هدف بوستان ، تربیت روان و تصفیه قوای نفس و تقویت خیال و پرورش شور و عشق و راهنمایی همه انواع عاطف و نیروهایی است که باید در راه سعادت دستگیر افراد بشر باشد . برای اینکه سقوط او را ، شنونده را به خود متکی سازد .
بعضی از غربیها نیز علم اخلاق را چینین تعریف کرده اند که از نظر نتیجه با تعریف های که ما
می کنیم یکسان است ، از جمله در کتاب فلسفه اخلاق ، از یکی فلاسفه غرب بنام « ژکس » می خوانیم که می گوید » « علم اخلاق عبارت است از تحقیق در رفتار آدمی به گونه ای که باید باش » .
در نگرش اسلامی ، اخلاق از پر جنبه ترین عناصر شخصیت انسان محسوب می شود و نقش و جایگاه ارزنده ای در ساختار تربیت و فرهنگ اسلامی تا ، جایی که پیامبر ( ص) هدف رسالت خویش را …. اخلاق می داند « بعثُتلاتتم مکارم الاخلاق » در قرآن نیز خداوند ، رمز موفقیت پیامبر را در گسترش احکام و جذب و توسعه نیروی انسانی ، همانا ، انعطاف پذیری و دقت طب و وسعت نظر و بردباری آن حضرت می داند : لَو کنتقللها غلیظاً لقلوبها تفقتو اضحوبک ( پایان الف ۴۳ ).
آرمان شهر سعدی در بوستان
پسندها و آرزوی سعدی در بوستان بیش از دیگر آثار او جلوه گراست، به عبارت دیگر سعدی مدینه فاضله ای را که می جسته در بوستان تصویر کرده است در این کتاب پر مغز از دنیای واقعی که آکنداست از زشتی و زیبای ، تاریکی وروشنی ، و بیشتر تباهی و شقاوت کمتر سخن می رود، بلکه جهان بوستان همه نیکی و روشنی ، پاکی دادگری و انسانیت است یعنی عالم چنانکه باید باشد، و به قول مولوی « شربت اندر شربت است».(یوسفی، ۱۳۸۴ : ۱۷).
در حقیقت بوستان سعدی مدینه فاضله ای است که این شهر پر از مهربانی و انسان دوستی و گذشت و عطوفت و لطف است که همه علف های هرز بدیها و زشتی ها و پلیدی ها هرس شده است نشان دادن خوبی ها و نیکی ها در بوستان سعدی به این منظور است که فقط به خوبی ها و زیبایی بنگریم و لذت ببریم و دنیای دلمان را پر از خوبی ها و زیبایی ها کنیم به قول شهسوار شعر و ادب حافظ شیراز که می فرمایند :
منــم کــه شهـره شهـرم به عشـق ورزیــدن منــم کــه دیـده نیـالـوده ام بــه بـد دیــدن
وفــا کنیـم و ملامت کشیـم و خـوش باشـیم کــه در طـریقت مـا کـافـری سـت رنجــیدن
مــرا دل ز تمــاشــای بــاغ عالــم چیســت بـه دسـت مـردم چشـم از رخ تـوگـل چیـدن (بوستان/ص۶۵۷)
هدف بوستان تربیت روان و تصفیه قوای نفس و تقویت خیال و پرورش شور و عشق راهنمایی همه انواع عواطف و نیروهایی است که باید راه سعادت، دستگیر افرد بشر باشد . برای آن که سقراط وار شنونده را به خود متکی سازد … مباحث حکمی را عادی جلوه گر می سازد و با طرح حکایتی آغاز سخن می کند و برای بیان عقاید بیشتر زبان تمثیل و داستان را بر می گزیند و حرف های گفتنی خوش ا در زبان شخصیت های داستان هایش می نهد و با بیان ساده و همه کس فهم ، از زبان ایشان سخن می گوید.
