نمودار ۳-۴- تغییرات میزان کلروفیلa ایستگاهها ی مورد بررسی در دوره نمونه خاکستر در برداری……………….۵۶
نمودار ۳-۵- درصد شاخه های مختلف فیتوپلانکتون های دریاچه زریبار در دوره مطالعه ………………………………..۶۰
نمودار۳-۶- درصد جنس های مشاهده شده شاخه Chlorophyceae در دوره مطالعه …………………………………….۶۱
نمودار۳-۷- درصد جنس های مشاهده شده شاخهBacillariophyceae در دوره مطالعه…………………………………..۶۱
نمودار۳-۸- درصد جنس های مشاهده شده شاخهConjugatophyceae در دوره مطالعه………………………………….۶۲
نمودار۳-۹- درصد جنس های مشاهده شده شاخهCryptophyceae در دوره مطالعه ………………………………………۶۲
نمودار۳-۱۰- درصد جنس های مشاهده شده شاخهCyanobacteria در دوره مطالعه………………………………………۶۳
نمودار۳-۱۱- درصد جنس های مشاهده شده شاخهDinophyceae در دوره مطالعه…………………………………………۶۳
نمودار۳-۱۲- درصد جنس های مشاهده شده شاخهEuglenophyceae در دوره مطالعه…………………………………..۶۴
نمودار۳-۱۳- درصد جنس های مشاهده شده شاخه Xantophyceae در دوره مطالعه ……………………………………..۶۴
تصاویر جنس های مهم مشاهده شده در دریاچه زریبار ……………………………………………………………………………………….۶۸
فهرست جدول ها
عنوان صفحه
جدول ۲-۱- مختصات ایستگاههای مورد بررسی …………………………………………………………………………………………………۴۷
جدول۲-۲- زمان های نمونه برداری …………………………………………………………………………………………………………………….۴۸
جدول۳-۱- فیتوپلانکتون های مشاهده شده در ایستگاه ده ره تفه …………………………………………………………………….۵۸
جدول ۳-۲- فیتوپلانکتون های مشاهده شده در ایستگاه سد خاکی ………………………………………………………………….۵۹
فصل اول
مقدمه
۱-۱- تالاب ها
تالاب ها به طور مستقیم یا به طور ضمنی و تلویحی به طرق گوناگون تعریف شده اند. عوامل متعدد ازقبیل دیدگاه و نظریات شخصی، جایگاه وموقعیت، چشم اندازها و مناظر، هر فرد یا گروهی تالاب را از دیدگاه و نظریات خود متکی بر تجارب یا نیازهای خاص تعریف کرده است. برای مثال، اگر تعریف تالاب از یک فرد عادی و غیر متخصص پرسیده شود، ممکن است که یک باتلاق با انبوهی از گیاهان با آب عمیق همراه با اردک ها و یا این که یک برکه ناشناخته و کدر را بیان کند، اما از دیدگاه متخصص، تالاب به عنوان مکانی که در آن فرایند غیر هوازی رخ می دهد، به همراه گیاهان فراوانی که برای زندگی در شرایط مساعد، یا دشوار و طاقت فرسای آن ناحیه سازگار شده اند تعریف می شود. نهایتاً آنان که استفاده و کارایی های تالاب ها را بیان و محاسبه میکنند مطمئنا یک نظریه ساختاری دارند و تالاب را به وسیله ویژگی های بارز خاک، هیدرولوژی و گیاهان آن به خاطر سهولت تصمیم گیری در مورد کاربری های آن تعریف می کند.
۱-۲- تعریف تالاب
تالاب از نظر لغوی معادل واژه “ وتلند “ به معنی اراضی خیس و غرقابی و متشکل از دو کلمه تال و آب بوده که در اصل به معنی آبگیر می باشد. تالاب ها زیستگاه هایی موقتی و انتقالی اند از این حیث که آنها نه زیستگاه های خشکی اند و نه زیستگاه های آبی، بلکه ویژگی ها و خصوصیات هر دو را دارند. ممکن است در طی زمان به خاطر وابستگی به فاکتور هایی نظیر میانگین بارش سالیانه، تبخیر و تعرق و تغییرات و اصلاحات حوضه آبریز، گسترده یا محدوده شوند. به خاطر موقتی بودن خصوصیات تالاب ها و جابجایی مرزهای آنها، شناسایی دقیق مرز تالاب ها اگر عملاً غیر ممکن نباشد، مشکل خواهد بود. همچنین انواع مختلف تالاب در نوع تعریف آن مؤثرند. تالاب ها شامل زیستگاه های شناخته شده ای، مانند باتلاق و مرداب و تالاب های فصلی که کمتر شناخته شده اند، مانند برکه های بهاری و رودهای دوره ای و فصلی می باشند.
هر تالاب بسته به اندازه، شکل، هیدرولوژی، خاک، گیاهان و موقعیتش در چشم اندازها منحصر به فرد می باشد. به همین دلیل تالاب ها دامنه وسیعی از ویژگی های عملکردی وکارا و مفید، شامل : ۱- تهیه زیستگاه هایی برای حیات وحش و آبزیان ۲- حفظ و نگهداری رسوبات و سموم ۳- تضعیف قدرت تخریب سیلاب ۴- متابولیسم مواد غذایی ۵- تغذیه آبهای زیرزمینی ۶- صدور محصولات را ارائه می کنند.
علی رغم این که ارائه تعریف برای تالاب به صورت جامع کاملاً دشوار است، تاکنون چندین تعریف رسمی پیشنهاد شده است. آسانترین تعریف را مدیران و دانشمندان بویژه آنهایی که علاقمندن به پرندگان آبزی و حیات وحش می باشند، بیان نمو ده اند (F. Shaw 1956). این تعریف که تا اندازه ای تعریف ساختاری است و مطلبی قابل فهم و کلامی معقول را برای افراد عادی ارائه می دهد. واژه تالاب به زمین های پستی اطلاق می شود که با آب کم عمق ( پایاب) و گاهی اوقات آبهای موقتی و فصلی پوشیده شده اند. همچنین با اسامی دیگری مانند, wet Meadow , Bog ,fen swamp , marsh , potholes نامیده می شود.
این تعریف برپایه دو پارامتر ضروری که باید در یک تالاب وجود داشته باشد، بیان شده است :
وجود آب های سطحی ۲- توسعه و گسترش رطوبت درخاک برای گیاهان
دریک کارگروه کانادایی، یک گروه محقق تالاب های ملی آن کشور، تعریفی را ارائه کرده که پارامتر سومی یعنی خاک های هیدریک را هم شامل شده است. این تعریف بیشتر به خصوصیات علمی تالاب ها توجه کرده است. به علاوه توضیح و بسط تعریف قبلی تالاب که نه تنها شامل زیستگاه هایی که دارای آب های سطحی می باشند، می پردازند، بلکه آنهایی را که خاک اشباع شده دارند، را تشریح می کنند (Tarnokai- 1979).
سرویس حیات وحش و ماهیان آمریکا، تعریفی را که هیدرولوژی تالاب، خاک های هیدریک و گیاهان آبدوست را به عنوان پارامترهای دخیل در تعریف تشخیص داده، تصویب نموده است (Kvardyn et al, 1979). این تعریف تالاب شناسان، تعریفی است که از تعریف کانادایی ها، از این حیث که نیاز به ارائه ویژگی و خصایص پارامتر مذکور را ندارد، متمایز گردیده است :
تالاب ها، زمین های موقتی بین سیستم های خشکی و آبی هستند. مکانی که سفره آب در درون یا نزدیک به سطح زمین قرار دارد و یا بوسیله آب های کم عمق پوشیده شده است.
۱-۲-۱- تعریف تالاب از نظر کنوانسیون رامسر
مناطق مردابی، آبگیر، توربزا برکه های مصنوعی یا طبیعی که به طور دائم یا موقت دارای آب ساکن یا جاری، لب شوریا شور مشتمل بر مناطقی از آبهای دریایی که عمق آب هنگام پایین ترین جزر در آنها بیش از۶ متر نباشد.
۱-۳- طبقه بندی تالاب
روش ها و الگوهای طبقه بندی تالاب ها بسیار توسعه یافته اند (For example, Martin and Stewart et al 1953 and 1971 Kantvrd Glt and Larson 1974). این سیستم طبقه بندی بوسیله کاردین و همکارانش در سال ۱۹۷۹ گسترش یافت و در سال ۱۹۹۳ بوسیله آقای برینسون که از سوی دانشمندان، سیاستمداران و مهندسین مورد تأیید قرار گرفت، به صورت پیشرفته ارئه گردید. این طبقه بندی ها می توانند درتمام نواحی جغرافیایی و در قسمت اعظم دنیا بیشتر از سایر طرح های طبقه بندی به کار روند.
با توجه به ویژگیهای متفاوتی که تالابها می توانند داشته باشند سیستم های طبقه بندی متعددی برای تالابها ارائه شده است. معمولاً در این نوع طبقه بندی ها معیارهای گوناگونی نظیر رویش های گیاهی، ویژگیهای هیدرولوژیک، خصوصیات شیمیایی، نوع خاک و هیدروتوپوگرافی منطقه اساس طبقه بندی تالابهای مختلف قرار می گیرد. بنابراین فقط به برخی از طبقه بندی های مهم در رابطه با تالابها در نقاط مختلف دنیا اشاره می شود. هر چند بیشتر سیستم های طبقه بندی تالاب بر روی مفهوم هیدرولوژی تکیه می کنند ولی سیستم های اولیه ای که در ارتباط با طبقه بندی تالاب ارائه شدند برمبنای رویش های گیاهی نظیر جنگلی، همیشه سبز، برگ ریز و غیره استوار بودند، که البته این سیستم ها هنوز هم برای توصیف و تشریح ساده از تالاب بسیار مفید می باشند.
در دهه ۱۹۷۰ طبقه بندیهای فراوانی از تالاب ارائه شد که یکی از مهمترین آنها را ادوم ( ۱۹۷۱, Odum ) بر اساس موقعیت جغرافیایی قرارگیری تالابها و شرایط محیطی تأثیر گذار بر آنها ارائه نموده است.
بر طبق طبقه بندی ادوم تالابها به پنج گروه تقسیم می شوند :
نوع اول : سیستم هایی که سازگار به شرایط مختلف محیطی بوده بدین لحاظ دارای محدوده وسیعی از پراکنش جغرافیایی می باشند.
نوع دوم : اکوسیستم های نواحی حاره و استوایی که در این اکوسیستم های هر چند میزان نور بالا بوده ولی تغییرات محیطی و فصلی بسیار ناچیز می باشند از جمله این اکوسیستم ها می توان به سیستم های حرا اشاره نمود.
نوع سوم : اکوسیستم های نواحی معتدله که شدیداً تحت تأثیر تغییرات فصلی نظیر سرمای زمستان و گرمای تابستان می باشند.
نوع چهارم : اکوسیستم های واقع در نواحی قطبی
نوع پنجم : اکوسیستم های جدیدی که در مجاورت جوامع بشری بوجود آمده اند و شدیداً تحت تأثیر دستکاریهای بشر در حال تغییر می باشند.
یکی از مهمترین سیستم های تالابی که همیشه درمورد آن مباحث زیادی بیان می گردد، توربزارها می باشد. اقدامات مربوط به طبقه بندی توربزارها در شمال اروپا و آمریکا انجام شده که طبقه بندی Davis (۱۹۰۷) در ایالات متحده از اولین طبقه بندیهای ارائه شده در رابطه با توربزارها می باشد وی باگهای میشیگان را بر طبق سه اصل ذیل گروه بندی نمود :
۱- زمین های باگ یا بر روی دریاچه های کم عمق یا بر روی دلتاهای رودخانه ایی واقع شده اند.
۲- باگ ها از دوطریق توسعه می یابند یا با بالا آمدن کف سیستم و یا گسترش نواحی ساحلی به سمت دریا
۳- سطح آنها یا از خزه و یا از لاریکس پوشیده شده است.
