ثانیاً: به فرض که قصد طرفین بر وقوع بیع احراز گردد اجرای این خواسته در مورد املاک ثبت شده با ماده ۲۲ قانون ثبت مخالف است زیرا باید پذیرفت که عقد بیع در مورد املاک به ثبت رسیده در زمره عقود تشریفاتی است و تنظیم سند رسمی و حضور در دفاتر اسناد رسمی مقدمه ضروری ثبت انتقال در دفتر املاک است . بنابراین باید پذیرفت که تملیک (بیع) تنها در دفتر صورت می پذیرد و نباید آن را شرط متاخر عقدی پنداشت که با امضاء سند عادی واقع شده است. در یک کلام وقوع بیع در قولنامه مفروز که خواست دو طرف باشد با مانع قانونی ماده ۲۲ قانون ثبت روبرو است و نفوذ حقوقی ندارد. وانگهی اعتماد به وقوع عقد بیع این عیب مهم را دارد که پذیرش قولنامه عادی را در دادگاه دشوار می کند چرا که ماده ۴۸ قانون ثبت مانع آن است.
۳ــ گروهی از دارسان نیز از آغاز راه اعتدال پیموده اند و خود را به گردباد حوادث و تقلید از این و آن نسپرده اند. اینان قولنامه را تعهد به انتقال می دانند و در تعبیراراده طرفین می کوشند تا مانعی برای پذیرش سند و اجرای مفاد آن فراهم نیاورند.
نظر نخست امروزه محجور افتاده است ولی هر یک از دو نظر اخیر طرفدارانی دارد: شاید بتوان گفت در دیوان عالی کشور نظر دوم غلبه دارد و در دادگاههای پایین تر هر دو نظر اعمال می شود و ما امیدواریم راه استقرار و اعتدال قانون غلبه پیداکند و رویه قضایی راه قاطع و نهایی خود را باز یابد.[۱۴۰]
ب ـ تجزیه و تحلیل نظریات ارائه شده در خصوص ماهیت حقوقی قولنامه
همانگونه که در قسمت قبل تشریح گردید سه نظریه اصلی در خصوص ماهیت حقوقی قولنامه وجود دارد که دو نظر موخر نظریات غالب را تشکیل می دهد .اولی قولنامه را مفید انتقال ملکیت دانسته و عقد بیع را با تنظیم قولنامه محقق می داند که در این صورت تنظیم سند رسمی در ماهیت عقد بیع دخالتی نداشته و تنها طریقه ای جهت اثبات آن می باشد لیکن نظر دوم قائل به این است که تنظیم سند رسمی شرط صحت عقد بیع است و بدون تنظیم سند رسمی عقد بیع محقق نمی گردد.
برخی از صاحب نظران بر این باور هستند که بایستی بین املاک به ثبت رسیده و به ثبت نرسیده قائل به تمایز شد. در خصوص املاک ثبت شده چون به موجب ماده ۲۲ قانون ثبت دولت کسی را مالک می شناسد که ملک در دفتر املاک به نام وی می باشد پس، تا زمانی سند رسمی تنظیم نگردیده دولت کماکان فروشنده را مالک می شناسد؛ پس در این موارد تنظیم سند رسمی شرط صحت عقد بیع می باشد و با امضاء سند رسمی انتقال صورت می پذیرد. اما در مورد املاک ثبت نشده محدودیت ماده ۲۲ قانون ثبت وجود ندارد ؛ پس می توان قائل به این بود که با تنظیم قولنامه اگر طرفین در زمان تنظیم آن قصد انجام بیع را داشته باشند انتقال ملکیت صورت می پذیرد و تنظیم سند رسمی تنها طریقه ای جهت اثبات عقد بیع می باشد.[۱۴۱]
یکی از حقوقدانان نظری بسیار منطقی را ارائه نموده که به نظر می رسد با توجه به نظام حقوقی جاری کشور و علی الخصوص با در نظر داشتن عرف متداول بین مردم حق نیز همین است به شرح زیر:
ایشان قائل به این است که ماهیت قولنامه را بایستی با بررسی قصد و اراده طرفین در خصوص تنظیم آن تعیین نمود که اراده طرفین در بیشتر مواقع ظاهر در انتقال مال می باشد . نکته بسیار مهمی که از ذهن برخی حقوقدانان به دور مانده این است که تشریفات صحت عقد الزاماً می بایست در بطن و ماهیت عمل حقوقی وجود داشته باشد تا بتوان آن عقد را از عقود تشریفاتی محسوب نمود که از آن جمله ، عمل حقوقی طلاق می باشد و طلاقی که بدون وجود تشریفات خاص خود که از آن جمله، وجود دو شاهد عادل می باشد واقع شود باطل است.[۱۴۲]
گذشته از مباحثی که پیرامون ماهیت قولنامه بیان گردید نکته ای که از ذکر آن نباید غافل شد عهدی یا تملیکی بودن قولنامه می باشد. هرگاه قولنامه ای تنظیم شده باشد ، مبنی براینکه تعهد به فروش ملکی یا فروش ملکی، از دو حالت خارج نیست .یا مبنای قولنامه یک عقد عهدی است یا تملیکی، اگر عقد عهدی باشد منافع ملک تا زمان تنظیم سند به متعهد تعلق دارد و اگر تملیکی باشد، منافع از آن خریدار است. منظور از تملیکی بودن قولنامه این است که انتقال مورد تعهد فروش به خریدار و بیعانه به فروشنده با ایجاب و قبول واقع می شود. یعنی همین که طرفین قولنامه در رابطه با تعهد فروش کالا و شرایط آن توافق نمودند، مبیع و بیعانه خود به خود مبادله می شود و نیازی به کار دیگری ندارد . با این تفاصیل هرگاه قولنامه را وعده بیع بدانیم باید آن را در زمره عقود عهدی به شمار آورد که به خودی خود باعث انتقال ملکیت نمی باشد بلکه اثر اصلی آن ایجاد تعهد است، لیکن هرگاه قولنامه مفید انتقال ملکیت باشد باید آن را جزء عقود تملیکی محسوب کرد که به محض انعقاد مالکیت منتقل می گردد. [۱۴۳]
ج – جایگاه اقرار به عنوان دلیل اثبات قولنامه
عده ای از حقوقدانان قائل به تمایز بین املاک ثبت شده و ثبت نشده شده اند. آنها در مورد املاک ثبت نشده معتقدند چون ضمانت اجرای تنظیم سند رسمی و ثبت در دفتر املاک این است که سند عادی در دادگاه پذیرفته نشود ( ماده ۴۸ قانون ثبت)، باید پذیرفت که تشریفات ثبت برای اثبات عقد است نه وقوع آن . بنابراین ، اگر خوانده به وقوع بیع اقرار کند دادگاه باید آن را به عنوان دلیل بپذیرد.
