۴- اطلاعات مربوط به پایان نامه :
الف – عنوان پایان نامه به زبان انگلیسی :
Factors Affecting in knowledge management in Islamic Parliament Research Center (IPRC)
ب ـ نوع کار تحقیقاتی : بنیادی : کاربردی : علمی :
ج – تعداد واحد رساله : ۶
د- اطلاعات اختصاصی مربوط به تحقیق :
۱)موضوع:
بررسی عوامل موثر بر استقرار مدیریت دانش در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی
۲)مقدمه:
دانش همواره منبعی ارزشمند برای انسان به حساب آمده است و بهرهمندی از آن با گسترش زندگی بشر و توسعه شهرها و رشد اقتصادی و پیشرفت سازمانها ارتقا یافته است به طوری که در علم مدیریت امروز دانش به عنوان دارایی مطرح میشود که ارائه محصولات و خدمات با کیفیت بدون دراختیار داشتن آن به ویژه در حیطه مدیریتی امر ناقص محسوب میشود. سازمانها در دنیای امروز تلاش میکنند تا در مسیر تعالی و پیشرفت خود از استفاده بهینه و مفید از تمامی امکانات بیبهره نمانند امکاناتی که گاه در قالب منابع و اعتبار و گاه در قالب نیروی انسانی و سرمایه اجتماعی و گاه در رویکرد دانش عینیت پیدا میکند. مدیریت دانش که رویکردی مبتنی بر دسترس قرار دادن اطلاعات و اندوختههای علمی به حساب میآید مدیریتی مبتنی بر استراتژیها و راهکارهایی است که جهت شناسایی، ایجاد، نمایندگی و پخش و تطبیق بینشها و تجارب در سازمانها به کار گرفته میشود. امروزه پویایی، پیچیدگی و عدم قطعیت جزء جدانشدنی سازمانها به حساب میآید از همین رو شرکتها و سازمانهای مختلف به دنبال روشهایی هستند تا از تمامی داشتههای اطراف خود به عنوان ابزاری در جهت پیشبرد اهداف سازمانی استفاده کنند. گاه در مطالعات، دانش در دایره محدودی از مهارتها و تخصصهای خاص خلاصه میشود در حالیکه چنین برداشتی از دانش میتوانند محدود باشد چراکه گسترده واژگانی دانش بسیار گستردهتر و وسیعتر از آنچه تصور می شود است به طوری که هرگونه اطلاعات پردازش شدهای که در جهت تحقق اهداف سازمانی به کار گرفته میشود به نوعی به عنوان دانش تلقی میشود، بر این اساس دانش به چهار بخش، دانش چهچیزی (Know what)، دانش چرایی (Know why)، دانش چگونگی (Know how) و دانش چه کسی (Know who) تقسیم میشود. در این مطالعه به دنبال آن هستیم تا عوامل موثر بر استقرار مدیریت دانش بر مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی ارزیابی و مورد بررسی قرار گیرد.
۳)بیان مساله تحقیق : ( حد اقل ده سطر و شامل پرسش اصلی تحقیق )
پیچیدگیهای سازمانها در شرایط کنونی باعث شده است تا مدیران با بهرهگیری از راهکارهای برای ارتقاه کارکرد و دستیابی به اهداف سازمانی خود از ایزارهای مختلفی جهت پیادهریزی صحیح مدیریت، استفاده کنند. این رویکرد باعث شده است تا مدیران از مدیریت دانش به عنوان ابزاری توانمند در بخشهای مختلف یک سازمان بهره ببرند. اگر مدیران به دنبال آن هستند تا از دانش در سازمان خود بهره ببرند ناگزیرند تا عوامل زیرساختی مناسبی را فراهم آورند. بسترها و زیرساخت های لازم جهت استقرار و کاربرد سیستم نوینی مانند مدیریت دانش از این لحاظ حائز اهمیت است که پیاده سازی این سیستم بدون توجه به آماده بودن بسترها و نقاط قوت و ضعف آنها، غالباً با شکست و ناکامی مواجه خواهد شد. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی نیز به عنوان بازوی مشورتی نهاد قانونگذاری جمهوری اسلامی ایران جهت استقرار مدیریت دانش در
زیرساخت های مدیریت دانش به عنوان ستون فقرات مدیریت دانش مورد توجه قرار گرفته اند و تقریباً همه ی سازمانهایی که مدیریت دانش را با موفقیت به کارگرفته اند به نیاز و اهمیت وجود زیرساختی حمایتگر و آشکار برای حمایت از نظام مدیریت دانش به خوبی واقفند، لذا این واقعیت که کارآیی و اثربخشی کاربرد مدیریت دانش در سازمان نیازمند وجود زیرساخت هایی قوی و مناسب است تأیید می شود.
مرکز پژوهشهای مجلس به عنوان سازمانی جهت پاسخ به نیاز پژوهشی مجلس و مطالبات نمایندگان مردم در قوه قانونگذاری در محدوده ی فعالیت خود انجام وظیفه می کند. ارتقای سطح کارشناسی مجلس شورای اسلامی از طریق ارائه گزارشهای کارشناسی و پژوهشی یکی از اقدامات موثر مرکز پژوهشهای مجلس به نمایندگان در مجلس است که این امر با ارتقا کارکردها و توجه هرچه بیشتر و علمیتر به این مجموعه، ارتقا امر قانونگذاری در جمهوری اسلامی ایران را به دنبال خواهد داشت.با به کارگیری سیستم مدیریت دانش، از طریق جریان یافتن اصولی دانش و توزیع مناسب آن در سازمان، هم بر سرعت و هم بر کیفیت خدمات سازمان افزوده خواهد شد و در نتیجه، مهمترین هدف شهرداری یعنی پاسخگویی مناسب به نیازهای متنوع شهروندان محقق خواهد شد. از طرفی، بررسی زیرساخت های لازم جهت پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان یکی از ملاحظات مدیریتی جهت استفادۀ هر چه سودمندتر از دانش می باشد. بنابراین انجام مطالعاتی جهت بررسی میزان آمادگی مرکز پژوهشهای مجلس قبل از پیاده سازی سیستم مدیریت دانش امری ضروری و با اهمیت خواهد بود.
این مطالعه با هدف پاسخ به این سؤال که “مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی تا چه اندازه از نظر وضعیت زیرساختهای لازم جهت استقرار مدیریت دانش آمادگی دارد؟”
۴)سابقه موضوع:
ملکی پور، علی شائی و ملکی پور (۱۳۹۲) در مطالعهای با عنوان «بررسی موانع استقرار مدیریت دانش در سازمان آموزش و پرورش شهرستان ایلام» با بهره گرفتن از تکنیک پیمایش و با بررسی جامعه آماری ۲۲۴ نفری کارکنان آموزش و پرورش این شهرستان و با تعیین حجم نمونه ۱۲۴ نفری براساس جدول مورگان و کرجسی و نمونه گیری ۱۲۴ نفری، اطلاعات خود را از این سازمان براساس اطلاعات پرسشنامه پنج گزینهای لیکرت به دست آوردهاند. در این پرسشنامه آزمون پیشاهنگ (مقدماتی) انجام شد و میزان آلفای کرنباخ بین ۰.۷۹ و ۰.۹۲ محاسبه شد. نتایج این مطالعه براساس آمار استنباطی کایدو برای تعیین همبستگی نشان میدهد بین عوامل ساختاری سازمانی، فرهنگی سازمانی، تکنولوطیکی سازمانی، انسانی سازمانی و موانع پیاده سازی مدیریت دانش آموزش و پرورش شهرستان ایلام رابطه معناداری وجود دارد.
۵)اهمیت موضوع:
امروزه اگر سازمانها بخواهند از منافع بیشمار مدیریت دانش بهره گیرند باید عوامل اصلی و زیرساختی مناسبی را برای پیادهسازی آن در سازمان فراهم آورند چراکه عدم ایجاد زیرساختهای مناسب نتیجه بخشی یک اثر را با اختلال مواجه خواهد کرد. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی از سازمانها و مراکز مهم در امر تصمیمگیری و سیاستگذاری ایران به حساب میآید از همینرو تاثیر به کارگیری روشهای نوین و راهکارهای اثرگذار مدیریتی میتواند بازخوردی در کارکرد این مرکز ایجاد کند. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در پاییز ۱۳۷۴ تاسیس شد و در مدت کمتر از ۲ دهه توانسته به جایگاه خوبی در نظام برنامهریزی و پژوهشی ایران دست پیدا کند به همین دلیل توجه به کارکردها و به کارگیری استراتژیهای نوین در آن میتواند تاثیری مستقیم بر سیاستگذاری و اثربخشی آنها به دنبال داشته باشد. مطابق قانون شرح وظایف مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، هدف از تأسیس مرکز، انجام دادن طرحهای مطالعاتی و تحقیقاتی به منظور ارائه نظرهای کارشناسی و مشورتی به نمایندگان، کمیسیونها و هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی است. مطالعه پیشرو تلاش دارد تا به این سؤال پاسخ دهد که، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی تا چه اندازه از نظر وضعیت زیرساختهای لازم جهت استقرار مدیریت دانش آمادگی دارد؟
در این مطالعه زیرساختهای مدیریت دانش در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی از چهار بعد فناوری اطلاعات، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، و منابع انسانی مورد ارزیابی قرار گرفته است.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی از یک سو به عنوان بازوی مشورتی نمایندگان مردم در مجلس و از سوی دیگر به عنوان اتاق فکر مجلس در امر قانونگذاری و نظارت به این قوه مهم و رکن اصلی مردمسالاری کمک میرساند. این نکات اهمیت توجه به تعالی وضعیت این سازمان را نشان میدهد چراکه بهبود کارکرد آن میتواند به بهینهتر ساختن تصمیمات و سیاستهای این سازمانی کمک کرده که نتایج مطلوب به صورت غیرمستقیم در زوایای مختلف جامعه قابل مشاهده است، همچنین از آنجایی که به کارگیری روشهای نوین در مدیریت یک سازمان تعالی آن را به دنبال خواهد داشت در این مطالعه تلاش میشود تا عوامل موثر بر استقرار مدیریت دانش در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی مورد ارزیابی قرارگیرد.
۶)اهداف تحقیق:
بررسی و سنجش عوامل موثر بر استقرار مدیریت دانش از نظر وضعیت زیرساخت های لازم در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی
عوامل موثر بر استقرار مدیریت دانش از نظر وضعیت نظام فناوری اطلاعات در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی
عوامل موثر بر استقرار مدیریت دانش از نظر وضعیت ساختار سازمان در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی
عوامل موثر بر استقرار مدیریت دانش از نظر وضعیت فرهنگ سازمانی در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی
عوامل موثر بر استقرار مدیریت دانش از نظر وضعیت منابع انسانی در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی
۷)چهارچوب نظری:
مدیریت دانش از کارکردهایی است که به بهبود سازوکارهای مدیریتی در یک سازمان کمک میکند. سازوکارهایی که پیادهیازی آنها نیازمند دراختیار داشتن زیرساختهای مناسب از سوی سازمان مورد مطالعه است. گاهی به دلیل پیچیده بودن فناوری اطلاعات، افراد برای استفاده از سیستم های جدید اکراه دارند. اکراه افراد از کار کردن با سامانه های فناوری اطلاعات، به دلیل عدم آشنایی و نداشتن تجربۀ کار با این سیستم ها می باشد که علت اصلی آن را می توان در فقدان برنامه های آموزشی مناسب برای آشنا کردن کارکنان با سیستم ها و فرایندهای جدید فناوری اطلاعات و عدم ابلاغ و افشای فواید سیستم های جدید فناوری اطلاعات در مقایسه با سیستم های موجود توسط سازمان برای کارکنان جستجو کرد بنابراین پیشنهاداتی جهت بهبود وضعیت فناوری اطلاعات مبنی بر ارتقاء مهارت های فنی و حرفه ای کارکنان در استفاده از سیستم های اطلاعاتی و همچنین آشنایی بیشتر آن ها با کاربردها و مزایای هر یک از سیستم های اطلاعاتی از طریق برگزاری کلاس ها، کارگاه ها و سمینارهای آموزشی ارائه میشود، همچنین ایجاد فرهنگ استفاده از فناوری اطلاعات جهت استفاده و تسهیم دانش در سازمان، همواره از زیرساختهای مورد نیاز است، ضمن اینکه با توجه به نقش فناوری اطلاعات به عنوان عاملی مناسب برای ارتباطات اطلاعاتی درون و برون سازمانی و انجام کارها به صورت گروهی باید فرهنگ استفاده از شبکه های داخلی نظیر اینترانت، شبکه های اطلاع رسانی، پورتال سازمان، پست های الکترونیکی، و گروه افزارها به منظور تسهیل در امر ارتباطات میان اعضای سازمان به صورت عمودی و افقی ایجاد گردد و ایجاد سامانۀ نقشۀ دانش از طریق ایجاد بانک های اطلاعاتی که مشخص می کند کدامیک از کارکنان، در چه موضوعی و در چه بخشی از سازمان دانش خاصی را دارا هستند، تا در صورت نیاز بتوان به آن دسترسی یافته و از آن ها در جهت حل مشکلات سازمان بهترین استفاده را نمود.
