۱-۳- هدف تحقیق
در این پایان نامه، اهل ذمه به صورت تحقیقی مستقل، مورد مطالعه قرار میگیرد تلاش می شود به نحوه تعامل مسلمانان با غیر مسلمانان به خصوص اهل ذمه پرداخته شود. این بررسی به ما کمک می کند بر خلاف تبلیغاتی که امروزه می شود مسلمانان با پیروان دیگر ادیان نه تنها با تسامح و تساهل برخورد میکردند بلکه در دستگاههای اداری خود، از آنها استفاده مینمودند.
۱-۴- پیشینه تحقیق(مروری بر تحقیقات داخلی و خارجی)
در مورد موضوع رابطه فرهنگی مسلمانان و اهل ذمه در دوره امویان، بعضی از کتابها به ابعادی از آن پرداخته اند؛ ولی این موضوع به صورت کامل و مستقل مورد بررسی قرار نگرفته است؛ از جمله:
زیدان(۱۳۳۳) به وضعیت اهل ذمه و سیاست امویان نسبت به آنان پرداحته است؛ ولی موضوع روابط به طور کامل مورد بررسی قرار نگرفته است.
متز(۱۳۴۳) موضوع یهود و نصارا و پیوستن ملت زرتشتی به اهل ذمه را مورد بررسی قرار داده است و در خلال آنها به بعضی از حقوق آنها اشاره کرده است. ولی به بررسی روابط فرهنگی میان مسلمانان و اهل ذمه در دوره امویان نپرداخته است.
فرهمند(۱۳۸۱) به معرفی یکی از متون کهن در باب اهل ذمه و همچنین بررسی حقوق و تکالیف اهل ذمه پرداخته است. همچنین به نحوه برخورد امرا و خلفای مسلمان با اهل ذمه که در قلمرو حکومت اسلامی زندگی میکردند؛ ولی روابط فرهنگی بین مسلمانان و اهل ذمه را مورد بررسی قرار نداده است.
جعفریان(۱۳۸۲) به نشر اسرائیلیات و همچنین محدثانی که وجود داشته و تأثیراتی که آنها در بین مسلمانان و جوامع اسلامی داشته اند و نقشی که امویان در گسترش این اندیشهها و استفادهای که آنها در جهت اهداف فرهنگی خود به کار بردند، پرداخته است. بیشتر در زمینه اختلال فرهنگی است و روابط را مورد بررسی قرار نداده است.
عظیمی گرکانی(۱۳۸۷) وضعیت حقوقی اهل ذمه در جوامع اسلامی را مورد بررسی قرار داده است، همچنین به دیدگاه کلی فقه در این زمینه پرداخته است. بیشتر مسائل حقوقی اهل کتاب را بررسی کرده، ولی روابط فرهنگی بین مسلمانان و اهل ذمه را مورد بررسی قرار نداده است.
خاکرند(۱۳۹۰) بیشتر به زمینه های مربوط به سیاست جعل حدیث توسط امویان و استفادهای که امویان در گسترش اندیشه های خود از آن میکردند، اشاره شده است. سیاست ایجاد اختلال فرهنگی توسط اهل کتاب و تأثیراتی که بر روی مسلمانان داشته است نیز، مورد بررسی قرار گرفته است.
۱-۵- روش تحقیق
روش تحقیق دراین پایان نامه، روش توصیفی و تحلیلی است. شیوه جمع آوری اطلاعات روش کتابخانهای می باشد. در این پژوهش سعی شده است با گردآوری اطلاعات در موضوع مورد بحث از منابع اصلی و دسته بندی و پالایش آنها بعد از گزینش داده ها، از لحاظ صحت و سقم اطلاعات مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد و حاصل این ارزیابی با بهره گیری از پژوهشهای جدید به شکلی روشن و شیوا به رشته تحریر در آید.
