زنان احتمالاً نیاز بیشتری به دورهای از تجدید قوا دارند. زنان ممکن است واکنش هیجانیتری نسبت به استرس نشان دهند و سطح فرسودگی هیجانی بالاتری را در ابتدای ترم گزارش کنند، در حالی که به نظر میرسد مردان، در انتهای ترم به سطحی که زنان در ابتدا گزارش کردهبودند، برسند (اسریتر و همکاران، ۲۰۰۸). کلی[۵۶۹] (۱۹۹۴) مربیان بیسبال و سافتبال دانشگاهی را مورد بررسی قرار داد و به عامل های جنسیت و زمان در ارتباط با فرسودگی توجه کرد. در آن مطالعه، کلی دریافت که جنسیت و زمان جلسات اثرهای چشمگیری دارند. مخصوصاً زنان نسبت به مردان مربی همتای خود، نشانه های فرسودگی را بسیار بیشتر گزارش میکردند.
ولی و همکاران (۱۹۹۸) دریافتند که ادراک همدلی مربیان و استفاده از تحسین به طور معکوسی با فرسودگی مرتبط بود. هنگامی که یک مربی عدم تحسین، سبکی استبدادی از مربیگری، یا تأکیدی بر پیروزی، را به کار میبرد، ارتباطی مستقیم با آرمان منفی ورزشکار از ادراک خویشتن داشت. همچنین، اضطراب رقابتی در مربیانی که ورزشکاران را بیشتر دچار استرس میکنند و احساس فرسودگی را به وجود میآورند، دیده شد.
پرایس[۵۷۰] و ویز[۵۷۱] (۲۰۰۰) با بهره گرفتن از مدل رهبری چلدورای[۵۷۲] و صالح[۵۷۳] (۱۹۸۰)، مطالعهای را در زمینه تعامل مربی/بازیکن انجام دادند. ارتباطی قوی بین مربیانی که ابراز فرسودگی میکردند، و فرسودگی در ورزشکاران وجود داشت. مربیانی که فرسودگی هیجانی بیشتری داشتند، دستورالعملهای آموزشی و حمایت آموزشی کمتری ارائه میکردند، که منجر به سبک رهبری دموکراتیکتری میشد. نوعی ناقطبیشدن در ورزشکاران و تأکید کمتر روی کفایتهای شخصی وجود داشت. پاسخ روانشناختی بعد مهم دیگری از این مدل بود و نشان داد که معمولاً کفایت و لذت ادراکشده کمتر، منجر به سطوح بالاتر اضطراب و فرسودگی میشود. همچنین سبک رهبری دموکراتیک، احتمال فرسودگی را افزایش میداد.
در پژوهش باقری و زارعیمتین (۱۳۸۴) روی ۳۴۰ نفر از مربیان و فوتبالیستهای حرفهای، به این نتیجه رسیدند که فرسودگی ۵/۴۰% بازیکنان بالاتر از میانگین بود. بین سبک رهبری وظیفهمدار مربیان با میزان فرسودگی بازیکنان رابطه معنیداری وجود داشت.
تعدادی از تحقیقات اصیل در مورد تمرین منفی فشارزا، که توسط سیلوا (۱۹۹۰) روی ورزشکاران انجمن باشگاههای ساحل اطلس انجام شد، نشان داد که ۶۶% ورزشکاران اندگی فرسودگی احساس کردهاند. بقیه تحقیقات دریافتهاند که ۶۰% زنان و ۶۴% مردان، حداقل یک دوره از ماندگی را در دوره رسمی دوندگی خود، داشتهاند. در نهایت، راگلین و مورگان (۱۹۸۹) دریافتند که بیش از ۹۰% شناگرانی که در طول سال اول دانشگاه خود، احساس ماندگی کردهبودند، در سال بعدی دانشگاه خود خسته شدند.
تحقیق گاستافسون[۵۷۴]، کنتا[۵۷۵]، هسمن[۵۷۶] و لاندکوایست[۵۷۷] (۲۰۰۷) روی ۹۸۰ ورزشکار جوان ممتاز ۱۷ تا ۲۱ ساله انجام شد. آنها فهمیدند که بین ۱ تا ۹% زنان ورزشکار و ۲ تا ۶% مردان ورزشکار نشانه های فرسودگی سطح بالا را داشتند.
در پژوهشها، برخی از مدلهای فرسودگی ورزشی تأیید شدهاند، که نمونههایی از آنها در پی میآیند.
مدل اسمیت: به دلیل اینکه مدل اسمیت خیلی وسیع است، آزمودن مستقیم آن دشوار است. با این حال، در برخی مطالعات به این نتیجه رسیدهاند که مدل اسمیت توضیح خوبی برای فرسودگی ورزشکاران فراهم میکند. علاوه بر این، پژوهش اخیر گروهی از محققین نشان دادهاست که استرس به میزان زیادی در فرایند فرسودگی دخیل است (گولد و آویتلی، ۲۰۰۹).
