خداوند وجود زوجیت در میان مخلوقات جهان آفرینش به ویژه زوجیت انسان ها را یکی از نشانه های عظمت خود برای صاحب دلانی که در آن ها قوه ی تفکر و تعقل به ودیعت نهاده ، دانسته است .« وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»(روم/ ۲۱) ، »وَ هُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ وَ أَنْهاراً وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِیها زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ »(رعد / ۳) تا بیداردلان با تأمل ، آثار قدرت باهره ی الهی را در خلقت ازواج به ویژه نمونه ی عالی آن یعنی زوجیت انسان ها دریابند به دلیل اینکه براساس آموزه های برگرفته از روایات گهربار ائمه (ع) بهترین عبادت انسان تفکر در آثار قدرت الهی است .
امام صادق (ع ) فرموده اند : «أفضَلُ العِبادَهِ إدمانُ التَّفَکُّر فی اللهِ وَ فی قُدرتهِ» بهترین عبادت همواره اندیشیدن درباره ی خدا و قدرت اوست . امام رضا (ع) در این باره فرموده اند : «لَیسَ العِبادَهُ کَثرهً الصَّلاه و الصَوم إنّما العِبادهُ التَّفَکُّرُ فی أمر اللهِ عَزَّ وَجَلَ » عبادت به نماز و روزه ی بسیار نیست ، همانا عبادت اندیشیدن درامر خدای عزّ و جل است . (کلینی ، ۱۳۶۲ : ۲ / ۵۵) بنابراین هنگامی که انسان در ظواهر زندگی به تفکر بپردازد سرانجام به عمق معرفت می رسد و حکمت حیات را درمی یابد . (مدرسی ، ۱۳۷۷ : ۱۰/ ۳۴ ) و
درصورت عدم تفکر «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ» (بقره/ ۱۸) چون هیچ یک از وسایل اصلی ادراک حقیقت را ندارند و از راهشان برنمی گردند .
۲-۲-۱-۴-۲ تذکر
زوجیت و تعدد و دوگانگی چشمگیر در تمام مخلوقات جهان هستی انسان را به تذکر دعوت می کند . «وَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ »(الذاریات/ ۴۹) تا انسان در جریان ذکر، متذکر این نکته ی مهم شود که خالق جهان هستی ، واحد و یگانه ، منزه از ترکیب و از داشتن همسر و فرزند مبرّا است . «وَ أَنَّهُ تَعالى جَدُّ رَبِّنا مَا اتَّخَذَ صاحِبَهً وَ لا وَلَداً» (جن/۳) و دوگانگی و زوجیت از ویژگی های مخلوقات جهان هستی است که در سراسر جهان گسترده شده اند، تا بر یکتایی خداوند دلالت کنند . (طباطبایی ، ۱۳۷۴ : ۱۸ / ۵۷۳ ؛مکارم شیرازی ، ۱۳۷۴ : ۲۲ / ۳۷۷ ) متذکر شدن انسان دست آورد مهمی را برای او به ارمغان می- آورد و آن چیزی نیست جز معرفت و شناختی ژرف از خداوند متعال و حضور وسیع و گسترده ی خداوند در سراسر زندگی که برای انسان بسیار رشد آفرین خواهد بود .
۲-۲-۲ شفع
لغت پژوهان « شفع » را به معنای پیوستن و ضمیمه شدن چیزی به چیز دیگر ( قرشی ، ۱۳۷۱ : ۴ /۴۸ ) یا چیزی به همانند خود « الضم شی ء إلی مثله » دانسته اند و به جای مشفوع ، شفع گویند. (راغب ، ۱۴۱۲ : ۴۵۷) بنابراین به هر دو چیزی که با هم ترکیب شوند و یا قابلیت پیوستگی داشته باشند (طالقانی ،۱۳۶۲ : ۴ /۴۵) و با وجود پیوستگی استقلال معنایی خود را حفظ کنند به گونه ای که این رابطه منجر به شکل گیری معنایی جدید نگردد شفع گویند . مانند : دو دوست ، با وجود رابطه دوستی که بین آن دو برقرار است لیکن هر کدام استقلال معنایی خاص خود را دارند .
