروز بیماری های روانی وگاه بزهکاری درآنها خواهد شد. ازاین رو اهمیت تربیت وادب کردن تا آنجا هست که حضرت علی (ع) می فرماید: «لامیراثَ کَالادب » هیچ میراثی مانند ادب نیست.
ایمانوئل کانت[۲] فیسلوف شهیرآلمانی نیزدراهمیت تربیت می گوید « دربین صناعات بشردوصنعت ازهمه مشکل تراست، یکی حکومت ودیگری تربیت» .
فرزندانی که به خوبی از تربیت بهره مند گردند آثار و ثمرات سازنده ای در زندگی والدین خود داشته و عامل تداوم حیات خانوادگی به حساب می آیند وزندگی والدین را سرشار از گرمی و طراوت میسازند( نیک خواه ،۱۳۸۶: ۲۱).
در بین تمامی نهادها، سازمانها وتأسیسات اجتماعی خانواده نقش و اهمیت به سزایی دارد. تمامی آنان که درباره سازمان جامعه اندیشیده اند ، همه مصلحین ، رویاگران وآنانکه به ناکجا آباد، روی کردهاند به خانواده واهمیت حیاتی آن تأکید ورزیده اند به درستی هیچ جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند چنانچه از خانواده های سالم برخوردار نباشد. بازبی هیچ شبهه هیچ یک از آسیبهای اجتماعی نیست که فارغ از تأثیر خانواده پدید آمده باشد به بیان اتوکلاین برگ[۳] «فرزند ، پدربشراست». یعنی فرزند آینده را رقم می زند کودک درمحیط خانواده با پدر و مادر و… تماس دارد که وظیفه اصلی تربیت وی به عهده آنهاست و خانواده برای کودک تأثیرپذیروتربیت پذیراست در جریان جامعه پذیری آرا وافکارزیادی از طریق خانواده به کودک منتقل می شود به عنوان مثال کودک دین خانواده را می پذیرد وارزشهای خانواده را ارج می نهد.
پیامبراسلام می فرمایند:«هرنوزادی به فطرت اسلام وتوحید متولد میشود آنگاه پدر و مادر او را به یهودیت و نصرانیت گـرایش می دهنـد و از راه فطرت منحرف می سازند هر کودک با ارتباط خانواده و اجتماع است که ساخته می شود درغیراینصورت هیچ یک از عناصر ارتقای فرهنگی را کسب نمی کند.
کودکی نظیر «ویکتور»[۴] که درجنگلهای آیرون فرانسه تنها وفاقد هرارتباط انسانی در۹ ژانویه ۱۸۰۰ میلادی به دست آمد جزموجودی شبه انسان نبود وتنها شباهتش با انسان ارگانیزم او بود، او همانند حیوانات زوزه میکشید، چهاردست و پا راه می رفت، و جالب آنکه بعد از بازگشت به جامعه و آموزش و باز هرگز نتوانست انسانی همانند دیگران شود.
در سالهای نخست زندگی هیچکس نمی تواند جایگزین پدرومادرشود ، کودک درخانواده شاهد رفتار دینی پدر و مادر و دیگراعضای خانواده است او در ابتدا بیشتر رفتار آنها را تقلید می کند مثلاً در امور دینی سجادهای پهن می کند وبه نمازمی ایستد ودرصورتی که خانواده به امورمذهبی تأکید کند سخت تحت تأثیرقرارمی گیرد و آمادگی پذیرش آموزشهای دینی را پیدا می کند.( نیک خو،۱۳۸۷: ۷۵).
اگر لازم باشد که انسان برای رسیدن به کمال ازیک نردبان چند پله ای صعود کن، به طورحتم اولین پله این نردبان تشکیل خانواده است درمحیط خانواده ای که براساس معیارهای اسلامی تشکیل شده باشد آرامش و آسایش جسم و جان انسان تأمین می گردد و در صفا و صمیمیت و همفکری وهمدردی و هماهنگی آن زنگارهای پریشانی وخستگی عصبی وجسمی زدوده می شود ودو انسان می توانند با تعاون وتعاضد و یـکـی شـدن نـیرومـند ترو مسـتـحکم تـرشونـد. زن ومـرد طـوری آفـریـده شـده انـد کـه بـایـد در حوزه جذب و انجذاب یکدیگر قرار گیرند و عمیقاً مجذوب یکدیگر شوند و تمام عمررا در کنار هم بگذارند و هیچ عاملی نتواند آنها را از یکدیگر جدا گرداند.
سعادت زن و مرد، در این است که از سنتهای آفرینش خارج نشوند و تحت تأثیر جذبه های سطحی و زودگذر قرارنگیرند ودرپی آنگونه جاذبه ای باشند که تمام وجود آنها را به یکدیگر پیوند دهد وآنها را در اعماق جان و دل متحد سازد.
زن و مرد طالب این هستند که با مشاهده ثمره وجود خویش خود را برمسند پرافتخارپدرومادری بنگرد و مسئوولیت تربیت انسانهایی صالح وارزشمند را برعهده گیرند و از این رهگذربه وجود خویش امتداد بخشند ( بهشتی ،۱۳۸۲: ۶۷).
والدین جایگاه ویژه ای درتعلیم وتربیت فرزندان خود دارند. این جایگاه ناشی ازارتباط ذاتی ووجودی آنها با یکدیگروهمینطور داشتن استعداد همیاری وکمک به کمال یکدیگراست . هرچند که این ارتباط از نفس واحد ونوعیت وجود انسانی نشأت می گیرد واین ارتباط دربین همه انسانهای عالم وجود دارد. ولی شکل رشد یافته ونزدیکترآن دربین اعضای خانواده به خصوص والدین وفرزند دیده می شود . به همین خاطرایثاروفداکاری والدین نسبت به رفع نیازها ومشکلات جسمی وروحی ومودت ونقش رحمت درپیشرفت و آینده بهترانسان ، توسط والدین وفرزندان دررابطه با یکدیگرقابل توجه است و به شدت جلوه گری می نماید.
فرزند بعد ازذات اقدس الهی و توجهات خاصه او به خواست خداوند مورد لطف و محبت غیرقابل وصف و بیان والدین است به طوری که اگرفرزند با تمامی وجود والدین را احترام نماید بازهم هرگز موفق به ادای حق نمی شود. البته این درصورتی است که والدین وظایف خویش را نسبت به فرزند به امرورضایت خداوند وبرطبق رهنمودهای پیامبر(ص) وائمه معصومین (ع) انجام دهند.
لذا این استعداد تربیتی که خداوند به پدرومادرعنایت کرده است لازم است که شناخته شود وپرورش یابد تا نهایتاً درامرتربیت فرزند کارآمد گردد وادب فرزند که توشه بزرگ والدین درپاداش های اخرو است حاصل شود.
اولین اصلی که مطرح است ووالدین بایستی به آن شناخت پیدا کنند تقویت روحیه انسانیت از طریق صلهای است که بین آنها و فرزند وجود دارد. این صله ذاتی امرتربیت را بسیارآسان نموده است زمان زیادی ازعمرکودک در اختیار تعلیم وتربیت والدین است که به صورت آگاهانه وناآگاهانه درپرورش شخصیت او اثرمی گذارند. این تعلیم و تربیت بایستی به یک برنامه کاملاً عالمانه تبدیل شود و عمده کاروالدین تربیت فرزند خویش وبهره گیری نشاط آور ازثمره این کارخود در دنیا و آخرت می باشد. (رستمی نسب ،۱۳۸۸: ۲۸۳).