همچنین در شکل گیری واحد مدیریت دانش در ساختار سازمانی و انجام فرایندهای منظم کاری و تدوین قوانین و آیین نامه های دانشی در سازمان، تغییر و تحول در ساختار سازمانی و تبدیل آن به ساختاری منعطف در زمینه ساختار سازمانی، ارتقا میزان آگاهی مدیران و کارکنان از منافع مدیریت دانش وگنجاندن بحث مدیریت دانش در دستورکار جلسات عمومی مدیران با کارکنان در زمینه فرهنگ سازمانی و تدوین سیاست های پرورش و توسعۀ منابع انسانی با توجه به اهداف راهبردی سازمان و مدیریت دانش و ایجاد تعهد در مدیران ارشد سازمان برای حمایت از برنامه های مدیریت دانش در سازمان در زمینه منابع انسانی، میتوانند جز زیر ساختهایی باشند که برای استقرار مدیریت در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی مورد استفاده قرار میگیرند.
در ادبیات مدل های مدیریت دانش به دو دسته اصلی فرآیندی و استقرار تقسیم بندی می شوند. مهمترین مدل های ارائه شده در حوزه فرآیندی، مدل نوناکا و تاکوچی (۱۹۹۵) ، آرتور و اندرسون در مرکز بهره وری و کیفیت آمریکا (۱۹۹۶) ، علوی و لیدنر(Alavi & Leidner) (1999) ، ابطحی و صلواتی (۱۳۸۵) و مولایی(Molaei) (2011) است. جامع ترین مدل در این میان مدل مولایی بوده که در شکل شماره ۱ نشان داده شده است.
عملکرد سازمانی
به کار بستن
انتقال
خلق
تسهیم
پالایش
ذخیره
اکتساب
مدل مدیریت دانش (مولایی ۲۰۱۱)
اما در حوزه استقرار مدل های زیادی در ادبیات وجود ندارد. دو مدل جامع متعلق به مک کمپبل و همکاران (Mc Campbell) (1999) و ویگ (Wig) (1999) بوده است. این دو مدل به تشریح مراحل پیاده سازی مدیریت دانش به صورت کلی پرداخته است. همچنین مدلهای دیگری به بیان عوامل موثر بر استقرار مدیریت دانش در سازمانها میپردازد. این مدلها به اختصار عبارتند از:
پرسشنامه فرهنگ سازمانی OCI: یکی از راهکارهای پیشنهادی در ارزیابی آمادگی مدیریت دانش، پرسشنامه OCI میباشد. این پرسشنامه توسط بسیاری از سازمانها به عنوان یک ابزار قابل اعتماد اقتصادی مورد استفاده قرار گرفته است. این ابزار ۱۲ هنجار طبقهبندی شده در ۳ نوع فرهنگ سازمانی را شامل میشود: ۱) فرهنگ ساختاری، ۲) انفعالی/ تدافعی ، ۳) تهاجمی / تدافعی . اگرچه این ابزار بر فرهنگ سازمانی تأثیر گرفته از ساختار، سیستمها، فنآوری و مهارت متمرکز شده است، اما میتواند به عنوان ابزاری برای ارزیابی آمادگی فرهنگی مدیریت دانش و نه قابلیتهای دیگر به کار رود.
مدل لی و چویی: رویکرد لی و چویی (۲۰۰۳) درباره آمادگی مدیریت دانش بر پایه سیستمهای اجتماعی-فنی (STS) شکل گرفته است. آنها چارچوبی پیشنهاد دادهاند که از توانمندسازهای مدیریت دانش، فرآیندها و عملکرد سازمانی تشکیل شده است. عوامل مؤثر بر آمادگی مدیریت دانش، در رابطه با فرهنگ سازمانی، ساختار، افراد و فناوری اطلاعات تحلیل شده و این ابعاد را به عنوان معیارهای مهم در آمادگی مدیریت دانش معرفی میکند.
