در کتاب پهلوی زادسپرم مهاجرت ایرانیان از خونیرث به دیگر کشورها سوار بر پشت همین گاو سریشوک صورت گرفته است. سه آتش بر پشت این گاو روشن بود شبي طوفان شديدي رخ داد و آتش ها از پشت گاو به دريا افتادند و در آن جا به سوختن ادامه دادند و در دريا به مردمان روشني بخشيدند. این آتش ها به دریا فروریخت و گوهر آنها یکی بود و به سه بهره شد و دوباره در سه جای فروزان گشت و به آذر فرنبغ (آتش موبدان در فارس) و آذرگشنسب، آتش پادشاهان و ارتشتاران (درآذربایجان) و آذربرزین مهر (آتش کشاورزان در خراسان) موسوم گشت. در این اسطوره به نگهداری آتش های سه گانه، بر پشت گاو آسمانی اشاره شده است. عدد سه نشانه ای از تثلیث مقدس است.
هديوش در اساطير ايراني نام گاوي است كه گوپت شاه از آن نگاهداري مي كند و در هنگام رستاخيز، سوشيانت با يارانش آن را قرباني مي كنند و با چربي آن آميخته به هوم سفيد، مائدهاي ميسازند و به مردمان ميدهند و مردمان با خوردن آن عمر جاويدان مييابند. اين گاو بنا به سنت ايراني در دژي مستحكم نگهداري شده تا اينكه در روز رستاخيز قرباني شود. (جابز 1370، 161 - 162).
هديه جاودانگي هنگامي اعطا خواهد شد كه سوشيانس، منجی آخرالزمان در آیین زرتشتی، قرباني نهايي را با آخرين حيواني كه براي خدمت به بشر كشته ميشود، انجام دهد. اين همان قرباني گاو آسمانی است. از پيه آن گاو و شربت هوم سفيد اساطيري كه در درياي گيهاني قرار دارد، اكسير جاودانگي تهيه خواهد شد.
در اساطیر ایران گاو مرد،گوپت شاه نام گرفته است. او موجودی است آسمانی از آن جهت كه اندامش خیالی و ترکیبی است. نيمي از او انسان و نيمي از او گاو است. وظیفه گوپت شاه در اساطیر مراقبت از سريشوك یا هدیوش است. زيرا اين گاو آخرين حيواني است كه در بازسازي جهان كه همه آدميان بايد جاودانه گردند، قرباني مي شود.
میترا مشهورترین گاوکش تاریخ اساطیری جهان است و این شهرت را مدیون رواج مهرپرستی در امپراطوری روم باستان میباشد. در کتیبه های دولتی هخامنشی میترا و آناهیتا در کنار اهورامزدا یاد شده اند، اما اساطیر ایرانیان در دوره هخامنشی به متون کتیبهها محدود نمی شود. ایرانیان و هندیان در دورهای با هم میزیستهاند و متون کهن ریگ ودا معرف عقاید آنها در این دوره است. از بخشهای اوستا نیز یشتها قدمتی پیش هخامنشی دارد . بسیاری ایزدان که در یشتها ستایش شده اند با ایزدان ودایی در برخی خصوصیات مشترکاند
اثر مهری که در مجلس زیرین مشاهده می شود، قهرمان را در مرحله ای پس از طوفان نشان میدهد در حالیکه دو ماهی را با دو دست خود نگه داشته است. مجلس زیرین علاوه بر انتقال مفاهیم ارتباط دوتایی و سهتایی، ارتباط قهرمان و ماهی را نیز - که در فرگرد پیشین در مورد آن صجبت شد - نشان میدهد.