ویلر نیز (Wheller – ۱۹۹۴) انواع تالاب ها را بر اساس منبع تأمین آب، چگونگی کسب رطوبت و همچنین مکان جغرافیایی آنها گروه بندی نموده است که در زیر به اختصار آورده شده است :
بر اساس منبع تأمین آب : دریاچه ها، آبهای زیرزمینی، نهرهای جاری شده از آبهای جاری
از دید وی در بخش اقتصادی، اگر ایران بخواهد به یک قطب و محور منطقه تبدیل شود، باید به یک قطب اقتصادی تبدیل شود. مهمترین چالشهای ایران در این عرصه عبارت است از:
۱- نبود پیوند لازم بین اقتصاد و سیاست در ایران و نیز نداشتن راهبردی برای برقراری این پیوند؛
۲- استفاده نکردن از ژئوپلیتیک ایران در حوزه انرژی؛
۳- نبود شناخت از ساختارهای اقتصادی منطقه.[۴۹۰]
جهانگیر کرمی نیز معتقد است که ایران در این سالها به خاطر نیاز به فناوریهای نظامی و غیرنظامی و رأی روسیه در نهادهای بین المللی از هر اقدامی که وضع موجود را به چالش بطلبد خودداری کرده است و از هیچ یک از نقشهای خود به عنوان مرکز تمدن اسلامی یا فرهنگ و تمدن ایرانی استفاده نکرده است. وی این مسأله را ناشی از نداشتن یک تعریف روشن از این نقشها میداند و از طرفی معتقد است که این منطقه اولویت خاصی در سیاست خارجی ایران پیدا نکرده است. به عنوان مثال با وجود سیاستهای میانجیگرانۀ ایران در منطقه و یا تلاش برای احیای جادۀ ابریشم، روابط اقتصادی چنانکه اشاره شد، پیشرفت چشمگیری نداشته است. از نظر او توجه نداشتن به ایجاد بنیانهای ماندگار فرهنگی نیز از دیگر نقاط ضعف سیاست ایران در این منطقه است. وی با اشاره به کنترل انرژی منطقه توسط روسیه، ایران را دارای جایگاه مهم در اقتصاد منطقه نمیداند و روابط ایران با این منطقه را «احتیاط آمیز» توصیف میکند که در پرتو آن ایران اگرچه چیزی را از دست نداده، ولی چیزی هم بدست نیاورده است.[۴۹۱] هرزیگ نیز معتقد است که ایران نقش روسیه را به عنوان ضامن ثبات و امنیت در منطقه پذیرفته و سعی میکند خود را نه رقیب بلکه مکمل روسیه نشان دهد.[۴۹۲]
در بررسی سیاست خارجی روسیه نیز دیدیم که این کشور با توجه به گروه های مختلفی که پس از فروپاشی شوروی در آن به قدرت رسیدند، سیاست خارجی خود را از بیاعتنایی به آسیای مرکزی تا قرار دادن این کشورها به عنوان «خارج نزدیک» خود تغییر داد. همچنین ملاحظه شد که این چرخش بیشتر ناشی از تهدیدهایی بود که این کشور از جانب مرزهای جنوبی خود احساس میکرد. ساختارهای تأثیرگذار بر سیاست خارجی این کشور نیز چنانکه اشاره شد، مجموعهای از ساختارهای رسمی و غیررسمی است که هریک در هنگام قرار گرفتن در رأس قدرت کشور، تأثیر متفاوتی بر میزان حضور روسیه در آسیای مرکزی داشته و دارند. در کنار همۀ اینها، مفهوم «هویت ملی» و «منافع ملی» در روسیه که روسهای ساکن در جمهوریهای سابق شوروی را هم در بر میگیرد، دامنۀ حضور این کشور را در خارج از مرزهای خود و در آسیای مرکزی گسترش میدهد. مسألۀ دیگری که در این پژوهش مشاهده شد، این بود که نگرانیهای اصلی روسیه در این منطقه بیشتر نگرانیهای امنیتی و استراتژیکاند و از حضور ناتو در حوزۀ نفوذ سابق روسیه تا خطر اسلامگرایی افراطی را شامل میشوند. برای مقابله با این تهدیدها، روسیه حضور خود را در آسیای مرکزی افزایش داده و بویژه در قالب سازمان شانگهای به مبارزه با تروریسم و افراطگرایی مذهبی در منطقه پرداخته است. حتی اهداف اقتصادی این کشور نیز با هدف گسترش نقش و نفوذ روسیه در منطقه و سد کردن راه نفوذ غرب طراحی شده است. در این زمینه لنا جانسون معتقد است که سیاست روسیه در سطح بین المللی در آسیای مرکزی میتواند در چارچوب تلاشهایش برای حفظ ثبات منطقهای و جلوگیری از نفوذ «بیگانگان» در کشورهای آسیای مرکزی درک شود. جانسون روابط روسیه با ایران، ترکیه و چین را در طول دهۀ ۹۰ و با تبدیل این کشورها به رقبای بالقوۀ روسیه برای نفوذ در آسیای مرکزی، دارای عنصر رقابت میداند و میگوید: “برای روسیه این مهم بود که این درک را در میان سایر قدرتهای منطقهای ایجاد کند که منافع ملی و استراتژیکش در آسیای مرکزی باید مورد احترام باشد. روسیه با نگرانی تغییر در وضعیت استراتژیک منطقۀ خزر و آسیای مرکزی را با ورود آمریکا به منطقه نظاره میکرد".[۴۹۳]
با بررسی سیاست خارجی منطقهای روسیه در آسیای مرکزی براساس شاخصهایی که در بخش مقدمه بیان شد، نیز در مییابیم که برخی از ویژگیهای سیاست خارجی این کشور در منطقه به شرح زیر است:
تلقی آسیای مرکزی به عنوان حوزۀ استراتژیک و حوزۀ نفوذ؛
تقویت سازمانهای منطقهای و سازمانهای دارای اهداف امنیتی؛
مقابله با هرگونه تعارض در منطقه؛
در نظر گرفتن مسائلی گسترده از تروریسم تا چالشهای قومی در نزدیک مرزهای روسیه به عنوان تهدید؛
به شمار آوردن منابع انرژی و عبور این منابع از خاک خود به عنوان یک فرصت و البته رقابت با ایران و ترکیه در این راستا؛
نگرانی از حضور قدرتهای فرامنطقهای و تأثیر آنها بر منطقه، بویژه بر منابع انرژی موجود و مسیرهای انتقال آن؛
برداشت از خود به عنوان یک «قدرت بزرگ» در جهان و یک «ابرقدرت منطقهای» در آسیای مرکزی؛
از آنچه بطور مختصر در بالا گفته شد، مشخص شد که هر دو کشور برای امنیت منطقهای که با آن مرز مشترک دارند اهمیت زیادی قائلند، زیرا وجود ثبات در آسیای مرکزی را موجب امنیت داخلی و ثبات و آرامش خود میدانند و اغلب سیاستهای خود را در منطقه با توجه به این عامل تنظیم میکنند. از طرفی در مسائل مهم منطقه از جمله رژیم حقوقی دریای خزر و انتقال منابع انرژی، دو کشور مخالف دخالت بیگانگان بودند و در مراحل اولیه به دلیل احساس تهدید از این ناحیه، با یکدیگر اشتراک داشتند. بنابراین هردو کشور به گونهای سیاستهای خود را تنظیم کردند که مانع ورود قدرتهای فرامنطقهای به این حوزه شوند. در مورد خزر، اعلام آسیای مرکزی و قفقاز به عنوان خارج نزدیک و اعلام خزر به عنوان یک دریاچۀ بسته از سوی روسیه، با این هدف صورت گرفت. ایران نیز به دلیل فقدان منابع عمدۀ انرژی در سواحل خود در خزر و نیز نگرانی از حضور آمریکا و غرب در این منطقه، با این روند موافق بود. در موضوع انرژی و خطوط لوله نیز دیدیم که مخالفت با پروژۀ باکو ـ جیهان و نیز خط لولۀ ترانس خزر بیشتر با هدف مخالفت با نقش و نفوذ آمریکا و اتحادیۀ اروپا بود.
در بحرانهای قومی ـ مذهبی منطقه مانند جنگ داخلی تاجیکستان و مخالفت با افراطگرایی مذهبی نیز دو کشور با هم اشتراک و گاه همکاری نزدیکی داشتند. این اشتراک نیز ناشی از هدف مشترک دو کشور در تأمین امنیت منطقه بوده است. زیرا با وجود دخالت اولیۀ روسیه در جنگ، با گذشت زمان و افزایش خطر گرایشهای ملیگرایانه در روسیه و نیز قدرت گرفتن طالبان در افغانستان، این کشور درصدد پایان جنگ برآمد و ایران هم به سبب نا امنیها و چالشهای اجتماعی و اقتصادی ناشی از این جنگ درصدد کمک به خاتمۀ آن برآمد. نگرانی هر دو کشور از افراطگرایی اسلامی نیز مشترک است. زیرا روسیه آن را زمینهساز تروریسم در منطقه میداند و ایران نیز افراطگرایی اسلامی را تهدیدی برای اسلام شیعی تلقی میکند. اختلاف سیاست خارجی دو کشور در این مورد به دلیل تمایل اندک ایران به موضعگیری در این باره، کمتر است و علت آن نیز حساسیتی است که کشورهای منطقه و روسیه نسبت به اسلام و نقش آن و نیز به ایران داشتهاند.
ولی در کنار اشتراکهای موجود در سیاست خارجی دو کشور، دیدیم که در برخی زمینه ها نیز سیاست خارجی ایران و روسیه با یکدیگر اختلاف دارد. به عنوان مثال در مورد رژیم حقوقی دریای خزر و یا منابع انرژی منطقه و انتقال آن که به عنوان موارد اشتراک نظر ایران و روسیه نیز ذکر شد، سیاست خارجی دو کشور در مراحل بعدی اختلاف پیدا کرد. در فصل گذشته اثبات شد که این اختلافها ناشی از رقابتهای منطقهای موجود در آسیای مرکزی میباشد که بین بازیگران مختلف این حوزه در جریان است و بسیاری از کشورهای منطقهای و فرامنطقهای را در خود جای داده است. به عنوان مثال در مورد رژیم حقوقی دریای خزر گفتیم که رقابت میان ایران و روسیه نیست که موجب اختلاف سیاست خارجی دو کشور شده است، بلکه رقابتهای منطقهای میان روسیه با سایر کشورهای فعال در این حوزه و نیز رقابتهای منطقهای موجود میان ایران و کشورهای حوزۀ خزر بویژه جمهوری آذربایجان موجب این اختلافها شده است.
در بحث انرژی هم تفاوتها ناشی از رقابتهای منطقهای میان روسیه و سایر بازیگران منطقهای و نیز میان ایران و روسیه بود. زیرا روسیه در زمینۀ عبور این خطوط لوله، هم با کشورهایی چون آذربایجان و ترکیه رقابت دارد و هم با ایران. در فصل قبلی بطور مفصل به این اختلاف ها پرداخته شده و تبیین گردیدهاند.
به این ترتیب مهمترین علت اشتراک سیاست خارجی دو کشور در آسیای مرکزی تأمین امنیت در منطقه است و در همین حال، مهمترین علت اختلاف موجود در سیاست خارجی آنها، رقابتهای منطقهای موجود در آسیای مرکزی است.
