جسمانی است که در درون فرد قرار دارد و ویژگیهای فرد، رفتار و اندیشه او را تعیین میکند (پروین، ترجمه کدیور، ۱۳۸۱). شلدون[۲] نیز پویا بودن شخصیت را در تعریف خود مطرح کرده و میگوید، سازمانیافتگی پویشی جنبه های ادراکی، عاطفی، انگیزشی و بدنی فرد را شخصیت گویند (سیاسی، ۱۳۷۱، به نقل از خرمایی، ۱۳۸۵). میلین[۳] (۱۹۹۵، به نقل از رانکین[۴]، ۲۰۰۵) شخصیت را اینگونه تعریف میکند: الگوی پیچیده از ویژگیهای روانشناختی شکل گرفته که قسمت بزرگی از ناخودآگاه فرد هستند و نمیتوان آنها را به آسانی از بین برد و خود را به صورت غیرارادی در عملکردهای مربوط به یک موقعیت نشان میدهند. از نظر اتکینسون[۵]، اتکینسون، اسمیت، داریل جی، نولن- هوکسما (۱۳۸۱) نیز شخصیت الگوهای معینی از رفتار و شیوه های تفکر است که نحوهی سازگاری شخص را با محیط تعیین میکند.
رویکرد این پژوهش در ارزیابی ویژگیهای شخصیتی، رویکرد صفت[۶] است. رویکرد صفت معتقد است که «صفات»، الگوهایی از اندیشه، عواطف و رفتار را شامل میگردد که باعث
میشوند افراد با یکدیگر متفاوت باشند و این الگوها در طول زندگی ثابت هستند (کوستاو و مککری[۷]، ۱۹۹۰). ارائه دیدگاه صفت، پیشرفت مهمی در حوزه روانشناسی شخصیت محسوب میشود زیرا ارزیابیهای گروهی را در سنجش شخصیت میسر ساخت. تا اواخر دهه ۱۹۳۰ توافق اندکی بین روانشناسان و نظریهپردازان شخصیت در مورد روش های ارزیابی و اندازه گیری شخصیت وجود داشته است. در دهه ۱۹۴۰ نظریههای چند صفتی و روش های ارزیابی گروهی در شخصیت توسعه مییابد و با ارائه نظریه هایی مانند نظریهی ۱۶ عاملی کتل[۸]، سهعاملی آیزنک[۹] و در نهایت رویکرد پنج عامل بزرگ شخصیت[۱۰] یا پنج بزرگ[۱۱]، پیشرفت مهمی را در نظریههای شخصیتی و روش های اندازه گیری آن به وجود میآورد.
مدل پنج عامل بزرگ شخصیت در سالهای اخیر به عنوان رویکردی پرطرفدار و قدرتمند برای مطالعه ویژگیهای شخصیتی مورد توجه بسیاری از روانشناسان قرار گرفته است. این مدل بر این باور استوار است که انسان موجودی منطقی است که میتواند شخصیت و رفتار خویش را توضیح دهد (کوستا و مک کری، ۱۹۹۸). بر اساس این نظریه انسان موجودی است که روش زندگی خود را درک مینماید و توانایی تجزیه و تحلیل کنشها و واکنشهای خود را دارد (مککری و کوستا، ۱۹۹۶). دیگمن و آینویی[۱۲] (۱۹۸۶) میگویند، اگر تعداد زیادی مقیاس درجهبندی برای سنجش شخصیت مورد استفاده قرار گیرد و اگر گستره مورد سنجش این مقیاسها بسیار وسیع باشد توصیف شخصیت را میتوان به وسیله پنج عامل قوی توضیح داد. این پنج عامل اغلب با عناوین روان نژندی[۱۳](N)، برونگرایی[۱۴] (E)، گشودگی[۱۵] (O)، توافقپذیری[۱۶] (A) و وظیفهمداری[۱۷] © معرفی میشوند. این عوامل نه تنها در مقیاسهای درجهبندی فرد به وسیله دوستان یافت شده است (تاپس و کریستال[۱۸]، ۱۹۹۲/۱۹۶۱) بلکه در مقیاسهای گزارش ویژگیها به وسیله خود افراد (سادویسر[۱۹]، ۱۹۹۷)، در پرسشنامه نیازها و انگیزهها (کوستا و مک کری، ۱۹۸۸) و در نشانهشناسی اختلال شخصیت (کلارک و لیویزلی[۲۰]، ۱۹۹۴) هم یافت شدهاند. لذا به نظر میرسد بیشتر آنچه روانشناسان با اصطلاح شخصیت توصیف میکنند، در مدل پنج عامل شخصیت خلاصه شده است.
