می کردند و سپس می زنند و می رقصند و از ترانه های شاد محلی می خوانند و شادی می کنند.
در این مراسم معمولا یکی دو نفر از بانوان با تجربه و دنیادیده فامیل دعوت می شوند و لطیف گویی و گرم کردن مجلس با آنهاست. در تمام مدت اجرای این مراسم زن ها دست می زنند، کیل می کشند و شادی
می کنند که فراموش ناشدنی است. در نسل جدید متاسفانه این مراسم شادی آفرین سنتی فراموش شده است و فقط بردن مایه ماست آن هم بدون تشریفات انجام می شود.
۷-۳. زایمان
به واسطه هر بار، بارداری زن و زاییدن او یکی از گناهش را خداوند تبارک و تعالی خواهد بخشید و هر قدر زن زائو درد زایمانش بیشتر باشد به همان اندازه از طرف خداوند از بار گناهان وی کاسته می شود.
هنگامی که علائم وضع حمل در هر زنی ظاهر شود بستگانش یک نفر را به دنبال مامای محلی می فرستند و او را می آورند. در ابتدا ماما دستور می دهد تا آب گرم بیاورند. زائو را روی یک صندلی می نشانند و به کمک عده ای از اطرافیان کمک به عمل زایمان می کنند. در این هنگام عده ای از بستگان از جمله همسر زائو حق ورود به اتاق را نداشته و در پشت در اتاق ایستاده و منتظر تولد نوزاد می شود. اگر نوزاد متولد شده پسر باشد هر یک از افرادی که در اتاق زایمان حضور دارند برای گرفتن مژدگانی از پدر نوزاد سبقت می جویند. ماما پس از آنکه ناف نوزاد را می برد او را شستشو داده و سپس در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه می خواند تا به اعتقادشان نوزاد مسلمان شود. سپس لباسی را که قبلا مادر زائو تهیه کرده است را به تن نوزاد پوشیده و او را در قنداق می پیچند. در مقابل مادر زائو یا مادر شوهرش مبلغی را تحت عنوان ناف بری به ماما می دهند.
رسم ناف بریدن در ایل کاکاوند بدین صورت بوده است (در گذشته) با به دنیا آمدن نوزاد دختر ناف او را برای یک پسر از فامیل می بریدند. یعنی همه بدانند که آنها در بزرگی با هم ازدواج خواهند کرد. این رسم شبیه عقد و ازدواج سنتی در ایالت راجیستان هند است که راهب با افروختن آتش مقدس در اولین و دومین شب قرص کامل ماه مراسم عقد را برای دخترهای دو ساله و پسرهای چهار ساله انجام می دهند (همان: ۸۸).
دوران بارداری
در سال های گذشته زنی که حامله می شد برای احترام به والدین خود سعی می کردند این موضوع را از آنها پنهان کنند. تغییرات فرهنگی میان مردم باعث شد که این فرهنگ قدیمی تقریبا به حیطه فراموشی سپرده شود. امروزه زن و مرد برخلاف گذشته به محض نمایان شدن و مشخص شدن علائم حاملگی آن را در میان خانواده در میان گذاشته و به همین خاطر جشنی برپا می نمایند.
دوران بارداری در میان مردم ایران به خصوص کاکاوندی ها از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. مادر در این زمان سعی می کند از هر گونه عملی که برای فرزند مضر باشد و دارای تاثیر منفی است امتناع ورزد. دیگران نیز سعی می کنند مراقبت های ویژه ای از زن باردار کنند. مادر سعی می کند همیشه پاک و منزه باشد و از گفتن و شنیدن جمله های زشت و رکیک خودداری کند چرا که آن را باعث آلودگی روح و روان کودک و آینده اش می دانند.
نخستین روزهای کودک
از نکات مهمی که در دوران بارداری از اهمیت ویژه ای برخوردار است علاقه به جنس پسر و تنفر از دختر می باشد. این علاقه از دوران جاهلیت اعراب تا کنون در خانواده ها رواج دارد. مردم ایل کاکاوند مانند سایر مردم ایران علاقه خاصی به جنس نوزاد پسر دارند و اکثرا جنس پسر را به دختر ترجیح می دهند. از دلایل علاقه آنها به جنس پسر اعتقاد به اجاق روشنی است که پسر می تواند پشتوانه خانواده آنها در تولد و بقای نسل خانواده شود. در عین حال آنها معتقدند نوزاد متولد پسر می تواند در دوران پیری و درماندگی آنها را حمایت کند. چنانچه در خانواده ای پسر به دنیا بیاید بر حسب آنچه که مرسوم است اگر کسی مژده آن را به پدر خانواده دهد پدر از سر شوق هر چه در توان دارد به مژده دهنده هدیه ای ارزنده می دهد.
