توفیق
رشد
صمیمیت و همبستگی
شریف زاده ، ۱۳۷۷
۲-۲۰-۱۱ مدل هافستد(Hofsted Model)
گیرت هافستد (۱۹۸۰) در مطالعه خود ابعاد فرهنگ را در چهار دسته قرار داده و بر اساس آن جوامع را تقسیم بندی نموده است.
۱) فاصله قدرت[۷۶] ۲) اجتناب از عدم اطمینان[۷۷]
۳) فرد گرایی در مقابل جمع گرایی[۷۸] ۴) مرد سالاری در مقابل زن سالاری[۷۹]
فاصله قدرت:
حدی را گویند که یک فرهنگ، مدیران را به اعمال قدرت تشویق می کنند. در فرهنگی که دارای فاصله قدرت بالاست، با توجه به شناختی که از عدم توازن قدرت بین مافوق و زیردستان وجود دارد، انتظار می رود که مدیران قدرت بیشتری را اعمال کنند. در این نوع فرهنگ اعتماد بین مافوق و زیردستان پایین است. در یک فرهنگ با فاصله قدرت پایین که رابطه نزدیکتری بین سرپرستان و زیردستان وجود دارد، اعتماد متقابل بیشتری است و انتظار می رود که زیردستان در تصمیم گیری مشارکت کنند.
اجتناب از عدم اطمینان :
حدی است که افراد احساس می کنند که در موقعیتهای مبهم مورد تهدید قرار میگیرند. نیاز به امنیت در کشورهایی که افراد آن عدم اطمینان را دوست ندارند، بالاست و تخصصها و دانش مورد اعتقاد زیادی قرار می گیرند.
در کشورهایی که فرهنگ اجتناب از عدم اطمینان در آنها زیاد است، ساختار دهی فعالیتهای سازمانی در آنها زیاد است، قوانین مکتوب بیشتر است مدیران ریسک کمتری می کنند، ترک خدمت نیروی کار کم است و کارکنان از ابهام شغلی کمتری برخوردارند.
در جوامعی که اجتناب از عدم اطمینان در آنها کم است، ساختار دهی فعالیتهای سازمانی کم است، قوانین مکتوب ناچیز بوده وترک خدمت کارکنان زیاد است؛ همچنین مدیران زیاد ریسک می کنند و کارکنان دارای تحمل ابهام بیشتری هستند. در چنین فرهنگی افراد سازمان برای کارهایی که انجام می دهند، پاسخگو هستند و تشویق می شوند تا خلاقیت بیشتری از خودشان نشان دهند.
فردگرایی در مقابل جمع گرایی:
فردگرایی عبارتست از تمایل افراد به مراقبت از تنها منافع خود و خانواده شان، در مقابل جمع گرایی عباتست از تمایل افراد به وابستگی گروه ها یا اجتماعات و مراقبت از یکدیگر به ازای تعهدی که افراد نسبت به یکدیگر احساس می کنند.
هافستد دریافت که کشورهای ثروتمند امتیاز فردگرایی بالایی دارند و در کشورهای فقیرتر، فرهنگ جمع گرایی بیشتر است. در کشورهای که فرهنگ جمع گرایی وجود دارد، ابتکارات فردی وسیع تر است و ترفیعات مبتنی بر ارزش بازاری است. در کشورهایی که فرهنگ فردگرایی حاکم است ابتکارات فردی، کم و ترفیعات مبتنی بر سیستم ارشدیت است. (مقیمی، ۱۳۸۵).
مرد سالاری در برابر زن سالاری:
در جوامع مرد سالاری پول، دارایی های مادی و جاه طلبی تأکید می شود و نقش مرد ها و زن ها واضح و روشن شده است یعنی مردها فقط باید نقشهای مردانگی ایفا کنند وزنان نیز پرورشگر هستند و در این فرهنگها بر چالش و پیشرفت زیاد تأکید شده و افراد به تصمیم گیری فردی تشویق می شوند و در مقابل جایی که زن سالاری غالباً است. بر همکاری، وجود دوستانه ، امنیت شغلی، مراقبت و کیفیت زندگی تأکید می شود. دراین فرهنگها نقشها بر اساس جنسیت واضح و روشن نبوده و برابری جنسی بیشتر است.
۲-۲۰-۱۲ مدل شاین(Schein Model)
برای درک مفهوم واقعی فرهنگ سازمانی، مدل مفهومی شاین کمک بسیار خوبی است. مدل سه لایه شاین ابزار مناسبی برای طبقه بندی عناصر فرهنگ سازمانی ایجاد کرده است.
به طورکلی درمدل شاین فرهنگ به سه سطح تقسیم می شود:
۱) مفروضات اساسی فرهنگ که متکی بر ریشه فرهنگ بوده و به صورت ناخودآگاه است که شامل باورها، ادراکات، افکار و احساسات می شود.
۲) ارزشهای قرار دادی که از مفروضات اساسی لایه زیرین نشأت می گیرد و شامل استراتژی ، اهداف و … می باشند
۳) بالاترین سطح مدل شاین علایم، سمبل ها و نمادهای فیزیکی در دسترس است. این سطح ساخته دست بشر بوده و شامل ساختارهای سازمانی و فرآیندهای قابل مشاهده است (دنیسون ، ۲۰۰۸).
سطح ۱
الف: ساخته ها و آفریده ها
*تکنولوژی
*هنر
ب: الگوهای رفتاری
*الگوهای رفتاری قابل رویت و غیر قابل رویت
سطح ۲
ارزشها
*قابل بررسی در محیط فیزیکی
*قابل بررسی فقط با توافق عام
سطح۳
مفروضات اساسی
*ارتباط با محیط *ماهیت فعالیت انسان
*ماهیت واقعیت ، زمان و فضا * ماهیت وجودی انسان * ماهیت روابط انسان