مدل تیلور و رایت (۲۰۰۴): تیلور و رایت سه بعد را در ارزیابی آمادگی سازمانی برای اشتراک دانش معرفی میکنند. جو سازمانی، فرآیندها و زیرساختها و استراتژی پیادهسازی. این چارچوب ۵ فاکتور و ۲۷ زیرفاکتور به منظور تحلیل آمادگی سازمانی برای اشتراک دانش در بخش عمومی پیشنهاد میدهد. فاکتورها عبارتند از: جو رهبری باز، درس از شکست، کیفیت اطلاعات، جهتگیری عملکرد و رضایت از تغییر.
چارچوب سیمنیوخ و سینکلر (۲۰۰۴): سیمنیوخ و سینکلر چارچوبی بر اساس چرخه عمر دانش ارائه میدهند که شامل کشف، تسخیر و استفاده از دانش و همچنین دانش از دست رفته میباشد. آنها ۱۴ گام ارائه کردهاند که طی آن سازمان برای استقرار مدیریت دانش آماده میشود. این چارچوب هنوز در مرحله مفهومی بوده و به لحاظ تجربی تأیید نشده است. در مدل ارائه شده برخی از فاکتورها و فرآیندها نظیر: ایجاد اعتماد از طریق رهبری، شناسایی و تعیین نقش “مبلغ دانش۱۰ ” و ایجاد سیاستهای “مالکیت۱۱ ” برای دانش در نظر گرفته میشود. این چارچوب چندان جامع نیست زیرا برخی از فاکتورها مانند فرهنگ و ساختار سازمانی را نادیده میگیرد.
مدل کویین، حمدان و یوسف (۲۰۰۷): کویین، حمدان و یوسف در مطالعات خود درباره آمادگی برای مدیریت دانش در سازمان مورد نظر، فرآیندهای مدیریت دانش، برنامههای پیادهسازی مدیریت دانش و فناوری را مد نظر قرار داده و آمادگی را به ۴ سطح تقسیمبندی میکنند: مقدماتی، فراگیر، کنترل و بلوغ.
مدل جلال الدین، کریم و محمد (۲۰۰۹): در مدل خود، سه رکن اساسی فرهنگ، ساختار و زیرساخت فناوری اطلاعات را به عنوان فاکتورهای اصلی در آمادگی مدیریت دانش در نظر میگیرند. همچنین سه سازه مستقل در مدل وجود دارد: ۱) زیرساخت مدیریت دانش ، ۲) کارایی مورد انتظار از پذیرش فرآیندهای مدیریت دانش ، ۳) تلاش مورد انتظار از پذیرش فرآیندهای مدیریت دانش. در این مدل یکپارچه، هرچند تلاش مورد انتظار یک سازه مستقل است، اما انتظار میرود توسط ابعاد ساختار سازمانی و زیرساخت فناوری اطلاعات تحت تأثیر قرار بگیرد.
۸)مدل تحقیق:
در عوامل موثر بر استقرار مدیریت دانش در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی از مدل لی و چویی (۲۰۰۳) برای زیرساخت های مدیریت دانش استفاده شده است. لی و چویی با درنظرگرفتن چهار عامل ساختار، فرهنگ، نیروی انسانی و فناوری اطلاعات به عنوان توانمند سازی مدیریت دانش، به بررسی تاثیر آنها در فرایند خلق دانش و عملکرد سازمان پرداخته اند به همین دلیل و با توجه به ساختار سازمانی مرکز پژوهشهای مجلس استفاده از این مدل میتواند اهداف مطالعه را برآورده کند. در این مدل از تحلیل مراحل انجام تحقیق برای بیان رابطه میان متغیرهای وابسته و مستقل استفاده میشود. همچنین به دلیل آنکه مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی از ساختاری دولتی برخوردار است از این مدل تحلیلی استفاده شده است.
۹)فرضیات یا سوالات تحقیق:
دانلود مقالات و پایان نامه ها با موضوع بررسی عوامل موثر بر استقرار مدیریت دانش در مرکز ...