۲-۲-۲-۱ شفع حقیقی
هر گاه دو واژه با حفظ معنای اولیه ی خود به یکدیگر پیوستگی یابند و از یک سو این رابطه و پیوستگی منجر به ایجاد معنای جدیدی برای آن دو نگردد و از سوی دیگر پیوند و ارتباط بین آن دو، پیوندی حقیقی ، جاودانه و ناگسستنی است . این رابطه در قرآن کریم میان اسماء الهی مانند : عزیزٌ حکیمٌ (بقره / ۲۲۰) ، سمیعٌ علیم ٌ (النور /۲۱) مشهود است. در قرآن کریم این گروه از واژگان را می توان در این مجموعه قرار داد :
شکل( ۲-۵ ) : شفع حقیقی
شکل( ۲-۵ ) : شفع حقیقی
شکل( ۲-۵ ) : شفع حقیقی
شکل( ۲-۵ ) : شفع حقیقی
پیوند و ارتباطی که در میان مؤمنین و دوستان الهی برقرار است پیوندی حقیقی و ناگسستنی است مانند : التوّابین و المتّطهرین (بقره/۲۲۱) زیرا بر اساس آیه ی کریمه ی «یَومَ نَحشَرُ المُتَقین إلی الرَحمن وَفداً»(مریم/۸۵) حتی با بر پا شدن رستاخیز این پیوند حقیقی گسسته نخواهد شد و سرانجام سیر و سلوکشان ورود به بستان هایی زیبا است و در جوار رحمت حق ساکن می شوند . «وَ نَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ»(حجر/ ۴۷) وما آیینه دلهاى پاک آنها را از کدورت کینه و حسد و هر خلق ناپسند به کلى پاک و پاکیزه ساختیم و همه برادروار روبروى یکدیگر بر تختهاى عزت بنشینند.
شکل( ۲-۵ ) : شفع حقیقی
شکل( ۲-۵ ) : شفع حقیقی
شکل( ۲-۵ ) : شفع حقیقی
شکل( ۲-۵ ) : شفع حقیقی
اوصاف دوگانه ای که جایگاه و منزلگاه حقیقی انسان (بهشت، جهنم) را در سرای آخرت وصف می نمایند، حقایقی نه از جنس زندگی دنیوی بلکه از سنخ عالم معنا هستند به همین دلیل خداوند از این اوصاف استفاده نموده تا فضای ذهن انسان را که با امور مادی و دنیوی مأنوس شده برای درک و تصور بهتر اقامتگاه های اخروی مهیا نماید، چنانچه می فرماید : « مَثَلُ الْجَنَّهِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُکُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها تِلْکَ عُقْبَى الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَى الْکافِرِینَ النَّارُ» (رعد/۳۵) بنابراین پیوند ی که میان اوصاف دوگانه برقرار است پیوندی حقیقی و جاودانه است.
شکل( ۲-۵ ) : شفع حقیقی
شکل( ۲-۵ ) : شفع حقیقی
قرآن کریم حقیقتی متعالی و حکیمانه در ام الکتاب ، نزد خدای رحمان و به دور از دسترس مردمان است. این حقیقت جاودانه با تبدیل و جعل آن به صورت عبارات عربی موجود پدیدار شده تا درک حقایق را برای انسان تا حدودی میسر سازد، «إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» (زخرف/۳) و راهنمای انسان ها در زندگی دنیوی باشد
و آن ها را به سوی سعادت جاودانه رهنمون سازد. بنا براین، در حوزه ی واژگان قرآن ترکیب میان واژگان دوگانه ، حقیقی و جاودانه است زیرا هر یک درصددند تا حقیقت و درون مایه ی معنوی قرآن را در حد طاقت بشری به انسان نشان دهند.