در پایان آنچه در بررسی سیاستهای ایران و روسیه در آسیای مرکزی مشهود است، این است که روسیه نقش فعال و بشدت تأثیرگذار در منطقه را داشته و کماکان نیز دارد. کیهان برزگر معتقد است که روسیه مهمترین عامل برای تبیین روابط کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز است. این نقش با روی کار آمدن پوتین و اهداف او جهت تبدیل روسیه به یک کشور قدرتمند و با توان تأثیرگذاری بالا در صحنۀ بین المللی، تقویت شده است. در حال حاضر این نگرش کلان در زمامداران روسیه وجود دارد که روسیه وارث طبیعی شوروی در این منطقه است و نباید نفوذ خود را از دست بدهد.[۴۹۴]
روسیه از طریق سازمان کشورهای مستقل مشترکالمنافع بر کشورهای منطقه فشار میآورد و یا از راه های دیگر گرایشهای گریز از مرکز را سرکوب میکند؛ هرچند که با گذشت زمان این سیاست روسیه کارآیی خود را از دست میدهد ولی روسیه همچنان از این شیوه در سیاست خارجی خود استفاده میکند. این کشور همچنین همواره از طریق اعطای کمکهایی سعی در نفوذ بیشتر در منطقه داشته است. به عنوان مثال در اواخر ۱۹۹۳، تاجیکستان پذیرفت در مقابل دریافت کمکهای نظامی و مالی به حوزۀ پولی روبل بپیوندد.[۴۹۵]
ایران نیز اغلب با وجود اختلاف نظرها با روسیه، تابع سیاستهای این کشور در آسیای مرکزی است. حاجی یوسفی معتقد است که ایران به دلیل نیازی که در برقراری نوعی رابطۀ استراتژیک با روسیه در مقابله با آمریکا دارد، نمیتواند به رقابت جدی با روسیه پرداخته و مانعی برای استیلای روسیه بر منطقه ایجاد نماید. البته از آنجا که در حال حاضر رقابتهای موجود در منطقه غیر استراتژیک بوده و دشمنی آشکار طرفهای درگیر را در پی نداشته است، رقابت ایران و روسیه نیز در منطقه بیشتر به شکل سیاسی ظاهر شده است.[۴۹۶] به این ترتیب اگرچه دو کشور در مسائلی رقیب یکدیگر در منطقه هستند، اما فقدان روابط سیاسی بین ایران و آمریکا موجب شده که ایران مجبور به اتخاذ سیاست روسیه ـ محور شده و در نتیجه نتواند منافع ملی خود را با توجه به جایگاه خود تنظیم کند. بنابراین، میتوان گفت در دهۀ پس از فروپاشی شوروی، ایران سیاست پیروی از روسیه را در آسیای مرکزی دنبال کرده است. این در شرایطی است که کشورهای منطقه در سالهای اخیر تلاش نمودهاند از وابستگی به روسیه بکاهند. بر همین اساس اکنون به نظر میرسد که زمان تجدید نظر ایران در سیاست خود در آسیای مرکزی و ارائۀ تعریفی جدید از خود با توجه به شرایط منطقه فرا رسیده است. بویژه که ایران همواره خود را یک قدرت منطقهای در آسیای مرکزی تصور کرده و همانگونه که در سند بیست ساله به آن اشاره شد، قصد دارد این نقش را در آینده نیز برای خود تثبیت کند. البته لازم است با توجه به حساسیتی که برخی از کشورهای منطقه در مورد حضور گستردهتر ایران در کشورهایشان دارند، ابتدا اعتماد سازی لازم صورت گیرد که این خود مطالعه و دقت فراوانی را میطلبد که از حوزۀ این پژوهش خارج است.
منابع
(کتابها، مقاله ها و منابع اینترنتی)
فهرست منابع
کتاب های فارسی
-
- افشردی، محمد حسین. ژئوپولیتیک قفقاز و سیاست خارجی جموری اسلامی ایران، )تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ دانشکدۀ فرماندهی و ستاد؛ دورۀ عالی جنگ، چاپ اول، ۱۳۸۱(.
-
- بخشایشی، اردستانی احمد. اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، )تهران: مؤسسۀ انتشارات آوای نور، ۱۳۷۹(.
-
- تقوی اصل، سید عطا. ژئوپولیتیک جدید ایران: از قزاقستان تا گرجستان، )تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، چاپ دوم، بهار ۱۳۸۴(.
-
- حاجی یوسفی، امیر محمد. سیاست خارجی ایران در پرتو تحولات منطقهای، )تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، چاپ اول، ۱۳۸۴(.
-
- خوشوقت، محمد حسین، تجزیه و تحلیل تصمیمگیری در سیاست خارجی.) تهران: مؤسسۀ چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه، چاپ اول، ۱۳۷۵(.
-
- دهقان، فتح الله. بررسی نفت و گاز در حوزۀ دریای خزر و تأثیر آن بر امنیت کشور و نظام جمهوری اسلامی، )تهران: انتشارات همه، چاپ اول، ۱۳۸۲(.
-
- دهقان، فتح الله. دریای خزر و امنیت ملی، )تهران: مؤسسۀ فرهنگی هنری بشیر علم و ادب، چاپ اول، ۱۳۸۴(.
-
- رمضانی، روحالله، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، )تهران: نشر نی، چاپ سوم، ۱۳۸۳(.
-
- روشندل جلیل. امنیت ملی و نظام بین المللی، )تهران: انتشارات سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، ۱۳۷۴(.
-
- زادوخین، آ.گ. سیاست خارجی روسیه؛ خودآگاهی و منافع ملی، )تهران: مؤسسۀ چاپ و انتشارات ابرار معاصر، ۱۳۸۴(.
-
- زون، ایگور. خزر: واقعیات و توهمّات، جلد دوم، ترجمۀ علی شمسی فولادی، )تهران: وزارت نیرو، مؤسسۀ تحقیقات آب مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای خزر، سال ۱۳۸۵(.
سالنامه آمار بازرگانی خارجی جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۷۲؛ جلدهای اول و دوم ؛ صادرات و واردات به تفکیک قارهها و کشورهای مبدأ و تعرفه، (تهران، مؤسسۀ مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، چاپ اول، شهریور ۱۳۷۳).
-
- سالنامه آمار بازرگانی خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ صادرات ۱۳۸۲، (تهران: دفتر آمار و خدمات ماشینی گمرک ج.ا.ایران، چاپ اول، تیرماه ۱۳۸۳).
-
- سجادپور، سید محمد کاظم، چارچوبهای مفهومی و پژوهشی برای مطالعۀ سیاست خارجی ایران، )تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، چاپ دوم، زمستان ۱۳۸۳(.
-
- سریعالقلم، محمود. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ بازبینی نظری و پارادایم ائتلاف، )تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک، چاپ اول، ۱۳۷۹(.
-
- سنایی، مهدی. جایگاه ایران در آسیای مرکزی، )تهران، انتشارات بین المللی الهدی، چاپ اول، ۱۳۷۵(.
سیفزاده، سید حسین. اصول روابط بینالملل (الف و ب)، (تهران: نشر دادگستر؛ میزان، ۱۳۷۸).
-
- سیف زاده، سید حسین. مبانی و مدلهای تصمیمگیری در سیاست خارجی، )تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، چاپ دوم، ۱۳۷۶(.
-
- صفری، مهدی. ساختار و تحولات سیاسی در فدراسیون روسیه و روابط با جمهوری اسلامی ایران، )تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، چاپ اول، ۱۳۸۴(.
-
- قوام، عبدالعلی. اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، )تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، چاپ دهم، ۱۳۸۳(.
-
- کرمی، جهانگیر. تحولات سیاست خارجی روسیه؛ هویت دولت و مسألۀ غرب، )تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، چاپ اول، ۱۳۸۴(.
-
- کولایی، الهه. اکو و همگرایی منطقهای، )تهران: مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه، چاپ اول، ۱۳۷۹(.
- کولایی، الهه. بازی بزرگ جدید در آسیای مرکزی: زمینه ها و چشماندازها، )تهران: مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ اول، ۱۳۸۴(.
منبع: یافته های پژوهش
جدول (۴-۷) عکسالعمل TEPIX را نسبت به یک انحراف معیار شوک در لگاریتم متغیرهای TEPIX، M2 و RER را نشان میدهد. به عبارت دیگر نشان میدهد که اگر یک شوک یا تغییر ناگهانی به اندازه یک انحراف معیار در شاخص کل قیمتی سهام، حجم نقدینگی و نرخ مبادله ارز ایجاد شود، اثر آن بر شاخص کل قیمتی سهام بورس اوراق بهادار تهران در دورههای بعد چگونه است.
ستون اول جدول (۴-۷) نشان میدهد که یک تغییر ناگهانی یا شوک به اندازه یک انحراف معیار در متغیر شاخص کل قیمتی سهام، در دوره اول (ماه اول) باعث افزایش شاخص کل قیمتی سهام بورس اوراق بهادار تهران به اندازه ۱/۰واحد میشود، این اثر در دوره (ماه) دوم موجب افزایش شاخص کل قیمتی سهام به اندازه ۰۹/۰ واحد میگردد. اثر این شوک در دورههای بعد به همین ترتیب تفسیر میشود. در کل اثر این شوک بر شاخص کل قیمتی سهام بورس اوراق بهادار تهران در دورههای بعد کاهش پیدا میکند.
نمودار (۴-۱): پاسخ LnTEPIX در اثر یک تغییر ناگهانی یا شوک به اندازه یک انحراف معیار در LnTEPIX
نمودار (۴-۱) نشان دهنده پاسخ شاخص کل قیمتی سهام در اثر یک تغییر ناگهانی یا شوک به اندازه یک انحراف معیار در خود شاخص کل قیمتی سهام میباشد. بر اساس این نمودار ملاحظه میشود، تأثیر این شوک به مرور زمان کاهش مییابد تا اینکه در حدود ششصد دوره (ماه) (یعنی پنجاه سال) به تعادل میرسد.
ستون دوم جدول (۴-۷) اثر شوک وارده به شاخص کل قیمتی سهام از طرف متغیر حجم نقدینگی میباشد، اگر حجم نقدینگی به اندازه یک انحراف معیار افزایش یابد در دوره اول بدون تأثیر است و در دوره دوم به مقدار ۰۲۲/۰- بر شاخص کل قیمتی سهام بورس اوراق بهادار تهران تأثیر منفی میگذارد. این اثر در دوره (ماه) سوم موجب کاهش شاخص کل قیمتی سهام به اندازه۲۹ ۰/۰- واحد میگردد. اثر این شوک در دورههای بعد به همین ترتیب تفسیر میشود. در کل اثر این شوک بر شاخص کل قیمتی سهام بورس اوراق بهادار تهران در دورههای بعد کاهش پیدا میکند.
نمودار (۴-۲) نشان دهنده پاسخ شاخص کل قیمتی سهام در اثر یک تغییر ناگهانی یا شوک به اندازه یک انحراف معیار در حجم نقدینگی میباشد. بر اساس این نمودار ملاحظه میشود، تأثیر این شوک به مرور زمان کاهش مییابد تا اینکه در حدود ششصد دوره (ماه) (یعنی پنجاه سال) به تعادل میرسد.
نمودار (۴-۲)، پاسخ LnTEPIX در اثر یک تغییر ناگهانی یا شوک به اندازه یک انحراف معیار در LnM2
ستون سوم جدول (۴-۷) اثر شوک وارده به شاخص کل قیمتی سهام از طرف متغیر حجم نرخ مبادله ارز میباشد، اگر نرخ مبادله ارز به اندازه یک انحراف معیار افزایش یابد در دوره اول بیتأثیر است و در دوره دوم به مقدار ۰.۰۰۷۲۴۱ بر شاخص کل قیمتی سهام بورس اوراق بهادار تهران تأثیر مثبت میگذارد. نتایج حاصل از توابع واکنش ضربهای نشان میدهد که همواره تأثیر این شوک بر شاخص کل قیمتی سهام مثبت است.
نمودار (۴-۳) نشان دهنده پاسخ شاخص کل قیمتی سهام در اثر یک تغییر ناگهانی یا شوک به اندازه یک انحراف معیار در نرخ مبادله ارز میباشد. بر اساس این نمودار ملاحظه میشود، تأثیر این شوک به مرور زمان کاهش مییابد تا اینکه در حدود پانصد دوره (ماه) (یعنی حدود چهل و یک سال) به تعادل میرسد.