مدل کواکلی: گولد و همکارانش (۱۹۹۷) میزانی از حمایت را از نظر کواکلی با مصاحبههایی که با دانشجویان سال سوم ورزش تنیس انجام دادند، فراهم کردند. اما این یک آزمودن مستقیم نبود. در تحقیقی جدیدتر، بلاک[۵۷۸] و اسمیت[۵۷۹] (۲۰۰۷) به طور مستقیمی فرضیه کواکلی را روی ۱۸۲ شناگر ۱۳ تا ۲۲ ساله سنجیدند. شرایط تحقیق طوری بود که فرصت تصمیمگیری را محدود میکرد، تصمیمهای ورزشی را از بیرون کنترل میکرد و هویت محدودی را برای آزمودنیها به وجود میآورد که منجر به فرسودگی آنها شد.
مدل سیلوا: در ابتدا، پژوهشهای کمی از نظر سیلوا حمایت کردند، ولی در طول دهه اخیر، محققان سوئدی، که توسط گوران کنتا و همکارانش رهبری میشدند، به طور وسیعی تمرین جسمی و بازیافت را در ارتباط با فرسودگی در ورزشکاران، مورد بررسی قرار دادند (گولد و آویتلی، ۲۰۰۹).
مدل ریدیک: ریدیک (۱۹۹۷) ادعاهای خود را در مطالعهای روی ۲۰۰ شناگر آزمود. او دریافت که برخی از شناگران احساس گیرافتادن در ورزش خود را میکنند، زیرا آنها دیگر دوست ندارند در ورزش مشارکت داشتهباشند ولی معتقدند که مجبورند. نتایج این مطالعه همچنین نشان داد که این شناگران گیرافتاده، هنگامی که خود را با شناگرانی که احساس نمیکنند گیر افتادهاند، مقایسه میکنند، بیشتر احتمال دارد فرسوده شوند.
مدلهای انگیزشی: یکی از مدلهای انگیزشی، نظریه خودمختاری است: درتلاشی برای بررسیکردن این نظریه، پرالت[۵۸۰]، گادرآ[۵۸۱]، لاپوینت[۵۸۲] و لاکرویکس[۵۸۳] (۲۰۰۷) مطالعهای روی ۲۵۹ دانشآموز ورزشکار یک مدرسه ورزشی کانادایی انجام دادند. این پژوهش از نظریه مذکور حمایت کرد. یافته های مشابهی توسط مطالعات متعدد روی بازیکنان ممتاز راگبی به دست آمدهاند، که نشان میدهند که شکلهای خودمختار انگیزه با فرسودگی ورزشی همبستگی منفی دارند. به دلیل اینکه نمونه های اکثر این مطالعات، ویژگی سطوح پایین فرسودگی را دارند، تعمیمدهی این یافتهها باید با احتیاط انجام گیرد.
نظریه تعهد: در پژوهشی روی ورزشکاران ممتاز نیوزلند، لانسدیل[۵۸۴]، هاج[۵۸۵]، و جکسون[۵۸۶] (۲۰۰۷) این رویکرد را آزمودند و دریافتند که همانطور که پیشبینی شدهبود، نمره های فرسودگی و تعهد به طور منفی همبسته بودند، که حاکی از آن است که این دو ساخت در تضاد با هم قرار دارند. گرچه نتایج آغازین از این پیشبینی که تعهد متضاد فرسودگی است، حمایت میکنند، تحقیقات بعدی نیز آن را تضمین میکنند. باید اشاره کرد که پیشبینیهای خیلی دقیق نظریهای، در مورد چگونگی تعهد و کمبود تعهد که منجر به فرسودگی میشود، هنوز انجام نشدهاست (گولد و آویتلی، ۲۰۰۹).
چن و همکاران (۲۰۰۸) ارتباط بین حالت خوشبینی موقعیتی مثبت[۵۸۷] و فرسودگی ورزشی را در والیبالیستهای جوان مورد بررسی قرار دادند. آنها به این نتیجه رسیدند که خوشبینی موقعیتی مثبت با فرسودگی ورزشی رابطه منفی دارد.
تبعات منفی فرسودگی ورزشی مورد بررسی قرار گرفتهاند. فرسودگی ورزشی در بین ورزشکاران راگبی منجر به مشکلات تمرکز، نوسانات خلقی، عملکرد ضعیف، و ترک بلقوه ورزش میشود (هاج و همکاران، ۲۰۰۸).
