در حوزه هایR&D
گوناگون در فناوریهای
اصلی و فرعی
اهداف یادگیری
استفاده، اجراء، حفظ و طراحی فناوریها
اتخاذ، طراحی، درک اصول S&T
تحقیق و توسعه، جذب فناوریهای جدید
تجدید بنیادهای دانش در زمینه های اصلی و فرعی، مشخص سازی، ادغام سیستم ها و هماهنگی شبکه هایی با قابلیتهای گسترده
امکانات و منابع
طراحی اولیه یا غیر موجود و منابع و امکانات R&D
ایجاد و طراحی و منابع و امکانات R&D
منابع وامکانات جهانی R&D
منابع و امکانات جهانی R&D که بطورمستمر ارتقاءمی یابند.
این تحقیق به بررسی تاثیر قابلیت ها بر روابط بین منابع دانش خارجی، همچنین نقشی که قابلیت های شرکتها در شکل دهی واکنش ها به عوامل خارجی ایفاء می کنند می پردازد (Ghobadian, 1998). در اینجا عنوان شده، این قابلیت های مختلف بر درک و واکنش سازمان به مشوق های سازمانی و تکنولوژیکی در جهت ایجاد شبکه هایی تاثیر می گذارند. مشوق های سازمانی و تکنولوژیکی شرایط کافی برای هدایت سازمان جهت انجام چیزی که قادر به انجام آن نیست در نظر گرفته نمی شوند. قابلیت های موجود بر توانایی سازمان جهت انجام کار، نحوه انجام آن، چیزی که قادر به انجام آن نیستند، و ماهیت نتایج اقدامات آنها (هم در داخل و هم توام با فعالان دیگر) تاثیر می گذارد (Malerba and Orsenigo, 1993: 51). آن بر خلاف دورنمای قابلیت های موجود که بیان کننده عملکرد مشوق های تکنولوژیکی وسازمانی است می باشد. علیرغم مشوق های تکنولوژیکی و سازمانی، ماهیت قابلیت های موجود بیان کننده واکنش های سازمانها به این مشوق ها است.
۴-۴٫ تاثیر شبکه های دانش بر سیستم های نوآوری
یکی از مزایای مهم شبکه های دانش، تاثیر آن بر سیستم های نوآوری سازمان ها می باشد. در همین راستا هدف از این بخش بررسی سیستم های نوآوری و تاثیر شبکه های دانش بر آن است.
۴-۴-۱٫ ارتباط سیستم های نوآوری با شبکه های دانش
تصور اساسی رویکرد سیستم های نوآوری اینست که فرایندهای نوآوری اساساً تعاملی هستند که این امرباعث شده شبکه ها و ارتباطات به هسته مرکزی این بررسی ها و تحقیقات تبدیل شوند. اسمیت (Smith, 1994) معتقد است عملکرد کلی نوآوری اقتصاد وابستگی زیادی به نحوه عملکرد موسسات قانونی (شرکت ها، موسسات تحقیق، دانشگاهها وغیره) نداشته بلکه عمدتاً متکی بر نحوه ارتباط آنها با یکدیگر بعنوان اجزاء سیستم جامع خلق دانش و بهره برداری از آن می باشد.
نتیجه این تصور اینست که خود تعاریف سیستم نوآوری، وابستگی میان اجزاء سیستم را مورد تاکید قرار می دهند (Malerba, 2002). تعریف اولیه سیستم نوآوری به مجموعه ای از موسسات در بخش های دولتی و خصوصی اشاره دارد که فعالیت های آنها باعث راه اندازی، اصلاح و انتشار فناوری های جدید می شود. طبق تعریف فریمن (Freeman, 1987) شبکه نشان دهنده ساختار گسترده سیستم نوآوری است که آن نیز به نوبه خود متشکل از فعالان و تعاملات است.
