در سال ۱۹۶۰ او مدیر کاوش های الدوای شد و کارکنان خود را استخدام کرد. پس از مرگ همرش، او دیرین مردم شناسی، پیشگام شد.
تصویر۳-۲۳- هلن کنتور
www.iranarchaeology.net
۳-۹-۱-۱۰-هلن کنتور
ایشان در سال ۱۸۹۸ در فرانکفورت آلمان متولد شد، جایی که او در مدرسه مقدماتی خصوصی دختران، تحصیلات مقدماتی خود را در رشته باستان شناسی آغاز کرد. وی ابتدا علا قه داشت در زمینه تاریخ و فلسفه آلمان تحصیل کند. در تابستان سال۱۹۹۱، زمانی که گرهارد رودن در مورد باستان شناسی سخنرانی کرد، به این رشته علاقه مند شد و ادامه تحصیل در باستان شناسی را انتخاب کرد و در ادامه تحصیلات تکمیلی خود به دانشگاه هایدلبرگ رفت، او سپس در گرایش زبان شناسی تاریخی و تطبیق واژه شناسی کلاسیک و تاریخ کهن در سال ۱۹۲۵ فارغ التحصیل شد. بعد از فارغ التحصیلی، او بعنوان دستیار برنهارد شوایترز تا سال ۱۹۲۸ کار کرد وزمانی ک.ه استادش آقای دکتر کوریتس، مدیر انیستستو باستان شناسی آلمان بود، او را مسئول آرشیو عکاسی انجمن کرد. سپس در سال ۱۹۳۴، زمانی که نوگارا مدیر کل موزه واتیکان بود، وی را مسئول آرشیو موزه واتیکان کرد که به مرور زمان تبدیل به بزرگترین آرشیو موزه ها و کاخ های پاپ شد. همچنین وی با فیلیپو مغان باستان شناس در نمایشگاه اتروسک روم، و در پروژه های حفاری یونان همکاری کرد. وی به همراه دلو گاز در تپور، بیت یره و تباریا در سرزمین فلسطین و در سایت های پیش از تاریخ چغانبوت ، چغامیش و بنه فضلیی در طی سال های ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۸ خوزستان حفاری کرد.
فصل ۴- تاریخچه شکل گیری دانش باستان شناسی در ایران و حضور زنان در فعالیت های باستان شناختی
۴-۱- مقدمه
باتوجه به فصل قبل که به مطالعات زنان در باستان شناسی جهان پرداخته شد، در این فصل نیز به تاریخچه مطالعات زنان در باستان شناسی ایران پرداخته می شود. در بخش اول درباره فرایند شکل گیری باستان شناسی در ایران بحث می شود و در بخش های بعدی تاریخچه مطالعات زنان در باستان شناسی ایران و اولین زنان باستان شناس معرفی می گردند.
۴-۲- باستان شناسی ایران
۴-۲-۱- شکل گیری دانش باستان شناسی در ایران
ایرانیان تا دوره قاجاریه از باستان شناسی کشور خود هیچ اطلاعی نداشتند. از آن دوره به بعد نوشته های بسیاری درباره فعالیت های ایرانیان و خارجیان در کندن و بردن آثار باستانی وجود داشت تا جایی که حتی پزشک شخصی فرانسوی ناصرالدین شاه، نیز امتیاز حفاری در اطراف تهران را دریافت کرد. از فرهیختگان ایران عهد ناصر الدین شاه، محمد حسن خان اعتماد السلطنه، از معدود کسانی بود، که به پژوهش در تاریخ باستان و جمع آوری مطالعه سکه های قدیمی علاقه داشت. تنها چند دهه است که باستان شناسی در ایران، شکل بررسی های علمی به خود گرفته است و این را مدیون برخی از باستان شناسان ایرانی و به ویژه زنده یاد دکتر عزت اله نگهبان می باشد.
از سال ۱۸۰۰، با ورود میسیونر های خارجی به ایران، علاقه به شناسایی مکانهای ذکر شده در کتاب مقدس و نویسندگان کلاسیک گسترش یافت.در نیمه اول قرن نوزدهم، تلاش برای توصیف و تهیه طرح از آثار قدیمی آغاز شد. در اواخر قرن نوزدهم، ایران با وجود استقلال خود، به منطقه حائل بین امپراتوری های انگلیس و روسیه در آسیا تبدیل شد. نفوذ این دو کشور و حضور جاسوس های آنها در ایران، امکان توجه به آثار قدیمی را فراهم کرد. در اوایل دهه ۱۸۴۰، بارون روسی و لایارد بریتانیایی در لرستان و خوزستان موفق به ثبت برخی از مکان های باستان شدند.
