“
افرادی که به طور شفاهی تشویق میشوند و توانایی انجام کارها را دارند قدرت تحمل و تلاش بیشتری جهت انجام فعالیت دارند . با افزایش تشویق و پیگیری خودکارامدی، افراد تلاش بیشتری برای رسیدن به موفقیت دارند ، مهارت و حس خود کارآمدی شخصی خود را زیاد میکنند . بسیار مشکل است که باورهای خودکارامدی شخصی را از طریق تشویق اجتماعی با توجه به تحلیل آن ها کم کم شناخت . افزایش غیر واقعی خودکارآمدی با توجه به تلاشهای بی نتیجه و نا امید کننده فرد به سرعت متلاشی می شود . اما افرادی که فاقد توانایی هستند و تشویق میشوند تمایل به دوری از فعالیت های کشمکش دار دارند و به سرعت هنگام مواجه شدن با مشکلات از پای در می ایند . با تحلیل انگیزه و فعالیت و باور نداشتن توانایی خود اعتبار رفتاری در خود ایجاد می نمایند ( باندورا ،۱۹۹۷٫به نقل از تقدیری،۱۳۸۶ )
۴-حالات عاطفی و فیزیولوژیکی
چهارمین روش اصلاح باورها و عقاید خود کارآمدی کم کردن واکنشهای استرس زای افراد میباشد و آن ها را از تمایلات منفی نسبت به وضعیت جسمی آگاه میسازد که از نظر درک و تفسیر مهم میباشد . افرادی که حس کارآمدی بیشتری دارند خود را برای انجام کار پر انرژی آماده می دانند ، در صورتی که افرادی که نسبت به خودکارآمدی خود شک داشته باشند بسیار ناتوان و ضعیف میباشند موفقیت در خودکارآمدی پیش از انتقال ارزیابی مثبت انجام می شود . افزایش باورهای شخصی در توانایی موقعیتی را ایجاد میکند که موفقیت امیز است و از شکست افراد جلوگیری میکند ، آن ها موفقیت را در مراحل خود پیشرفتی بیش از پیروزی بر دیگران بررسی می کند . افراد همچنین در قضاوت بر توانایی خود به حالت جسمی و احساسی خود تأکید می نمایند ، واکنش استرس و تنش را به عنوان علائم ضعف کاری تفسیر میکنند . در فعالیت هایی که نیاز به استقامت دارند ، افراد خستگی و درد خود را به عنوان علائم ناتوانی جسمی می پندارند .این حالت همچنین بر روی داوری و خودکارامدی شخصی تاثیر میگذارد . در حالت مثبت خودکارامدی ادراکی را زیاد میکند و حالت دلسردی و حزن آن را کم میکند . (تقدیری،۱۳۸۶ )
رابطه خود کارآمدی با دیگر ساختارها :
پاجارس و شانک ( ۲۰۰۱ ) اظهار می دارند که ساختارهای انگیزشی وجود دارد که از نظر اصولی [۶۸] با خود کارآمدی مشابه میباشند که شامل :
۱: پیامد انتظار [۶۹]: نتایج مورد انتظار از فعالیتهای شخصی ، با باورهای خودکارامدی در ارتباط میباشد اما مترادف یکدیگر نمی باشند . برای مثال یک دانش اموز خود کارامد ممکن است باور کند که توانایی یادگیری ریاضیات را دارد با این حال او ممکن است باور کند که علیرغم توانایی ادراکی، نمره خوبی در کلاس نمی گیرد زیرا معلم او را دوست ندارد .
۲ : باورهای خود پنداری [۷۰] : خود ادراکی جمعی و گروهی شخص که از تجربیات و تفسیر محیط شکل گرفته است از طریق تقویت و ارزیابی و اهمیت دیگران شدیداًً تحت تاثیر قرار میگیرد و با اعتقادات و باورهای خود کارآمدی متفاوت است زیرا خودکارامدی با داوری پیرامون توانایی ،بررسی می شود اما خود پنداری شامل احساسات خود ارزشی است که با باورها و اعتقادات شایسته هماهنگ است .
۳ : انگیزش عاطفی [۷۱] : خودکارامدی همچنین با انگیزش عاطفی که در تعامل مؤثری با محیط و کنترل جنبههای حیاتی آن است ، متفاوت میباشد ، در انگیزش عاطفی جوانان ، پراکندگی و تاثیرات متقابل زیادی وجود دارد که با رشد و پیشرفت این عامل در رفتارهای موفق ، موضوعات گوناگون تحصیلی بسیار تخصصی شده است . مانند خود کارآمدی انگیزش عاطفی مؤثر،که شامل قابلیت های ادراک شده[۷۲] جهت تاثیر پذیری بر جوانب مهم زندگی شخصی میباشد . بر خلاف خود کارآمدی ، انگیزش عاطفی مؤثر یکپارچه و کلی[۷۳] است و ویژگی های خود کارآمدی را ندارد .
۴ : کنترل ادراکی [۷۴]: کنترل ادراکی یا کنترل ادراک شده با خودکارآمدی متفاوت است . افرادی که باور دارند که انچه را می اموزند و اجرا میکنند میتوانند کنترل نمایند بیش از کسانی که حس کمتری در کنترل توانایی خود دارند ، مستعد حفظ رفتار تا پایان هستند .کنترل ادراکی ؛ عمومی است اما بهتر است آن را در یادگیری و امور اجرایی به کار بگیریم از همه مهمتر کنترل ادراکی یکی از جوانب خودکارآمدی است . عواملی که برخودکارآمدی تاثیر دارند درک و مشاهده توانایی ، مقایسه اجتماعی ، امتیاز ، زمان موجود میباشد. افرادی هستند که ممکن است بر این باور باشند که می توانندبا استفاده از استراتژی یادگیری اصرار و پافشاری را تحت کنترل در آورند ، چون احساس میکنند که یادگیری مهم نیست و نمی خواهند وقت خود را صرف آن کنند ، هنوز دارای حس خودکارآمدی کم میباشند . ( پاجارس و شانک،۲۰۰۱ .به نقل از امینی،۱۳۸۵)
بخش سوم:سوابق پژوهش های انجام شده پیرامون موضوع
الف- تحقیقات انجام شده در داخل کشور:
نصیری پور و دیگران(۱۳۸۷) تحقیقی با عنوان (رابطه هوش عاطفی با سبک رهبری در مدیران بیمارستانهای تامین اجتماعی شهر تهران انجام دادهاند .سوال این پژوهش، بررسی رابطه هوش هیجانی با دو سبک رهبری تحولی ومبادله ای بوده است .این تحقیق بر روی نمونه ای با حجم ۱۳۵نفر از مدیران بیمارستانهای تامین اجتماعی شهر تهران اجرا شده است.داده های جمع اوری شده با ضریب همبستگی و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل واقع شده است.نتایج نشان داده است که بین هوش عاطفی و سبک رهبری تحولی رابطه معنا دار و مثبت وجود داردولی بین هوش هیجانی و سبک رهبری مبادله ای رابطه ای مشاهده نگردیده است.
“