اما علیرغم محوریت شبکه ها در رویکرد سیستم نوآوری، تعریف دقیقی از آنها ارائه نشده است. نویسندگان مختلف انواع مختلف روابط را مورد تاکید قرار داده اند. اینها عبارتند از: روابط مصرف کننده – تولید کننده (Andersen and Lundvall, 1997)، شبکه های صنعتی (Gelsing, 1992)، صنعت – دانشگاهها، مصرف کننده – فروشنده، روابط سازمانهای دولتی – دانشگاهها – صنعت (Nelson and Rosenberg, 1993)، شبکه های دانش (Carlsson and Stankiewicz, 1995)، خریدار – فروشنده، حل مشکل و شبکه های غیر رسمی (Carlsson et al., 2002)، روابط رقابتی و مشارکتی (Breschi and Malerba, 1997) ، تبادلات، رقابت، و همکاری میان شرکتها و سازمانهای غیر شرکتی (Malerba, 2002)، رقابت، معامله و بازاریابی( (OECD 2002: 15.
تعداد کمی از نویسندگان ماهیت شبکه ها در سیستم های نوآوری را تشریح کرده اند. گلسینگ (Glesing, 1992) شبکه ها را متشکل از روابطی می داند که شرکتها و شرکاء آنها در فعالیتهای نوآوری روابط آن بوده و در برگیرنده فروشنده ها، مشتریان، رقبا و… است.
سویوتی (Saviotti, 1997) نیز شبکه ها را متشکل از مجموعه ای از سیستم های اجتماعی– اقتصادی می داند که توسط فعالان و روابطی که آنها را بهم پیوند می دهد ایجاد شده است.
نیوسی و همکارانش (Niosi and et al., 1993) است که سیستم داخلی نوآوری را شبکه ای از موسسات می دانند که تعاملات موجود در آن نشان دهنده روابط بین کدهای مختلف شبکه است.
شبکه ها طبق نوع وظیفه ای که دارند از هم متمایز شده اند و نه صرفاً بر اساس نوع فعالان. گلسینگ عنوان می کند تمام روابط با واحدهای خارجی دارای اهمیت یکسانی برای فعالیت های نوآوری شرکت نمی باشند. روابط ناشناخته بخش های استاندارد با قیمت های بازار هیچ تاثیری بر توانمندی نوآوری شرکت ندارد.
وی تمایزی بین ۱): شبکه های تجاری؛ متکی بر جریان کالاها و خدمات و ۲) شبکه های دانش؛ مبتنی بر جریان اطلاعات ودانش قائل می شود. گلسینگ تناقض را تحلیلی می داند زیرا در برخی نمونه ها دو نوع شبکه با هم منطبق بوده اما در نمونه های دیگر کاملا متمایز هستند. بل و البو (Bell and Albu, 1999) تمایز بین دانش وجریان های تجاری را مورد تاکید قرار داده اند. آنها عنوان می کنند اگرچه ممکن است سیستم دانش و سیستم تولید (که شامل جریان های مواد و دستگاه ها می باشد) با هم تداخل داشته باشند، اما یکسان نیستند. به همین ترتیب، تفاوت بین جریان خدمات و کالاها و جریان دانش در تمایز بین رابطه و بازاریابی صورت گرفته توسط ادکویست (Edquist, 2005: 196) و OECD (OECD, 2002: 15) بطور تلویحی بیان شده است.
همچنین، نیوسی و همکارانش به جریان ها و پیوندهای زیر در میان اجزاء سیستم اشاره می کنند: i) جریانهای مالی ii) پیوندهای قانونی iii) جریانهای فناوری، علمی و اطلاعاتی و iv) جریانهای اجتماعی. اظهارات مطرح شده توسط نیوسی به وجود انواع دیگر جریان ها و کارکردهای اجتماعی اشاره دارد که علاوه بر جریان های تجاری و دانش، سیستم های نوآوری را نیز مورد تاکید قرار می دهند.
اما آثار تجربی منتشر شده توجه زیادی به این تمایزات نکرده اند. روند حاکم در آثار منتشر شده بر روابط بین شرکتی و روابط دانشگاه – صنعت تاکید دارند. علیرغم اهمیت سازمان های غیر شرکتی مثل سیاست گذاران در سیستم های نوآوری، آثار مربوطه به نحوه ارتباط آن فعالان و سیاست گذاران با بخش های مختلف سیستم اشاره ای نکرده اند یا به عبارت دیگر، آیا این فعالان با چارچوب سیستم نوآوری تناسبی دارند یا نه. این تعاملات متفاوت میان فعالان، بین ناظمان و شرکتها، و شبکه های دیگر دانش مستلزم تلاش های گسترده ای است تا بتوان ماهیت متفاوت روابط میان سازمان های غیر شرکتی یا بین شرکت و سازمانهای غیر شرکتی در سیستم های نوآوری را از هم متمایز ساخت.
شواهد بدست آمده از مطالعات تجربی در خصوص ماهیت شبکه ها و روابط، توصیفی است. مطالعات تجربی این شبکه ها را در سطوح مختلف مورد بررسی قرار داده اند. اینها شامل مطالعات در i) سطح داخلی ii) سطح منطقه ای و iii) سطح فناوری می باشد. اما توجه اصلی این مطالعات بیان وجود شبکه ها و روابط میان فعالان در یک سیستم نوآوری خاص داخلی، منطقه ای، بخشی یا فناوری است. آنها بخوبی نشان دهنده تکامل شبکه های سیستمی و عوامل تاثیر گذار بر این فرایند نیستند.
در کشورهای کمتر توسعه یافته مطالعات تجربی روی سیستم های نوآوری از همان الگوی مشابه پیروی کرده، عمدتاً بیان کننده روابط وشبکه های موجود در سطوح منطقه ای یا داخلی بوده و یا نبود آنها را گواهی می دهند. شواهد بدست آمده از این مطالعات تصویر بهم ریخته ای را نشان می دهد: نمونه های کمی از توسعه موفق شبکه ها میان فعالان وجود داشته اما روابط ضعیف تر یا غایب شایع می باشد. با این وجود، این سوال که چرا شرکتها در کشورهای کمتر توسعه یافته نمی توانند در روابط سیستمی مشارکت داشته باشند همچنان بدون پاسخ باقی مانده است. شواهد تجربی کمی در خصوص توسعه سازنده شبکه های دانش در سیستم های نوآوری تازه وارد وجود دارد. این مطالعات در ارتباط با دگرگونیهای کیفی صورت گرفته در زمینه ماهیت تعاملات وشبکه های شناسایی شده نیستند.
۴-۴-۲٫ گسترش شبکه های دانش در سیستم های نوآوری
با گسترش چارچوب های ذهنی اولیه، توانمندی سیستم های نوآوری و شبکه های تشکیل دهنده آنها نیز مورد توجه سیستم های نوآوری قرار گرفته است. سیستم های نوآوری داخلی سیستم های پویا و حرفه ای هستند که متشکل از شبکه های فعال دانش و مهارت می باشند (Carlsson and Stankievicz, 1995:49). علاقمند به درک پویایی سیستم های نوآوری داخلی هستند اما جدا از چارچوب مطرح شده، این رویکردها ارائه دهنده یک چارچوب منسجم ذهنی برای توجیه پویایی سیستم های نوآوری نیستند. برسچی و مالربا (Breschi and Malerba, 1997) عنوان می کنند مشخصه های خاص فناوری ها توجیه کننده پویایی سیستم های نوآوری داخلی است. اگرچه این چارچوب عوامل مهمی که بر تکامل شبکه تاثیر گذار هستند را شناسایی می کند ولی چارچوب آنها بسیار محدود است چون تاثیرات سازمانی را نادیده گرفته و سیستم را محدود به شرکتهای خصوصی می سازد. بهمین ترتیب، فعالیت های خلاقانه ای که توسط سازمانهای غیر شرکتی و غیر خصوصی در داخل بخش انجام می گیرد را نادیده می گیرد.
مطالعات دیگر صورت گرفته عواملی را آشکار می سازند که بر ماهیت و کارکرد شبکه های مرتبط برای درک تغییرات در شبکه ها تاثیر می گذارند. عوامل مهمی که بیان کننده ماهیت شبکه های دانش هستند عبارتند از: تفاوتهای داخلی مرتبط با مشخصه های خاص بخش بنیادهای دانش، فناوریها و چرخه عمر صنعت. سیاستهای دولتی بعنوان منشاء تاثیر گذار بر ماهیت شبکه ها عنوان شده اند (Malerba, 2005).