بر عکس در مورد املاک ثبت شده ، چون ماده ۲۲ قانون ثبت صراحت دارد که « دولت فقط کسی را که ملک به اسم او ثبت شده و یا کسی را که ملک مزبور به او منتقل گردیده و این انتقال نیز در دفتر املاک به ثبت رسیده یا اینکه ملک مزبور از مالک رسمی ارثاً به او رسیده باشد مالک خواهد شناخت…» وقوع بیع بستگی به تشریفات ثبت دارد. در مورد این گونه املاک، تمییز مالکیت جنبه نوعی و کلی پیدا کرده است و نمی توان کسی را در برابر خوانده دعوی مالک و در برابر دیگران غاصب دانست.[۱۴۴]
بیان این امر در حالی است که به موجب نظریه شماره ۵۳۹۷/۷-۵/۱۲/۱۳۶۰ اداره حقوقی در مورد املاکی که به ثبت رسیده و یا طبق مقررات ماده ۴۷ قانون ثبت ، ثبت معامله در مورد آن الزامی شده است، مفاد ماده ۴۸ قانون ثبت تنها ناظر به آن است که سند ثبت نشده قابل استناد در محاکم و ادارات نیست و به عبارتی دیگر به عنوان دلیل قابل ارائه در مراجع رسمی نمی باشد ولی ماده مذکور محاکم و ادارات را از پذیرفتن سایر دلائل و مدارک برای اثبات انجام معامله منع نکرده است و اساساً ثبت جزء شرایط صحت معامله نیست و عدم ثبت سند هم مبطل معامله انجام شده نخواهد بود و هم چنین به موجب ماده ۲۰۲ قانون آیین دادرسی مدنی هرگاه کسی اقرار به وقوع امری نماید که دلیل حقانیت طرف است خواستن دلیل دیگری برای ثبوت آن حق لازم نیست. بنابراین در صورت اقرار به عقد بیع در دادگاه وقوع عقد و حق مشتری بر مبیع ثابت می شود و مشتری می تواند الزام بایع را به تنظیم سند رسمی انتقال از دادگاه بخواهد و در این مورد عقد بیع با اقرار بایع ثابت شده نه به وسیله سند عادی. اما در مورد املاکی که به ثبت نرسیده و ثبت معامله هم طبق ماده ۴۷ قانون ثبت ضروری نمی باشد اگر اصالت سند عادی در دادگاه محرز شود در واقع عقد و حق مشتری بر مبیع احراز گردیده است و دادگاه باید مطابق مفاد آن عمل کند.[۱۴۵]
گفتار پنجم ـ وضعیت سند عادی در محاکم ( ازحیث پذیرش یا عدم پذیرش در ادارات و محاکم )
همانطور که از مفاد ماده ۴۶ قانون ثبت بر می آید ، اصل بر اختیاری بودن ثبت اسناد است و طبق مندرجات ماده مذکور و ماده ۴۷ این قانون، فقط ثبت برخی از اسناد آن هم در صورت تحقق برخی شرایط اجباری و الزامی است. شرط الزامی بودن ثبت اسناد در ماده ۴۶ قانون ثبت در مورد عقود و معاملات املاکی است که ثبت دفتر املاک شده اند؛ یعنی به تعبیری دارای سند مالکیت هستند. اجبار در موارد مذکور در این ماده بدان جهت مقرر گردید که تغییر اموری که در دفتر املاک ثبت شده اند جز به وسیله سند رسمی ممکن نباشد و الا موجب عدم اعتبار دفتر املاک و در نهایت مندرجات سند مالکیت می شود. بر اساس ماده ۴۷ قانون ثبت راجع به املاکی که در دفتر املاک ثبت نشده اند، در صورت تحقق دو شرط ، اجباری خواهد بود، اول آنکه در محل تنظیم سند، اداره ثبت و دفتر اسناد رسمی موجود باشد و دوم آنکه اجباری بودن ثبت آن اسناد را در محل مذکور آگهی کرده باشد.[۱۴۶]
باتوجه به قانون فوق الذکر سوالی که پیش می آید این است که آیا املاکی که به موجب سند عادی منتقل گردیده تا چه حد در محاکم و ادارات دارای قدرت اثباتی است؟ آیا محاکم ملزام به پذیرش آن هستند؟
در این خصوص بین قضات محاکم ، حقوقدانان و حتی دیوان عالی کشور اتفاق نظر وجود ندارد و نظرات متفاوتی را ارائه داده اند که در دو گروه با استدلال هر کدام مورد بررسی قرار می دهیم.
- نظر و استدلال گروه اول
این گروه با استناد به قوانین متعددی که به نوعی ، سند عادی معاملات اموال غیر منقول را معتبر و قابل پذیرش دانسته ، رسیدگی به صحت و اصالت این نوع اسناد را بعضاً تکلیف کرده اند.از جمله قوانین زیر:
۱ـ قانون اصلاح مواد ۱و۲و۳ قانون اصلاح و حذف موادی از قانون ثبت اسناد و املاک مصوب ۳۱/۴/۱۳۶۵ و الحاق موادی به آن مصوب ۲۱/۶/۱۳۷۰ (مواد۱۴۷و۱۴۸ قانون ثبت) که اسناد عادی راجع به این معاملات را به شرط تنظیم آنها تا تاریخ ۱/۱/۱۳۷۰ معتبر دانسته و صدور سند مالکیت به استناد آن امکان پذیر است.
۲ـ تبصره ماده ۷ قانون زمین شهری مصوب ۲۲/۶/۱۳۶۶ و قبل از آن تبصره ماده ۶ قانون اراضی شهری مصوب ۲۷/۱۲/۱۳۶۰ که دارندگان زمین با سند عادی را به عنوان ذی حق تلقی و سند آنها را قابل پذیرش اعلام و تحت شرایط ، رسیدگی دادگاهها به دعاوی تایید تاریخ تنظیم سند عادی و صحت معامله را مجاز اعلام نموده است.
۳ـ تبصره ۷۱ و مواد ۱۳۳و۱۴۰ قوانین برنامه دوم، سوم و چهارم توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مصوب سالهای ۱۳۷۴،۱۳۷۹و۱۳۸۳ که در خصوص پذیرش اسناد عادی مربوط به اراضی روستایی و صدور سند مالکیت برای اعیانی احداثی در اراضی مذکور به استناد همان اسناد بوده و حکایت از پذیرش اعتبار این اسناد دارد.
۴ـ ماده ۸۸ قانون ثبت اسناد و املاک که مقرر می دارد:« در مورد املاکی که مطابق این قانون به ثبت نرسیده ، دفاتر اسناد رسمی و هم چنین دوایر ثبت اسناد و املاک (در دفتر مخصوص) می توانند هر نوع معامله و تعهد و نقل انتقال راجع به عین غیرمنقول یا منافع آن را ثبت نماید ولی این قبیل اسناد فقط نسبت به طرفین و طرفی که تعهد کرده و قائم مقام قانونی آنها رسمیت خواهد داشت »، دلالت بر این دارد که مقنن، اسناد عادی معاملات اموال غیر منقول را معتبر و قابل پذیرش دانسته است.
۵ـ استناد به رای وحدت رویه شماره ۵۶۹- ۱۰/۱۰/۱۳۷۰ هیات عمومی دیوان عالی کشور مبنی بر اینکه : « دادگستری مرجع رسمی رسیدگی به تظلمات و شکایت بوده و اصل ۱۵۹ قانون اساسی نیز بر این امر تاکید دارد، الزام قانونی مالکین به تقاضای ثبت ملک در نقاطی که ثبت عمومی املاک آگهی شده مانع از این نمی باشد که محاکم دادگستری به اختلاف متداعین در اصل مالکیت ملکی که به ثبت نرسیده رسیدگی نمایند. »
۶ ـ نحوه تنظیم عبارات مواد ۷۲ و ۹۳ قانون ثبت اسناد و املاک تلویحاً حکایت از اعتبار محدود سند عادی حاکی از وقوع معامله نسبت به اموال غیر منقول دارد. ماده ۷۲ قانون ثبت در مورد اعتبار معاملات ثبت شده اموال غیر منقول اعلام می کند: کلیه معاملات راجع به اموال غیر منقول که بر طبق مقررات راجعه به ثبت املاک ثبت شده است نسبت به طرفین معامله و قائم مقام قانونی آنها و اشخاص ثالث دارای اعتبار کامل و رسمیت خواهد بود… که در آن قید کامل برای اعتبار معاملات ثبت شده اموال غیر منقول ذکر گردیده است[۱۴۷]
و اعتبار معامله نسبت به اشخاص ثالث هم مورد توجه قرار گرفته است نوعی مفهوم مخالف وصف را دایر بر این که معامله ثبت نشده مال غیر منقول دارای اعتباری غیر کامل می باشد القا می کند. زیرا در غیر این صورت قید کامل زاید خواهد بود در حالی که هرگز نمی توان زیاده گویی را به قانونگذار نسبت داد. همچنین در ماده ۹۳ قانون ثبت اسناد و املاک کلیه اسناد رسمی راجع به معاملات املاک ثبت شده مستقلاً و بدون مراجعه به محاکم لازم الاجرا است. کلمه مستقلاً و عبارت بدون مراجعه به محاکم لازم الاجراء است مفهوم مخالفی را مبنی بر این که اسناد عادی مربوط به معاملات املاک ثبت نشده به طور غیر مستقل و به کمک رای قضایی می تواند لازم الاجرا شود را به ذهن آشنا می سازد.
۷ ـ ماده ۲۲ قانون ثبت اسناد و املاک که مقرر می دارد: دولت فقط کسی را که ملک به اسم او ثبت شده و یا کسی که ملک مزبور به او منتقل گردیده و انتقال آن در دفتر املاک به ثبت رسیده مالک خواهد شناخت. نیز دلالت بر بطلان معامله ای که در دفتر املاک ثبت نشده است ندارد. زیرا همانطور که در مورد ماده ۴۸ قانون ثبت بیان شد منظور این است که صرف ارائه یک سند عادی بر وقوع معامله مثلاً نمی تواند در ادارت دولتی مثبت مالکیت خریدار مذکور در سند عادی باشد و مادام که این معامله و انتقال در دفتر املاک ثبت نشده است منحصراً شخصی که ملک به نام او در دفتر املاک ثبت است مالک شناخته می شود اما این امر دلالت بر این ندارد که با احراز وقوع معامله از نظر قضایی نتوان در دفتر املاک ملک مورد معامله را از نام فروشنده به نام خریدار انتقال داد. افزون بر این عبارت: …کسی که ملک مزبور به او منتقل گردیده و این انتقال نیز در دفتر املاک به ثبت رسیده… که ثبت انتقال ملک را پس از انتقال ملک ترسیم کرده است خالی از نوعی اشعار بر امکان وقوع انتقال قانونی پیش از ثبت این انتقال در دفتر املاک نمی باشد. هم چنان که هرگاه پس از ثبت ملک دادگاه بی اعتباری ثبت ملک را احراز کند ثبت مزبور را ابطال می کند و ثبت ملک به نام متقاضی مانع از رسیدگی قضایی و اعلام بطلان آن نمی باشد ( ماده ۷۱ قانون دفاتر اسناد رسمی و کانون سردفتران و دفتریاران مصوب ۲۵ تیر ماه ۱۳۵۴).
۸ـ از نوعی اطلاق ماده ۱۰۶ قانون ثبت اسناد و املاک هم می توان اعتبار معامله غیر منقول ثبت نشده را نسبت به طرفین معامله استنباط کرد. زیرا در این ماده تقاضای وارث شخصی که ملک خود را به دیگری داده است برای ثبت ملک مزبور یا گرفتن سند مالکیت به نام وارث را جرم تلقی کرده است در حالی که در این ماده مفروض این بوده است که اقدام وارث به گرفتن سند مالکیت به نام خود پس از تقاضای ثبت به وسیله مورث و یا پس از ثبت ملک به نام مورث انجام گرفته است. در این صورت از فرض انتقال ملک ثبت شده در زمان مورث با امکان عملی اخذ سند مالکیت آن به نام وارث بدست می آید که انتقال ملک مزبور در زمان مورث با سند عادی بوده است و تحقق چنین انتقالی در عالم حقوق ممکن است هر چند احتمال این که اقدام وارث به تقاضای ثبت مربوط به ملکی باشد که مورث به وسیله عقدی به دیگری انتقال داده است ( انتقال ملک ثبت نشده ) و تقاضای وارث نسبت به صدور سند ملکیت (ملک ثبت شده در زمان مورث) منحصراً مربوط به ملکی باشد که مالکیت آن به وسیله قانونی (بدون اقدام مورث به انتقال آن) از مورث سلب گردیده است نیز موجود است.
۹ـ اطلاق ماده ۱۲۹۱ قانون مدنی نیز دلالت بر این دارد که سند عادی مربوط به معامله مال غیر منقول در صورتی که طرفی سند علیه او اقامه شده است صدور آن را از منتسب الیه تصدیق کند یا اعتبار سند عادی مزبور در دادگاه ثابت گردد از اعتبار سند رسمی برخوردار می گردد. شناختن اعتبار برای سند عادی در دو مورد بالا به معنی معتبر شناختن مندرجات آن و از جمله معامله دارای شرایط قانونی مندرج در آن است.
۱۰ـ از اطلاق ماده ۱۱۷ قانون ثبت اسناد و املاک نیز به ذهن می رسد که انتقال حقی نسبت به مال غیر منقول (و از جمله حق مالکیت) بدون تنظیم سند رسمی ممکن است و سند عادی مربوط به این حق می تواند حق مزبور را اثبات کند و قابل معارضه با سند رسمی باشد که حاکی از معامله بعدی نسبت به همین حق است. زیرا در این ماده (بنابر اطلاق) معامله ثبت شده مربوط به حقی که قبلاً طبق سند عادی نسبت به مال غیر منقول به شخص یا اشخاصی داده شده است با حق انتقال یافته قبلی معارض اعلام شده است و معارضه هنگامی تحقق می یابد که مفاد سند عادی مذکور در عالم حقوق محقق و معتبر باشد. منشا وضع مجازات و عنصر مادی جرم در این ماده انجام معامله معارض است که، انشای معامله دوم ( مندرج در سند رسمی ) جرم مذکور به حساب می آید. در این مورد یک رای وحدت رویه هیات عمومی دیوان کشور بر خلاف ظاهر و اطلاق ماده ۱۱۷قانون ثبت اسناد و املاک در سال ۱۳۵۱ صادر گردیده است که هر چند مورد حکم بی اعتباری و بطلان معامله غیر منقول بدون تنظیم سند رسمی نیست و افزون بر این مقررات قانونی که پس از تاریخ بالا وضع گردیده است در موارد متعدد حاکی از اعتبار سند عادی و صحت معامله مال غیر منقول موضوع سند مزبور است اما با مقررات ماده ۱۱۷ قانون ثبت اسناد و املاک سازگار نمی باشد. در هر حال عبارت رای مزبور چنین است: نظر به این که شرط تحقق بزه مشمول ماده ۱۱۷ قانون ثبت اسناد و املاک قابلیت تعارض دو معامله یا تعهد نسبت به یک مال می باشد و در نقاطی که ثبت رسمی اسناد مربوط به عقود و معاملات اموال غیر منقول به موجب بند اول ماده ۴۷ قانون مزبور اجباری باشد سند عادی راجع به معامله آن اموال طبق ماده ۴۸ همان قانون در هیچ یک از ادارت و محاکم پذیرفته نشده و قابلیت تعارض با سند رسمی نخواهد داشت. بنابراین چنانچه کسی در این قبیل نقاط با وجود اجباری بودن ثبت رسمی اسناد قبلاً معامله ای نسبت به مال غیر منقول به وسیله سند عادی انجام دهد و سپس به موجب سند رسمی معامله ای معارض با معامله اول در مورد همان مال واقع سازد عمل او از مصادیق ماده ۱۱۷ قانون ثبت اسناد و املاک اسناد نخواهد بود بلکه ممکن است بر فرض احراز سوء نیت با ماده کیفری دیگری قابل انطباق باشد… بعلاوه یک رای اصراری نیز از هیات عمومی دیوان کشور در این خصوص هماهنگ با رای وحدت رویه مذکور پیش از رای وحدت رویه و در سال ۱۳۳۹ صادر گردیده است. از جهت تحلیلی مفاد دو رای مزبور حتی نسبت به جنبه کیفری ماده ۱۱۷ قانون ثبت اسناد و املاک از استدلال نیرومندی برخوردار نیست: زیرا اولاً - همانطور که بیان شد از ماده ۴۸ قانون ثبت اسناد و املاک (به کمک شواهد و دلایل دیگر) استنباط می شود که سند عادی به خودی خود و بدون رسیدگی قضایی نسبت به وضعیت سند و اعتبار آن قابل پذیرش نباشد. ضمانت اجرای اجباری بودن ثبت سند معاملات مربوط به اموال غیر منقول نیز همین است که سند عادی بر خلاف سند رسمی به صرف ارائه و به تنهایی قابل قبول و مثلاً موجب مالک شناختن شخصی که در سند خریدار معرفی شده است نخواهد بود که همین ضمانت اجرا سبب خواهد شد که اشخاص معاملات غیر منقول را ثبت کنند نه بطلان معامله که عنوان خاص حقوقی است.[۱۴۸]
ـ نظر و استدلال گروه دوم
در مقابل عده ای از قضات و حقوقدانان با تمسک به نص صریح قانون ثبت اسناد و املاک معتقدند که :
اولاً: آرای وحدت رویه استنادی گروه اول هر کدام بر مبنای موضوع خاصی صادر شده و به نوعی تفسیر و تائید اصل ۱۵۹قانون اساسی و بیان صلاحیت عام محاکم دادگستری در رسیدگی به کلیه تظامات و شکایات می باشد. اما این امر باعث اجتهاد در مقابل نص شده و نص ماده ۴۸ قانون ثبت با هیچ استدلال حقوقی قابل رد نمی باشد.
ثانیاً: جایی که قانونی خاص در موضوع خاص حکمی دارد رجوع به قانون عام و رویه قضایی حاکم (ولو غالب) و استدلال آوردن برای توجیه رویه حاکم ، نقض قرض مقنن از تصویب قانون خاص فلسفه وضع آن بوده و باعث رواج هرج و مرج و تفسیر به رای و استنباط شخص از قانون می شود.
ثالثاً: وقتی که ماده ۴۷ قانون ثبت مقتضی الزامی دانستن ثبت اسناد موضوع آن ماده (املاکی که فاقد سابقه ثبتی هستند)را به وزارت دادگستری محول نموده است .تخطی از بخشنامه وزارت دادگستری تخلف از قانون بوده و قابل دفاع نمی باشد. فلذا این بی توجهی به قانون ثبت باعث شده که هنوز هم اغلب معاملات (حتی در خصوص اموال غیر منقول ثبت شده ) با سند عادی انجام شود.
۴- لعینی أم بلقیس، بغداد، ۱۹۷۲م
۵- السفر الی الایام الخضر، دمشق، ۱۹۷۷م
۶- وجوه دخانیه فی مرایا اللیل، بیروت، ۱۹۷۷م
۷- زمان بلا نوعیه، دمشق، ۱۹۷۹م
۸- ترجمه رملیه لأعراس الغبار، دمشق، ۱۹۸۶م
۹- کائنات الشوق الاخر، ۱۹۸۶م
۱۰- رواغ المصابیح، دمشق، ۱۹۸۸م
۱۱- جواب العصور، دمشق، ۱۹۹۱م
۱۲- رجعه الحکیم بن زائد،
شعر بردونی از دیوان اول (من ارض بلقیس) تا دیوان پنچم (السفر الی الأیام الخضر) در مورد اوضاع و احوال اجتماعی، وقایع فرهنگی و سیاسی، کشمکشهای اجتماعی و قومی و ملی ـ میهنی و وقایع انقلابی و رویدادهای آن است. اما آن را وارد عنصر حوار و گفتگوی دراما کرده است. و دیوان(زمان بلا نوعیه، و ترجمه رملیه لأعراس الغبار و قصیده «سباعیه الغیثان الرابع») به طور کلی گفتگویی پیرامون نظریه انقلاب جهانی است[۱۱۲].
ب) آثار منثور
۱- رحله فی الشعر الیمنی قدیمه و حدیثه، بیروت، دارالعوده ۱۹۸۲م
۲- قضایا یمنیه، بیروت، دار الحدیثه، ۱۹۸۸م
۳- فنون الأدب الشعبی فی الیمین، بیروت، درالحداثه، ۱۹۸۸م
۴- الیمن الجمهوری، دمشق، الکاتب الأدبی، ۱۹۸۳م
۵- الثقافه الشعبیه(تجارب و اقاویل یمنیه)، القاهده، دارالمأمون، ۱۹۸۸م
۶- الثقافه و الثوره فی الیمن، دمشق، مطبعه الکاتب العربی، ۱۹۹۱م
۷- من أول قصیده ألی آخر طلقه … دراسه فی شعر الزبیری و حیاته، بیروت، دارالحداثه، ۱۹۹۳م.
۸- أشتات، ۱۹۹۶م.[۱۱۳]
از جمله ویژگیهای کتابهای منثور «بردونی»، نزدیکی زبان آنها به زبان شعر و توجه به موازنه است و این ویژگی در کتابهایی مثل (رحله فی الشعر الیمنی قدیمه و حدیثه، الثقافه و الثوره فی الیمن، من اول قصیده ألی آخر طلقه) به وضوح نمایان است[۱۱۴].
کتاب «قضایا یمنیه» و «اشتات» عبارت از مجموعه مقالاتی است که در روز نامهها و مجلات چاپ و از رادیو صنعا پخش شده اند و موضوعات این دو کتاب در باره ادبیات، تاریخ و سیاست است[۱۱۵].
کتاب «الیمن الجمهوری» شامل یازده فصل و هر فصل به مبحثی مجزا پرداخته است. این کتاب بیشترین انسجام را از حیث محتوای علمی داراست و دلیل اصلیش این میباشد که از مقالات منتشر شده در روزنامهها و مجلات جمع آوری نشده است.
کتاب «الثقافه و الثوره» در سال ۱۹۹۱م تألیف شده است. موضوعات کتاب فصل بندی شده اما منسجم نیست.
کتاب «من أول قصیده ألی آخر طلقه، دراسه فی الشعر الزبیری» بیست و هفت فصل دارد. این کتاب از نظر فصلبندی ایراد دارد و یک مجموعه منسجمی نیست.
بیشتر فصلهای کتاب، مقالاتی است که قبل از چاپ در روزنامهها و مجلات چاپ نشدهاند و عناوینی که در روزنامه بیست و شش سپتامبر قبل از چاپ کتاب نشر نشدهاند در این کتاب تبدیل به فصل شدهاند.
کتاب «رحله فی الشعر الیمنی قدیمه و حدیثه» این کتاب بر اساس باب و فصل تقسیم نشده، بلکه فقط بر اساس عصرهای ادبی آن را تقسیم کرده است[۱۱۶]
ج) نسخهها خطی چاپ نشده
۱- رحله ابن من شاب قرناها (دیوان شعر)
۲- العشیق علی مرافیء القمر(دیوان شعر).
۳- العم میمون (روایه)
۴- الجمهوریه الیمنیه(کتاب)
۵- الجدید و المتجدد فی النقد الأدبی(مقاله)
د) آثاری که از وی به زبانهای خارجه ترجمه شده
۱- بیست قصیده به زبان انگلیسی در دانشگاه دیانا آمریکا
۲- الثقافه الشعبیه به زبان انگلیسی
۳- دیوان مدینه الغد به زبان فرانسه
۴- الیمن الجمهوری به زبان فرانسه
۵- کتاب فرهنگ جزیره العرب و خلیج و مجموعه سخنرانیهای وی به زبان عربی برای دانشجویان جزیره العرب و خلیج به زبان فرانسه[۱۱۷]
فصل سوم:
بررسی و پژوهشی در اشعار وطنی
عبدالله بردونی
۱- تاریخچه وطنیات در ادبیات عربی
۱-۱٫وطن و شعر وطنی
برای فهم شعر وطنی قبل از هر چیز لازم است، منظور ازمفهوم وطن مشخص شود تا بتوان در سایه تعریف ارائه شده از آن، به رابطه شعر با وطن دست یافت و تصویر روشنی از شعر وطنی به دست آورد. به همین منظور ابتدا واژه وطن را در لغت تعریف کرده و سپس به بیان شعر وطنی میپردازیم.
۱-۲٫ معنی لغوی وطن
وطن در زبان عربی از نظر لغوی:
۱ـ منزلی که در آن اقامت میشود و آن منزل انسان و محل اقامت او است،[۱۱۸] و «أوطنت الأ رضُ وَطَنتها توطیناً و اِسْتوطَنَتها أی إتَخذتها وطناً و وطَن بِالْمَکَآن و أوطَنَ أقام»
۲ـ منزل اقامت و محل سکونت انسان است. وطن جمع آن أوطان است؛ به معنی اقامت کردن.[۱۱۹]
۳ـ مکانی است که انسان در آن اقامت میکند و با آن انس میگیرد.[۱۲۰]
۴ـ مکان اقامت انسان و مقرّ اوست که در آن به دنیا آمده یا به دنیا نیامده باشد.[۱۲۱]
وطن در این معاجم به معنا و مفهوم یکسانی به کار رفته است و شاعران از زمانهای پیشین تا به حال در اشعار خود آن را به کار بردهاند. مفهوم وطن در زبان عربی در عصر جاهلی به معنی منزل، قبیله و عشیره بوده و با گسترش حدود، این معنا و مفهوم تغییر کرده و به معنی بلاد و سرزمین شده است؛ نه بلاد منزل واحد، گاهی در معنای وسیعتر به معنای امت به کار میرود.
۱-۳٫ تعریف شعر وطنی
وحشی ترین سوال زمانه است .»
(همان، ۷۳)
۳-۲-۲-۴ ) دیگر آثار
در این بخش فقط آثار سید حسن حسینی در نظم مورد نقد و بررسی و استفاده قرار گرفته اند از دیگر آثار او مجموعه شعر «از شرابه های روسری مادرم» می باشد و دومین کتابی است که مرحوم قیصر امین پور از سید حسن حسینی در حال و هوا و محتوای «مادر و حضرت زهرا (س) » جمع آوری و منتشر کرده است که بیشتر درون مایه مذهبی دارد.
از جمله آثار او به نظم «گزیده ی شعر جنگ و دفاع مقدس» است، این گزیده که حاوی نقدهای صریح و بی تعارف آقای حسینی به شعر شاعران جنگ و دفاع مقدس است بهترین واسطه برای آشنایی با شیوه ی نقد آقای حسینی است. مقدمه ی کتاب، شاید نخستین تلاش برای ارائه ی تعریفی مشخص برای شعر جنگ وشعر دفاع مقدس است.
۳-۲-۳ ) ارزیابی کلی اشعار
سطح موسیقیایی در اشعار مجموعه های سید حسن حسینی در نوسان است و از یک قانون کلی تبعیّت نمی کند. دربعضی از مجموعه اشعار، موسیقی کمتری احساس می شود و در بعضی دیگر میزان موسیقیایی اشعار از حد بالاتری برخوردار است. در مجموعه ی «گنجشک و جبرئیل» ما موسیقی کمتری را شاهد هستیم و اشعار بیشتر در قالب موج نو سروده شده اند. در «در ملکوت سکوت» نوعی سبک نیمایی را می توان مشاهده کرد اما در مجموعه ی «هم صدا با حلق اسماعیل» سطح موسیقیایی بالاتر است و عامل های وزن، قافیه، واج آرایی و دیگر صنایع بدیعی در موسیقی شعر دخیل هستند. از آن جا که شعر سید حسن حسینی بیشتر معناگراست، شاعر به معنا و مفهوم شعر توجه بیشتری مبذول داشته لذا عامل های دیگر شعر از جمله موسیقی از کیفیت کمتری بهره مند است. از لحاظ زبانی، شعر سید حسن حسینی کمی مشکل به نظر
می رسد. هرچند ظاهراً در اشعار با زبانی ساده و امروزی روبه رو هستیم، اما معنا و مفهوم همان هسته ی زبان در پوششی از الفاظ نهان شده اند که دریافت مفهوم اصلی را کمی دیریاب می کند. در زبان شعری حسینی لایه ی میانی زبان که محل ظهور صنایع معنوی و ایماژها است جولان بیشتری دارند. توجه داشته باشیم در اشعار او کفه ی معنا و مفهوم نسبت به الفاظ برتری محسوسی دارد. اگر قرار باشد اشعار سید حسن حسینی را در نمودار ترسیمی شفیعی کدکنی در کتاب ادوار شعر فارسی قرار دهیم، در خط افقی یک که نشانگر پشتوانه ی فرهنگی شاعرست، حسینی خیلی خوب از عهده ی کاربرآمده و اشعار او از درون مایه ای قابل توجه برخوردار است، اما در خط افقی دو که گستردگی در جامعه را نشان می دهد، شاعر تا حدودی موفق نبوده و اشعارش آن محبوبیت لازم را در بین خوانندگان نداشته است. لذا شهرت او و اشعارش نسبت به شاعران معاصر و مطرح در جامعه نظیر سپهری و امین پور کمتر است. با توجه به معناگرا بودن اشعار حسینی، در خط صعودی که زیبایی های هنری و فنی را شامل می شود، ما چیز قابل توجهی را شاهد نیستیم و اشعار تقریبا از این ویژگی شعری بی بهره اند. اما در خط عمقی که نمایانگر زمینه ی انسانی و بشری عواطف است، بهره ی شاعر بسیار چشمگیر و در خور توجه است.
در اشعار سید حسن حسینی آرایه های ادبی زیادی وجود ندارد و تقریباً از لحاظ زیبایی های هنری و فنی ساده به نظر می رسد و چنان که بیان شد کفه ی معنا و مفهوم بر لفظ برتری محسوسی دارد اما با این حال بعضی آرایه های ساده ادبی نیز یافت می شود:
تشبیه:
باده مرگ کشد دم به دم از ساغرتان
(حسینی، ۱۳۸۶، ۱۴)
تشخیص:
تیغتان دست نوازش به سر خصم کشد
(همان، ۱۷)
تلمیح:
بار امانتی که فلک بر نتافتش
(همان، ۱۷)
مست می الستی که این گونه حق پرستی
(همان، ۲۸)
جناس:
ای کشتگان شورش نیرنگ و رنگ و ننگ
(همان، ۲۱)
استعاره:
در قتل عام لاله و شب بو و زنبق
طوفان به خون آلوده دستش تا به مرفق
(همان، ۳۷)
در خط افقی دو، اشعار حسینی، آنچنان که باید مردم پسند نیست و یکی از علت های آن توجه بیش از حد شاعر به معنا است و لذا این شاعر در بین مردم کمتر شناخته شده است. به عنوان مثال در تحقیقات میدانی که در یک دبیرستان با ۱۲۰ دانش آموز صورت گرفت، فقط ۱۱ نفر او را به عنوان یک شاعر می شناختند که ۱۰ درصد را شامل می شد و بسیاری حتی نام او را یک بار هم نشنیده بودند. در خط عمقی وضع او طور دیگری رقم می خورد و پیش از ۹۵ درصد اشعار حسینی در مجموع با عواطف و احساسات انسان سرو کار دارد مسائل جانبی کمتری در آثار او به چشم می خورد.
۳-۳-محمد علی معلم دامغانی
۳-۳-۱ ) تولد- تحصیلات ، فعالیتها
استاد محمد علی معلم دامغانی در سال ۱۳۳۰ در دامغان متولد شد. وی پس از اخذ دیپلم از سمنان و شاهرود به تحصیل در دانشکده های حقوق و علوم انسانی دانشگاه تهران پرداخت. او علاوه بر تدریس، شعر، موسیقی و ادبیات، معاون فرهنگی حوزه ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی، عضو شورای وزارت فرهنگ و اسلام و رئیس مرکز موسیقی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بوده است. وقوع انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۵۷ از وقایع مهم روزگار زندگی
محمد علی معلم دامغانی بود که محتوای اشعار وی را به خود اختصاص داد. سید علی موسوی گرما دودی، مشفق کاشانی و محمود شاهرخی از شاعران انقلابی و از همفکران علی معلم دامغانی است. محمد علی معلم دامغانی از جمله شاعرانی است که در فضای معاصر، در ستایش انقلاب اسلامی و عرفان اشعاری سروده اند، اودر سال ۱۳۸۰ در نخستین همایش چهره های ماندگار به عنوان چهره ی برگزیده در زمینه ی شعر و ادب فارسی برگزیده و معرفی شد.
۳-۳-۲ ) آثار
مجموعه شعر محمد علی معلم با عنوان «رجعت سرخ ستاره» شامل مثنوی و غزل که به سه بخش تقسیم می شود. همه ی اشعارش بر اساس اعتقادات و باورهای مذهبی و ستایش انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی سروده شده است. بخش اول این مجموعه شامل مثنوی هایی است که قبل از نهضت و انقلاب اسلامی سروده شده و متن و محتوای آن ها محوریت دینی دارند؛ شامل ده مثنوی کوتاه می باشد. اولین مثنوی این بخش با عنوان «قسم، به فجر قسم، صبح پشت دروازه است» در گرامی داشت و پاسداشت شب های قدر سروده شده است :
به شهوت شب محتوم چون فرو گیرد
شبی که بستر از آب، از ستاره شو گیرد
(معلم دامغانی، ۱۳۸۶، ۱۵)
در بیشتر اشعار این مثنوی تلمیحات قرآنی به چشم می خورد و در بیتی نیز به مهدویت و انتظار اشاره کرده است :
به انتظار زمین پیر شد چه می گویی
رفیق خانه ی زنجیر من چه می جویی
(همان، ۲۰)
دو مثنوی از این بخش به یاد دو شهید سروده شده و یک مثنوی نیز برای دکتر شریعتی و مثنوی آخر نیز با عنوان «تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما» فرهنگ عاشورایی دارد و سوگ سروده ای از واقعه ی کربلا است؛ که از زیباترین مثنوی های محمد علی معلم است و با این بیت آغاز
می شود :
روزی که در جام شفق مُل کرد خورشید
برخشک چوب نیزه ها گل کرد خورشید
(همان، ۷۷)
بخش دوم این کتاب شامل مثنوهایی است که بعد از نهضت سروده شده اند وبیشتر سروده های مناسبتی است. به طور مثال اولین مثنوی به مناسبت میلاد رسول اکرم (ص) سروده شده است.
یک مثنوی برای علامه طباطبایی، دو مثنوی برای دکترشریعتی، یک مثنوی در سوگ آیت الله طالقانی، ویک مثنوی با حال و هوای عرفانی ویک مثنوی بلند در ستایش انقلاب اسلامی با محتوای دینی و اسلامی سروده شده است .
بخش آخر نیز شامل غزلهای آقای معلم دامغانی است که در مبحث «عشق»، به محتوای آنها اشاره شده است.
۳-۳-۳ )اندیشه ها و افکار
آن چنان که منتقدان گفته اند : شعر زایش اندیشه، افکار، باورها، اعتقادات، دغدغه ها، آرمان ها، آرزوها و غلیان جوشش درون شاعر است. پس می توان با نگرش و حلاجی اشعار یک شاعر به افکار و اندیشه های او پی برد وبه قول معروف «از کوزه همان برون تراود که در اوست». شاعر ساخته های ذهنش را که کُنِش درون اوست با نظمی خاص به خواننده و شنونده ارائه می دهد. آنگاه که شاعری لب به سخن گشاید و الفاظی را در قالبی از پیش تعیین شده به نام شعر بروز دهد؛ می توان خط سیر ذهن او را دنبال کرد، تا به کُنه سخنش پی برد. با مطالعه و نقد اشعار محمد علی معلم دامغانی به راحتی می توان پی برد که او شاعری است دین محور با باورهای مذهبی واندیشه ای اسلامی که در اشعارش نیز این مسئله به خوبی نمود پیدا کرده است. خوانِش اشعار او چه در قالب مثنوی یا غزل به ساختار اصلی اشعار او در حوزه ی دین منتج می شود. از آنجا که انقلاب اسلامی ایران با رهبری امام خمینی بر پایه های دینی و مذهبی و مخصوصاً دین اسلام بنا شده است، این مسئله با اعتقادات محمد علی معلم دامغانی هم خوانی دارد و با جزئیات فکری او هم سو و هم جهت است. لذا او به عنوان یکی از شاعران مطرح انقلاب اسلامی در حوزه ی شعر معاصر شناخته می شود. شاعرانی که در گذشته با حکومت های حاکم سنخّیت فکری داشته ودر خدمت آنان بوده اند و فقط به خاطر خوش آمد آنها شعرمی سروده اند و ما آنها را شاعران درباری می شناسیم و چشم طمع به پاداش و صله ی آنها داشته اند؛ اما شاعرانی همچون محمد علی معلم که بدون هیچ چشم داشتی در خدمت حکومت و باورها و اعتقاداتشان بوده اند نمی توانند از نوع شاعران درباری محسوب شوند؛ زیرا هیچ وقت برای پول، مادیات و مقام، شعری نگفته اند و آنچه بیان داشته اند به خاطر حفظ ارزش ها و پاسداشت باورهای مذهبی بوده است. آن گاه که شاعری صرفاً ارزش ها را پاس بدارد و هم سو با جریانات فکری حکومت حرکت کند به باورهای مذهبی معتقد است نه چیز دیگری .