نمودار (۴-۳)، پاسخ LnTEPIX در اثر یک تغییر ناگهانی یا شوک به اندازه یک انحراف معیار در LnRER
۴-۹- تجزیه واریانس
در این قسمت، با توجه به الگو برآورد شده، تجزیه واریانس متغیرهای الگو صورت گرفته است و در ادامه نمودارهای مربوطه ارائه شده است. همانطور که در فصل قبل بیان شد، تجزیه واریانس روشی جهت تجزیه و تحلیل اثرات متقابل پویا حاصل از شوکهای ایجاد شده در دستگاه ارائه میدهد. همچنین واریانس خطای پیشبینی متغیرهایی که مبتنی بر مقادیر با وقفه خود به طور بهینه قابل پیشبینی باشند، سهم نوسانات هر متغیر در واکنش به شوکهای وارده به متغیرهای الگو را نسبت به هر متغیر تقسیم میکند و بدین ترتیب میتوان سهم هر متغیر را بر روی تغییر متغیرهای دیگر در طول زمان اندازهگیری کرد. نمودارهای (۴-۸) تجزیه واریانس متغیر شاخص قیمت را نشان میدهد.
نمودار (۴-۸)، تجزیه واریانس متغیر شاخص قیمت سهام
۴-۱۰- خلاصه فصل
در این فصل برای جلوگیری از بروز رگرسیون کاذب ایستایی متغییرها با آزمون دیکی_ فولر تعمیمیافته مورد بررسی قرار گرفته و بعد از مشخص شدن طول وقفه مناسب که توسط ضابطههای آکائیک صورت میگیرد، در ادامه با بهره گرفتن از الگو خود رگرسیون برداری مشخص خواهد شدکه در بلند مدت متغیرها چه تأثیری بر شاخص قیمت سهام دارند. در ادامه نیز کلیه توابع عکسالعمل و نتایج آنالیز واریانس که بصورت نموداری است استخراج می شود و از این میتوان میزان شوکپذیری متغیرها را بررسی کرد.
فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهادها
۵-۱- مقدمه
مطالعه حاضر به بررسی تأثیر شوکهای سیاست پولی بر شاخص قیمت سهام در بورس اوراق بهادر تهران پرداخته است. بدین منظور ابتدا به کلیات پژوهش در فصل اول پرداخته شد. به طوری که پس از شرح و بیان مسأله، به اهداف و فرضیات آن اشاره گردید. پس از آن روش پژوهش و شیوه گردآوری اطلاعات و داده های آماری مورد بررسی قرار گرفت. سپس در فصل دوم، مبانی نظری و مطالعات انجام گرفته در زمینه شوکهای سیاست پولی و شاخص قیمت سهام تشریح گردید و ضمن تشریح روش پژوهش در فصل سوم، نتایج آماری در فصل چهارم ارائه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این فصل به تلخیص و مرور کلی یافته های پژوهش و تفسیر نتایج به دست آمده از آزمون فرضیه ها پرداخته خواهد شد. علاوه بر این، به برخی از محدودیت های پژوهش اشاره می شود و پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی ارائه خواهد شد.
۵-۲- خلاصه پژوهش
امروزه نقش بازارهای مالی و به ویژه بازار سهام به عنوان یکی از منابع مهم تامین مالی پروژه های سرمایه گذاری در رشد و توسعه اقتصادی غیرقابل انکار است. همچنین نقش این بازارها به عنوان یکی از شیوه هایی که از طریق آن سیاست پولی بر اقتصاد اثرگذار است برجسته و پررنگ میباشد. در مطالعه رفتار عوامل موثر بر بازار ویا اقتصاد بازار، جستجوی متغیر یا متغیرهایی که بتواند ارتباط بخش مالی اقتصاد را با بخش حقیقی اقتصاد توضیح دهد، از اهمیت بسیاری برخوردار است. در میان موضوعات مالی و اقتصادی، موضوع تأثیر شوکهای سیاست پولی بر بورس اوراق بهادار قابل انکار نیست و همانگونه که همگان میدانند بورس آیینه تمام نمای اقتصاد است.
شاخص قیمت سهام روند کلی حرکت بازار سرمایه را نشان میدهد. در واقع روند آن درجه موفقیت بازار سرمایه کشور میباشد. این ادعا که متغیرهای اقتصادی مانند تورم،حجمنقدینگی، نرخ ارز و … محرک و موثر بر تغییرات قیمتهای سهام هستند، به عنوان یک تئوری، مورد پذیرش واقع شده است. به هر حال، در دهه گذشته کوششهایی برای بررسی تأثیر نیروهای اقتصادی به شکل نظری و سنجش اثرات آن به صورت تجربی، انجام شده است. رابطه پویای بین شوکهای سیاست پولی و شاخص قیمت سهام به شکل گستردهیی مورد بررسی قرار گرفته است. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش یافتن پاسخ این سوال است که آیا شوکهای سیاست پولی بر شاخص قیمت سهام تأثیر دارد؟
برای رسیدن به هدف مورد نظر سه فرضیه مطرح شده است که در فصل اول بیان شدند. جهت آزمون این فرضیه ها، از شاخص کل بورس اوراق بهادار طی سال های ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۰ استفاده شده است. برای تبیین ارتباط بین شوکهای سیا ست پولی وشاخص قیمت سهام از الگو خودرگرسیون برداری استفاده شده است. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها از سایت بانک مرکزی و بورس استفاده شده است.
در این مطالعه به علت نوع داده های مورد مطالعه، روش سری زمانی به کار گرفته شده است. در فصل چهارم با بهره گرفتن از نرم افزار Eviews مشخص گردید که بایستی برای آزمون هر دو فرضیه از آزمونهای پایایی، همبستگی یوهانسن، تصحیح خطای برداری، توابع واکنش آنی و تجزیه واریانس استفاده شود. در ادامه این فصل نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش ارائه شده است.
۵-۳- نتایج پژوهش
پژوهش حاضر در پی روشن ساختن این موضوع است که آیا شوکهای سیاست پولی بر شاخص قیمت سهام تأثیر دارد؟ در این پژوهش برای بررسی چنین ارتباطی سه فرضیه مطرح شده است. در فصل چهارم به بررسی هر یک از این فرضیه ها پرداخته شده است که در این قسمت نتایج حاصل از این فرضیه ها به طور خلاصه ذکر می شوند.
۵-۳-۱- تحلیل نتایج آزمون فرضیه اصلی
بر اساس این فرضیه انتظار می رود که شوک حجم نقدینگی بر شاخص قیمت سهام تأثیر داشته باشد. بر اساس نتایج حاصل از تخمین الگو و توابع واکنش ضربهای متغیر حجم نقدینگی بر شاخص قیمت سهام تأثیر دارد. نتایج رابطه همجمعی بلندمدت نشان داد که، با فرض ثابت بودن سایر شرایط، متغیر حجم نقدینگی تأثیر مثبت بر روی شاخص کل قیمتی سهام بورس اوراق بهادار تهران دارد. نتایج حاصل از توابع واکنش ضربهای نشان داد که یک تغییر ناگهانی یا شوک به اندازه یک انحراف معیار در متغیر حجم نقدینگی باعث تأثیر کم ولی با ثباتی بر شاخص قیمت سهام شد. مطالب مذکور حاکی از آن است که متغیر حجم نقدینگی بر شاخص کل قیمت سهام بورس اوراق بهادار تهران تأثیر دارد.
والکارسل (۲۰۱۰) و فراسر و گرونئولد (۲۰۰۶) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدندکه متغیر حجم نقدینگی بر شاخص کل قیمت سهام تأثیر دارد، نتایج این پژوهش هم منطبق با پژوهشهای مذکور است.
۵-۳-۲- تحلیل نتایج آزمون فرضیه فرعی
بر اساس این فرضیه انتظار می رود که شوک نرخ مبادله ارز بر شاخص قیمت سهام تأثیر داشته باشد. بر اساس نتایج حاصل از تخمین الگو و توابع واکنش ضربهای متغیر نرخ مبادله ارز بر شاخص قیمت سهام تأثیر دارد. نتایج رابطه همجمعی بلندمدت نشان داد که، با فرض ثابت بودن سایر شرایط، متغیر نرخ مبادله ارز تأثیر مثبت بر روی شاخص کل قیمتی سهام بورس اوراق بهادار تهران دارد. نتایج حاصل از توابع واکنش ضربهای نشان داد که یک تغییر ناگهانی یا شوک به اندازه یک انحراف معیار در متغیر نرخ مبادله ارز باعث تأثیر کم ولی با ثباتی بر شاخص قیمت سهام شد. مطالب مذکور حاکی از آن است که متغیر نرخ مبادله ارز بر شاخص کل قیمت سهام بورس اوراق بهادار تهران تأثیر دارد.
کریستوفرگان و همکاران (۲۰۰۶) و آلاچیده و دیگران (۲۰۱۰) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند علیرغم فقدان وجود رابطه علی در بلندمدت در کوتاهمدت نوسانات در شاخص قیمت سهام معلول تغییرات نرخ ارز بوده است. نتایج این پژوهش هم منطبق با پژوهشهای مذکور است.
۵-۴- محدودیت های پژوهش
همواره گام نهادن در راه رسیدن به هدف، با محدودیت هایی همراه است که باعث می شود رسیدن به هدف مورد نظر با کندی همراه شود. پژوهش نیز به عنوان فرایندی در جهت نیل به هدف حل مسأله پژوهش، از این امر مستثنی نیست. لذا در این قسمت با ارائه محدودیت های پژوهش، سعی بر آن است که به خواننده این پیام داده شود تا بتواند در تعمیم نتایج پژوهش با آگاهی بیشتری عمل کند و در مورد فرایند پژوهش قضاوت عادلانه ای داشته باشد. در این راستا محدودیت های پژوهش حاضر به شرح زیر قابل ذکر است:
الف- به روز نبودن و عدم دسترسی مناسب به داده های آماری، از مهمترین محدودیتهای این پژوهش میباشند. قلمرو زمانی مطالعه حاضر از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۰ می باشد. بنابراین باید در تعمیم نتایج پژوهش به سال های قبل ۱۳۷۰ و بعد از ۱۳۹۰ با احتیاط عمل شود.
ب- در این پژوهش داده های مربوط به نرخ ارز تنها شامل نرخ دلار است. به دلیل تغییر نوع ارز در معاملات شرکتها در سالهای اخیر از دلار به یورو و حذف آثار ناشی از این تغییر بر شاخص قیمت سهام در سالهای اخیر امکان پذیر نبوده است.
۵-۵- پیشنهادها
در این بخش دو دسته پیشنهاد مطرح می گردد. نخست پیشنهادهای کاربردی برای که استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری و مالی به ویژه سرمایه گذاران را در امر تصمیم گیری یاری نماید و دوم، پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی که می تواند راهنمایی برای پژوهش های بعدی درباره موضوع پژوهش باشد.
۵-۵-۱- پیشنهادهای حاصل از نتایج پژوهش
با توجه به نتایج حاصل از پژوهش و اهمیت موضوع می توان پیشنهادهای زیر را ارئه نمود:
الف- سرمایه گذاران فعال در بورس اوراق بهادار و همچنین سرمایه گذاران جدید، میباید به تأثیر کوتاهمدت و بلندمدت شوکهای سیاست پولی بر شاخص قیمت سهام واقف باشند و تغییرات یکباره شاخص قیمت را ملاک سودآوری و انتخاب سهام جدید قرار ندهند.
ب- با توجه به اینکه شوکهای سیاست پولی از نظر مدیران، برونزا بوده و قدرت تأثیرگذاری بر آن را ندارند، مدیران مالی شرکتها باید در ارزیابیشان بیشتر به عملکرد واقعی شرکت و سودآوری آن توجه داشته باشند و در تحلیلها و تصمیمات خود دید بلندمدت را مد نظر قرار دهند تا موجب گمراهی آنها و اشتباه در تصمیم گیری نشود.
ج- تصمیم گیران و سیاستگذاران اقتصادی، در هنگام تدوین سیاستهای پولی در سطح کلان، آثار ناشی از تصمیمات مزبور را بر شاخص های بازار سهام و سایر بازارهای مالی دیگر، مد نظر قرار دهند.