ايرانيان نيز مانند هنديان عقيده دارند كه جهان به هفت كرشور (در فارسي جديد كشور) تقسيم شده است. در بندهش آمده است که اين مناطق هنگامي آفريده شد كه براي اولين بار ایزد تیشتر باران را آفرید و بر زمين فرود آورد. بخش مياني، خونيرث نام دارد و نيمي از همه زمين را تشكيل مي دهد.کیانیان و یلان در خونیرث آفریده شدند. خونیرث به اندازه مجموع شش منطقه ديگر وسعت دارد. مردمان نمی توانستند از کشوری به کشور دیگر سفر کنند مگر بر پشت گاوی آسمانی به نام سریشوَک يا هديوش(هینلز بیتا، 31)
در کتاب پهلوی زادسپرم مهاجرت ایرانیان از خونیرث به دیگر کشورها سوار بر پشت همین گاو سریشوک صورت گرفته است. سه آتش بر پشت این گاو روشن بود شبي طوفان شديدي رخ داد و آتش ها از پشت گاو به دريا افتادند و در آن جا به سوختن ادامه دادند و در دريا به مردمان روشني بخشيدند. این آتش ها به دریا فروریخت و گوهر آنها یکی بود و به سه بهره شد و دوباره در سه جای فروزان گشت و به آذر فرنبغ (آتش موبدان در فارس) و آذرگشنسب، آتش پادشاهان و ارتشتاران (درآذربایجان) و آذربرزین مهر (آتش کشاورزان در خراسان) موسوم گشت. در این اسطوره به نگهداری آتش های سه گانه، بر پشت گاو آسمانی اشاره شده است. عدد سه نشانه ای از تثلیث مقدس است.
هديوش در اساطير ايراني نام گاوي است كه گوپت شاه از آن نگاهداري مي كند و در هنگام رستاخيز، سوشيانت با يارانش آن را قرباني مي كنند و با چربي آن آميخته به هوم سفيد، مائدهاي ميسازند و به مردمان ميدهند و مردمان با خوردن آن عمر جاويدان مييابند. اين گاو بنا به سنت ايراني در دژي مستحكم نگهداري شده تا اينكه در روز رستاخيز قرباني شود. (جابز 1370، 161 - 162).
هديه جاودانگي هنگامي اعطا خواهد شد كه سوشيانس، منجی آخرالزمان در آیین زرتشتی، قرباني نهايي را با آخرين حيواني كه براي خدمت به بشر كشته ميشود، انجام دهد. اين همان قرباني گاو آسمانی است. از پيه آن گاو و شربت هوم سفيد اساطيري كه در درياي گيهاني قرار دارد، اكسير جاودانگي تهيه خواهد شد.
در اساطیر ایران گاو مرد،گوپت شاه نام گرفته است. او موجودی است آسمانی از آن جهت كه اندامش خیالی و ترکیبی است. نيمي از او انسان و نيمي از او گاو است. وظیفه گوپت شاه در اساطیر مراقبت از سريشوك یا هدیوش است. زيرا اين گاو آخرين حيواني است كه در بازسازي جهان كه همه آدميان بايد جاودانه گردند، قرباني مي شود.
میترا مشهورترین گاوکش تاریخ اساطیری جهان است و این شهرت را مدیون رواج مهرپرستی در امپراطوری روم باستان میباشد. در کتیبه های دولتی هخامنشی میترا و آناهیتا در کنار اهورامزدا یاد شده اند، اما اساطیر ایرانیان در دوره هخامنشی به متون کتیبهها محدود نمی شود. ایرانیان و هندیان در دورهای با هم میزیستهاند و متون کهن ریگ ودا معرف عقاید آنها در این دوره است. از بخشهای اوستا نیز یشتها قدمتی پیش هخامنشی دارد . بسیاری ایزدان که در یشتها ستایش شده اند با ایزدان ودایی در برخی خصوصیات مشترکاند
در کتاب پهلوی زادسپرم مهاجرت ایرانیان از خونیرث به دیگر کشورها سوار بر پشت همین گاو سریشوک صورت گرفته است. سه آتش بر پشت این گاو روشن بود شبي طوفان شديدي رخ داد و آتش ها از پشت گاو به دريا افتادند و در آن جا به سوختن ادامه دادند و در دريا به مردمان روشني بخشيدند. این آتش ها به دریا فروریخت و گوهر آنها یکی بود و به سه بهره شد و دوباره در سه جای فروزان گشت و به آذر فرنبغ (آتش موبدان در فارس) و آذرگشنسب، آتش پادشاهان و ارتشتاران (درآذربایجان) و آذربرزین مهر (آتش کشاورزان در خراسان) موسوم گشت. در این اسطوره به نگهداری آتش های سه گانه، بر پشت گاو آسمانی اشاره شده است. عدد سه نشانه ای از تثلیث مقدس است.
هديوش در اساطير ايراني نام گاوي است كه گوپت شاه از آن نگاهداري مي كند و در هنگام رستاخيز، سوشيانت با يارانش آن را قرباني مي كنند و با چربي آن آميخته به هوم سفيد، مائدهاي ميسازند و به مردمان ميدهند و مردمان با خوردن آن عمر جاويدان مييابند. اين گاو بنا به سنت ايراني در دژي مستحكم نگهداري شده تا اينكه در روز رستاخيز قرباني شود. (جابز 1370، 161 - 162).