کملمیر، دنیلسون و باستین[۲۱] (۲۰۰۵) بر این باورند که هر فرد برای ورود به اجتماع و در نتیجه رویارویی با موقعیتهای گوناگون و افراد مختلف (از نظر فرهنگی، اقتصادی، طبقه اجتماعی و . . .) به ابزارهایی مانند ساختارهای روانی و ویژگیهای شخصیتی مجهز است؛ ابزارهایی که میتوانند در مقابله با رویدادهای مختلف زندگی به وی کمک کنند. این ساختارهای روانی نه تنها تحت تاثیر عوامل مختلفی مانند خانواده، اجتماع، گروه همسالان و غیره قرار دارند، بلکه این عوامل را نیز تحت تاثیر قرار میدهند (باری، لاکی و ارهک[۲۲]، ۲۰۰۷). پژوهشگران همواره به تاثیر این مؤلفه ها بر متغیرهای موجود در زندگی افراد مانند عملکردهای اجتماعی، تحصیلی، بین فردی و . . . توجه کردهاند (ویلسون، روهلز، سیمپسون و تران[۲۳]، ۲۰۰۷؛ داروس، هانزال و سگرین[۲۴]، ۲۰۰۸).
به علاوه، در دنیای امروز، فلسفه تعلیم و تربیت بر این اساس بنا شده است که تمامی جنبه های شخصیت فرد پرورش یابد، به این صورت که برای داشتن انسانی سالم، خلاق و مفید در جامعه لازم و ضروری است که همگام با توسعه قوای فکری و عقلی فرد، قوای اجتماعی و عاطفی او هم پرورش یابد. یکی از مهمترین عوامل سازگاری شخص با محیط، مهارتهای اجتماعی اوست. مهارتهای اجتماعی عاملی بنیادی در شکلگیری روابط، کیفیت تعاملات اجتماعی و حتی سلامت روانی فرد است (های، ۱۹۹۴؛ پارکر و آشر[۲۵]، ۱۹۸۷). ماتسون[۲۶] (۱۹۹۰) معتقد است مهارتهای اجتماعی رفتارهایی هستند که رشد آنها میتواند در روابط افراد از یک سو و بهداشت روانی آنان و نیز عملکرد مفید آنان از سوی دیگر تاثیرگذار باشد.
رشد و اعتلای اجتماعی در سایه مهارتهای اجتماعی حاصل میشود که نتیجه آن سازگاری و برقراری ارتباط سالم و صحیح کودکان و نوجوانان با اطرافیان است. بنابراین مطالعه دقیق، برنامه ریزی اولیه، هدفگذاری صحیح و تلاش مستمر برای تقویت آن ضروری است.
علاوه بر این، شخصیت نه تنها در بعد فردی و اجتماعی تاثیرگذار است، بلکه در بعد آموزشی و تعاملات دانشآموزان در مدرسه نیز اثربخش میباشد. فرض زیربنایی این است که مشارکت فعّال دانشآموزان در نتیجه رفتارها و عواطفی نظیر عمل، پشتکار، علاقه و لذت است که منعکسکننده ویژگیهای شخصیتی آنان میباشد. پژوهشگران دریافتهاند که پیشرفت تحصیلی که در نتیجه تعامل رفتاری و عاطفی دانشآموز حاصل میشود تنها پیامد هوش فردی یا امکانات سختافزاری موجود در محیط نیست بلکه جنبه های روانشناختی افراد مانند رگه های شخصیت و سبکهای یادگیری نیز نقش مهمی دارند (بوساتو، پرینس، الشات و هامکر[۲۷]، ۲۰۰۰). برای مثال، کتل (۱۹۷۸، به نقل از اینفانته، سانچز و رودریگز[۲۸]، ۲۰۰۱) عنوان میکند که در گستره موفقیت آموزشی، نقش شخصیت فراتر از نقش هوش است. افزون بر این، نظام آموزش و پرورش بسیاری از کشورها سنجش روانی و به خصوص ارزیابی شخصیت افراد را در مقاطع مختلف مدنظر قرار داده است تا بتواند آنان را در موقعیتهای مختلف تحصیلی به خوبی هدایت کند.