۵-۵-۲- پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی
۲-۲-۳- خشک کردن با پرتو زیر قرمز[۲۵]
تابش پرتو زیر قرمز به وسیله داغ کردن فرآورده تا دمای بالا موجب جذب مستقیم رویه به وسیله پرتو افشانی می گردد. فراورده های آرمانی برای این روش به کار بستن اجسام سیاه است. این دما بیشتر با شعله گاز پدید می آید. روش های برقی مانند لامپ های گداخته بازتابنده ۱۰۰ تا ۵۰۰۰ وات، لوله های کوارتز و مقاومت ها می باشد. پرتو های داغ از صفحه های سوار شده در بالای سینی محصول می تابد.
چون ضخامت لایه های محصول نباید بیشتر از ۳ میلی متر باشد بیشتر از روش پیوسته بهره گیری می شود. دوغاب ها و ژل ها در این روش به خوبی خشک می شوند. این روش خشک کردن سرعت خشک کردن بالا را بدون خطر سوختن ماده غذایی فراهم می کند (شکل ۲-۶).
(Hall, 2006; Fu and Lien, 1998)
شکل ۲-۶- تصویر شماتیک خشک کردن به روش پرتو زیر قرمز (Hall, 2006)
۲-۲-۴- آب زدایی به روش میدان الکتریکی و مغناطیسی[۲۶]
بهره گیری از میدان های الکتریکی و مغناطیسی در آغاز برای جدا سازی ترکیب های جامد و مایع به کار رفته است. بخش بنیادین فرایند، جریان میدان برق مستقیم است که بر روی جسم آبگیری شونده به کار می رود. این روند بر ویژگی های رویه ای جامد- مایع مانند پتانسیل زتا برهم کنشی دوقطبی ها و ویژگی نم گیری آن اثر می گذارد. این روش در دو فرایند کار می کند: تراوندگی برقی یا الکترو اسمزی و صافی الکتریکی. الکترواسمزی حرکت آب از میان پوسته های متخلخل محصول با به کاربردن جریان برق مستقیم است. این یک فرایند نفوذ سطحی می باشد. صافی الکتریکی حرکت ذره های باردار شده به سمت الکترودها در یک میدان الکتریکی مستقیم است. این فرایندها پیش از فرستادن فرآورده به خشک کنی دیگر در یک اتاق جداگانه انجام می گیرد. به دلایل اقتصادی این فرایندها در اندازه های تجاری انجام نمی شود. ولی در آینده به دلیل های زیست محیطی توجه بیشتری به آن خواهد شد (Bischof, 1990).
۲-۲-۵- خشک کردن به روش بخار مافوق داغ[۲۷]
مطابق شکل ۲-۷، موادی که قرار است خشک شوند، از شیر ورودی دوار (۱) و نقاله مارپیچ (۲) وارد مخزن تحت فشار بخار مافوق داغ (۳) می شوند. تنها بخش متحرک در دستگاه، پروانه (۴) است که بخار را در داخل مبدل گرما (۱۲) به سمت بالا در طول کف منحنی شکل سوراخ دار (۵) و بستر حلقوی شکل (۶) به چرخش وا می دارد. صفحات راهنما به جسم خشک شونده نیرو وارد کرده تا در بستر به سمت جلو حرکت کنند و به نقاله خروجی (۸) رسیده سپس خشک کن را از طریق شیر خروجی دوار (۹) ترک کنند. به دلیل سرعت کاهش یافته بخار فوق داغ در قسمت مخروطی مخزن تحت فشار، ذرات سبک تر معلق در بخار، با بهره گرفتن از صفحات شیب دار به سمت جلو حرکت کرده و به این طریق از خشک کن خارج می شوند. بخار در حال چرخش، از چرخانه اصلی (۱۰) موجود در بالای خشک کن عبور کرده که در آن ذرات ریز از بخار مافوق داغ جدا می شوند. ذرات بسیار ریز با کمک بیرون انداز وارد لوله ای (۱۱) در نقاله خروجی می شوند. پس از عبور از چرخانه، بخار مافوق داغ، به سمت پایین و مبدل گرمایی آمده تا توسط افزایش فشار تامین شده در لوله (۱۳) دومرتبه گرم شود. بخار فراهم شده در مبدل گرمایی تقطیر شده و خشک کن را از طریق خروجی تقطیر(۱۴) ترک می کند (شکل ۲-۷).
این روش مزایایی دارد از جمله این که: هیچگونه ضایعاتی در فرآورده پدید نمی آید و موجب سوختن محصول نمی شود، آلودگی زیست محیطی ندارد. البته باید ذکر شود که هزینه ی اولیه این روش بسیار بالاست.
شکل۲-۷- شکل شماتیک خشک کن بخار مافوق داغ (Hall, 2006)
۲-۲-۶- خشک کردن اسمزی[۲۸]
در این فرایند از چندین محلول برای خشک کردن تراوشی بهره گیری می شود. محلول نوع اصلی شربت شکر است. این روش آب زدایی با قرار دادن محصول مرطوب در مجاورت محلول اشباع شده از شکر انجام می شود. برگه های محصول برای ۴ تا ۲۴ ساعت در محلول های غلیظ شکر گذاشته می شود که این زمان به گونه ی ماده غذایی که باید خشک شود بستگی دارد. این عمل رطوبت محصول را تا ۵۰% کاهش می دهد. مواد مورد استفاده دیگر مخلوط شکر و نشاسته و شربت شکر است. این فرایند شیرین سازی محصولی متخلخل با بافت شکننده به دست می دهد که بیشتر طعم اولیه را به همراه دارد.
از اسمز معکوس نیز می توان به عنوان یک روش آبگیری استفاده کرد. این فرایند بیشتر برای تغلیظ کردن آبمیوه ها سودمند است. و نسبت به روش های موجود سرعت بیشتری دارد. دامنه ی دمایی مناسب برای این فرایند بین ۲۰ تا ۴۰ درجه ی سلسیوس می باشد. زمان خشک کردن با دما نسبت معکوس دارد. پژوهش ها نشان می دهد که افزایش دما بین ۴۰ تا ۸۰ درجه سلسیوس زمان خشک کردن را کوتاه تر می کند. ولی کیفیت محصول را نیز کاهش می دهد و علاوه بر این موجب چروکیدن پوسته دیواره یاخته می گردد.
سرعت خشک کردن به نوع ماده ی غذایی ماده ی مورد استفاده برای تراوش و پارامترهای فرایند خشک کردن بستگی دارد . افزون بر این دماهای بالاتر چسبندگی محلو ل را پایین می آورد و باعث افزایش ضریب نفوذ آب در فرایند تراوش می شود (Hall, 2006 ، امیریوسفی و محبی، ۱۳۸۷).
۲-۲-۷- خشک کردن پفکی
خشک کردن پفکی انفجاری[۲۹]، فرایند نسبتاً جدیدی است که برای تعدادی از میوه ها و سبزیجات به طور موفقیت آمیزی به کار برده شده است. در این فرایند، قطعه نسبتاً کوچکی از محصول به مدت کوتاهی تحت فشار و دمای زیاد قرار گرفته و سپس به فشار اتمسفری برگردانده می شود. در نتیجه آب موجود در آن به سرعت تبخیر شده و بخارات حاصله از بخش های داخلی محصول خارج می شوند. محصول تولیدی به این روش، تخلخل بسیار زیادی داشته و جذب مجدد آب در آن به سرعت انجام می شود. خشک کردن پفکی برای محصولاتی که مرحله خشک شدن با سرعت نزولی در آنها طولانی است، بسیار مناسب می باشد، زیرا تبخیر سریع رطوبت و تخلخل ایجاد شده در محصول موجب خروج سریع رطوبت در مراحل نهایی خشک کردن می شود.
فرایند خشک کردن پفکی برای فرآورده های مکعبی شکلی که طولی برابر۹/۱سانتی متر دارند، بیشترین بازده را دارد. این قطعات به سرعت و به طور یکنواخت خشک شده و جذب آب مجدد در آنها ظرف ۱۵ دقیقه انجام می شود. اگر چه ممکن است این فرایند برای همه مواد غذایی کاربرد نداشته باشد، اما در عین حال بالا بودن کیفیت محصول تولیدی با این روش، انگیزه لازم برای تحقیقات بیشتر دراین زمینه را ایجاد می کند (مرتضوی و همکاران، ۱۳۷۸).
۲-۲-۸- خشک کن های انجمادی[۳۰]
در این روش با کاهش دمای محصول، قسمت اعظم رطوبت آن به یخ تبدیل شده و سپس با کاهش فشار محیط، تصعید می گردد. فرایند خشک کردن انجمادی را برای بسیاری از مواد غذایی به خصوص محصولاتی که کیفیت آنها از نظر مصرف کننده حائز اهمیت است می توان به کار برد. در طول خشک کردن انجمادی فرایندهای انتقال جرم و حرارت به طور مطلوبی انجام می شوند. بسته به شکل سیستم خشک کن، انتقال حرارت از طریق لایه منجمد یا لایه خشک محصول صورت می گیرد. بدیهی است، انتقال حرارت از طریق لایه منجمد سریع بوده و بنابراین محدود کننده سرعت خشک شدن، نخواهد بود. سرعت انتقال حرارت از طریق لایه خشک کُند است، زیرا ضریب هدایت حرارتی ساختمان ها متخلخل در شرایط خلأ پایین است. در هر دو حالت، انتقال جرم در لایه خشک محصول انجام می شود. از آنجایی که سرعت انتشار ملکولی در خلأ کند است، بنابراین انتظار می رود که سرعت انتشار بخار آب عامل محدود کننده سرعت خشک شدن باشد. مزایای اصلی فرایند خشک کردن انجمادی بالا بودن کیفیت محصول تولیدی (به علت پایین بودن دما در حین تصعید) و حفظ ساختمان محصول است. این مزیت ها بُعد دیگر فرایند را که بالا بودن مصرف انرژی برای انجماد محصول و ایجاد خلأ می باشد، کاملاً توجیه می کند (مرتضوی و همکاران، ۱۳۷۸).
۲-۲-۹- خشک کن های پاششی[۳۱]
خشک کن های پاششی به منظور بدست آوردن پودر خشک از خوراک مایع استفاده می شوند . گرچه فرایند تولید پودر بسیار پر هزینه است ولی این روش دارای فرآیندی ایده آل بر ای خشک کردن مواد حساس به دما می باشد . خشک کن های پاششی نزدیک به یک قرن است که مورد استفاده قرار گرفته اند و مدل کردن انواع مختلف فرآیندها در این دستگاه ها بسیار مورد توجه است (محمدی و همکاران، ۱۳۸۳).
این روش برای مواد غذایی مایع مثل شیر، آبمیوه، آب گوجه فرنگی و آب پنیر به کار می رود. در این روش ماده غذایی در دستگاه تبخیر کننده تغلیظ و سپس توسط یک ریز کننده[۳۲] (افشانک) به صورت پودر به داخل خشک کن پاشیده می شود. پس از آن هوای گرم با ذرات ماده غذایی برخورد نموده و رطوبت را از ماده غذایی جدا می کند. در این سیستم مایعی که قبلاً تا حدودی تغلیظ گردیده است، تحت اثر فشار به درون محفظه ای که دارای هوای داغ است، به صورت ذرات بسیار ریز پاشیده می شود.
درجه حرارت دستگاه معمولاً از ۳۰۰ درجه سلسیوس تجاوز نمی کند و قطر ذرات نیز ممکن است بین ۱۰ الی ۲۵۰ میکرون باشد. عمل خشک کردن فقط در چند ثانیه صورت می گیرد. به همین دلیل آسیب حرارتی وجود نداشته یا بسیار کم است. در خشک کن پاششی این احتمال وجود دارد که هوایی که از برج خشک کننده خارج می شود حاوی مقداری از مواد غذایی خشک شده باشد پس می توان آن را وارد چرخانه[۳۳] کرد. ذرات خشک مواد غذایی به دیواره داخلی چرخانه برخورد کرده و انرژی خود را از دست می دهد و در قسمت تحتانی آن جمع می شود. گاهی اوقات برای افزایش میزان بازیافت از دو چرخانه که با همدیگر سری هستند استفاده می شود (Hall, 2006).
