رهبران و کارگزاران نظام اسلامی در برابر مردم وظایفی دارند. این وظایف در جهت رشد و تعالی بندگان خدا و حمایت از جان و مال آبروی آنان است و اینجا بر مهمترین آنها مرور می شود.
دانش افزایی: حاکمان در نظام اسلامی وظیفه دارند با تاسیس مراکز آموزشی و پژوهشی مانند مهد کودک، دبستان، دبیرستان، دانشگاه و … و مقدمات تربیت صحیح و رفع جهل و تعلیم علوم و فنون در عرصه ها و رشته های گونان را برای امت اسلامی فراهم سازند و آنها را به سمت تسخیر قله رفیع دانش سوق دهند.
امیر مومنان سلام ا… علیه در این باره می فرماید: … و اینکه شما را آموزش دهد تا جهل از میان شما برچیده شود و شما را با ادب آشنا کند تا فرهیخته گردید.[۱۴]
در حدیث دیگری امام سلام ا… علیه می فرماید: بر حاکم اسلامی است که حدود اسلام و ایمان را به مردمی که ولایت او را پذیرفته اند بیاموزد.[۱۵]
امید بخشی و تحیرزدایی: از مهمترین وظایف حاکم وکارگزار این است که هنگام فتنه و سختی روزگار و در شرایطی که امت دچار گمراهی و سر در گمی است، نور امید را در دلهای آنان بیفشاند و مردم را از ناامیدی، تفرقه و تحیر رهایی بخشد. امیر مومنان، علی سلام ا… علیه در وصف رسول گرامی صلی ا… علیه و آله و سلم به عنوان حاکم و راهبر امت اسلامی می فرماید:” … خدا با فرستادن پیامبر، مردم را از جهالت، گمراهی و سرگردانی رهانید.”[۱۶]
در جای دیگر می فرماید:… او طبیبی بود که برای درمان مردم همواره در گردش بود. مرهمهایش توانبخش و ابزار طبابت او همواره آماده بود تا هرجا نیاز شد، آن را به کار گیرد؛ دلهای نابینا و حیران را بصیرت دهد. گوشهای ناشنوا را شنوا کند و زبانهای لال را به گفتن به هنگام سرگردانی و غفلت وا دارد[۱۷].
تحیر زدایی از امت توسط حاکمان اسلامی چنان مهم است که اگر تبلیغ و ارشاد ونصیحت و تذکر موثر واقع نشده جا دارد برای تحقق آن از سر و جان گذشت، چنان که سالار شهیدان تاریخ بشر، حضرت امام حسین سلام ا… علیه چنین کرد. در بخشی از زیارت اربعین آن حضرت می خوانیم :"… او خون دل خویش را داد تا بندگان تو را از جهالت و سرگردانی گمراهی برهاند.”[۱۸]
دردسترس مردم بودن: دسترسی آسان مردم به حاکمان و کارگزاران در نظام اسلامی برای حل مشکلات، مایه نجات حاکمان از آتش است.
امام صادق سلام ا… علیه فرمود: هر کس کاری از کارهای مردم را برعهده گیرد و عدالت پیشه کند و در خود را بر روی مردم بگشاید و موانع بین خود و آنها را از میان بردارد و خدمت به مردم را ملاک کار و نظر قرار دهد، خدا را سزاست که او را در روز قیامت از هراس خطر آتش دوزخ امان دهد و به بهشت در آورد.[۱۹]
تزکیه نفس و تهذیب: پاکسازی جان با تخلیه از رذایل اخلاقی و تحلیه به فضایل نفسانی بر هر مسلمانی لازم و ضروری و بر رهبران و کارگزاران نظام اسلامی لازمتر است.
امیر مومنان سلام ا… علیه می فرماید: کسی که رهبری مردم را می پذیرد باید بیش از آنکه به تعلیم و تربیت دیگران بپردازد به تربیت خود همت گمارد و باید تربیت عملی او بیش از تربیت زبانی او باشد. کسی که معلم ومربی خویش باشد، به احترام و تکریم سزاوارتر است از کسی که معلم ومربی دیگران است.[۲۰]
حفظ اسرار مردم: حاکمان و کارگزاران نظام اسلامی، افزون بر حفظ حرمت مردم وظیفه دارند عیوب و اسرار آنان را بپوشانند و از هتک حرمت آنان جلوگیری کنند، بلکه در صورت آشکار شدن عیوب باید آنها را تطهیر و کار مومن را حمل بر صحت کنند.
امیر مومنان، علی سلام ا… علیه درعهد نامه خویش به مالک اشتر می فرماید باید دورترین مردم از تو و مبغوض ترین آنان نزد تو کسانی باشند که در پی عیوب مردم هستند. طبیعی است که در مردم عیوبی هست و حاکم باید بیش از دیگران در پوشش آن بکوشد. پس در پی عیوب مخفی مردم نباش. تو تنها وظیفه داری عیوبی را که برایت آشکار شده است، تطهیر نمایی و خدا خود درباره عیوبی که بر تو آشکار نشده، داوری خواهد کرد. تا می توانی عیب و راز دیگران را بپوشان، تا خدا راز تو را از مردم بپوشاند.[۲۱]
چشم پوشی از خطاها: چشم پوشی از خطاها و لغزشهای مردم و احسان در حق نیکوکاران از دیگر وظایف حاکمان و کارگزاران در نظام اسلامی است.
امیر مومنان سلام ا… علیه به مالک می فرماید: به همان اندازه که دوست داری خدا در حق تو عفو و گذشت داشته باشد از عفو و گذشت خود به مردم ببخش[۲۲]. امام صادق سلام ا… علیه هم فرمود: بر حاکم لازم است سه چیز را درباره خاص و عام رعایت کند:
الف. دادن پاداش نیکو به نیکوکاران تا به کارهای خیر تشویق شوند.
ب. چشم پوشی از گناه خطاکاران تا توبه کنند و از راه خطا بازگردند.
ج. تالیف قلوب همه اقشار مردم با احسان و انصاف.[۲۳]
امام سجاد نیز درباره وظایف حاکم می فرماید: وظیفه تو در برابر مردم این است که در میان مردم به عدالت رفتار کنی و با آنان همانند پدر مهربان باشی و از خطای نادانان چشم بپوشی و در کیفر آنان شتاب نکنی و در برابر این نعمتی که خدا به تو داده و تو را به حاکمیت آنان برگزیده شکر گزار باشی {و هر دو گروه سزاوار بهره برداری از عدل و صیانت از ظلم اند}[۲۴]
محبت به مردم: امام علی سلام ا… علیه در عهدنامه مالک اشتر خطاب به او می فرماید:…. از اعماق دلت نسبت به مردم احساس رحمت داشته باش و به آنها محبت کن و لطفت را از آنان دریغ مدار. برای آنان همچون گرگی درنده مباش که خوردنشان را غنیمت شماری، زیرا مردم دو دستهاند: یا برادران دینی تواند یا غیر مسلمان و همانند توانساناند{و هر دو گروه سزاوار بهره برداری از عدل و صیانت از ظلماند.}[۲۵]
حراست از مرزها: حاکم اسلامی وظیفه دارد با به کار گیری ابزارها و امکانات مناسب از مرزهای جغرافیایی کشور اسلامی حراست کند و کوتاهی در این کار به آسیب پذیری و نابودی نظام اسلامی
می انجامد. امیر مومنان علی سلام ا… علیه می فرماید: برای حاکم سزاوار نیست درحفظ مرزها کوتاهی کند.[۲۶]
همان بزرگوار درسخنی دیگر در دفاع از مرز اسلامی در برابر هجوم شامیان در خطاب به کوفیان چنین فرمود: فرصتها را از کف مدهید و بلاد دوردست کشور اسلامی را نگهبانی کنید. آیا نمی بینید که آتش جنگ در بلاد شما شعله ور و چگونه حیات شما هدف تیر دشمن است.[۲۷]
گزینش صالحان برای مسئولیتها: به کارگیری افراد صالح و متعهد در مدیریت نظام اسلامی از وظایف حاکمان است و مدیریت کارگزاران و مدیران ناصالح در نهایت به ناکارآمدی نظام می انجام. امیر مومنان سلام ا… علیه می فرماید: سزاوار نیست برای حاکمان در سه مورد کوتاهی کنند: حراست از مرزها؛ رسیدگی به حقوق پایمال شده؛ گزینش شایستگان برای مسئولیتهای مختلف.[۲۸]
حمایت از محرومان: دفاع از محرومان و مظلومان و حقوق آنان از وظایف روشن نظام اسلامی و حاکمان و کارگزاران آن به شمار می آید، امیر مومنان علی سلام ا… علیه می فرماید: خدا از حاکم اسلامی پیمان گرفته است که در برابر پر خوری ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکند.[۲۹]
عدم اعتنا به سخن چینان: حضرت امیر مومنان سلام ا… علیه به مالک اشتر می فرماید: … ای مالک ! در تصدیق سخن چینان و چاپلوسان هرگز شتاب مکن، زیرا آنان حیله گر و فریبکارند، هر چند خود را همانند خیرخواهان جلوه می دهند.[۳۰]
پرهیز از دروغ و خیانت: پیامبر اکرم صلی ا… علیه و آله و سلم فرمود: هر کس رهبری مردم را برعهده بگیرد و به آنان خیانت کند، خدا بهشت را بر او حرام می کند.[۳۱]