چگونگی ایجاد این ویژگی و به بیانی دیگر تعامل رفتاری و عاطفی دانشآموز در فعالیتهای کلاسی یکی از دغدغه های اصلی روانشناسان فعّال در این حوزه است. عوامل مختلفی تعامل رفتاری - عاطفی دانشآموز را تحت تاثیر قرار میدهند که از جمله آنها میتوان به ویژگیهای شخصیتی دانشآموزان اشاره کرد.
مشارکت دانشآموزان در فعالیتهای علمی، اغلب به صورت تعامل رفتاری - عاطفی توصیف میشود که مستقیما به فرایند یادگیری مرتبط است. برای مثال، به زمان کارکردن یا مشارکت در فعالیتهای یادگیری سازمان یافته و ماهیت تعامل دانشآموزان با مربیان یا همسالان مربوط میشود (فین، پانوزو و آخیلس[۲۹]، ۲۰۰۳) که هر دو گونه مشارکت با پیشرفت تحصیلی ارتباط دارند (فین و همکاران ۲۰۰۳؛ مارکس[۳۰]، ۲۰۰۰؛ فین، پانوزو و ویلک[۳۱]، ۱۹۹۸، به نقل از کاسپی، چاجت، ساپورتا و بثمارم[۳۲]، ۲۰۰۵). به طور کلی، تعامل به کیفیت ارتباط دانشآموز با کوشش تحصیلی اشاره دارد و با افراد، فعالیتها، اهداف، ارزشها و موقعیتی که آن را ایجاد میکند، ارتباط دارد (اسکینر، فرر و کیندرمن، ۲۰۰۹).
در طول ۱۰ سال گذشته، تحقیقات انجام شده بر روی تعامل علمی دانشآموزان بر اهمیت آن به عنوان نقش کلیدی موفقیت کودکان در مدرسه توافق نظر داشتهاند (فردریک، بلومنفیلد و پاریس[۳۳]، ۲۰۰۴). به عبارت دیگر، این نوع تعامل رفتاری - عاطفی، یادگیری، نمرات، موفقیت، میزان حضور و غیاب، فارغالتحصیلی و تابآوری دانشآموزان را در درازمدت پیشبینی میکند (فرر، اسکینر، مرچاند و کیندرمن[۳۴]، ۲۰۰۸). مطالعات همچنین نشان دادهاند که تعامل رفتاری - عاطفی به عنوان یک عامل محافظ در برابر فعالیتهای مخاطرهآمیز (مانند سوء مصرف مواد، رفتار مخاطرهآمیز جنسی و بزهکاری)، عمل میکند (اُفارل و موریسون[۳۵]، ۲۰۰۳).
از آنجا که دانشآموزان دوره راهنمایی در یکی از مراحل حساس زندگی خود قرار دارند که بدون شک داشتن مهارتهای اجتماعی آنان نقش مهمی برای داشتن زندگی سالم و همچنین رشد و پویایی جامعه ایفا میکند و از طرف دیگرتعامل رفتاری - عاطفی دانشآموزان، یادگیری، پیشرفت تحصیلی و رشد شناختی و اجتماعی آنان را تحت تاثیر قرار میدهد بررسی عوامل تاثیرگذار بر مهارتهای اجتماعی و تعاملات رفتاری و عاطفی دانشآموزان ضروری است. به همین دلیل پژوهش حاضر به بررسی روابط بین ویژگیهای شخصیتی، مهارتهای اجتماعی دانشآموزان و تعامل رفتاری - عاطفی آنان در فعالیتهای کلاسی میپردازد. به عبارت
دقیق تر، این پژوهش نقش ویژگیهای شخصیتی را در رابطه با مهارتهای اجتماعی و تعامل رفتاری - عاطفی دانشآموزان دوره راهنمایی میسنجد و از آن طرف بر آن است که بگوید ویژگیهای شخصیتی چه تاثیری بر مهارتهای اجتماعی و تعامل رفتاری – عاطفی
دانشآموزان دارد.
