۵-خوشکلام :
خوش چمنی است عارضت ، خاصه که در بهارِ حُسن
حـــافظ خـــوش کلام شد مرغ سخنسرای تو
(همان : ۴۸۱ )
۶-پشمینه پوش :
سرمست در قبای زرافشان چو بگذری یک بوسه نذر حافظ پشمینه پوش کن
(همان : ۴۰۵ )
۷-خلوت نشین :
حافظ خلوت نشین دوش به میخانه شـد از ســرِ پیمان گذشـت بر سرِ پیمانه شد
(همان : ۱۷۵ )
از فریب نرگس مخمور و لعل می پرست حافظ خلوت نشین را در شراب انداختی
(همان : ۴۴۰)
۸-شبخیز :
بس دعای سحرت جامه جان خواهد بود تو که چون حافظ شب خیز غلامی داری
(همان : ۴۵۵)
۹-سحرخیز :
به خدا که جرعه ای ده تو به حافظ سحرخیز که دعای صبحگاهی اثری دهد شما را
(همان : ۱۰)
۲-۲-۳-نام :
نام وی به اتفاق همه تذکره نویسان۱ محمد بوده است چنان چه از بیت زیرین نیز که از قطعه ای در تاریخ وفات اوست ، بر می آید :
یگانه سعدی ثانی ، محمد حافظ ازین سراچه فانی به دار راحت رفت
۲-۲-۴-تخلص
تخلص وی «حافظ» بوده و او خود در مقطع اغلب غزلیات و ضمن بعضی از اشعار دیگر خود این تخلص را بکار برده است و حتّی یک غزل مردف به کلمه «حافظ» ساخته است که مطلع آن اینست :
ز چشم بد رخِ خوبِ ترا خدا حافظ که کرد جمله نکوئی بجای ما حافظ۲
۲-۲-۴-۱- مورد استعمال
کلمه «حافظ» لقب بسیاری از بزرگان بود. از خلفای اسماعیلیه مصر ، عبدالمجید بن محمد بن مستنصر(متوفی در جمادی الاخری ۵۴۳) به لقب الحافظ لامرالله ملقب بود. از قدیم این کلمه را به کسانی که قرآن را از برداشتند اطلاق می کردند از آن جمله۳ : الحافظ ابوعبدالله محمد بن یزید القزوینی متوفی به سال ۲۷۳ مؤلف «تفسیر ابن باجه» و الحافظ ابوبکر احمد بن موسی الاجهانی متوفی به سال ۴۱۰ مؤلف «تفسیر ابن مردویه» به همین مناسبت به لقب «حافظ» ملقب شدند.(حاجی خلیفه ، کشف الظنون ، جزوه اول ، ص۳۰۵) محمد بن عوض بن فیروزشاه زرین کلاه ، از اجداد شیخ صفی الدین اردبیلی ، به واسطه حفظ قرآن این لقب را گرفت.(براون، تاریخ ادبیات ایران ، ج۴ ،ص۲۸٫) شیخ بهاءالدین عارف به همین مناسبت به حافظ نامبردار شد. مولوی در دفتر سوم فرموده :
در صحابه کم بدی حافظ کسی گرچه شوقش بود جانشان را بسی
ربع قرآن هر که را محفوظ بود «جـلّ فینا» از صــحابه می شنود
ولی این عنوان خاص حافظان قرآن نبود ، بلکه به حافظان حدیث نیز اطلاق می شد.۱ (ابن اثیر ، ۱۳۵۷ق : ۲۷۰) چنان که محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی را بدین نام می خواندند.۲
۲-۲-۴-۲-وجه تسمیه
حافظ شیرازی نیز به مناسبت حفظ قرآن با روایات سبعه آن۳ بدین نام متخلص شد و حتی در بعض ابیات«حافظ» را به معنی اصلی خود بکار برده و وجه تسمیه تخلص خویش را ضمناً بیان کرده است :
حافظم در مجلسی دُردی کشم در محفلی بنگر این شوخی که چون با خلق صنعت می کنم
(حافظ،۱۳۷۴ : ۳۸۰ )
۲-۲-۵-مولد
۲-۲-۵-۱- شهر
اکثر نویسندگان بطور قطع۴ و برخی ظاهراً ۵ مولد او را شیراز دانسته اند۶ که در آن زمان در قلمرو سلطنت آخرین ایلخان بزرگ ابوسعید بهادرخان بود و مقارن اقتدار و شهرت امیر شرف الدین محمود شاه اینجو بود.
