نهایتاً بر عملکرد صادراتی آن موثر باشد. اما توافق عامی در مورد اینکه کدام راهبرد منجر به عملکرد صادراتی بهتر خواهد شد میان پژوهشگران وجود نداشته است. بدلیل مسائل مشکلات مفهومی و روش شناختی در این مطالعات وکمبود پژوهشهای تجربی در این زمینه، نتایج حاصل از آنها یکپارچه نیست و رابطه میان راهبرد بازاریابی صادراتی و عملکرد صادراتی همچنان به عنوان موضوعی حلنشده باقی مانده است. از دهه ۱۹۸۰ مفهوم «بازارمحوری» در تحقیقات دانشگاهی نمو و منتشر شد. بازار محوری مفهومی ریشهدار در تئوری بازاریابی داشته و تمایل به یادگیری درباره بازار دارد. به عبارت دیگر گسترش درک بازار و استفاده از آن برای فعالیتهای بازاریابی است. بازارمحوری را میتوان عبارت از پذیرش مفهوم بازاریابی به عنوان فلسفه بازرگانی دانست که هدایتکننده استراتژی های رقابتی سازمان خواهد بود(لئونداز و همکاران[۱۰]، ۲۰۰۱).
در این فصل ابتدا توضیحاتی در رابطه با تئوریهای مرتبط یا رفتار یک شرکت در یک بازار صادرات محور و عوامل موثر در عملکرد محصول جدی صادراتی یک شرکت از قبیل گرایش به کارآفرینی، شدت رقابت، دسترسی به منابع مالی آورده می شود و در پایان نیز پیشینهای از مطالعات انجام شده حول محور موضوع مورد پژوهش نشان داده می شود.
۲-۲ مبانی نظری پژوهش
۲-۲-۱ رفتار کارآفرینانه صادراتی
کالینز و مور در سال ۱۹۷۰ نخستین افرادی بودند که با تمایز قائل شدن بین کارآفرینان اداری (سازمانی) و کارآفرینان فردی (مستقل)، پدیده ی کارآفرینی را به درون سازمانها بردند. در سال ۱۹۷۳ ، سوسبائر واژهی کارآفرینی درون شرکتی را برای توضیح فرایند کارآفرینانه در درون شرکتها که به اعتقاد وی عبارت بود از ایجاد واحدهای مستقل در درون شرکتها، ابداع کرد. پینکات[۱۱] (۱۹۸۵) از ترکیب واژه های و Corporate ,Intra , Entrepreneurship ترکیب Intrapreneurship را ابداع و کارآفرین سازمانی را فردی تعریف کرد که در سازمانها همچون یک کارآفرین مستقل فعالیت می کند. فعالیت وی ایجاد واحدهای جدید در سازمان، ارائه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید می باشد که شرکتها را به سوی رشد و سودآوری سوق میدهد. کارآ فرینی سازمانی مانند کارآفرینی مستقل، عموماً نتیجه دو رویکرد ویژگیها و عوامل رفتاری بوده است(پورداریانی، ۱۳۸۹).
۲-۲-۱-۱ ویژگیهای سازمان کارآفرین:
برای شناسایی ویژگیهای سازمانهای کارآفرین پژوهشهایی انجام گرفته است:
آقایی(۱۳۸۲) برای تشخیص سازمانهای سنتی از سازمانهای کارآفرین سه ویژگی را ذکر کرده است:
- این سازمانها واحدهای عملکردی کوچک و پراکنده در سطح سازمان ایجاد می کنند و برای آنها چارچوب سازمانی اولیه بوجود می آورند و از این واحدها برای کسب سود استفاده می کنند.
- عملکرد واحدهای سازمانی از طریق یک نمونه کوچک بهبود می یابد نه از طریق سیستمهای تخصیص منابع، کنترل و برنامه ریزی سیستماتیک. سیستمهای بودجه بندی در این سازمانها ضمن قانونی بودن، محرک بوده و تخصیص سرمایه تدریجی و منعطف است.
- نقش حمایتی به جای ذهنیت کنترل گرایی(آقایی، ۱۳۸۹).
آقایی (۱۳۸۹) برای سازمانهای کار آفرین، به چهار ویژگی زیر نیز اشاره کرده است:
- تاکید بر نتایج گروه های کاری
- تشویق نوآوری و ریسک پذیری
- درس آموزی و عبرت گرفتن از اشتباهات
- انعطاف پذیری(آقایی، ۱۳۸۹).
با توجه به ابعاد ساختاری و محتوایی، می توان با دسته بندیهای بهتری کارآفرینی سازمانی را بررسی نمود که به برخی از آنها اشاره می شود:
۲-۲-۱-۲ ابعاد ساختاری کارآفرینی سازمانی:
ابعاد ساختاری بیان کننده ویژگیهای درونی یک سازمان هستند. آنها مبنایی به دست می دهند که می توان بدان وسیله، سازمانها را اندازه گیری و با هم مقایسه کرد. در اینجا، به برخی ابعاد ساختاری متناسب با سازمانهای کارآفرین، اشاره می شود (صمدآقایی، ۱۳۸۹).
الف: غیررسمی بودن:
رسمی بودن به میزان یا حدی که مشاغل استاندارد شده اند، اشاره می کند. صاحبنظران در سازمانهای کارآفرین مخالف محدود کردن کارکنان از طریق دستورالعملها، قوانین و آئین نامه های رسمی می باشند(فیض بخش، ۱۳۸۴).
ب: تخصصی نبودن:
تخصصی بودن یعنی اینکه سازمان، تا چه اندازه یا تا چه درجه ای کارها و فعالیتهای خود را به وظایف جداگانه و تخصصی تقسیم کرده باشد. درسازمانهای کارآفرین میزان تخصصی بودن بسیار کم است، بدین ترتیب، که هر یک از کارکنان چندین وظیفه را به عهده دارند(شاه حسینی، ۱۳۸۶).
پ:کم رنگی استانداردها:
داشتن استاندارد به مواردی اطلاق می شود که بسیاری از کارهای مشابه با روشی یکسان و همانند انجام شوند. در سازمانهای کارآفرین انجام امور و وظایف به شیوه مشخص و یکسان، ضروری نیست. کم رنگ بودن سلسله مراتب: در سازمانهای کارآفرین سلسله مراتب کم رنگ است. از طرفی، در این نوع سازمانها اعتقاد بر این است که با کنترل سلسله مراتبی نمی توان بر محیط رقابتی، پیچیده، پویا و نامطمئن فائق آمد(فیض بخش، ۱۳۸۴).
ت: نداشتن پیچیدگی:
از نظر پیچیدگی عمودی یا تعداد سطوح سازمانی، سازمانهای کارآفرین با داشتن حداقل لایه های مدیریتی، دارای ساختار سازمانی نسبتاً تخت هستند. از نظر پیچیدگی افقی و مکانی، به دلیل کوچک بودن(یا توصیه برای کوچک شدن)، علاقه ای به ایجاد دوایر متعدد و مختلف ندارند(بندریان، ۱۳۸۹).
ج: عدم تمرکز:
هنگامی که تصمیم در سطوح بالای سازمانی اتخاذ شود، آن سازمان را متمرکز می نامند. یکی از مشخصه های سازمانهای کارآفرین داشتن کارکنان توانمند است و به همین منظور از طریق تشویق تفویض اختیار، گزینش براساس ضوابط (نه روابط)، ایجاد جو اعتماد، پذیرش و تحمل ریسک و اشتباه، خارج کردن اطلاعات از انحصار افراد و مدیریت مشارکتی، از ایجاد تمرکز در سازمان جلوگیری می کنند(بندریان، ۱۳۸۹).
چ: حرفه ای بودن:
حرفه ای بودن به سطح تحصیلات رسمی و آموزشی کارکنان اطلاق می شود. در مورد سازمانهای کارآفرین، دقیقا نمی توان گفت که حرفه ای هستند یا نه زیرا اولا: ویژگی بارز کارآفرینان و سازمانهای کارآفرین نوآوری است و نوآوری نیز با سطح تحصیلات رابطه معناداری ندارد؛ ثانیا: در مورد سطح تحصیلی کارکنان سازمانهای کارآفرین آمارهای مختلف و متضادی وجود دارد که نمی توان به آنها تکیه کرد؛ ثالثا: سطح تحصیلی کارکنان وابسته به سطح تکنولوژی سازمان است(بندریان، ۱۳۸۹).
ح: نسبتهای پرسنلی:
بیان کننده ی نسبت بکارگیری افراد است که برای وظایف مختلف و دوایر گوناگون به استخدام در می آیند. سازمانهای کارآفرین اعتماد کمتری به ستاد متورم دارند، لذا یکی از ویژگیهای مهم آنها کم بودن پرسنل ستادی نسبت به کل پرسنل است(میلر و فریزن[۱۲]، ۲۰۱۲).
خ: حمایت مدیریت:
قدردانی و حمایت از افراد صاحب ایده، تنوع در حمایتهای مالی، قبول مسئولیت فعالیتهای کارآفرینانه، قدرت تصمیم گیری، پذیرش ریسک به عنوان خصیصه ای مثبت، اعتقاد به مدیریت مشارکتی وموارد مشابه را می توان مبین برخی از حمایتهای مدیریت قلمداد نمود(فرهنگی و صفرزاده، ۱۳۸۴).
۲-۲-۱-۳ ابعاد موقعیتی کارآفرینی سازمانی:
ابعاد موقعیتی معرف کل سازمان هستند. ابعاد موقعیتی متناسب با سازمان کارآفرین شامل موارد زیر می شوند(آقایی، ۱۳۸۹).
الف: اندازه:
سازمانهای کارآفرین اغلب سازمانهای کوچکی هستند ؛ اما این بدان معنا نیست که در آینده نیز این وضع باقی بماند. برای بسترسازی مناسب کارآفرینی در سازمانهای بزرگ، پژوهشهای زیادی انجام و راه کارهایی نیز ارائه شده است(دهقان و دیگران، ۱۳۹۱).