انتقادبرانگیزترین صفت شخصیتی مؤثر بر فرسودگی روانرنجورخویی و برجستهترین صفات پیشبینیکننده، وظیفهشناسی و روانرنجووخویی هستند (کیم[۵۸۸]، شین[۵۸۹] و سوآنگر[۵۹۰]، ۲۰۰۹). گودجر و همکارانش (۲۰۰۷) ۵ موضوع اصلی را که همبستههای روانشناختی فرسودگی در ورزشکاران هستند، مشخص کردند: انگیزش؛ سازگاری با مشکلات[۵۹۱]؛ واکنش نسبت به تمرین و بازیافت؛ نقش دیگران معنادار؛ و هویت ورزشکار. همبستههای انگیزشی از پژوهشهایی که بر نوع انگیزش و نداشتن انگیزه همانند لذت و ادراک کنترل، متمرکز هستند، به دست آمدهاند. در کل، ازدستدادن انگیزه، لذت کمتر و کمبود کنترل ادراکشده با فرسودگی ورزشی مرتبط بودند. به طور جالب توجهی، روابط فرسودگی-انگیزش بیرونی، کمتر واضح بوند. یک چیز که در این تحقیقات واضح است، همبستگی بالا بین فرسودگی و تغییرات در انگیزش است. استرس افزایشیافته، در بسیاری از مطالعات، با سطوح بالاتر فرسودگی مرتبط بودهاست. همچنین اضطراب خصیصهای بالا، که گرایشی شخصیتی است، با فرسودگی در ورزشکاران به طور مثبتی همبستگی دارد؛ که این حاکی از آن است که ورزشکاران دارای اضطراب صفتی بالا، به احتمال بیشتری فرسوده میشوند. مشخص شدهاست که توان ورزشکار برای سازگاری مؤثر با استرس و مشکلات، به طور منفی با فرسودگی مرتبط است. همبسته روانشناختی دیگر فرسودگی، پاسخهای ورزشکاران به تمرین و بازیافت است. در این موضوع، دریافتهاند که تمرین بیش از حد با اختلال خلقی بیشتر و فرسودگی مرتبط بودهاست. علاوه بر این، کلمن[۵۹۲] و گانتر[۵۹۳] (۲۰۰۰) ثابت کردند که راهبردهای بازیافت، با فرسودگی ورزشی به طور منفی همبسته هستند، که این حقیقت را برجسته کردهاند که جلوگیری از فرسودگی فقط در زمینه محدودکردن حجم و شدت آموزش انجام نمیشود، بلکه همچنین در زمینه بهینهکردن راهبردهای تجدید قوای ورزشکاران نیز است (گولد و آویتلی، ۲۰۰۹).
نقش دیگران معنادار نیز با فرسودگی مرتبط است. مربیان و والدین دو گروه از افرادی هستند، که در این زمینه مورد آزمون قرار گرفتهاند. در اولین نگاه اجمالی، ممکن است چنین انتظار برود که رابطهای مثبت بین فرسودگی ورزشی و تأثیر والدین و مربیان وجود دارد؛ که شامل شدت عملکرد، انتظارات غیرواقعگرایانه، و انتقادگرایی است، طوری که این عوامل ممکن است به عنوان استرسزاها تفسیر شوند. با این حال، مربیان و والدین همچنین میتوانند حمایت اجتماعی فراهم کنند، که باید به عنوان کاهنده استرس و فرسودگی به حساب آید. این دو نگرش رقابتکننده، ناتوانی در رسیدن به نتیجهای سادهانگارانه در مورد روابط بین فرسودگی ورزشی و مربیان و والدین را نشان میدهد؛ بنابراین، رفتارهای خاصی که توسط این افراد برانگیخته میشود، باید در آینده آزموده شوند. هویت ورزشکار در ارتباط با فرسودگی نیز بررسی شدهاست. مطالعات بسیار اندکی، در این زمینه، به نتایج قطعی رسیدهاند. با این حال، روابط مثبت بین هویت ورزشی محدود[۵۹۴] و فرسودگی وجود دارد. علاوه بر این، بلاک و اسمیت در آزمون اخیر خود در مورد پیشبینیهای مدل کواکلی (۱۹۹۲)، دریافتند که هویت ورزشی پایینتر منحصراً نمره های زیر مقیاس فرسودگی شایستگی ورزشی کاهشیافته را پیشبینی میکنند (گولد و آویتلی، ۲۰۰۹).
