صیلات با بهره گرفتن از آزمون کای-دو……………. ۵۱
جدول ۳-۴ بررسی همسانی دو گروه از نظر دامنه حرکتی مفاصل، زمان پس از سکته مغزی و خدمات توانبخشی قبل از مداخله با آزمون من-ویتنی ……………………………………………………………………………………….. ۵۲
جدول ۴-۴ میانگین اسپاستی سیتی آزمودنیهای دو گروه قبل و بعد از مداخله ………………………………….. ۵۲
جدول ۵-۴ توزیع میانگین و انحراف معیار نمرات دامنه حرکتی بیماران سکته مغزی ………………………… ۵۲
جدول ۶-۴ توزیع میانگین و انحراف معیار نمرات آزمون بارتل در بیماران سکته مغزی …………………….. ۵۶
جدول ۷-۴ بررسی ارتباط عملکرد فعالیت های روزمره زندگی با دامنه حرکتی مفاصل ……………………… ۵۷
جدول ۸-۴ تحلیل کوواریانس نمرات دامنه حرکتی آرنج پس از انجام مداخله …………………………………… ۵۸
جدول ۹-۴ تحلیل کوواریانس نمرات دامنه حرکتی مچ دست پس از انجام مداخله ……………………………… ۵۹
جدول ۱۰-۴ تحلیل کوواریانس نمرات دامنه حرکتی انگشتان پس از انجام مداخله ……………………………… ۶۰
فهرست نمودارها
نمودار شماره ۱-۴ میانگین تغییرات شدت اسپاستی سیتی در گروه آزمون و کنترل در طی مداخله………….. ۵۳
نمودار شماره ۲-۴ تغییرات دامنه حرکتی آرنج در دو گروه آزمون و کنترل قبل و بعد از مداخله …………….. ۵۴
نمودار شماره ۳-۴ تغییرات دامنه حرکتی مچ دست در دو گروه آزمایش و کنترل قبل و بعد از درمان ……….. ۵۵
نمودار شماره ۴-۴ تغییرات دامنه حرکتی انگشتان در دو گروه آزمایش و کنترل قبل و بعد از درمان ………… ۵۶
نمودار شماره ۵-۴ توزیع میانگین نمرات آزمون بارتل در بیماران سکته مغزی ………………………………. ۵۷
رفرنس ها ………………………………………………………………………………………………………. ۷۰
ضمائم…………………………………………………………………………………………………………….
پیوست شماره ۱ ………………………………………………………………………………………………… ۷۵
پیوست شماره ۲ ………………………………………………………………………………………………… ۷۸
فصل اول
فصل اول
-
-
-
- مقدمه
-
-
آسیب های عروقی مغز شایعترین بیماری های ناتوان کننده دستگاه عصبی می باشد. سکته مغزی، حادثه مغزی عروقی است که در تعریف به معنای کاهش ناگهانی تامین جریان خون است که به علت اختلال در رگهای خونی ورودی مغز بوجود می آید. در نتیجه فقدان اکسیژن سبب می شود که بافت مغز آسیب ببیند یا حتی نابود شود. سکته مغزی در اثر هماتوم در مغز نیز اتفاق می افتد. این بیماری، حادثه ای مغزی - عروقی[۱] است که بطور ناگهانی ایجاد شده و مربوط به عملکرد ناحیه ای (یا کلی) مغز می باشد که بیش از ۲۴ ساعت تداوم می یابد و هیچ علت واضحی جز منشأ عروقی ندارد. این بیماری سبب مرگ حدود نیمی از مبتلایان شده و نیمی دیگر که زنده می مانند عمدتا دچار معلولیت های دائمی می شوند [۱]. سکته مغزی یکی از شایعترین بیماری های نورولوژیک ناتوان کننده در سنین بزرگسالی است که در واقع علت بستری شدن نیمی از بیماران نورولوژیک است [۲].
سکته مغزی می تواند اختلالات جسمی از قبیل: ضعف، کرختی عضلات صورت، بازو و پاها به خصوص در یک طرف بدن، عدم تعادل، کاهش هوشیاری، عدم توانایی تکلم، سردرد و گیجی، اختلالات بینایی، بی اختیاری ادرار و مدفوع، اشکال در بلع، کرختی و سوزش قسمت های بدن، اشکال در درک وضعیت و موقعیت، دو بینی و تاری دید و یا از دست دادن بینایی به خصوص در یک چشم وعدم توانایی در انجام حرکات ظریف گردد [۱].