ب: تکنولوژی سازمان:
تکنولوژی سازمان عبارت است از ماهیت زیر سیستمهای تولید و شامل عملیات و روش های فرایند تولید می شود. سازمانهای کارآ فرین جهت ارضای نیازهای متنوع مشتریان، انعطاف پذیری و سازگاری با محیط و به خصوص واکنش سریع در برابر تغییرات محیطی، به تکنولوژی های پیشرفته و قابل انعطاف روی می آورند(استیونسون[۱۳]، ۲۰۱۰).
پ: محیط:
محیط شامل عواملی می شود که در خارج از مرز سازمان وجود دارند. سازمانهای کارآ فرین سعی دارند موانع ارتباطی با محیط خارجی را از بین ببرند و ایده ها و گرایشهای مشتری را مورد توجه واحد پژوهش و توسعه خود قرار دهند. جوهر موفقیتهای کارآ فرینانه همان استراتژیهایی است که از طریق آن سازمان با محیط خارجی خود پیوند می خورد(بلاک و استامپ[۱۴]، ۲۰۰۹).
ت: فرهنگ:
فرهنگ سازمان نشان دهنده مجموعه ای از ارزشها، باورها و هنجارهایی است که رفتار کارکنان سازمان را شکل می دهد. از ویژگیهای سازمانهای کارآفرین داشتن فرهنگ انطباق پذیری است که از نظر استراتژیک به عوامل محیط خارج توجه کرده و نهایتا کوشش می شود تا نیازهای مشتریان تامین شود(دهقان پور، ۱۳۸۹).
۲-۲-۱-۴ مدلهای کارآفرینی سازمانی:
صاحبنظران مختلف چارچوبهای علمی و کاربردی متعددی را برای ایجاد سازمان کارآفرینانه ارائه نموده اند که در این بحث برخی از این مدلها مورد بررسی قرار می گیرند(دهقان پور، ۱۳۸۹).
۲-۲-۱-۴-۱ مدل کارآفرینی سازمانی کورنوال و پرلمن:
شکل ۲-۱ چارچوب کارآفرینی سازمانی را نشان میدهد. که مبنای رویکرد مدیریت استراتژیک است. اطلاعات حاصل از محیط درونی و بیرونی سازمان سرآغاز فرایند کارآفرینی سازمانی است. این اطلاعات، داده های ارزیابی گزینه های استراتژیک است و هنگامی که یک طرح استراتژیک تعیین شد، باید اجرا شود. عوامل فردی، گروهی و سازمانی که برای یک سازمان کارآفرین الزامی هستند، باید موضوع ارزیابی و اجرای یک طرح استراتژیک قرار گیرند و نتایج طرح استراتژیک برای کنترل و ارزیابی مورد استفاده قرار گیرد.
نیروهای پیش برنده کارآفرینی:
موضوعات سازمانی، گروهش و فردی
محیط خارجی
در معاملات و کارها باید از ضرر خوردن پرهیز نمود.
راهکارهای ایجاد فرهنگ کار شایسته:
الف) تبیین منشور مسائل کار از جمله راهکارهایی است که اگر با توجه به تجربیات، دانش عوامل موثر در خلق کار شایسته و روند رو به رشد جامعه انسانی صورت پذیرد، گام مهمی است از هدفمند نمودن تحقق خلق کار شایسته با توجه به پشتوانه سرمایه ای متقن، مبانی و راهبردها و راهکارهای مشخص و روشن و قابل قبول، که به بهره وری و کارآمد نمودن جامعه کاری در دوره های مختلف و انتقال تجربیات نسل های مختلف به هم منجر می گردد.
ب) تبیین قوانین و دستورالعمل هایی که به بستر سازی و فرهنگ سازی خلق کار شایسته منجر گردد.
پ)تدوین کتب درسی و کمک درسی مورد نیاز دوره ها و مراتب و ابعاد مختلف کاری به طور مستمر و توالی و متوازن تعلیم و تربیت و نیروهای کاری و کارآفرین مورد نیاز در دوره ها و مراتب شغل های مختلف برای ایجاد زمینه و بستر و فرهنگ کار شایسته.
ت) توجه به استفاده و بهره مندی بهینه از امکانات تبلیغی و آموزشی مختلف رسانه، کلاس درس، فیلم های ویدئویی، امکانات تکنولوژی روز، ایجاد کتابخانه های صوتی و تصویری و تولید و استفاده از امکانات فیلم سازی و برنامه های متنوع صدا و سیما و بهره مندی از همایش ها و کلاس ها و کارگاه های آموزشی در رابطه با فرهنگ سازی کار شایسته و فراهم شدن بستر و زمینه های لازم.
ث) ایجاد مراکز و فضای فعال و پویا و کارشناسی، مطالعه و پژوهش و تحقیق در رابطه با خلق کار شایسته و توسعه دادن و به روز نمودن آن در محیط های کاری و آموزشی دانشگاهی و پیوستگی میان مراکز دانشگاهی و کاری در زمینه های مختلف کاری و بهره مندی از تجربیات و تحقیقات داخلی و خارجی.
ج) استفاده از عنصر هنر و نهادینه سازی عوامل خلق فرهنگ کار شایسته به وسیله آثار هنری مانند شعر، نمایشنامه، داستان بلند و کوتاه، فیلم، فیلم متحرک، سرود، با توجه به توالی و توازن و تنوع مطالب قابل طرح در سطوح مختلف سنی.
چ) توجه به آموزش و تربیت نیروی انسانی کارآفرین و مدیر و کارگزار، به طور مستمر در سطوح مختلف سنی به طور عمومی و تخصصی در دوره های کوتاه مدت و بلند مدت (احمدی،۱۳۸۶: ۴۷-۳۷).
در جوامع پیشرفته باور بر این است که توسعه بدون کار مفید امکان پذیر نمی باشد؛ بنابراین بیکاری پنهان و کم کاری معنا ندارد. در این دیدگاه نیروی انسانی مهم ترین عامل تولید است و بروز خلاقیت و نوآوری در نیروی کار یک هدف اصلی به شمار می آید. اخلاق کار بخشی از فرهنگ کار است؛ بنابراین وجدان کاری و اخلاق کاری عالی ترین ارزش های فرهنگ کار هستند(عسکری، ۱۹۶:۱۳۸۶).
توجه به نیروی کار از بعد فیزیولوژیکی، عاطفی- احساسی، روحی- معنوی و فکری- عقلی موجب بروز خلاقیت، توسعه انسانی، رشد اجتماعی، بهره وری و رفاه و سعادت جامعه می گردد.
باید بدانیم باور حاکم در هر کشور درباره قومیت ها، نژادها، عادات کار اجتماعی، تنوع فرهنگی، خود آگاهی فرهنگی، درون نگری، پیروی از وجدان با دیانت بحث مساوات بشر و نهضت حقوق مدنی چیست؟
برنامه های آموزشی که برای اجرا طراحی می شوند مبتنی بر ارزش های فرهنگ غالب هستند و به دنبال جریان اصلی همانند سازی و مدل یک جور سازی می باشند. دیدگاه های اجتماعی هنوز مبتنی بر مفروضات آینده ایده آل برای مردم هستند که مستلزم همانند سازی غایی مبتنی بر جریان اصلی فرهنگ است.
مذهب با ارزش های فرهنگی مرتبط است و بر فعالیت های روزانه افراد مانند شروع و پایان زمان کار، روزهای تعطیلی کارکنان، آداب و رسوم، عادات کاری و نوع غذا تاثیر می گذارد. بیشتر کارها و فعالیت ها در جوامع مسیحی در روز کریسمس و هفته قبل از آن به علت جشن های سالگرد میلاد حضرت مسیح تعطیل است. اسلام مسلمانان را ملزم به پنج نوبت نماز در هر روز می کند. در نتیجه غالبا در کار وقفه ایجاد می شود. مدیران شرکت های بین المللی باید نسبت به نیازهای مذهبی کارکنان حساس باشند و خط مشی های سازمان باید منعطف باشد و خود را با نیاز های مختلف موجود در سرتاسر گیتی تطبیق دهد در غیر این صورت ممکن است غیبت کارکنان زیاد شود و بسیاری از غیبت های کاری برای رفع این نیاز ها صورت می گیرد.
مذهب می تواند عامل انگیزشی یا ضد انگیزشی باشد. در اصول آیین های هند و بودا بر کار کردن برای انباشت ثروت تأکید نمی شود، آیین هندو برای توفیقات روحی بیشتر از کامیابی های مادی ارزش قائل است. (رادریگز،۲۳:۱۳۸۰)
فرهنگ کار یکی از بحث های بسیار مهم هر جامعه ای است که در ارتباط مستقیم با جامعه و اقتصاد آن می باشد و اساس هر اقتصاد سالم و پویا را تشکیل می دهد. به طوری که اگر فرهنگ کار در یک جامعه تقویت گردد ومیزان وجدان کاری در سطوح مختلف جامعه افزایش یابد زمینه های توسعه وپیشرفت آن جامعه فراهم می گردد. اما با شتاب گیری برخی تحولات در جوامع جهانی، فرهنگ کار نیز در جوامع در حال توسعه با مسائل و مشکلاتی رو به رو می گردد. یکی از این پدیده ها که فرهنگ کار جامعه ما را با چالش رو به رو می کند، پدیده جهانی شدن و جهان گرایی است. روند « جهانی شدن » و « جهان گرایی » در حوزه های مختلف زندگی بشری، تأثیرات شگرفی گذاشته است.
فرهنگ کار به عنوان یک پدیده اجتماعی در ایران در فرایند جهانی شدن با چالش ها ومشکلات فراوانی رو به رو می باشد.با توجه به بحث جهانی شدن و گرایش جوامع به آن و تأثیر پذیرفتن بخشهای مختلف جامعه از آن و نیز فشردگی زمان و مکان، فرهنگ کار در ایران چه سرنوشتی دارد؟ در این راستا به چالش های فرهنگ کار در ایران از جمله عدم تعریف شفاف و دقیق از آن، وجود نگرش دو آلیسمی یا دوانگاری در خصوص بخش های درآمدزای جامعه، مشکلات تقسیم کار در ایران، پایین بودن میزان بهره وری و بازدهی در ایران، ضعف وجدان کاری در ایران، وضعیت نیروی کار، میزان تعهد کاری و سرانجام بیگانگی از کار اشاره شده است. در پایان راهکارهایی در سطوح خرد، میانی و کلان جامعه جهت تقویت گسترش فرهنگ کار در ایران ارائه شده است.
