آنقدر چشمهای تو و غمزه ی نگاه تو دلی با و شگفت انگیزاست که انهایی که طالب لب های تو هستند زمانی که می خواهند از لب های تو کام بگیرند، باید چشمان خود را ببندند تا چشمهایشان در چشم تو نیفتد.
بیت هفتم:
در بیت آخر انوری از معشوق می خواهد که عاشقشان را دریابد و از جفای خود در حق آنان بکاهد. در این بیت بیچارگان استعاره مصرحه از عاشقان است.
وزن غزل :
این غزل بروزن مفاعلین مفاعلین فعولن و در بحر هزج مسدس مخدوف است که یکی از وزنهای روان عروض فارسی است و در این غزل موجب انسجام شده است.
قافیه:
کلمات قافیه در این غزل عبارتند از: نشستند، بستند، شکستند و . . . که همگی فعل هستند. ردیف هم در غزل وجود ندارد.
ویژگی سبکی:
استفاده از لغات و کلمات و عبارتهایی که معشوق را به زیبایی های (باغ و بستان و بهار) و حتی فراتر از آن، تشبیه می کند مانند: «گل رخساره» ، «دسته بستند» ، «گلستان» و . . . . در واقع شاعر زیباترین مخلوق خداوند را باغ در بهار فرض می کند و برای وصف زیبایی معشوق، باغ و بهاران را غزادار در ماتم و حسرت از دیدن روی معشوق تصویرمی کند.
۴-۲-۷٫
عالمی در ره تو حیرانند پیش وپس هیچ ره نمی دانند
عقل وفهم ارچه هردوتیزروند چون به کارت رسنددر مانند
جان ودل گرچه عزتی دارند بر درتو غلام ودربانند
دوستان رااگرچه درد زتوست مرحم درد خود تو را دانند
ورچه فریادخوان شوند ازتو هم به فریاد خورترا خوانند
درون مایه ی اصلی غزل:
این غزل انوری خطاب به «عشق» سروده شده است. در واقع شاعر با مخاطب قرار دادن عشق به داستانهای دنباله دار «عقل وعشق» دامن زده است. در ابیات ابتدایی عالمی راحیران درکار عشق می داند و سپس عقل و فهم را درتشخیص عشق عاجز و ناتوان می شمارد. پس پا را فراتر می نهد وجان ودل را هم در درک اعجاز عشق ناتوان وناچیزمی داند. در ادبیات انتهایی هم عاشقان را که درد این عشق را چشیده اند، درمانشان راهم همان می داند واین بیت راتداعی می کند «دردم از یار است و درمان نیزهم . . . »
بافت معنایی غزل وآرایه های ادبی:
بیت اول:
انوری خطاب به عشق می گوید: جهانی در راه کشف حقیقت توحیران وشگفت زده هستند ودر میانه ی راه شناخت توگیر کرده اند بطوریکه راه پیش وپس خود را هم گم کرده اند.
بیت دوم :
عقل وفهم را علی رغم اینکه نیروهای مهم وکلیدی افسان درشناخت پیرامون به شمار می روند، در درک عشق عاجز و ناتوان معرفی می کند. دراین بیت بین عقل وفهم تناسب است.
بیت سوم:
جان ودل را هم که از عنایات خداوند به انسان است برای شناخت و درک عشق کافی نمی داند وآنها را غلام در خانه ی عشق می نامد. در این بیت هم بین دل وجان تناسب است.
بیت چهارم:
انوری معتقداست عشق هم درد و هم درمان برای عاشقان است چرا کهتمام دردشان عشق است و از طرفی بدون عشق هم قادر به زندگی نیستند. در این بیت دوستان استعاره از عاشقان است و بین درد ومرحم هم تضاد برقرار است .
بیت پنجم :
تاکید میکند که اگرچه عاشقان از درد عشق فریاد برمی آورند ولکن در فریادشان هم عشق را می خوانند وآن را می جویند. این بیت تاکیدی برای بیت قبلی است وبین «خوان» و «خواننده» جناس ناقص دیده میشود .
وزن غزل:
این غزل بر وزن فاعلاتن مفاعلن فع لن ودر بحر هزج مسدس اصلم سروده شده است.
ویژگی سبکی:
استفاده از لغاتی که عقل وعشق را توصیف کرده و دربرابرهم آنها را مقایسه می کند، نظیر : «حیران» ، «در مانند» ، «غلام» ، «دربانند» و. . .
قافیه:
کلمات قافیه در این غزل عبارتند از :حیرانند، نمی دانند، درمانند ، و. . . که در این غزل که فاقد ردیف است در کنارهم به موسیقی غزل کمک کرده اند.
۴-۲-۸٫
آن روزگار کو که مرا یار، یار بود
من بر کنار از غم و او در کنار بود
روزم به آخر آمد و روزش نزاد نیز
زان گونه روزگار که آن روزگار بود
امروز نیست هیچ امیدم به کار خویش
بدرود دی که کار من امیدوار بود
دایم شمار وصل همی برگرفت دل
این هجر بی شمار کجا در شمار بـود
با روی چون نگار نگارم هزار شب
کارم ز خرّمی و خوشی چون نگار بود
و اکنون هزار بار شبی با دریغ و درد
گویم که یا رب آن چه نشـاط و چه کـار بود
درون مایه ی اصل غـزل:
در این غزل عاشقانه انوری از دوران گذشته که معشوق در کنارش بود یاد می کند و معتقد است که در آن روزگار هیچگاه تکرار نشده است و هیچ امیدی هم به تکرارش نیست. در دو بیت پایانی با اشاره به اینکه روزگارش در آن زمان به خرّمی می گذشته تأکید می کند که اکنون شبها به خداوند شکوه می برد که چرا آن روزگار باز نمی گردد.
بافت معنایی و آرایه های ادبی:
بیت اول:
انوری یاد می کند که از روزگاری که یار در کنارش بود، روزگاری که او از غم فارغ بود نه اینکه مثل امروز «غم»، یارش بود. در واقع در مصرع اول شاعر می خواهد بگوید : امروز غم یار من است. در این بیت و در مصرع اول بین (یار و یار) جناس تام و در مصرع دوم هم بین «کنار و کنار» جناس تام برقرار است. واژه آرایی در حرف «ک» در بیت محسوس است.
بیت دوم: