جدول داده ستانده
۱- سادگی الگو در تعریف مفاهیم و متغیرها
۲- انعطافپذیری الگو با داده های اقتصادی موجود بعلت استفاده از حداقل آمار و اطلاعات.
۳- به صورت ساده شمای کلی از اقتصاد را بهتصویر میکشد.
۱- هزینه بالا و زمانبر بودن.
۲- فرایند شکل گیری جدول. یعنی هر سال شکل نمیگیرد.
۳- خطی بودن تابع تولید و عدم امکان جانشینی عوامل تولید.
۴- در اثر تغییر قبمتها، تنها اثر درآمدی مشاهده می شود.
۵- قیمتهای نسبی به صورت برونزا تعیین میشوند.
۶- تبیین نادرست مبادلات بخشهای مختلف .
۷- مخدوش شدن ضرایب (به ویژه ضرایب فنی).
ماتریس حسابداری اجتماعی
۱- سازماندهی اطلاعات و داده ها.
۲- گستردگی بلوکها، نسبت به جدول داده-ستانده.
۳- محاسبه ضریب فزاینده قیمت.
۴- توانایی انعکاس چگونگی توزیع درآمد در اقتصاد.
۵- انعکاس ورود و خروج سرمایه
۱- مشکلات جدول داده-ستانده را دارا است.
۲- در رابطه با تعیین قیمت، تمرکز بر سمت عرضه اقتصاد است و طرف تقاضا را در نظر نمیگیرد.
الگوی خودرگرسیون برداری
۱- در نظر گرفتن پویایی و آثار تصادفی اقتصاد
۲- امکان تعریف تکانهها
۱- جانشین مناسبی برای الگوهای ساختاری نیست. زیرا، توضیحی در مورد منبع تکانهها و چگونگی شکل گیری تکانهها بدست نمیدهد.
الگوهای تعادل عمومی
۱- در نظر گرفتن سمت عرضه، تقاضا و قیمت در کل اقتصاد
۲- درنظرگرفتن بازارهای مختلف اقتصادی
۳- در بررسی آثار سیاستهای اقتصادی، بویژه در زمینه تغییر قیمتهای انرژی و تاثیر آنها بر اقتصاد کاربرد دارد.
۳- توانایی تبیین تکانهها را داشته و رفتار بهینهسازی کارگزاران را درنظر میگیرند.
۱- از آنجا که این الگو، بر پایه ماتریس حسابداری اجتماعی قرار دارد، نیازمند بروز شدن است. یعنی، نیاز دارد تا هر سال، اطلاعات ماتریس حسابداری اجتماعی، را در اختیار داشته باشد. در غیراینصورت، بعلت عدم روزآمد شدن اطلاعات، دچار خطا است.
۲- در بیشتر موارد تعداد متغیرها، از تعداد معادلات بیشتر بوده، در نتیجه لازم است برای حل الگو، لازم است تعداد متغیرهای مازاد از الگو خارج شوند.
منبع: مطالعات پژوهش
مقایسه جدول داده-ستانده با الگوی تعادل عمومی تصادفی پویا نشان میدهد الگوی تعادل عمومی تصادفی پویا هیچ یک از معضلات جدول دادهستانده را ندارد. بهعنوان مثال، توجه به پایه های اقتصاد خرد و در نظر داشتن رفتار بهینهیابی فردی، امکان جانشینی عوامل تولید را فرآهم می کند. از سوی دیگر، قیمتهای نسبی در این رهیافت به صورت درونزا تعریف میشوند. همچنین، محاسبه و تعریف توابع تولید بهمراتب سادهتر از جدول داده-ستاندهای است که حتی اطلاعات آن بهروز شدهاست. الگوی تعادل عمومی تصادفی پویا بر ماتریس حسابداری اجتماعی مزیت بسیار مهمی دارد. این مزیت، به ماهیت الگو در وارد کردن معادلات سمت تقاضا باز میگردد. یعنی، جهت تبیین و تعریف قیمتهای نسبی و دستمزدها هر دو سمت عرضه و تقاضا را در نظر دارد. از سوی دیگر، رفتار عناصر طرف تقاضا را بر پایه بهینهسازی مطرح می کند. اگرچه، الگوهای خودرگرسیون برداری مزیتهای عمدهای در تعریف تکانهها دارند، ولی توانایی توضیح در مورد منبع و چگونگی شکل گیری نوسانات اقتصادی را ندارند. این ویژگی درست در نقطه مقابل الگوهای تعادل عمومی تصادفی پویا قرار دارد. زیرا، اولین برتری این الگوها، تبیین منبع نوسانات اقتصادی است. شناخت ماهیت الگو این برتری را منعکس می کند. زیرا، علاوه برآنکه پویایی را در نظر دارد، رفتار عوامل اقتصادی را در پایه های خرد اقتصاد جستجو می کند. در مقابلِ مزیتهای الگوی تعادل عمومی تصادفی پویا، این الگو با انتقادهایی نیز روبرو است. این انتقادها از فروض الگوی تعادل عمومی تصادفی پویا نشات میگیرند. مهمترین انتقادهای وارد بر الگوهای تعادل عمومی تصادفی پویا عبارتند از:
۱- رفتار عقلایی کارگزاران اقتصادی
در الگوی تعادل عمومی تصادفی پویا فرض می شود کارگزاران فردی به دنبال بیشینه کردن مطلوبیت و سود خود هستند. فرض عقلایی بودن کارگزاران، پایه مهم بسیاری از نظریه های اقتصادی است. در شرایط نااطمینانی، پذیرش فرض رفتار عقلایی افراد غیرممکن است. زیرا، در شرایط نااطمینانی افراد دارای رفتار آزمون و خطا خواهند بود. همچنین، برخی مطالعات جدید بیان می کنند جنبه های جامعهشناختی و روانشناسی افراد اجازه نمیدهند انتظارات به صورت عقلایی شکل بگیرند. از اینروی، در نظر گرفتن انتظارات عقلایی و تعریف آن در معادلات نمیتواند منطبق بر رفتار افراد جامعه باشد.
۲- بازارها تسویه میشوند.
از فروض مهم الگوی تعادل عمومی که بهنوعی از تعادل والراسی نشات میگیرد، تسویه کامل بازارها است. اما، همانگونه که میرلس بیان میدارد در دنیای واقعی بازارها دارای شرایط اطلاعات ناقص هستند. وجود شرایط اطلاعات ناقص باعث می شود بازارها به شکل کامل تسویه نشوند. بنابراین، اشتغال کامل تحقق پیدا نمیکند. البته شرط رقابت انحصاری تا اندازهای باعث شده تا این انتقاد کمرنگتر شود.