۱-لَعَنَ اللهَ اَبا عِبـ ۲- یُوسِعُ السائِلَ شَتْماً |
ادِ لَعْناً یَتَوالی ثُمَّ یُعْطِیهِ السُؤالا(علی بن جبله؛ ۱۹۷۱: ۱۷۱) |
ترجمه
۱-خداوند پیوسته و بر دوام ابا عباد را لعنت کند.
۲-او فرد درخواست کننده را تا میتواند دشنام میدهد سپس به او اجازه سئوال میدهد.
شاعر، این نویسنده دربار مامون را لعن و نفرین میکند و خواهان این است که این لعنت، بر دوام و پیوسته بر او باشد، کاتب با دشنام و فحش مردم را خوار و ذلیل میکرد و شخصیت آنها را از بین میبرد او از جایگاه شغلی خود سوء استفاده میکرد و به دشنام کلامی خود با اهانت به دیگران ادامه میداد. شاعر لعنت بر او را تکرار میکند زیرا هماهنگ با شکل گریه و زاری و توسلی است که دیگران به آن اقدام میکنند. در مورد خشم و ناراحتی او در جهت ابتکار شعری، از طریق نگرش خشمگینانه خود بر خلیفه که منبع اصلی و مسبب در زمینه فشار بر شاعر است، بیان میکند. کاتب، جایگزین اوست، او را نفرین میکند به جهتترس از رویارویی مستقیم با خلیفه که در رأس قدرت است.
از جمله الفاظ دعا که نزدیک به معنای لعنت است (لَحَااللهُ) است به معنی: خداوند او را زشت گرداند و لعنت کند و آواره و سرگردان کند. (احمدبن فارس؛ ۱۹۷۰:۶۰)
شاعرابونواس(وفات ۱۹۸ هـ ) این کلام را مورد نفرین بر فضل بن ربیع وزیر هارون الرشید به کار برده است زمانی که او را در زندان زندیقها زندانی کرده بود:
۱- لَحَا اللهُ مَنْ اَمْسی یَرْشَحَ نَصْرَهُ | بِفُکِ اسُارِ مِنْهُ عِنَدَ یَمانی (ابونواس؛ ۱۴۰۷: ۱۳۹۰) |
ترجمه
۱- خداوند نفرین کند کسی را که روزش میگذرد و پیروزی او به آزادی اسیران در یمان است.
شاعر نفرین خود را با ساختار (لَحَااللهُ) شروع کرده است زیرا او را با افراد بی دین زندانی کرده است پس او را نفرین کرده است تا خشم و ناراحتی او را تحریک کند و توازنی را با موقعیتش در رویارویی با این موضع امکان پذیر سازد.
۴-۲-۰۲ دعای شعرا بر ضد دشمنان حکومت عباسی
شاعران عصر عباسی حوادث و رخدادهای این دوره را به تصویر کشیدهاند بخصوص فتنهها و انقلابات داخلی که مملو از فضای سیاسی خشم و نفرت علیه عباسیان است و جنگهای خارجی که دولت را از دشمنان میترساند. قصیده شاعران در این عصر درست جایگاه روزنامهها و خبرگزاریهای عصر حاضر را به خود اختصاص داده بود.(داود سلوم؛ ۱۹۷۸: ۹۹) شاعران به دفاع از خلفا و فرماندهان میپرداختند و به مدح پیروزیهای آنها مشغول بودند و قصیده سرایی میکردند. خلیفهها و فرماندهان هم در عوض جوایز هنگفت و با ارزشی به آنها میدادند تا این قهرمانیها را به تصویر بکشند. در لابلای قصیدههای شعری آنها، اشعاری پدیدار شد که دربر گیرنده دعا بود برای خلفا و فرماندهان در جهت سلامت و پیروزی آنها، گر چه در کنار اشعار شاعران این دوره علیه دشمنان حکومت اشعاری دال بر نفرین دشمنان شخصی شاعران نیز به چشم میخورد که در ادامه بحث به آن میپردازیم.
۴-۲-۲-۰۱ نفرین دشمنان حکومت
خلافت عباسی به دور از دشمنانی نبود که در کمین براندازی حکومت آنها بودند، زیرا انقلابات و درگیریهای داخلی میان گروه ها و طوایف مختلف علاوه بر نزاع رایج میان دولت خلفا و دشمنان خارجی آن وجود داشت، شاعران زبان دولت بودند که از آن طریق هجا و مدح دولت عباسی دفاع میکردند، ، شاعران سرکردگان شورشیان علیه دولت را هجو میکردند و نیز افرادی که به خاطر سیاست و افکار و عقاید خاص خود با دولت میجنگیدند.همچنین دشمنان خارجی را به شر هلاکت و لعنت و ذلت نفرین میکردند، شعرا به خاطر نزدیک شدن به خلفا به شیوههای مختلف برای راضی کردن آنها با دعاهایی که قدرتشان را تقویت میکرد و خلافتشان را میستود و ابهت دشمنانشان را کوچک میکرد، متوسل میشدند. دعا وسیلهای برای ثبات و پیروزی بر دشمنان در حالت جنگ بود که مناسب با حال بود از جمله اشکال نفرین دشمنان قول بشار بن برد(وفات ۱۶۸ هـ ) است که خائنین و ماجراجویان علیه خلیفه را نفرین میکند و میگوید:
۱-وَ نازِعینَ یَدا خانُوا فَقُلْتُ لَهُمْ ۲- راحَتْ لَهُمْ مِنْ یِدِ الْوَهابٍ عُدَّتُهمُ |
بُعْداً وَ سُحْقاً وَ کانُوا اَهْلَ اِبْعادِ مِنَ الْمَنایا تُوافِیهُمْ بِمیعادِ(بشار بن برد؛ ۱۴۰۲: ۲ / ۲۱۸) |
ترجمه
۱-فردی را برکنار کردند، خیانت کردند به آنها گفتم: از رحمت خدا دور باشید و گرفتار آتش جهنم شوید و آنها از رحمت الهی دور گشتند.
۲- اسباب آرامش آنها از طرف وهاب به آنها میرسید که آرزوهایشان را بر آورده میکرد که در وعده گاه آنها را کفایت میکرد.
شاعر، دشمنان را با دور ماندن از رحمت الهی و گرفتار شدن در آتش جهنم نفرین میکند که هردو دلالت بر شر و نابودی و دور ماندن از رحمت الهی است.
از دیدگاه شعرای این دوره، امویها مهمترین دشمنان عباسیها بودندزیرا دولت عباسی در اثر نابودی دولت اموی برپا شد و از طرفی هم عباسیها دشمنان شیعیان بشمار میرفتند زیرا حقوق آنها را پایمال کرده و جایگاه اهل البیت عصمت و طهارت (ع) را غصب کرده بودند و لذا سید حمیری(وفات ۱۷۸ هـ ) به دفاع از شیعیان، امویها را به هجو و به عباسیها اعتراض میکند و میگوید: