ارتباطات باز، امکان دستیابی و سهیم شدن در اطلاعات و اشتراک ( سهیم شدن) در احساسات و ادراکات از عواملی هستند که بر درک از قابل اعتماد بودن سازمان و مدیران آن تأثیر میگذارند ( کت و همکاران[۱۶۲]، ۲۰۱۰: ۱۴۸۹). این فرایند ممکن است به طور معکوس روی دهد، یعنی وضعیتی که در آن دسترسی به اطلاعات و مشارکت در تصمیم گیری ها در سازمان برای همه امکان پذیر نیست و تصور عمومی بر این است که برخورد سازمان با کارمندان ناعادلانه و غیر منصفانه است. این برداشت به احتمال زیاد به بی اعتمادی متقابل می انجامد و موجب کاهش تعهد سازمانی می شود (رچ[۱۶۳]، ۱۹۹۱: ۱۰۱).
علی رغم تمام علایق به موضوع اعتماد، برخورد با موضوع اعتماد چند تکه و مجزاست؛ چرا که سه جریان گسترده در ادبیات اعتماد وجود دارد. نخست، اعتماد درون سازمانی ( یعنی به عنوان یک پدیده درون سازمان مثل اعتماد بین کارکنان و سرپرستان یا مدیران، یا میان همکاران) که تأکید ما در این مطالعه بر این نوع اعتماد است، دوم، اعتماد میان سازمان ها ( یعنی یک پدیده میان سازمانی) و سوم، اعتماد میان سازمان ها و مشتریانشان که به عنوان یک مفهوم بازاریابی مطرح می شود (دیتز و هارتوگ[۱۶۴]، ۲۰۰۶: ۵۵۷-۵۵۸).
۲۲-۲٫ مفهوم اعتماد در ادبیات سازمانی
مفهوم اعتماد سازمانی در ادبیات اقتصادی، جامعه شناسی و روانشناسی بحث شده است. برای مثال، بر اساس تحلیلی که توسط کروز و کاستاسیلوا[۱۶۵] (۲۰۰۴) صورت گرفت، مشخص شد که اعتماد میتواند با بهره گرفتن از چهارچوب های تئوریکی زیادی بررسی شود. مثل تئوری انتقال هزینه، تئوری مبادله اجتماعی، تئوری نمایندگی و تئوری اسناد ( الونن و دیگران، ۲۰۰۸، ۱۶۱). با این همه، اعتماد بیشتر به عنوان یک پدیده اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است.
تمام بخشهای یک رابطه اعتماد محور دارای سطوحی از ریسک است. اگرچه ممکن است توزیع ریسک بین بخشها نا مناسب باشد. این ریسک مستقیما از قبول نتایج منفی برآمده از فعالیت های بخشهای دیگر ناشی می شود که شامل عدم پیروی یا کناره گیری از توافقات مبتنی بر روابط میباشد (دایتز[۱۶۶]، ۲۰۰۴: ۶). در واقع اعتماد نوعی تمایل به پذیرش ریسک است و سطح اعتماد نشانگر میزان ریسکی است که یک فرد تمایل به پذیرش آن را دارد (اسکورمن و دیگران[۱۶۷]، ۲۰۰۷: ۳۴۶). مایر و دیگران (۱۹۹۵) معتقد بودند که سطح ریسک پذیرفته شده به عنوان یک مانع ورودی در روابط اعتماد عمل میکند، اگر سطح اعتماد از آستانه ریسک پذیرفته شده بیشتر شود، اعتماد کننده میتواند ریسک موجود در روابط را بپذیرد ( کانل و مانیون[۱۶۸]، ۲۰۰۶: ۴۲۷).
اعتماد با اطمینان[۱۶۹] متفاوت است اگرچه هردوی این مفاهیم به انتظارات نسبت به وقایع احتمالی آینده دلالت دارند که ممکن است نا امید کننده باشد. اما آن ها در چگونگی شکل گیری این انتظارات با هم تفاوت قابل ملاحظه ای دارند. یک انتظار اعتماد آمیز[۱۷۰] اذعان دارد که عمل یک شخص ممکن است با
-
- . Organizational justice ↑
-
- . Organizational Trust ↑
-
- . Pucetaite & Lamsa ↑
-
- . Quality of Work Life ↑
-
- ۱٫ Stephen & et al ↑
-
- . Samad ↑
-
- . Fortin & fellenz ↑
-
- . Heponiemi & et al ↑
-
- . DeConinck ↑
-
- Fischer ↑
-
- . Distributional justice ↑
-
- . Procedural justice ↑
-
- . Interactional justice ↑
-
- . Elamin & Nasser ↑
-
- . Arif & Forbis ↑
-
- . Bodnar czuk ↑
-
- . Ellonen & et al ↑
-
- . Lateral trust ↑
-
- . Vertical trust ↑
-
- . Institutional trust ↑
-
- ۱٫ Walton ↑
-
- . Adequate & Fair Compensation ↑
-
- . Safe and HealthyWork Conditions ↑
-
- . Opportunity for Continued Growth and Security ↑
-
- . Constitutionalism in the Work Organization ↑
-
- . The Social Relevance of Work Life ↑
-
- . Total Life Settings ↑
-
- . Social Integration in the Work Organization ↑
-
- . Development of Human Capabilities ↑
-
- . Leow & Kok ↑
-
- . Fitzroy ↑
-
- . Chathoth ↑
-
- . Yilmaz & Tasdan ↑
-
- . Williamson & Williams ↑
-
- . Blakly & rego ↑
-
- . Competence ↑
-
- . Benevolence ↑
-
- . Reliability ↑
-
- . Lateral trust ↑
-
- . Vertical trust ↑
-
- . Institutional trust ↑
-
- . Adequate and Fair Compensation ↑
-
- . Safe and HealthyWork Conditions ↑
-
- . Opportunity for Continued Growth and Security ↑
-
- . Constitutionalism in the Work Organization ↑
-
- . The Social Relevance of Work Life ↑
-
- . Total Life Settings ↑
-
- . Social Integration in the Work Organization ↑
-
- .Development of Human Capabilities ↑
-
- . Greenberg ↑
-
- . Smith & et al ↑
-
- . Job fair ↑
-
- . Structural ↑
-
- . Gren Berg & Cropanzano ↑
-
- . Folger ↑
-
- . Konovosky ↑
-
- . Bies ↑
-
- . Colquitt ↑
-
- . Karriker ↑
-
- . Wong & et al ↑
-
- . Nadiri & Tanova ↑
-
- . Ceylan ↑
-
- . Yilmaz & Tasdan ↑
-
- . Rogelberg ↑
-
- ۳٫ Adams ↑
-
- ۴٫ Tybat & Walker ↑
-
- ۵٫ Levental ↑
-
- ۶٫ Bies & movag ↑
-
- ۷٫ Nabatchi ↑
-
- . Lieventhal ↑
-
- . Low & Vodanovich ↑
-
- . Bos ↑
-
- . Kolins & Praos ↑
-
- . Cole & Flint ↑
-
- . Chang ↑
-
- . Pearce & Randel ↑
-
- . Mathieu & Zajac ↑
-
- . Francesco ↑
-
- . Lipponen, Olkkonen & Myyry ↑
-
- . Tayler & Laeind ↑
-
- . Reactive- proactive dimension ↑
-
- . Process- content dimension ↑
“