معمولا در هر زایمان زن از طرف خانواده خود( مادر) حمایت می شود و چند روز قبل از زایمان، مادر به خانه دختر رفته یا اینکه دختر را خانه پدرش می برند تا در دوره زایمان مراقب او باشند. در طی این مدت مادر برای اینکه طبع دخترش گرم بماند سعی می کند او را با غذاهای گرم «قماخ» « شلکینه»« گل گاو زبان» پذیرایی می کنند تا به اعتقادشان زائو« پرز» بماند. خوردن گوشت قرمز ، سبزیجات ، پنیر نیز موجب عقیم شدن زائو می دانند. همچنین معتقدند که در اتاق زائو هر حاجتی که از خداوند طلب کنند مستجاب می شود. به همین خاطر آنهایی که آرزو دارند در اتاق زائو دعا می کنند. عده ای نیز معتقدند اگر زائو را تا چله اش به پایان نرسیده در جنگل یا مکان های وحشتناک تنها رها کنند ، جن زده یا اینکه آل او را با خود می برد و برای اینکه جن زده نشود زیر تشک یا بالشت او کارد، سوزن، قیچی یا یک قطعه نان و حتی در بسیاری از موارد قرآن می گذارند.
مراسم ده چله و نامگذاری کودک
غروب روز نهم (هنگامی که نوزاد متولد شده پسر باشد) خانواده زائو کلیه بستگان را جهت شرکت در مراسم ده چله به صرف ناهار در روز دهم دعوت می کنند. بدین صورت که صبح همان روز( دهم) ماما، زائو و نوزادش را به حمام برده و طی مراسم خاصی آنها را شستشو می دهد و مادر زائو هنگام خروج از حمام مبلغی تحت عنوان « شیرینی» به حمام چی می دهد. در خانه نیز مادر شوهر زائو با اسپند و شاباش از آنها استقبال می کند. بعد از حمام مادر زائو با صبحانه ای تحت عنوان« ساعت دهی» شامل کاچی و تخم مرغ محلی از آنها پذیرایی می کنند . همچنین در بعد از ظهر آن روز خانواده نوزاد پس از پذیرایی مهمانان، نام نوزاد را اعلام می نمایند. در پایان مراسم نیز مهمانان هدایای خود را تقدیم می کنند. ظاهرا این رسم در میان مردم ایل از میان رفته است.
چله
روز چهلم زایمان ، ماما زائو را به حمام برده و او را چهل غسل می دهد که به اعتقادشان با این کار زائو پاک شده و پس از آن در هر مراسمی می توانند شرکت کنند.
چله افتادن
در فرهنگ عوام هر گاه زنی عقیم نبوده اما بنا به هر دلیلی آبستن نشود، چله افتاده است و اغتقاد بر این است که موارد ذیل باعث چله افتادن زنان می شود:
*هر گاه دو زائو با هم زایمان بکنند و هر دو برای حمام روز دهم بروند، زائویی که دیرتر از دیگری وارد حمام شده باشد چله اش را روی زائویی که داخل حمام بوده می ریزد و اولی چله می افتد.
*عروسی که داخل اتاق عقدش زن بیوه یا مطلقه باشد، چله می افتد
*هنگامی که دو دختر فامیل با هم عروسی داشته باشند یکی از آنها چله می افتد
*عروسی که هنگام عقد و عروسی خبر مرگ کسی را بشنود، چله می افتد.
*عروسی که در اتاق عقدش زن زائو( که چله اش نگذشته باشد) باشد، چله می افتد.
*عده ای معتقدند اگر چله گربه یا موشی روی چله ی زنی بیافتد آن شخص چله افتاده و آبستن نمی شود.
- چله بری
*هرگاه زنی چله بیافتد و آبستن نشود از طریق روش های ذیل چله اش را بریده و باعث آبستن شدنش
می شوند.
*عده ای معتقدند اگر زنی به هر عنوان چله افتاده باشد با چند بار گام زدن روی قبر سادات و تکریم جمله « نیتم به نیت چله» چله اش ریخته و آبستن می شود.