برخی از موضوعات مورد اشاره در بالا در آثار مرتبط با سیستم های نوآوری مورد بررسی قرار گرفته است. سیستم فناوری اتوماسیون کارخانه سوئد را مورد بررسی قرار می دهد. او تاثیر خصوصیات فناوری در روابط را بررسی کرده، میزان پیچیدگی و سفارشی سازی در سطح محصولات دست ساز فنی را مورد تاکید قرار می دهد. تریگستاد[۱۷۰] الگوی روابط شکل گرفته بین مصرف کنندگان و تولید کنندگان فناوری های پیشرفته تولیدی را طبق میزان سفارشی سازی رابطه و پیچیدگی فناوری مورد بررسی قرار داده، این متغیرها را با نتایج احتمالی نوآوری مرتبط می داند. او چهار دسته از روابط را شناسایی می کند: منبع یابی دستگاه های خودکفا در روابط استاندارد، منبع یابی دستگاه های خودکفا در روابط سفارشی، منبع یابی سیستمی در روابط استاندارد و منبع یابی سیستمی در روابط سفارشی. به اعتقاد او اگرچه در روابط بسیار پیچیده و سفارشی، تبادل اطلاعات و نوآوری امری رایج می باشد اما در روابط بین دانش و تجارت تداخل وجود داشته، و در شرایط بسیار استاندارد و کمتر پیچیده، روابط بازاری غالب بوده و قیمت اصلی ترین فاکتور در روابط محسوب می شود. مطالعه مذکور دید روشنی در خصوص عواملی که بر شکل گیری شبکه های دانش تاثیر گذار بر دگرگونی های آنها تاثیر می گذارند فراهم می آورد.
گسترش شبکه های جامع مرتبط با پویایی سیستم ها موجب درک بهتر فعالیت شبکه می شود. در این خصوص برخی نویسنده ها بدنبال تقویت روابط بین رویکردهای سیستم و تئوری تکاملی بودند تا از این رهگذر پویایی سیستم را تشریح کنند.
مک کلوی (McKelvey, 1997) با استناد به اصول کلی تغییرات ناشی از تئوری تکاملی (تنوع زایی، حفظ و گزینش اطلاعات) یک چارچوب تشریحی جامع برای درک پویایی سیستم بر اساس تکامل مشترک فناوری ها، شرکتها و موسسات ارائه می دهد. مالربا نیز تاکید دارد تئوری تکاملی با توجه زیاد آن به پویایی یک رویکرد نظری جامع است که سیستم داخلی نوآوری و رویکرد تولید در درون آن قرار دارد. او تنوع آفرینی و انتخاب را بعنوان مکانیسم های اصلی تکامل در سیستم ها عنوان می کند. از نظر وی تنوع آفرینی در ارتباط با تغییرات تکنولوژیکی و سازمانی بوده و در پویایی سیستم نقش حیاتی ایفاء می کند.
بطور خلاصه می توان گفت بخاطر مستقل بودن اجزاء سیستم، پویایی آن یک فرایند مشترک تکاملی تلقی می گردد که در برگیرنده فناوری ها، تقاضا، شرکتها، سازمانها و موسات غیر شرکتی است. این فرایند مشترک تکاملی که در برگیرنده اجزاء مختلف سیستم یا همان فناوری ها، موسسات و سازمانها است موجب تغییرات در سیستم های داخلی نوآوری می شود. دگرگونی های صورت گرفته روی بنیادهای دانش موجب می شود شرکتها با یکدیگر ارتباط برقرار کنند (Malerba, 2005).
مطالعات تجربی درک آشکاری از تاثیر تغییرات بر موسسات و فناوری ها در تبدیل شکل های سازمانی فراهم می آورند. این چارچوب مشترک تکاملی در بررسی شکل گیری سیستم نوآوری داخلی صنعت داروسازی اروپا و مخصوصاً تغییرات صورت گرفته بخاطر توسعه زیست فناوری مورد استفاده قرار گرفته است. تاکید مطالعه مک کلوی (McKelvey, 1997)، مشکلات شناسایی شده در سیستم، و روابط عوامل تکنولوژیکی و سازمانی است که پویایی سیستم نوآوری داخلی را شکل می دهند. آنها تغییرات صورت گرفته در سازماندهی عوامل، روابط آنها و شبکه ها را به تغییرات صورت گرفته در بنیادهای دانش و فرایندهای یادگیری نسبت می دهند، تغییراتی که خود متاثر از سازمانهای موجود هستند. تغییرات صورت گرفته در بنیادهای دانش صنعت که ناشی از مهارت های نوظهور می باشد و دانش علمی ناشی از بیولوژی مولکولی و دگرگونی های انجام گرفته در برنامه های یادگیری از “بررسی راندوم” گرفته تا “کاوش های هدایت شده” همگی منجر به شکل گیری فعالان جدید و انجام تغییرات در الگوهای شبکه که شامل فعالان در سیستم می باشد، شده است. ضرورت گردهم آوردن دانش خارجی و سرمایه های تخصصی منجر به تقسیم بندی کار علمی و ایجاد شبکه هایی با روابط مشارکتی شده است.