۱-۶- سؤالات تحقیق
۱- روابط فرهنگی مسلمانان و اهل ذمه در دوره امویان چگونه و از چه نوعی بوده است؟
۲- دولت اموی در جهت این رابطه چه سیاستی در پیش گرفتند؟
۱-۷- فرضیه های تحقیق
۱- روابط مسلمانان و اهل ذمه گاهی خصمانه و گاهی نبوده است. اهل ذمه از نظر جایگاه در اسلام از حقوق و امتیازاتی برخوردار بودند. رابطه مسلمانان با آنها بر اساس اعمال زور و فشار نبوده است. در دوره امویان چون اهل ذمه از توانایی بالایی برخوردار بودند در زمینه های خواندن، نوشتن و محاسبه از وجود آنها استفاده میکردند. روابط فرهنگی امویان با اهل ذمه در این چهارچوب آثار و پیامدهای فرهنگی به دنبال داشت. حضور برخی عالمان دینی مسیحی، شاعران، کنیزان رومی و مربیان نصرانی به ویژه در متن جامعه و دربار اموی، به پدید آمدن این پیامد دامن میزد. به طوری که برخی عقاید و باورهای کلامی مسلمین به طور مستقیم یا غیر مستقیم تحت تأثیر عقاید و القائات آنان قرار میگرفت. از دیگر پیامدهای فرهنگی تغییر شیوه حکومتی امویان از خلافت به سوی پادشاهی و نیز ایجاد وابستگی به اهل ذمه بوده است.
-
-
- سیاست امویان در ارتباط با اهل ذمه آمیزهای از تساهل و سختگیری با توجه به موقعیت زمان(شرایط موجود) بود. البته رفتار مسلمین نسبت به اهل ذمه همیشه این چنین نبوده، در دوره امویان نسبت به اهل ذمه سخت گیر بودند و برای بالا بردن سطح درآمد بر تحمیل خود روز به روز میافزودند. امویان در پی آن بودند که حاکمیت خود را گسترش دهند؛ چون غیر مسلمانان از توانایی بالایی برخوردار بودند به اطلاعات و معلومات آنها متوسل شده و از آنها در دستگاهای مالی، اداری و اجرایی استفاده میکردند و از توانمندیهای سیاسی آنان بهره میگرفتند. چون امویان فاقد بعضی توانایی هایی بودند که اهل ذمه از آن برخوردار بودند.
-
۱-۸- ارزیابی و نقد منابع
این تحقیق بر محور منابع دست اول و نیز پژوهشهای جدید فراهم آمده است. در زیر به مهمترین منابع و مآخذ مورد استفاده در این پژوهش میپردازیم.
۱-۸-۱-منابع دست اول
الکامل فی التاریخ: کتاب الکامل اثر عزالدین ابوالحسن علی بن محمد معروف به ابن اثیر(م۶۳۰)، مشهورترین و جامعترین تاریخ عمومی است و بیشتر آن درباره تاریخ اسلام از آغاز تا سال ۶۲۸ ه.ق است. این کتاب، پیرامون دوره امویان مطالب سودمندی دارد. همچنین این کتاب تنها متضمن نقل وقایع و حوادث نیست، بلکه اطلاعات مفیدی در باب احوال اجتماعی، عقاید و رسوم ارائه می کند. از این رو می تواند در شناخت وضعیت فرهنگی و اجتماعی این دوره سودمند باشد.
تاریخ یعقوبی: مؤلف این کتاب احمد بن ابی یعقوب اصفهانی معروف به ابن واضح یعقوبی است. این کتاب که یک تاریخ عمومی است پیرامون قدرتیابی امویان تا سقوط این خاندان اطلاعات سودمندی ارائه نمود. این اثر که بیشتر به تاریخ سیاسی این دوره توجه داشته است، می تواند در نمایاندن فرهنگ سیاسی این دوران به ما کمک کند. همچنین تاریخ یعقوبی از آنرو که به ذکر احوال امامان شیعه پرداخته است، در میان اندیشه سیاسی و فرهنگی ائمه می تواند مفید باشد
محمد بن سعد(متوفی به سال ۲۳۰ هجری) در طبقات الکبری، روابط پیامبر با مسیحیان ذمی را شرح داده و عهدنامه منعقد شده با آنان را بیان می کند. در این کتاب به مواردی از تعاملات پیامبر(ص) و خلفای راشدین با اهل ذمه اشاره دارد.