فرهنگ کار آن قسمت از فرهنگ جامعه است که اساس هر اقتصاد سالم و پویا را تشکیل می دهد. بدون شک وقتی که توسعه اقتصادی و اجتماعی مطرح است باید آینده ای را در ذهن ترسیم کرد که با اوضاع و احوال فعلی و گذشته تفاوت ریادی داشته باشد، لذا فرهنگ کار ویژه خود را می طلبد و کار و توسعه می توانند علت و معلول یکدیگر شوند. اگر هدف، تبیین فرهنگ مطلوب آینده کار و برنامه ریزی در آن جهت باشد، تحولات آینده کار را نباید از نظر دور داشت، مثل تغییرات تکنولوژی، کار از راه دور، کار پاره وقت، ساعات کار انعطاف پذیر و نظایر آن و اگر فرهنگ کار فعلی مورد نظر باشد، با این هدف که وضعیت موجود بهبود بخشیم، باید دید این ضرورت از کجا ناشی می شود.
بنابراین فرهنگ کار یکی از بحث های بسیار مهم هر جامعه ای است که در ارتباط مستقیم با جامعه و اقتصاد آن می باشد. به طوری که انسان از بدو تولد قبل از اینکه مفهومی از کار را در ذهن داشته باشد، ناخودآگاه با فرهنگ کار و عوامل موثر بر آن مواجه بوده است. نمونه بارز آن قصه ها و داستان هایی که برای کودکان نقل می شود که می تواند حاوی نکاتی برای تشویق و ترغیب آن ها برای انجام کار با توجه به فرهنگ کار باشد.
در ایران نرخ کار مفید و بها دادن به فرهنگ کار پایین است. به طوری که وضعیت وجدان کار و فرهنگ کار در ایران به عنوان یک معضل اجتماعی مطرح می باشد که این خود باعث به هدر رفتن نیروی انسانی و هزینه های مربوط به آن از یک طرف و دور شدن نظام اقتصادی و اجتماعی از توسعه از طرف دیگر می گردد. در این نوشتار ضمن پرداختن به مفهوم کار، فرهنگ، جهانی شدن و فرهنگ کار، آسیب شناسی فرهنگ کار ایران در فرایند جهانی شدن که با آن روبروست خواهیم پرداخت و راهکارهایی جهت تقویت فرهنگ کار ایران مطرح می شود(نیازی و نصرآبادی، ۱۳۸۷: ۲۴۳-۲۴۴).
۲- ۴ : فرهنگ کار در اسلام
کار ضرورت و لازمه زندگی انسان است. توجه و تشویق به کار در تمام ادیان الهی و مکاتب بشری وجود دارد و در اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین دین الهی این مسئله به بهترین وجه تبیین شده است. خداوند در قرآن کریم تمام انسان های را به عمل صالح تشویق و توصیه نموده و برای صالحان اجر و پاداش عظیم اخروی در نظر گرفته و ر این نکته تاکید فرموده است که برای انسان چیزی جز حاصل کار و تلاش او نخواهد بود و هر کس در گروه اعمال خویش است. در روایات معصومین (ع) کار و طلب روزی حلال، بزرگترین عبادت و کارگر همچون مجاهد در راه خدا معرفی شده است که وجودش از آتش جهنم مصون است. (عسکری، ۱۹۰:۱۳۸۶)
در فرهنگ اسلامی واژه های مترادف با کار را می توان با لغات «سعی»، «عمل»، «فعل» و «کسب» دانست. از واژه های سعی، عمل، فعل، کسب، این سخن بر نمی آید که کار یدی یا کار صنعتی تنها منبعی است که ارزش ها را می آفریند، زیرا این واژه ها در مفهوم اسلامی کاربرد وسیع تری دارد. در فرهنگ اسلامی «عبادت» نیز کار است و ارزشمند . به طور کلی همه اعمالی که در جهت تکامل انسان و حرکت دادن او به سوی خدا (فی سبیل الله) باشد هم مصداق سعی است و عمل کسب و هم ارزش آفرین(سانح، ۳۷۹:۱۳۸۴).
در اسلام از یک سو، مساله مقدر بودن روزی و ضمانت آن از جانب خداوند و توصیه ی به توکل مطرح است و از طرفی دیگر تشویق و ترغیب به کار و سعی و تلاش و پرهیز از تنبلی و سستی؛ و این بدان معناست که باید برای روزی مقدر شده با توکل بر خدا سعی و تلاش کرد و در عین حال از هرگونه حرص ورزی و زیاده روی در کار و کسب روزی، پرهیز نمود تا از واجبات دیگر باز نمانیم. در آموزه های دین اسلام پرداختن به کار، آداب و شرایطی دارد از جمله، دانستن احکام کارها، نظم در امور، توجه به کیفیت، محکم کاری، داشتن صداقت، پرهیز از اجحاف و ستم، توکل کردن بر خدا و خیر و برکت خواستن از او.
در اسلام کاری ارزشمند است که با انگیزه و نیت الهی و خیر و قصد تامین معاش و کمک به دیگران باشد، نه انگیزه های شیطانی مانند ثروت اندوزی و تفاخر و…. نکته ی دیگر اینکه هرکسی برای کاری ساخته شده؛ بنابراین انسان باید به کاری بپردازد که استعداد بیشتری در آن دارد و بهتر از عهده اش بر می آید(عسکری، ۱۹۱:۱۳۸۶).
دیدگاه های اسلامی مجموعه ای از رهنمودهای فردی اجتماعی ، زمانی و مکانیست که آگاهی از آن و به کارگیری صحیح آن می تواند در رشد و تعالی جامعه کاری مفید واقع شود و موجب سعادتمندی و توانمندی جامعه کاری باشد(احمدی، ۱۳۸۶: ۳۲).
یکی از شئونات و وظایف اصلی و ارزشمند زندگی انسان، کار و تلاش می باشد. کار در فرهنگ اسلام عبارت است از هر نوع فعالیت و حرکت انسانی که به نحوی پاسخگوی نیازهای خود و سایر افراد جامعه باشد، اعم از نیازهای مادی و یا معنوی، لکن در علم اقتصاد کار عبارت است از هر نوع فعالیتی که به نحوی نیازهای مادی انسان را تأمین نماید و همراه با سود و فایده باشد.
۲- ۴- ۱ : فرهنگ کار در قرآن کریم
در قرآن مجید از واژگان متعددی برای بیان مفهوم کار در اشکال و انواع مختلف آن استفاده شده است. واژگانی چون عمل، سعی، فعل، کدح، جهد دلالت مستقیمی بر انجام کار می کند و بسیاری واژگان دیگر مانند عمان، معیشت، صنع، شغل، رزق، کسب و… بر فعالیت هایی تطبیق می کند که نتیجه و ماحصل کار است(ولوی ، ۱۳۸۲: ۲۴).
سیصد و شصت (۳۶۰) آیه در قرآن کریم مربوط به «کار» و صدو نود (۱۹۰) آیه راجع به فعل وارد شده است و آن آیات متضمن احکام «کار» و سنجش آن و مسئولیت «کارگر» و پاداش و کیفر آن است. و به طور کلی حدود چهارصد (۴۰۰) مورد در قرآن تشویق از عمل صورت گرفته که هر چند جزء چند مورد مستقیما درباره «عمل اقتصادی» نیست ولی در مجموع به اهمیت نقش عمل و کار باید پی برد و قریب هزار روایت مستند در تأکید روی کار و ضرورت حرکت و تلاش و کوشش و حرمت تنبلی و تکاسل وارد شده است(سانح، ۳۷۹:۱۳۸۴).
آیات قرآن با صراحت و قاطعیت، ما را دعوت به بهره جستن از آن می کند و اصرار دارد که مسائل خود را با بهره گرفتن از قرآن حل و فصل کنیم، از قرآن هدایت جوییم، در آن تدبر کنیم، حق و باطل را به وسیله قرآن تشخیص دهیم، زیرا قرآن کتاب هدایت است و بیان حقایق، بشارت دهنده بشریت و منبع بصیرت ها و رحمت ها است.
یکی از مسائل مهم و سرنوشت سازی که باید بر پایه و اساس آیات قرآنی باشد مسئله کار و تلاش و کوشش است زیرا قرآن در این زمینه رهنمودهای بسیار مفید و مؤثری دارد و جوامع بشری را به سعی و تلاش بر اساس عدالت اجتماعی رهنمون می سازد و انسان را به سعی و تلاش تشویق و ترغیب می نماید.
از جمله مشاغلی که در قرآن کریم به معرفی آن پرداخته شده است توربافی و خیمه دوزی است. یکی از آیاتی که اشاره به پشم ریسی و نخ بافی دارد آیه ذیل می باشد:
«…و از پوست چهارپایان نیز برای شما خانه هایی قرار داد که هنگام کوچ کردن و روز اقامتتان به آسانی می توانید آن ها را جا به جا کنید و از پشم و کرک و موی آن ها اثاث و متاع تا زمان معینی قرار داد.» (سوره ی نحل، آیه۸۰)
یکی دیگر از این مشاغل که قرآن به آن اشاره دارد صید کردن، غواصی و دریا نوردی است:
«او کسی است که دریا را مسخر ساخت تا از آن گوشت تازه بخورید و وسایل زینتی برای پوشش از آن استخراج نمایید و کشتی ها را میبینید که سینه دریا را می شکافند تا شما به تجارت پردازید و از فضل خدا بهره گیرید شاید شکر نعمت های او را به جا آورید» (سوره ی نحل، آیه۱۴).