هديه جاودانگي هنگامي اعطا خواهد شد كه سوشيانس، منجی آخرالزمان در آیین زرتشتی، قرباني نهايي را با آخرين حيواني كه براي خدمت به بشر كشته ميشود، انجام دهد. اين همان قرباني گاو آسمانی است. از پيه آن گاو و شربت هوم سفيد اساطيري كه در درياي گيهاني قرار دارد، اكسير جاودانگي تهيه خواهد شد.
5 -6 گاو و گندم
گندم خوراک اصلی مردمان این ناحیه و یکی از گیاهان بسیار سود مند است. قربانی گاو آسمانی همدم کیومرث سبب رویش گندم و گیاهان مفید از خون قربانی میگردد. در فرگرد پیشین آورده شد که کیومرث شخصیت موازی جمشید (قربانی کننده گاو) در متون پهلوی است. هر دو داستان نیز اسطوره گاو آسمانی و گاو مرد نگهبان را نداعی می کنند.
رویش گندم نماد شکوفایی و نوزایی است. خوشهی گندم با چینش قرینهی دانه های آن نشانگر مفهوم ثنویت است. رویش گندم از خون گاو نشانگر شکوفایی پس از طی مرحله قهرمانی و فائق آمدن بر حیوان درونی است.
در هر دو مجلس پایین ارتباط گاو و گندم نشان داده شده شده است. در تصویر آ. خوشهی گندم زیر پای گاو روی سکهای ضرب شده است. در تصویر ب. اثر مهری دیده می شود که در آن خوشه گندم بالای سر گاو نقش شده است. علت این جایگذاری تصویری و مفهوم آن بر ما مشخص نیست.
5 -7 گاو و دیگر نمادهای حیوانی
گاو به عنوان نماد یکی از مراحل قهرمانی در ارتباط با دیگر نمادهای حیوانی مربوط به مراحل قهرمانی نقش شده است. در این پژوهش تصاویر مربوط به برخی از این حیوانات بررسی خواهد شد. شایان ذکر است که از پرداختن به تصاویر مرتبط با دوره سگ تازی با توافق اساتید صرفنظر شده است.
5 -7 -1 گاو و ماهی
ماهی حیوانیست که مرحله طوفان یا دوره ابتدایی قهرمانی را نمادین میسازد. گاو به عنوان حیوان توتم(نیای بشر) به نمایندگی از همه نوادگانش با غلبه بر ماهی از دانش درونی آن که به جهان زیرین مرتبط است، برخوردار میگردد. ماهی به دوره طوفان و واپس گرایی انسانی در بازگشت به امنیت درون رحمی و مرگ ارتباط دارد.
5 -7 -2 گاو و شیر
صحنههای گرفت و گیر شیر و گاو در صنایع دستی هخامنشی از مضامین پرکاربرد است. چنانکه در نقشهی نجومی باستانی در فرگرد پیشین مشاهده شد، شیر مرکب قهرمان در دورهسوم است. قربانی گاو به دست قهرمان با نماد حیوانی قهرمان در این دوره نمادین شده است. به نظر میرسد از این مرحله به بعد حیوان توتم تغییر مییابد و شیر جای گاو را میگیرد. احتمالا به همین علت میترا را که ایزدی خورشیدی و موازی جمشید است با نماد شیر تصویر مینموده اند. قربانی گاو نوعی آیین گذار بوده است که نوآموز نوجوان پس از برگزاری آن به عنوان یک فرد بالغ در جامعه پذیرفته میشده است، بنابراین کسی که موفق به برگزیری این آیین میشده، به دسته دیگری از خانواده توتمی منتقل میشده است.
مجلس بعدی بر پلکان ورودی کاخ تچره در پارسه نقش شده است و گرفت و گیر شیر و گاو را نشان میدهد. همانطور که در تصویر قابل مشاهده است، شیر به گاو حمله کرده است اما گاو را نکشته است. شیر با هر دو دست پیشین خود گاو را گرفته است و دندانهایش را چنان در تیرهی پشت گاو فرو برده است گویی در حال نوشیدن خون گاو است. گاو در تصویر سر خود را به سمت شیر برگردانده است و صحنه را مینگرد.