آموزههای اسلام درباره روابط غیر کلامی اعضای خانواده نکات جالب توجهی دارد که در ضمن توصیههای گوناگون مشاهده می شود نگاه مهربانانه زن وشوهر به یکدیگرموجب نشاط آنان می گردد. همچنین نگاه به والدین از روی لطف ورحمت نوعی عبادت است و نگاه والدین به فرزندان وشاد نمودن آنها از این طریق نیز تشویق شده است. از سوی دیگر نگاه تند و خشم آلود اعضای خانواده به یکدیگر به ویژه فرزندان به والدین نامناسب و موجب اختلال در روابط عاطفی مثبت می گردد. (سالاری فر،۱۳۸۵: ۱۲۶).
در روابط عاطفی عدم توجه به نیازهای یکدیگربه نارضایتی درزندگی واختلاف می انجامد. گاه روابط عاطفی اعضای خانواده با افراد بیرون خانواده قویتر وبا خود اعضای خانواده سرد است. چنین خانوادهای با مشکلات جدی عاطفی روبه رواست واعضای خانواده را محیط مناسبی برای ارضای نیازهای عاطفی خود نمی بیند درروابط عاطفی بی اعتنایی ، نفرت ، وابستگی، حسادت وخود خواهی موجب کشمکشها درخانواده است. تردیدی نیست که سهم عمده درپرورش عاطفی فرزندان ، ازآن مادراست واو ست که باید درپرتوعواطف ملکوتی خود بذر عاطفه را در درون فرزندان خود بپروراند… فرزندانی که به هر علت از این مهر وعاطفه محروم می شوند ودرس مهرورزیدن را درخانواده نمی آموزند انسانهایی خود خوا ه، بی عاطفه وخشن بارمی آیند که فرسنگها ازانسانیت حقیقی فاصله دارند. (سادات،۱۳۷۲: ۱۴۵)
کودکی که در محیط گرم محبت پرورش می یابد روانی شاد و دلی آرام وبا نشاط دارد.
درپرتومحبت صفات عالی انسانیت عواطف واحساسات کودک نیزبه خوبی پرورش می یابد ونتیجه آن پرورش انسانی متعادل خواهد بود. (امینی ،۱۳۸۷: ۴۹۱).
خوشبخت کسی است که دیگران را خوشبخت می کند وشادمان وخوشدل آن است که خلق خدا را شادمان وخوشدل کند… دانشآموزباید یاد بگیرد که راه سعادت خود را ازطریق سعادتمند کردن دیگران بجویند و پیشتازی خویش را درممتاز کردن همراهان خود بجوید وپیشرفت خود را درپیش راندن دیگران بیابد وهویت خود را درهم آمیزی با هویت دیگران کشف کند. زیرا تنها ازطریق گستردگی ارتباط با دیگران است که یه گستردگی خویشتن دست می یابیم وبا شناخت ازدیگران است که به شناخت عمیق ترخویش می رسیم وبا محبت ورزیدن به دیگران است که خود را دوست میداریم وزمانی به رضایت درونی خواهیم رسید که رضایت دیگران را جلب کنیم وهنگامی نافع خود خواهیم بود که به دیگران منفعت برسانیم آنگاه به تحقق تمامیت خود معنی خواهیم بخشیدکه تمامیت خلق را با خود همراه سازیم.( کریمی ،۱۳۷۶: ۴۷)
۲-۱-۳- رمز تأکید اسلام برازدواج :
انسان ها ، گرچه واحدهای جدا ازهم اند ، اما عوامل مختلفی ازاین آحاد مجموعه پدید می آورد وآنان را به شکلهای مختلفی با هم ومرتبط با یکدیگرمی سازد. خانواده یکی ازاین گونه مجموعه هاست واز مقدسترین نهادهای اجتماعی وپیوند دهنده افراد به شمارمی آید. اینگونه نهادها نیازمتقابل آنان است چه در مسایل وزمینه های اقتصادی واشتغال ومعیشیت وچه ازنظرروحی وعاطفی وغریزی. بنیان نهادن نهاد خانواده هم تأمین کننده نیازهای روحی وعاطفی انسان هاست و هم روحیه تعاون و ایثار را زنده و تقویت میکند و زمینهساز بروز استعدادهای انسان میگردد.رمزورازتأکید شدید اسلام برازدواج در همین نکته نهفته است زیرا با این برنامه انسانها حیاتی فطری ترورو به کمال تری می یابند. دربیان نورانی حضرت رسول(ص) ازدواج به عنوان محبوب ترین بنیاد نزدخداوند به شمارآمده است. «مَا بَناءَ فی الاسلامِ اَحَبُّ اِلی الله عَزَّوجَلَّ مِنَ التَزویِج »
درحدیث دیگری ازآن حضرت، ازدواج به عنوان « آبادی یک خانواده» ودرمتقابل آن طلاق به عنوان «ویران شدن » یک خانه با جدایی بیان گشته است . (محدثی ،۱۳۸۹: ۱۱)
ازدواج مستحب موُکَّد است ودرصورتی که انسان به دلیل عدم ازدواج مرتکب گناه شود؛ ازدواج بروی واجب می شود اما داشتن فرزند امری واجب نیست وضرورتی ندارد که والدین بدون داشتن آمادگی صاحب فرزندی بشوند وبدین ترتیب زوجین می توانند ازمواهب وجود فرزند بهره مند شوند. (نیک خو،۱۳۸۶: ۲۳).
۲-۱-۴- هدف از تشکیل خانواده :
فرد در هدف خود ظهور می کند و بدیهی است که بی هدفی مساوی با پوچی و بیهودگی است و هدفداری مساوی با قانونمندی و داشتن معنا و محتوا وارزش کمال است .
هدفگرایی انسان به وسیله برخورداری اوازحسن نعمت ورسیدن او به خوشبختی وسعادت و برخورداری او از رحمت وتکفیرگناهان ورستن او ازآتش دوزخ است .
کسی که به هدف نهایی می رسد مصداق «چوصد آمد نود هم بیش ماست» می شود و واجد همه چیز است، اما اگربه آن هدف نهایی نرسیده بلکه به درجه ومرتبه یک مادریا یک پدرخود ساخته رسیده در حد خویش بهره مند ازاین مزایا ومحاسن است .
بستن پیمان همسری برای انسان، یک کمال وبنابراین یک هدف است آن هم هدفی که مقدمه رسیدن به هدفی دیگریعنی پدرومادرشدن است که اینها نیزهرکدام یک کمال محسوب میشوند به همین جهت اینها را هم هدفی برترازدواج به حساب می آوریم منتها مقصود سخن درباره پدرومادرخود ساخته است نه پدرومادری که فقط ازلحاظ فیزیکی پدرومادرند.
اصل ۵ . کمینه برونیابی.
مجموعه T کوچکترین مجموعه ای است که در اصول بالا صدق می کند.اصول فوق مجموعه منحصر به فرد Tc را به صورت زیر فرض می کند.این مجموعه تمام اصول را داراست.به همین دلیل این مجموعه را ، مجموعه امکان تولید (PPS) می نامند.
TDEA =
کارایی
وقتی بیان می شود که واحد تصمیم گیرنده j ام کارا است، می توان نتیجه گرفت که این واحد خوب عمل نموده و از منابعش به درستی استفاده کرده است.
کارایی را می توان از دو جنبه کارایی مطلق و کارایی نسبی مورد بررسی قرار داد.کارایی مطلق از سنجش یک واحد با ایده آلی ها منتج می شود و کارایی نسبی از سنجش یک واحد با واحدهای مشابه دیگر نتیجه می شود و چون مشخص نمودن ایده آلی ها و رسیدن به آنها مشکل است از کارایی نسبی استفاده می کنیم.به همین دلیل بیان می کنیم که تحلیل پوششی داده ها تکنیکی برای محاسبه کارایی نسبی مجموعه ای از واحدهای تصمیم گیرنده است.
ورودی عاملی است که با افزایش آن ، با حفظ تمام عوامل دیگر کارایی کاهش می یابد.و با کاهش آن با حفظ تمام عوامل دیگر ، کارایی افزایش می یابد.خروجی عاملی است که با کاهش آن ، باحفظ تمام عوامل دیگر کارایی کاهش می یابد.و با افزایش آن با حفظ تمام عوامل دیگر ، کارایی افزایش می یابد.
برای حالت یک ورودی – یک خروجی کارایی مطلق را به صورت زیر تعریف می کنیم:
کارایی مطلق =
ورودی و خروجی DMU ها باید در شرایط زیر صدق نمایند :
-
- داده ها باید هم زمان باشند.
-
- ورودی ها و خروجی های واحد تصمیم گیرنده باید هم جنس باشند.
-
- به طور تجربی می توان گفت که برای بدست آوردن نتایج قابل تحلیل از مدل های DEA باید رابطه زیر برقرار باشد :
n≥۳(m+s)
که در آن :
M = تعداد ورودی ها
n = تعداد خروجی ها
S = تعداد واحدهای تصمیم گیرنده
-
- خروجی ها فقط وابسته به همین ورودی های تعریف کننده باشند.
انواع مدل های DEA
مدل CCR
اولین مدل اساسی تحلیل پوششی داده ها توسط چارنز ، کوپر و رودز در سال (۱۹۸۷) در دو ماهیت ورودی و خروجی ارائه گردید.در این مدل برای هر DMU ، یک ورودی و یک خروجی مجازی به کمک وزن های vi و ur بصورت زیر تعریف می شوند :
ورودی مجازی = v1x1o+v2x2o+…+vmxmo
خروجی مجازی = u1y1o+u2y2o+…+usyso
که در آن x1o,…,xmo به ترتیب ورودی اول تا m ام DMUo و y1o,…,yso به ترتیب خروجی اول تا s ام DMUo می باشد و vi و ur به ترتیب وزن های مربوط به ورودی ها و خروجی ها می باشند.
وزن ها نه تنها نشان می دهند که چه اقلامی در ارزیابی DMUo سهم داشته اند بلکه میزان سهم آنها را نیز مشخص می کنند.وزن ها به کمک برنامه ریزی خطی بدست آورده می شوند که نسبت خروجی مجازی به ورودی مجازی حداکثر گردد.
مدل CCR در دو ماهیت ورودی محور و خروجی محور ارائه شده است.
ماهیت ورودی مدل CCR
در ماهیت ورودی ، هدف بیشینه سازی نسبت خروجی مجازی به ورودی مجازی می باشد.در نتیجه می توان تابع هدف را بصورت زیر بیان کرد :
Max
که در آن ur : r= 1, …,s و vi : i=1,…,m ضرایب وزنی مجهول می باشند.
برای محاسبه وزن های vi و ur مساله کسری زیر را حل می کنیم :
Max
s.t.
≤ ۱ , j=1,…,n (1-2)
ur≥۰ r=1,…,s
vi≥۰ i=1,…,m
برای جلوگیری از اینکه مساله دارای جواب نامحدود باشد قید را اعمال کردیم.این قید تضمین می کند که نسبت خروجی مجازی به ورودی مجازی برای هیچ یک از DMU ها بیشتر از ۱ نمی شوند.مساله فوق یک مساله برنامه ریزی کسری است و با بهینه بودن در تناقض است.بدین ترتیب برای خطی سازی آن با تبدیل چارنز و کوپر قرار می دهیم :
=
و به یک مساله برنامه ریزی خطی تبدیل می نماییم.چون t>0 است خواهیم داشت :
Max
s.t.
۶-۲- کارت بازرگانی ، کد اقتصادی و فرار مالیاتی
یکی از عوامل مؤثر بر فرار مالیاتی در ایران که به همان بحث ضعف قوانین و مقررات بر می گردد، سوء استفاده از کارت بازرگانی و کد اقتصادی توسط فرصت طلبان است. براساس ماده (۱۶۹) مکرر قانون مالیات مستقیم مصوب ۳/۱۲/۱۳۶۶ با آخرین اصلاحات مصوب ۲۷/۱۱/۱۳۸۰، سازمان امور مالیاتی کشور مجاز شده است برای اشخاص حقیقی و حقوقی کارت اقتصادی صادر کند. شایان ذکر است از سال ۱۳۷۱ و به دنبال ارائه لایحه مالیات بر ارزش افزوده ، بحث کارت اقتصادی هم مطرح شد. اجرای سیستم مالیات بر ارزش افزوده در صورتی امکان پذیر است که تمامی مؤدیان شناسایی شوند و لازمه این کار استفاده از سیستم های مکانیزه در تمامی امور است. به این ترتیب برای این که شناسایی مؤدیان به آسانی صورت گیرد مقرر شد تا به هر مؤدی یک کد اقتصادی اختصاص یابد که البته قبلاً کدپستی و کد ملی مطرح بودند. در آن دوره مقرر شد تا اختصاص کد اقتصادی همراه با اجرایی شدن مالیات بر ارزش افزوده آغاز شود و برای شروع، تصمیم گرفته شد تا ۱۰۰۰ شرکت مهم، کد بگیرند. بر این اساس، آن دسته از مؤدیان مالیاتی که توسط وزارت دارایی اسامی آنها اعلام می شود باید کد اقتصادی می گرفتند و اگر مبادرت به این کار نمی کردند، باید بخشی از ارزش معامله انجام شده را به عنوان جریمه پرداخت می کردند. اگر مؤدی برای بار دوم از گرفتن کد امتناع می کرد، فعالیت او تعطیل می شد و به این ترتیب، کد اقتصادی منشاء ایجاد یک بازار کاذب شد و گرفتن و اجاره دادن آن شغلی برای سودجویان شد. مثلاً شرکت ها به نام کارکنان خود کد اقتصادی می گرفتند و معاملات خود را بدون اینکه در جایی ثبت کنند، انجام می دادند و وزارت دارایی هم کاری نمی توانست انجام دهد. دلیل آن هم این بود که کد به نام افراد دیگری بود که عموماً اموالی برای توقیف کردن نداشتند. این بازار به حدی رونق گرفت که نرخ معاملات نیز براساس با کد و بدون کد اقتصادی انجام می شد. علاوه بر این، از آنجا که برخی مؤسسات از پرداخت مالیات و…معاف بودند ، برخی از بازرگانان با تبانی با چنین مؤسساتی، از کد اقتصادی آنها برای معاملات خود استفاده می کردند .
علاوه بر اینها ، صدور برخی دستورالعمل ها و بخشنامه ها از جمله دستورالعمل شماره ۴۳۰۴۸/۳۵۲۸-۲۱۱ مورخ ۲۹/۷/۱۳۸۱ مبتنی بر عدم دریافت مالیات علی الحساب از واردکنندگان دارای کارت بازرگانی که با هدف همراهی با بازرگانان واقعی در هنگام ورود کالا به کشور و جلوگیری از افزایش قیمت کالاها صادر شد، به سوء استفاده بیشتر از کارت ها و فرار مالیاتی دامن زد.
بعدها، برای جلوگیری از سوء استفاده های بیشتر، برای اخذ کد اقتصادی، محدودیت هایی پدید آمد. به این ترتیب که مثلاً اخذ کد اقتصادی منوط به داشتن مغازه و محل کسب و… بود و از آنجا که برخی بازرگانان و تجار نمی توانستند کد اقتصادی دریافت کنند، اعتراض ها شروع شد.
در این حال، برخی از گزارش های رسمی و غیر رسمی حاکی از فرار مالیاتی بسیار بالا فقط از ناحیه سوء استفاده از کد اقتصادی است و به این ترتیب به نظر می ر سد، مسئولان امر باید در اجرای سریع تر طرح جامع مالیاتی یا نظام مالیات برارزش افزوده، گام های اساسی بردارند .
ناکارآمدی نظام مالیاتی ایران علل و زمینهها
اگرچه مالیات ستانی در ایران نوپا نیست و همچنین از وصول مالیات به طریق نظام شبه سیستمیدر حدود یک قرن در ایران میگذرد، اما همچنان نمیتوان ادعا کرد که نظام مالیاتگیری در ایران حتی شبیه کشورهای تقریبائ در حـال تـوسعه است. در هر صورت پایبندی به اصول و روشهای نوین بشری در اجرای سیاستهای توسعه، باید سرلوحهء کار مسوولان مربوطه قرار گیرد تا به هدفهای مورد نظر در وصول حداکثر مالیات دست پیدا کنند. به نظر میرسد با توجه به تغییر و تحولات در نظام مالیاتی ایران از حدود یکسال پیش به این طرف، بتوان امیدوارانه چشم به سوی نظام مطلوب مالیاتی داشت.
نظامیکه در سالهای گذشته تبدیل بـه ویرانهای شده است که اصلاح ساختاری و بنیادی آن هزینههای زیادی میطلبد. این مقاله به علل و زمینههای ناکارآمدی سیستم مالیاتی ایران از چهار بـعد قوانین و مقررات، فرآیندهای مالیاتی، مؤدیان و منابع انسانی پرداخته در برخی موارد راهکارهایی جهت برون رفت از این مشکلات بیان میدارد.
۱) قوانین و مقررات مالیاتی
یکی از مهمترین عوامل موثر در تضعیف و عدم اثربخشی سیاستهای مالیاتی، پیچیدگی و ابهام در قوانین و مقررات مالیاتی است. این مساله به تنهایی به کارآیی اجرایی سیاستهای مالیاتی صدمه وارد میکند. به منظور تضمین اثربخشی دستگاه مالیاتی در قدم اول باید قوانین و مقررات مالیاتی و حسابداری به طور جامع تعریف و تضمین شود. برای رویهها و قوانین جدید باید مجوزهای جدید اخذ شود تا در مجمعالقوانین کشوری و آییننامههای مالیاتی ثبت شود. تغییرات قوانین مالیاتی به شدت به استانداردهای نوین حسابداری وابسته است. به عبارت دیگر بـاید مقررات مربوط به مؤدیان در نگهداری دفاتر و فاکتورها و چگونگی ارایهء آنها به سازمان مالیاتی، به صورت شفاف تبیین شود. در نهایت برای پیاده کردن اصلاحات باید حمایت حاکمیت و آحاد مردم جلب شود.
به طور کلی قوانین خوب وکارآ، چندین خصوصیت و ویژگی به شرح ذیل را دارا هستند:
الف - کارآیی
در مورد کارآیی قانون، باید به این نکته توجه کرد که آیا قانون مربوطه از نظر اجرای سیاستهای مالیاتی، کارآیی و اثربخشی را دارد به عبارت دیگر قانونی کارآ و اثربخش است که نتیجهء مورد نظر از تصویب آن حاصل شود. به عنوان مثال یکی از اهداف قانون برای الزام مؤدیان مالیات بر شرکتها به منظور ارایهء اظهارنامه و ترازنامه و سود و زیان، میتواند شناخت کامل از نحوهء گردش مالی یک شرکت در اقتصاد و استفاده از اطلاعات مالی این شرکت برای ردیابی مفاسد مالی بنگاههای دیگر باشد. چنانچه این هدف قانونگذار، با ارایهء درست ترازنامه و سود و زیان شرکتها حـاصل شود میگوییم قانون، کارآ (اثربخش) بوده است.
ب - سازماندهی
سازماندهی منطقی باعث درک و فهم بهتر مؤدیان و کاربران از قانون مالیاتی میشود. سازماندهی قانون به این مفهوم است که مقررات مربوط به یک بخش خاص، همگی در کنار آن باشند به عبارت دیگر مطالب مربوط به هم تا جایی که امکان دارد در کنار هم باشند. به عنوان مثال مؤدیان مالیاتی اشخاص حقوقی (شرکتها) در صورتی که تمام مطالب مربوط به اجراییات و مقررات فصل امور مالیاتی شرکتها در یک فصل جداگانه لحاظ شده است خیلی کمتر دچار سردرگمی و ابهام خواهند شد.
ج - قابلیت درک
در صورتی که بخواهیم قابلیت درک یک متن افزایش یابد، اولائ باید عبارت یک متن کوتاه باشد و ثانیائ از کلمات مرموز و غیرشفاف جلوگیری به عمل آید به عبارت دیگر، متنی گویا و ساده ارائه کرد.
حامیان استفاده از زبان ساده در قانوننویسی خواهان پرهیز از زبان حقوقی برای نیل به قانونی آسان و همه فهم هستند به عبارت دیگر تا جایی که امکان دارد باید از کلمات حقوقی و یا کلماتی که معروف به لغتنامهای هستند پرهیز کرد به عنوان مثال میتوان به جای عـبارت «کمیسیون تقویم املاک»، عبارت «کمیسیون (هیات) ارزیابی املاک» را به کار برد.
د - انسجام
مفهوم انسجام به دو گونه قابل فهم است: اول اینکه میتواند به معنی ارتباط معنیدار عناصر یک قانون با یکدیگر باشد و دوم اینکه با سایر مقررات و قوانین انسجام داشته باشد. به عبارت دیگر باید اطمینان یافت که قانون مالیاتی با بقیهء نظام حقوقی تلفیق شود. به عنوان مثال قانون مالیاتهای مستقیم نـبـایـد بـه هیچ عنوان با اصول و استانداردهای حسابداری و حسابرسی مغایرت و ناهماهنگی داشته باشد و یا در خود قانون، فصل مربوط به اشخاص حـقیقی با فصل مربوط به اشخاص حقوقی (شرکتها) ناهماهنگ باشد به طوری که بعضی از مشاغل در قالب اشخاص حقوقی و بعضی دیگر در قالب اشخاص حقیقی تعریف شوند.
۲) فرآیندهای مالیاتی
فرایند مالیاتگیری را میتوان از لحاظ ترتیب زمانی به تدوین و تصویب قانون، شناسایی مؤدیان، تشخیص مالیات، کنترل و بازبینی تشخیصها، طرح اعتراض به مالیات تشخیصی و نهایتائ وصول مالیاتی تجزیه کرد. ضعف سیاستهای مالیاتی (مدیریت مالیاتی) در هر یک از این مراحل میتواند جلوی اهداف قانونگذار را به هر نحو بگیرد.