«پروردگارتان کسی است که کشتی را در دریا برای شما به حرکت در می آورد تا از نعمت آن بهره مند شوید، او نسبت به شما مهربان است» (سوره اسراء، آیه۶۶)
آجرپزی یکی دیگر از قدیمی ترین مشاغل افراد بشر است که در قرآن کریم بدان اشاره شده است:
«ای هامان آتشی بر گل بیفروز و آجرهای محکم بساز و برای من برج بلندی ترتیب ده…» (سوره قصص، آیه ۳۸)
بدیهی است که ابزارهای ابتدایی و اولیه که از سنگ و چوب و استخوان بود از ابتدا انسان به دنبال ساخت وسایلی با دوام و مستحکم از آن ها بوده، از جمله آیاتی که به مسئله ذوب فلزات و شیشه گری پرداخته آیه ذیل است:
«قطعات بزرگ آهن برای من بیاورید تا کاملا میان دو کوه را پوشانید، سپس گفت آتش در اطراف آن بیفروزید و در آتش بدمید تا قطعات آهن را سرخ و گداخته کرد گفت اکنون مس ذوب شده را برای من بیاورید تا به روی آن بریزم» (سوره کهف، آیه۹۶)
«…و آهن را برای او نرم کردیم و دستور دادیم زره های کامل و فراخ بساز و حلقه ها را به اندازه و متناسب کن…» (سوره سبأ، آیه ۱۰ و ۱۱)
از آیات قرآن همچنین مسئله سد سازی به خوبی استفاده می شود چنانچه خداوند در آیه ی ذیل می فرماید:
«آن گروه به او گفتند ای ذوالقرنین یأجوج و مأجوج در این سرزمین فساد می کنند، آیا ممکن است ما هزینه ای برای تو قرار دهیم که میان ما و آن ها سدی ایجاد کنی؟» (سوره کهف، آیه۹۴)
کسب و تجارت آنگونه که از آیات قرآن کریم استفاده می شود جزء مشاغل و حرف اولیه انسان ها بوده است، از آیاتی که به مسئله کسب و تجارت اشاره دارد آیه ذیل می باشد که می فرماید:
« ای کسانی که ایمان آورده اید اموال یکدیگر را به باطل نخورید مگر اینکه تجارتی باشد که با رضایت شما انجام گیرد…» (سوره نساء ، آیه ۲۹)
قبل از مرحله تخمین و بعد از مرحله بیان حتماً میبایستی حالت تعین مدل مورد ارزیابی قرار گیرد (Lavee, 1988)تعین یک مدل مستلزم مطالعه شرایطی برای بدست آوردن یک راه حل منحصر به فرد برای پارامترهای بیان شده در یک مدل میباشد(Hoyle, 1995).
مرحله دوم تخمین مدل
هنگامی که یک مدل بیان شد و حالت تعین آن مورد ارزیابی قرار گرفت کار بعدی بدست آوردن تخمینهای پارامترهای آزاد از روی مجموعهای از دادههای مشاهده شده است. این مرحله شامل یکسری فرآیندهای تکراری است که در هر تکرار یک ماتریس کوواریانس ضمنی[۵۵] ساخته میشود و با ماتریس کوواریانس دادههای مشاهده شده مقایسه میگردد. مقایسه این دو ماتریس منجر به تولید یک ماتریس باقیمانده[۵۶] میشود و این تکرارها تا جایی ادامه مییابد که این ماتریس باقیمانده به حداقل ممکن برسد(Hoyle, 1995).
یعنی : Data = Model + Residual
گامهای موجود در این مرحله به شرح زیر است :
۱- جمع آوری دادهها
در این مرحله انتخاب اندازه نمونه مهم است. زیرا بسیاری از روش های تخمین موجود در مدل معادلات ساختاری و شاخصهای ارزیابی متناسب بودن مدل نسبت به اندازه نمونه حساس است.
بنتلر[۵۷] پیشنهاد نموده که همواره نسبت ۱۰ به ۱ بین اندازه نمونه و تعداد پارامترهای آزاد که میبایستی تخمین زده شود وجود داشته باشد.بنابر این در پژوهش حاضر با توجه به پارامترهای آزاد از یک نمونه ۴۰۵ تایی استفاده گردیده است، تا برآورد مدل با کمترین میزان خطا صورت پذیرد.
۲- ساخت ماتریس واریانس – کوواریانس متغیرهای اندازهگیری شده
بعد از بیان مدل و جمع آوری دادهها تخمین مدل با مجموعهای از روابط شناخته شده بین متغیرهای اندازهگیری شده شروع میشود. این روابط در ماتریسی به نام ماتریس کوواریانس – واریانس یا ماتریس همبستگی مرتب میشود.
۳- ایجاد یک مجموعه ای از ماتریسها برای برنامه لیزرل و اجرای آن
در یک تخمین همزمان، به علت این که تخمین مدل ساختاری و مدل اندازهگیری به طور همزمان صورت میگیرد؛ ممکن است یک راه حل برای پارامترهای مدل ساختاری و مدل اندازهگیری به هم وابسته شوند. بنابراین بهتر است برای جلوگیری از ابهامات تفسیری متغیرهای مکنون، ابتدا مدل اندازهگیری و سپس مدل ساختاری تخمین زده شود(Lavee, 1988).
ارزیابی تناسب یا برازش
یک مدل وقتی گفته میشود که با یکسری دادههای مشاهده شده تناسب دارد که ماتریس کوواریانس ضمنی مدل با ماتریس کوواریانس دادههای مشاهده شده، معادل شده باشد. بدین معنی که ماتریس نزدیک صفر باشد(Hoyle, 1995).
گامهای موجود در این مرحله به شرح زیر است :
۱- بررسی معیار کلی تناسب مدل و قابلیت آزمون پذیری مدل و ارزیابی موضوع که آیا اصلاحات مورد نیاز است یا خیر؟
هنگامی که یک مدلی تخمین زده میشود برنامه نرم افزاری یکسری آمارهایی از قبیل خطای استاندارد، T – Value و غیره را درباره ارزیابی تناسب مدل با دادهها منتشر میکند. اگر مدل قابل آزمون باشد ولی با دادهها به طور مناسب تناسب نداشته باشد شاخصهای اصلاحی[۵۸] که یک وسیله معتبر برای ارزیابی تغییرات مورد نظر در بیان مدل هستند به کار گرفته میشوند؛ تا مدل متناسب با دادهها شوند(Lavee, 1988).
مهمترین شاخص تناسب مدل آزمون است ولی به خاطر این که آزمون تحت شرایط خاصی عمل میکند و همیشه این شرایط محقق نمیشود لذا یکسری شاخصهای ثانویهای نیز ارائه میگردد.مهمترین این شاخصها عبارتند از : GFI[59]، AGFI[60]، RMSEA[61]
حالتهای بهینه برای این آزمونها به شرح زیر است :
آزمون هر چه کمتر باشد بهتر است، زیرا این آزمون اختلاف بین داده و مدل را نشان میدهد. اگرمقدار کم، نسبت به درجه آزادی(df) کوچکتر از ۳ باشد، مدل حالت بسیار مطلوبی دارد.اگر RMSEA کوچکتر از ۰۵/۰ و نیز GFI و AGFA بزرگتر از ۹/۰ باشند، می توان نتیجه گرفت که مدل برازش بسیار مناسبی دارد.اگر مقدار GFI و AGFI از ۹۰ بیشتر باشد، حالت مناسبی داریم. آزمون RMSEA هر چه کمتر باشد بهتر است؛ زیرا این آزمون یک معیار برای میانگین اختلاف بین دادههای مشاهده شده و دادههای مدل است. حالت کمتر از۰٫۰۵ بسیار مناسب می باشد(Lavee, 1988).
اصلاح مدل
یکی از مهمترین جنبههای بحث انگیز مدل معادلات ساختاری اصلاح مدل است.
اصلاح مدل مستلزم تطبیق کردن یک مدل بیان شده و تخمین زده شده است که این کار از طریق آزاد کردن پارامترهایی که قبلاً ثابت بودهاند و یا ثابت کردن پارامترهایی که قبل از آن آزاد بودهاند صورت میگیرد(Hoyle, 1995).
مهمترین گام موجود در این مرحله به شرح زیر است:
اگر اصلاحاتی موردنیاز باشد مشخصات مدل (پارامترها) را ارزیابی کنید و مشخصات جدیدی را وارد کنید. اصلاحات این مرحله شامل شناسایی محدودیتها و اضافه کردن پارامترهای اضافی است(Lavee, 1988).
تفسیر مدل
اگر آزمونهای تناسب نشان دهند که مدل به طور کافی متناسب با دادهها میباشد دراین مرحله ما بر روی عوامل مشخص شده (پارامترهای مدل) مدل متناسب شده تمرکز مینمائیم. در این مرحله، معناداری پارامترهای مدل مورد ارزیابی قرار میگیرد(Lavee, 1988).
آزمونها و مقایسه تخمین پارامترها و همچنین نمایش آنها مستلزم تخمینهای استاندارد شدهای[۶۲] است. به همین دلیل در این مرحله تخمینهای غیراستاندارد را که عمدتاً به مقیاس[۶۳] خود وابسته هستند را به تخمینهای استاندارد شدهای که وابسته به مقیاس خود نیستند؛ تبدیل میکنیم و این کار تا حدودی برازش و پارامترهای مدل را تحت تأثیر قرار میدهد(Hoyle, 1995).این مرحله از مدل معادلات ساختاری دقیقاً شبیه استانداردکردن ضرایب رگرسیون (b استاندارد) در آمار میباشد.
تنها گام این مرحله به صورت زیر است:
۱- ارزیابی مدل و ضرایب پارامترهای مدل با آزمون فرض
ابلاغ یا نوشتن گزارش تحقیقات
در این مرحله نتایج مدل معادلات ساختاری به شکل نمودار مسیر ارائه میگردد. نمودار مسیر یک نمایش گرافیکی از مدل معادلات ساختاری است.سه جزء اصلی این نمودار شامل مستطیلها، بیضیها و پیکانها هستند(Hoyle, 1995).
گام نهایی در هر تحقیق، گزارش نتایج تحقیق به روشی است که سایر محققین بتوانند از منطق رویهها و تجزیه و تحلیلهای تحقیق و تفسیرهای آن استفاده کنند (Lavee, 1988).
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
مقدمه
تجزیه و تحلیل دادهها برای بررسی صحت و سقم فرضیه ها برای هر نوع تحقیق از اهمیت خاصی برخوردار است. امروزه در بیشتر تحقیقاتی که متکی بر اطلاعات جمع آوری شده از موضوع مورد تحقیق میباشد ؛ تجزیه وتحلیل اطلاعات از اصلیترین و مهمترین بخشهای تحقیق محسوب میشود. دادههای خام با بهره گرفتن از فنون آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند و پس از پردازش به شکل اطلاعات در اختیار استفاده کنندگان قرار میگیرند.
در این قسمت پس از ارائه آمار توصیفی، فرضیه های تحقیق مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرند.
آمار توصیفی
آمار توصیفی بر حسب متغیرهای جمعیت شناختی
در این بخش از تجزیه و تحلیل آماری به بررسی چگونگی توزیع نمونه آماری از حیث متغیرهای میزان تحصیلات، میزان سابقه کار، جنسیت و وضعیت تاهل پرداخته میشود.
از اشتباهات بزرگ مسوولان اجتماعی فرهنگی کشور درطول سالهای اخیر، تعیین شکل پوشش و حجاب زنان به جای مشخص ساختن«حدود و چارچوب» آن است .اگر بتوانیم این اتهام را بپذیریم که بسیاری از کج روی ها و کج رفتاری هایی که در قالب جلوه های ویژه و ناپسند رفتاری که امروز در میان جوانان و نوجوانان شاهد هستیم ، واکنشی است در برابر کنش های ناسالمی که از سوی مسوولان ظاهر شده است ، آنگاه فرصت بروز هیجانات و زمینه تخلیه تنش ها و فشارهای روانی نوجوان به گونه یی مثبت فراهم می آید.
درپایان بایستی اظهارداشت که حجاب بهنجار باید در فرآیندهای اجتماعی غیراجبارآمیز، آموخته شود و درونی شود. نتیجه درونی کردن ارزش عفاف این خواهد بود که با رعایت نکردن حجاب، احساس گناه و تقصیر به افراد دست دهد. واین احساس گناه عامل اجبار درونی ای خواهدبودکه مانع از هرگونه انحرافات ونابهنجاری هادرجامعه خواهدبود.
همانطور که مشاهده می شود، بر اساس نظریه های مختلف جرمشناسی وروانشناختی و جامعه شناختی، عوامل خانوادگی واجتماعی و روانشناختی در عدم رعایت حجاب وشئونات شرعی نقش بسزایی دارند..پس امید است مسولان با نگاهی همه جانبه وعلمی به بررسی و ارائه راه حل آن بپردازند .تا شاهد کاهش چشمگیر مسئله های اجتماعی باشیم تا ظهور وبروز پدیده ها ومسائل اجتماعی دیگر.
فصل دوم:راهکارهای پیش گیری ودرمان بی حجابی و ترویج فرهنگ عفاف و حجاب
مبحث اول: پیش گیری فرهنگی وترویج فرهنگ عفاف وحجاب
در این گفتار ما در دو گفتار خانواده و نهادهای آموزشی به بررسی پیش گیری فرهنگی وترویج فرهنگ عفاف و حجاب می پردازیم چرا که قطعا وتحقیقا این دو نهاد در شکل گیری یک فرد و ایفای نقش آن در جامعه تاثیر بسیاری داشته و ترویج فرهنگ عفت وحیا و سم زد ایی این نهادها از معضلات پیش آمده می تواند به ترویج فرهنگ عفاف و حجاب ومقابله با معضل بد حجابی بسیار موثر باشد.
گفتار اول:آموزش پدران و مادران
نظر به اینکه نهاد خانواده به عنوان اولین مدرسه و پدر و مادر به عنوان اولین معلمان انسان تلقی
می شوند، لذا در این نهاد اجتماعی بسیار مهم و حیاتی، معلمان می بایست آموزش لازم برای تربیت و تزکیه و القای خود ارزشمندی (که در برابر عقده ی حقارت قرار دارد) به فرزندان خود را فرا گیرند تا از همان آغاز ارتباط با کودکان و نوجوانان در جهت حفظ حرمت و مقام و منزلت فرزندان دختر تلاش نمایند.
سیراب نمودن فرزندان به ویژه دختران از محبت و عشق و عاطفه و ایجاد روابط احترام آمیز بر اساس آموزه های دین مبین اسلام، اختصاص عادلانه فضا و فرصت و امکانات زندگی به فرزندان ، تقسیم کارهای مربوط به خانواده با توجه به توان و استعداد اعضای خانواده، شرکت دادن دختران در تفریحات سالم و گذران اوقات فراغت، مقابله با عادات و رسوم خرافی وتبعیض آمیز، از جمله محورهای مهم و لازمی است که باید در کانون خانواده مورد تأکید و توجّه جدی اولیاء قرار گیرد.
بدیهی است” آموزش اولیا"، اگر از طریق نشریات و جزوات آموزشی و ایجاد و گسترش نهادهای مشاوره ای قابل دسترس، تهیّه و پخش سی دی های آموزشی وبرنامه های مستمر و جذاب از طریق صدا و سیما و … صورت گیرد از تأثیر گذاری بالاتری برخوردار خواهد بود
در این صورت فرزندانی خواهیم داشت که برای مخفی کردن احساس خودکم بینی و زشتی های باطن خود به نمایش ظاهر خود نپرداخته و به گدایی محبت و عاطفه اقدام نمی کنند.
بسیاری از پدران در بیرون از خانه ومادران در داخل(وبعضا” دربیرون) منزل به بهانه تامین وسایل وامکانات رفاهی ،آموزشی ومعیشتی فرزندان وبدون توجه به نیازها ومطالبات روحی ، روانی وعاطفی آنان به کار وتلاش پرداخته ودر واقع جدای از یکدیگر و بریده از فرزندان بستر انحراف وانحطاط اخلاقی ورفتاری کودکان ونوجوانان خود را فراهم می سازند.این دسته از اولیا، شکم را بر شعور،جسم را بر روح ،معیشت را بر معرفت ترجیح داده وبعصا"برای جبران کمبودهاوعقده های دوران کودکی خود، با اکتفا به نیازهای شکمی فرزندان ،عزیزانشان را دوستانه به قربانگاه برده وبه ذبح روحی وروانی آنان می پردازند.
چه بسیارند خانواده های مرفهی که به رغم بی نیازی مادی ،جزو فقیرترین ها محسوب می شوند.تا آنجا که دختران وپسرانشان در بیرون از کانون خانواده به گدایی محبت وعاطفه پرداخته وبا لبخندی ونگاهی، دردام باندهای فساد وتباهی گرفتار شده واز تحصیل وتزکیه وتربیت بازمی مانند.کمترین لطمه ای که بر فرزندان این دسته از خانواده ها وارد می آید، ازدواج های نا موفق ،دوستیهای پرخطر،عقده حقارت، خود آرایی وخود نمایی وبدحجابی می باشد،که متاسفانه اغلب آرام وبی صدا،درست مانند سرطان وایدز به وجود می آیندو آثار وعوارض تلخ وناگواروماندگاری را بر جای می گذارد[۱۷۱] .
بنابراین ، استفاده از تجربه وتخصص کسانی که درپرکردن اوقات فراغت اعضای خانواده وطراحی واجرای برنامه های تربیتی ،آموزشی وتفریحی فرزندان خود موفق بوده اند ازاصلی ترین پیش شرطهای ساماندهی زندگی ومقابله با مفاسد وناهنجاریهای اجتماعی وبد حجابی به شمارمی آید که نباید مورد بی توجهی پدران( دردرجه اول) ومادران( دردرجه دوم) قرار گیرد.
در ذیل به مهمترین توصیه هایی که می تواند به پدران ومادران در ایجاد محیطی خانوادگی سالم ومحیط خانوادگی ای که بتواند محفل گسترش عفت وپاکدامنی ومامنی برای فرزندان برای گریز وپناه بردن از انحرافات ونابسامانی های جامعه باشد اشاره می نماییم:
۱) اعتمادواطمینان به همسر وفرزندان را به عنوان یک اصل مهم وحیاتی دانسته واز تجسس و زیرسئوال بردن یکدیگر جدا” خود داری کنید.غیرت بیجا وتجسس، ممکن است گاهی با عث روشن ترشدن واقعیتی درزندگی وتعاملات خانوادگی شود، اما درمجموع موجب تحمیل پنهان کاری وبد بینی دربین اعضای خانواده خواهد شد. رفتاردوستانه وتعامل توام با سعه صدر فضای حاکم بر زندگی را به گونه ای شفاف وصمیمی خواهد نمود که بدون نیاز به سئوال،همه مشتاق بیان مسایل شخصی ومحورهای مهم زندگی خود خواهند شد .
چه بسا زن وشوهر با اعتراض وتجسس وبدبینی زمینه های انحراف و انحطاط اخلاقی یکدیگر را فراهم ساخته وگاهی با تعصبات بیجا فرزندان خود را از خانه وکاشانه بیزار وموجب رواج روابط پنهانی آنان با جنس مخالف وتظاهر به بدحجابی وتلاش برای جلب توجه ومحبت دیگران در خارج از محیط خانواده می شوند.[۱۷۲]
جالب اینجاست که بعضی از مردان با زنان بد حجاب و نه چندان سالم در اداره وکوچه وبازار ومهمانیها به راحتی به تعامل پرداخته وبا شوخی وخنده وتواضع به گفتگو می نشینند اما به محض مشاهده ی چنین رفتاری از همسر ودختر جوان خود به شدت بر افروخته شده وبا عصبیت وانذجار با آنان برخورد می کنند . همچنین برخی از زنان با آرایش غلیظ وپوشش نا مناسب به خودنمایی ونمایش در برابر مردان نا محرم می پردازند، اما اجازه صحبت کردن یا تعامل همسرش با هیچ زنی را نمی دهند . اینگونه روشها ی مبتنی بر خودخواهی درزندگی زناشویی جز ایجاد تنفر وانزجار وتقویت بی اعتمادی وبدبینی وپنهان کاری در محیط خانواده هیچ سود وثمری نداشته وندارد.لذا رعایت حجاب ، وقار وادب دینی در برخورد با گروه های غیر همجنس (نا محرم) ونیز عدم تجسس وتعصب بیجا در باره ی همسر وفرزندان، ازاصلیترین لوازم وپیش نیازهای ایجاد وتقویت اعتماد ومحبت در بین اعضای خانواده می با شد که نباید مورد غفلت وبی توجهی اولیا قرار گیرد.