امام صادق سلام ا… علیه فرمود: خدا حاکمان ظالم را به سبب ستمگری نابود می کند.[۳۲]
امام رضا سلام ا… علیه فرمود: هر گاه حاکمان دروغ بگویند باران نمی بارد و هر گاه سلطان ستم کند دولت سست و بی اعتبار می گردد.[۳۳]
۵-۴ وظایف مردم در برابر حاکم اسلامی
چنان که حاکمان وکارگزاران اسلامی در برابر مردم وظایفی دارند، مردم نیز در مقابل حکومت و حاکمان اسلامی وظایف و تکالیفی دارند که در سخنان معصومان سلام ا… علیهم به آنها اشاره و بر آنها تاکید شده است. در اینجا به چند نمونه از مهمترین آنها اشاره می شود:
وفاداری به نظام اسلامی: یاری و وفاداری از جمله حقوق حاکم عادل بر توده مردم است. امیر مومنان سلام ا… علیه در خطبهای با بر شمردن این حقوق و وظایف می فرماید: ای مردم! اما حقی که من بر عهده شما دارم وفاداری به بیعتی است که با من داشتهاید.[۳۴]
یاری کردن حاکمان: از عناصر محوری و مهم حفظ نظام اسلامی، اطاعت از حاکم معصوم
سلاما… علیه در عصر حضور و نصرت ولی فقیه در دوران غیبت است. امیر مومنان سلام ا… علیه می فرمایند:… از دیگر وظایف شما در برابر من این است که چون شما را برای کاری فراخوانم اجابت کرده، از دستورهای من پیروی کنید.[۳۵] در حال حاضر حضور در عرصه انتخابات تکلیف شرعی بر عهده امت اسلامی می باشد.
مشارکت سیاسی: در فرهنگ اسلام مردم وظیفه دارند نسبت به حاکمان، ضمن وفاداری ناصحانه و خالصانه نصیحت(خیرخواهی) داشته باشند و این کار عملی نیست مگر با حضور همه جانبه مردم در اداره امور که ثمره آن رشد و تعالی حکومت اسلامی است، از این رو رسول خدا (ص) در حجت الوداع مردم را در مسجد خیف گردآورد و برای آنان خطبهای جامع خواند و در آن فرمود: سه چیز است که مسلمان در آنها خیانت نمی کند؛ [و با قلبش آنها را می پذیرد]: ۱. خالصانه کار کردن برای خدا؛ ۲. وفاداری خالصانه و نصیحت و خیر خواهی برای حاکمان و پیشوایان مسلمان؛ ۳. حضور و مشارکت همیشگی در اجتماع مسلمانان که[در این صورت] دعای امامان شامل حال آنان است.[۳۶]
امیر مؤمنان (سلام الله علیه) می فرماید: یکی از حقوق من بر شما این است که [با حضور خالصانه و همه جانبه خود در اداره امور] در آشکار و نهان خیرخواه و دلسوز من باشید.[۳۷]
۶-۴ ویژگیهای مدیر شایسته در نهج البلاغه حضرت علی(ع)
از دیر باز و از زمانی که آدمی پا به عرصه جهان نهاد و زندگی جمعی و گروهی را آغاز کرد، فکر سرپرستی و مدیریت در اذهان پرورش یافت، تا جایی که امروزه تحقق اهداف هر سازمانی وابسته به مدیریت آن سازمان و چگونگی ادارهی آن به وسیلهی افراد شایسته و مجرب می باشد. البته مدیریت به اداره زندگی مادی منحصر نمی شود، بلکه در امور معنوی هم ضرورت دارد. خداوند مدیرانی چون انبیاء را برای هدایت مردم فرستاد و انان با اینکه بیش تر داعیه معنوی داشتند، در حد قابل توجهی در مدیریت اجتماع هم موفق بودند و جوامع خود را به سوی رشد و تکامل و پویایی سوق می دادند. در ضرورت مدیریت حضرت علی (ع) می فرماید: والی ظالم و غاصب بهتراست از فتنه و آشوبی که تداوم یابد (درایتی، ۱۳۷۸، ص۴۶۴).
مدیرانِ حکومت و دولتمردان جامعه اسلامی مجریان قانون الهی می باشند به لحاظ تقدس این مقام، یک عمل ناشایست آنان می تواند ضایعهای جبران ناپذیر بر روند اجرای احکام در جامعه وارد آورد و از سوی دیگر هرگاه مردم از مدیران جامعه، تقوا، عدالت، صداقت، امانت، و…. را مشاهده کنند به اساس حکومت معتقد خواهند شد و با جان و دل، خود را موظف به همکاری با دولت و دولتمردان خواهند داشت(نصیری، ۱۳۸۸،ص۴۵). از اینرو انتخاب و انتصاب مدیران شایسته از مهمترین و حساسترین مسائل در فرایند کار هر سازمانی خواهد بود. که برای آن معیارها و ملاکهایی است تا افراد واجد شرایط و با لیاقت، تصدی امور را به دست گیرند(تصدیقی، ۱۳۸۴، ص ۳۴۲).
