هر حکم شرعی دارای موضوع و مناط است. موضوع حکم شرعی عبارت است از آن چیزی که حکم بر آن بار میشود. مراد از مناط حکم، مصلحت یا مفسدهای است که پشتوانه تشریع حکم است. بر فرض اگر حکم شرعی روزه اینگونه تشریع شده باشد: «روزه بگیرید تا از سلامت برخوردار شوید» موضوع حکم، روزه است و مناط حکم، برخورداری از سلامت. اجرای هر حکم شرعی نیز ممکن است روشهای مختلفی داشته باشد، برای نمونه نماز بنا بر شرایط و حالات مکلف، به صورت ایستاده، نشسته، خوابیده یا در حال راه رفتن خوانده میشود.
تشخیص جواز دگرگون پذیری شیوههای اجرای یک حکم شرعی، همواره از عهده مکلفان برنمیآید و در مواردی، تشخیص آن به عهده مجتهد واگذارشده؛ چنانکه شناخت موضوع احکام یا مناط آن، بر عهده فقیه است.
این، فقیه است که با بررسی منابع احکام، موضوع حقیقی آن و مناط تشریع را به دست میآورد و هنگام تغییر در هر یک، حکم متناسب را استنباط میکند. نیز گاه تعیین روش اجرایی شدن یک حکم، از اختیارات فقیه است.
بنابراین حکم شرعی به اعتبار تغییر موضوع، مناط یا شیوه اجرایی اجرای آن، امکان تغییر دارد. البته منظور از تغییر، دگرگونی حقیقی نیست؛ چرا که هیچ یک از احکام شرعی با حفظ موضوع و مناط و شرایط اجرا، تغییر نمیپذیرد. بلکه هرگونه تغییر در احکام شرعی برآمده از دگرگونی در یکی از ارکان یاد شده است:
۵-۱-۱٫ تغییر در موضوع: هر یک از احکام شرعی به موضوعی خاص تعلق گرفته است. گاه در حکمی شرعی، مصداقی مشخص گردیده است که با گذشت زمان یا تغییر شرایط، آن موضوع تغییر ماهیت میدهد.
«وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ»؛[۸۲] «و هر چه در توان دارید از نیرو و اسبهاى آماده بسیج کنید» خداوند در این آیه دستور میدهد که مسلمانان اسبان خود را آمادهسازند تا در دل دشمن ترس ایجاد شود. اسبان زین بسته یکی از ابزارهای مهم جنگی عصر نزول بود، اما امروزه با پیشرفت ادوات جنگی، موضوع این حکم به کلی تغییر یافته است، از این رو «آماده سازی ادوات جنگی» جایگزین حکم «آماده سازی اسبان زین بسته» میشود.
دیگر مصداق تغییر موضوع حکم، در آیه «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوف»؛[۸۳] «و با آنها به شایستگى رفتار کنید» نمود پیدا میکند- این آیه که دستور به نیکرفتاری با همسران میدهد- یکی از مستندات فقها در بحث نفقه زن است[۸۴].
۵-۱-۲٫ تغییر در مناط: احکام شرعی بر اساس مصالح و مفاسد واقعی تشریع شده است. گاه تغییر شرایط و دگرگونیهای زمانی، مصالح مفاسد را دگرگون میسازد.
نسخ در آیه نجوا به سبب همین تغییر مصلحت است. در شرایطی، مصلحت اقتضا میکرد که مسلمانان برای دیدار خصوصی با پیامبر (ص) صدقهای را بپردازند، اما پس از مدتی، این مصلحت اقتضا میکرد که مسلمانان برای دیدار خصوصی با پیامبر (ص) صدقهای را بپردازند، اما پس از مدتی، این مصلحت از بین رفت و حکم پیشین تغییر یافت.
بنابراین شرایط و مقتضیات میتواند سبب دگرگونی در مصالح و مفاسد واقعی گردد و در پی آن، احکام تغییر یابند.
۵-۱-۳٫ تغییر در شیوه و زمینههای اجرای حکم:
مکلفان همواره در یک وضعیت نیستند. شرایط زمان و مکان نیز پیوسته در حال تغییر است، از این رو شیوه یکسان برای اجرای برخی از احکام شرعی امکانپذیر نیست. در قوانین اسلام، بسیاری از تغییر حالات پیشبینیشده و روشهای گوناگونی برای شرایط مختلف قرار داده شده است. پیشبینی حالت بیماری و اضطرار یا بیان راهکارهای خاص در احکامی مانند تیمم (به جای وضو یا غسل)، پرداخت فدیه (به جای روزه برای افراد ناتوان) از جمله شیوههای انعطافپذیری اجرای احکام اسلام است.
در مواردی، تشخیص تغییر روش اجرای حکم یا تصرف در اجرای احکام بر اساس شرایط مقتضی، بر عهده فقیه یا حاکم شرع است.
تشریع تدریجی حرمت شراب نمونهای دیگر از تغییر روش اجرای حکم است. شراب در شریعت اسلام، از همان روز نخست، حرام بوده و هیچگاه اسلام آن را تأیید نکرد، اما تحریم بدوی آن به تعطیلی این حکم الهی میانجامید. قرآن با در نظر گرفتن مصالح، آن را گام به گام تشریع کرد تا به حکم نهایی دست یافت.
۵-۲٫ بررسی رابطه تغییرپذیری احکام قرآن
تغییرپذیری احکام و هماهنگی آن با شرایط زمان و مکان، از ویژگیهای خاص شریعت خاتم است. اسلام با تشریع احکام انعطافپذیر برای شرایط متحول، کارآمدی و جاودانگی قوانینش را تضمین کرده است. در قرآن افزون بر اشاره به اصل تغییرپذیری احکام، مواردی از این تغییر یافت میشود. تغییرپذیری احکام قرآن در دو آیه مطرح شده است:
-
- «ما نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیر»[۸۵]؛
«هر حکمى را نسخ کنیم، یا آن را به [دست] فراموشى بسپاریم، بهتر از آن، یا مانندش را مىآوریم مگر ندانستى که خدا بر هر کارى تواناست؟»
-
- «وَ إِذا بَدَّلْنا آیَهً مَکانَ آیَهٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ به ما یُنَزِّلُ قالُوا إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ»[۸۶]؛
«و چون حکمی را به جای حکم دیگر بیاوریم- و خدا به آنچه به تدریج نازل میکند داناتر است- میگویند: «جز این نیست که تو دروغبافى.» [نه] بلکه بیشتر آنان نمىدانند.»
۵-۳٫ نسخ و تغییرپذیری احکام
نسخ در قرآن گاه به سبب تغییر شرایط و مقتضیات زمان است و گاه به سبب نزول تدریجی و جایگزینی مرحلهای قوانین است که در هر دو صورت بر تغییرپذیری احکام قرآن دلالت میکند.
۵-۳-۱٫ نسخ و احکام متناسب با مقتضیات
شرایط و احوال زندگی انسانها پیوسته در تغییر است و هر روز مقتضیات خود را دارد، از این رو دستهای از احکام در شرایط گوناگون، جابهجا میشوند. گاه یک مصلحت اقتضا میکند حکمی تغییر یابید و حکمی دیگر جایگزینش شود. شارع حکیم با در نظر گرفتن این ویژگی در زندگی انسانها، احکامی متغیر و متناسب با مقتضیات تشریع کرده است؛ به گونهای که با تغییر مصالح، احکام متناسب وضع میشود.
در آیات احکام قرآن نیز تحولپذیری شرایط در نظر گرفته شده است. تعدادی از احکام قرآن متناسب با شرایط و مقتضیاتی دگرگون پذیر تشریع شده که پس از تغییر شرایط، احکام دیگری جایگزین آن شده است. هر یک از این احکام قرآنی در جای خود ثابت هستند، اما وابسته به تحقق شرایط و مصالح میباشند؛ بدین معنا که با تحقق شرایط هر یک، حکم متناسب با آن اجرایی میشود.
نمونه این احکام، وجوب پشتیبانی مالی از دولت اسلامی است که در قرآن کریم با نام «انفاق در راه خدا» از آن یاد شده است. این وجوب تا هنگامی است که دولت نیاز مالی داشته باشد. پس از تشریع خمس و زکات، نیازهای مالی دولت اسلامی برطرف گردید، از این رو این تکلیف برداشته شد، اما اگر دولت به هر دلیل، نیاز مالی پیدا کرد، این تکلیف واجب میگردد.[۸۷]
مجتهد میبایست در درجه نخست اینگونه احکام قرآن را تشخیص داده و در مرحله دیگر، مصالح و مقتضیات روز را درک کند تا متناسب با تغییر شرایط، احکام متناسب را استنباط کند. اینک، به نمونههایی از تشریع احکام متناسب با مقتضیات اشاره میشود.
