۲-۱-۱-۴) خرد[۷]
آخرین مرحله، حرکت از دانش به خرد و کمال است. خرد همان کاربرد دانش است. اگر شخصی اثر غذای پر چرب را در چاقی بداند اما بدون توجه به آن در خورد پرهیز نداشته باشد فرد خردمندی نیست، چرا که از دانشی آگاهی داشته که آن را به کار نگرفته است (نوریان، ۱۳۸۴).
۲-۱-۱-۵ )سلسله مراتب دانش (هرم دانش)
تا زمانی که سازمان تعریف خود را از دانش تعیین نکرده و نوع دانشی که از نظر سازمانی اهمیت دارد، را شناسایی ننموده است، قادر به مدیریت دانش عملیاتی خود نخواهد بود. پر واضح است که همه دانشها ارزش یکسانی ندارند. شکل ۲-۲ مراتب یا پیوستار دانش را نشان میدهد. در سطوح بالاتر سلسله مراتب دانش، پهنا، ژرفا، معنا، مفهوم و ارزش آن افزایش مییابد (کاویانی و همکاران،۱۳۸۶).
داده: شامل متون، رخدادها، تصاویر تفسیر شده و کدهای عددی تفسیر نشده بدون زمینه و بنابراین بدون معنی است.
اطلاعات: عبارت از دادههایی است که با زمینه و معنی ترکیب شده است به گونهای که شکل و محتوای آن میتواند بعد از تدوین، طبقه بندی، پردازش و چارچوب دهی شود و برای وظیفه خاصی به کار رود.
دانش: شامل مجموعه ای از اطلاعات، اصول و تجربیاتی است که به طور فعال اجرا و مدیریت، تصمیم گیری و حل مساله را هدایت میکند. از طریق دانش میتوان به طور هوشمندانه منابع اطلاعاتی موجود را کسب کرده آنها را به کار بست.
تخصص: به کارگیری مناسب و موثر دانش برای دستیابی به نتایج و بهبود عملکرد است.
قابلیت: شامل ظرفیت و تخصص سازمانی برای ایجاد محصول، خدمات یا فرایند در سطوح بالای عملکردی است. قابلیت، نیازمند یکپارچه سازی، هماهنگی و همکاری بسیاری از تیم ها و افراد است. قابلیت بیش از صرف عملکرد فعلی است، این جزء دانش بیانگر توانایی یادگیری، نوآوری و خلق کردن است (همان منبع).
شکل ۲-۲: سلسله مراتب دانش (ماخذ،کاویانی و نیازی،۱۳۸۶)
۲-۱-۱-۶) کارکردهای دانش
قراپائولو چهار کارکرد عمده دانش را که به گونهای تنگاتنگ با فرایند دانش مرتبط هستند به شرح زیر بیان نموده است (رادینگ، ۱۳۸۳).
۱- بیرونی سازی: در اختیار گرفتن و ذخیره سازی دانش خام را در بر میگیرد. قراپائولو جستجو و مدیریت اطلاعات و سایر توانائیهای تحلیلی و پردازشی را در این مرحله قرار میدهد.
۲- درونی سازی: فرایند از صافی گذراندن دانش جمع آوری شده جهت استخراج و انتقال اطلاعات مورد علاقه جستجو گر دانش خاص است.
۳- میانجیگری: شبیه درونی سازی است، ولی نیاز به انتقال دانش ضمنی با بهره گرفتن از عناصر میانجی را مورد توجه قرار میدهد. میانجیها نوعاً انسانها نیستند، بلکه نظامها و عاملهای خودکاری هستند که فراهم آوردن اطلاعات و تصفیه سازی اضافی را بر مبنای شرح جستجوگر یا منبع دانش به عهده می گیرند.
شناخت
میانجی گری
میانجی گری
شناخت
شکل ۲-۳: چهار کارکرد اساسی دانش (ماخذ، رادینگ، ۱۳۸۳)
شناخت : کاربرد دانش است، در حالی که نظامهای خودکار نظیر نظامهای خبره یا نظامهای مبتنی بر هوش مصنوعی را میتوان در این عرصه به کمک گرفت، شناخت در حیطه فرایند، دستی باقی میماند.
۲-۱-۲) مدیریت دانش:
۲-۱-۲-۱) تاریخچه و علل پیدایش مدیریت دانش
در سال ۱۹۷۹ حسابدار سوئدی به نام کارل اریک سیویی که بعدها به عنوان یکی از بنیانگذران علم مدیریت دانش معرفی شد، با پرسشی بزرگ روبرو گردید. دفاتر حسابداری (ارزش دفتری) یکی از شعبههای معروف سازمانی که او در آنجا کار می کرد، تنها یک کرون ارزش نشان میداد، در حالی که ارزش واقعی سازمان، به مراتب بیشتر از اینها بود. در این هنگام، وی متوجه شد که ترازنامه مالی شرکت او، تنها ارزش دارایی فیزیکی آن را شامل چند میز و ماشین تحریر بود نمایش میدهد و ارزش واقعی سازمان به شایستگی کارکنان سازمان و چیزی را که جمع کارمندان سازمان به عنوان یک فکر و مغز جمعی تشکیل میدادند، وابسته است. سیویی و دیگران، این یافته را به نام «دارایی فکر» و «دارایی ناملموس» معرفی کرد و آن را در کنار داراییهای ملموس قرار داد. به این ترتیب، تعداد نوشته ها، سمینارها در این زمینه رشد کرد و موضوع به طور جدی در دستور کار دانشمندان علم مدیریت و مدیران سازمانهای بزرگ قرار گرفت. در جدول ۲-۱ فهرست نخستین حرکت ها و وقایع مهم در رابطه با مدیریت دانش، ارائه شده است (کاویانی و نیازی، ۱۳۸۶).
جدول۲-۱: نخستین تلاشها در راستای مدیریت دانش (ماخذ: کاویانی و نیازی، ۱۳۸۶)
سال | طرح کننده | رویداد |
۱۹۸۶ | سیویی/کونراد | ترازنامه نامشهود |
۱۹۸۶ | کارل ویگ | ابداع مفهوم مدیریت دانش |
۱۹۸۹ | شرکت های مشاور مدیریتی بزرگ | شروع تلاش های درونی برای اداره رسمی دانش |
۱۹۸۹ | ارزش واترهاوس |