محمد علی معلم یکی از شاعرانی است که قالب مثنوی را با محتوایی جدید به حوزه ی شعر معرفی کرد. در شعر کلاسیک زبان و ادب فارسی قالب مثنوی برای بیان داستانهای طولانی یا حکمی بود؛ اما علی معلم قالب مثنوی را به صورت شعرهای کوتاه با زبان و تفکر نوین احیا کرد. او مثنوی خود را، چه آنها که قبل از نهضت سروده شده اند و چه آنها که بعد از نهضت به رشته ی نظم درآمده اند بر باورها و اعتقادات دینی خود سروده است. وجود تلمیحات زیاد با مضمون قرآنی و اشاره به داستان ها و حکایات پیامبران مخصوصاً پیامبران صاحب شریعت خودگواه این سخن می باشد.
۳-۳-۴ ) ارزیابی کلی اشعار
۸
برای نیل به توافق بی اندازه به نفع طرف از خود گذشتگی نشان میدهد
فقط فکرش رسیدن به پیروزی به هر وسیله است
به نفع طرفین راه حل منصفانه را جستجو می کند
۹
اصل توافق
اصل رسیدن به خواسته های خویش است اگر چه نامشروع باشد
اصل بر حاکم بودن عقل در جریان مذاکره است
۱۰
تسلیم فشار میشود
تولید فشار میکند و حمله میکند
معقول و منطقی سخن میگوید به جای زور و فشار تسلیم حق و انصاف می شود
۱۱
خواسته و پیشنهاد طرف مقابل را رعایت میکند
نظر خود را به هر وسیله که شده به کرسی مینشاند
جدا از خواسته طرفین بر اساس استانداردها به نتیجه فکر میکند
۱۲
حرفش را میزند
منظور اصلی را پنهان میکند
پنهان کاری نمی کند
۳-۲-۲ فرایند مذاکره
مذاکره از زمان شروع تا پایان آن ؛ فرایندی پویا و در جریان آن دو طرف مذاکره به این نتیجه می رسند که آیا می توان به توافقی پذیرفتنی رسید یا خیر ، مذاکره یک جریان و فرایند اطلاعاتی است که از طریق آن ، اطلاعات تبادل ، سنجش و استفاده می شوند تا شالوده ای برای تصمیم گیری باشند ، هر مذاکره مستلزم گردآوری و تبادل کنترل شده انواع وسیعی از
اطلاعات برای سنجش موفقیت دو طرف و برآورد و توافقات محتمل است . این اطلاعات شامل مواضع دو طرف ، نیازها ، علاقه ها و هدفهای آنها است ( شونفیلد ، ترجمه مستاجران ، ۱۳۸۴ )
در فرایند مذاکره عوامل متعددی می توانند موثر واقع شوند همانند اینکه : آیا طرفهای مذاکره منافع خود را وابسته به منافع دیگری می دانند ؟ ، آیا طرفهای مذاکره به هم اعتماد دارند ؟ ، توانایی هر یک از طرفهای مذاکره برای رسانیدن پیام خود به دیگری و یا تحمیل کردن دیدگاه خود به دیگری چقدر است ؟ ، شخصیت ، شیوه اندیشه و یا خصوصیات افرادی که در فرایند مذاکره مشارکت می کنند چگونه است ؟ و هدفها و منافع مذاکره چه می باشد ؟ ( استونر و فریمن ، ترجمه پارسائیان و اعرابی ، ۱۳۷۹)
رابینز برای فرایند مذاکره الگویی را ارائه کرده اند که شامل ه مرحله می باشد .
تدارک و برنامه ریزی ( آمادگی )
تدوین مقررات( ارائه پیشنهادات)
توضیح و توجیه ( مباحثه )
بحث و ارائه راه حل ( چانه زنی )
تنظیم توافقنامه ( ختم مذاکره )
در اینجا سعی شده است که توضیحاتی در ارتباط با این ۵ مرحله ارائه شود .
۱-۳-۲-۲ تدارک و برنامه ریزی ( آمادگی )
شناسایی اهداف
پیش از شروع مذاکره باید مشخص شود که مقصود از مذاکره چیست و هدفهای چه هستند بنابراین ، اولین قدم برای برنامه ریزی هر نوع مذاکره این است که اهداف مشخص شوند و پس از مشخص شدن اهداف ، میتوان برای دست یافتن به آنها در جلسه مذاکره ، برنامه ریزی کرد . در اکثر موارد برای مذاکره بیش را یک هدف وجود دارد . پس ابتدا باید قبل از مذاکره ، فهرستی از اهداف تهیه و آن ها را به ترتیب اولویت مرتب کرد . سپس مواردی که برای انجام مذاکره چندان ضروری به نظر نمی سند را با ید مشخص کرد . بدین ترتیب هنگام مصالحه مشخص می شود که در رابطه با کدام یک از اهداف فهرست شده میتوان کنار آمد و امتیاز داد . در هنگام فهرست کردن اهداف ، هر هدف را باید در قالب یک جمله بیان کرد همچنین قبل از مذاکره هر گونه هدف غیر واقعی را باید کنار گذاشت ( هیندل ، ترجمه الهی ، ۱۳۸۳)
هیندل اهداف را به ترتیب زیر اولویت بندی می کند .
آنهایی که ایده آل هستند
آنهایی که نمایانگر یک هدف واقعی هستند
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول شماره ۳-۱- پرسشنامه سبک های هویت برحسب مولفه های آن ۷۳
جدول ۴-۱: شاخصهای توصیفی سبکهای دلبستگی دانش آموزان ۷۸
جدول ۴-۲: شاخصهای توصیفی سبکهای هویت دانش آموزان ۸۱
جدول ۴-۳: شاخصهای توصیفی کفایت اجتماعی دانش آموزان ۸۵
جدول ۴-۴ : ماتریس همبستگی سبکهای دلبستگی و کفایت اجتماعی دانشآموزان ۸۷
جدول ۴-۵ : ماتریس همبستگی سبکهای هویت و کفایت اجتماعی دانشآموزان ۸۸
جدول ۴-۶: خلاصه تحلیل رگرسیون چندمتغیری پیشبینی کفایت اجتماعی دانشآموزان از طریق سبکهای دلبستگی و سبکهای هویت ۸۹
فهرست نمودار
عنوان صفحه
نمودار ۲-۱٫مؤلفه های فرایند کنترل هویت (اقتباس از بورک، ۲۰۰۷) ۴۴
نمودار ۲-۲٫ پیامدهای با خورد هماهنگ و ناهماهنگ درباره هویت فرد (کرپلمن، ۲۰۰۸) ۴۵
نمودار ۲-۳ تطبیق سبکهای پردازش هویت بر اساس فرایند «تعهد و کاوشگری» ۵۷
نمودار ۴-۱: توزیع فراوانی نمرات سبک دلبستگی اجتنابی ۷۹
نمودار ۴-۲: توزیع فراوانی نمرات سبک دلبستگی ایمن ۸۰
نمودار ۴-۳: توزیع فراوانی نمرات سبک دلبستگی دوسوگرا ۸۱
نمودار ۴-۴: توزیع فراوانی نمرات سبک هویت اطلاعاتی ۸۲
نمودار ۴-۵: توزیع فراوانی نمرات سبک هویت هنجاری ۸۳
نمودار ۴-۶: توزیع فراوانی نمرات سبک هویت سردرگم ۸۴
نمودار ۴-۷: توزیع فراوانی نمرات تعهد هویت ۸۵
نمودار ۴-۸: توزیع فراوانی نمرات کفایت اجتماعی ۸۶
چکیده :
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و سبک های هویت با کفایت اجتماعی دانش آموزان دبیرستان تدوین شده است . این پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی است . جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه مدارس دولتی شهرستان گیلان غرب استان کرمانشاه بوده است. نمونه این پژوهش با بهره گرفتن از روش نمونهگیری تصادفی طبقه ای تعداد ۲۴۰ نفر انتخاب شدند.و از پرسشنامه های کفایت اجتماعی ، پرسشنامه ی سبک های هویت، پرسشنامه سبکهای دلسبتگی استفاده شد. دادهها با بهره گرفتن از آمار توصیفی مانند میانگین، انحراف معیار، هیستوگرام و آمار استنباطی، تحلیل رگرسیون چند متغیری و همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج نشان داد بین سبکهای دلبستگی و کفایت اجتماعی دانشآموزان دبیرستانی رابطه وجود دارد. بین سبکهای هویت و کفایت اجتماعی دانشآموزان دبیرستانی رابطه وجود دارد. بدان معنا که بین نمرات سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با کفایت اجتماعی دانشآموزان ارتباط معکوس و معنیداری وجود دارد اما بین نمرات دلبستگی ایمن و کفایت اجتماعی دانشآموزان ارتباط معنی داری مشاهده نشد. بین نمرات سبک هویت سردرگم و کفایت اجتماعی دانشآموزان درسطح۰۱/۰=α ارتباط معکوس و معنیداری تایید شدو همچنین بین سبکهای هویت اطلاعاتی ، هنجاری و تعهد هویت با کفایت اجتماعی دانشآموزان ارتباط مستقیم و معنیداری (۰۱/۰ P≤)تایید شد.