از سال ۱۸۳۶- ۱۸۴۱، هنری سی راولینسون[۳۶]، کتیبه سه زبانه بیستون را کپی کرد و موفق شد بعدها رمز آنرا کشف و ترجمه کند. بعد از آن رمز انواع خطوط میخی رایج در جهان باستان گشوده شد (سامی، تمدن هخامنشی، ج ۱، صص ۲۵۵-۲۵۶). وی براساس ترجمه کتیبه های خط میخی و ترجمه متون کلاسیک، برای اولین بار تاریخ ایران باستان را در کتاب “هفت پادشاهی بزرگ شرق جهان باستان” ،به جهانیان معرفی کرد.
در سال ۱۸۳۹، دو فرانسوی بنام فلاندن و کست[۳۷] برای چند سال به ایران سفر کردند. آنها ابتدا در ماه مه ۱۸۴۱ به اصفهان سفر کردند و سپس به همدان، کنگاور، بیستون و شیراز رفتند. مطالعات و طرحهای تهیه شده توسط آنها از اهمیت بیشتری در تاریخ باستان شناسی ایران برخوردار است. آنها در این سفر، مشاهدات مهم خود درباره حکومت قاجار، آثار باستانی، هنر، معماری وغیره را با دقت و همراه با طرح های زیادی ثبت کردند.
علاقه ناصرالدین شاه به آثار باستانی بتدریج فراتر از حفاری شد و او بفکر ساختن یک موزه در کاخ خود در تهران افتاد. شیندلر در سال ۱۸۷۵ نوشت که ” شاهنشاه به بعضی از خارجی ها مجوز حفاری تپه ها را داده است". این جای تاسف است که این آثار باستانی به خارخ از ایران می رود.
۴-۲-۱-۱- شکل گیری دانش باستان شناسی در ایران توسط فرانسوی ها
کاوش های منظم مکان های باستانی در اواخر قرن نوزدهم آغاز شد. نخستین تحقیقات باستان شناسی را در ایران، لوفتوس[۳۸] انگلیسی در سال ۱۸۴۹- ۱۸۵۲ میلادی در ویرانه های شوش انجام داد (دیولافوا ، ۱۳۵۵ش-۷۷). او پژوهش های خود را در کتاب ” سفرها و تحقیقات در کلده وشوش در ۱۸۴۹- ۱۸۵۲ میلادی” در لندن منتشر کرد که توجه فرانسویان را به این شهر باستانی جلب کرد، به طوری که در ۱۸۸۳ میلادی/ ۱۳۰۱ قمری میان دربار قاجار و دولت فرانسه قراردادی منعقد شد و دیولافوا[۳۹]، که در سال ۱۲۹۹ قمری /۱۸۸۱ میلادی نیز به ایران آمده بود، دوباره برای کاوش های باستان شناسی به شوش اعزام شد. او در سال ۱۳۰۲ قمری / ۱۸۸۴ میلادی، کار خود را در یکی از تپه های شوش به نام آپادانا، آغاز کرد و بخش عمده ای از آثار به دست آمده، حتی بعضی از آثار غیر منقول، را به موزه لوور انتقال داد (موسوی،۷- دیولافوا،۱۳۵۵ ش، ـ۸۳). با این کار موجبات ناخشنودی ناصرالدین شاه و مقامات دولت ایران فراهم آمد و از آن تاریخ تا ۱۳۰۴ قمری / ۱۸۸۶ میلادی عملیات حفاری متوقف شد.