بروز اختلالات حرکتی، روانی منجر به عدم بکارگیری اندام، ضعف و فلج بیشتر، اختلال در انجام فعالیت های روزمره زندگی، وابستگی بیشتر و نهایتا کاهش سطح کیفیت زندگی می شود. بنابراین به علت بروز چنین اختلالاتی انجام درمان به موقع ضروری است. روش های درمانی نیز مشتمل بر جراحی در (صورت لزوم) برای برداشتن لخته از شریان مغزی، استفاده از داروهای حل کننده خون و نهایتا برنامه توانبخشی همچون فیزیوتراپی، کاردرمانی و گفتاردرمانی می باشد [۱].
کاردرمانی یکی از شاخه های علوم توانبخشی است که با بهره گرفتن از تمرینات و فعالیت های هدفمند برای افراد مبتلا به بیماری های نورولوژیک از جمله سکته مغزی کاربردی است، در صورت انجام کاردرمانی به موقع و به میزان کافی، معلولیت و مشکلات ناشی از بیماری کاهش خواهد یافت و بیمار می تواند توانایی و استقلال از دست رفته خود را بازیابد [۳]. در این فصل به بیان مسئله، اهمیت و ضرورت پژوهش، تعریف نظری و عملیاتی واژه های کلیدی پژوهش خواهیم پرداخت.
(۲-۱) بیان مسئله
از آنجا که تمامی فعالیت های جسمانی و روانی تحت کنترل مغز می باشد، آسیب به سلولهای مغزی بدلیل سکته مغزی سبب ایجاد اختلال در فعالیت های جسمی و ذهنی فرد می گردد. این اختلالات جسمی و ذهنی تأثیرات شدیدی بر کیفیت زندگی می گذارد. تحقیقات نشان داده اند که دلیل اصلی اختلال عملکردی در فعالیت های روزمره زندگی پس از سکته مغزی، فلج اندام فوقانی است با وجود تأثیرات مهمی که اندام فوقانی بر فعالیت های روزمره زندگی زندگی فرد مثل لباس پوشیدن، غذا خوردن و … دارد، آسیب در این ناحیه کیفیت زندگی را کاهش داده و پیامدهایی مثل افسردگی و کاهش اعتماد به نفس را در پی خواهد داشت [۱].
کاردرمانی به عنوان بخشی از توانبخشی می تواند سهم مهمی در بهبودی و مدیریت بیماران سکته مغزی داشته باشد. کاردرمانگر به دلیل وسعت جنبه های درمانی که شامل: درمان در حیطه حرکت، شناخت و درک بیمار است؛ معمولا بیشترین زمان درمانی را نسبت به سایر اعضای تیم درمانی با بیمار صرف می کند، همچنین با بهره گرفتن از تکنیک های درمانی موثر که بیمار فعالانه در آن درگیر می شود باعث بهبودی اندام فوقانی می گردد. به واسطه این تکنیک های درمانی مهارت های عملکردی در بیمار تقویت می شود، آموزش مهارت های عملکردی باعث پیشرفت در بهبودی همه جانبه فعالیت های روزمره زندگی[۲] و ارتقاء فعالیت های روزمره با بهره گرفتن از ابزار[۳] می شود [۴]. در این راستا هدف کاردرمانی بازگردانی بیماران به حداکثر توانایی فیزیکی، ذهنی و اجتماعی است. اساس فلسفی کاردرمانی، درمان فعالانه بیمار است؛ بطوریکه بتواند توانایی های فیزیکی و ذهنی موجود را در جهت بهبودی روز افزون بکار گیرد. انجام فعالیت های هدفمندی که سلامت روان و محیط اجتماعی و فیزیکی را میسر سازد. برای نیل به این مقصود کاردرمانگر پیشبرد همه جانبه بیمار را در نظر گرفته و مطابق با آن برنامه درمانی مؤثر را با بهره گرفتن از مدالیته مناسب که بهترین کیفیت درمان و در عین حال کوتاهترین و کم هزینه ترین نیز می باشد را بکار می بندد [۲].