۲) مادران از زن بودن خود شکوه وابراز نا خرسندی نکنند . بخش مهمی از تحقیرها وتبعیض های ناروا علیه زنان در جامعه ، توسط خود آنان اشاعه می یابد . دو گروه از زنان به جایگاه ومنزلت بانوان لطمه میزنند . گروهی با خود آرایی براساس سلیقه وامیال مردان چشم چران وبلهوس ،وگروهی با استفاده نا درست از حجاب وپوشش اسلامی ودرعین حال محدودیت ( ونه مصونیت) دانستن آن.[۱۷۳]
مادران با حجاب وعفیف ،با افزودن بر معلومات وفضایل اخلاقی ورعایت آداب معاشرت در تعامل با دیگران ونیز توجه وعنایت جدی به پاکیزگی ونظم وانضباط در پوشش وروش زندگی بهترین مدافعان ومروجان حجاب وعفاف در بین جوانان به شمار می آیند ،که نباید از این فرصت وموقعیت ممتاز غفلت نموده وبهانه به دست مخالفان حجاب واشاعه دهندگان فرهنگ بیگانه در جامعه بدهند.
مادرانی که مرتب از حجاب می نالند وآنرا مانع فعالیت وتحرک ونشاط خود می دانند ویا از زن بودن خود شکوه وشکایت می کنند، درواقع بیشترین تاثیررا درشکسته شدن قبح بد حجابی ونیز تحقیر جایگاه ومنزلت زنان در جامعه داشته ودارند.
جوانان ونوجوانان ازکسانی درزندگی ورفتار اجتماعی اطاعت وتقلید میکنند که مورد علاقه محبتشان باشند. همچنین به کسانی علاقمند میشوند که از نشاط، شادابی، نفوذ ومعرفت وتوانایی ابراز محبت لازم برخوردار باشند.
بنابراین بر مادران عفیف وبا کرامت لازم است که با نشاط وشادابی واعتماد به نفس ، با تقویت بنیه ی علمی ،دینی واجتماعی خود وفرزندانشان،ونیز با دفاع منطقی از مقام ومنزلت زن، موجبات رونق ورواج فرهنگ عفاف وحجاب در بین جوانان ونوجوانان را فراهم آورند.
۳)درابرازمحبت وعلاقه نسبت به اعضای خانواده ،ضمن رعایت اعتدال ،وپرهیزازافراط وتفریط ،دختران را بر سایر افراد خانواده ترجیح دهید .در این میان ابراز محبت پدرنسبت به دخترنقش وتاثیر فوق العاده ای را درالقاء اعتماد به نفس واحساس آرامش ودر نتیجه بی نیازی از خودنمایی وخود آرایی برای گروه های غیر همجنس در بیرون از کانون خانواده داشته ودارد.[۱۷۴]
بسیاری از پدران با روش های ابراز محبت نا آشنا بوده وعموما” محبت را در تهیه ی خوراک وپوشاک وتبدیل به احسن مسکن واتومبیل ولوازم لوکس زندگی خلاصه می کنند.هرچه دراین راه تلاش می کنند شکاف بین خود وفرزندانشان را عمیق تر نموده وزمینه های آسیب پذیری اعضای خانواده ،بخصوص دختران را مساعد تر می سازند.
پدرانی که بتوانند با دختران خود رابطه ای دوستانه وصمیمی ایجاد کنند و با کلام و نگاه های گرم وعاطفی ،زیبا یی ها وموفقیت ها وتوانایی های آنان را مورد تمجید وتحسین قراردهند، درواقع توانسته اند در نجات دختران خود از دام ودامن گروه های غیرهمجنس دربیرون ازخانه ونیزاز آلوده شدن آنان به عوارض ناشی ازکمبود محبت از جمله خودنمایی وبدحجابی توفیقات لازم را به دست آورند.
۴)سطح آگاهی ومعلومات فرزندان خود را ارتقاء دهید .دربیشتر خانه ها زیبایی ودکور وگل وگلدان ومبل ولوستر ومجسمه های تزیینی وانواع واقسام اشیاءولوازم بعضا"نه چندان لازم، فراوان دیده میشود ،اما دریغ ازاختصاص کمترین هزینه برای تهیه ی چند کتاب مفید وارزنده برای مطالعه افراد خانواده !
کتابخانه ای ساده وزیبا که با کتاب های مورد نیاز ومفید وسی دی ها ونوارها وفیلم های سالم وسودمند تزیین شده باشد، فضا وفرصت مناسبی را در اختیار اعضای خانواده بویژه فرزندان گذاشته وآنان را به مطالعه واستفاده از وسایل تفریحی و آموزشی مناسب تشویق می کند.
نشست های فکری وفرهنگی وگفتگوهای مبتنی بر مطالعات وبیان نتایج نظرت حاصل از تماشای برخی فیلم ها وبرنامه های آموزنده یِ تلویزیونی ،نقش بسیار مفیدو موثری را در رشد وبالندگی جوانان ودر نتیجه واکسینه شدن آنان در برابر آسیب ها وآفت های فکری وفرهنگی موجود در جامعه خواهند داشت.
بدیهی است زنان ودختران این دسته از خانواده ها حجاب وپوشش اسلامی رانه براساس اجبار وتحمیل، بلکه با آگاهی واطلاع پذیرفته ومصمم ومحکم دربرابروسوسه های مخالفان وشبهه افکنان، ازعقاید وارزش های ملی ومذهبی خود دفاع می کنند.
گفتار دوم:ساماندهی نظام آموزش و پرورش[۱۷۵]
آموزش و پرورش به عنوان بزرگ ترین و پر جمعیت ترین نهاد آموزشی و تربیتی که سال های نسبتاً طولانی ازبهترین مقاطع زندگی اکثر افراد جامعه را به خود اختصاص می دهد، در صورت ساماندهی مناسب نقش بسیار مهم ومؤثری را در مهار مفاسد اجتماعی و بدحجابی و اشاعه فرهنگ اسلامی داشته باشد.
به منظور پرهیز از کلی گویی تأکید بر نکات ذیل ضروری است:
۱)تغییر ساختار و ماهیت نظام آموزشی با رویکرد درک مطلب (نه کسب مدرک) و منطبق با مطالبات و نیازهای به روز جامعه به ویژه نسل جوان کشور.
۲) حذف نظام ارزشیابی مبتنی بر نمره و حفظ مطالب متون درسی.
۳) تأکید و عنایت خاص به مسأله حجاب و پوشش اسلامی و تعریف دقیق روابط بین افراد غیر همجنس براساس آموزه های دینی درمتون درسی ومحیط های آموزشی.
۴)پیگیری و اجرای دقیق دستورالعمل ها و بخشنامه های دولت درخصوص لزوم رعایت حجاب و برخورد صحیح و سودمند با افراد متخلف به ویژه معلمان و کارکنان آموزش و پرورش در این باره
۵) پرهیز از برخوردهای آمرانه و تحکم آمیز درخصوص رعایت شئون اسلامی و تکالیف دینی و طرح و تبلیغ جذابیت ها و زیبایی های اسلام با تأمل بیشتر بر آثار مفید و سازنده ی رعایت حجاب و پوشش اسلامی.
۶)استفاده از ابزار و شیوه های نوین تبلیغ (فیلم، تئاتر، انیمیشن و …) در جهت معرفی و ارائه ی آثار و برکات تکیه عملی بر دستورهای دینی (از جمله عفاف و حجاب اسلامی) در زندگی اجتماعی.
۷) بهره گیری از معلمان متدین، لایق و با تجربه ای که به پوشش اسلامی التزام عملی دارند
۸) حذف مطالب وتصاویر تحقیر آمیز علیه زنان و دختران(از کتاب های درسی) و طرح و تبیین جایگاه حقیقی آنان در اسلام.
۹) ساخت و ساز مدارس و مراکز آموزشی ویژه ی دختران به گونه ای که رعایت حجاب اسلامی و شئونات دینی و اخلاقی در مدارس سهل و آسان باشد.
گفتار سوم: دانشگاهها و مقابله با بد حجابی
۱) ایجاد ارتباط پویا و پایدار بین حوزه های علمیه و دانشگاه ها و استفاده ی بهینه از استادان و اندیشه ورزان حوزوی در آشنایی هر چه پیش تر دانشگاهیان با معارف و موازین دینی و ضرورت التزام عملی به شئونات شرعی از جمله رعایت حجاب و پوشش اسلامی .
۲) ترجیح رشد کیفی دانشگاه و پرهیز از گسترش کمی آن ها بدون توجه به استانداردها و ساختارهای کیفی و مطلوب، برای تقویت بنیه ی علمی و دینی و در نتیجه رشد و بالندگی نسل جوان.
۳)تأسیس و تقویت نهادهای جوشیده از متن دانشجویان در جهت بهره گیری از توانمندی های دانشجویان برای مقابله با پدیده ی بدحجابی و خودآرایی و روابط نامناسب افراد با جنس مخالف.
۴)حمایت مادی و معنوی از آثار و تألیفات مهم و مفیدی که در حوزه ی مسایل ارزشی به ویژه حفظ شئونات شرعی نگاشته شده است.
۵) تأسیس و تقویت نشریات دانشجویی با تأکید بر طرح و ترویج ارزش های دینی و التزام به حجاب و پوشش اسلامی با بهره گرفتن از قلم و هنر جذّاب.