این موضوعی یکی ازمسایل مهّم مورد توجّه نویسندگان فارسی زبان است.البتّه نوشتن کتب مشابهی در این باب به زبان عربی،چه به وسیله نویسندگان ایرانی (اکثراً)و چه به دست نویسندگان عربی نژاد
ویا نژاد های دیگر خیلی زود در تمدن اسلامی اغازشد.در زبان فارسی این گونه کتابها با ترجمه ونقل ازمأخذ قدیم مخصوصاً زبان پهلوی است،ازکتابهای ایرانیان که به عربی در آمده بود اقتباس شد، ویا ازمواعظ و آداب و رسومی که به تدریج در تمدن اسلامی ایران به وجود آمده بود مایه گرفت،ویااصولاًدر زمره کتب حکمیو فلسفی است.«بنا به روایتی در اغاز کارشاهنشاهی اردشیر بابکان ،«گشتسب شاه»پادشاه طبرستان برای قبول انقیاد شاهنشاه نوپرسشهایی مطرح کرد که «تنسر»موبدان موبدعهد اردشیربدانها،درنامه یی که به اونوشته بود،پاسخ داد.آن نامه درادب پهلوی مشهوربود تا ابن المقفع آن را به عربی درآورد و از آن پس نسخه عربی ان شایع گردید واصل پهلوی مانند بسیاری از کتب مشابه ازمیان رفت ونسخه عربی آن هم اتفاقاً در خوارزم به د ست محمد بن حسن ابن اسفندیارمعروف به ابن اسفندیارافتاد.واو ترجمه یی فصیح از آن نامه به پارسی ترتیب داد که تنهاو همراه تاریخ طبرستان و رویان به طبع رسید وترجمه های از آن به فرانسه و انگلیسی نیز ترتیب یافته است»(صفا:۱۳۵:۱۳۵۳ ).
جزء آثار پارسی شیخ الرئیس ابوعلی سینا کتابی را به نام ظفر نامه می بینیم که اصل آن مبنی است بر نصایح بزرگمهرو کلمات او که ظاهراً اصلاً به پهلوی بوده وعهد سامانیان چنان که نوشته اند بامر نوح بن منصورسامانی به پارسی در آمده وبعدها مانند بسیاری از کتب دیگر به ابن سینا نسبت یافته است.از هم عصران اابن سینا ابوعلی الخازن احمد بن محمد بن یعقوب معروف به«ابن مسکویه»همراه کتابهای مختلف فلسفی واخلاقی خود کتابی را به نام جاویدان خرد«المحکمه الخالده»از روی مآخذ قد یم ترتیب داد و در آن اقوال حکیمان بزرگ ایران قدیم را با حکمت های اهل هند ،عرب،روم ومسلمین در آمیخت. این کتاب یکبار به دست تفی الدین محمد بن شیخ محمد الارجانی التستری معاصر جهانگیر پادشاه هندوستان به نام جاویدان خرد وبار دیگر به وسیله شمس الدین محمد حسین حکیم معاصر شاه عالمگیر در قرن یازدهم هجری به نام «انتخاب شایسته خانی»به پارسی در آمد.
دیگر از این گونه کتب کتاب مشهور قابوس نامه است گه باید آن را از امّهات کتب فارسی ویکی از بهترین آثار معروف فرهنگ ایرانی پیش از مغول دانست.مولف قابوس نامه امیر عنصر المعالی کیکاوس پسر اسکندر پسر شمس المعالی قابوس بن وشمگیراست که کتاب خود را در اندرز و نگاه داشتن حد ورسم هر کاری وآداب هر یک از مناصب و مشاغل برای پسر خویش در حدود سال۴۷۵ هجری نوشت.(همان،۱۳۵۳: ۱۳۶).
اندکی بعد از عنصرالمعالی خواجه نظام الملک کتاب مشهور خود سیاست نامه را ،که حاوی توصیه ها ودستور های متقن دربار ه اداره امور مملکت است،برای ملک شاه سلجوقی تالیف کرد وعلاوه بر این از او مکتوبی در دست است که به نظام الدین ابوالفتح فخرالملک پسر خود هنگامی که وی در عهد الب ارسلان همراه ملک شاه مامورفارس شده بود ،نوشت واین فخرالملک همان است که بعدها به وزارت برکیارق رسید وبه سال ۵۰۰ هجری کشته شد.از این مکتوب که در ذ کرشرایط وزارت وبعضی وصایا وسفارشها است نسخه ای به عنوان وصایای نظام الملک یا دستورالوزاره موجود است.رساله دیگری هم در همین باب به نامه قانون الملک به نظام الملک نسبت داده اند که ظاهراً قسمتی از سیاست نامه است.