۲-۲-۹- خشک کن بستر سیال[۳۴]
سیال سازی به طور کلی به پدیده ای اطلاق می شود که در آن ذرات جامد به صورت معلق در سیال قرار می گیرند. این پدیده زمانی اتفاق می افتد که سیالی با سرعت زیاد در طول بستری از ذرات جامد حرکت کند. البته ممکن است عکس این حالت نیز به وجود آید که در آن صورت نیز بستر سیال گفته می شود
(Kunii and Levenspiel, 1991).
به دلیل مزیت های بسیار زیاد بستر سیال، در تعامل با ذرات جامد، از این روش استفاده های زیادی می شود. رآکتورهای بستر سیال، محفظه های احتراق بستر سیال، خشک کن های بستر سیال و غیره تنها بخشی از انواع کاربردهای بستر سیال است. خشک کن های بستر سیال امروزه کاربردهای بسیار زیادی در بخش غذا، دارو، کشاورزی، شیمی و پلیمر دارند (Daud, 2008). شکل شماتیکی از خشک کن بستر سیال در شکل ۸-۲ نمایش داده شده است.
شکل۲-۸- سیستم خشک کن بستر سیال (Dennis et al., 2007)
ذرات بارگیری شده به وسیله هوای گرم یا هر گاز دیگری به صورت معلق در می آید. همانگونه که در شکل ۲-۸، نشان داده شده است، ذرات خشک شده از سوی دیگر خشک کن به بیرون هدایت می شوند. البته باید توجه داشت که این خشک کن، پیوسته نیست. به عبارت دیگر مواد خشک شونده پس از خشک شدن و توقف فرایند از قسمت خروجی ذرات در پایین مخزن خارج می شوند. چرخانه، ذراتی که با گاز مخلوط شده اند را جدا می کند. برای کاهش مصرف انرژی می توان گاز خروجی را دوباره در سیکل خشک کن قرار داد. خشک کن بستر سیال، نرخ انتقال حرارت، نرخ انتقال جرم، نرخ مخلوط شدن مواد و در نهایت نرخ خشک شدن را بالا می برد. مزیت دیگر این نوع خشک کن این است که به دلیل نداشتن قسمت های متحرک هزینه نگهداری آن در مقایسه با خشک کن های مخزنی و پیوسته کمتر است.
(Chua and Chou, 2003; Daud, 2008; Mujumdar and Devahastin, 2003).
البته با وجود همه این مزایا، خشک کن های بستر سیال معایبی نیز دارند:
هنگام خشک شدن مواد دانه ای در این نوع از خشک کن، احتمال سایش، شکست و پودر شدن مواد دانه ای وجود دارد. به همین دلیل مواد دانه ای که در این نوع از خشک کن استفاده می شوند، باید دارای مقاومت مکانیکی بالایی باشند. همچنین این نوع از خشک کن مانند سایر انواع، برای محصول خاصی طراحی و ساخته شده که برای محصولات دیگر قابل استفاده نیست. علاوه بر این، برای سیال کردن محصول دانه ای قدرت بسیار زیادی مورد نیاز است. این معایب نشان می دهد که تحقیقات بیشتری بر روی خشک کن های بستر سیال بایستی انجام گیرد. با این وجود، خشک کن های بستر سیال نتوانسته اند جایگاه مناسبی برای افزایش بازدهی خشک شدن مواد دارای قطر بیشتر از ۵ میلی متر داشته باشند (Brennan, 2003).
بنابراین برای خشک کردن مواد دانه ای بزرگتر، خشک کن فواره ای معرفی شد.
۲-۲-۱۰- خشک کن های فواره ای[۳۵]
شکل شماتیکی از این نوع خشک کن در شکل ۲-۹، نشان داده شده است.
خشک کردن در دو مرحله انجام می گیرد: در اولین مرحله، هوای خشک کننده با سرعت زیاد وارد مرکز قسمت مخروطی (ناودان) خشک کن شده و دانه ها را با خود به بالای بستر منتقل می نماید. در مرحله دوم، این دانه ها به سمت پایین می آید و بخشی از هوا خارج می شود و لذا دانه ها را با سرعت کمتری بالا خواهد آورد. در این مرحله، خشک کردن به صورت ملایم انجام می گیرد که برای محصولاتی که به گرما حساس اند، مناسب است. این محصولات عبارتند از: هویج (Bialobrzewski et al., 2008)، گندم (Ghaly et al., 1974),، شالی، ذرت و سویا (Prachayawarakorn et al., 2006).
شکل۲-۹- شکل شماتیک خشک کن فواره ای
۲-۲-۱۱- خشک کن های ترکیبی
همان گونه که قبلاً ذکر شد، هر کدام از روش های خشک کردن دارای مزایا و معایب مخصوصی هستند به این دلیل امروزه جهت کارایی بهتر، برخی از روش های مذکور خشک کردن را با همدیگر ترکیب می کنند. مثلاً در تعدادی از تحقیقات، خشک کن بستر سیال را با آون مورد استفاده قرار می دهند. یا در تحقیقاتی دیگر، ماورا صوتی را با بستر سیال ترکیب می کنند. همچنین روش های خورشیدی را با سایر روش ها جهت خشک کردن مواد غذایی ممکن است استفاده کنند.
در ادامه تعدادی از تحقیقات انجام گرفته بر روی خشک کن ها جهت بررسی تاثیر استفاده از ذرات بی اثر حامل انرژی آورده می شود:
Chompoo and Intipunya (2013) از ذرات بی اثر تفلونی استوانه ای با قطر و طول ۶ میلی متر در ۶ میلی متر برای خشک کردن بستر فواره ای[۳۶] محصول گرمسیری لنگان[۳۷] استفاده کردند. آنها سه سطح دمای هوای خشک کننده ۷۰، ۸۰ و ۹۰ درجه سلسیوس و سرعت هوای خشک کننده ۲۵ متر بر ثانیه را برای انجام آزمایشات انتخاب کردند. در نهایت چنین نتیجه گرفته شد که استفاده از ذرات بی اثر در خشک کن مزبور با دمای هوای ۹۰ درجه موجب بالا رفتن کیفیت محصول نهایی و افزایش نرخ خشک شدن آن می شود.
در تحقیق دیگری، فرایند خشک شدن الیاف خرد شده ساقه نخل[۳۸] در یک خشک کن بستر سیال همراه با ذرات بی اثر بررسی گردید. در تحقیق مزبور از ذرات شن به عنوان ذرات بی اثر استفاده شد. سه سطح دمای هوای خشک کننده ۶۰، ۷۰ و ۸۰ درجه سلسیوس، دو سطح سرعت هوای خشک کننده ۷۹/۰ و ۸۵/۰ متر بر ثانیه و سه نسبت جرمی الیاف خرد شده ساقه نخل به شن (۰/۱، ۱/۱ و ۱/۲) برای انجام آزمایشات استفاده شدند. نتایج نشان داد که بیشترین نرخ خشک شدن در شرایط بالاترین دمای هوای خشک کننده، بالاترین سرعت هوا و بیشترین مقدار ذرات بی اثر اتفاق می افتد (Yun et al., 2013).
Hatamipour and Mowla(2003) از خشک کن بستر سیال در ابعاد کوچک همراه با حامل های انرژی (از جنس استیل و شیشه کره ای به ترتیب دارای قطر های ۷/۲ تا ۶ میلیمتر) جهت بررسی خشک کردن تکه های هویج به قطر ۲ سانتیمتر استفاده کردند. اثر قطر نمونه، نوع ماده خشک کننده، قطر ماده خشک کننده، مقدار ماده خشک کننده، سرعت و دمای هوا بر روی نرخ خشک شدن قطعات هویج مورد بررسی قرار گرفت. یک مدل ریاضی جهت پیش بینی نرخ خشک شدن و دمای محصول ارائه گردید. چنین نتیجه گرفته شد که وجود مواد حامل انرژی(خشک کننده) نرخ خشک شدن را بالا می برد. نتایج این تحقیق همچنین آشکار کرد که هر چند نرخ خشک شدن با کاهش قطر نمونه، افزایش رسانایی مواد حامل انرژی و افزایش دمای هوا زیاد می شود، اما قطر مواد حامل انرژی و سرعت هوا اثر معنی داری بر روی نرخ خشک شدن هویج نداشت. استقلال نرخ خشک شدن از سرعت هوا نشان دهنده این است که انتشار خارجی عامل کنترل کننده نیست. همچنین وجود مواد حامل انرژی موجب می شود که مواد خشک شونده زودتر به درجه حرارت نهایی شان برسند.
Jariwara and Hoelscher(1970)، گزارش کردند که مخلوط کردن شن ریزه (mesh 120) با ذرات نشاسته (۲۸-۲۰۰ mesh) خصوصیات جریان یافتن آن را بهبود خواهد بخشید.
Taracatac et al(1985) از بستر سیال جهت دانه بندی و خشک کردن قرص های دارویی استفاده نمود.
Kirkwood and Olson(1986)، فرآیندی را جهت برداشت آب از یک ماده آنزیمی آبدار به کمک پاشش ماده مذکور بر روی بستر سیال ذرات حامل انرژی به کار گرفت.
Abid et al(1990)، سنیتیک خشک شدن دانه های ذرت را در یک بستر سیال مورد بررسی قرار دادند و چنین نتیجه گرفتند که مکانیزم محدود کننده انتقال حرارت و جرم، مقاومت درونی ماده می باشد. شرایط خارجی از قبیل سرعت و رطوبت هوا تاثیر کمی روی نرخ خشک شدن دارند.
Lee and Kim(1999) ، اثر سرعت و دمای هوای ورودی و نسبت جرمی نشاسته به ذرات بی اثر از جنس شن ریزه را بر روی نرخ خشک شدن نشاسته در یک خشک کن بستر سیال بررسی کردند. آنها چنین نتیجه گرفتند که نرخ خشک شدن با افزایش سرعت و دمای هوا در این خشک کن بالا می رود. همچنین نرخ خشک شدن به آهستگی با افزایش نسبت جرمی نشاسته به ذرات بی اثر کاهش می یابد. نرخ خشک شدن بیشترین مقدار را در تخلخل مطلوب بستر( ۶/۰) از خودش نشان داد.
دبیری، دلاور، صرامی و فلسفینژاد (۱۳۹۱) در پژوهشی به تدوین مدل روابط فرزندپروری، شخصیت، عزتنفس و شادکامی پرداختند. نتایج نشان داد که بین سبک فرزندپروری قاطع با شادکامی به واسطه روانرنجورخویی و برونگرایی رابطه غیرمستقیم معنادار وجود دارد. همچنین برونگرایی، سبک فرزندپروری قاطع، روانرنجورخویی و عزت نفس به ترتیب بیشترین سهم را در تبیین شادکامی دارند.
بیرامی، دانشورپور، حسینی اصل و فولادوند (۱۳۸۹) به انجام پژوهشی با هدف پیشبینی اهمالکاری بر حسب متغیرهای کمالگرایی و پنج عامل شخصیت پرداختند. نتایج نشان داد که بین اهمالکاری و ویژگی شخصیتی روانرنجورخویی رابطه وجود دارد و روانرنجوخویی قابلیت پیشبینی اهمالکاری را دارد. همچنین نتایج نشان داد که هیچ رابطه معناداری بین اهمالکاری و دیگر ویژگیهای شخصیتی (برونگرایی، وظیفهشناسی، سازگاری و پذیرش) وجود ندارد.
در پژوهشی فضلعلی، عبدخدایی و اصغری ابراهیمآباد (۱۳۹۱) به بررسی رابطه احساس انسجام روانی و ابعاد فرزندپروری با اهمالکاری تحصیلی پرداختند. نتایج نشان داد که اهمالکاری تحصیلی همبستگی مستیم و معنادار با کنترل ادراکشده والدین و همبستگی منفی و معنادار بامحبت ادراکشده والدین دارد.