۲-۱۰-۱- فرسودگی و بیشتمرینی
تا قبل از دهه ۱۹۹۰، فرسودگی اساساً به تخصصهایی که با خدمات انسانی و مراقبت بهداشتی ارتباط داشتند، ربط داده میشد. ولی از آن زمان تاکنون، فرسودگی ورزشی نیز مورد توجه قرار گرفتهاست (لایی و اسویگینز، ۲۰۰۳). با توجه به اهمیت فوقالعاده هزینهای که صرف یک ورزشکار حرفهای میشود، این که تحقیقاتی در زمینه فرسودگی، ارزیابی آن و شیوه های جلوگیری از آن انجام گیرد، دارای اهمیت است. نگرانی اصلی در این تحقیقات، این سؤال بودهاست که فرسودگی چگونه روی سلامتی و رضایت از زندگی تاثیر میگذارد (گولد و آویتلی، ۲۰۰۹). هدف این تحقیقات پیشگیریکردن یا دست کم به حداقل رساندن فرسودگی است. با این حال، برخی از این تحقیقات محدودیتهای مفهومی و نظریهای دارند. برای مثال، برخی از تحقیقات در زمینه نظریهای در مورد پیشایندهای فرسودگی با محدودیت روبرو هستند. در نتیجه همچنان کشف چارچوب نظری مناسبی در زمینه پیشایندهای فرسودگی ضروری است (هاج و همکاران، ۲۰۰۸).
در اکثر مدلهای فرسودگی، بیشتمرینی، پیشرو فرسودگی توصیف شدهاست (لایی و اسویگینز، ۲۰۰۳). اخیراً مشخص شده است که بیشتمرینی و فرسودگی در نشانه های تشخیصی یکدیگر، مانند خستگی، کاهش عملکرد، فرسودگی و اختلال خلق سهیم هستند. با این حال، فرض بر این است که هنگامی که یک ورزشکار بیش از حد ورزش میکند، انگیزش باقی میماند، در حالی که، ورزشکاری که فرسوده شدهاست، به طور نوعی نشانههایی مانند بیانگیزگی، تنزل ورزشی و بدبینی دارد. هنگامی که ورزشکاران از فرسودگی ورزشی رنج میبرند، معمولاً خستگی مزمن، الگوهای بد خواب و دوره های افسردگی و ناامیدی را تجربه میکنند. عملکرد ورزشی آنها نیز طبیعتاً کاهش معناداری پیدا میکند. بازیافت برای رهایی کامل از فرسودگی، فرایندی پیچیده است و ماه ها و حتی سالها به طول میانجامد. هنگام بررسی نوشتجات چاپشده در مورد بیشتمرینی و فرسودگی ورزشی، واژگان فنی استانداردشده بین المللی وجود ندارد. در نتیجه، تفسیر یافته های پژوهشی تحت تأثیر نبود ملاکهای تشخیصی واضح قرار میگیرد (لیمیر و همکاران، ۲۰۰۷).
نظریههای فرسودگی روی دامنهای از متغیرهای مختلف متمرکز شدهاند: حجم و شدت آموزش؛ استرس و راهبردهای بازیافت هیجانی، اجتماعی، و جسمی؛ تمایلات شخصیتی، مانند کمالگرایی ناسازگارانه، ادراک کنترل، شرایط انگیزشی، انتظارات عملکرد، و هویت ورزشی؛ و کنترل بزرگسالان بر انتخابها و تصمیمگیریهای ورزشی. انجام پژوهشهای طولی با درنظرگرفتن همه این متغیرها بسیار مفید خواهدبود (گولد و آویتلی، ۲۰۰۹).
تحقیقات آینده به بررسی تحول فرسودگی در طول زمان با پیگیری دقیق فرسودگی و اندازهگیریهای انگیزشی در کنار استرس و تجدید قوا، نیازمند است. در تحقیق اولیه عالیای در این زمینه، که توسط گوستافسون و همکاران (۲۰۰۷) انجام شد، فرایند فرسودگی در میان سه گروه ممتاز اسکیبازان کشوری، که ورزش خود را به دلیل فرسودگی ترک کردهبودند، بررسی شد. ورزشکاران با ویژگی موفقیت زودهنگام در اسکی مواجه شدهبودند که منجر به انتظارات بالای آنها شدهبود. نتایج نشاندادند که فرایند فرسودگی بوسیله روشها و شدتهای مختلفی به وجود آمد. هر ۳ ورزشکار، کمبود جسمی و روانی بازیافت داشتند. همچنین ورزشکاران درگیر میزان فوقالعادهای از تمرین و آموزش ورزشی نبودند، ولی شدت آموزشهای آنها خیلی زیاد بود. یک مطالعه طولی واقعی که توسط کرسول[۵۹۵] و اکلوند[۵۹۶] انجام شد (۲۰۰۷)، کسانی که با بازیکنان تیمهای چندگانه راگبی نیوزلند در طول یک سال، مصاحبه میکردند. در برخی از دوره های آن فصل، ۷ نفر از ۹ بازیکن گزارش کردند، به طور استواری فرسوده بودهاند. به طور خاصی آن بازیکنان فرسودگی جسمی و هیجانی، افت ورزشی و شایستگی کاهشیافتهای را گزارش کردند.