تحلیل فرآیندهای نظام مالیاتی از اظهار تا پرداخت در یک سیستم مالیاتی، زمانی مفید و ممکن است که اطلاعات بهنگام باشد و به درستی در مجاری صحیح قرار گیرد. اگر سازمان مالیاتی با اطلاعات ناقص مواجه شود، باید در سـیستـم اطلاعاتی و ممیزی خود تجدیدنظر کرده، آن را دگرگون سازد. از طرفی مطابق قوانین حسابداری مالیاتی، دستگاه مالیاتی باید درآمدهای مالیاتی (چه به صورت پول نقد و چه به صورت حـسابهای بانکی مؤدی) را بدون واسطه از حساب مؤدی به حساب خزانه واریز کند. غالبائ موانع قانونی و یا ضعف قانون باعث میشود که اطلاعات معتبر به دستگاه مالیاتی داده نشود. این امر فرهنگ تمکین مالیاتی را تضعیف میکند، اگرچه هیچگاه قابل روءیت نیست. خلاصه تنگناها و مشکلات فرآیندهای مالیاتی در سیستم مالیاتی ایران به شرح ذیل قابل دستهبندی است:
اغلب فرآیندها، ناکارآمد و پـراکنـده هستنـد. همچنین حداقل معیارهای سنجش برای آنها وجود ندارد.
در حال حاضر مالیات بر درآمد مشاغل و شرکتها تقریبائ از یک فرایند مـشتـرک، پیـروی مـیکننـد. تمـام مالیاتهای دیگر دارای فرآیندهای مستقل و فرمهای جداگانهء اظهارنامهء مالیاتی با دفعات تسلیم اظهارنامهء متفاوت هستند. این امر منجر به کاربرد بیهودهء منابع در فعالیتهای تکراری میشود.
تقریبا تمامی فرآیندها به روش دستی انجام میگیرد و توانمندیهای ورود دادهها و ذخیرهسازی محدود است. فقدان تجزیه و تحلیل کامپیوتری، منجر به روند تشخیص و رسیدگی طولانی و دستی مالیات میشود که مستعد خطا هستند.
تـقـریبائ هیچ معیار سنجش استانداردی (مانند مدت زمان مورد انتظار، زمانبندی پروژهای بر مبنای درصد پیشرفت کار و …) برای فرآیندها وجود ندارد که به طور منظم قابل پیگیری و ردیابی باشد.
۷-۲-عدم توجه به رضایت مؤدیان مالیاتی
در حال حاضر، اغلب فرآیندها از دیدگاه درونی سازمان مالیاتی طراحی میشود و کمتر توجهی به راحتی مؤدیان میشود. این امر، موجب دلسردی مؤدیان و انگیزهء اندک آنان برای تمکین از مقررات مالیاتی میشود.
فقدان آموزش مؤدیان مالیاتی دربارهء تخصیص صحیح منابع مالیاتی دولت، موجب نارضایتی بیشتر و عدم تمایل آنان به پرداخت مالیات میشود.
قواعد شغلی و مقررات مالیاتی پیچیده، مانع از اصلاح فرآیندها میشوند.
به طور کلی ماموران مالیاتی، درک اندکی از نوع فعالیت و فلسفهء وجودی فرآیندهایی که به موجب مقررات انجام میشود و یا حاصل عادتهای درازمدت دیگران است، دارند.
به طور کلی در مورد نحوهء تفکیک فرآیندها برای انواع پایههای مالیاتی، در قانون مالیاتهای مستقیم، سخنی به میان نیامده است.
اغلب مقررات مالیاتی، دارای ابهاماتی هستند که توسط ماموران مالیاتی تفسیر میشوند و درک جامع مدیریتی و جمعی از آنها وجود ندارد.
وجود اطلاعات محدود، ضعف اطلاعاتی را در رابطه با مؤدیان ایجاد میکند.
توزیع و انتقال اطلاعات محدود میان سازمان مالیاتی و سایر ذینفعها (وزارتخانهها، ادارهء ثبت و مؤدیان مالیاتی) منجر به تشخیص غیردقیق مالیات و از دست رفتن درآمدهای مالیاتی میشود.
اطلاعات ضعیف، توانایی سازمان مالیاتی ایران را در انجام حسابرسی موردی محدود میکند. به این دلیل که در حال حاضر تمامی شرکتها و مشاغل (تـمامی پروندههای مالیاتی) مورد رسیدگی قرار میگیرند، بار کاری ممیزان مالیاتی غیرقابل تحمل است.
روشهای اجرایی غیرموثر مـوجـب عـدم دقـت و حجم زیاد دادخواهی میشوند.
در بعضی مواقع ممیزان و مؤدیان مالیاتی روابطی را برقرار میکنند که بر رعایت انصاف و عدالت ممیزان تاثیر میگذارد.
عدم وجود ساز و کارهای کنترلی در سیستم اجرایی مالیاتی، به ممیز مالیاتی قابلیت انعطافپذیری بسیار زیادی را در هدایت تشخیص میدهد. این امر، بیدقتی و تقلب را افزایش میدهد.
به دلیل عدم وجود روشهای اجرایی مالیاتی قوی، تعداد زیادی از دادخواهیهای مالیاتی علیه سازمان مالیاتی کشور طرح میشود.
۸-۲-منابع انسانی
یکی از عوامل کلیدی در پیشرفت نظام مالیاتی، داشتن کارمندان کارآ و خلاق است. به منظور دارا بودن این پرسنل باید به ۳ نکته توجه کرد:
۱- اختیارات و مسئولیتهای هر شخص به طور کامل و شفاف، مشخص باشد.
۲-هر فرد به رتبه و سمتی دست یابد که در آن تخصص، مهارت و تجربه داشته باشد.
۳- هر شخص به اندازهء شوونات، منزلت و مقامی که دارد حقوق و مزایا دریافت کند.
هـمــانـطــور کـه کـارمنـدان در مـوقعیتهای مختلف، متناسب با مهارت و تجربهء خود، حقوق دریافت میکنند باید در ازای کارها و شیوههای جدیدی که در کار خود ارائه میدهند نیز پاداش دریافت کنند. اگر این سیاستها به اجرا در نیاید، کارمندان به سکون و یکنواختی (روزمرگی) دچار شده، اغلب انگیزهء کار درست را از دست داده، به شدت از سازمان خود رنجور شده و عدم رضایت شغلی خود را بروز میدهند. در راستای سیاستهای لازم جهت هدایت و سازماندهی کارمندان سازمان مالیاتی باید به پرسشهای ذیل پاسخ گفت:
۱- چـگـونه باید کارمندان را در بخشهای مختلف به کار گرفت؟
۲- چگونه باید به کارمندان مختلف، حقوق پرداخت کرد؟
۳- چه قوانینی برای اعطای پاداش وجود دارد؟
خدمات عمومی رایگان برنامه ای است که طی آن مجرم به انجام یک یا چند ساعت ارائه خدمات به سازمان های اجتماعی یا نهادهای دولتی محکوم می شود . در ماده ۸۴ قانون مجازات اسلامی خدمات عمومی رایگان بدین صورت توصیف شده است؛ «خدمات عمومی رایگان، خدماتی است که با رضایت محکوم برای مدت معین مورد حکم واقع می شود.»
خدمات عمومی رایگان یکی از رایج ترین مجازات و کیفرهای اجتماعی است که در بسیاری از کشورها اعم از آمریکای شمالی، آفریقا و اروپا مورد استفاده قرار می گیرد و هدف از آن تقویت و گسترش احساس مسئولیت در مجرمان است و از جمله شیوه های مثبت و موثری است که برای جبران خسارت بزهدیده؛ مورد استفاده قرار می گیرد .
این خدمات در قانون مجازات اسلامی همچون دوره مراقبت، رویکردی افتراقی است که با توجه به میزان حبس صادر شده از سوی دادگاه از دویست و هفتاد ساعت شروع شده و به دو هزار صد و شصت ساعت ختم می شود و بنابر حکم تبصره ۱ ماده ۸۴ برای افراد شاغل و غیرشاغل در دوران چهار الی هشت ساعت متفاوت است.