در پژوهشی توزندهجانی، توکلی زاده و لگزیان (۱۳۹۰) به این نتایج دست یافتند که شیوههای فرزندپروری بر خودکارآمدی و سلامت روان دانشجویان تأثیر معناداری داشته است. نتایج بیانگر این است که میانگین نمره کل آزمون خودکارآمدی در شیوه فرزند پروری مقتدرانه نسبت به شیوهی فرزندپروری سهلگیرانه و مستبدانه بالاتر بوده است. همچنین اثر هر کدام از شیوههای فرزندپروری بر سلامت روانی متفاوت بوده و در این میان فرزندپروری مقتدرانه و سهل گیرانه تأثیر معنیدار بیشتری بر سلامت روانی گذاشته است. درحالیکه شیوه فرزندپروری مستبدانه از نظر بهداشت روانی تأثیر نامطلوبی بر جا گذاشته است.
همچنین رستماوغلی، موسی زاده، رضازاده ورستماوغلی (۱۳۹۲) در پژوهشی به این نتیجه دست یافتند که اهمالکاری و باورهای فراشناختی بهواسطه خودتنظیمگری بر نارسایی هیجانی تأثیر میگذارد. دانش آموزان با خود تنظیمگری بالا که راهبردهای شناختی و فراشناختی بیشتری استفاده میکردند تعلل ورزی و ناگویی خلقی پایینتری داشتند و در نتیجه پیشرفت تحصیلی آنها بیشتر بود.
گوروئی، خیر و هاشمی (۱۳۹۰) در پژوهشی به بررسی رابطه کمالگرایی و خودپندارهی تحصیلی با توجه به نقش واسطهای اهمالکاری تحصیلی پرداخت. نتایج نشان داد که در بین متغیرهای پژوهش (کمالگرایی خودمدار، خودپندارهتحصیلی و اهمالکاری تحصیلی) رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد. همچنین کمالگرایی خودمدار پیش بینی کننده بهتری نسبت به اهمالکاری تحصیلی، برای خودپنداره تحصیلی بود. کمالگرایی جامعه مدار نتوانست اهمالکاری تحصیلی و همچنین خودپندارهی تحصیلی را پیش بینی کند.
یاسمینژاد، فیضآبادی فراهانی گل محمدیان (۱۳۹۲) در پژوهشی به بررسی رابطه سلامت روانی و تعللورزی پرداختند. نتایج نشان داد که رابطه مثبت معنیداری بین اهمالکاری و سلامت عمومی در کل وجود دارد. بدینمعنی که با افزایش مشکلات سلامت عمومی بخصوص اضطراب و افسردگی، میزان اهمالکاری و تعویق در کارها در بین دانش آموزان افزایش پیدا می کند.
گلستانیبخت و شکری (۱۳۹۲) در تحقیقی با عنوان رابطه اهمالکاری تحصیلی با باورهای فراشناختی به این نتیجه رسیدند که بین مؤلفههای باورهای فراشناختی، عدم اطمینان شناختی مهمترین متغیر پیشبین برای اهمالکاری تحصیلی به شمار میرود. همچنین در این پژوهش معلوم شد که تفاوت میان دختران و پسران در باورهای فراشناختی معنادار نیست ولی این تفاوت در متغیر اهمالکاری تحصیلی معنادار است. سواری (۱۳۹۲) در پژوهشی با عنوان رابطه ساده و چندگانه تبحر گرایی و رویکردگرایی با اهمالکاری تحصیلی انجام داد و به این نتایج دست یافت که بین تبحرگرایی و اهمالکاری تحصیلی همبستگی منفی و بین رویکردگرایی و اهمالکاری تحصیلی همبستگی مثبت معنیداری وجود دارد.
توکلی (۱۳۹۲) پژوهشی با هدف بررسی شیوع رفتار اهمالکاری تحصیلی در بین دانشجویان انجام داد. نتایج نشان داد که ۱۴/۰ از کل دانش آموزان نمونه موردبررسی، ۸/۱۲% از دانشجویان زن و ۱/۱۴% از دانشجویان مرد دارای اهمالکاری شدید و ۸/۷۰% از کل، ۸/۶۸% از زنان، ۷/۶۸% از مردان دارای سطوح متوسط اهمالکاری تحصیلی هستند. نتایج دیگر نشان میدهد زنان و دانشجویانی که به رشته تحصیلی خود علاقه دارند اهمالکاری کمتری نشان دادند. رابطه بین اهمالکاری و متغیر سن معنیدار نبود اما بین اهمالکاری و پیشرفت تحصیلی رابطه منفی معنیداری وجود داشت. همچنین کسانی که در صبح و در طول ترم تحصیلی مطالعه می کنند و دانشجویانی که با هدف کسب علم و مهارت وارد دانشگاه شدهاند اهمالکاری کمتری دارند. در این پژوهش متغیرهای ترجیح زمان مطالعه، علاقه به رشته تحصیلی و جنسیت، در مجموع ۶/۲۲% از واریانس رفتار اهمالکاری تحصیلی را تبیین می کنند.
سپهریان (۱۳۹۰) در پژوهشی که با عنوان اهمالکاری تحصیلی عوامل پیش بینی کننده آن انجام دادند، متوجه شدند که اضطراب پیش بینی کننده معناداری برای اهمالکاری تحصیلی است. همچنین مشخص شد که کمالگرایی و سال تحصیلی دانشجویان نمیتواند اهمالکاری دانش جویان را پیش بینی کند.
در پژوهش نامیان و حسینچاری (۱۳۹۰) به پیش بینی اهمالکاری تحصیلی بر اساس هسته کنترل و باورهای مذهبی پرداخت. نتایج نشان داد که نمره کل اهمالکاری تحصیلی بهوسیله بُعد (مؤلفه) اخلاقیات از جهتگیری مذهبی و هسته کنترل درونی بهصورت منفی پیش بینی می شود.
سواری (۱۳۹۱) میزان شیوع اهمالکاری تحصیلی در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه پیام نور اهواز در نیمسال اول تحصیلی ۱۳۸۷-۱۳۸۸ موردبررسی و مقایسه قرار گرفت. یافتهها نشان داد که میزان شیوع اهمالکاری تحصیلی (در جامعه دانشجویان دانشگاه پیام نور ۲/۱۷ درصد (در دانشجویان پسر ۸/۱۷ درصد و در دانشجویان دختر ۰۳/۱۷ درصد) است. یافتهها همچنین نشان میدهد که بین میزان شیوع متغیر یادشده در دانشجویان دختر و پسر از لحاظ آماری تفاوت معنیداری وجود ندارد.
در پژوهشی با عنوان رابطه ویژگیهای شخصیتی با خودناتوان سازی تحصیلی و مقایسه شیوه های فرزندپروری از لحاظ متغیر اخیر عالیپوربیرگانی، مکتبی، شهنیییلاق و مفردنژاد (۱۳۹۰) به این نتیجه دست یافت که بین شیوههای مختلف فرزندپروری از لحاظ متغیر خودناتوان سازی تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که حدود ۱۶% از واریانس خودناتوانسازی تحصیلی توسط متغیرهای شخصیتی تبیین میشوند. از بین ویژگیهای شخصیتی فقط دو ویژگی شخصتی روانرنجور خویی و باز بودن نسبت به تجربه توانایی پیشبینی خود ناتوانسازی تحصیلی را دارا میباشند.
عوضیان، بدری، سرندی و قاسمی (۱۳۹۰) در پژوهشی به بررسی رابطه بین اهمالکاری و عزتنفس با انگیزش پیشرفت دانش آموزان پرداختند. نتایج نشان دادند که بین عزتنفس و انگیزه پیشرفت با اهمالکاری رابطه منفی وجود دارد. از طرفی بین عزتنفس و انگیزش پیشرفت رابطه مثبت و معنیداری یافت شد.
تمدنی (۱۳۸۹) میزان تعلل ورزی را بین دانشجویان مرد و زن دانشگاههای دولتی و آزاد موردبررسی قرار داد. او در این پژوهش به این نتیجه دستیافت که تعلل ورزی در ۶/۵۴ درصد دانشجویان بالاتر از متوسط است. حسینی و خیر (۱۳۸۸)، تعلل ورزی رفتاری و تصمیمگیری را با توجه به باورهای فراشناختی در دانشجویان پیشبینی کردند. نتایج نشان داد که متغیرهای کنترل ناپذیری و خطر، اطمینان شناختی و خودآگاهی شناختی، تعلل ورزی در تصمیمگیری را پیشبینی میکند؛ و متغیرهای کنترلناپذیری و خطر و خودآگاهی شناختی، تعلل در تصمیمگیری را پیشبینی میکند.
جوکار و دلاور پور (۱۳۸۶) در تحقیقی با عنوان رابطه تعلل ورزی تحصیلی با اهداف پیشرفت پرداختند. نتایج نشان داد که اهداف عملکرد اجتنابی و تسلط اجتنابی پیشبینی کنندههای مثبت و هدف تسلط گرایشی پیشبینی کننده منفی، تعلل ورزی تحصیلی هستند.
کرمی (۱۳۸۸) در پژوهشی به بررسی میزان شیوع اهمالکاری در دانشجویان و ارتباط آن با اضطراب و افسردگی پرداخت. نتایج نشان داد که ۶۱/۰ دانشجویان موردمطالعه دچار اهمالکاری بالا هستند. همچنین پژوهش نشان داد که بین اضطراب و افسردگی با اهمالکاری رابطه معنادار وجود دارد.
میرزایی، غرایی و بیرشک (۱۳۹۲) در پژوهشی با عنوان نقش کمالگرایی مثبت و منفی، خودکارآمدی، نگرانی و مشکل در نظمبخشی هیجانی در پیش بینی اهمالکاری رفتاری و تصمیم گیری به این نتیجه دست یافتند که میان کمالگرایی منفی با اهمالکاری رفتاری و تصمیم گیری رابطه مثبت وجود دارد و همچنین میان خودکارآمدی با اهمالکاری رفتاری و تصمیم گیری رابطه منفی وجود دارد.
جمعبندی پژوهشهای انجام شده پیشین
تحقیقات انجام گرفته در ارتباط با اهمالکاری تحصیلی، ویژگیهای شخصیتی و سبکهای فرزندپروری را میتوان اینگونه جمع بندی کرد. روشهای تربیتی والدین از جمله عوامل مهم تاثیرگذار بر میزان اهمالکاری دانش آموزان و دانششجویان است. در این میان والدین با محبت بالا که در مقابل نیازهای فرزندان پاسخگو هستند و منجر به رشد انگیزه درونی در آنها میگردند، باعث کاهش میزان اهمالکاری در فرزندانشان و والدین با کنترل بالا که با ویژگیهایی چون سخت گیری و انعطافپذیری بیش از حد مشخص میگردند، منجر به افزایش میزان اهمالکاری در فرزندان میگردند. همچنین در برخی از تحقیقات انجام شده پیشین به این نتایج دست یافته بودند که عوامل ژنتیکی بر اهمالکاری دانش آموزان تاثیرگذار میباشند. در بیشتر تحقیقات گذشته بین برخی ویژگیهای شخصیتی با اهمالکاری تحصیلی رابطه معنی داری وجود دارد. از بین ویژگیهای شخصیتی روانرنجورخویی به صورت مثبت اهمالکاری تحصیلی را پیش بینی می کند و وظیفه شناسی به صورت منفی با اهمالکاری رابطه دارد. رابطه کمالگرایی، احساس شایستگی، سلامت روان، پیشرفت تحصیلی و خودتنظیمی در تحقیقات گذشته نیز با اهمالکاری مورد ارزیابی قرار گرفته است و مشخص شده که هر یک از این عوامل نیز در بروز اهمالکاری نقش دارند.
فصل سوم
طرح تحقیق
۱-۳) مقدمه
در این فصل ابتدا روش تحقیق، جامعه آماری، نمونه و روش نمونهگیری، سپس ابزارهای پژوهش، نحوه اجرا و روش گردآوری اطلاعات و در نهایت روشهای تجزیه و تحلیل آماری داده ها ارائه میگردد.
۲-۳) طرح تحقیق
هدف پژوهش حاضر تبیین اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی بر اساس سبکهای فرزندپروری و ویژگیهای شخصیتی است. برای نشان دادن رابطه بین متغیرهای پژوهش از طرح همبستگی استفاده شده است.