۱-۲- بیان مساله
برخورداری از مهارتهای اجتماعی و ارتباطات ثمربخش برای داشتن عملکردی موفق در زندگی ضروری است. مهارتهای اجتماعی، رفتارهایی هستند که فرد را قادر به تعامل اجتماعی موثر و اجتناب از پاسخهای نامطلوب نموده و بیانگر سلامت رفتاری و اجتماعی افراد هستند (گرمارودی و وحدانینیا، ۱۳۸۵). از مهمترین اهداف آموزشی دوران کودکی توسعه مهارتهای اجتماعی بوده و میزان برخورداری کودکان و نوجوانان از این مهارتها بر سلامت فردی و اجتماعی و نیز موفقیت تحصیلی آنان اثرگذار است. در حال حاضر با توجه به رابطه بین مهارتهای اجتماعی و تامین سلامت فردی و اجتماعی دانشآموز، مدارس به طور روزافزونی در جستجوی راههایی برای کمک به دانشآموزان به منظور ارتقاء مهارتهای اجتماعی مثبت در مدرسه و جامعه هستند.
تحقیقات متعددی در خصوص عوامل موثر بر مهارتهای اجتماعی انجام پذیرفته اما نقش ویژگیهای شخصیتی به عنوان یکی از عوامل موثر بر مهارتهای اجتماعی کمتر مورد توجه قرار داشته است. بنابراین از اهداف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین مهارتهای اجتماعی و ویژگیهای شخصیتی افراد است.
از طرف دیگر نظریههای آموزشی بر مزایای یادگیری فعّال که شامل مشارکت در فعالیتهای علمی است، تاکید میکنند. دیدگاه ساختارگرایی[۳۶] مدعی است که دانش به صورت اجتماعی و فعالانه به دست میآید (جانسن، ۱۹۹۱؛ ویگوتسکی[۳۷]، ۱۹۶۲). این دیدگاه اشارات عمیقی برای آموزش دارد، زیرا اعلام می دارد که دانشآموزان از آنچه که در بسیاری از کلاسها متداول است، نقش بسیار فعالتری در یادگیری خودشان دارند (اسلاوین، ۲۰۰۶). همچنین بر اساس تحقیقات فورد[۳۸] و بلانچارد (۱۹۹۳) رابطه نسبتا قوی بین مشارکت دانشآموزان در کلاس با رشد اجتماعی و شناختی آنها وجود دارد. بر اساس تحقیق فین و راک (۱۹۹۷) و مارکس (۲۰۰۰) تعامل رفتاری - عاطفی دانشآموز، منجر به افزایش موفقیت تحصیلی و حس تعلق دانشآموز به مدرسه و دیگر نهادهای اجتماعی میشود (ویلمز[۳۹]، ۲۰۰۳).
به نظر میرسد که بهبود تعامل دانشآموزان به عنوان راه بالقوهای برای درمان نابرابریهای اجتماعی و پیامدهای آموزشی بهتر برای تمام دانشآموزان باشد (آپلتون[۴۰] و همکاران، ۲۰۰۸؛ فردریکس[۴۱] و همکاران، ۲۰۰۴؛ مک فارنی و مانس[۴۲]، ۲۰۰۲ و هریس[۴۳]، ۲۰۰۹). اما با وجود مزایای مشارکت فعّال، همه دانشآموزان در حقیقت به یک میزان در کلاس مشارکت نمیکنند که این امر میتواند ناشی از ویژگیهای شخصیتی متفاوت آنان باشد.
مارکس (۲۰۰۲) گزارش میدهد که تفاوتهای بین دانشآموزان بیشتر از تفاوتهای موجود میان کلاسها و مدارس، مسئول تنوع موجود در تعاملهای آنان است. بنابراین باید بر نقش شخصیت دانشآموزان بیش از عوامل محیطی تاکید شود. از آنجا که پژوهشی که نقش ویژگیهای شخصیتی را در مهارتهای اجتماعی و تعامل رفتاری - عاطفی دانشآموزان مورد بررسی قرارداده باشد وجود نداشت، هدف از پژوهش حاضر بررسی این مساله در دانشآموزان دوره راهنمایی با توجه به ۱-۱ میباشد.