این معیارها با توجه به ارزش حاکم و جهان بینی جوامع متفاوت می باشد، ولی در اسلام، چون جایگاه انسان بسیار والاست و به تعبیری اشرف مخلوقات است، بنابراین هدف، تعالی و تکامل انسان برای رسیدن به چنین مقامی می باشد. پس با توجه به دیدگاه های مختلف در جوامع مختلف نسبت به انسان و تبع آن گزینش مدیران در سازمانها، می توان گفت که ملاکهای انتخاب مدیران لایق و شایسته در جوامع متفاوت خواهد بود. در جوامع اسلامی به دلیل وجود منابع غنی دینی از جمله قرآن کریم و رهنمودهای اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در تعیین معیارهای شایستگی مدیران، بهره گیری از این منابع ضروری می باشد. یکی از شخصیتهای موثر در جهت تبیین معیارهای شایستگی انتخاب کارگزاران حکومتی، شخصیت والای امام علی (ع) است (زهره موسی زاده، ۱۳۸۸).
نهج البلاغه سرشار از اندیشه های مدیریتی و سیاسی و علوم و فنون است. این کتاب مهم بعد از قرآن و حدیث پیامبر (ص) از مهمترین منابع اندیشه اسلامی به شمار می رود. نامه ۵۳ نهج البلاغه که یک فرمان حکومتی از جانب آن حضرت به مالک اشتر، است مصداق عینی این موضوع می باشد که به گونه مستقیم به معیارهای گزینش بسیاری از مقامهای مدیریتی جامعه می پردازد. از مدیریت تعاریف متعددی ارائه شده است که هر یک با توجه به زمینه های کاری از دیدگاه های خاصی برخوردار است ولی جامعترین تعاریف و مفاهیم دانشمندان بر این محور خلاصه می شود که مدیریت: “هنر انجام دادن امور به وسیله دیگران با هماهنگ سازی و استفاده صحیح از منابع انسانی و مادی در جهت تحقق اهداف است"(علاقه بند، ۱۳۸۵،ص ۱۰).
همچنین آیت الله شهید مطهری مدیریت را اینگونه تعریف کرده است: “فن بهتر بسیج کردن و بهتر سامان دادن و بهتر کنترل کردن نیروهای انسانی و به کار بردن آنها"(ابراهیمی، ۱۳۷۵، به نقل از نصیری: ۱۳۸۸، ص۵۵).
و منظور از مدیریت اسلامی عبارت است از: تعالی دادن جمع و فرد از بعد مادی و معنوی به سوی واقع(نصیری، ۱۳۸۸، ص۴۰).
در تعریفِ شایستگی، آن را شامل خصوصیات و رفتارهایی می دانند که منجر به اثر بخشی فرد در محیط شغلی می شود(غفاریان، ۱۳۸۱ ص، ۷۱).
شایستگی به شیوه های مختلفی تعریف شده است، اما اغلب مدلها شامل عناصر (مبانی) و دانش، تواناییها، مهارتها، نگرشها و بینشها، ویژگیهای شخصی و رفتارها و صلاحیتهایی است که مرتبط با اهداف سازمانی است و نقش کلیدی در دستیابی به اهداف دارد. اساساً خصوصیت افرادی که می توانند به معیارهای اثر بخشی دست یابند، شایستگی آن افراد خوانده می شود؛ یعنی افراد شایسته افرادی هستند که الگوهای رفتاری مطلوبی را ارائه می دهند. این امر در عملکرد به معیارهای اثر بخشی تعبیر می شود(خنیفر، ۱۳۸۰، ص ۸۲).
سامانه شایستگی به منزله موضوعی بدیع و مجموعهای پیچیده از ساز وکارهایی است که
می بایست طی فرایندی بلند مدت، علمی و سنجیده در ادارات و سازمانها استقرار یابد. لازمه شایسته سالاری، فراهم آوردن زیر بناهای مربوطه از نظر ساختاری نگرشی، قانونی و سازمانی است. استقرار شایسته سالاری در یک سازمان با شایسته دوستی شروع، با شایسته گزینی و شایسته پروری، تکامل و با شایسته داری تداوم می یابد (موسی زاده، ۱۳۸۸).
شایسته سالاری یعنی برخورداری از خصال و فضایل برجسته فردی و تعهد و تخصص همراه با عشق و علاقه و همچنین توانمندی و تجربه کاری.
۷-۴ معیارهای شایسته سالاری مدیران در نهج البلاغه
راهنمای نگارش مقاله در مورد شایستگی های مدیریتی از منظر حضرت مولی الموحدین و تطبیق ...