امام سجادu در صحیفه سجادیه میفرماید: «فَلا تَرُدَنِی خَائِبَاً دَعوَتَکَ یَا رَبِّ مِسکِینَاً مُشفِقَاً خَائِفَاً وَجِلاً فَقِیراً مُضطَرَاً اِلَیک؛[۱۲۱] ای پروردگار من! بر من ببخشای و مرا همچون پناهندهای درمانده و ذلیل در پناهت بپذیر در یوزهگری بیچیزم، محرومم مفرمای، محتاج و مسیکنم و به سوی تو عرض مسکنت میکنم بر من رحم کن و نومیدم مساز.»
بنابراین از مهم ترین شئونات دعا انکسار دل و رقت قلب است چنین حالتی را در دعا باید غنیمت شمرد، همانطوری که پیامبر اکرمe فرمود: «اِغتَنِمُوا الدُّعَاءُ عِندَ الرِقَهٍ فَاِنَّهَا رَحمَهً؛[۱۲۲] غنیمت بشمارید دعا و نیایش را هنگامی که حالت رقت دارید که آن موجب رحمت بیکران خداوند است بلکه چنین دعایی خودش از رحمت واسعه پروردگار میباشد.»
۹- عمل به احکام و دستورات خدا، قرآن و سنت رسول e
مهمترین و اساسیترین شرط از شرایط استجابت دعا و نیایش پس از شناخت خدا، عمل و پایبندی به دستورات و قوانین الهی است یعنی بنده اوامر و نواهی پروردگار را اطاعت کند و در ابعاد و شئونات زندگی مراعات احکام الهی نماید و حق بندگی را بهجا آورد. چنان چه خدا در قرآن میفرماید: «وَأَوْفُواْ بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ؛[۱۲۳] به عهد من وفا کنید تا به عهد شما وفا کنم و از شکستن پیمان من برحذر باشید.»
و همچنین رسول اکرم e در این باره فرمودهاند: «یَکفِی مِنَ الدُّعَاءِ مَعَ البِرِ مَا یَکفِی الطُّعَامُ مِنَ المُلحِ؛[۱۲۴] کفایت میکند دعای اندکی که با اعمال و گفتار نیک و صالح باشد، در این صورت مورد پذیرش و خشنودی خداوند است.»
سخن بدون عمل و گفتار بدون کردار مانند تیراندازی است که کمنش زه نداشته باشد و به همین خاطر بیتأثیر و بینتیجه است. [۱۲۵]
«قَالَ اَمِیرَالمُؤمِنِینَ u اِنَّهُ خَطَبَ فِی یَومِ بَلِیغِهِ فَقَالَ فِی آخِرِهَا:
اَیُّهَا النَّاسُ سَبعُ مَصَائِبَ عظَامَ نَعُوذُ بِالله مِنهَا: عَالِمُ زُل وَ عَابِدُ مُل وَ مُؤتمُِنَ فُل وَ مُؤمِنُ غُل وَ غَنِیُ اَقَل وَ عَزِیزُ ذُل وَ فَقِیرُ اَعتَل… عن قول اله تعالی: (ادعونی استجب لکم)[۱۲۶]
قَالَ u اِنَّ قُلُوبُکُم فَاَنتَ بِثَمَانِ خِصَال… وَ قَالَ (اِنَّ الشَّیطَانُ لَکُم عَدوٌ فَاتَخَذُوهُ عَدُوَا)[۱۲۷]
وَ قَد سَدَدتُم اَبوَابِهِ وَ طُرُقِهِ؟…[۱۲۸]
از امیرالمؤمنین علی u روایت شده که روز جمعهای خطبهی بلیغ و گیرایی ایراد فرمودند و در پایان آن خطبه گفتند: مردم! هفت مصیبت است که ما از آنها به خدا پناه میبریم: عالمی که بلغزد و عابدی که از عبادت ملول و خسته گردد و مؤمنی که کافر شود و امینی که خیانت کند و توانگری که فقیر شود و عزیزی که خوار گردد و بینوایی که بیمار گردد. در این وقت مردی به امیرمؤمنان علی u از عدماستجابت دعایش شکایت کرد و گفت با اینکه خداوند فرموده دعا کنید تا اجابت کنم شما را؛ ما دعا میکنیم ولی به اجابت نمیرسد؟! امامu در پاسخ فرمود: قلبهای شما در هشت چیز خیانت کرده (لذا دعایتان مستجاب نمیشود):
شما خدای را شناختهاید اما حق او را ادا نکردهاید؛ به همین دلیل، شناخت شما سودی به حالتان نداشته است. شما به فرستاده او ایمان آورده اید سپس با سنت و برنامه دینی او به مخالفت برخاسته اید؛ ثمره ایمان شما کجاست؟ شما کتاب او را خوانده اید ولی به آن عمل نکردهاید گفتید شنیدیم و اطاعت کردیم، سپس به مخالفت برخاستید. شما می گویید از آتش مجازات و کیفر خدا میترسید اما همواره کارهایی میکنید که شما را به آن نزدیک می سازد. میگویید به پاداش الهی علاقه دارید اما همواره کاری انجام میدهید که شما را از آن دور میسازد. نعمت خدا را میخورید و حق شکر او را ادا نمیکنید. به شما دستور داده دشمن شیطان باشید (و شما طرح دوستی با او میریزید) ادعای دشمنی با شیطان دارید اما با او مخالفت نمیکنید. شما عیوب مردم را نصبالعین خود ساخته و عیوب خود را پشت سر افکندهاید. با آن حال چگونه انتظار دارید دعایتان به اجابت برسد؟! در حالی که خودتان درهای آن را بستهاید؟ تقوا پیشه کنید اعمال خویش را اصلاح نمایید امر به معروف و نهی از منکر کنید تا دعای شما به قبولی و اجابت برسد.»
این حدیث پرمعنی با صراحت میگوید: وعده خداوند به اجابت دعا یک وعده مشروط است نه مطلق مشروط به آنکه شما به وعدهها و پیمانهای خود عمل کنید در حالی که شما از هشت راه پیمانشکنی کردهاید و اگر به این پیمانشکنی پایان دهید دعای شما مستجاب میشود عمل به دستورات هشتگانه فوق که در حقیقت شرایط استجابت دعاست برای تربیت انسان و به کار گرفتن نیروهای او در یک مسیر سازنده و ثمربخش است. [۱۲۹]
«وَ عَن اَبِی جَعفَرu قَالَ: اِنَّ الله تَعَالَی اُوحِیَ اِلَی دَاوُودِ اِن اَبلَغَ قَومُکَ اِنَّهُ لَیسَ مِن عَبدِ مِنهُم آمُرِهِ بِطَاعَتِی فَیُطِیعُنِی …؛[۱۳۰] ابی حمزه روایت کرده از امام باقرu که فرمودند: خداوند به حضرت داوودu وحی نمود که به قومت ابلاغ کن به درستی که هیچ بندهای از بندگانم نیست که او را امر به اطاعت کردم، مرا اطاعت کند مگر اینک حق او برمن این است که از او اطاعت کنم و او را بر اطاعتم یاری نمایم. اگر از من درخواست کند به او عطا میکنم و اگر مرا بخواند او را اجابت مینمایم…»
از این حدیث نیز بر میآید که اجابت دعا مشروط به اطاعت خداوند میباشد بنابراین، ایمان و عمل صالح و امانت و درستکاری یکی دیگر از شرایط استجابت دعاست زیرا آن کس که به عهد خویش در برابر پروردگارش وفا نکند انتظار اجابت دعا از ناحیه پروردگار را نباید داشته باشد. با این وضع چه دعایی از انسان مستجاب میشود؟ در صورتی که درهای دعا و راههای آن را بسته باشند باید از خداوند ترسید و کردار و گفتار و کارها را اصلاح کرد و به وظایف و تکالیف الهی عمل و درون را از اغیار خالی نمود و خالصانه به درگاه ربوبی تضرع و نیایش کرد در این صورت به طور قطع دعا مستحاب میشود. [۱۳۱]
۱۰- کسب حلال و پاکیزه
یکی از مهم ترین شرایط اجابت و قبولی دعا این است که انسان در زندگی از اموال غصب، ظلم و ستم بپرهیزد و تغذیه او از حرام نباشد بلکه از کسب حلال و خوراک پاکیزه باشد. در این زمینه احادیث فراوانی هست. برای نمونه به چند حدیث اشاره میشود: «عَن النَّبِی: من اَحَبَّ اِن یَستَجَاب دُعَاؤُهُ مَطعَمُهُ وَ مَکسَبُهُ؛[۱۳۲] از پیامبر اکرمe روایت شده که فرمودند: هرکس دوست دارد که دعایش مستجاب شود باید طعام و کسب و کارش از حلال و پاکیزه باشد.»
«وَ قَالَ النَّبِی لِمَن قَالَ لَهُ: اَحَبَّ اَن یَستَجَابُ دُعَائِی: طَهَرَ مَأکَل وَ لاتَدخُل بَطنِک الحَرَام؛[۱۳۳] کسی در محضر رسول اکرم عرض کرد دوست دارم دعایم مستجاب شود؟ آن حضرت پاسخ فرمودند: خوراک خودت را پاک کن و در شکمت لقمهی حرام داخل نکن.»
۱۱- اقرار به نبوت و امامت
محمد بن مسلم می گوید: «به امام باقرu عرض کردم: ما فردی را می نگریم که در عبادت و خشوع و کوشش دینی بسیار جدی است ولی امامت شما را نپذیرفته است آیا آن عبادات و کوششهای دینی او سودی به حالش دارد؟ امامu فرمود ای ابا محمد مثل اهل بیت نبوت (علیهم السلام) همانند آن خاندانی است که در بنیاسرائیل بودند که هرگاه مردی از آن خاندان چهل شب عبادت و راز و نیاز و کوشش کرد و سپس دعا نمود ولی دعایش مستجاب نشد. نزد حضرت عیسیu رفت و گله کرد و از حضرت عیسی u خواست که برای او دعا کند. حضرت عیسیu وضو گرفت و نماز خواند و پس از نماز برای او دعا نمود خداوند به حضرت عیسیu وحی کرد: آن بنده من از دری غیر از آن در که باید از آن به نزدم آید، میآید. او مرا خواند ولی در دلش نسبت به نبوت تو شک دارد بنابراین اگر او آنقدر مرا بخواند که گردنش بریده شود و انگشتانش بریزد دعایش را اجابت نمیکنم حضرت عیسیu به آن مرد گفت: آیا تو خدا را میخوانی ولی در مورد پیامبرش شک داری؟ گفت: ای روح خدا! سوگند به آن خدا همانطور است که گفتی من درباره پیامبر تو شک داشتم، اکنون از خدا بخواه تا این شک را از دل من بزداید. حضرت عیسیu دعا کرد. خداوند توبهی او را پذیرفت و او مانند خاندان خود گردید، پس از چهل شب عبادت دعایش مستجاب شد.» [۱۳۴]
البته این تنها دعا نیست که بدون پذیرش امامت امام برحق پذیرفته نیست، بلکه از احادیث و روایات وارده بر میآید که بدون پذیرش امامت امامان (علیهمالسلام) و پیشوایان واقعی هیچگونه اعمال خوب و صالح از انسان پذیرفته نیست، همچنانکه محمدبن مسلم میگوید: شنیدم امام باقرu میفرمود: «هرکس به خداوند نزدیک شود با انجام عبادتی که در آن خودش را به رنج و زحمت انداخته ولی امام حق را نپذیرفته باشد، اعمال و کوشش او مقبول درگاه الهی نخواهد بود و همچنین شخصی گمراه و سرگردان است که خدا از اعمال او خشمگین است. این انسانها همچون گله بدون چوپان میباشند که سرانجام دچار خطرات و طعمه گرگ میشوند.»[۱۳۵]
خداوند متعال در این زمینه میفرماید: «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛[۱۳۶]بگو ای پیامبر اگر خداوند را دوست میدارید مرا پیروی کنید که خداوند شما را دوست دارد و گناهان شما را ببخشاید که او آمرزنده و مهربان است.»
در اصل دعا، عبادت و محبت غیراز راه ایمان و اعتقاد به نبوت پیامبر الهی و امامت امامان برحق مقبول نیست و ارزش ندارد به همین خاطر از شرایط اجابت دعا ایمان و پذیرش نبوت پیامبر اسلامe و امامت جانشینان معصوم(علیهمالسلام آن حضرت میباشد. [۱۳۷]
۱۲- عدم جانشینی دعا با اسباب طبیعی و وسایل مادی
از شرایط عمده استجابت دعا این است که دعا نباید جانشین اسباب طبیعی و وسائل مادی برای وصول به هدف گردد زیرا معنی دعا این نیست که از وسایل و علل طبیعی دست کشیده شود و به جای آن دست به دعا و نیایش و تضرع به درگاه خدا برداشت شود بلکه مقصود این است که بعد از آن که نهایت کوشش خود را در استفاده از همه اسباب و وسایل موجود به کار بسته شود و هنگامی که کاری از پیش نبردیم و به بنبست رسیدیم به سراغ امدادهای غیبی و دعا برویم و با توسل و تضرع و تکیه بر خداوند روح امید و حرکت را در خود زنده کنیم و از کمکهای بیدریغ آن فیاض مطلق مدد گیریم و از قدرت لایزال او استمداد کنیم.
بنابراین دعا عاملی است در کنار عوامل و اسباب دیگر برای رسیدن به مطلوب و نه عاملی به جای عوامل طبیعی همان طور که در روایات تأکید شده است کسانی که علل و اسباب وصول به هدف و کار و کوشش را کنار گذاشته، متوسل به دعا و تضرع و نیایش شوند مستحق ملامت و مذمت میباشند.[۱۳۸]
«وَ قَالَ الصَّادِق: اَربَعَهً لایَستَجَاب لَهُم دُعَا: رَجُلُ جَالِس فِی بَیتِهِ، یَقُول: یَا رَبِّ ارزُقنِی فَیَقُولله: اَلمَ آمُوکَ بِالطَلَب؟ وَ رَجُل کَانَت لَهُ اَمَرُهُ فَدَعَانَا عَلَیهَا فَیَقُول: اَلَهُم اجعَل اَمَرَهَا بِیَدِکَ؟ وَ رَجُل کَانَ لَهُ مَالَ فَاسِدِهِ فَیَقُول: یَا رَبِّ ارزُقنِی فَیَقُول: اَلَم آمُرَکَ بِاِلاقتِصَاد اَلمَ آمُرَکَ بِالاصلاح؟ ثُمَّ قَََرَأَ: «وَالَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَامًا»[۱۳۹] وَ رَجُلَ کَانَهُ لَهُ مَالَ بِغَیرِ نِیَتِهِ، فَیَقُول: اَلمَ آمُرکَ بِالشَّهَادَه؛[۱۴۰] امام صادقu فرمود: چهار گروه هستند که دعایشان مستجاب نمیشود:مردی که در خانه بنشید و بگوید: خدایا به من روزی بده؟ خداوند به او میفرماید: مگر به تو دستور ندادم که دنبال آن برو و در طلب آن برآی؟ مردی که زنی ناسازگار در خانه دارد و از بدرفتاری او به تنگ آمده دعا میکند که خدایا مرا از شر این زن آسوده کن (دعایش مستجاب نمیشود) خداوند به او میگوید: مگر طلاق در اختیار تو نیست؟ مردی که مالی دارد و آن را تباه میکند و بیهوده خرج می کند آنگاه میگوید: خدایا به من روزی بده؟ پاسخ میشنود: آیا من به تو دستور ندادم که اعتدال و میانهروی را پیشه گیری و مالت را تباه نکنی؟ آنگاه حضرت صادقu این شریفه را خواندند :کسانی که موقع انفاق اسراف میکنند و نه تقتیر و راهی میان این دو که عادلانه است انتخاب میکنند. مردی که حالی دارد و بدون شاهد و سند آن را قرض دهد اگر بدهکار به او پس ندهد و آن مرد پیوسته به درگاه خدا دعا کند، خداوند به او میفرماید: مگر به تو دستور ندادم که بیمدرک و شاهد قرض نده؟»
از یادآوری این موارد آن است که دعا جایگزین عمل نشود و هرجایی که انسان میتواند از راه عمل به هدف و منظور خود برسد، باید دست به عمل بزند و به دعا اکتفا نکند، بلی دعا میتواند به عنوان مکمل و متمم عمل باشد چنانکه انسان عملی را انجام بدهد و از امکانات و اسباب طبیعی استفاده نماید و از خدا خیر و خوبی آن را استمداد کند به طور مثال آنکه ذارع زمین را شخم بزند و بذر بپاشد و آبیاری بکند آنگاه برای خوبی محصول و سلامت آن از آفت و زیادی برکت و رشد آن و امثال آنچه از قدرت او خارج است دعا نماید و آنها را از پروردگار بخواهد. مثال دیگر آنکه شخص بیمار باید به پزشک معالج مراجعه کند، آزمایش خون و … بگیرد داروی نسخه دکتر را تهیه و مصرف نماید آنگاه برای تسریع در بهبود یافتن سلامت کامل دعا کند و اعتقاد و باور داشته باشد که شافی واقعی خداوند است ولی خود خداوند چنین تنظیم و ترسیم کرده است که انجام کارها از مجاری خود باشد و جریان امور و کارها از راه علل و عوامل طبیعی انجام گیرد.
ما وقتی به زندگانی خود پیغمبر اکرم e و ائمه اطهار علیهمالسلام نگاه میکنیم، میبینیم آنها تا جایی که کاری از دستشان ساخته بود، تنها به دعا اتکا نمیکردند و هرجا که قدرت عمل از دستشان خارج بود دعا میکردند پیغمبر e در جنگ بدر با سیصد و سیزده نفر از یارانش که بیشتر آنها مردمانی فقیر و مستضعف و بدون ابزار جنگی بودند، رو در روی نهصد و پنجاه نفر از کافران ثروتمند و آماده و مسلح ایستاد رسول خدا e تمام تدابیر جنگی را بکار بردند و خود نیز لباس رزم پوشیدند و همچون سرداری ورزیده در میدان جنگ حاضر شدند البه پس از انجام همهی کارها برای پیروزی به درگاه خدا دعا کردند و خدا هم بزرگترین پیروزی را نصب او و یارانش نمود و همچنین در سایر جنگشها چون خندق و خیبر و امثال آنها و در دیگر رویدادهای اسلام در همهجا هرکاری را که در اختیار داشتند انجام میدادند و سپس دعا میکردند. [۱۴۱]
نظر مرحوم علامه طباطبایی راجع به شرایط دعا
مرحوم علامه طباطبایی، از این آیهی شریفه که میفـــــرماید: «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»[۱۴۲] دو شرط را نتیجه میگیرد:
۱- این که دعا تنها با زبان نباشد بلکه نیاز واقعی فرد و باهمه وجود باشد.
۲- از خداوند متعال بخواهد. نه این که به زبان از خدا بخواهد، ولی درقلب توجه به اسباب دیگر داشته باشد یا این که توجه به خدا و اسباب به نحو شرکت داشته باشد.
ایشان در ادامهی مطلب، توضیح میدهد: که اگر دعاها، مستجاب نمیشود به خاطر فقدان یکی از دو شرط آن می باشد (یعنی در حقیقت اصل دعا تحقق نیافته است) به طور مثال کسی دعا برای شفای مریضی میکند که مرده است که اگر میدانست مرده است دیگر دعا نمیکرد چون از زنده شدن مرده به طور کلی ناامید است. با این که اگر امیدوار بود و اعتقاد داشت مانند پیامبران و … میتوانست حتی مردهها را هم، زنده کند یا این که دعاهایی میکند که اگر حقیقت مطلب را میدانست چنین دعایی نمیکرد و یا این که درخواست خود را مطرح میکند، ولی از خدا، نمیخواهد، بلکه امیدوار به اسباب شناخته شده عادی میباشد. یا این اسباب را با خدا، در برآوردن حاجتش، شریک میکند: در تمام این موارد دعای واقعی صورت نپذیرفته است.
در پایان بحث مربوط به آیه شریفه میفرماید: شروط اصلی تحقق دعا، همان دو نکتهای بود که ذکر کردیم.[۱۴۳]
آداب دعا در نیایشهای انبیاء (علیهمالسلام
۱- ربوبیّت الهی در دعای پیامبران
انبیاء (علیهمالسلام قبل از هر چیز، در دعا از اسم شریف «ربّ، ربّنا، ربّی» استفاده میکردند، چون ربوبیّت، واسطه ارتباط بنده با خدا، میباشد و فتح باب هر دعایی است. به عبارتی دیگر، چون به هنگام دعا، مقام بنده، مقام اظهار نیاز و درخواست و طلب حاجت است، باید از اسمی بهره گرفت که مناسب مقام باشد. از این رو، «ربّ» که به معنای مالک و تربیتکننده است، برای دعا مناسبتر است و انسان با ذکر این نام خود را غرق در الطاف الهی و وابسته دائمی به عنایات او میبیند[۱۴۴]. آیات زیر مصادیق گویایی از این مطلب میباشد.
چنانکه در دعای حضرت آدم و حوا آمده است: «ربّنا ظلمنا أنفسنا؛[۱۴۵] پروردگارا، ما بر خویشتن ستم کردیم.» این نیایش، راز و نیازی است که آن دو بزرگوار بعد از خوردن از درختی که خداوند از نزدیکی به آن نهیشان کرده بود با خدای خود کردند و به صفت ربوبیّتی متوسل میشوند که دافع هر شر و جاذب هر خیری است.
یکی از دعاهای حضرت ابراهیم u زمانی است که، هاجر علیهاالسلام و اسماعیل u را در مکه آن بیابان لمیزرع ـ به امر خداوند گذاشت و چنین دعا کرد: «رَبَّنَا اِنِّی اَسکَنتُ مِن ذُرِیَتِی بِوَادٍ غَیِرِ ذِی زَرعٍٍ عِندَ … رَبَّنَا اِنَّکَ تَعلَمُ مَا نُخفِی وَ مَا نُعلِن … رَبِّ اجعَلنِی مُقیمَ الصَّلاه وَ مِن ذُرِیَتِی … رَبَّنَا اغفِرلِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِلمُؤمِنِینَ یَومَ یَقُومُ الحِسَاب؛[۱۴۶] و (یاد کن) هنگامی را که ابراهیم گفت: پروردگارا، من (یکی از) فرزندانم را در درّهای بیکشت، نزد خانه محترم تو، سکونت دادم … پروردگارا، بیگمان تو آنچه را که پنهان میداریم، و آنچه را که آشکار میسازیم میدانی … پروردگارا، مرا برپادارنده نماز قرار ده، و از فرزندان من نیز، پروردگارا، و دعای مرا بپذیر. پروردگارا، روزی که حساب برپا میشود، بر من و پدر و مادرم و بر مؤمنان ببخشای.»
علامه طباطبایی در ذیل این آیات آوردهاند:
از جمله لطائفی که در دعای آن حضرت به چشم میخورد، اختلاف تعبیر در نداء است، در یک جا «رب» آمده و در جای دیگر «ربّنا»، در اولی پروردگار را به خود نسبت داد، به خاطر آن موهبتهایی که خداوند مخصوص او ارزانی داشته است، از قبیل سبقت در اسلام و امامت، و در دومی پروردگار را به خودش و دیگران نسبت داده، به خاطر آن نعمتهایی که خداوند هم به او و هم به غیر او ارزانی داشته است.[۱۴۷] این ندا اعتراف داعی را به ربوبیّت خدا در هر چیز و به عبودیّت خود نسبت به پروردگار عالم میرساند. [۱۴۸]
حضرت عیسی u که خود یکی از مظاهر کامل بندگی و ادب و خضوع و خشوع است، این چنین دعا میکند:
«قَالَ عِیسَی ابنُ مَریَم اللَهُمَّ رَبَنَّا اَنزِل عَلَینَا مَائِدَهً مِنَ السَّمَاءِ تَکُونُ لَنَا عِیدَاً … وَ اَنتَ خَیرُ الرَازِقِینَ؛[۱۴۹] عیسی پسر مریم گفت: بارالها، پروردگارا، از آسمان، خوانی بر ما فروفرست تا عیدی برای اوّل و آخر ما باشد و نشانهای از جانب تو. و ما را روزی ده که تو بهترین روزیدهندگانی.»
«الله» نامی است که در بیان نامهای خداوند جلوه خاصی دارد. در روایتی از امام حسن عسگری u نقل شده است که فرمودند: «الله» همان است که هر آفریدهای به هنگام قطع امید و در نیازمندی و گرفتاریها از همه روی میگرداند و دل از اسباب میبرد و دل به او میبندد.[۱۵۰]
نکته جالب این است که دعا به ندای «اللَهُمَّ رَبَّنَا» آغاز میشود و حال آنکه سایر انبیاء (علیهمالسلام) دعای خود را تنها با کلمه «ربّ» یا «ربّنا» افتتاح میکردند. مفسّران این زیادتی ندا در دعای مسیح u را، برای رعایت ادب نسبت به موقف دشوار خود میدانند. شاید به این علت که چون حواریون معجزات باهر و روشن عیسی u را دیده بودند. در چنین شرایط، درخواست معجزه مناسب با مقام ایمان و اخلاص نبوده و ممکن است پیامدهای ناگوار داشته باشد. از این رو عیسی u با احتیاط کامل و بر آوردن کلماتی که بیشتر رحمت حق را جلب میکند، درخواست خود را مطرح میکند.[۱۵۱]
ما این گونه ادب را در نیایشهای پیامبر e شاهدیم، چنان که خداوند به او دستور میدهد: «وَ قُل رَبِّ اَدخِلنِی مُدخَلَ صِدقٍٍ وَ اَخرِجنِی مُخرَجَ صِدقٍ وَ اجعَل لِی مِن لَدُنکَ سُلطَانَاً نَصِیرَا؛[۱۵۲] و بگو: پروردگارا، مرا (در هر کاری) به طرز درست داخل کن و به طرز درست خارج ساز. و از جانب خود برای من تسلطی یاریبخش قرار ده.»
۲- اوصاف الهی در آغاز دعا
ادب دیگر اینکه انبیا، بعد از ذکر نام ربّ، شروع به ثنایی جمیل از پروردگار میکنند. کما این که ادب عبودیّت هم این گونه اقتضا میکند. انسان برای تقرب به خدا آفریده شده است و باید از تمام امکانات زندگی برای رسیدن به این مقصود بهره گیرد، و حقیقت دعا هم، توجه به بارگاه معبود و حرکت در مسیر هدف خلقت و قرب الهی است که برای مؤمنان معراجی روحی و معنوی است. حقیقت و روح دعا توجه قلبی انسان به خدا است و میزان توجه انسان به خداوند به میزان معرفت و محبت انسان به ذات ربوبیاش بستگی دارد. از این رو توجه به صفات و اسماء و حمد و ثنای الهی قبل از دعا و به هنگام دعا سفارش شده است.
قَالَ عَلی u «اِنَّ مَدحَهُ قَبلَ المَسأله فَاِذا دَعوت الله عَزَّوَجَّل فَمَجِدهُ قَال قُلتُ.. امیرالمؤمنین u می فرمایند:مدح وتمجید ،قبل از نیاز و خواهش است.پس زمانی که خدا را می خوانید،او را تمجید وستایش کنید ،پرسیده شد (چگونه او را ستایش وتمجیدنماییم)حضرت فرمودند:می گویی ای کسی از رگ گردن به ما نزدیک تری ،ای کسی که نظیر ومثل نداردوای …» [۱۵۳]
از جمله ادعیه پیامبران، دعایی است که قرآن کریم از حضرت یونس u، در ایامی که در شکم ماهی به سر میبرد، حکایت میکند: «وَ ذَا النُّونِ اِذ ذَهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ اَن لَن نَقدِرَ عَلَیهِ فَنَادَی فِی الظُّلُمَات اَن لا اِلَهَ اِلا اَنتَ سُبحَانَکَ اِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ[۱۵۴]؛ … تا در (دل) تاریکیها ندا در داد که: معبودی جز تو نیست، منزهی تو، راستی که من از ستمکاران بودم.»
حضرت یونس u، در بین انبیاء (علیهمالسلام ، تنها کسی است که در آغاز دعا کلمه «ربّ» را به کار نبرده است. در این جمله حضرت یونس u، از آنچه که عملش نشان میداد، بیزاری میجوید، چون عمل او ولو این که او چنین قصدی نداشت، این معنا را میرساند که، غیر از خدا مرجع دیگری است، که بتوان به او پناه برد. لذا وی از این معنا، بیزاری جسته و عرض داشت: «لا اِلَهَ اِلاّ اَنت» وجه دیگر این که قبل از دعا، پاک شمردن و تنزیه خدا از هر عیب و نقص و ظلم و ستم، و هر گونه گمان سوء درباره ذات پاک او را بر خود لازم میداند. چون رفتار یونس u این معنا را میرساند که، ممکن است کسی به کارهای خدا اعتراض نموده، و بر او خشم بگیرد، یا این که ممکن است کسی از تحت قدرت او بیرون شود، لذا برای عذرخواهی از آن گفت: «سُبحَانَکَ».[۱۵۵]
به پیامبر e نیز خداوند، چنین دستور میدهد: «قُلِ اللهُمَّ مَالِکَ المُلکِ تُوتِی المُلکَ مَن تَشَاء وَ تَنزِعُ المُلکَ مَن تَشَاء … بِیَدِکَ الخَیر اِنَّکَ عَلَی کُلِ شَیءٍ قَدیر[۱۵۶]؛ بگو: بارخدایا، تویی که فرمانفرمایی؛ هر آن کس را که خواهی، فرمانروایی بخشی؛ و از هر که خواهی، فرمانروایی را بازستانی؛ و هر که را خواهی، عزت بخشی؛ و هر که را خواهی، خوار گردانی؛ همه خوبیها به دست توست، و تو بر هر چیز توانایی.»
حقیقت و روح دعا توجه قلبی انسان به خداوند است و میزان توجه انسان به خداوند به میزان معرفت و محبت انسان به ذات ربوبیاش بستگی دارد. از این رو توجه به صفات و اسماء و حمد و ثنای الهی قبل از دعا و به هنگام دعا سفارش شده است. بر این اساس در این آیه میبینیم که در ابتدا خداوند لفظ «اللهُمَّ» را آورده است که در واقع همان «یا الله» میباشد که حرف ندا حذف شده و به جای آن «م» مشدد در انتهای آن اضافه گشته است. و بعد از «اللهُمَّ» به پیامبر تعلیم میدهد که خدای خود را ستایش کند. در آیه اشاره میکند که تو خدایی هستی که تمامی خیرها به طور مطلق به دست تو است و قدرت مطلقه خاص تو است.[۱۵۷]
۳- اقرار به گناه
دیگر از آداب دعای انبیاء (علیهمالسلام بعد از ستایش جمیل، اقرار به بدیها و گناهان میباشد، اقرار به بدیها روح انسان را برای اتصال به رحمت فضل خداوند آماده میکند، اقرار به گناه موجب چشیدن روحانیّت و معنویّت دعا میشود و زمینه و توفیق توبه را فراهم میکند.
نوح u پیامبری که نه قرن و نیم، ستم بدترین و سرکشترین قوم و طاغیترین امت را تحمّل کرده و صبورانه به هدایت آنها اندیشیده است، اکنون خود را در محضر الهی بدهکار میداند و از خدای سبحان طلب مغفرت میکند و این گونه در اواخر زندگی خویش، ادب دعا را به ما میآموزد: «رَبِّ اغفِرلِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِمَن دَخَلَ بَیتِی مُؤمِنَاً وَ لِلمُؤمِنِینَ وَ لاتَزِدِ الظَّالِمِینَ الاَّ تَبَارَا[۱۵۸]؛ پروردگارا، بر من و پدر و مادرم و هر مؤمنی که در سرایم درآید، و بر مردان و زنان باایمان ببخشای، و جز بر هلاکت ستمکاران میفزای.»