۳-۳) جامعه آماری
جامعه
پژوهش حاضر دانشآموزان دبیرستانی دختر و پسر (سال اول، سال دوم، سال سوم و سال چهارم) مدارس دولتی شهر کوهدشت در سال تحصیلی ۹۳-۹۲ میباشد. حجم جامعه بر اساس گزارش اداره آموزش و پرورش شهر کوهدشت ۴۸۰۱ نفر میباشند.
۴-۳) نمونه و روش نمونه گیری
با توجه به در اختیار داشتن حجم جامعه آماری که ۴۸۰۱ بودند، از فرمول تعیین حجم نمونه برای زمانی که حجم نمونه جامعه معلوم است استفاده شد. این فرمول به قرار زیر است.
N= 4801
z2 =./۹۵
n=?
dz= ./06
در نهایت با بهره گرفتن از فرمول مذکور تعداد نمونه برابر با ۲۷۸ نفر برآورد گردید. برای معرف بودن نمونه و همچنین برای جلوگیری از اثرات ریزش احتمالی آزمودنیها نمونهای به تعداد ۲۸۰ نفر به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحله ای انتخاب شد. بدین صورت که ابتدا از بین کلیه مدارس دخترانه و پسرانه مقطع متوسطه شهر کوهدشت پنج مدرسه از مدارس پسرانه و از بین مدارس دخترانه نیز پنج مدرسه انتخاب شد. سپس از هر مدرسه به صورت تصادفی ساده ۲۸ دانش آموز دختر و ۲۸ دانش آموز پسر به عنوان نمونه انتخاب شد. به عبارتی برای برآورد دقیق و همچنین برای اینکه نمونه نماینده واقعی جامعه نمونه گیری باشد، در هر مدرسه دخترانه از بین چهارپایهی تحصیلی از هر پایه ۸ نفر به عنوان نمونه و همچنین در هر مدرسهی پسرانه از بین هر پایه تحصیلی ۸ نفر به عنوان نمونه انتخاب شد.
۵-۳) ابزارهای پژوهش
در پژوهش حاضر به منظور جمعآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه های زیر استفاده شده است.
-
- پرسشنامه اهمالکاری تحصیلی[۱۷۵] (۱۹۸۴)
-
- پرسشنامه پنج عامل شخصیت گلدبرگ[۱۷۶] (۱۹۹۹)
-
- سبکهای شیوه های فرزندپروری والدین نقاشیان (۱۳۵۸)
۱-۵-۳) پرسشنامه اهمالکاری تحصیلی
این پرسشنامه را سولومون و راث بلوم در سال (۱۹۸۴) ساخته و آن را مقیاس اهمالکاری تحصیلی نام نهادند، این مقیاس را دهقانی (۱۳۸۷) برای اولین بار در ایران بهکاربرده است. این مقیاس دارای ۲۷ گویه میباشد که ۳ مؤلفه را مورد بررسی قرار میدهد: مؤلفه اول، آماده شدن برای امتحانات؛ شامل ۸ سؤال میباشد. مؤلفه دوم، آماده شدن برای تکالیف میباشد و شامل ۱۱ گویه میباشد و مؤلفه سوم، آماده شدن برای مقاله های پایانترم میباشد که شامل ۸ گویه میباشد. نحوه پاسخدهی به گویه ها به این صورت است که پاسخ دهندگان میزان موافقت خود را با هر گویه با انتخاب یکی از گزینه های «هرگز»، «بهندرت»، «گهگاهی»، «اکثر اوقات»، و «همیشه» نشان می دهند که به گزینه «هرگز» نمره ۱، «بهندرت» نمره ۲، «گهگاهی» نمره ۳، «اکثر اوقات» نمره ۴، «همیشه» نمره ۵، تعلق میگیرد. همچنین در این مقیاس گویههای «۲ – ۴ – ۶ – ۱۱ – ۱۳ – ۱۵ – ۱۶ – ۲۱ – ۲۳ – ۲۵» به صورت معکوس نمرهگذاری میشوند. نامیان و حسینچاری (۱۳۹۰) در تحقیقی با عنوان تبیین اهمالکاری تحصیلی دانشجویان بر اساس باورهای مذهبی و هسته کنترل ضریب پایایی پرسشنامه را به روش آلفای کرونباخ ۷۳/۰ به دست آوردند. دولتی (۱۳۹۱) نیز در پژوهشی ضریب پایایی پرسشنامه را به روش آلفای کرونباخ ۹۱/۰ بدست آورد. در این پژوهش از نسخه ۲۷ سؤالی استفاده شد. روایی پرسشنامه در پژوهش جوکار و دلاورپور (۱۳۸۶) با بهره گرفتن از روش تحلیل عاملی محاسبه شد که یافته ها بیانگر روایی مطلوب پرسشنامه بود. ضریب پایایی به روش آلفای کرونباخ در پژوهش حاضر ۷۰/۰ به دست آمد.
۲-۵-۳) پرسشنامه شخصیت گلدبرگ (۱۹۹۹)
این سیاهه از نوع خودگزارشی میباشد که به وسیله گلدبرگ بر اساس پنج عامل شخصیت طراحی شده است و پنج عامل روانرنجوری، برونگرایی، گشودگی، مقبولیت و وطیفهشناسی را اندازهگیری می کند. پرسشنامه حاضر شامل ۵۰ سؤال میباشد که الگوی پاسخدهی به آن پنج گزینهای و به صورت مقیاس درجهبندی لیکرت میباشد. نحوه پاسخدهی به گویه ها به این صورت است که پاسخدهندگان میزان موافقت خود را با هر گویه با انتخاب یکی از گزینه های «هرگز»، «بهندرت»، «گهگاهی»، «اکثر اوقات» و «همیشه» نشان می دهند که به گزینه «هرگز» نمره ۱، «بهندرت» نمره ۲، «گهگاهی» نمره ۳، «اکثر اوقات» نمره ۴، «همیشه» نمره ۵، تعلق میگیرد.
هر بعد این پرسشنامه شامل سؤال میباشد، بدین صورت که سؤالهای (۱- ۶- ۱۱ - ۱۶- ۲۱- ۲۶- ۳۱- ۳۶- ۴۱- ۴۶)، مربوط به برونگرایی؛ سؤالات (۵- ۱۰- ۱۵- ۲۰- ۲۵- ۳۰- ۳۵- ۴۰- ۴۵- ۵۰) مربوط به گشودگی؛ سؤالات (۲- ۷- ۱۲- ۱۷- ۲۲- ۲۷- ۳۲- ۳۷- ۴۲- ۴۷)، مربوط به مقبولیت؛ سؤالات (۴- ۹- ۱۴- ۱۹- ۲۴- ۲۹- ۳۴- ۳۹- ۴۴- ۴۹)، مربوط به روانرنجورخویی و سؤالات (۳ - ۸- ۱۳- ۱۸- ۲۳- ۲۸- ۳۳- ۳۸- ۴۳- ۴۸)، مربوط به وظیفهشناسی میباشد. ضمناً سؤالهای ۲ – ۶ – ۸ – ۹ – ۱۰ – ۱۲ – ۱۶ – ۱۸ – ۱۹ – ۲۰ – ۲۲ – ۲۶ – ۲۸ – ۳۰ – ۳۲ – ۳۶ – ۳۸ – ۴۰ – ۴۶ به صورت معکوس نمرهگذاری میشوند. پایایی این پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ توسط گلدبرگ (۱۹۹۱)، برابر با ۸۴/۰ و روایی این سیاهه از طریق همبستگی با چند پرسشنامه شخصیتی از جمله، ۱۶ عاملی کتل برابر با ۷۳/۰ گزارش شده است (شفیعیتبار، خداپناهی و صدقپور، ۱۳۸۷). در نمونه ایرانی نیز، قربانی، فرامرز و واتسون (۲۰۰۵) در پژوهشی بر روی گروهی از دانشجویان ضریب پایایی پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ در زیر مقیاسهای سازشیافتگی، برونگرایی، وظیفه شناسی، پایداری هیجانی و گشودگی به ترتیب عبارتاند از: ۶۰
/۰، ۵۰/۰، ۷۰/۰، ۷۰/۰ و ۶۵/۰ بدست آمد. همچنین روایی پرسشنامه در پژوهش خرمایی (۱۳۸۵) در گروهی از دانشجویان شیراز بررسی شده است که روایی از طریق تحلیل عاملی محاسبه شده و یافته ها بیان کننده روایی مطلوب پرسشنامه بود. در پژوهش حاضر ضریب پایایی پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ در زیر مقیاسهای برونگرایی، مقبولیت، وظیفه شناسی، روانرنجوری و گشودگی به ترتیب۵۰/۰، ۵۸/۰، ۶۶/۰، ۶۷/۰ و ۵۳/۰بدست آمد.
۳-۵-۳) سبکهای فرزندپروری والدین
این مقیاس توسط نقاشیان (۱۳۵۸) بر مبنای کارهای شیفر تهیه گردیده است. پرسشنامه مذکور شامل ۷۷ گویه است. الگوی پاسخدهی به این آزمون پنج گزینهای و به صورت مقیاس درجهبندی لیکرت بوده و پاسخها طیفی از کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم را در بر میگیرند. سؤالات از ۱ تا ۴۲ برای بعد کنترل است که در این قسمت هر فرد حداقل ۴۲ و حداکثر ۲۱۰ نمره میتواند کسب کند. سؤالات ۴۳ تا ۷۷ بعد محبتی را میسنجد که هر فرد در این قسمت می تواند حداقل۳۵ و حداکثر ۱۷۵ نمره اخذ نماید. همچنین سؤالهای ۱ تا ۱۴ و ۶۱ تا ۷۷ به صورت معکوس نمره گزاری میشوند. این مقیاس از آزمودنیها میخواهد تا ابعاد کنترل و محبتی را که از والدین خود احساس می کنند، گزارش دهند. در پژوهش حاضر برای تعیین عملکردهای تربیتی والدین، ابتدا میانگین هر یک از ابعاد کنترل و محبت به طور جداگانه محاسبه شد و بر اساس نمرات به دست آمده چهار نوع شیوه فرزندپروری به دست آمد.
ضریب پایایی پرسشنامه توسط سازنده آن ۸۷/۰ گزارش شده است (برجعلی، ۱۳۷۸). همچنین رحمتی و اعتمادی و محرابی (۱۳۸۶) در پژوهشی با عنوان مقایسه میزان اختلالات روانی دختران نوجوان با توجه به شیوههای فرزندپروری والدین در دبیرستانهای شهرستان جیرفت ضریب پایایی آلفای کرونباخ برابر با ۸۰/۰ درصد بدست آمد. در پژوهش علیمدد (۱۳۸۸) با عنوان بررسی نقش واسطهای خودتعیینی در رابطه بین ابعاد فرزندپروری و اهمالکاری تحصیلی دانشجویان دانشگاه شیراز ضریب پایایی این پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ برای بعد کنترل۸۰/۰ و برای محبت ۹۴/۰ به دست آورده است. همچنین زینالی، وحدت و قره دینگه ( ۱۳۸۹ ) در پژوهش خود، پایایی پرسشنامه را با روش بازآزمایی برای سبکهای والدینی مقتدرانه، مستبدانه، آزادگر و بیاعتنای پدر با سه هفته به ترتیب ۶۴/۰، ۷۲/۰، ۶۰/۰ و ۵۵/۰ و برای سبکهای والدینی مقتدرانه، مستبدانه، آزادگر و بیاعتنای مادر به ترتیب ۹۰/۰، ۶۶/۰، ۶۷/۰ و ۵۲/۰ به دست آوردند. در پژوهش رحمتی، اعتمادی و محرابی (۱۳۸۶) به منظور تایید اعتبار عاملی سوالات پرسشنامه، از روش «تحلیل مؤلفه» و با بهره گرفتن از «چرخش واریمکس» استفاده شد. نتیجه تحلیل، اعتبار عاملی سوالات را تایید نمود. در پژوهش حاضر ضریب پایایی پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ برابر ۰/۸۷۹ بدست آمد.
۶-۳) روش اجرا