۲-۲-۵-۲-کوی
ملا عبدالنبی فخر زمانی قزوینی ، در «تذکره میخانه» درباره حافظ می نویسد : « والده اش کازرونی است و خانه ایشان در دروازه کازرون بوده.» (خلخالی ، مقدمه دیوان، ص ط.) برخی از نویسندگان مسکن او را محلّه «شیادان» شیراز نوشته اند.(بهرامی ، مجله نوبهار، شماره ۱۱) این محلّه با محلّه «موردستان» از زمان کریمخان زند ، یک کوی گشته و مجاور «درب شاهزاده» قرار دارد.(شیراز نامه ، چاپ کریمی، ص کب) اگر هر دو روایت صحیح باشد باید گفت در کودکی در ناحیت نخستین می زیست و سپس در کوی اخیر اقامت گزید.(معین ، ۱۳۸۹ : ۱۱۰-۱۰۹)
۲-۲-۶-تاریخ تولد
دائره المعارف بریتانیکا می نویسد : «تاریخ دقیق تولدش نامعلوم است ولی بطور قطع پیش از ۷۰۰ هجری (مطابق با ۱۳۲۰ میلادی) اتفاق نیفتاده است.(و نیز دائره المعارف اسلام ، ص۲۲۴) بلکه بالقطع و الیقین در اوایل قرن هشتم هجری ( چهاردهم میلادی) صورت گرفته است.۱ گروهی از مستشرقان تولّد او را در ربع اول قرن هشتم هجری (چهاردهم میلادی) می داند. (معین، ۱۳۸۹ : ۱۱۰ به نقل از دائره المعارف بزرگ فرانسه) به قول تذکره میخانه ولادت خواجه به سال ۷۲۶ اتفاق افتاده است.(معین ، ۱۳۸۹ : ۱۱۰ به نقل از تذکره میخانه) سعید نفیسی تاریخ ولادتِ او را ظاهراً بین ۷۲۶ و ۷۲۹ نوشته اند. .(معین ، ۱۳۸۹ : ۱۱۰ به نقل از فال های حافظ ، گردآورده عزّت پور ، ج۱ ،ص۳) عمر حافظ را فرصت شیرازی چهل و شش سال دانسته است۲ و بقول تذکره میخانه عمر حافظ شصت و پنج سال بوده است. برای کشف سال تولد حافظ قرینه ای در دست است و آن قطعه ای است که وی خطاب به جلال الدین مسعود شاه اینجو۳ گفته این چنین :
خسروا دادگــرا شـــیردلا بحــرکفا! ای جــلالِ تو به انواع هنر ارزانی
همه آفاق گرفت و همه اطراف گشاد صیت مسعودی و آوازه شه سلطانی۴
چون جلال الدین مسعود شاه در ۱۹ رمضان ۷۴۳ به دست یاغی باستی کشته شد ، و او در شوّال ۷۴۰ از مقابل امیر پیرحسین فرار کرد ، و بعید است که فرض شود این قطعه پس از تاریخ اخیر که مسعود در فرار و اضطراب دایم بود گفته شده باشد ، بنابراین اگر فرض کنیم قطعه مزبور در ۷۴۰ سروده شده و حافظ هم فرضاً ۲۵ ساله بوده ، تولد او در حدود ۷۱۵ صورت گرفته است.۱ مرحوم دکتر غنی تولد خواجه را به سال ۷۱۷ یاد کرده است.( غنی، تاریخ عصر حافظ : ۳۵۴)
۲-۲-۷- مشخصات و خصائص اصلی شعر حافظ
۱- رموز و اصطلاحات خاص، که بدون آشنایی به آن ها درک منظور اصلی شاعر ممکن نیست مانند: علم نظر- رند - پیر- پیرمغان - میخانه- دیرمغان - شراب - جام جم- خرقه.
۲- ایهام، بزرگ ترین هنر حافظ.
۳- تشبیهات مضمر ،که بدیع ترین هنرهای بیانی حافظ است. مانند:
گل بر رخ رنگین تو تا لطف عرق دید در آتش شوق از غم دل غرق گلاب است
(حافظ،۱۳۷۴ : ۳۳)
که رخ رنگین دوست به گل آتشین و عرف رخسار او به گلاب تشبیه شده است.
دانلود مطالب پژوهشی در رابطه با بررسی و مقایسه توکل و رضا در دیوان حافظ ...