*اگر چله ی موشی به زنی افتاد و آبستن نشد بایستی موشی را گرفته و در دهان آن ادرار کنند تا چله بریده شود.
*اگر چله ی گربه ای به زائو افتاد و دیگر آبستن نشد، منتظر زایمان گربه ای می ماند تا اینکه جفت گربه را گرفته روی سرذ زن نگه داشته و آب می ریزند تا آب از روی جفت گربه عبور نموده روی سر زنی که آبستن نمی شود بریزد و آبستن شود.
*اگر زنی در حمام چله افتاد و آبستن نشد ، برای بریدن چله خود و آبستن شدن بایستی هنگامی که زائو در حمام است به حمام رفته ، در حمام بنشیند ، بچه زائوی اول را روی روی سر زنی که چله به او افتاده و آبستن نمی شود نگه داشته آب چهل کلید روی سر بچه ریخته و آب از بدن بچه عبور کرده روی سر زنی که نشسته بریزد از آن پس چله بریده شده و آبستن می شود.
*اگر خبر مرگ کسی باعث چله افتادن شده باشد باید شخص چله افتاده قبر آن مرده را در شب چهارشنبه چند بار گام بزند و جمله « نیتم به نیت چله» را تکرار کند
*اگر زائو یا زن مطلقه باعث چله افتادن شده باشد از خانه شان مخفیانه چیزهایی از قبیل نمک، گل زیر کفش، پیراهن و یا نخ پیراهن می گیرند و نمک را به زن چله افتاده می خورانند و گل زیر کفش و پارچه را مانند اسپند دود می کنند که به این طریق چله اش ریخته و آبستن می شود.
ختنه سوران
یکی دیگر از مراسم قابل اهمیت ختنه سوران می باشد. در ختنه سوران سن کودک دارای اهمیت است. معمولا کودکان در مقاطع سنی سه، پنج، هفت و حتی به ندرت در نه و دوازده سالگی انجام می گیرد و خانواده های مختلف به یکی از مقاطع سنی فوق معتقدند. این مقطع سنی ارثی بوده و از گذشته تا حال در خانواده ها وجود داشته اند و انجام این مراسم در خارج از مقاطع سنی که به آن پایبندند را باعث به وجود آمدن عواقب ناگوار می دانند.
در گذشته ختنه پسران را با تشریفاتی خاص که کتر از مراسم عروسی نبود انجام می دادند. عمل ختنه به وسیله گروهی به نام دلاک یا لوطی معمولا از نیمه دوم مرداد تا اواسط پاییز در هوای مناسب انجام می شد. روز انجام مراسم ختنه سوران، با توافق اهالی روستا تعیین می شد و ختنه گران که نوازنده هم بودند، دعوت می شدند. روز قبل از مراسم، نوازندگان ساز و دهل می نواختند و اهالی ضمن شرکت در مراسم به رقص و پایکوبی می پرداختند . در این جشن به مدعوین ناهار داده می شد. روز بعد بچه ها را در یکجا معمولا خانه ی کدخدا، یا بزرگ روستا جمع و آنان را ختنه می کردند.
مردم بر این باور بودند که اگر بچه بتواند یک سیلی به صورت ختنه گر بزند زخمش زودت درمان
می یابد. پس از ختنه ، پیازی را سوراخ می کردند و به گردن بچه می آویختند تا بوهای مضر به وی آسیبی نرسانند. ختنه گران فاقد دارو ولوازم بهداشتی بودند و اگر زخمی دیر بهبود می یافت . پهن حیوانات را
می سوزاندند و خاکسترش را به جای پودر بر زخم می پاشیدند تا درمان یابد. روز جشن کودک را در حالی که لنگ قرمز دو مهره و پیراهن سفید پوشیده است داخل اتاق روی تشک می خوابانند و مهمانان هریک به سراغ کودک آمده و هدایای خود را که معمولا وجه نقد می باشد زیر تشک کودک می گذارند (اما امروزه شخصی پول ها را از مهمانان تحویل گرفته و یادداشت می کند تا والدین کودک بتوانند حق آنان را اداکنند).
در پایان مراسم بعد از پذیرایی مهمانان به هریک از آنان کیسه ای پلاستیکی ( که داخل آن نخود و کشمش می باشد) می دهند و جشن در میان ابراز احساسات و خوشحالی مهمانان پایان می پذیرد.