در سفر سوم ناصرالدین شاه به فرانسه، مقامات این کشور از او دلجویی کردند و در سال ۱۳۱۲ قمری / ۱۸۵۹ میلادی، قرارداد دیگری طرح ریزی شد که آن هم با قتل شاه در سال ۱۳۱۳ قمری متوقف ماند. مدتی نگذشت که دمورگان[۴۰] فرانسوی برای اجرای آن قرارداد به ایران آمد، اما در نخستین سفرش به شوش از او استقبالی نشد و حاکم وقت خوزستان، از همکاری با او خودداری کرد؛ ولی چندی بعد مظفرالدین شاه در سفر خود به فرانسه در سال ۱۳۱۵ قمری/۱۸۹۷ میلادی، به مقامات آن کشور قول همکاری داد. این موضوع به عقد قرارداد غیر منصفانه سال ۱۳۱۸ قمری/ ۱۹۰۰ میلادی ایران و فرانسه انجامید و بر اساس آن، امتیاز انحصاری هر نوع تحقیق و کاوش باستان شناسی در ایران به فرانسه داده شد (موسوی،۱۳۵۵-۷)
دمورگان از پاییز ۱۳۱۵ قمری /۱۸۹۷ میلادی تا تابستان ۱۳۲۹ قمری / ۱۹۱۱ میلادی، سرپرستی هیئت باستان شناسان فرانسوی را در ایران و بخصوص در ارگ شوش بر عهده داشت. کاوش های او در سال ۱۳۱۹- ۱۳۲۰ قمری/ ۱۹۰۱-۱۹۰۲ میلادی، به کشف آثار ارزنده ای از دوره های عیلامی شوش انجامید. سند حقوقی مهم دنیای باستان یعنی استل حاوی قانون حموربی و استل فتح نامه نرمسین به دست آمد (سارتون،۱۳۱۹- ۸۹).
بعد از دمورگان، سرپرستی هیئت باستان شناسان فرانسوی در شوش به ترتیب با شل، نخستین مترجم و ناشر قانون نامه حموربی، دومنکم، گیرشمن[۴۱] بود (موسوی،۱۳۵۵-۸)
عبدالغفار نجم الدوله (۱۲۵۵- ۱۳۲۶) در کتاب «سفرنامه خوزستان»، به کند و کاوهای بی حساب فرنگیان در شوش اشاره می کند و از اولیای دولت می خواهد که از این گونه فعالیت ها ممانعت کنند. او می نویسد : آیا رعایای دولت ایران هرچند معتبر و مقتدر باشند، ممکن است در خاک فرنگ تیشه بر زمین بزنند؟ (نجم الدوله،۱۳۴۱-۱۲۶).
در سال ۱۳۰۶ شمسی، قرارداد ۱۳۱۸/ ۱۹۰۰ به طور مشروط لغو شد اما دولت ایران موافقت کرد که فرانسویان در تهران موزه و کتابخانه ای تاسیس کنند، البته به این شرط که ریاست سه دوره متوالی آن را به مدت پانزده سال، یکی از اتباع کشور فرانسه بر عهده بگیرد ( مصطفوی ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۴ ش-۴۰۰).به همین منظور، گدار در سال ۱۳۰۸ شمسی/ ۱۹۲۹ میلادی برای تاسیس موزه و کتابخانه به ایران آمد و طرح مقدماتی آن را ریخت.
در سال ۱۳۱۳ شمسی، به دستور وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه، ساختمان آن آغاز و بعد از سه سال، در سال ۱۳۱۶ شمسی، رسماًًٌ افتتاح شد. این موزه جایگزین موزه قبلی شد، که موزه ملی نامیده می شد و در سال ۱۳۳۵ شمسی، به همَت مرتضی قلی خان ممتازالملک، احداث شده بود. پس از افتتاح موزه جدید، اشیای موجود در محل قدیمی به این ساختمان انتقال یافت (همان، ۳۸۶).
در سال ۱۳۳۷/ ۱۹۱۸ که حکیمی، وزیر معرف و اوقاف و صنایع مستظرفه بود، “اداره عتیقات ” تاسیس شد. این تشکیلات تنها بر خرید و فروش و صدور عتیقه های کشور، نظارت داشت و امر حفاری و فعالیت های صحرایی باستان شناسی جزو وظایف آن نبود. ریاست این اداره را ابتدا، ایرج میرزا برعهده داشت و از زمانی که گدار،رسماٌ کار خود را در ایران آغاز کرد، ریاست آن اداره به وی واگذار شد ( ملک شهمیرزادی ، ۱۳۳۷- ۴۰۸). با افتتاح موزه ایران باستان در ۱۳۱۶ شمسی، اداره کل عتیقات با اختیارات بیشتر در ساختمان موزه جدید مستقر شد(موسوی،۱۳۵۵ ۹- ۸).