کتاب نصیحت الملوک ازامام محمد غزالی طوسی است که در حدودسال ۵۰۳هجری برای سلطان سنجر سلجوقی نوشته شد و موضوع آن حکمت عملی یعنی اخلاق وسیاست است که بنا به روش مولف براساس دین بنا شده است وآن روشی را که در نزد حکما می بینیمبا همان نظم دارا نیست.غزالی این کتاب را هدایت وراهنمایی پادشاه و درباریان او نوشت ،نخست از اصول اقاد وایمان سخن گفته وآنگاه ابوابی در سیرت پادشاهان ،وزیران،دبیران ودرحکمت دانایان آورده است.طبیعی است که کتابهایی از قبیل مرزبان نامه ،بختیارنامه ،کلیله ودمنه،وسندباد نامه،محتوای مقالات طولانی در همین ابواب هستند وبعدها کتابهای ازقبیل گلستان و بوستان یا کتبی که به تقلید از آن نوشته شده اند جای انها را گرفته اند. سعدی بوستان خویش به جنبه تربیتی مقالات خود هم توجه کرده وکتاب او مجموعه ای است از همه اندیشه های مربوط به سیاست و اخلاق وتربیت که عهد نویسنده در ایراناسلامی فراهم آمده،و یااگراز قدیم الایام بر جای مانده بود،عیار آنها به محک اسلامی نیز سنجیده شده بود.
«کتاب دیگری از اوایل قرن هفتم داریم به نام تحفه الملوک،تاریخ تالیف آن از سال مذکورظاهراًخیلی دنبال تر است.مولف کتاب معلوم نیست ولی اودر تالیف کتاب سودمند خود از منابع قدیم واز آن جمله از کلیله ودمنه نظم رودکی واز شاهنامه فردوسی و حکم امثال آنها استفاده کرده است و اگر مبالغه نشود در ردیف اول کتاب اخلاقی فارسی قرار دارد»(همان:۱۳۸).ازاواخر قرن ششم هجری از شاعرومولف فاضل«استاد الائمه رضی الدین نیشابوری »،که وفاتش باید درست در آخرین سالهای این قرن اتفاق افتاده باشد،کتابی به نام مکارم الاخلاق باقی مانده است.که خوشبختانه نسخه های معدودی از آن در دست است،از آن جمله در مدرسه عالی سپهسالار. این کتاب مکارم الاخلاق در چهل باب به فارسی نوشته شده واز کتابهای سودمند برای طبع و انتشار است.چندی بعدعالم بزرگ قرن هفتم خواجه نصیرالدین طوسی دوکتاب معتبر در اخلاق نوشت است،به نام اخلاق محتشمی واخلاق ناصری که روش آنها با یکدیگربه نحوی که می بینیم اختلاف دارند بدین معنی که اخلاق محتشمی محتوی مکارم الاخلاق باتوجه به آیات قرآن واخبار پیامبر واشارات وسجلات موالی از خصوص کلام واحادیث رسول نکاتی رجال ودعوتهای ائمه اسماعیلیه و داعیان آن فرقه وسخن حکما وبزرگان است،وحال آن که اخلاق ناصری به روش حکمای مشاءدرعلم اخلاق نوشته شده است.کتاب اخلاق محتشمی و اخلاق ناصری هر دو را خواجه به نام ناصر الدین عبدالعظیم بن ابی منصورمحتشم قهستانی نوشته است.خواجه علاوه براین دوکتاب ترجمه از رساله مشهورعبدالله بن مقفع در تربیت واخلاق به نام «الولد الوجیزالصغیر»و رساله یی دیگر در تولّاوتبرّا ونیزمقاله یی درباره فضایل امیر المومنین علی(ع)دارد که آنها را نیزمی توان در زمره سایرآثاراو در اخلاق و تربیّت در آورد.کتاب اخلاق ناصری خواجه آن چنان که گفته ام در باره سه باب حکمت عملی یعنی تهذیب نفس –تدبیرمنزل-سیاست مدن