۲-۱۱- خلاصه فصل
صنعتیشدن جوامع و به تبع آن کاهش تحرک و فعالیت بدنی در افراد، ضرورت پرداختن به ورزش را بیش از پیش نمایان ساخته است، و توجه گستردهای را نسبت به ورزش، به ویژه نقش مسائل روانشناختی در ورزش، معطوف کردهاست. روانشناسی ورزش به بررسی رابطه متقابل رفتار فردی و فعالیت بدنی افراد میپردازد، و در صدد پاسخگویی به این سؤال اساسی است که عوامل روانی چه تأثیری بر رفتار ورزشی دارند و در مقابل، تجربه های ورزشی چگونه بر متغیرهای روانی فرد اثر میگذارند. خستگی و فرسودگی از جمله عوارضی هستند که ورزشکاران حرفهای گاه دچار آنها میشوند و عوامل روانشناختی چندی در بروز آن دخیل است. پژوهشهای مختلف ارتباط بین بیشتمرینی و نیز کمالگرایی منفی را با خستگی و فرسودگی ورزشی نشان دادهاند؛ با این حال، پژوهشهای چندی نیز حاکی از عدم رابطه بین کمالگرایی با فرسودگی و خستگی بوده و نیز پژوهشهای متعدد، نوع ورزش (فردی- تیمی؛ هوازی- غیرهوازی) و نیز جنسیت را به عنوان متغیری تعدیلکننده در نظر گرفتهاند که تأثیر کمالگرایی و بیشتمرینی بر خستگی و فرسودگی را تحتالشعاع خود قرار میدهد. با این حال، بسیاری از پژوهشها به اشتباه، ارزیابی متغیر بیشتمرینی را با “پا"یکسان دانستهاند. علاوه بر این، تا کنون پژوهشی که این روابط و متغیرها را به این شکل مورد بررسی قرار دهد و خستگی و فرسودگی را در زنان و مردان ورزشکار در رشته های مختلف و با در نظرگرفتن ویژگی کمالگرایی و بیشتمرینی آنان بسنجد، صورت نگرفته است. کاستیهای فوق لزوم پژوهشهای بیشتر در این زمینه را برجسته میسازند.
فصل سوم:
گستره روششناختی
مقدمه
در این فصل، روش پژوهشی مورد استفاده در این مطالعه که شامل طرح کلی پژوهش، جامعه آماری، نمونه مورد مطالعه، روش نمونهگیری، ابزار پژوهش، محیط و روش اجرا، و روش تجزیه و تحلیل داده ها هستند، بیان میشوند.
۳-۱- طرح کلی پژوهش
در این پژوهش از روش همبستگی استفاده شدهاست که در آن سعی میشود رابطه بین متغیرهای مختلف با بهره گرفتن از ضریب همبستگی، کشف یا تعیین شود. همچنین جهت بررسی نقش تعدیلکنندگی بیشتمرینی از روش تحلیل مسیر استفاده شدهاست.
۳-۲- جامعه آماری و نمونه مورد مطالعه
۳-۲-۱- جامعه
جامعه مورد پژوهش، کلیه ورزشکاران حرفهای ایران که از زمستان سال ۱۳۸۸ تا بهار سال ۱۳۸۹ در یکی از رشته های ورزشی بدمینتون، بسکتبال، بولینگ، دو و میدانی، اسکیت، فوتبال، قایقرانی، گلف، هاکی، جودو، کبدی، کشتی، راگبی، سهگانه، شنا، تکواندو، تنیس روی میز، تیراندازی، ووشو و والیبال فعالیت داشتند، بودند.
۳-۲-۲- نمونه
با نگاهی به پژوهشهای انجام شده در زمینه موضوع مورد پژوهش، میبینیم که هاج و همکاران (۲۰۰۸) روی ۱۳۳ نفر، اسریتر و همکاران (۲۰۰۸) روی ۵۱ نفر، لیمیر و همکاران (۲۰۰۷) روی ۱۴۱ نفر، لاندسدیل، هاج و روز[۵۹۷] (۲۰۰۹) روی ۲۰۱ نفر، پیهیل و همکاران (۲۰۰۸) روی ۱۵۱ نفر، پژوهش کردند. همانطور که مشاهده میشود، میانگین نمونه های این پژوهشها، ۱۳۵ نفر است.
در این پژوهش، به تبعیت از پژوهش لاندسدیل و همکاران (۲۰۰۹) که پژوهشی جدید با موضوعی مشابه در این زمینه است، از تعداد ۲۰۰ نفر استفاده شدهاست. همچنین میدانیم که افزایش تعدد نمونه منجر به افزایش تعمیمپذیری پژوهش
میشود. در نتیجه، نمونه پژوهشی شامل ۲۰۰ نفر از ورزشکاران حرفهای (۸۳ زن، ۱۱۶ مرد و یک نفر با جنسیت نامشخص) با میانگین سنی ۳۳/۲۱ و انحراف معیار ۷۲/۴ بود که از زمستان سال ۱۳۸۸ تا بهار سال ۱۳۸۹ به فعالیت مشغول بودند.