تا سال ۱۳۰۶ شمسی/ ۱۹۲۷ میلادی، فرانسویان علاوه بر کاوش های مستمر در شوش به کندو کاو در مناطق دیگر ایران نیز می پرداختند؛ از آن جمله حفاری های گوتیه و لامپره در تپه های باستانی موسیان، و تحقیقات پزار در سبزآباد بوشهر و بالاخره کاوش هرتسفلد در پاسارگاد، قابل ذکرند( هرتسفلد، ۱۹۰۸-۱-۶۸).
۴-۲-۱-۲- گسترش فعالیت های باستان شناسی در ایران توسط باستان شناسان خارجی
پس از لغو قرارداد ۱۳۱۸/۱۹۰۰ در ۱۳۰۶ شمسی، که دوره دوم فعالیت های باستان شناسی در ایران آغاز شده بود، توجه باستان شناسان خارجی به ایران معطوف شد و از سال ۱۳۰۶ شمسی تا ۱۳۱۹ کاوش های وسیعی در کشور صورت گرفت.
کاوش های منظم در پرسپولیس در سال ۱۹۳۱ میلادی توسط موسسه شرق شناسی از دانشگاه شیکاگو، شروع و تا سال ۱۹۳۹ ادامه یافت. کاوش ابتدا توسط ارنست هرتسفلد[۴۲]، شروع و سپس توسط اشمیت[۴۳] (۱۹۳۹- ۱۹۳۴) ادامه یافت. شواهد بیانگر این است که در آن سال ها باستان شناسان بیشتر به مناطق ماقبل دوره اسلامی توجه می کردند و جز کاوش های شهرهای قدیم ری و نیشابور، تا آغاز جنگ جهانی دوم کاوش مهم دیگری در حوزه فرهنگ و تمدن اسلامی ایران انجام نشد.
علی رغم فعالیت های مستمر باستان شناسان خارجی، باستان شناسی در ایران، همچنان ناشناخته بود و متخصصان ایرانی اندک بودند. لذا در این دوره فعالیت های اساسی توسط ایرانیان صورت نگرفت. شایان ذکر است که اولین دانش آموختگان رشته باستان شناسی در ۱۳۲۰ شمسی، از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شدند (ملک شهمیرزادی، ۱۳۳۷ -۳۷۴).
از تحقیقات مستقل متخصصان ایرانی تا ۱۳۲۰ شمسی، به کاوش علی حاکمی، درسال ۱۳۱۳ شمسی، در تپه باستانی حسنلو در نقده آذربایجان غربی، و ادامه کاوش تخت جمشیداز سال ۱۳۱۸ شمسی، توسط عیسی بهنام و علی سامی، می توان اشاره کرد ( معصومی،۱۳۵۵- ۴۶- ۲۷).
۴-۲-۱-۳- شروع فعالیت های گسترده باستان شناسان ایرانی
در سال ۱۹۴۰ میلادی، اولین گروه از دانشجویان باستان شناسی، از گروه باستان شناسی دانشکده ادبیات در دانشگاه تهران، فارغ التحصیل شدند. برخی از این فارغ التحصیلان پس از آن در دانشگاه های معتبر در اروپا و ایالات متحده، به تحصیل ادامه دادند. یکی از آن ها عزت اله نگهبان[۴۴] بود، که پس از بازگشت به ایران، در گورستان سلطنتی مارلیک، در استان گیلان شروع به کاوش کرد. گنجینه های ارزشمند طلا و نقره از مارلیک، باعث توجه و علاقه مقامات ایرانی به باستان شناسی شد و در نتیجه توجه خاصی به توسعه پژوهش باستان شناسی در مکان های باستانی و در دانشگاه، داده شد.
دکتر نگهبان، موسسه باستان شناسی را در دانشگاه تهران تاسیس کرد. فارغ التحصیلان گروه باستان شناسی تحت نظر نگهبان مشغول به فعالیت در زمینه باستان شناسی در سراسر ایران شدند. برخی نیز توسط نگهبان، برای کسب دکترا و سایر مدارج بالاتر به آمریکا رفتند.
