۱
هزج
مفعول مفاعلن فعولن
۱
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
۱
بحر
اشعار نو
مفردات
هزج
۴
۱
رمل
۳
۲
مجتث
۱
-
سریع
-
۱
رابطۀ موسیقی ومعنا در شعر شهریار
بحر رمل مثمن مخبون پرکاربرد ترین وزن در دیوان شاعر است که حدود ۱۹۱ شعر در قالب های گوناگون در این وزن سروده شده است . مضامین و موضوعات گوناگونی مانند عشق و هجران و فراق معشوق، پند و اندرز، مرثیه و حسرت، خاطرات و روابط دوستی و خانوادگی، مضامین عرفانی، دینی و … در این وزن سروده شده است.
موضوع ابیات زیر فراق و هجران و سوز و گداز شاعر است واو از آشیان سوختگی و هجران یار سخن میگوید، شاعر با آوردن فعل ربطی نیست که ردیف واقع شده و به نوعی ایستایی و سکون را نشان می دهد، همچنین آوردن فاعلاتن به جای فعلاتن در رکن اول و قافیه آوردن کلماتی مانند باز، آواز، ساز، ناز، پرداز و … که هجای کشیده دارند وزن را سنگین کرده و آن را با عاطفه و احساس خود که غم و اندوه است متناسب ساخته است. ضمن اینکه کلماتی مانند سوختن، ساز، آه، غم و … نشان دهنده احساس ناراحتی و اندوه وی میباشند.
من دگر سوی چمن هم سر پروازم نیست که پر بازم اگر هــست دل بـــازم نیست
آشیان ساختـن ارزانــی مرغــان چمــن آشیان سوخته ام من که هـم آوازم نیست
چون توانم که سر آرم به دم ساز که سـاز همه از سر کنـدم باز که دمســازم نیست
ساز اگر دم زنـــم از آتش من می ســوزد گو بسوزد که غم سوخـتن ســازم نیست
ای که گاهت سر ناز است وگهی روی نیاز من همان روی نیازم که سر نــازم نیست
دم به نای غم خــود زن که نوایــی داند من دگر سـاز دل قافیــه پــردازم نیست
آهــم آیینــه دل گـــاه مکـــدّر سـازد به گمانی که دگـر شاهــد طنّازم نیست
در کتابــی که منــم اول و آخــر مطلب من سرانجام نگیرم که سر آغــازم نیست
(شهریار، ۱۳۸۶: ۱۲۹)
غزل «عهد قدیم» از جمله اشعاری است که شاعر درآن به یادآوری خاطرات دوران کودکی می پردازدو با اندوه وحسرتی فراوان ازآن زمان یاد می کند ،عاشقی دل شکسته که طرّه یار نوازشگر او نیست، در دنیای مادی ثروت و سیم و زر معیار سنجش گوهر مردی است و غم واندوه، یار همیشگی او بوده و پیوسته با او همراه است. بنابراین شاعر برای بیان چنین مضمونی، وزنی سنگین و آرام انتخاب می کند و با آوردن قافیه ای که به نوعی سنگین است و شور و هیجانی ندارد، عاطفه اندوه و حزن خود را بیان می کند.