سیره النبویه: اثر ابن هشام(متوفی۲۱۸هجری) است. این کتاب، از جمله کتابهایی است که زندگانی پیامبر گرامی اسلام را شرح میدهد. ابن هشام به چگونگی نفوذ مسیحیت در نجران اشاره دارد و این روایات را همراه با قصص و افسانه بیان کرده است. همچنین او به روابط پیامبر(ص) با مسیحیان نجران بعد از بعثت، ماجرای مباهله و صلح با مسیحیان نجران اشاره دارد.گزارشهای ابن هشام در مورد تشکیلات اداری مسیحیان نجران برای آگاهی از وضعیت مسیحیت در نجران کمک قابل ملاحظه ای می کند.
مروج الذهب و معادن الجوهر: از جمله تاریخهای عمومی مهم به شمار می آید. این کتاب نوشته مسعودی دارای دو بخش است. در بخش نخست تاریخ خلقت و انبیاء ملل مختلف تا قبل از بعثت را، بررسی کرده است. بخش دوم کتاب با بعثت پیامبر(ص) آغاز و با ذکر حوادث تا سال ۳۳۶ پایان مییابد. مسعودی در اثرش به بررسی حوادث دوران اموی می پردازد. با اینکه مورخ جامعهنگری است و به شرح مباحث ادیان و مذاهب و سیره نظری و عملی خلفا علاقه خاصی در خلال حوادث تاریخی نشان داده، ولی اشاره قابل توجهی به وضعیت اهل ذمه ندارد.
احمد بن یحیی بلاذری (متوفی به سال ۲۷۹ هجری) کتاب فتوح البلدان را در مورد روند فتوحات مسلمانان در سرزمینهای مختلف به نگارش در آورده است. او فتوح نویس دقیق، همه جانبهگر و تحلیلگر است. در شرح یک منطقه در صورت لزوم، به حوادث سیاسی، اجتماعی و فرهنگیان توجه داشته است. جامعهنگری بلاذری او را بر آن داشته تا اطلاعات با ارزشی از حیات اجتماعی، دینی، سیاسی و اقتصادی ذمیان مناطق مفتوحه ارائه دهد.
۱-۸-۲- تحقیقات جدید:
در این پژوهش از منابع زیر استفاده شده است و از این لحاظ دارای اهمیت هستند که به مبحث امویان پرداختهاند.
دولت امویان: محمد سهیل طقوش، نویسنده این کتاب است؛ این کتاب یکی از جامعترین کتابهای تحقیقی در مورد حکومت امویان است که از هشت فصل تشکیل شده است. نویسنده در هر فصل، مبحثی از حکومت امویان را تشریح می کند که از این جهت دارای اهمیت است.
سیر تمدن اسلامی: دکتر خاکرند در اثر خویش، ضمن تعریف جامع و کاملی از فرهنگ به بیان مؤلفه های فرهنگی امویان و همچنین پدید آمدن فرقههای فکری و استفاده تبلیغاتی امویان از این فرقهها پرداخته است. این کتاب از این جهت که شرح کاملی از فرهنگ امویان و تقابل آن با فرهنگ نبوی و علوی ارائه میدهد، دارای اهمیت است.
وضع مالی و مالیه مسلمین: اثر ابوالقاسم اجتهادی، این کتاب از چهارده فصل تشکیل شده است که در فصل پنجم به بررسی وضع مالی و مالیه مسلمین از آغاز تا پایان امویان پرداخته است. همچنین از این جهت دارای اهمیت است که نحوه برخورد بنی امیه با مسیحیان جهت رسیدن به مطامع مالی در این کتاب به خوبی دیده می شود.