در این پژوهش، به این دلیل که امکان انجام روش دقیقتری وجود نداشته، از روش نمونهگیری هدفمند استفاده شدهاست.
۳-۳- ابزار پژوهش
در این پژوهش از ۴ پرسشنامه که هریک مربوط به یکی از متغیرهای مورد مطالعه هستند، استفاده شدهاست.
مقیاس کمالگرایی رقابتی: این آزمون یک مقیاس ۱۰ سوالی است که به وسیله بشارت (۱۳۸۸) برای سنجش ابعاد مثبت و منفی کمالگرایی رقابتی، در نمونه های جامعه ایرانی، ساخته و هنجاریابی شدهاست. سؤالهای آزمون دو بعد کمالگرایی رقابتی شامل تلاش برای کاملبودن[۵۹۸] و واکنش منفی به ناکاملبودن[۵۹۹] را، در مقیاس ۵ درجهای لیکرت، از نمره یک (خیلی کم) تا نمره پنج (خیلی زیاد) میسنجند. حداقل و حداکثر نمره آزمودنی در هر یک از زیرمقیاسها به ترتیب ۵ و ۲۵ خواهدبود. ویژگیهای روانسنجی مقیاس کمالگرایی رقابتی در چندین پژوهش بررسی و تأیید شدهاست (بشارت، ۱۳۸۸). بر حسب یافته های مقدماتی، آلفای کرونباخ پرسشهای هر یک از زیر مقیاسها در مورد یک نمونه ۱۳۳ نفری از ورزشکاران سطوح و رشته های مختلف ورزشی به ترتیب ۹۳/۰ و ۹۰/۰ محاسبه شد که نشانه همسانی درونی[۶۰۰] خوب مقیاس است. ضرایب همبستگی بین نمره های ۵۴ نفر از نمونه مذکور در دو نوبت با فاصله دو تا چهار هفته به ترتیب برای تلاش برای کاملبودن ۸۳/۰=r، و برای واکنش منفی به ناکامل بودن ۷۸/۰=r به دست آمد، که در سطح۰۰۱/۰ P< معنادار بودند. این ضرایب نشانه پایایی بازآزمایی[۶۰۱] رضایت بخش مقیاس کمالگرایی رقابتی هستند. روایی محتوایی[۶۰۲] مقیاس کمالگرایی رقابتی بر اساس داوری ده نفر از متخصصان روانشناسی و تربیت بدنی بررسی و ضرایب توافق کندال برای هر یک از زیرمقیاسهای پرسشنامه به ترتیب ۸۱/۰ و ۸۵/۰ محاسبه شد. روایی همگرا[۶۰۳] و تشخیصی (افتراقی)[۶۰۴] مقیاس کمالگرایی رقابتی از طریق اجرای همزمان مقیاس کمالگرایی مثبت و منفی[۶۰۵]، مقیاس موفقیت ورزشی[۶۰۶] و مقیاس سلامت روانی[۶۰۷] در مورد آزمودنیها محاسبه شد و مورد تأیید قرارگرفت (بشارت، ۱۳۸۸).
پرسشنامه فرسودگی ورزشکار: پرسشنامه فرسودگی ورزشکار[۶۰۸] (ریدک و اسمیت، ۲۰۰۱) یک ابزار ۱۵ سؤالی است و سه بعد فرسودگی عاطفی/جسمی، احساس بیکفایتی (ورزشی) و ناارزندهسازی (ورزش) را در مقیاس ۵ درجهای لیکرت از نمره یک (خیلی کم/تقریباً هرگز) تا نمره پنج (خیلی زیاد/تقریباً همیشه) میسنجد. حداقل و حداکثر نمره آزمودنی در هر یک از زیرمقیاسها به ترتیب ۵ و ۲۵ خواهدبود. ضرایب آلفای کرونباخ برای پرسشهای هر یک از زیر مقیاسها به ترتیب ۸۹/۰، ۸۴/۰ و ۸۹/۰ گزارش شدهاست (ریدک و اسمیت، ۲۰۰۱). پایایی بازآزمایی پرسشنامه فرسودگی ورزشکار، در یک دوره ۷ تا ۹ روزه، برای فرسودگی عاطفی/جسمی ۹۲/۰=r، برای احساس بیکفایتی ۸۶/۰=r و برای ناارزندهسازی ۹۲/۰=r محاسبه شدهاست (ریدک و اسمیت، ۲۰۰۱). روایی سازه[۶۰۹] پرسشنامه فرسودگی ورزشکار از طریق همبستگی زیرمقیاسهای آن با ابزارهای اندازه گیری استرس، اضطراب، مقابله، انگیزش، حمایت اجتماعی و خرسندی بررسی و تأیید شدهاست (ریدک و اسمیت، ۲۰۰۱). نتایج تحلیل عاملی تأییدی[۶۱۰] نیز با تعیین سه عامل فرسودگی عاطفی/جسمی، احساس بیکفایتی و ناارزندهسازی، ساختار عاملی پرسشنامه فرسودگی ورزشکار را مورد تأیید قرارداد (ریدک و اسمیت، ۲۰۰۱).