اعتقادات خرافی
در گذشته به علت وجود خانه های گلی با سقف چوبی، مامن مناسبی برای موجودات موزی مانند موش بود. گاهی اوقات این حیوانات در سکوت شب و ریزش خاک از سقف خانه های گلی باعث توهم و ترس می شود و ذهن خیال پرداز بعضی ها را وادار به داستان سازی و قصه پردازی می کند. تا جایی که باورشان می شود که موجوداتی به نام جن و پری در محیط زندگی آنها وجود دارد.
آل
اعتقاد بر این است که آل به شکل زنی است که دست ها و پاهای استخوانی لاغر دارد .رنگ چهره اش سرخ و بینی او از گل است و کار او آن است که جگر زن تازه را در زنبیل گذاشته و می برد . ولی جگر زائو تا زمانی که از آب نگذشته ، معالجه می شود .برای پیش بینی از خطر آل ، به یک سیخ ، سه تا پنج پیاز کشیده و گوشه اتاق می گذارند .اگر تفنگ و شمشیر در اتاق باشد خوب است …رخت خواب زائو نباید سرخ باشد ، در دامن زائو جو بریزد و اسب بیاید و آن را بخورد .دور رختخواب زائو یعنی آنچه که اطراف او است بالای سر او بگذارید تا روزی که به حمام می رود .( هدایت،صادق، ۱۳۶۵: ۲۷).
از سوی دیگر بانوان سالخورده عقیده دارند آل موجودی است مانند یک پیرزن با موهای ژولیده و نارنجی رنگ که فقط زائو می تواند او را ببیند و زائو از ترس از دیدنش غش می کند و زبانش بند می آید . این زنان با تجربه و مسن می گویند برای جلوگیری از دستبرد آل انجام برخی از تدابیر حفاظتی ضروری است .اول باید دور اتاق را خط کشید .بعد یک پیاز بزرگ را به سیخ کشید و بالای سر زائو قرار داد و یک قران کوچک یا حداقل تکه نان بالا سر و یک نفر هم پهلویش باشد.این احتیاط ها قبل از اولین حمام زائو لازم است .هرچند تا چله باید مواظب از نوزاد و مادرش را ادامه داد ولی بعد از اولین حمام خطر به مراتب کمتر می شود( همان).
جوان ازما
قدیمی های ایل کاکاوند و بعضی از مردم امروزی عقیده دارند که هیولای هزار چهره ای در دشت و صحرا خود را به شکل حیوانات مختلف بویژه الاغ و بز در می آورد تا مردها را بیازماید و در صورتی که موفق می شد مردی را بدام اندازد کف پاهایش را می لیسید و خونش را می خورد و چه بسا مرد هلاک
می شد تجربه کسانی که مدعی بودند که این موجود مزاحم را دیده اند حاکی بود که اگر مرد تنبان خود را می گرفت “جوان ازما ” ناپدید می شد ( ماسه، ۱۳۵۷: ۶۵).
تقدس درخت
در میان مردم ایل کاکاوند و مناطقی که زنده می کنند بعضی از درختان مقدس می باشند و مردم بویژه زنان برای برآوردن حاجات خود به این درختان ،کهنه لباس می بندند و به آن اعتقاد دارند این درختان عبارتند از : بلوط، کنار و …همچنین قطع این درختان گناه نحسوب می شود و اعتقاد بر این است که کسانی که این درختان را قطع کنند بر آنها بلا نازل می شود .
جن
غالب مردم ایل بر این باورند که که جن شبیه انسان است با این تفاوت که جن “سم ” دارد و سم او شبیه به سم حیوانات است و بیشتر در خرابه ها و بیقوله ها مسکن می گزیند .آنها معتقدند اجنه گاهی دختر و پسر کوچک را ربوده و به بیقوله ها می برد و نیز اعتقاد دیگر بر این است که هنگام غروب آفتاب ، آب شیره برنج را بدون بسم اللهالرحمن الرحیم به زمین ریخت چون ممکن است جن حضور داشته باشد و آسیب ببیند . جن موجودی است خوش قلب اما اگر با او بدرفتاری شود ،عکس العمل نشان می دهد و شخص را دیوانه می کند.
شوگ
راهنمای نگارش پایان نامه درباره مطالعه مردم شناختی تاریخچه و اعتقادات ۹۲- فایل ۱۰