فصل دوم
اهل کتاب در قرآن و متون اسلامی
۲-۱- ظهور اسلام
قرن هفتم میلادی، شاهد ظهور آخرین دین بزرگ الهی در شبه جزیره عربستان بود. اسلام رسالت جاودان خداوند به همه بشریت است و آن پایان شریعتهای آسمانی است. اسلام خود را به عنوان آخرین حلقه از زنجیره طولانی نبوت میداند که، ابتدای این زنجیره به آدم میرسد. آدم نه تنها پدر بشریت بود بلکه اولین نبی نیز به شمار می آید. در حقیقت، فقط یک مذهب وجود دارد که همان اعتقاد به وحدانیت خداست که، جوهره همه پیام های الهی را تشکیل میدهد و اسلام آخرین شکل آن را ارائه دهد. پیامبر (ص) تأکید داشت حقیقتی که همواره در ادیان سابق وجودداشته است، دوباره تصدیق و تصحیح کرده است. این ویژگی ازلی اسلام نه تنها در جوهرهی جهانی بودن و سادگی آن، بلکه در نگرش جامعه اسلام به مذاهب و اشکال معرفتی پیشین وجود دارد. اسلام همواره ادعا داشته است که پیامبران پیشین اعم از ابراهیمی و غیر آن، به اسلام تعلق دارند؛ تا جایی که در پارسایی روزمره اسلامی نقش مهم تر دارند (نصر، ۱۳۵۹: ۷-۶).
در قرآن آیات صریحی وجود دارد مبنی بر تبعیت از احکام موسی، عیسی، ابراهیم و سایر پیامبران الهی و این که حدیثی از رسول خدا (ص) نقل شده است که ایشان به مسلمانان فرموده است که:"در اموری که دستوری در احکام اسلامی درباره آن ها یافت نمی شود از رویه یهود و نصاری پیروی کنند.” آن حضرت نه تنها با بسیاری از عادات و رسوم ما قبل از اسلام مخالفت نمیکرد؛ بلکه دستور میداد به نکات شایسته دوره جاهلی عمل شود و پیروان خویش را به رعایت احترام و حقوق آنان فرمان میداد. مسلمانان نیز در طول تاریخ هر جا زمام امور را در دست داشتند، حقوق اهل کتاب را نیز رعایت میکردند.
روشن است که قواعد و قوانین روم و ایران با حفظ قداست اولیه به قوانین مسلمانان راه نیافت؛ بلکه قبول آنها صرفاً به لحاظ سهولت و مصلحت و این که مغایرتی با قوانین موضوعه مسلمانان نداشته باشد بوده است(حمیدالله، ۱۳۷۳: ۱/۸۰و۷۹).
پیامبر اسلام (ص) در عین بیان دستورهای الهی و دعوت حق، نهایت تواضع و فروتنی را در برابر آنان (اهل ذمه) اعمال میکرد. خواستار تحقق اوضاعی بودند که ملتها بتوانند در انتخاب مکتب و جهان بینی خاص خویش تصمیم بگیرند. در صورت روشن شدن حق، آزادانه، عقیدهی توحیدی را بپذیرند و جز خدای یگانه را نپرستند و تسلیم خواست و ارادهی او شوند. پیامبر اکرم (ص) در نامههایشان به رؤسای دولتها، هیچگاه پیشنهاد و ادغام آنها در دولت اسلامی را مطرح نکرد. بلکه فقط به قبول رسالت و گرویدن به آیین اسلام فراخواند و در مواردی به بقای ملک و سلطنت آنان تصریح و تداوم حاکمیت آنان را تضمین فرمودند. سیره پیامبر اکرم (ص) از قرآن کریم گرفته شده است که، حق حیات و رسمیت جوامع گوناگون را به صراحت تضمین می کند(عظیمی گرکانی،۱۳۸۷: ۱۰۸).
اسلام ترکیبی متنوع داشت؛ در برخورد با پیروان ادیان دیگر جامعه اسلامی از خود تحمل نشان داده و نوعی همزیستی مسالمت آمیز با آنان داشت. این موضوع را مسیحیان در جنگهای صلیبی فهمیدند(لوئیس،۱۳۸۱: ۱۸- ۱۲).
از نظر اسلام صلح و همزیستی مسالمت آمیز انسانها با عقاید و مذاهب گوناگون، ارزش و هدف است که از همان پیدایی با شعار همزیستی مسالمت آمیز دعوت خویش را به جهانیان عرضه کرد. پیامبر نه تنها پیروان سایر ادیان را وادار به پذیرش اسلام نمیکرد؛ بلکه هرگز اجازهی آزار و اذیت آنها را نمیداد. تصدیق ادیان کهن و رفتاری که اسلام با پیروان آن داشت(تسامح مذهبی) وادارشان کرد تا سلاح بگذارند و با دادن جزیه از حمایت اسلام برخوردار شوند؛ این ابتکار سیاسی بزرگ پیامبر اسلام(ص) بود(حتی، بی تا: ۲۹۹).