ویژگیهای روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه فرسودگی ورزشکار نیز در چندین پژوهش بررسی و تأیید شدهاست (بشارت، ۱۳۸۸). بر حسب یافته های مقدماتی، آلفای کرونباخ پرسشهای هر یک از زیر مقیاسها در مورد یک نمونه ۲۲۹ نفری از ورزشکاران سطوح و رشته های مختلف ورزشی برای فرسودگی عاطفی/جسمی ۹۰/۰، برای احساس بیکفایتی ۸۳/۰ و برای ناارزندهسازی ۸۷/۰ محاسبه شد. این ضرایب که در سطح۰۰۱/۰ P< معنادار بودند، همسانی درونی[۶۱۱] نسخه فارسی پرسشنامه فرسودگی ورزشکار را تأیید میکنند. ضرایب همبستگی بین نمره های ۸۳ نفر از نمونه مذکور در دو نوبت با فاصله یک تا ده هفته برای فرسودگی عاطفی/جسمی ۸۶/۰=r، برای احساس بیکفایتی ۷۱/۰=r و برای ناارزندهسازی ۷۵/۰=r به دست آمد. این ضرایب که در سطح۰۰۱/۰ P< معنادار بودند، پایایی بازآزمایی نسخه فارسی پرسشنامه فرسودگی ورزشکار را تأیید میکنند.
روایی سازه، همگرا و تشخیصی (افتراقی) نسخه فارسی پرسشنامه فرسودگی ورزشکار از طریق اجرای همزمان مقیاس سبکهای مقابله با استرس ورزشی[۶۱۲]، نیمرخ حالتهای خلقی[۶۱۳]، فهرست عواطف مثبت و منفی[۶۱۴]، مقیاس اضطراب بک[۶۱۵] و مقیاس کمالگرایی رقابتی[۶۱۶] در مورد آزمودنیها محاسبه شد و مورد تأیید قرارگرفت. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی[۶۱۷] نیز سه عامل را برای نسخه فارسی پرسشنامه فرسودگی ورزشکار تأیید کرد (بشارت، ۱۳۸۸).
مقیاس خستگی ورزشی: مقیاس خستگی ورزشی[۶۱۸] یک ابزار ۱۴ سؤالی است که به وسیله بشارت (۱۳۸۷) برای سنجش نشانه های خستگی ورزشی در نمونههایی از ورزشکاران سطوح و رشته های مختلف ورزشی ساخته و هنجاریابی شدهاست. سؤالهای مقیاس دو بعد نشانه های جسمی[۶۱۹] و نشانه های روانی[۶۲۰] خستگی ورزشی را در مقیاس ۵ درجهای لیکرت از نمره یک (خیلی کم) تا نمره پنج (خیلی زیاد) میسنجد. حداقل و حداکثر نمره آزمودنی در هر یک از زیرمقیاسها به ترتیب ۷ و ۳۵ خواهد بود. ویژگیهای روانسنجی مقیاس خستگی ورزشی در چندین پژوهش بررسی و تأیید شدهاست (بشارت، ۱۳۸۷). بر حسب یافته های مقدماتی، آلفای کرونباخ پرسشهای هر یک از زیر مقیاسها در مورد یک نمونه ۲۴۷ نفری از ورزشکاران سطوح و رشته های مختلف ورزشی برای نشانه های جسمی ۹۱/۰ و برای نشانه های روانی ۸۹/۰ محاسبه شد. این ضرایب که در سطح ۰۰۱/۰ P< معنادار بودند، همسانی درونی مقیاس خستگی ورزشی را تأیید میکنند. ضرایب همبستگی بین نمره های ۹۲ نفر از نمونه مذکور در دو نوبت با فاصله دو تا شش هفته برای نشانه های جسمی ۷۹/۰=r و برای نشانه های روائی ۷۳/۰=r به دست آمد. این ضرایب که در سطح۰۰۱/۰ P< معنادار بودند، پایایی بازآزمایی مقیاس خستگی ورزشی را تأیید میکنند.