از آنجا ییکه معلولیتهای ناشی از سکته منجر به کاهش عملکرد روزانه و مشارکت اجتماعی افراد مبتلا می شود لذا کاردرمانی بعنوان بخش مهمی از توانبخشی برای رسیدن فرد به حداکثر استقلال کمک کننده است. برای دستیابی به این اهداف بلند مدت اهداف کوتاه مدتی در نظر گرفته می شود، از آن جمله: افزایش آگاهی از الگوهای حرکات طبیعی و پیشرفت پاسخ های ارادی و غیر ارادی، کاهش سینرژی های اکستنسوری یا فلکسوری، کاهش رفلکسهای مزاحم، کاهش اسپاستیسیته، افزایش قدرت و تحمل الگوهای حرکتی طبیعی، افزایش هماهنگی، کاهش یا رفع محدودیت دامنه حرکتی مفاصل، حمایت از عضو دردناک در موارد شانه درد[۴] و افزایش دامنه حرکتی مفاصل، مشارکت فعالانه بیمار در فعالیت ها و کسب حداکثر استقلال در عملکرد روزمره زندگی می باشد [۱]. در این پروسه از درمان های متفاوتی استفاده می شود. یکی از روش هایی که می توان جزء مداخلات درمانی توانبخشی سکته مغزی قرار داد، بیوفیدبک تراپی است.
سالهاست که استفاده های متفاوتی از بیوفیدبک در طب بالینی بیماریهای اسکلتی عضلانی و بیماران مغزی-نخاعی صورت گرفته است که در هر جنس و گروه سنی مطالعه شده است. در کار با بیوفیدبک بیشترین تأکید بر دریافت پاسخ نسبتاَ سریع بیمار، ایجاد مشارکت فعال بیمار، آموزش این تکنیک به بیمارجهت استفاده در منزل، افزایش استقلال بیمار و کاهش هزینه های بهداشتی می باشد. بیوفیدبک یک درمان نسبتا ساده و مؤثر برای بیماری های عصبی عضلانی است که برای گسترش مکان درمان حتی می توان آن را به خانواده بیمار آموزش داد [۵].
در پروسه ایجاد سکته مغزی راه های حرکتی مرکزی اصلی که تنظیم تون نرمال را برعهده دارند آسیب می بینند و عملکرد آنها دچار اختلال می شوند ولی ممکن است برخی راه های حرکتی که قبلا بدون استفاده بوده اند بواسطه سکته مغزی آسیب نبینند، بیماران می توانند یاد بگیرند که این راه های حرکتی غیر فعال را فعال کنند، این عمل با آموزش بیوفیدبک به بیمار میسر است [۶, ۷].
درمان توانبخشی در سکته مغزی با تعامل بین تراپیست و بیمارهمراه است، وجود برخی ابزارها و مدالیته های پیشرفته در این تعامل تأثیر گذار است. با بهره گرفتن از ابزار بیوفیدبک، فرد در مهارتها تواناتر شده و این مهارت ها پیشرفت کرده تا بالاخره به عادات تبدیل می شوند. ولف در ۱۹۸۲ نشان داد [۸] که تغییر در مهارت های فعالیت های روزانه زندگی به توانایی استنتاج اشکال خود فیدبکی ( شامل حس عمقی، حس وضعیت مفاصل و حس وضعیت) وابسته است. بهبود مهارت ها و انتقال آنها به فعالیت های روزمره زندگی صورت نمی گیرد مگر با افزایش قدرت، کسب دامنه حرکتی کافی و داشتن فیدبک مؤثر به همراه فعالیت های عملکردی که در پروسه درمان صورت می گیرد [۹].
مکانیسم استفاده از بیوفیدبک تراپی هنوز روشن نشده است اما احتمالات زیادی در این مورد وجود دارد، مطالعات نیز چگونگی وقوع این مشاهدات را بخوبی پوشش نمی دهد. ولف [۱۰] اساس استفاده از این مدالیته را چنین تشریح کرد: بیمارانی که پراپریوسپتیو[۵] مصنوعی توسط دستگاه بیوفیدبک دریافت می کنند قادر می شوند کنترل مبهمی روی راه های پایین تر نورون های عصبی مرکزی فوقانی که هنوز آسیب ندیده اند بدست آورند، تا عملکرد از دست رفته با ایجاد تغییرات فیزیولوژیک در راه های حرکتی بواسطه دریافت فیدبک بدست آید [۷].