شکل ۱.۱: نمودار مفهومی از روابط بین متغیرهای مورد پژوهش
۱-۳- اهمیت و ضرورت پژوهش
سالهای نوجوانی مرحله مهم و برجسته رشد و تکامل اجتماعی و روانی فرد به شمار میرود. در این دوره نیاز به تعادل هیجانی و عاطفی به ویژه تعادل بین عواطف و عقل، درک ارزش وجودی خویشتن، خودآگاهی، برقراری روابط سالم با دیگران، کسب مهارتهای اجتماعی لازم وکسب زندگی سالم و موثر از مهمترین نیازهای نوجوان است. انتظار همگان از مدرسه (آموزش و پرورش) در مرحله اول این است که دانشآموزانی تربیت کند که در جامعه درست زندگی کنند و بتوانند مناسبتهای اجتماعی خود را درست سازماندهی کنند. بنابراین کمک به
دانشآموز در رشد و گسترش مهارتهای مورد نیاز برای زندگی بهتر، ایجاد یا افزایش اعتماد به نفس در برخورد با مشکلات و حل آنها و همچنین کمک به آنان در رشد و تکامل مهارتهای اجتماعی لازم برای سازگاری موفق با محیط اجتماعی در جامعه ضروری به نظر میرسد (شعاری نژاد، ۱۳۷۷).
جوامع امروز به خصوص نظام آموزش و پرورش این نیاز را احساس کردهاند که بایستی به شیوهای نو با مسائل برخورد کنند. پیشینه پژوهشی مربوط به مهارتهای اجتماعی که حوزهای فعّال، غنی و نویدبخش از ادبیات روانشناسی را تشکیل میدهد، ناظر بر همین هدف است. همین مساله بیان کننده ضرورت بررسی بیشتر و همهجانبهتر در زمینه مهارتهای اجتماعی دانشآموزان است. از طرف دیگر مشارکت در فعالیتهای سازمان یافتهی مدارس ضامن تقویت روحیه تعامل رفتاری - عاطفی در دانشآموزان و آماده ساختن آنها برای ورود به زندگی اجتماعی است (طوسی، ۱۳۷۰). مشارکت به معنای پذیرش یک عمل مشترک و متقابل در یک موقعیت گروهی و در معنای گستردهتر، ویژگی پویای یک عمل پیچیده است که در اثر تعامل رفتاری - عاطفی افراد، در موقعیتهای گروهی، اجتماعی یا رفتاری متعدد حاصل میشود و نیل به یک هدف مشخص را تسهیل میکند.
مطالعات همچنین نشان دادهاند دانشآموزانی که به توانایی های خود اعتماد دارند، در فرایند یادگیری، تعامل رفتاری - عاطفی دارند که این تعامل به موفقیت بیشتر آنان منجر میشود (اسکینر و اسکیمتز[۴۴]، ۱۹۹۳). بنابراین دانشآموزانی که در مدرسه تعامل رفتاری - عاطفی دارند هم از لحاظ علمی موفقترند و هم بیشتر از اشتباهات نوجوانی اجتناب میکنند (اسکینر، فرر، مرچاند و کیندرمن[۴۵]، ۲۰۰۸). با اینحال تحقیقات زیادی در مورد تعاملات دانشآموزان که شامل علاقه، اشتیاق و انگیزه درونی و مشارکت فعّال برای یادگیری را شامل میشود صورت نگرفته است. بر این اساس، آگاهی از این متغیّر به مسئولان آموزش و پرورش کمک میکند تا بتوانند به طور علمی و نه به صورت سنتی، تعامل رفتاری - عاطفی دانشآموزان را در کلاس درسی افزایش دهند. بنابراین ضرورت مطالعه و بررسی تعامل رفتاری - عاطفی دانشآموز در کلاس درس مطرح میشود. از طرف دیگر، از میان ویژگیهای مختلف، چیزی که میتواند به انسانها کمک کند تا خود و دیگران را بهتر بشناسند، شخصیت یعنی جنبهای از حیات انسان است که اجازه میدهد پیشبینی کنیم آدمی در اوضاع و احوال معین چه رفتاری از خود نشان خواهد داد (فرنج و ساورد، ۱۳۷۱).
