از آنجاییکه مهمترین ویژگی رسانههای جمعی"نهادی بودن” آنها است. به این معنا که پیام درون یک نظام منسجم ارتباطی و با هدف اثرگذاری بر آگاهیهای مخاطب تهیه و ارسال میشود؛ بایستی به این نکته توجه کرد که پیام مورد نظر یک وسیله ارتباط جمعی با چه هدفی و با توجه به چه نوع رسالت و مأموریتی مطرح شده است.
هارولد لاسول و چارلز رایت از پژوهشگرانی هستند که به طور جدی به نقش و کارکرد وسایل ارتباط جمعی در جامعه توجه کردهاند. رایت ارتباط جمعی را بر حسب ماهیت مخاطبان، ماهیت رویدادهای ارتباطی و ماهیت ارتباطگرا تعریف میکند.
در هر یک از رسانهها مجموعهای از کارکردهای قابل تصور است که هارولدلاسول در تحقیقات خود در سال ۱۹۶۷ سه کارکرد عمده برای رسانهها برشمرد:
۱) نظارت بر محیط: به معنی جمعآوری و توزیع اطلاعات در مورد رویدادهای محیط اطراف، هم در داخل و هم در خارج یک جامعه خاص و این امر تا اندازهای، نظیر آن چیزی است که عموماً به مثابه اداره و هدایت اخبار مورد نظر قرار میگیرد.
۲)همبستگی بخشی از جامعه در واکنش به محیط: همبستگی در اینجا شامل تفسیر اطلاعات مربوط به محیط و توصیه در مورد نحوه رفتار در واکنش به این رویدادها است. این فعالیت تا حدودی به عنوان ویرایش یا تبلیغ سیاسی شناخته میشود.
۳) انتقال میراث اجتماعی از نسلیبهنسل دیگر: لاسول میگوید: که انتقال فرهنگ معطوف منتقل کردن اطلاعات، ارزشها و هنجارهای اجتماعی از نسلیبهنسل دیگر یا از اعضای یک گروه به تازه واردهای آن گروه است. این امر عموماً به مثابه فعالیت آموزشی شناخته میشود.
رایت به این سه کارکرد مقوله تفریح و سرگرمی را اضافه کرده که به اعمال ارتباطی اشاره دارد که جهت سرگرمی و تفریح صورت میگیرند. رسانهها در کارکرد تفریح و سرگرمی در پیگریز و پرکردن اوقات فراغت، خلق فرهنگ تودهای اعم از هنر و موسیقی و بالا بردن سلیقه افراد هستند.
البته وقتی از کارکردها صحبت میشود باید کارکردهای بد و پنهان رسانهها را نیز در نظر داشته باشیم. کارکردهایی از قبیل ایجاد جوامع تودهوار، تلقین ایدئولوژیها و عامه خسته و بیتفاوت.
بر طبق نظر لاسول و رایت کارکردهای نامطلوب رسانهها در زمینه نقش تفریحی و سرگرمکنندگی رسانهها، تشویق و ترغیب به گریز و غفلت، عادت به تنآسایی و خوشی، تخریب هنر متعالی، تنزل سلیقه و جلوگیری از رشد است. نقش سرگرمکننده وسایل ارتباط جمعی، بیش از پیش مورد توجه گردانندگان وسایل ارتباط جمعی غربی است با وجود همه جاذبههای ظاهری آن، با غیر سیاسی کردن جوامع و بیاعتنا ساختن مردم به امور عمومی، بیشترین آثار منفی را پدید میآورد. (محسنیانراد،۱۳۶۹، ۲۴)
پژوهشگران علوم ارتباطات، در پنجاه سال اخیر به گونههای مختلف، رسالت و وظایف ارتباط جمعی را تبیین کردهاند. از نظر این پژوهشگران، ارتباط موفق در صورتی انجام میگیرد که بین اهداف پیامدهندگان و پیگیران، وجوه مشترکی وجود داشته باشد.