۲-۱-۱۰-۱-۲ وفاداری به عنوان رفتار نمایان شده
این مفهوم بسیار بحث برانگیز می باشد . تحقیقات صورت گرفته اطلاعات بسیار زیادی را در مورد الگوهای خرید در طول سالیان متمادی در سراسر طبقه های تولیدی و برای بسیاری از کشور ها ایجاد نموده است . بر اساس بررسی های صورت پذیرفته در مورد این تحقیقات مشخص شده است که مشتریان بسیار کمی وجود دارند که به محصول و یا برندی به صورت ۱۰۰% وفادار باشند و یا آنکه به طور کل نسبت به برند ها حساس نبوده و بنا به موقعیت اقدام به خرید می نمایند . البته این مورد دو سر طیف مصرف کنندگان را تشکیل می دهند و اکثر مصرف کنندگان در حالتی بینابین این دو حالت قرار دارند . به عنوان مثال می توان گفت که فرد به ترکیبی از مارک ها در یک طبقه محصولی به صورت نسبی وفادار می باشد .
بر اساس این تحقیقات می توان ادعا نمود که :
وفاداری یک تمایل در حال رشد نسبت به خرید یک مارک از بین چندین مارک موجود می باشد .
محققینی که این تحقیقات را انجام داده اند اعتقاد دارند که سازمان ها می بایست به خود بازار توجه داشته باشند تا آنکه به روی فرد فرد مشتریان متمرکز گردند . معیار های اساسی که برای این تحقیقات تعریف شده اند عبارتند از عملکرد محصول و یا خدمت ، کیفیت ادراک شده توسط مصرف کننده، مقدار خرید ، تعداد دفعات خرید و خرید های تکراری برای دوره .
۳-۱-۱۰-۱-۲ وفاداری به عنوان خریدی که تحت تاثیر نگرش افراد قرار گرفته و تعدیل شده
بر اساس این تفکر و دیدگاه وفاداری به عنوان فرایند خریدی دیده شده است که نگرش فرد به روی آن اثر گذار است . بر این اساس می بایست که بین وفاداری نگرشی و غیر نگرشی مصرف کنندگان تمایز ایجاد کرد . این تقسیم بندی مشخص می کند که کدامیک از مصرف کنندگان وفادار به برند بوده و چه تعداد از آنها جز مشتریان آسیب پذیر هستند . در نتیجه نمی توان یک مصرف کننده را در یک لحظه به عنوان مشتری وفادار شناسایی نمود . معیاری که در این مساله وجود خواهد داشت مدت زمانی است که طول می کشد تا مشتریان وفادار باقی بمانند . از طرف دیگر در برخی از موارد وفاداری تحت تاثیر سایر عوامل نیز می باشد ؛ به عنوان مثال ممکن است که مصرف کننده ای محصولی را برای چندین سال متمادی مورد استفاده قرار داده باشد . اما آیا این فرد وفادار به برند است ؟ ممکن است که علت وفاداری فرد به این محصول به خاطر در دسترس نبودن محصولات رقیب و یا حتی جایگزین بوده باشد. بنابراین می بایست یک تعریف رفتاری صرف از وفاداری وجود داشته باشد که بتواند علل رفتار وفادارانه را توضیح دهد
(Jean Donio & Paola Massari, 2006).
۲-۱۰-۱-۲ روند ایجاد وفاداری در مشتریان
به رضایت مشتری به عنوان یک سازه شناختی نگریسته می شود ، جاییکه عملکرد درک شده از یک محصول و یا یک خدمت با یک استاندارد قابل سنجش مورد ارزیابی قرار می گیرد .
بر اساس تئوری انتظار (تالمن ،۱۹۳۲) توقعات سطحی قابل پیش بینی را از عملکرد را نشان می دهد و در نتیجه وی و همکارانش به رضایت مشتری به عنوان یک فاکتور عینی می نگرند .
توجه بر مینای شناختی رضایت مشتری به منظور استخراج یک مبنای احساسی اگر چه که عجیب به نظر می رسد ولی تحقیقات صورت پذیرفته در حیطه روانشناسی نشان می دهد که احساسات می توانند بر روی فرایند ارزیابی تاثیر بگذارند .
به عبارت دیگر احساسات نقش عمده ای در انتخاب مشتریان و همچنین رضایتمندی آنها ایفا می نماید . الیور[۸۲] در سالهای (۱۹۹۳، ۱۹۹۶ و ۱۹۸۰ ) تاثیر احساسات را بر روی رضایت مشتری مورد بررسی قرار داد . از طرف دیگر وی دریافت که خدمات با توجه به ماهیت ناملموسی که دارا هستند کمتر از این قابلیت برخوردارند که کیفیتشان مورد ارزیابی قرار گیرد (David J. Burns & Lewis Neisner , 2006)
بر این اساس می توان مدل پویایی را برای رضایت مشتری ارائه نمود . در حقیقت می توان گفت که این مدل بر اساس مدارک تجربی و تجربیات درک شده بوجود آمده است .
شکل ۹-۲ مدل پویایی وفاداری مشتری
(Jean Donio, et.al, 2006)
همانگونه که دیده می شود بر اساس این مدل نقاط مرجع به عنوان تعهد مشتری و اعتماد مشتری شناخته می شوند .
بر اساس این مدل اعتماد به عنوان پیامدی از رضایت مشتری و به عنوان مقدمه ای برای تعهد و وفاداری مشتری در نظر گرفته شده است .
تعهد عبارت است از حدی که یک فرد برای نگه داشتن یک رابطه ارزشمند اراده می کند . اعتماد به عنوان فاکتوری تعیین کننده از تعهد شناخته می شود . مورگان و هانت [۸۳](۱۹۹۴) بیان نمودند که اعتماد برای تبادلات رابطه بسیار مهم و حایز اهمیت است و علت را در آن میدانند که روابطی که بر اساس اعتماد ساخته می شوند از ارزش بالایی در ذهن مبادله گران برخورداند .
۳-۱۰-۱-۲ اهمیت بررسی وفاداری به برند
مفهوم رضایت و وفاداری به برند تاثیر بسیار بالایی در ایجاد و نگاه داری مزایای رقابتی پایدار سازمان و رشد آن دارا هستند . مشتریان وفادار به برند برای سازمان ها بسیار سود آور تر می باشند و هزینه های مرتبط به آنها در مقایسه به مشتریانی که وفادار به برند نمی باشند بسیار کمتر می باشد . در ادبیات بازاریابی به تکرر با این مساله روبرو شده ایم که هزینه های مرتبط با جذب مشتریان جدید پنج برابر بیشتر از هزینه های مربوط به نگاه داری مشتریان جدید می باشد . (بارسکی ۱۹۹۴ ، ریشلد و ساسر ۱۹۹۰ ، وود ۲۰۰۰ ) این مساله هزینه ای به علت آن است که :
وفاداری به برند هزینه های مرتبط با جذب مشتریان جدید را کاهش می دهد .
تبلیغات دهان به دهانی که توسط مشتریان وفادار صورت می پذیرد هزینه های بازاریابی مرتبط با جذب مشتریان را کاهش می دهد .
داشتن مشتریان وفادار به برند ،هزینه های مرتبط با گسترش و بسط برندها را کاهش می دهد . از طرف دیگر هزینه ها و تبعات مربوط به تولید محصولات جدید با داشتن مشتریان وفادار کاهش خواهد یافت .
رابطه مستقیمی بین میزان نرخ وفاداری به برند ها و سهم بازار وجود دارد .
مشتریان وفادار خرید های خود را تکرار می کند که خود در ادامه منابع درآمدی سازمان ها را شکل خواهد داد.
مشتریان وفادار به برند میزان مصرف خود را از برند مورد علاقه خود افزایش خواهند داد که در نتیجه منجر به افزایش درآمدهای حاصل از فروش سازمان می گردد .
مشتریانی که به برندی وفادار هستند تواتر خریدهای خویش را نسبت به آن برند افزایش می دهند که خود در نتیجه منجر به افزایش فروش سازمان می گردد .
مشتریانی که وفادار به برندی خاص هستند در واقع تبدیل به وکیل مدافعان بازاری سازمان ها می شوند و در نتیجه به روی فرایند های تصمیم گری سایر افراد اثر خواهند گذاشت .
۴-۱۰-۱-۲ مفهوم وفاداری به برند
بر طبق تعریف ارائه شده توسط انجمن بازاریابی آمریکا وفاداری به برند عبارت است از ، شرایطی که در آن مصرف کننده به طور معمول کالا و خدمات ارائه شده توسط یک سازمان را در طول زمان خریداری نموده و در این شرایط تمایل دارد که محصولات تولید شده این سازمان را نسبت به سایر محصولات موجود در این رسته رجحان دهد . تعریف دیگری که توسط همین انجمن ارائه شده است بیان می دارد که ، وفاداری به برند حالتی است که در آن مصرف کننده به صورت سازگار برند خاصی را در بین سایر برند های موجود در بازار خریداری می نماید .
بعد از ارائه تعاریف اولیه در زمینه وفاداری به برند که توسط کوپ لند [۸۴]در سال ۱۹۲۳ این مساله توسط پژوهشگران بسیار مورد توجه قرار گرفت و از آن به بعد در حدود ۲۰۰ تعریف مجزا از وفاداری به برند ارائه شده است . (جیکوبی ، ۱۹۲۳)
از افرادی که این مساله را با دقت خاص مورد بررسی قرار دادند دیوید آکر [۸۵]فعالیت های چشم گیری در این زمینه ارائه نموده است . بنا به تعریف دیوید آکر وفاداری به برند ، منعکس کننده آن است که مصرف کننده چقدر متمایل است که برند انتخابی خویش را تغییر دهد به خصوص در شرایطی که این برند های در ماهیت محصولی و ویژگی های آن ، قیمت ، ارتباطات با بازار و یا حتی در برنامه های توزیعی خویش متفاوت باشند (دیوید آکر ، ۱۹۹۲ ) .
وفاداری به برند عبارت است تمایل مصرف کننده نسبت به یک برند در مقایسه با سایر برندهای مشابه و قابل جایگزینی است (Dacko, 2008:97).