فرض زیربنایی این است که مهارت اجتماعی مطلوب و تعامل سازنده در نتیجه رفتارها و عواطفی نظیر عمل، پشتکار، علاقه و لذت رخ میدهد که منعکسکننده ویژگیهای شخصیتی دانشآموزان میباشد. همانطور که میدانیم هر فردی دارای شخصیت منحصربفردی است که مطابق با آن با محیط تعامل و ارتباط دارد. میتوان گفت شخصیت هم بیانگر آن دسته از خصوصیات فرد است که وی را از سایرین متمایز و منحصربه فرد میسازد و هم بیانگر آن دسته از خصوصیاتی است که در همه انسانها مشترک است (راس، ۱۳۸۵). از اینرو شناخت ویژگیهای شخصیتی متفاوت دانشآموزان میتواند به بهبود عملکردها و بازخوردهای متناسب با آنان منجر شده و باعث بهبود مهارتهای اجتماعی دانشآموزان و افزایش تعاملات آنان در
کلاسهای درس با توجه به ویژگیهای منحصربفرد خودشان شوند.
بنابراین اهمیت بررسی در زمینه ویژگیهای شخصیتی به عنوان عامل تاثیرگذار بر
مهارتهای اجتماعی و تعامل رفتاری - عاطفی دانشآموزان نمود پیدا میکند. از آنجا که در زمینه تاثیر ویژگیهای شخصیتی بر مهارتهای اجتماعی و تعامل رفتاری - عاطفی دانشآموزان تحقیقی صورت نگرفته است، بنابراین پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی نقش ویژگیهای شخصیتی در مهارتهای اجتماعی و تعامل رفتاری - عاطفی دانشآموزان بپردازد.
۱-۴- اهداف پژوهش
۱-۴-۱- اهداف اصلی
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ویژگیهای شخصیتی، مهارتهای اجتماعی و تعامل رفتاری - عاطفی دانشآموزان مدارس راهنمایی شهر شیراز میباشد.
۱-۴-۲- اهداف فرعی
۱- مقایسه تعامل رفتاری - عاطفی دختران و پسران دانشآموز بر حسب پایههای تحصیلی آنان
۲- مقایسه مهارتهای اجتماعی دختران و پسران دانشآموز بر حسب پایههای تحصیلی آنان
۱-۵- سوالات پژوهش
۱-۵-۱- سوالات اصلی این پژوهش عبارتند از:
۱- آیا بین ویژگیهای شخصیتی، مهارت اجتماعی و تعامل رفتاری - عاطفی دانشآموزان دوره راهنمایی رابطه وجود دارد؟
۲- آیا ویژگیهای شخصیتی میتوانند پیشبینی کننده مهارت اجتماعی دانشآموزان دوره راهنمایی باشند؟
۳- آیا ویژگیهای شخصیتی میتوانند پیشبینی کننده تعامل رفتاری - عاطفی دانشآموزان دوره راهنمایی باشند؟
۲-۵-۱- سوالات فرعی پژوهش حاضر نیز عبارتند از:
۱- آیا بین دانشآموزان دختر و پسر در سه پایه تحصیلی از لحاظ مهارت اجتماعی تفاوت وجود دارد؟
۲- آیا بین دانشآموزان دختر و پسر در سه پایه تحصیلی از لحاظ تعامل رفتاری - عاطفی تفاوت وجود دارد؟
۱-۶- تعاریف مفهومی متغیرها
۱-۶-۱- شخصیت
چارچوب پنج عامل بزرگ پیشنهاد میکند که انسان موجودی است که روش زندگی خود را درک مینماید و توانایی تجزیه و تحلیل کنشها و واکنشهای خود را دارد و تفاوتهای فردی بسیاری در شخصیت افراد وجود دارد که میتوان آنها را به پنج عامل بزرگ رواننژندی، برونگرایی، توافقپذیری، وظیفهمداری و گشودگی در تجربه تقسیمبندی کرد (گاسلینگ، رینت فرو و سوان، ۲۰۰۳).
۱-۶-۲- تعامل رفتاری - عاطفی
تعامل رفتاری – عاطفی عبارت است ازگرایش و تمایل به یادگیری، کار کردن با دیگران و عملکرد در یک نهاد علمی که در احساس دانشآموزان مبنی بر این که آنها به مدرسه تعلق دارند و در مشارکتشان در فعالیتهای مدرسه، انعکاس مییابد (ویلمز، ۲۰۰۳). همچنین تعامل رفتاری - عاطفی شامل رفتارهای تجلییافته دانشآموزان و عواطف تجربه شده توسط آنهاست به هنگامی که آنها تکالیف مدرسهشان را انجام میدهند (ویل برن، ۱۹۹۱).
۱-۶-۳- مهارتهای اجتماعی
مطالب پژوهشی درباره بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی، مهارت های اجتماعی ...