یکی از ویژگی های بارز انجام خدمات عمومی رایگان در قانون مجازات اسلامی، بزهکارمدار آن است که در ماده ۸۴ ق.م.ا. بدین صورت بیان شده است، « خدمات عمومی رایگان، خدماتی است که با رضایت محکوم برای مدت معین به شرح ذیل مورد حکم واقع میشود و تحت نظارت قاضی اجرای احکام اجراء میگردد» و در تبصره ۴ ماده ۸۴ ق.م.ا.، عدم رضایت بزهکار به انجام خدمات عمومی را موجب لغو آن و اجرای مجازات اصلی (حبس) می شود. که به نظر می رسد فلسفه این تبصره این است که، خدمات عام المنفعه محدودیت های جسمانی و روانی برای شخص محکوم دارد و به همین منظور وی می بایست نسبت به آن و شرایط رضایت داشته و آگاه باشند .
این کیفیت به خدمات عمومی رایگان جلوه ای خاص از توافقی شدن مجازات ها می دهد و زمینه مناسبی برای گفتگو میان مقام قضایی و بزهکار در خصوص چگونگی و اجرای مجازات به شمار می رود .
در ماده ۸۴ ق.م.ا. مقنن در جواز صدور احکام خدمات عمومی رایگان جانب احتیاط را رعایت نموده و با لحاظ شرایط محکوم علیه صدور احکام آن را جایز دانسته، و در تبصره ۴ ماده مذکور به قضات اجرای احکام این اجازه را داده است که اگر محکوم علیه از برخی جهات مهیا نبوده انجام خدمات عمومی را به طور موقت و حداکثر تا سه ماه در طول دوره، معلق نماید. این جهات که به شکلی تمثیلی بیان شده است عبارتند از: وضعیت جسمانی، نیاز به خدمات پزشکی، معذوریت های خانوادگی و غیره، که قاضی اجرای احکام می تواند تبدیل مجازات خدمات عمومی رایگان را به نوع دیگری از مجازات های جایگزین، به دادگاه صادر کننده حکم پیشنهاد دهد.
همچنین در راستای جلب رضایت بزهدیده، مقنن تبصره ۲ ماده ۸۴ مقرر داشته است که حکم به ارائه خدمات عمومی رایگان مشروط به رعایت همه ضوابط و مقررات قانونی مربوط به آن خدمت از جمله شرایط کار زنان و نوجوانان، محافظتهای فنی و بهداشتی و ضوابط خاص کارهای سخت و زیانآور است.
۳: جزای نقدی
یکی دیگر از مجازات های جایگزین حبس در قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲، جزای نقدی و جزای نقدی روزانه است. در قوانین سابق بر قانون مجازات ۱۳۹۲، مقنن ایران، جزاهای نقدی را در چند حالت پذیرفته بود:
-
- جزای نقدی به عنوان مجازات اصلی؛ همچون جزای نقدی مندرج در ماده ۹ قانون ممنوعیت به کارگیری تجهیزات دریافت از ماهواره (مصوب ۲۳/ ۱۱/ ۱۳۷۳).
-
- جزای نقدی به عنوان مجازات تکمیلی اجباری؛ همچون جزای نقدی موضوع ماده ۱ اصلاحی قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری مصوب ۱۵/ ۹/ ۱۳۶۷.
-
- جزای نقدی تکمیلی اختیاری؛ همچون جزای نقدی موضوع ماده ۷۰۸ قانون تعزیرات
و اشکال دیگر جزای نقدی اعم از ثابت، نسبی، تقسیطی، بدل از حبس و غیره، لیکن در جزای نقدی جایگزین حبس، قانونی که به صراحت آن را جایگزین حبس نموده باشد تا پیش از قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲،وجود نداشته است، بلکه به صورت تفسیری می توان ماده ۲۲ ق.م.ا. ۱۳۷۰ را ذکر نموده که مطابق با آن دادگاه می توانست در صورت احراز جهات تخفیف، مجازات تعزیری یا بازدارنده را به نوع دیگری تبدیل نماید . تا آنکه مقنن در مواد ۶۴ و ۸۶ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲، جزای نقدی را به عنوان مجازات جایگزین حبس معرفی می نماید.
در این قانون جزای نقدی دارای چند ویژگی مبرز و آشکار نسبت به مجازات های دیگر از جمله مجازات حبس دارد، از آنجمله:
-
- فقدان آثار روحی و روانی برای بزهکار
-
- عدم زوال آثار باز دارنده و ارعابی پس از تکرار آن (برخلاف حبس).
-
- تناسب با جرائم اقتصادی و جرائمی که بزهکار با اهداف منفعت طلبانه مرتکب آن می شود.
۴- عدم هزینه و بار اقتصادی برای دولت و …
در مقابل حقوق دانان به زیان هایی نیز اشاره نموده اند از جمله؛ فقدان تاثیر در بزهکاران ثروتمند، تعارض با اصل شخصی بودن، تعارض با اصل تساوی مجازات ها و غیره .
مطابق با ماده ۸۶ ق.م.ا. میزان جزای نقدی با توجه به میزان حبس صادره از سوی دادگاه متفاوت است و از نه میلیون ریال شروع شده و به هفتاد و دو میلیون ریال ختم می شود. که به نظر می رسد هدف مقنن از این امر، تلاش وی به منظور متناسب کردن میزان جزای نقدی با میزان حبس صادره از سوی دادگاه و به تبع آن متناسب کردن تاثیر مجازات ها باشد.
جزای نقدی ثابت از آن رو که فاقد فرایند ترمیمی در مرحله اجرا است، نمی توان مشخصه ترمیمی خاصی را فارغ از شرایط صدور آن که در مباحث پیشین مطرح شده عنوان نمود.
۴: جزای نقدی روزانه
رویکرد جایگزین دیگر در فصل نهم از کتاب کلیات ق.م.ا. جزای نقدی روزانه است. نخستین کشوری که جزای نقدی روزانه را وارد در حقوق کیفری خود فنلاند. در سال ۱۹۲۱ بود و پس از آن کشورهای آمریکای جنوبی، سوئد و دانمارک، نظام جزای روزانه را در قوانین خود پذیرفتند و پس از آن نیز کشورهای ایتالیا، آلمان، هلند، اتریش و سوئیس ضمن بازنگری در قوانین خود آن را وارد حقوق جزای خود نمودند به طور مثال کشور آلمان پس از اصلاحاتی که در سال ۱۹۷۵ در قوانین خود انجام داد در ماده ۴۰ قانون جزای خود آن را اینگونه بیان کرده است.
-
- یک جریمه ممکن است به صورت روزانه بر محکوم تحمیل شود. حداقل جریمه ۵ روز و حداکثر آن سیصد و شصت روز است مگر آنکه ترتیب دیگری در قانون پیش بینی شده باشد.
-
- دادگاه ممکن است میزان جزای نقدی روزانه را با توجه به وضعیت مالی و شخصی بزهکار تعیین کند. بر این مبنا ممکن است بر اساس میانگین درآمد واقعی روزانه بزهکار یا میانگین درآمد روزانه ای که او می تواند در یک روز بدست بیاورد، جزای نقدی را محاسبه کند. جزای نقدی روزانه کمتر از ۱ و بیشتر از سی هزار یرو نمی باشد.
-
- حقوق بزهکار، دارایی و سایر عوامل (فاکتورهای) مرتبط، زمانی که میزان جزای نقدی تخمین زده می شود، محاسبه می شود.