کلید واژه : سبک های دلبستگی ، سبک های هویت ، کفایت اجتماعی
فصل اول کلیات پژوهش
مقدمه
در مورد کفایت اجتماعی تعاریف متعددی از سوی روانشناسان و جامعهشناسان ارائه شده است کفایت به طور کلی رابطهای است که هر ارگانیسم نسبت به وضع موجود با محیط خود برقرار میکند. مفهوم ضمنی آن این است که افراد درگیر فرآیندی مستمر برای ابراز استعدادهای خود واکنش نسبت به محیط و در عین حال تغییر دادن آن به گونهای مؤثر و سالم میشود (افشارنیاکان، ۱۳۸۰).
به علاوه میتوان گفت که هرگاه تعادل جسمی و روحی فرد به گونهای دچار اختلال شود که حالت ناخوشایندی به فرد دست بدهد و برای ایجاد توازن نیازمند به کارگیری نیروهای درونی و حمایتی خارجی باشد و در این اسلوب در بکارگیری ساز و کارهایی جدید موفق شود به شکل درست حل نماید فرایند کفایت به وقوع پیوسته است (اسلامینسب، ۱۳۸۳). اما کفایت اجتماعی به وضعیتی اطلاق میشود که افراد خود را به تدریج از روی عمد و غیرعمد تعدیل میکنند تا با فرهنگ موجود سازگار شوند، مانند رعایت عادت، عرف و یا تقلید (مصائبی، ۱۳۸۷). و این صحت نخواهد داشت جز اینکه کودک در یک محیط، این عاطفیگری و محبت مادرانه و پدرانه را بچشد و ارتباط عاطفی مناسبی با والدین خود برقرار نماید از این طریق زمینه را برای شکلگیری هویت مناسب و سازگاری اجتماعی مثبت و سازنده آماده نماید. بدون شک نوع ارتباط عاطفی با والدین یا نوع سبک دلبستگی[۱] یکی از عوامل بسیار ت
أثیرگذار است، در چگونگی شکلگیری هویت نوجوانان، هر کودکی که به دنیا میآید اولین کسی را که در بدو تولد مشاهده و لمس میکند مادر است در واقع کودک در حالی، دنیای بسته و امن جنبشی را وداع میگوید که امنیت از دست رفته را با آغوش پر مهر مادر میدان میکند و این پایگاه سرشار از عاطفه پایهگذار اولین روانبندهای عاطفی و طرحوارههای ارتباطی در نوزاد است که بیشک متضمن امنیت روانی ـ عاطفی کودک در چند سال اول زندگی است و چه بسا اثرات طولانی مدت عواطف مادری، گستره زندگی فرد را در بر میگیرد (بالبی[۲]، ۱۹۶۹).نحوه شکلگیری و پرداخته شدن سبکهای دلبستگی ارتباط وتأثیر بسیار زیادی در چگونگی بروزکفایت اجتماعی دارد چرا که کفایت اجتماعی به معنی آن است که افراد یا گروهها رفتار خود را تعدیل و با فرهنگ و هنجارهای اجتماعی انطباق نمایند (اسماعیلی،۱۳۸۰).
رشد انسان با گذر از دوران کودکی به پایان نمیرسد بلکه فرآیندی است مداوم، با گسترهای از تولد تا بزرگسالی ودر نهایت پیری، بعد از دوره کودکی، دورهای آغاز میشود که نوجوانی[۳] نام دارد. در واقع این دوره، دوره گذر از کودکی به بزرگسالی است. این دوره مرز سنی کاملاً مشخصی ندارد اما از ۱۲ سالگی آغاز میشود و تا آخرین سالهای دهه زندگی یعنی تا رسیدن به رشد جسمانی کامل، ادامه مییابد. در این دوره نوجوان به بلوغ جنسی و جسمی میرسد و هویت فردی خود را از هویت خانوادگی جدا میکند (اتکینسون و همکاران[۴]؛ به نقل از براهنی و همکاران، ۱۳۸۲).
یک وظیفه مهم نوجوانی، شکلگیری هویت[۵] است. هویت یک مجموعه به هم پیوسته است از ارزشهای شخصی مرتبط با اهداف شغلی، ارتباطات و ارزشهای مذهبی و سیالی میباشد (اریکسون[۶]، ۱۹۶۸).
هویت در روانشناسی یکی از مشخصات شخصیت فرد به شمار میرود چنانکه در اغلب تعاریف هویت، این مسأله نهفته است که ما چه تعریفی از خود داریم (حاجیانی، ۱۳۸۷). دسترسی به یک هویت با ثبات نه تنها یک حس یکپارچه از خود فراهم میکند بلکه امکان پیشرفت و سازشهای آینده را در سراسر زندگی ایجاد میکند (فابر و همکاران[۷]، ۲۰۰۳). یکی از مسائل مهم تحول انسان روند شکلگیری هویت است. این فرایند از بدو تولد آغاز میگردد و در دوره نوجوانی به اوج میرسد، در واقع یکی از تکالیف عمده نوجوانی در جامعه تشکیل هویت است (رزمی، ۱۳۸۳).
گلاسر[۸] (۱۹۸۲؛ به نقل از رزمی، ۱۳۸۳) اعتقاد دارد که هویت عبارت است از نیاز به احساس جدا و متمایز بودن از دیگران است، به نظر وی این نیاز نه تنها نیاز روانی و اساسی انسان است که همه مردم و در همه فرهنگها از بدو تولد تا مرگ دارا میباشند (گلاسر، ۱۹۸۲؛ به نقل از رزمی، ۱۳۸۳).
سلیگمن (۱۹۹۱) معتقد است که به طور کلی شکلگیری هویت موفق در نوجوانان محصول چهار عامل رشد شناختی، ارتباط با والدین، تجارب خارج از خانواده و زمینههای گسترده اجتماعی دیگر است که از میان این عوامل نقش خانواده و ارتباطات عاطفی درون آن در شکلگیری هویت مورد تأکید قرار گرفته است به گونهای که تعداد زیادی از پژوهشگران معتقدند که ارتباط کودک با والدین شکلگیری هویت او را تحت تأثیر قرار میدهد .
بیان مسأله
وقتی شخص برای رسیدن به یک نتیجه دلخواه رفتاری را بر میگزیند باید آن رفتار در دسترس باشد. مذاکره، ایفای نقش، ابراز وجود، مهارتهای محاورهای برای شروع و تداوم تعاملهای اجتماعی، مهارتهای فراگیری و یادگیری رفتار دوستانه با دیگران، از مولفه های اصلی مهارتهای رفتاری تلقی گردیدهاند) مهار تهای هیجانی و عاطفی مولفه سومی است که برای برقراری روابط مثبت با دیگران، ایجاد و گسترش اعتماد و روابط حمایتی دوجانبه، شناسایی و پاسخدهی مناسب به علائم هیجانی در تعاملهای اجتماعی یا مدیریت استرس لازم به نظر میرسد،) مهارتهای انگیزشی شامل ساختار ارزشمند فرد، سطح رشد اخلاقی و احساس اثربخشی و کنترل فرد و در .( نهایت احساس خودکارآمدی او میشود )فلنر و همکاران، ۱۹۹۰ ).