با قبول تأثیراز تهذیب الاخلاق وتطهیر الاعراق ابن مسکویه نوشته شده وانشاء آن محکم وبه روش حکماخشک ومتوجه معانی است وبعدها همواره مورد توجه و عنایت فارسی خوانان بوده است.هنوز هم درشمار کتب درسی است.دو کتاب معروف دیگر در فرن نهم ودهم در اخلاق نوشته شده است،یکی به نام لوامع الاشراق فی مکارم الاخلاق معروف به«اخلاق جلالی»ازجلال الدین محمد بن اسعدالصدیق الدوانی که به نام سلطان خلیل فرزند اوزون حسن مؤسس سلسله اق قویونلو نوشته شده است،و دیگراخلاق محسنی از ملاحسین واعظ کاشفی سبزواری است درچهل فصل که به نام ابوالحسن فرزند سلطان حسین بایقرا پرداخته وبه همین سبب به اخلاق محسنی موسوم گردیده است ؛و کتاب انوار سهیلی او هم که باز حاوی مباحث اخلاقی وتربیتی وحکمی است حکم ترجمه و تهذیب تازه یی از کلیله و دمنه را دارا است .از کتب دیگری که به فارسی در باب سیاست و اخلاق وتربیت نوشته شده، اخلاق همایون تألیف اختیارالحسینی در اخلاق شاهزادگان و امرا که به نام بابر تألیف شده است.سلوک الملوک تألیف فضل بن روز بهان اصفهانی که در قرن دهم هجری به نام عبدالله خان ازبک نوشته شد.(صفا،۱۳۵۳:۱۴۰).
مردم در این دیار جدا از پاره ای تفاوت های فردی ، همگی از خصلت های مشترکی پیروی می کنند که به اختصار به آن اشاره می کنیم :
۱٫بصیرت
نخستین خصلت مشترک این مردم بصیرتی است که آنان را وا می دارد تا با نگرش در وجود خویش پیوسته شاکر خداوند بزرگ باشد گر چه خود را در این راه ناتوان می بینند و معترفند که :
و بـه جـان گفـت بایـد نفـس بـر نفـس کـه شکـرش نـه کـار زبـان اسـت و بـس
(سعدی، ۱۳۲۰ : ۲۴۵)
۲٫پرهیزکاری
تقوای حاصل از این باور ، کاینات را در برابرشان رام کرده است و آنان را بر طبیعت مسلط ، شیخ ، مردی را تمثیل می آورد که ماری در دست، بر پلنگی سوار است و رازش را این گونه بیان می کند که :
بگفـت ار پلنگـم زبـون اسـت و مـار و گـر پیـل و کـرکـس ، شگفتـی مـدار
توهـم گــردن از حــکم داور مپــیچ کــه گــردن نپیـچد زحــکم تـو هیـچ
(همان :۲۱۰)
۳٫پرهیز از کینه توزی
مردم در مدینه فاضله ی سعدی ، چون دل خود را خانه ی مهر دوست می دانند جایی برای کینه ی خلق الله نمی بینند، در این دیار به جوانی ساده دل که عاشق زیبا رویی شده است بر می خوریم که آزار بسیار می بیند و کارش به زبونی می کشد کسی از سر دل سوزی توصیه اش می کند که مقابله به مثل می کند و او پاسخ می دهد :
دلـم خـانـه ی مـهر یـار اسـت و بـس از آن نـمی گنـجـد در آن کـین کـس
(همان: ۵۳۲)
۴٫پرهیز از شراب
برای مردم شهرآفتاب سعدی نیز چنان مدینه فاضله ی افلاطون هیچ عیبی بزرگ تر از مستی و تنبلی نیست نمونه اش در بوستان بیان دانشمندی است که وارد این شهر شده ، آن را چنین توصیف می کند که :
نـدیـدیم کسی سـر گـران از شـراب مـگـــر هـم خـرابـاتـی دیـدم خــراب
(همان/۶۳۱)
-
- پرهیز از دنیا گرایی
دنیا در نظر مردم این دیار چون خس و خاشاک بی ارزش است .
بــر مــردم هـوشیـار دنیـا خـس اسـت کـه هــر مـدتی جـای دیـگر کـس اســت
منـه بـر جهـان دل کـه بیگانه ای اسـت چـو مطـرب کـه هـر روز در خـانه ای اســت
(همان: ۱۷۵ )
۶٫پرهیز از بخل