۴- تعداد و روزهای پرداخت جزای نقدی می بایست در حکم ذکر شود.
همانگونه که مشهود است نظام جزایی آلمان ، میزان جزای نقدی را در اختیار قاضی نهاده است و محاکم با توجه به شرایط اقتصادی و شخصی بزهکار، میزان آن را از ۱ تا ۳۰ هزار یورو تعیین می کنند. در قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ نیز صدور حکم مجازات جزای نقدی روزانه با استناد به ماده ۸۵ قانون مذکور از یک هشتم تا یک چهارم درآمد روزانه محکوم را در بر می گیرد، که با توجه به میزان حبس صادره از سوی دادگاه، از یک صد و هشتاد روز تا هزار و چهار صد و چهل روز (۴ سال) متفاوت است.
ذکر این نکته نیز لازم می آید که در قانون جزای فرانسه، مقنن این کشور از جزای نقدی به عنوان یکی از مجازات های جایگزین جرائم جنحه ای که قابلیت صدور حکم حبس را دارا هستند، نام برده است و در ماده ۳. ۱۳۱ از جزای نقدی روزانه در کنار جزای نقدی، خدمات اجتماعی، دوره شهروندی و غیره به عنوان مجازات های جایگزین حبس نام برده است، که شرایط صدور مجازات جایگزین را در ماده ۵- ۱۳۱ بیان کرده است.
یکی از ویژگی های برتری جزای نقدی روزانه نسبت به جزای نقدی در این است که در صورت کاهش ارزش ملی پول رایج کشور، مفهوم مجازات و اثر بازدارنده آن کاسته نمی شود، این ویژگی در کشورهای در حال توسعه ای چون ایران که ارزش پول ملی آنها سیر نزولی پر شتابی را طی می کند، بسیار مهم و حائز اهمیت است. چه بسا قوانین که جزای نقدی را به عنوان مجازات برگزیده اند و اکنون پس از مضی زمان، جزای نقدی مفهوم خود را به عنوان یک مجازات از دست داده است.
۵: محرومیت از حقوق اجتماعی
از جمله شیوه های رایج و متداول در سیستم های قضایی به عنوان مجازات های اجتماعی جایگزین حبس، محرومیت از حقوق برای مجرمان و بزهکاران می باشد.
این محرومیت ها طیف وسیعی از حقوق و امتیازات شهروندی را در برمی گیرد که اهم این حقوق در ماده ۲۶ ق.م.ا. به آن تصریح شده است که از قبیل: داوطلب شدن در انتخابات ریاست جمهوری و…، عضویت در شورای نگهبانان و …، تصدی برخی پست های مناسب حکومتی و غیره.
در فصل نهم از کتاب کلیات، مجازات های جایگزین حبس، صحبتی از نوع محرومیت های اجتماعی به میان نیامده است و تنها در ماده ۶۴ ق.م.ا. به ذکر محرومیت از حقوق اجتماعی، به عنوان نوعی از مجازات جایگزین حبس بسنده شده است. نکته لازم به ذکر آن است که این محرومیت ها، علاوه بر آنکه می تواند به عنوان جایگزین حبس مورد حکم قرار گیرند؛ از جمله مجازات های تبعی و تکمیلی نیز قرار می گیرند همانگونه که ماده ۲۵ ق.م.ا. محرومیت از حقوق اجتماعی ماده ۲۶ را به عنوان مجازات تبعی محکومیت های قطعی کیفری در جرائم عمدی دانسته است و همچنین آنها را به محکومین به آزادی مشروط نیز تسری داده است (وفق تبصره ۳ ماده ۲۵).
۶: نظارت الکترونیکی
یکی از مهمترین تحولات قانونگذاری ایران در زمینه جایگزین های حبس، نظارت سامانه (سیستم) های الکترونیکی است که مقنن ایران آن را در قالب یک ماده و تبصره در فصل هشتم از بخش دوم کتاب کلیات ق.م.ا. پیش بینی نموده است. نظارت الکترونیکی از جمله شیوه های نسبتاً نوین جایگزین حبس محسوب می شود که اولین نمونه آن در آوریل ۱۹۶۶ در آمریکا برای محکومین به آزادی مشروط و پروپیشین به کار گرفته شد و در سال ۱۹۶۸ توسط محاکم تحت استفاده گسترده قرار گرفت .
۱/۶. انواع نظارت الکترونیکی:
نظارت الکترونیکی دو شکل دارد:
-
- نظارت الکترونیکی فعال (اکتیو)؛ که در این شیوه یک برنامه کامپیوتری به صورت اتفاق (رندوم۹) با بزهکاران، زمانی که در خانه هستند تماس می گیرد و آنها بایستی به تلفن جواب دهند و فرستنده در یک ارتباط تلفنی خاص با کامپیوتر ارتباط برقرار کرده و حضور محکوم را بدین ترتیب در محدوده تحت نظارت اطلاع می دهد.
-
- نظارت الکترونیکی انفعالی (پسیو)؛ در این شیوه فرستنده سیگنال های پیوسته ای را به بزهکار ارسال می کند که در این حالت فرستنده می بایست در یک محدوده دستگاه تقویت کننده موجی معین قرار گیرد که بدین منظور بزهکار می بایست در فاصله ۴۵ الی ۷۰ متری تقویت کننده امواج قرار داشته باشد و این تقویت کننده در خانه فرد نصب می شود .
تصویر شماره الف- در تصویر فوق یک نمونه از پابند الکترونیکی را مشاهده می کنید
هدف اصلی از نظارت الکترونیکی رصد حضور بزهکار در محیط است که لازم است وی در آن محیط باقی بماند و در راستای همین هدف است که بسیاری از طرفداران این سیستم استدلال می کنند که این تکنولوژی امنیت اجتماعی را از طریق تضمین نظارت بزهکاران در جامعه افزایش می دهد به علاوه این نظارت به خودی خود از ارتکاب جرم پیشگیری می کند و همچنین موجب کاهش شدت مجازات ها می شود و همچنین آنها معتقدند که برخی از مجرمین که به زندان می روند، واقعا مستحق زندان نیستند و این نظارت پیوسته به قضات اجازه می دهد تا بزهکاران را به شکل ایمنی در جامعه رها کنند.
حال ممکن است این پرسش مطرح شود که آیا نظارت الکترونیکی از جمله مجازات های جایگزین حبس محسوب می شود و در صورت آری بودن چرا با وجود مزایای زیادی که نظارت الکترونیکی در جامعه دارد، مقنن ایران آن را به عنوان یکی از مجازات های جایگزین حبس به رسمیت نشناخته است؟
پاسخ به پرسش نخست آری است که دلایل آن در بحث شرایط نظارت الکترونیکی مطرح خواهد شد. اما در خصوص اینکه به چه دلیل مقنن این رویکرد را در دسته مجازات های جایگزین زندان به رسمیت نشناخته است، جواب آن به انتقادات و چالش های نظارت الکترونیکی باز می گردد. بسیاری از حقوق دانان بر این باورند که نظارت الکترونیکی به تنهایی مجازات کافی برای بسیاری از بزهکاران نیست، زیرا نرمی و ملایمت آن باعث کاهش تاثیرات بازدارندگی مجازت ها می شود، از سوی دیگر این انتقاد مطرح است که این تکنولوژی، حریم خصوصی دیگران را نقض و حقوق اساسی آنان را پایمال می کند .
۲/۶. شرایط نظارت الکترونیکی
مک لاگان و نل (۱۹۹۷) یک رویکرد چند بعدی در مورد توانمندسازی کارکنان ارائه کرده اند. به اعتقاد مک لاگان افراد توانمند اختیارات و مسئولیت هایشان را به سطح دیگر سازمان که به صورت مستقیم همکاران را برای حل مساله هماهنگ می کند تفویض کنند.(مک لاگان،۱۹۹۷:۱۲۲)
۲۸
مدلسازی توانمندی کارکنان استانداری و فرمانداری های استان فصل دوم
شکل ۲-۵:مدل توانمندسازی مک لاگان ونل
۲-۵ ابعاد توانمندسازی کارکنان
توانمندسازی نیروی انسانی یکی از اعجازآورترین رویکردهای توسعه منابع انسانی است که منجر به بالندگی نیروی انسانی و در نهایت توسعه، بالندگی و اثربخشی سازمانی می شود و برای هر سازمانی یک ضرورت به شمار می آید. شناسایی ابعاد توانمندسازی ، مدیران و سازمان ها را هرچه بیشتر به اهمیت توانمندسازی کارکنان، اثرات و مزایای آن واقف خواهد ساخت، زیرا کارکنان و نیروی انسانی هر سازمان تنها مزیت رقابتی پایدار برای آن سازمان می باشند (حسین پور و همکاران، ۱۳۹۰: ۶۶).
در یکی از بهترین پژوهش های تجربی انجام شده درباره توانمندسازی، اسپریتزر ( ۱۹۹۲ ) چهار بعد عامل(شناختی) را برای توانمندسازی شناسایی ومعرفی کرده است. بر اساس مطالعات میشرا [۴۸] (۱۹۹۲)، یک بعد دیگر نیز به آن افزوده شد و پنج بعد کلیدی توانمندسازی شکل گرفت. البته در مطالعات کانگر و کاننگو (۱۹۹۸) نیز به این ابعاد توجه شده است. این پنج بعد کلیدی توانمندسازی عبارت است از:
احساس شایستگی[۴۹] (خود- اثربخشی)[۵۰]
احساس داشتن حق انتخاب (خودسامانی)[۵۱]
احساس مؤثربودن[۵۲] (پذیرفتن شخصی نتیجه)[۵۳]
۲۹
احساس معنیدار بودن یا مهم بودن (ارزشمند بودن)[۵۴]
مدلسازی توانمندی کارکنان استانداری و فرمانداری های استان فصل دوم
احساس داشتن اعتماد[۵۵] به دیگران.
۲-۵-۱ احساس شایستگی (خود- اثربخشی)
شایستگی در ادبیات منابع انسانی، تجربه ای است از دانش، مهارت در رفتارهای قابل بخش و مشاهده کردار توصیف یک شغل یا پست سهیم هستند. برای مدیریت مناسب منابع انسانی باید سطح دانش و قابلیت های کارکنان را ارتقاء داد و در آنان شایستگی ایجاد کرد.
احساس شایستگی احساس افراد در توانایی انجام وظایفشان[۵۶] بامهارت بالا است(سیگلر و پیرسون،۲۰۰۰). وقتی افراد توانمند می شوند، احساس میکنند قابلیت و تبحر لازم برای انجام دادن موفقیت آمیز یک کار را دارند. افراد توانمند نه تنها احساس شایستگی می کنند، بلکه احساس اطمینان میکنند که میتوانند کار را با شایستگی انجام دهند. آنان احساس برتری شخصی میکنند و معتقدند میتوانند به آسانی با چالش ها روبرو شوند. بعضی از نویسندگان بر این باورند که احساس شایستگی مهمترین عنصر توانمندی است، زیرا داشتن این احساس تعیین میکند که آیا افراد برای انجام دادن کاری دشوار خواهند کوشید و پشتکار خواهند داشت یا خیر.
به اعتقاد باندورا سه شرط لازم است تا افراد احساس شایستگی کنند :
باور به اینکه توانایی انجام دادن کار دارند.
باور به اینکه دارای ظرفیت[۵۷] به کار بستن تلاشِ لازم هستند.
باور به اینکه هیچ مانع خارجی آنان را از انجام دادن کار مورد نظر باز نخواهد داشت. (بلانچارد،۱۹۸۶: ۱۷۲)
۲-۵-۲ احساس داشتن حق انتخاب
هنگامی که افراد خود داوطلبانه و آگاهانه در وظایف خویش درگیر میشوند (نه اجباری) احساس میکنند در کار حق انتخاب دارند. فعالیتهای آنان پیامد آزادی و اقتدار شخصی است. اشخاص توانمند در مورد فعالیتهای خود احساس مسئولیت و مالکیت میکنند.آنان خود را افرادی پیشتاز ، مبتکر[۵۸] و خود آغازکننده[۵۹] میبینند. آنان قادرند به میل خود اقدامات ابتکاری انجام دهند؛ تصمیمهای مستقل بگیرند و افکار جدید را به آزمون بگذارند. (وگت و مارل،۱۹۹۰: ۸۴)
۳۰
افراد توانمند به جای اینکه احساس کنند فعالیتهایشان از پیش تعیین شده است و از بیرون کنترل میشوند ، خود را به منزلۀ کانون کنترل میبینند. ( کانون کنترل درونی دارند)تحقیقات نشان می دهد احساس داشتن حق انتخاب، با از خودبیگانگی کمتر رضایت کاری بیشتر، سطوح عملکرد بالاتر، فعالیت کارآفرینانۀ بیشتر، سطوح درگیری شغلی بالاتر و فشار کاری[۶۰] کمتر همراه است (هنسر و جورج،۲۰۰۳: ۱۲۵).
مدلسازی توانمندی کارکنان استانداری و فرمانداری های استان فصل دوم
دسی و همکارانش ویژگیهای کارکنان با درجه خود سامانی بالا و پایین به شکل جدول زیر ارائه داده اند . | |
کارکنان با درجه خود سامانی پایین | کارکنان با درجه خود سامانی بالا |
۱٫کارمند با مهارتهای فنیاش برای انجام دادن یک کار خاص در محدودهها و ضوابط سازمانی به کار گرفته شده است. ۲٫به کارمند وظایف و ابزارهای خاص برای انجام دادن یک کار داده میشود. ۳٫سازمان مراحل فرهنگ و کار را با علم به اینکه کدام کارمند باید یک کار خاص انجام دهد، فراهم میکند. ۴٫سازمان عملکرد اجرایی مورد انتظار را برای کارمند تعیین میکند. ۵٫سازمان رفتار مورد نظر و سطح نیرو( شامل تجربیات و روشها) را برای ایجاد احساس توانمندی تسهیل میکند و انتظار دارد که به قدرت اجرایی برسد. ۶٫برخوردهای کارمند از اجزای کار فراتر نخواهد رفت. ۷٫کارمند در برابر پاسخ سازمان به سطح برتری به دست آمده، به صورت خنثی، مثبت و یا منفی واکنش نشان میدهد. ۸٫سازمان تصمیم میگیرد تا کارمند را در یک شغل خاص حفظ کند و او را پیشرفت دهد. همچنین کارمند تصمیم میگیرد تا کار را در حالی که از سازمان جدا میشود، حفظ و در درون یا خارج از سازمان پیشرفت کند. ۹٫چرخۀ کار ادامه مییابد. |
۱٫کارمند با نیروی خود برای تعیین سطح برتری شخصیاش به کار گرفته شده است. ۲٫به کارمند مراحل کار و اهداف فردی (برای قرار گرفتن در ردیف مأموریت، دیدگاه و اهداف سازمان) داده میشود. ۳٫سازمان، فرصتی را در مراحل کار و فرهنگ برای کارمند فراهم میکند تا به اهداف برسد. |