بهبود مهارت ها و انتقال آن به فعالیت های روزمره زندگی با افزایش قدرت و انجام تمرینات عملکردی در طول پروسه درمان میسراست. برای دستیابی به این هدف استفاده از فیدبک بسیار کمک کننده است. واژه فیدبک، به معنی بازگشت بخشی از برونداد[۶] به درونداد[۷] در یک پروسه می باشد. فرد زمانی می تواند بر وضعیتی کنترل داشته باشد که اطلاعات لازم در مورد آن را دریافت کند. به این اطلاعات فیدبک یا پسخوراند گویند. فرد برای یادگیری رفتارهای جدید نیازمند اصلاح رفتارهای اشتباه است و برای نیل به این منظور بایستی با مکانیسم های فیدبک (پسخوراند) این رفتارهای غلط را اصلاح کند، بنابراین پسخوراند یا فیدبک شیوه بسیار مؤثر، کارا و لازم برای اصلاح حرکات و رفتار می باشد [۱۱]. امروزه بی شک استفاده از بیوفیدبک برای اختلالات حرکتی بطور گسترده پذیرفته شده است. معمولا ارائه فیدبک با الکترومیوگرافی همراه با سایر مداخلات توانبخشی برای کاهش رنج ناتوانی ناشی از بیماری های عصبی عضلانی استفاده می شود. این تکنیک با افزایش قدرت توانایی فرد برای انجام فعالیت های روزمره زندگی بالا می برد [۱۰].
(۳-۱) اهمیت و ضرورت
در مطالعه توانبخشی پس از سکته مغزی بحث زیادی بویژه در حیطه سلامت وجود دارد و با وجود کارآزمایی های گسترده ای که در این زمینه صورت گرفته استفاده از این مدالیته در توانبخشی گسترش یافته است و مدالیته های کاربردی و مفیدی که همگام با تکنولوژی پیشرفته امروزی می باشد وارد چارچوب درمانی شده است. البته شواهد عینی برای کارآمدی تکنیک های مختلف مورد استفاده در توانبخشی پس از سکته وجود دارد ولی همراه شدن تکنولوژی روز دنیا با روش های سنتی تحقیق بیشتر در این حیطه را تائید می کند. یکی از این تکنیک های پیشرفته که اخیرا استفاده از آن گسترش زیادی داشته است بیوفیدبک تراپی است. این مدالیته که بر مبنای ارائه پسخوراند یا فیدبک عمل می کند، می تواند مدالیته جذابی برای جلب همکاری بیماران باشد. فعالیت های خودکاری در بدن ما جریان دارد که از حوزه آگاهی ما بدور است، برای مثال ما به اینکه چگونه نفس بکشیم یا ضربان قلب مان چگونه باشد فکر نمی کنیم بلکه این امر بطور طبیعی و خودکار صورت می گیرد و ما هیچ کنترلی بر روی آنها نداریم ولی ما می توانیم ضربان قلب، تنش ماهیچه ای، الگوی تنفس و دمای پوست خود را کنترل کنیم، این امر با بهره گرفتن از دستگاه بیوفیدبک تراپی میسر است که چگونگی آن در فصل بعد شرح داده خواهد شد [۱۲].
استفاده از بیوفیدبک در سکته و کارآمدی آن در گزارشات اولیه و انجام مطالعات با دوره های زمانی کوتاه مدت و با گروه کنترل کوچک و محدود صورت گرفته است. در کارآزمایی ها پتانسیل های متفاوتی وجود دارد که ممکن است در روند تحقیق تاثیر گذاشته و تورش[۸] نشان دهند؛ شامل تفاوت های درمان، نحوه تظاهر بیماری، ارزیابی پیامدها، متغییرهای تصادفی و متغییرهای سیستماتیک که این موارد در برخی از این آزمایشات به خوبی در نظر گرفته نشده است و لزوم بررسی های بیشتر با رعایت موارد فوق را الزامی می دارد.