در سال ۱۹۵۷ میلادی، نگهبان از بریدوود[۴۵] دعوت کرد که برای انجام کاوش به ایران بیاید. حضور بریدوود و آغاز پروژه پیش از تاریخ وی در ایران، باعث شد که مسیری جدید در بررسی دوره پیش از تاریخ ایران، ایجاد شود. بریدوود علاوه بر بررسی منطقه کرمانشاه، کاوش های باستان شناسی در تپه نوسنگی سراب، آسیاب و سیابید در نزدیکی شهر کرمانشاه به عمل آورد.
از سال ۱۹۶۰ میلادی، اداره کل باستان شناسی ایران، که جایگزین اداره عتیقیات قدیم شده بود، تفاهم نامه هایی با دانشگاه ها و مراکز مطالعاتی خارجی، امضاء کرد. با شروع ریاست فیروز باقرزاده بر این اداره، مجوزهای بسیاری برای کار میدانی باستان شناسی ازجمله بررسی و کاوش، صادر شد. برخی از این مجوزها برای پروژه های مشترک مثل پروژه مشترک چغامیش در خوزستان بودند.
۴-۲-۱-۳-۱- فعالیت های باستان شناسی ایران همزمان با انقلاب
با شروع انقلاب ایران و وقایع پس از آن، عملاً فعالیت باستان شناسی در ایران متوقف شد. در سال های جنگ تنها کاوش های نجات بخشی محدودی انجام شد و بیشتر فعالیت ها متمرکز بر نجات و حفظ آثار در خطر بود. از دهه ۱۹۹۰، تحقیقات باستان شناسی در ایران دوباره جان تازه ای گرفت و از سال ۲۰۰۰ میلادی، کاوش های مشترک ایرانی و خارجی آغاز شد.
هدف اصلی از تحقیقات باستان شناسی در ایران در فاصله سال های ۱۹۶۰ تا وقوع انقلاب اسلامی، درک فرهنگ های گذشته بود. در فاصله سال های ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰، تنها باستان شناسان ایرانی در ایران فعالیت داشتند؛ ار آن پس، سازمان میراث فرهنگی در چارچوب جدید، شروع به صدور مجوز خاص برای هیاتهای خارجی جهت تحقیقات باستان شناسی و حفاری در ایران کرد. اولین مطالعات مشترک توسط فرانسوی ها و ایتالیایی ها، در مرودشت و مسجد عتیق اصفهان، انجام شد، که بررسی ژئوفیزیکی و مرمت بود. اولین پروژه مشترک بین هیات ایران و آلمان، بررسی و کاوش در وشنوه و اریسمان، در حوالی کاشان بود. این کار مشترک بزودی با ورود یک تیم ژاپنی در سال ۲۰۰۳، ادامه یافت که شامل حفاری و بررسی در گیلان بود.
۴-۲-۱-۳-۲- فعالیت های باستان شناسی ایران بعد از انقلاب
بعد از انقلاب اسلامی، مرکز باستان شناسی ایران، که پیش از آن وابسته به وزارت فرهنگ و هنر بود،به وزارت فرهنگ و آموزش عالی پیوست و با وجود نارسایی های موجود، فعالیت های باستان شناسی متوقف نشد. در این سال ها باستان شناسان و متخصصان ایرانی به فعالیت های پراکنده صحرایی دست زدند. نقایض تشکیلاتی و تعدد مراکز تصمیم گیری درباره میراث فرهنگی سبب شد تا طرح ادغام اداره ها و سازمان هایی که در زمینه حفظ آثار فرهنگی فعالیت می کردند، به تصویب هیئت دولت و مجلس برسد و در سال ۱۳۶۶ شمسی، واحدی به نام «سازمان میراث فرهنگی کشور» به وجود آید.
۴-۲-۲- تاریخچه حضور زنان در باستان شناسی ایران
زنان نیز موفق شدند وارد رشته ی باستان شناسی شوند و دوشادوش مردان در کاوشها و عرصه های آکادمیک فعالیت کنند با این وجود نقش زنان در جامعه باستان شناسی ایران به پررنگی مردان نبوده است.
در سالهای میانی دهه ۱۳۷۰ دانشجویان دختر باستان شناسی به جای گذراندن واحد «کاوش» به انجام مطالعات موزه ای می پرداختند درحالی که همکلاسی های پسرشان واحد کاوش در محل را در یک محوطه باستان شناسی می گذراندند و دانشجویان دختر از آموزش هایی که برای هر باستان شناس ضروری است محروم بودند. در دهه ۷۰ آمار دانشجویان دختر در مقامع تحصیلات تکمیلی باستان شناسی انگشت شمار بود و سهمیه ورود دختران به این رشته در دوره کارشناسی ۱۵ درصد بود. زنانی که موفق می شدند پس از پایان تحصیلات در باستان شناسی بمانند و حذف نشوند، از ۱۵ درصد کمتر یا در برخی سال صفر بوده است.
قبل از انقلاب دانشجویان دختر واحدهای کاوش را می گذراندند و تعدادی از آنها هم پس از پایان تحصیلات جذب سازمان های ذی ربط مانند میراث فرهنگی شدند و هم اکنون از باستان شناسان پیشکسوت به شمار میروند.
در دهه ۸۰، شرایط یاد شده تغییر کرد. در یک آمار تقریبی تعداد دانشجویان دختر در رشته باستان شناسی به نصف و گاهی به دو برابر دانشجویان پسر افزایش یافت اما واقعیت این است که در عمل شرایط فعالیت های باستان شناسان زن چندان تغییر نکرده است. آمار زنان در مقطع دکتری تخصصی در مقایسه با مردان نسبتاً پایین است(دژم خوی،۱۳۹۱).
۴-۲-۳- زنان پیشگام در باستان شناسی ایران
۴-۲-۳-۱- بانو پروین برزین نخستین زن باستان شناس حفار ایرانی
وی پیش از آنکه هجده سالش تمام شود، دیپلم گرفت. به همین دلیل برای استخدامی دو ماه به صورت آزمایشی در موزه کار کرد. در آزمون دانشگاه تهران در رشته حقوق و زبان انگلیسی پذیرفته شد و علاقه مندی زیادی به رشته حقوق، سبب شداین رشته را انتخاب کند. ولی تحصیل در رشته حقوق را ادامه نداد و سر از باستان شناسی درآورد. کار در موزه و کسب اطلاعات سبب شد که به باستان شناسی علاقه مند شود و اکثر دانشجویان این رشته از او به عنوانم رجع بهره بگیرند. این علاقه مندی از چشم رییس وقت موزه «آقای مصطفوی» پنهان نماند و ایشان به بانو برزین پیشنهاد کرد در رشته باستان شناسی ادامه تحصیل بدهد. بانو برزین در مصاحبه هایش همواره عنوان کرده است که از این تغییر رشته هیچگاه پشیمان نشدم.
بانو برزین، بعد از اتمام دانشکده ادبیات در تهران در رشته باستان شناسی، در سال ۱۳۳۶، برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد. ۱۸ ماه در دانشگاه پنسیلوانیا تحصیل کرد و در موزه پنسیلوانیا دوره کارآموزی را گذراند.
در سال ۱۳۳۹، از آمریکا به ایران بازگشت و تا پایان نیمه اول سال ۱۳۵۲، موزه دار بخش اسلامی موزه ایران باستان بود.شش هزار شیِ قدیمی زیر نظر ایشان نگهداری می شد. سپس به عنوان معاون سرپرستی و رییس موزه آزادی تا پایان سال ۱۳۵۵ خدمت کرد و آنگاه معاونت بخش آموزش سازمان حفاظت آثار باستانی به او سپرده شد.
بانو برزین در طول سی سال خدمت علاوه بر کار موزه داری فعالیت های دیگری هم داشت ازجمله: ترتیب و تنظیم موزه های اورمیه، میاندآب، کاشان و همدان. همچنین طرح موزه ها در شهرستان های رشت، موزه محلی اصفهان و موزه پارس شیراز را تهیه کرده است.
او به عنوان نخستین زن باستان شناس حفار ایرانی، دوبار در حفاری شرکت کرد. سال ۱۳۵۲ در حفاری علمی موسسه باستان شناسی بریتانیا در پاسارگارد و در سال ۱۳۵۳ نیز عضو هیأت حفاری کاوش های باستان شناسی در تخت جمشید بود.
از بانو برزین سی مقاله تحقیقی درباره باستان شناسی و تاریخ هنر ایران در مجله های سخن، هنر مردم، بانک ملی و نشریه اداره کل موزه ها بین سال های ۴۰- ۵۰ به چاپ رسیده است.
۴-۲-۳-۲- بانو زهرا نبیل
دانلود مطالب پژوهشی در رابطه با بررسی تحول جایگاه زنان در پژوهش ها و تفاسیر ...