مطالعه صورت گرفته توسط فورتادو[۱۷۱] روی سیستم نوآوری صنعت نفت فرانسه، تاثیر مشخصه های برنامه فناوری و چارچوب سازمانی بر شکل گیری سیستم و روابط میان فعالان مهم را مورد توجه قرار می دهد. او نحوه تاثیر گذاری برنامه های تکنولوژیکی بر ماهیت شبکه های نوآوری را بررسی می کند. طبق گفته وی، میزان کم تصاحب پذیری در فعالیت های بالادستی صنعت نفت مرتبط با ماهیت تعاملی فرایند نوآوری که شامل مصرف کنندگان و تولید کنندگان است می باشد. او ضرورت متناسب سازی فناوری ها با نیاز مصرف کنندگان را عامل مهمی می داند که رابطه تعاملات بین مصرف کنندگان و عرضه کننده ها را تقویت می کند. اما در فعالیت های پایین دستی، شرکت های نفت فناوری های محصولی را مختص خود دانسته در نتیجه زیاد مشارکت نمی کنند. همچنین، شبکه ها و روابط بوسیله چارچوب سازمانی مخصوصاً سیاستهای دولتی شکل می گیرند. او عنوان می کند سیاستهای دولتی با ایجاد روابط مفقوده در سیستم، انگیزه مناسبی فراهم می آورند. اینکار در سیستم نوآوری صنعت نفت فرانسه با معرفی فعالان دولتی، سازوکارهای همکاری و شبکه ها میان سازمان ها در برنامه های عظیم فناوری تحقق یافته است.
این مطالعات موضوعات تاثیر گذار بر گسترش شبکه های دانش را معرفی می نمایند. اما بررسی نحوه وقوع این فرایندها و فراهم آوردن شواهد تکمیلی در خصوص وجود آنها در سیستم های گوناگون داخلی و کشورها مستلزم انجام بررسی های تجربی بیشتری است. تاکنون تاکید مطالعات بر گسترش شبکه های دانش در سیستم نوآوری کشورهای پیشرفته بوده و شکل گیری شبکه ها در حوزه های جدید مورد توجه قرار نگرفته است. چارچوب های تعریف شده توضیح زیادی در مورد شکل گیری شبکه های جدید ارائه نمی دهند، به عبارت دیگر اهمیت وجود یا عدم وجود توانمندی های پیشرفته خلاقانه در فرایند را بخوبی بیان نمی کنند. تاثیر آنها کم اهمیت نیست چراکه در نمونه های متناقض داروسازی در اروپا و ایالات متحده آمریکا بخوبی قابل مشاهده است. مک کلوی (McKelvey, 1997) عنوان می کند در اروپا، عدم وجود مهارتهای مناسب تحقیق در خصوص بنیادهای جدید دانش و ضعف روابط میان نمایندگان باعث شده مسیر پویای تکامل و رقابت طلبی صنعت شدیداً تحت تاثیر قرار بگیرد.
بنابراین، لازم است توانمندی های شرکتها در خصوص تشریح تکامل شبکه بحساب آورده شود. در بخش بعد نقش رویکردهای شبکه مورد بررسی قرار می گیرد.
- توسعه شبکه های دانش در سیستم های نوآوری شرکت پتروبراس برزیل
این مطالعه مربوط به پایان نامه مقطع دکتری آقای دانتاس (Dantas, 2006) در دانشگاه ساسکس[۱۷۲] انگلستان است که در خصوص توسعه شبکه های دانش در سیستم های نوآوری: مطالعه موردی شرکت پتروبراس (Petrobras) در بخش فراساحلی صنعت نفت برزیل انجام شده است.