همانگونه که گفته شد وفاداری به برند در واقع تمایل و ترجیح یک مصرف کننده به استفاده از یک برند خاص است تا برندهای مشابه که در آن دسته و خط از کالا قرار دارند . با توجه به این مساله داشتن وفاداری به برند یکی از نشانه های وجود ارزش برند می باشد که البته وجود این وفاداری به برند منجر به خرید مجدد توسط مصرف کنندگان می شود . البته می بایست به این مساله توجه داشت که وجود رفتار خرید مجدد در مصرف کننده لزوما نشانه وفاداری به برند نیست ، بلکه در برخی موارد مصرف کننده رفتار خرید خود را تکرار می نماید اما لزوما به برند وفادار نیست . این رفتار در موقعی رخ می دهد که مصرف کننده کالا را به خاطر مسایل جز وفاداری خویش به برند آنرا خریداری می نماید . این موارد ممکن است که مشتمل بر : دسترسی آسان کالا ، تناسب کالا به خواسته های موقت فرد و یا برنامه های تشویقی ترویجی سازمان باشد . در واقع مصرف کننده در این موارد رفتار خرید خویش را تکرار می نماید اما به طور عمیق از لحاظ روانی به برند وابسته نیست (Dacko , 2008 : 97 ) .
داتا[۸۶] (۲۰۰۳) معتقد است که وفاداری به برند پایه و بنیان بازاریابی استراتژیک است . سازمان های در واقع با تعیین و تصویب استراتژی های بازاریابی خویش سعی در پرورش مصرف کنندگان وفادار هستند تا سهم بیشتری از بازار را بدست آورند و بتوانند سود بیشتری را از کسب و کار خویش محقق نمایند . از طرف دیگر وفاداری به برند منجر به ایجاد مزایای دیگری همچون تبلیغات سینه به سینه [۸۷] و همچنین مزیت های رقابتی همچون مقاومت نسبت به سایر برند ها می شود .
داتا همچون نلسون [۸۸]بر این اعتقاد است که مصرف کنندگان همه روزه به واسطه ادعاهای رقابتی سازمان ها بمباران می شوند . در چنین شرایطی حفظ و نگهداری وفاداری مشتریان برای سازمان ها بسیار پر هزینه می شود . بنابراین در چنین شرایطی شناسایی عواملی که منجر به ایجاد وفاداری در مشتریان می شود و اعمال برنامه هایی که به روی آنها اثر بگذارد از اهمیت بسزایی برخوارد خواهد بود .
چودهوری و هولبروک (۲۰۰۲) وفادرای به برند را تحت غالب اعتماد و تعهد تعریف می نمایند . آنها بر این عقیده اند که تعهد به برند یک متغیر ارتباطی بسیار مهم در ترغیب طرفین مبادلات بر حفظ حالات موجود و مقاومت در برابر سایر مبادلات موجود در بازار می باشد .
داتا در ادامه سعی بر آن نمود تا مواردی را که منجر به ایجاد نگرش های مثبت در مورد یک برند می شوند را مورد بررسی قرار دهد . وی معتقد بود که اگر که مصرف کنندگان تصویر مناسب و خاطره خوبی از مصرف کالا در گذشته داشته باشند تمایل بر آن خواهند داشت تا این کالا را دوباره مورد استفاده قرار داده و آن را مصرف می نمایند .
۵-۱۰-۱-۲ مدل های وفاداری به برند
۱-۵-۱۰-۱-۲ مدل وفاداری داتا
داتا در سال ۲۰۰۳ با تحقیقی که انجام داد عوامل اثرگذار بر روی وفاداری به برند را مورد بررسی قرار داد. بر این اساس عملکرد محصول ، رضایت مشتری ، قیمت ، عادات ، سابقه مصرف برند ، نام و نشان و همچنین مسایلی همچون سطح ریسک و همچنین درگیری مصرف کننده معیار های اساسی اثرگذار به روی رفتار مصرف کننده هستند . تحقیقات وی نشان داد که اگر مصرف کننده خود را در مورد محصولی بیشتر درگیر نماید در نتیجه اطلاعات بیشتری را در مورد آن جستجو خواهد نمود و در نتیجه اگر که عملکرد محصول مناسب بوده باشد احتمال آنکه رفتار خرید تکرار شود بالا خواهد رفت که در نهایت می تواند منجر به ایجاد وفاداری به برند شود . همچنین در مورد کالاهای کم درگیر رفتار خرید مبتنی بر عادت می تواند منجر به ایجاد وفاداری در مشتری شود .
۲-۵-۱۰-۱-۲ مدل بنت و راندل تیل [۸۹]
تفاوت در بین وفاداری عادتی و وفاداری نگرشی از گذشته در ادبیات بازاریابی موجود بوده است . دیوی آکر بیان می دارد که وفاداری دارای دو جنبه است که یکی خرید یک برند در طی زمان است و دیگری نگرشی است که فرد در مورد برند داراست . بر این اساس خرید یک برند مخصوص در طی زمان به عنوان وفاداری رفتاری شناخته شده و جنبه دیگر نگرش مثبت فرد در مورد برند است که وفاداری نگرشی وی را شکل می دهد .
بنت و راندل تیل در تحقیق خویش بیان داشتند که استفاده تک بعدی از این مفاهیم درست نمی باشد . به عنوان مثال در مورد کالاهای با دوام وفاداری رفتاری را نمی توان به راحتی تعریف نمود زیرا که با توجه به ماهیت با دوام این کالاها رفتار خرید آنها به تکرر نخواهد رسید . از طرف دیگر مساله وفاداری بنا به عقیده این دو بسیار تحت تاثیر ویژگی های فردی نیز می باشد. به عنوان مثال آنها بیان می دارند که جنبه ای مثل وفاداری عادتی می تواند تحت تاثیر عاملی چون ریسک گریزی فرد باشد و فرد به خاطر در بر نگرفتن ریسک های مرتبط با خرید محصولات جدید اقدام به خرید و مصرف برند قدیمی خویش می نماید . (بنت و راندل نیل ، ۲۰۰۲ )
۳-۵-۱۰-۱-۲ مدل دیک و باسو
دیک و باسو در تحقیقات خویش به این مساله اذعان داشته اند که وفاداری به برند هم مشتمل بر جنبه های عادتی و رفتاری است و هم مشتمل بر جنبه های نگرشی . بر این اساس آنها وفاداری نگرشی را در گذشته در مورد آن کمتر بحث و بررسی شده بود را به سه زیر مجموعه تقسیم نمودند . این سه دسته عبارت هستند از وفاداری نگرشی موثر ، شناختی و کوششی . (دیک و باسو،۱۹۹۴)
الف ) وفاداری عادتی و وفاداری نگرشی
تمایز بین وفاداری عادتی و وفاداری نگرشی در ادبیات موضوعی مدیریت بازاریابی از دیرینه خاصی برخوردار است . بنا به بیانات دیوید آکر وفاداری به برند عبارت است از الگوی خریدی که از پی آن مشتری در پی زمان اقدام به خرید یک برند خاص می نماید و رفتار مناسبی نسبت به این برند دارد .پیرو الگوهای ارائه شده توسط آکر دو دسته مختلف و متفاوت از رویکردهای نسبت به وفاداری به برند شکل یافته است .
اولین این الگوها به گونه ای است که بیان می دارد وفاداری به برند عبارت است از الگوی رفتار خرید با ثبات در اقدام به خرید یک برند خاص در عرصه زمان . این نعریف از لحاظ ماهیتی رفتاری بوده و به منظور تعریف ساختار وفاداری به برند شکل یافته است .
دومین این الگوها وفاداری به برند را بدین گونه تعریف می نماید : وفاداری به برند عبارت است از نگرش مناسب و متناسب نسبت به برند .
بنت و راندل تیل در سال ۲۰۰۲ طبق بررسی هایی که انجام دادند وجود دو جنبه متفاوت در وفاداری به برند را تایید نمودند . بنابراین نمی توان از یک مقیاس کلی برای محاسبه و بررسی وفاداری به برند استفاده نمود . در نتیجه برای بررسی وفاداری به برند نیازمند استفاده از متغیرهای مرتبط با این حیطه می باشیم . از طرف دیگر بررسی الگوهای رفتاری مصرف کنندگان در مورد کالاهای با دوام که مشتری در طی عمر خود به میزان محدودی اقدام به خرید آنها می نماید بسیار سخت خواهد بود زیرا که این رفتار مورد تکرار قرار نخواهد گرفت .
از طرف دیگر آنها بیان نموده اند وفاداری به برند به طور گسترده ای در ارتباط مستقیم با ویژگی های فردی می باشد . به عنوان مثال ممکن است که یک فرد وفاداری بالایی به یک برند خاص داشته باشد که این وفاداری به خاطر محصول و یا ویژگی های آن و یا حتی نگرش مناسب فرد در مورد آن برند نمی باشد بلکه در مرحله اول به خاطر ویژگی های اخلاقی رفتاری فرد مثل ریسک گریزی وی می باشد که این خود می تواند علت تکرار رفتار خرید مصرف کننده باشد . از طرف دیگر این مساله حتی در مورد وفاداری نگرشی هم مصداق می یابد زیرا که فرد کم کم به خاطر وابستگی ایجاد شده نسبت به برند در انتخابات خویش تنبل شده و اقدام به مقایسه و امتحان محصولات دیگر نمی نماید .
چادهووری و هولبروک در تحقیقی که در سال ۲۰۰۲ انجام دادند بیان نمودند که وفاداری به برند نیازمند سطح خاصی از تعهد نسبت به محصول و کیفیت آن می باشد و از طرف دیگر اگر که این رفتار خرید تکرار نشده باشد وفاداری شکل نیافته است . به نظر آنان وفاداری به برند متشکل از دو بعد تعهد بلند مدت مصرف کننده چه از لحاظ رفتاری و چه از لحاظ نگرشی می باشد .
دیک و باسو در بررسی که انجام دادند اعلام نمودند که وفادری به برند نیازمند هم تعهد رفتاری و هم نگرشی در مورد برند می باشد . بر این اساس این افراد وفاداری نگرشی به برند را به سه زیر مجموعه ، شناختی ، تلاشی و وفاداری موثر تقسیم کرده اند . از طرف دیگر سایر محققان چون گرین والد [۹۰]، بروک و همکاران [۹۱]بیان نمودند که این دسته بندی نقش مهمی را در شناسایی نگرش ها بازی می کنند . از طرف دیگی دانشمندانی چون کوستر و لین [۹۲]نیز از این ساختار در تحقیقات خود استفاده نمودند .
ب ) وفاداری نگرشی موثر