اهداف پیام دهندگان | اهداف پیام گیران |
اطلاع و آگاهی | ۱- آگاهی از تهدیدها و فرصتها، شناخت محیط اطراف، شناخت واقعیتها، دستیابی به تصمیمگیری |
آموزش | ۲- کسب مهارتها و دانش لازم برای انجام وظیفه در جامعه، یادگیری ارزشها، رفتار و نقشهای مناسب برای پذیرش در جامعه |
ترغیب و اقناع | ۳- رسیدن به تصمیمگیری، انطباق ارزشها، رفتار و نقشهای قابل پذیرش در جامعه |
تفریح و سرگرمی | ۴- لذت بردن، استراحت و سرگرمی،گریز از مسایل روز |
بیتردید وسایل ارتباط جمعی با توجه به وظایفی که دارند، میکوشند نیازهای گوناگون استفاده کنندگان را تأمین کنند. اما از سویی نیازها در بین گروههای مختلف انسانی یکسان نبوده و بر حسب سن، جنس، موقعیت تحصیلی، موقعیتهای شغلی، زندگی و انتظارات و توقعات آنان با هم تفاوت می کنند. از سوی دیگر به نظر میرسد که هر رسانهای وظیفه خاصی یا ترکیبی از وظایف را در جهت ارضای مخاطبان بر عهده گیرد. (بدیعی،۲۰۷،۱۳۷۹)
با توجه به موارد مطرح شده پیرامون کارکردهای رسانهها میتوان گفت که کارکرد رسانهها در این دنیای شبکهای شده فراتر از کارکردهای مطرح شده از سوی این صاحبنظران ارتباطی است. زیرا با توسعه و گسترش فنآوری و ایجاد یک جامعه اطلاعاتی نقش رسانهها پررنگتر و سنگینتر شده است به این مفهوم که رسانهها بتوانند با رسانههای دیگر به رقابت برخیزند و به وظیفه خود عمل کنند. رسالت هر رسانهای با رسانه دیگر متفاوت است به عنوان مثال اگر از رسانه به عنوان یک تأمینکننده/ فراهمکننده سرویس[۱۹] برای یک جامعه نام ببریم؛ کاملاً تفاوت آن رسانه با رسانه دیگر از لحاظ کارکرد و وظیفه مشخص خواهد شد و در واقع این سرویس میتواند اجتماعی، اقتصادی، آموزشی، فرهنگی، فنآوری، اطلاع رسانی، تفریحی و … باشد.
به طور خلاصه، کارکردهای رسانهها با توجه به رسالت و مأموریت آن رسانه تعریف میشود و آن به این مفهوم نیست که به طور کامل کارکردهای رسانهها متفاوت از هم است و با توجه به تعریف رسانه مورد نظر در یک جامعه میتوان کارکرد و وظیفه اصلی آن را مشخص نمود و این امر مستلزم اتخاذ راهبردهای مناسب در جهت رسیدن به اهداف عملیاتی و کارکردی مورد نظر رسانه میباشد.
در میان وسایل ارتباط جمعی تلویزیون در ایجاد سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت مخاطبان نقش بسزایی دارد. بنابراین میتوان گفت که یکی از کارکردهای اصلی تلویزیون نقش و کارکرد تفریحی و سرگرمی است.