بالبی (۱۹۶۹)به نقل از یزدانی(۱۳۹۰) فرایند شکلگیری دلبستگی نوزاد و مادر را تشریع کرد و نشان داد که چگونه سیستم احساسات و رفتارهای دلبستگی، نوزاد را به مادر نزدیک و از خطر دور میسازد و جدایی از مادر اضطراب و درماندگی کودک را در پی خواهد داشت. حساسیت، پاسخگویی و حضور فعال مادر و دسترسی منظم نوزاد به وی خطوط اصلی دلبستگی ایمن را در کودک ترسیم میکند. از این پایگاه امن که متضمن اعتماد کودک به دیگران و خود میباشد رفتار اکتشافی تقویت میشود و کنشوری اجتماعی گسترش مییابد. وقتی مادر بیتفاوت با طردکننده باشد، مشخصه های دلبستگی بر محور فقدان اعتماد به خود و دیگران شکل میگیرد. بر این اساس دلبستگی محصول تجربههای واقعی فرد در مورد حساسیت، پاسخگو بودن و حضور فعال و منظم مادر در خلال سالهای نوزادی، کودکی و نوجوانی میباشد. در چارچوب روابط بزرگسالی اکثر محققان بر اهمیت دلبستگی به منزله یکی از جنبههای ارتباطی و بر استمرار تحولی آن اتفاق نظر دارند.
دوره نوجوانی دورهای است همراه با تغییرات متعدد
از لحاظ جسمانی و روحی، مهمترین مسألهای که در این دوره مطرح است مسأله تکوین هویت شخصی است به این معنی که فرد باید به پرسشهای تقلید: «من کیستم؟»، «مقصدم کجاست؟»، «جایگاه اجتماعی من کجاست؟، «شغل آینده من چیست؟» پاسخ دهد، پاسخگویی به این پرسشها که چندین سال ادامه خواهد داشت، جستجو و کاوش در مورد پدیدهای به نام هویت است. پاسخگویی به این سؤالات شاید خیلی هم آسان نباشد اما یافتن پاسخ مناسب فایده بسیار مهم به حال نوجوانان و جامعه پیرامون آن خواهد داشت. انتخاب راهها و ارزشهای ممکن برای نوجوانان چندان ساده نیست، چرا که آنها با طیف گستردهای از انتخابهای ممکن مواجه میشوند و با توجه به تنوع انتخابها باید تصمیم بگیرند (اسماعیلی، ۱۳۸۰).
در صورتی که خانواده پایگاه امنی باشد که نوجوان بتواند با اطمینان از این پایگاه به سوی دنیای بزرگترها پیش برود هویت تقویت میشود. نوجوانانی که احساس میکنند به والدینشان وابستهاند، اما در عین حال آزادند تا عقایدشان را بیان کنند هویت کسب کرده یا در حالت وقفهاند نوجوانی که هویت جعلی دارد معمولاً روابط صمیمی باوالدین دارد اما از فرصت جدا شدن سالم بیبهره بوده است و نوجوانی که دچار پراکندگی هویت است از کمترین رابطه صمیمانه برخوردار است (پالکین[۹]، ۱۹۹۴؛ به نقل از برک، ۱۳۸۳).
بدون شک خانواده و محیط عاطفی اولین پایهگذار شخصیت و ارزشها و معیارهای فکری است که نقش مهمی در تعیین سرنوشت و سبک خطمشی زندگی آینده فرد است و اخلاق و صحت و سلامت روانی فرد تا حدود بسیاری در گرو آن است. واکنش کودک نسبت به محیط خود تحت تأثیر موازین اجتماعی و فرهنگی و گروهی است که در میان آن بزرگ شده است. از آنجا که خانواده خود یک واحد اجتماعی است و ارزشها و معیارهای اجتماعی از طریق آن به کودک متصل میشود به عنوان یک واسطه از لحاظ محیط اجتماعی به کودک اهمیت فراوانی دارد. به دیگر سخن چون خانواده که کانون تولد و زایش است پیش از وی شکل گرفته است تا مرحلهای که فرزند به شعور و آگاهی کافی برسد و در تعیین سرنوشت وی تأثیر فراوانی دارد (احدی و محسنی، ۱۳۸۰).
لازم به ذکر است که در دوره نوجوانی فرد شاهد تغییر و تحولات بسیار بزرگی در عرصه جسمی، ذهنی، عاطفی و روانی است که به علت این تغییرات فراگیر در بسیاری از موارد کودک و نوجوان باید تلاش بسیاری در جهت کفایت اجتماعی نماید تلاشی که اگر بستر آن یعنی عوامل خانوادگی، عاطفی و هویتی نامنسب باشد بیفایده است. پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به این سؤال است که آیا بین نوع سبکهای دلبستگی، سبکهای هویت با کفایت اجتماعی رابطه وجود دارد؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
یکی از عوامل تأثیرگذار مهم بر شکلگیری هویت نحوه روابط عاطفی درون خانواده به خصوص مادر است. به عبارت دیگر نوزاد انسان در خانواده رشد و نمو میکند و رفتارهای اجتماعی و ارزشها را یاد میگیرد و میآموزد که چگونه با دیگران تعامل کند. بنابراین نوع سبک دلبستگی و ارتباط عاطفی درون خانوادگی میتواند زمینهساز نحوه شکلگیری هویت در آینده باشد.
بنابراین از آنجا که خانواده و نوع ارتباطات عاطفی درون آن در دوره نوجوانی عاملی بسیار مهم در شکلگیری هویت نوجوان است، لذا والدین میتوانند با رجوع به الگوی تربیتی خود با بینش و بصیرت آگاهانهتری در مورد رفتار با کودک پیدا نمایند تا از گرایشی ناخواسته به الگوی تربیتی نامنناسب خودداری کنند و با شناخت کاملتر نسبت به اجرای سبک والدینی شایسته و کارآمد اقدام نمایند. همچنین لازم به یادآوری است نوجوانی به سبب اینکه تعارض و بحران است یا به گفته اهل نظر و فن دوره طوفان و فشار است؛ توجه به کفایت اجتماعی در این دوره امری بسیار ضروری است و با توجه به مطالب یاد شده بالا پیرامون اینکه نوع سبک دلبستگی میتواند عاملی تأثیرگذار بر هویتیابی نوجوان باشد و زمینه رفتار آینده را در فرد به وجود میآورد بنابراین بیلطف نخواهد بود که نحوه تأثیرگذاری و ارتابط دو متغیر یاد شده یعنی سبک دلبستگی و هویت را بر کفایت اجتماعی مورد توجه قرار دهیم چون که زمینه بروز رفتار سازگارانه و موافق با هنجارها و ارزشهای شخصی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی تا حدود زیادی در گرو آن خواهد بود که کودک ابتدا در خانواده محیط امنی داشته باشد تا در این محیط امن این هنجارها نهادینه شود و به نحو شایستهای در نوجوانی و بزرگسالی به صورت رفتارهای سازگارانه خود را بروز دهد. هویت و عوامل تأثیرگذار بر آن یکی از مسائل مهم در دوره نوجوانی است که زیاد مورد تحقیق و پژوهش قرار گرفته است. مارسیا[۱۰] (۱۹۸۷) درباره افرادی که به هویت دست یافتهاند میگوید «روش ارتباطی این افراد با جهان دارای انعطاف زیادی است آنها متفکر و درونگر هستند، زمانی که تحت تأثیر موقعیت استرسزا قرار میگیرند از نظر شناختی عملکرد خوبی دارند، اگر در معرض تغییرات ناگهانی قرار گیرند خود را نمیبازند».
لازم به ذکر است بسیاری از مشکلات و معضلات جوانان و نوجوانان ناشی از عدم شکلگیری هویت ثابت و پایدار در آنهاست. نوجوانانی که هویت کسب کردهاند یا فعالانه آن را کاوش میکنند، احساس عزتنفس بیشتری میکنند یا تفکر نقادانه بیشتری دارند و در استدلال اخلاقی پیشرفتهتر هستند. اما افرادی که هویت مناسبی ندارند، دچار مشکلات س
ازگاری میشوند، متعصب، متحجر و انعطافناپذیر هستند. بسیاری از این نوجوانان تعهدات خود را به صورت دفاعی به کار میبرند و هرگونه اختلاف عقیدهای را تهدید قلمداد میکنند. معمولاً بسیاری از آنها تفکر «برایم مهم نیست» را اختیار میکنند و تا حد زیادی گرفتار مسائل اجتماعی نامناسب نظیر بزهکاری، اعتیاد و … میشوند (برک[۱۱]، ۲۰۰۳؛ به نقل سیدمحمدی، ۱۳۸۳).
افرادی که در هنگام جستجوی هویت، اکتشاف نداشتهاند دارای شخصیت متحجر هستند و اگر با موقعیتی مواجه شوند که ارزشهای والدین در آنها کارایی نداشته باشد به شدت احساس ترس و تهدید میکنند همچنین آنها که نه اکتشاف و نه تعهد داشتهاند هیچ جه معینی در زندگی ندارند و گستردهترین دامنه آسیبشناسی را نشانمیدهند (به نقل از آقامحمدیان و همکاران، ۱۳۸۲).
اهداف پژوهش
هدف کلی
تعیین رابطه بین سبکهای دلبستگی و سبکهای هویت و کفایت اجتماعی دانشآموزان دبیرستانی
اهداف جزئی