همین رفتارهای کریمانه پیامبر بود که به اهل کتاب جرأت میبخشید او را به پیروی از دین خود دعوت کنند. احکام معتدل اقتصادی و تسامح مذهبی نسبت به اهل کتاب، دو نعمتی بود که اسلام برای اهل کتاب به ارمغان آورد.
۲-۲- اهل کتاب در قرآن
با بررسی قرآن کریم در مییابیم که از میان دو گروه یهود و مسیحیت که به طور مسلم از مصادیق اهل کتابند، بیشتر آیات به معرفی عقاید یهودیان، افکار و عملکرد آنان است. سپس مسیحیت و سرانجام فقط یکبار از مجوس نام میبرد که از نظر داشتن کتاب آسمانی دارای تردید است. ولی آنچه از آیات بر می آید این است که زرتشتیان اهل کتاب هستند. آنان از لحاظ حدود و حقوق بین مسلمانان و مشرکان قرار دارند.
تعابیر قرآنی از اهل کتاب به دو بخش تقسیم می شود:
۱-عنوان های عام : «یا اهل الکتاب»، «من اهل الکتاب»، «ان الذین اوتوالکتاب»، «الذین ءاتیناهم الکتاب» و «الذین أوتوا نصیباُ من الکتاب»
۲- عنوان های خاص مانند: « یا ایها الذین هادوا»، «والذین هادوا»، « یا بنی اسرائیل» و «الیهود» که مربوط به قوم یهود است و «النصاری» و «المجوس» که درباره مسیحیان و مجوسیان میباشد.
درباره یهود و نصاری به روشنی از آیات بر می آید که دارای کتاباند، چرا که کتاب هرکدام تورات و انجیل نام برده می شود، ولی درباره مجوس به صراحت نمی توان از آیات استفاده کرد که آنان دارای کتاب بوده اند، چون فقط یک بار در قرآن این واژه به اجمال به کار رفته است. ولی همین قدر بر می آید که مشرک نیستند، چرا که مشرکان را در آیه« إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئِینَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ» (حج/۱۷)، جدا آورده و مجوس در کنار یهود و نصاری مطرح شده است.
مجوس با توجه به اینکه در برابر مشرکان در صف ادیان آسمانی قرار گرفتهاند، چنین بر می آید که آنها دارای دین ،کتاب و پیامبری بوده اند .امروزه مجوس به پیروان دین زرتشتی گفته می شود و یا لااقل، پیروان دین زرتشت بخش مهمی از آنان را تشکیل میدهد. زرتشتیان کتابی به نام اوستا داشتند که درحمله اسکندر به ایران از بین رفته است و بعدأ در زمان بعضی پادشاهان ساسانی باز نویسی شده است. از عقائد آنها امروزه چیزی که بیش از همه شهرت دارد مسأله خیر و شر یا نور و ظلمت است، به این ترتیب که خدای نیکیها را اهورامزدا و خدای شر و ظلمت را اهریمن میدانند. آنها به عناصر چهار گانه، مخصوصأ آتش احترام میگذارند تا آنجا که آنها را “آتش پرست میخوانند و هر جا که هستند آتشکدهای کوچک یا بزرگ دارند(صفایی،۱۳۸۳: ۱۵۲).
همانگونه که در بیان، از دین زرشتی در قرآن به عنوان «مجوس» سخن رفته است و در شمار ادیان الهی قرار گرفته است.
“إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئِینَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ"«البته خدا بین اهل ایمان، یهود، صابئان، نصاری، گبران و آنان که به خدا شرک آوردند محققاٌ روز قیامت جدایی افکند (هر کس را به جایگاه استحقاقش برد) که خدا بر (احوال و پاداش) همه موجودات عالم (بصیر و) گواه است»(قرآن، حج: آیه ۱۷).