شکل( ۲-۵ ) : شفع حقیقی
شکل( ۲-۵ ) : شفع حقیقی
شکل( ۲-۵ ) : شفع حقیقی
۲-۲-۲-۲ شفع اعتباری
هر گاه دو واژه با حفظ معنای اولیه ی خویش به یکدیگر پیوستگی یابند به گونه ای که این رابطه و پیوستگی منجر به ایجاد معنای جدیدی برای آن دو نگردد و نیز ارتباطی که سبب شده این دو در کنار همدیگر قرار گیرند ارتباطی حقیقی نیست بلکه ارتباطی اعتباری و گسستنی خواهد بود . گاه این نوع ارتباط در زندگی دنیوی گسسته می شود مانند : فَتَیان در آیه ی «وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیانِ قالَ أَحَدُهُما إِنِّی أَرانِی أَعْصِرُ خَمْراً وَ قالَ الْآخَرُ إِنِّی أَرانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزاً تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِّئْنا بِتَأْوِیلِهِ إِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ»(یوسف/ ۳۶) از یک سو هر در قصر مجلّل و باشکوه پادشاه همکار بودند . یکی ساقی بود و جام می چرخاند و دیگری طبّاخ بود و مرغ بریان طبخ می کرد و روزگار بر وفق مرادشان بود و از سوی دیگر هر دو در زندان سرد و حشتناک پادشاه زندانی شدند و دوران شیرین قصر به کامشان تلخ شد و در نهایت بر اساس آیه ی کریمه ی « یا صاحِبَیِ السِّجْنِ أمَّا أحَدُکُما فَیَسْقِی رَبَّهُ خَمْراً وَ أمَّا الْآخَرُ فَیُصْلَبُ فَتَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْ رَأْسِه …» ( یوسف/ ۴۱ )یکی تبرئه شد و مقام یافت و دیگری متهم شناخته شد و سرش خوراک مرغان آسمان گردید .
گاه این نوع ارتباط با وقوع رستاخیز گسسته می شود. مانند : صاحِبَته و بَنیه (عبس/۳۶) که بر اساس آیات کریمه ی « یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أخِیه» ، « وَ اُمِّهِ وَ أبِیه » ،« وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِیه » ( عبس / ۳۶-۳۴ ) بیانگر روزی است که تمامی پیوندهای دنیوی و اعتباری به جز پیوندهای حقیقی گسسته خواهد شد . مانند : پیوند میان « المنافقین و الکافرین» ( نساء/ ۱۴۰) ، گر چه در زندگی دنیوی این دوگروه با یکدیگر پیوندی تنگاتنگ داشتند و انواع دسیسه ها و کارشکنی ها را به منظور اذیّت و آزار و تضعیف روحیه ی مسلمین طراحی می کردند و در میدان های جهاد کمر به قتل مسلمانان می بستند.
با این وجود بر اساس آیه ی کریمه ی «وَکُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیامَهِ فَرْدا» (مریم/ ۹۵) در روز رستاخیز تنها خواهند ماند .در قرآن کریم این گروه از واژگان را می توان در مجموعه ی « شفع اعتباری » قرار داد :
شکل( ۲-۶ ) : شفع اعتباری
شکل( ۲-۶ ) : شفع اعتباری
شکل( ۲-۶ ) : شفع اعتباری
شفع اعتباری در صناعات ادبی زبان های مختلف کاربرد دارد به گونه ای که در ادبیات فارسی در حوزه ی آرایه های ادبی و در ادبیات عرب در حوزه ی علم بلاغت، قسمت علم بدیع مطرح می شود که کاربرد چنین واژگان را در با هم آیی متداعی با یکدیگر در میان صناعات ادبی، مراعات النظیر «جمع آوردن بین دو چیز یا چند چیز متناسب» می نامند. (هاشمی، ۱۳۸۴ /۳۳۹ ؛ صفوی، ۱۳۸۷/۱۹۸-۱۹۷) استفاده از این صنعت ادبی در سراسر قرآن کریم که فصیح بودن آن در حد اعلای فصاحت است و بلیغ و رسا بودن آن نیز کامل است مانند : بیضٌ و
حُمرٌ(فاطر/۲۷) و……مشاهده می شود. در قرآن کریم این گروه از واژگان را می توان در مجموعه ی « شفع اعتباری » قرار داد :
شکل( ۲-۶ ) : شفع اعتباری
شکل( ۲-۶ ) : شفع اعتباری
شکل( ۲-۶ ) : شفع اعتباری
۴
شکل( ۲-۶ ) : شفع اعتباری
۲-۲-۲-۳ پیامد های شفع
صانع هستی و استاد چیره دست کائنات با تدبیر استوار و حکیمانه ی خویش طرح ساختمان هستی ( نظام تکوین ) را متقارن ساخته است .
ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در مورد مفهوم شناسی« مثانی» و ارتباط آن با واژگان مثنی در ...