بر اساس کاربرد مداخلات بیوفیدبک در ترکیب با رویکردهای مداخلاتی در توانبحشی باید از وضعیت های مستند سازی و برنامه های سودمند کلینیکی این مداخله سود جست. از آنجاییکه در درمان های توانبخشی مستند سازی روند درمانی، وضعیت بیمار، میزان پیشرفت بیمار و پیگیری درمان[۹] حتی پس از ترخیص از عوامل ضروری شرایط درمان است، وجود چنین ابزار پیشرفته ای که اطلاعات مورد نیاز را پردازش و ذخیره می کند بسیار کمک کننده است همچنین دستیابی به این اطلاعات به سهولت امکان پذیر است [۱۳]. بررسی بیشتر این مورد به نظر ضروری می رسد چرا که انواع تورش می تواند آزمایشات کلینیکی را متأثر کند. از عواملی که در این راستا دخالت دارد، شامل بیمار، فرد برنامه ریز، فرد مشاهده گراست که ممکن است علائق خود را در پیامدهای درمان وارد کنند. برای چنین تورش هایی استفاده از انتخاب تصادفی دو سو کور در آزمایشات کلینیکی کنترل شده در بطن مطالعات ساختار یافته ضروری است [۱۰].
ازکارآیی های دیگر ابزار بیوفیدبک اینست که فرد می تواند روی عملکرد غیر ارادی خود کنترل ارادی پیدا کند، این عمل با ارائه فیدبک که انعکاسی از عملکرد عضلات است صورت می گیرد، تأثیر این نمایش دادن می تواند تنها بحثی باشد که این تکنولوژی بایستی بزودی در رشته های توانبخشی بطور گسترده بکار رود [۱۳].
در مطالعات مدالیته بیوفیدبک تراپی روی شمارش شواهد موجود برای پوشش مزایای استفاده از بیوفیدبک در توانبخشی سکته مغزی متمرکز شده است. بیوفیدبک برنامه های سودمند کلینیکی منحصر به فردی دارد که می تواند به بیماران قویاَ نشان دهد که می توانند کنترل زیادی روی جنبه های مختلف عملکردیشان اعمال کنند که در غیر اینصورت نسبت به آنها نا آگاهند [۱۳]. بیوفیدبک برای کنترل نیمه دررفتگی[۱۰] شانه نیز استفاده می شود که به خوبی عملکرد اندام فوقانی را بهبود می بخشد همچنین بر سیستم های وضعیت بیولوژیک، عملکرد اندام تحتانی و آموزش وضعیت[۱۱] مفصل زانوی بیماران همی پلژیک بطور مؤثر قابل استفاده است [۱۴].
بیوفیدبک در دوران نقاهت فرد از سکته مغزی برای افزایش احساس کنترل روی عملکرد بدن مؤثر است و وقتی با برخی مزایایی که در پروسه این بیماری طبیعی است مثل بهبودی خودبخودی پس از سکته مغزی که در ماه های ابتدایی رشد سریعتری طی می کند، همراه می شود نقش چشمگیری در بهبودی فرد ایفا می کند. با شروع زود هنگام مداخلات مثل استفاده از فورس پلیت فورم[۱۲]برای تعادل در بیمارانی که از نظر پزشکی ثبات کافی برای شروع توانبخشی پیدا کرده اند، مؤثرتر نمود می کند.
در مجموع بیوفیدبک ابزاری مفید برای بهبود عملکرد در پی سکته مغزی است و باید بصورت قراردادی در برنامه توانبخشی جای گیرد. بیوفیدبک پتانسیل خوبی برای بهبود خودکفایتی[۱۳] فرد با تأکید بر کنترل درونی، درجهت بهبود عملکردی غالب افراد، می تواند داشته باشد [۱۳].
در تحقیقی بر روی بیماران نورولوژیکی، گزارش دادند که در این بیماران وقتی فعالیت حرکتی با فیدبک همراه شود تقویت بیشتری را نسبت به شرایطی که فیدبک استفاده نمی شود ایجاد می گردد. این مطالعات اعتماد قابل ملاحظه ای را از اثرات ایجاد شده توسط بیوفیدبک بدست می دهد [۱۰].