روایی محتوایی[۶۲۱] مقیاس خستگی ورزشی بر اساس داوری دوازده نفر از متخصصان روانشناسی، تربیتبدنی و پزشکی بررسی و ضرایب توافق کندال برای هر یک از زیرمقیاسهای پرسشنامه به ترتیب ۸۵/۰, و ۸۱/۰ محاسبه شد. روایی همگرا و تشخیصی (افتراقی) مقیاس خستگی ورزشی از طریق اجرای همزمان نیمرخ حالتهای خلقی، مقیاس افسردگی بک، مقیاس کمالگرایی رقابتی[۶۲۲] و مقیاس سلامت روانی[۶۲۳] در مورد آزمودنیها محاسبه شد و مورد تأیید قرارگرفت. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نیز دو عامل نشانه های جسمی و نشانه های روانی را برای مقیاس خستگی ورزشی تأیید کردند (بشارت، ۱۳۸۷).
مقیاس بیشتمرینی ادراکشده: مقیاس بیشتمرینی ادراکشده[۶۲۴] (POS؛ بشارت، ۱۳۸۹) یک ابزار ۱۵ سؤالی است که برای سنجش نشانه های بیشتمرینی در ورزشکاران سطوح و رشته های مختلف ورزشی ساخته و هنجاریابی شدهاست. سؤالهای مقیاس، بیش تمرینی ورزشکار را در اندازه های پنج درجهای لیکرت از نمره یک (خیلی کم) تا نمره پنج (خیلی زیاد) میسنجد. حداقل و حداکثر نمره آزمودنی در این مقیاس به ترتیب ۱۵ و ۷۵ خواهد بود و نمره بیشتر نشانه بیشتمرینی ادراکشده بیشتر است. ویژگیهای روانسنجی مقیاس بیشتمرینی ادراکشده در دو مطالعه مقدماتی بررسی و تأیید شدهاست (بشارت، ۱۳۸۹). بر حسب یافته های مقدماتی، آلفای کرونباخ پرسشها در مورد دو نمونه ۲۱۴ و ۱۷۹ نفری از ورزشکاران سطوح و رشته های مختلف ورزشی به ترتیب ۹۱/۰ و ۸۷/۰ محاسبه شد. این ضرایب که در سطح ۰۰۱/۰ P< معنادار بودند، همسانی درونی مقیاس بیش تمرینی ادراکشده را تأیید میکنند. ضرایب همبستگی بین نمره های دو زیرنمونه ۶۸ و ۵۳ نفری از ورزشکاران مذکور در دو نوبت با فاصله دو تا شش هفته به ترتیب ۷۹/۰=r و ۷۳/۰=r به دست آمد. این ضرایب که در سطح ۰۰۱/۰ P< معنادار بودند، پایایی بازآزمایی مقیاس بیشتمرینی ادراکشده را تأیید میکنند.
روایی محتوایی مقیاس بیشتمرینی ادراکشده بر اساس داوری هشت نفر از متخصصان روانشناسی و تربیت بدنی بررسی و با ضریب توافق کندال ۸۰/۰ تأیید شد. روایی همگرا و تشخیصی (افتراقی) مقیاس بیشتمرینی ادراکشده از طریق اجرای همزمان مقیاس خستگی ورزشی، فهرست عواطف مثبت و منفی و مقیاس سلامت روانی در مورد آزمودنیهای دو مطالعه مذکور محاسبه شد و مورد تأیید قرار گرفت. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نیز یک عامل کلی بیشتمرینی را برای مقیاس بیش تمرینی ادراکشده تأیید کرد (بشارت، ۱۳۸۹).
۳-۴- محیط و روش اجرا
پرسشنامه های مورد استفاده، به طریقی تهیه شدهاند که قابل استفاده در همه جا، در هر زمان، و در میان همه رشته های ورزشی هستند، لذا با همکاری سازمان تربیت بدنی و فدراسیونها و باشگاههای ورزشی، پرسشنامه ها به ورزشکاران حرفهای در رشته های ورزشی بدمینتون، بسکتبال، بولینگ، دو و میدانی، اسکیت، فوتبال، قایقرانی، گلف، هاکی، جودو، کابدی، کشتی، راگبی، سه گانه، شنا، تکواند، تنیس روی میز، تیراندازی، ووشو و والیبال، پس از دادن توضیحات لازم در مورد نحوه تکمیل، ارائه شدند.
در مورد اجرای دقیق پرسشنامه ها، این موارد قابل بیان هستند: ابتدا جلساتی با مجریان طرح گذاشته شد، و روش دقیق ارائه پرسشنامه ها، به آنها توضیح داده شد. در انتخاب مجری، از هر فدراسیون، فردی موجه از دیدگاه ورزشکاران، انتخاب شود. هیچ اجباری در پر کردن پرسشنامه ها، اعمال نشد، و ورزشکاران، آنها را به دلخواه خود تکمیل نمودند.
۳-۵- روش های تجزیه و تحلیل آماری داده ها
روش های آماری مورد استفاده در این پژوهش عبارتند از:
منابع تحقیقاتی برای مقاله و پایان نامه : بررسی نقش تعدیل کننده بیش تمرینی ادراک شده بر ...