۲-۲-۴-۲ نقشهای رسانه
رسانه ها، گذشته از اولویتگذاری رسانه در راستای چشمانداز توسعه؛ نقشهای متفاوتی را بازی نمایند. در اینجا به چند نقش توجه میشود:
۲-۲-۴-۲- ۱ نقش نورافکن
چنانچه در مباحث نظری آمده رسانه ها میتوانند نقش نورافکن را بازی نمایند. از یک طرف به طرح سوژههای مناسب در راستای نیازهای توسعهای و چشمانداز بپردازند و از طرف دیگر به برجسته نمودن نیازهای توسعهای در جامعه بپردازند. نیازهایی که بر اساس مطالعات اساسی در چشمانداز توسعه به ابعاد مختلف از قبیل اصلاحات نظام اداری، پیوستن به بازارهای جهانی، اصلاح فرهنگ عمومی، کاهش تصدیگری دولت، ایجاد بنیاد نخبگان اشاره کرد. دامنزدن به رشد و بالندگی جامعه از جمله موارد دیگری است که رسانهها میتوانند به آن بپردازند. رشد و بالندگی در راستای برنامههای توسعه فقط محدود به حوزۀ نهادهای دولتی و سیستمهای رسمی جامعه نیست. رسانه ها بایستی با توجه به نیازهای عصری، مشارکت همگانی را در جامعه ترویج نمایند.
۲-۲-۴-۲-۲ نقش فرهنگسازی
“رسانه، گذشته از آنکه خود یک فرهنگ غالبی را ترویج میکند، از عناصر فرهنگساز است. رسانهها، آینۀ تمام و کمال فرهنگی کلی جامعه میباشند “( آغاز و جعفرنژاد، ۱۳۸۵) و نقش فرهنگسازی و همبستگی اجتماعی در ذات یک رسانه نهفته است. رسانهها، با انعکاس دادههای فرهنگی یک جامعه بایستی کوشش کنند که مینیاتوری از فرهنگ کلی جامعه باشند.
رسانهها به عنوان پل ارتباطی میان نخبگان و جامعه، نقش آفرینش فرهنگی را بازی نموده و مشارکت اجتماعی را نهادینه میسازند. فرهنگ، تجمل نیست بلکه کلیتی است که تمامی ابعاد زندگی را در بر میگیرد و رسانهها با سیطرۀ کامل بر همۀ ابعاد زندگی اجتماعی، خلوت خانهها را پر کرده و اثراتهالهای آن بر همۀ امور پیداست و رفتارهای غالب اجتماعی را شکل میدهند.
۲-۲-۴-۲-۳ نقش پویایی اجتماعی
رسانهها بایستی با گسترش و تصریح آفرینندگی در جامعه، به پویایی جامعه کمک نموده و نقش اساسی خویش را در بستر فراهم سازند. ارتقاء کیفیت زندگی که در ابعاد روانی، اجتماعی و جسمانی ملاحظه میشود و مراقبت از این ابعاد در عصر حاضر و حفظ هویت انسانی در هجوم بیرویه تکنولوژی از اساسیترین نقشهایی است که در رسانهها در جهت پویایی نظام اجتماعی میتوانند به عهده گیرند. عامل تغییرعصر ما، عصر تغییر و تحول است. هیچ عصری این همه دگرگونیهای فزاینده و شتابگیر را تجربه نکرده است (حریری، ۱۳۷۸ :۱۸ )
رسانهها بایستی آموزش تغییر را برای بقاء “ما” فراهم سازند. باید بیاموزیم که در جهان متغیر معاصر، چگونه خودمان را حفظ کنیم و اینکه به کمک نیروی خلاقه خود برای مشکلات روز افزون پاسخهای مناسبی بیابیم". (همان، ۱۸۰ )
۲-۲-۴-۲- ۴ نقش تعاملی
رسانهها در عصر حاضر در تعامل کامل با دیگر بخشهای جامعه هستند. این نقش اثر اساسی در پیشبرد اهداف توسعهای جامعه دارند. رسانهها با شناخت چشمانداز توسعه، شکافهای موجود را در برنامهریزی شناسایی کرده و در تعامل کامل با بخشهای مورد نظر و یا عقب افتاده میباشند.
به طور مثال اگر جذب سرمایه در حوزۀ اقتصاد با موانعی اساسی از طرف دولت مواجه است، رسانهها میتوانند در تعامل با حوزۀ اقتصادی این خلاءها را پرنمایند.