۵-۳-۲٫ نسخ و تشریع گام به گام احکام
از ویژگیهای منحصربهفرد شریعت پیامبر خاتم، تشریع تدریجی برخی از احکام و حرکت و همراهی با تغییرات و تحولات زمان و مکان است. اسلام در بین مردمی ظهور کرد که در انحطاط کامل فرهنگی به سر میبردند و در آغاز راه، با گروهی برخوردار از عقاید و رسوم ناپسند رو به رو بود؛ انسانهایی که بر آداب و رسوم خود تعصب نشان میدادند. اگر پیامبر آیین خود را یک باره بر مردم عرضه میکرد، چه بسا مردم بر نمیتابیدند و کسی به آن نمیگروید. از این رو بسیاری از احکام اسلامی در همان آغاز بعثت پیامبر تشریع نشد، بلکه پس از سپری شدن مدتی و پدید آمدن شرایط لازم، احکام ابلاغ گردید.
خداوند در قرآن برخی از احکام را به صورت تدریجی تشریع کرد؛ بدین گونه که با زمینه سازی، پایههای رسوم جاهلی را سست ساخت و بنیان آن را فروپاشید. در این روش، شارع حکیم احکام را مرحله به مرحله تشریع کرد تا به مقصد نهایی خود رسید. گاهی فرایند اقتضا میکرد که شارع در نخستین گامها، با برخی از آداب و قوانین حاکم بر جامعه همراهی کند و در مراحل بعد، با مقدمهچینی، آن را منسوخ سازد.
۵-۳-۳٫ معنای لغوی نسخ
نسخ در لغت در دو معنای نقل و ازاله استعمال شده است[۸۸].
فراهیدی در العین میگوید: «نسخ عبارت است از نوشتن کتابی از روی کتاب دیگر و نیز عبارت است از زایل کردن امری که به آن عمل شده است با امری دیگر؛ مثل آیهای که در امری نازل شود، سپس برای تخفیف، آن آیه با آیهی دیگرنسخ شود.»[۸۹]
فیروزآبادی میگوید: «نسخ» به دو معنا آمده است:
-
- نقل همانگونه که به کتابت نسخ میگویند: «إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُون»؛[۹۰]«ما از آنچه مىکردید، نسخه برمىداشتیم».
-
- رفع و ازاله؛ مانند: «نسخت الشمس الظل؛ خورشید سایه را از بین برد»؛ بنابراین، برداشتن حکمی با حکم دیگر نسخ است برای اینکه این باطل کردن حکم و جایگزین کردن حکمی دیگر به جای آن است؛ مانند آمدن نور خورشید به جای سایه.[۹۱]
البته، معانی دیگری نظیر ابطال، تغییر، تبدیل، تحویل و نسخهبرداری برای نسخ ذکر شده است[۹۲] که به دو معنای یادشده بر میگردد.
در قرآن کریم نسخ به هر دو معنا آمده است.
معنای اول (نقل) مانند آیه شریفه:
«هذا کِتابُنا یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُون»؛[۹۳]
«این است کتابِ ما که علیه شما به حق سخن مىگوید. ما از آنچه مىکردید، نسخه برمىداشتیم».
و معنای دوم (ازاله) نظیر آیه شریفه:
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ إِلاَّ إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّیْطانُ فی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنْسَخُ اللَّهُ ما یُلْقِی الشَّیْطانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیاتِهِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیم»؛[۹۴]
«و پیش از تو [نیز] هیچ رسول و پیامبرى را نفرستادیم جز اینکه هر گاه چیزى تلاوت مىنمود، شیطان در تلاوتش القاى [شبهه] مىکرد. پس خدا آنچه را شیطان القا مىکرد محو مىگردانید، سپس خدا آیات خود را استوار مىساخت و خدا داناى حکیم است».
همچنین آیه شریفه: